قلعه بُست هلمند، میراثی تاریخی زیر خاکستر دهه ها جنگ
کلکین : افغانستان به دلیل موقعیت مکانی خود مرکز فرهنگ های مختلف بوده و همین امر باعث شده که یک مورخ آن را «گردشگاه دنیای باستان» بنامد. با این حال، این کشور هرگز در صلح نبوده و تجربه ای دوام دار از درگیری و منازعه های مختلف را داشته است. یا به عبارتی این کشور همواره در جنگ بوده که گویا پایانی برای آن متصور نیست هرچند اکنون پس از بازگشت طالبان به نظر می رسد منازعه متوقف شده باشد. اما این ویژگی لقب گورستان امپراتوری ها را به این کشور نسبت داده اند. در این بین، دهه ها ویرانی و اشاعه تصویری جنگی همراه با فقر و گرسنگی از این کشور به جهان مخابره شده این درحالی است که افغانستان به واسطه مراکز تمدنی که در درازای تاریخ داشته همواره فرهنگی غنی را در خود پرورانده که میراث این تمدن در بناهایی است که در گوشه و کنار این سرزمین وجود دارند اما جنگ سرنوشتی تلخ و فراموش شده برای آنها به ارمغان گذاشته است. در این بین ولایت هلمند در جنوب افغانستان هرچند بناهای تاریخی زیادی را در دل خود جای داده اما دهه ها جنگ و وناامنی و سرگرمی دولت ها و حکومت های مختلف به مواردی به غیراز نظارت بر امکان باستانی، بناهای تاریخی این شهر را در برابر جنگ آسیب پذیر کرده است.
درواقع، هلمند ازجمله ولایاتی است که به دلیل ناامنی شهرت بیشتری دارد تا آثار تاریخی و میراث باقی مانده از گذشته. این ولایت در جنوب افغانستان واقع شده و دارای ویژگی های منحصر به فرد خود بوده که آن را از سایر ولایت های افغانستان متمایز می کند. ازجمله این که بزرگترین ولایت افغانستان است، رودخانه ای بزرگ به نام هیرمند و سدی به نام کجکی از مخازن اصلی افغانستان در این ولایت قرار دارد، بزرگترین محل تولید تریاک جهان و در نهایت در دو دهه گذشته این ولایت به عنوان «خطرناک ترین» ولایت افغانستان درنظر گرفته شده است. مرکز شهر هلمند لشکرگاه نام دارد که به آمریکای کوچک نیز معروف است.زیرا این منطقه در گذشته توسط برنامه ویژه ایالات متحده توسعه یافت.
اما در دل این شهر جنگ زده، بقایای از تاریخ هنوز زنده و نفس می کشد. قلعه بست یک مکان تاریخی مهم در هلمند و در سازمان یونسکو به عنوان میراث تاریخی ثبت شده است. قلعه بست بیش از ۳۵۰۰ سال سابقه دارد و یکی از بزرگترین میراث فرهنگی افغانستان به شمار می رود. این قلعه در دوران جاهلیت ساخته شده که در حومه شهر لشکرگاه در کنار رودخانه هریرود بر فراز تپه ای گل آلود در ۳ هکتار زمین قرار دارد. دورتادور قلعه با خندق احاطه شده و خود قلعه به دو قسمت تقسیم می شود که قسمت اول قلعه مرکزی است که شاه در آن زندگی می کرده و قسمت دوم برای خادمان بوده است. نگهبانان و مهمانان قلعه جایی که قلعه مرکزی دوباره با خندق کوچکتر دیگری از قسمت دوم جدا می شود. این مکان با وسعت بیش از ۱۰ کیلومتر تنها اقامتگاه زمستانی شناخته شده سلاطین غزنوی و غوریان است، دو سلسله ای که بین قرن های ۱۰ و ۱۳ بر منطقه ای حکومت میکردند که افغانستان امروزی را دربرمیگرفت و مسئول گسترش هنر اسلامی تا شمال هند بود.
