تخت رستم سمنگان یادگار تاریخ پیش از اسلام در افغانستان
کلکین : افغانستان یکی از آن مکان هایی است که به قدری اسلام در آن برجسته شده که به نظر می رسد که این دین از آغاز زمان در آن وجود داشته است. اما قبل از ظهور اسلام، افغانستان مرکز مهم تعلیمات بودایی بود. به طوری که می توان گفت گذشته افغانستان با بودیسم مرتبط بوده که برای درک این گذشته بودایی، مکان هایی در این منطقه وجود دارد که برای یافتن آنها باید جستجو زیادی کرد چرا که بسیاری از این مکان های غنی تمدنی پس از دهه ها جنگ و بی توجهی به آوار تبدیل شده اند. چنانچه که مجموعه ای از این آثار غارت شده و آسیب های جبران ناپذیری دیده اند. به طور مثال، بوداهای بامیان که یادآور قوی ترین دوره بودایی در کشور بود، توسط طالبان در سال ۲۰۰۱ ویران شدند.اما از زمان ویرانی بوداهای بامیان، استوپای تخت رستم در استان سمنگان مسلماً چشمگیرترین مکان پیش از اسلام در افغانستان است. تخت رستم یک بنای تاریخی است که در شهر سمنگان قرار دارد. این بنا در قرن شانزدهم توسط مظفرحسین حاکم سمنگان ساخته شد. او می خواست از قهرمان افسانه ای اساطیر زرتشتی، رستم که به قدرت و شجاعت شهرت داشت یک یادگار به منظور احترام برجای بگذارد. این مکان که یک مقصد اصلی برای بازدید است، گمان می رود که محل واقعی دفن قهرمان افسانه ای باشد. تخت رستم به یاد محل و مقبره ای که بقایای این قهرمان را در خود جای داده بود، ساخته شد. این بنا دارای یک عمارت بزرگ است که با چهار برج از آجر پخته احاطه شده و با آجرکاری تزئین شده است. این مکان همچنین آخرین آرامگاه سلسله، بهرام شاه است که گمان می رود در قرن شانزدهم در آنجا دفن شده است. در مورد نامگذای این بنا باید گفت که ، نام افغانی تخت رستم(تخت رستم) به شخصیت افسانه ای در فرهنگ ایرانی اشاره دارد. افزون بر این باید گفت، در لغت به معنای تاج و تخت رستم، به نام رستم پادشاهی که در اساطیر ایرانی ادعا می کرد که دارای زره بسیار خاصی است
استوپاهای تخت رستم بر خلاف دیگر استوپاها بر روی زمین نصب نشده است بلکه به سبکی شبیه کلیساهای یکپارچه اتیوپی در زمین حک شده است. در بالای استوپا یک ساختمان سنگی حکاکی شده هارمیکا قرار دارد که زمانی بقایای بودا را در خود جای داده بود. مورخان و دلیل احتمالی را مطرح کرده اند که چرا استوپا به جای اینکه در بالای زمین ساخته شود در زمین حک شده است. یک توضیح این می تواند باشد که این امر به منظور استتار برای محافظت از صومعه در برابر مهاجمان انجام شده باشد. توضیح ساده تر دیگری بیان می کند که این کار صرفاً برای فرار از تغییرات آب و هوایی بیش از حد افغانستان انجام شده است.
حفره اطراف استوپا حدود هشت متر عمق دارد. مسیری به پایین حفره منتهی می شود، جایی که گویا راهبان بودایی یک بار در جهت عقربه های ساعت استوپا را دور می زدند. درون دیوارهای بیرونی حفره یک صومعه بودایی با پنج غار مجزا و چندین سلول صومعه برای مراقبه حک شده است. علاوه بر این، سوراخ های کوچک در پشت بام ها وجود دارد که اجازه میدهد تا نور در روز کمی به غارها وارد شود و فضای آرام گرگ و میش را ایجاد کند.از طرف دیگر، صومعه غار فاقد هرگونه عناصر تزنینی است اما به دلیل شاهکار مهندسی محض خود چشمگیر است.
