حاکی خاور
فرستاده شده توسط محمدعثمان نجیب
جشن سال نو
ما این جشن باستانی و کهن را از نیاکان پیشین خود به ارث بردهایم، این جشن با بو و رنگ هویتی پارسی زبانان رنگآمیزی شده و ایشان این جشن را روز رستاخیز طبیعت، رنگ کشیدن گلها و تولد نباتات میدانند، ایشان بدین خیال اند، که انسانها نیز در این روز مانند نباتات با روحهای تازه و لباس های ستره تولد شوند. جشن نوروز گرچه بیشتر با فرهنگ سه کشور پارسی زبان (ایران، افغانستان و تاجیکستان) عجین شده، که تا هنوز هیچ عنصر بیرونی نتوانسته سنت نوروزی را از دل مردمان این سه کشور بیرون کند؛ برعلاوه نوروز در کشور های روسیه، تاجیکستان، ترکمنستان، هند، افغانستان، ایران، قزاقستان، سوریه، عراق، گرجستان، آلبانی، چین، گرجستان، ازبکستان، نیز تعطیل رسمی بوده و همهی مردم با هر چه پر شکوهتر به رقص و پایکوبی میپردازند. رسم "آتش بازی در شب سوری" در ایران و "جهندهبالا" در افغانستان از پرشکوهترین جشنها در ایام نوروز به شمار میروند.
نوروز برای اولین بار در کشور های پارسی زبانان زاده شده و اینکه، چی زمانی و چطوری تولد یافته، بحث برانگیز است، بسیاری بانی این جشن را «جمشید» میدانند، که از جمله العسکری در کتاب «الأوایل» خود چنین ذکر نموده است:«این روزِ نو، روزی بود که جمشید بن نوجهان برادر طهمورث زمانیکه بر امور مملکت خویش چیره یافت برای شادمانی و تعظیم نوروز، آن را جشن گرفت». شاهنامه نوروز را چنین ریشه یابی میکند:« جمشید پس از آبادانی کشور به فکر افتید تا تخت کیانی خویش بر جایی بلند بر فرازد.از این رو تختی به غایت با شکوه و زیبا بنا نهاد و خود چونان خورشید تابان بر فراز آن نشست. مردم از سراسر کیان به دیدار وی آمدند و گوهر فشاندند و به سبب آن جشن عظیم، به پا کردند و میورد و رامشگران آوردند و آن روز را "نورور" نام نهادند و این چنین جشنی فرخ در نوروز از آن روزگار توسط جمشید به یادگار مانده است و هنوز نیز ادامه دارد.(شماره ۱). عدهای هم بانی رسم نوروز را زردشت دانسته اند، از جمله ابن خلدون متوفی (۸۰۶ هـ) میگوید:« برای اولین بار زردشت امر کرد تا پیروانش نماز و دعای وقت طلوع و زوال، و غروب آفتاب را ادا نمایند، و عید نوروز را در اعتدال بهار و عید مهرجان را در اعتدال خزان بگیرند». اندکی هم کوروش کبیر را اولین کسی میدانند که نوروز را به رسمیت شناخت. به هر حال جشن نوروز از دیر زمانی بخشی از فرهنگ و ادب باشندگان این سرزمینها بوده و در زمان شاهان کیانی، هخامنشی و ساسانی نیز از آن تجلیل صورت گرفته است. مولف کتاب برهان قاطع (ص ۱۱۵۲) می، نویسد:« در پنچ روز آغاز فروردین (حمل) که آنرا نوروز عامه میگفتند، خسروان به رفع نیاز های مردم میپرداختند. زندانیان را آزاد بزهکاران را عفو میکردند و به روز ششم که روز خرداد نام داشت "نوروز خاصه" یا بزرگش مینامیدند خاصه گان را به خلوت می پذیرفتند و با کامرانی و بادهگساری مشغول میشدند».
این نوروز دایم بر لب پارسی زبانان خنده آورده و همواره جشن گرفته میشد تا اینکه مسلمانان بر سرزمین های پارسی زبانان چیره شدند و این طبیعی بود که مسلمانان با آن، برخورد نیک و یا بد خود را نشان دهند، در این وقت بود که بسیار کمی از مسلمانان به آن مخالفت نمودند؛ اما هیچ زمانی نتوانستند، محبت آن را از قلب مردم بیرون کنند. با وجود آن باید گفت اکثری مسلمانان با آن دشمنی نداشتند بلکه از آن به عنوان زیباترین جشن یاد میکردند و سلاطین مسلمان در این روز تخفه های مردم را قبول میکردند. بسیاری عدم مخالفت آنها را به این جشن منفعت شخصی و مالی قلمداد میکنند، از آن عده علما میتوان از عبدالرحمن فرهنگ نام برد او در کتاب خود تحت نام «نوروز و احکام آن از دیدگاه اسلام» چنین میگوید:« نفوذ خراسانیان در دستگاه خلافت عباسیها، و چشم دوختن زمامداران وقت به هدایای نوروزی، باعث شد تا مراسم و آداب مربوطه به نوروز، یکبارهگی از جامعه اسلامی استان رخت بر نبندد و نام نوروز در آثار ادبی و هنری گوناگون عربی و فارسی دوره ای اسلامی باقی بماند.