در زمان سلاطین سلجوقی در قرن یازدهم و دوازدهم ارگ بست نقطه عطف مهمی در مسیر بین خراسان (فلات شمال شرقی ایران) و غزنی در کوه های افغانستان بود. بست باستانی اکنون در حدود ده کیلومتری در جنوب شهر مدرن لشکرگاه در دشت های افغانستان، در ویرانه ای قرار دارد. برخی نام بست را از سرودهای اولیه زرتشتیان اوستا می شناسند. مراسم معروف به خورشید، نوروز، سه هزار سال پیش به افتخار اعتدال بهاری در اینجا جشن گرفته می شد. این نام بعدا در فهرست شهرهای هخامنشی و همچنین در گزارش های قرن اول مبلغان، شاعران، بازرگانان و یا وقایع نگاران نظامی آمده است. هرچند این ارجاعات مبهم هستند اما شکی نیست که ارگ معروف به قلعه بست نه تنها وجود داشته بلکه بسیار پیش از دوران مسیحیت منطقه ای برجسته بود که توسط اولین فاتحان عرب در حدود سال ۶۶۱ پیش از میلاد تصرف شد. ارگ ظاهراً برای اعراب برای حمله به کابل و قندهار حائز اهمیت بوده است. در طول قرن یازدهم بست به عنوان پایتخت زمستانی غزنویان، یک سلسله مسلمان که بیش از دویست سال بر افغانستان و پنجاب حکومت کردند، رونق یافت. این رژیم توسط آلپتکین برده سامانی تاسیس شد که در سال ۹۶۲ شهر کوهستانی استراتژیک غزنی را فتح کرد و توانست آن را به یک پادشاهی مستقل تبدیل کند. در این بین، بزرگترین پادشاه این سلسله سلطان محمود غزنوی، نوه الپتکین بود که با موفقیت حملات متعددی را به پنجاب انجام داد. او بی امان شهرهای هندی را غارت می کرد که دارای ثروت هنگفت بودند و از این طرق غزنی را به یکی از مراکز بزرگ فرهنگ اسلامی تبدیل می کرد. از افتخارآمیزترین آثار او مسجد مرمری باشکوهی بود که تا به امروز پابرجاست. در قلعه بست نیز از این ثروت و عظمت برخوردار بود.
محمود براساس وقایع نگاری «امپراتوری افسانه ای افغان» و فاتح بی باک بود. پیشرفت او که از حدود سال ۹۹۹ آغاز شد، مربوط به آغاز عصر جدیدی برای مردمان خاور نزدیک است که نشان دهنده فروپاشی سامانیان در برابر فشار ترک ها بود. محمود برادر بزرگتر خود را شکست داد تا بر خراسان، فلات شرقی ایران، ازجمله ترکمنستان امروزی و در اصل افغانستان مسلط شود و برای مدتی عملا هم قره خانیان و هم خان های ترک و هم اوغوزها را به رهبری ترک ها مهار کرد. غزنویان اما نتوانستند عشایر را از عبور از اکسوس و سرازیر شدن به شرق ایران باز دارند و پس از شکست سختی در سال ۱۰۴۰ م. آنها مرکز شرقی اسلامی را رها کردند و به سمت ایالت های شمال هند روی آوردند. محمود که ملسمان متعصب بود، معابد هندوها را ویران کرد، مجبور به گرویدن به اسلام کرد و غنایم و بردگان را با خود برد. با این وجود، دستاوردهای ارضی محمود عمدتاً در غرب و شمال افغانستان که قلعه بست را نیز در بر میگرفت.
اما این قلعه با فروپاشی سلسله غزنویان توسط غوریان در سال ۱۱۵۱ سوزانده و غارت شد. سپس بست در سال ۱۲۲۰ توسط چنگیزخان به طورکامل ویران شد. با این حال، باغ های آن همچنان توسط وقایع نگاران موثر مورد ستایش قرار می گرفت تا اینکه در سال ۱۳۸۳ تیمور سیستم آّبیاری را ویران کرد و بست را به فراموشی سپرد. تپه غول پیکری که محل قلعه بست را مشخص می کند، گواه قدمت و اهمیت این بنا است. بقایایی که در قلعه و سازه های قدیمی که هنوز باقی مانده جاه طلبی های معماری را آشکار می کند. دیدنی ترین آنها هنوز هم پلکانی مارپیچ در چاهی است که چهل و پنج متر عمق و شش متر قطر دارد. از این پلکان، سه طبقه از چهار محفظه مدور از طریق طاق های متوالی به داخل شفت نگاه می کنند. این اتاق ها به گونه ای ساخته شده اند که در برابر گرمای بیابان محافظت می کنند. اهمیت استراتژیک این قلعه به راحتی از قله مشخص می شود. باروهای آن بر دشت هایی که مسیرهای پرتردد کاروان ها از آن عبور می کردند و همچنین بر جاده های فتح، دیپلماسی و به ویژه بر هرات بزرگ، بلوچستان و هند تسلط دارند. در پای تپه ویرانه های شهر تجاری قرار دارد که بقایای بازارها، سراها، حمام ها و مساجد آن هنوز به وضوح قابل مشخص است. بسیاری از دیوارهای آجری و گلی هنوز در برابر آسمان آبی روشن بالا می روند. رود ارغنداب نیز در پای ارگ به رودخانه هلمند می رسد. با این حال، برجسته ترین بنای تاریخی و مطمئناض مشهورترین، طاق تزئین شده باشکوهی است که به عمق حیرت آور بیست و پنج متری کشیده شده است. این بنا در اوج قدرت غزنویان و سلجوقیان ساخته شد. یکی دیگر از جاذبه های دیدنی این منطقهريال مقبره قرن دوازدهمی است که به زیبایی تزئین شده و به زیارت شاهزاده حسین معروف است که هنوز مشخص نیست چه کسی آن را ساخته. امروزه این گورستان در یک و نیم کیلومتری شمال دیوارهای قلعه قرار دارد(Miller,2016).