این بنا که به عنوان صومعه ای بودایی که در سنگی محکم ساخته شده، با ساختمانی مربع شکل در بالا، به نام قهرمانی از اساطیر ایرانی(رستم) نامگذاری شده است و باستان شناسان معتقدند که قدمت آن به قرن چهارم تا پنجم می رسد. این بنا به سه سطح برای پادشاه، دربار و مردم عادی تقسیم شده است و دو تالار بزرگ در نزدیکی آن وجود دارد که یکی از آنها مدور است. این مکان همراه با بقایای آتشکده زرتشتی است که بیشتر از بلوک های سنگی ساخته شده که هرکدام دارای کتیبه ای هستند. برخی معتقدند که غاری در نزدیکی آن برای عبادت فرشتگان بوده و معبد باستانی زرتشتی نیز در اطراف آن وجود داشته است. در این مکان همچنین آثار و نقاشی های دیواری متعددی به دست آمده که عمدتاً خدایان باستانی ایران را به تصویر می کشند. همچنین شواهدی از تونلی وجود دارد که برای اتصال آتشکده با سایر بخش های مجاور ساخته شده است.در این بنا مقبره های تاریخی سکاها و چندین صخره بودایی نیز قرار دارد که از قرن هفتم تا دهم بوده است. این قلعه که در دوران پیش از اسلام ساخته شده، دارای چندین بنای پیش از اسلام ازجمله یک محراب آتش است و گمان می رود در آن زمان محل سکونت حاکم محلی بوده است.
این بنا در درون سنگی یکدست تراشیده شده قرار دارد که باستان شناسان آن را از عجایب معماری عصر بودایی در افغانستان به حساب می آورند. در شمال افغانستان ایبک یا سمنگان قرار دارد که ازنظر جغرافیایی و تاریخی موقعیت بسیار مهمی دارد و در دوره های گذشته و سال های قبل و بعداز اسلام همواره یکی از مراکز فرهنگی بوده و موقعیت جغرافیایی آن که در مسیر استان های «بغلان» و «بلخ» قرار دارد، اهمیت آن را بیشتر کرده است. براساس تحقیقات و حفاری های انجام شده توسط «کارلنتن کون» باستان شناس آمریکایی، احتمال آن می رود که سی تا پنجاه هزارسال قبل از میلاد، شکارچی های هندوکش و انسان های اولیه عصر حجر در کوه های این منطقه زندگی می کردند. وجود استوپه ای بزرگ در یک تخت سنگ، مهم ترین ویژگی است که باعث شهرت سمنگان شده و امروز از آن به عنوان «تخت رستم» و یا «توپ رستم» یاد می شود. تخت رستم به سمنگان شهرت جهانی داد. به طوری که نزد باستان شناسان جهانی از شهرت ویژه ای برخوردار است. تخت رستم معروف ترین بناهای معماری عصر بودایی به شمار می رود که در جنوب مرکز سمنگان در جاده متصل به «مزارشریف» قرار دارد. بنای موجود برآمده از دل یک تکه سنگ است که در مجاورت خود معادنی دارد. وجود این بنا در داخل بدنه کوه یا همان تگه حفر شده، از عجایب معماری عصر بودایی افغانستان قدیم به شمار می رود. «میجیریان» باستان شناس انگلیسی اولین مسافر اروپایی بود که درباره معبد و استوپه بودایی «ایبک» در کتاب خود با نام «افغانستان شمالی» که در سال ۱۸۸۸ میلادی منتشر شد، اشاره کرد. این نویسنده غربی در کتاب خود از این بنای خاص با عنوان تخت رستم یاد کرد و از واژه تخت رستم که از زبان مردم منطقه به آن رسیده، استفاده می کند. بدون شک شکل طبیعی زمین های منطقه، علت مهمی بوده که باعث شده سمنگان در نظر پیروان بودا نیک بدرخشد. همانطور که در بامیان شکل طبیعی دیواره های کوه باعث شده است که «پیکرتراشان» بودایی معابد خود را به تقلید از مغاره های ماقبل تاریخ در داخل بدنه این دیوارها حفر کنند. چنانچه برای ساختن معابد از کندن «سموچ»(مغاره) در داخل کوه ها و تپه ها استفاده کردند و برای شکل دادن استوپه ها برجستگی سنگی را می تراشیدند.