"نوروز" و یا جشن "سالنو" تا هنوز در کشور های خاورمیانه به بسیار زرق و برق با تفاوت های کما بیش جشن گرفته میشود که در این راستا کشور ایران نسبت به دیگران بیشتر امتیاز دارد و مردمان این کشور به مدت بیشتر از سیزده روز تعطیل بوده و به رقص و شادی خود ادامه میدهند، مردم افغانستان تا قبل از جنگ های شوروی نیز این جشن پرشکوه را تجلیل میکردند. عالمان دینی هیچ زمانی مانع کار ایشان نمیشدند و حاکم نیز با آن دشمنی ای نداشته اند؛ اما با یورش شوروی بر بالای افغانستان طبعا مردم فرصت جشن گرفتن را نداشتن و دولت هم حق جشن گرفتن آن را از مردم سلب کرده بود، یکی از استادان کهن سال دانشگاه به نام فرهاد عمری میگوید:«دولت برای کسی حق جشن گرفتن، نوروز را نمی داد ولی ما آن را مخفیانه، جشن میگرفتیم». بعد از سقوط رژیم شوروی مردم دوباره به عادت خویش برگشتند، نوروز را با هزاران داغها و زخم های عمیق جشن میگرفتن، با روی کار آمدن حکومت طالبان، جشن نوروز مخالف شریعت اسلامی قلمداد شده و ممنوع اعلام گردید. این رویکرد البته از جای دیگری سرچشمه میگرفت، یعنی آب جای دیگر گل آلود شده بود و او زمانی آغاز شد که عربستان سعودی با قدرت پول نفت خود خواستار از بیخ و بن کشیدن فرهنگ پارسی زبانان شده و گروهی را تحت نام سلفیت ایجاد نمود. گرچه چنین چیزی با کشور ایران خنده آور معلوم میشد؛ اما کشور افغانستان با سرا زیر شدن هزاران فرد عربی در زمان جهاد علیه شوروی و بعد از آن به این کشور در امان نبود. با چنین رویکردی حتا طالبان هم نتوانستن خوشحالی مردم را از بابت سال نو سلب کنند، زیرا مردم همیش به این جشن محبت قلبی داشته و آنرا به طور مخفیانه جشن میگرفتن. چنین چیزی را "مهران موحد" روزنامه نگار، در مقالهای خود تحت عنوان« نوروز، موسم زورآزمایی حنفیت و سلفیت در افغانستان» چنین تذکر میدهد:«بعد از تسلطِ طالبان به کابل، ایشان تنها آیین را ممنوع قرار داده بودن، آیین نوروزی بود. بعد از سقوط طالبان مردم افغانستان دوبار به طرف تجلیل نوروز روی آوردند، ایشان این جشن باستانی کهن را دوباره تازه ساختند، نخواستن فرهنگ نیاکان خود را فراموش کنند.
یکی از مهم ترین مورد آن شرکت کردن مردم در جشن «جهنده بالا» در مزار شریف بود، بسیاری از مردم به آنجا تشریف میبردند و اگر زیادی هم بنابر مشکلات مالی شرکت کرده نمی توانست، پایه تلویزیون و رسانه ها اجتماعی مینشستند و از شکوفایی آن لذت میبردند، در این روز مردم در بسیاری از نقاط افغانستان به یکدیگر هدیه میدادند، لباس نو به تن میکردند، همدیگر را در بغل میگرفتن، و به خانه یکدیگر میرفتن. اما با از بین رفتن جمهوری اسلامی افغانستان و روی کار آمدن دوباره حکومت طالبان همه چیز خموش شد، با وجود اینکه مردم در گوشهها و کنا سال نو را پیش خود جشن میگرند، اما دیگر "از جهنده بالا" و تجلیل سال نو به شکل پرشکوهتر خبری نیست.
چکیده مطلب
جشن نوروز از دیر زمانی در دل "پارسی زبانان" جا باز کرده و به آن، به نسبت یک جشن فرهنگی، باستانی کهن که از نیاکان خود با ارث برده اند نظر میکنند و این جشن نه تنها در میان پارسی/فارسی زبانان بلکه در میان بسیاری از کشور های خاور میانه به تفاوت های اندکی کم و بیش تجلیل میشود. این یگانه جشنی است که با وجود هجوم های بی رحمانه در سالیان متمادی توانسته خود را نجات دهد. رسم آتش بازی در شب سوری و جهنده بالا در ولایت مزار افغانستان از مهم ترین رواج های پارسی زبانان در این جشن به حساب میرود.
نتیجه.
جشن نوروز، جشن باستانی و کهنی است که کشور های خاورمیانه و خصوصا پارسی زبانان، آن را از نیاکان پیشین خود به ارث برده اند.
بسیاری از تاریخ دانان اولین بانی این جشن را جمشید دانسته و عدهای هم زردشت را بانی آن میدانند.
این جشن در کشور های خاورمیانه امروز نیز با تفاوت های کم و بیش تجلیل میشود.
مراسم "آتش بازی در شب سوری" در ایران و "جهنده بالا" در افغانستان از جمله رواج های پارسی زبانان در این جشن به شمار میروند.
منابع و مأخذ
(۱) زمانی، محبوبه، شاهنامه فردوسی به نثر، ص ۶ چاپ زمستان ۱۳۸۸، انتشارات اقبال.
عسکری، حسن، الأوایل، ناشر دارالبشره، مکان نشر طنطا مصر، سال ۱۹۸۷م.
فرهنگ، عبدالرحمن، نوروز و احکام آن از دیدگاه اسلام، ناشر انتشارات خیر اندیش، سال ۱۳۹۶.
ابن خلدون، العیر تاریخ ابن خلدون، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال ۱۳۸۳، چاپ سوم.
###################