احمد علی کهزاد، مورخ و باستان شناس افغان در کتاب « افغانستان در پرتو تاریخ» به آن اشاره کرده و نوشته: استوپه بودایی و معروف تخت رستم ایبک یکی از این برجستگی های طبیعی است که اطراف آن تراشیده شده است. محیط استوپه تخت رستم هشتاد و پنج متر است و به دلیل اینکه معمولا در داخل استوپه ها یادگارهاییی از قبیل مسکوکات و دیگر اشیاء قرار می دادند در تخت رستم نیز برای مخفی کردن این اشیاء اتاق های کوچکی برفراز آن و از خود سنگ تراشیده شده است. تعدادی از این اتاق ها و حجره ها معبد است و به تعبیر دیگر آن ها را بتخانه خوانده اند که درواقع منظور همان مجسمه بودا بوده است. خانه بودا در حقیقت همان اتاق ها و حجره هایی است که هرکدام از آن ها یک یا چند مجسمه بودا همراه با نقاشی و پیکره تراشی، ساخته شده اند که خود نشان دهنده هنر مجسمه سازی و هیکل تراشی آن عصر است. «موسیو فوشه» باستان شناس فرانسوی معتقد است که بعداز تراشیدن اتاق کوچک، کار ساخت تخت رستم به علت نامعلومی متوقف شده و به پایان نرسیده است و این وقفه به ظهور «یفتلی ها» نسبت داده می شود. براساس تحقیقات و حفاری های انجام شده توسط احمد علی کهزاد که در این منطقه انجام شد، وجود استوپه سنگی با همان تخت رستم و معابدی که در مجاورت آن از دوره بودایی وجود داشته است، به دلیل وجود جلگه های حاصل خیز منطقه از روزگاران بسیار دور در عصر حجر و از دوران غارنشینی به بعد همواره کانون زندگی منطقه بوده است.
یوسف شاه یعقوب اوف، رئیس باستان شناسی آکادمی علوم تاجیکستان که در سال ۱۳۸۳ از این منطقه بازدید کرد و تحقیقاتی را در این مورد انجام داد، معتقد است: زرتشت به مدت ده سال در محل تخت رستم که از نادرترین پیکره تراشی های دوران زرتشت است، زندگی می کرد و در ساختن معابد این منطقه هو سهم داشته است. به گفته وی، قدمت تاریخی این اثر نیز به ۳۵۰۰ سال پیش می رسد. برخی دیگر، نیز بر این باور هستند که تخت رستم مربوط به دوران بودا بوده و قدمت آن به ۲۵۰۰ سال قبل برمی گردد. طبق حفاری ها و تحقیقات انجام شده توسط موسیه فوشه معروف ترین باستان شناس و خاورشناس فرانسوی، قدمت این منطقه تاریخی به قرن پنجم میلاد برمی گردد.. از آنجایی که شاهنامه فردوسی و داستان های آن در میان مردم این منطقه از گذشته های دور و تاکنون جایگاه ویژه ای داشته و برخی از داستان های شاهنامه نیز در این منطقه اتفاق افتاده است. همچنین نام سمنگان به مراتب در شاهنامه آمده که داستان های گوناگونی در رابطه با تخت رستم در میان مردم از گذشته های دور رواج داشته است. معروف ترین داستانی که در این مورد وجود دارد، این است که وقتی رستم با تهمینه دختر شاه سمنگان ازدواج کرد، برای هریک از آن ها تختی ساختند اما رستم شبی برای خود سنگ بزرگی را تراشید و آن را به شکل تخت درآورد. تهمینه نیز اتاق های سنگی برای خود تراشید و مراسم عروسی رستم و تهمینه نیز اتاق های سنگی برای خود تراشید و مراسم عروسی رستم و تهمینه در محلی اتفاق افتاد که تهمینه ساخته بود. براساس برخی گزارش ها، در سال های اخیر، آسیب های جدی بر این تخت سنگی وارد شده است. این سنگ به علت نداشتن دیواره و موقعیت آن در کنار جاده که محل عبور مسافران و ماشین های زیادی است، باعث فرسودگی شده است.درواقع، این بنا به مثابه سایر آثارتاریخی در افغانستان در طول سال ها، تغییرات زیادی به خود دیده است. چنانچه که در طول تهاجم شوروی و جنگ داخلی افغانستان آسیب دید تا اینکه سرانجام در سال ۲۰۰۹ با پروژه ای که توسط سازمان ملل تامین شد، بازسازی شد. این بنا از آن زمان به یک جاذبه تاریخی و فرهنگی مهم تبدیل شده است که هرساله بازدیدکندگان از سراسر جهان از این منطقه بازدید می کنند.