پس همانطور که آمد این بنای تاریخی بیش از ۳۰۰۰ سال سابقه دارد و امپراتوری های زیادی را در حال تغییر دیده اما هنوز زنده است. این سایت دارای دو مکان معروف است. طاق قلعه بست که به خاطر طاق ۲۵ متری تزئینی قرن یازدهم معروف است. این یک ارزش نمادین ملی برای افغانستان و یک گنجینه ملی از گذشته تا کنون است. در گذشته از نماد قوس قلعه به عنوان مهر استفاده می شد و در اسکناس های ۱۰۰۰۰ افغانی و در سال ۱۹۹۳ در بانک ها در اسکنانس های ۱۰۰ افغانی استفاده می شد. دیدنی ترین قسمت پلکان مارپیچ درون یک چاه است، که چهل و پنج متر عمق و شش متر قطر دارد. از این رو سه طبقه از چهار اتاق دایره ای شکل از طریق طاق های متوالی به شفت نگاه می کند که ۸ طبقه است اما فقط ۵ طبقه باقی مانده و ۳ مورد در زیر زمین ناپدید شده اند.
درگیری مسلحانه و جنگ از آنجایی که تاریخچه ای بیش از ۳۰۰۰ سال دارد، این سایت با تغییر امپراتوری های متعدد و جنگ، جنگ داخلی و خارجی مواجه بوده است که هرکدام به دلیل موقعیت مکانی خود آسیب های متفاوتی را در محل به خصوص در جنگ داخلی وارد کرده اند. بر بالای تپه ای است که بیشتر به عنوان پایگاه امنیتی استفاده می شد که خود باعث تخریب بزرگی شد. علاوه بر این، غارت به محل آسیب رسانده است، جایی که مردم برای غارت می آمدند، نه تنها به دنبال باستانی می گشتند، حتی آجرهای محوطه را برای استفاده شخصی خود مانند ساختن خانه هایشان می بردند. در حکومت پیشین بنابر اظهارات ریاست اطلاعات و فرهنگ افغانستان، تا هزار جریب زمین های اطراف این قلعه در از سمت افراد زورمند غصب شده بود.
از طرف دیگر، شهرنشینی کنترل نشده و توسعه بی رویه توریست نیز یکی از دلایل مهم حواس پرتی سایت بود. در دهه ۱۹۷۰ مرمت محوطه انجام شد، اطلاعات بسیار کمتری در مورد مرمت کل محوطه وجود دارد، اما تنها اطلاعاتی در مورد مرمت طاق معروف موجود است که تکیه گاه های آجری در داخل طاق ساخته شده است. در برخی منابع نیز دیوارهای خارجی قلعه در دوران اسلامی ساخته شده است. تا سال ۲۰۰۶ راهی برای رسیدن به این مکان وجود نداشت. بنابراین، ساخت و ساز در جاده ای سنگفرش که از جنوب لشکرگاه به طاق قلعه بست منتهی می شد، آغاز شد و در سال ۲۰۰۸ امکان هدایت به داخل قلعه فراهم شد. بعداً کابل درخواست کمک از یونسکو را برای حفظ قلعه بست آغاز کرد. زیرا بیش از ۵۰ درصد هلمند تحت کنترل طالبان ازجمله طرف های میراثی بود، امکان بازسازی این مکان توسط هیچ سازمانی وجود نداشت، درنهایت در سال ۲۰۲۰ کار روی این مکان آغاز شد. بازسازی پنج محوطه تاریخی ولایت هلمند ازجمله قلعه باستانی معروف بست با سرمایه گذاری ۱۵ میلیون افغانی. اولین و تنها کاری که در محل انجام شد بررسی و پاکسازی محل از مین ها و دیگر بقایای جنگ بود.
به طور کلی، سایت در وضعیت بدی قرار دارد که از دید همه ناپدید شده است، نه تنها طاق قلعه بلکه کل سایت در خطر بزرگی است. درحال حاضر، سه نوع آسیب در سایت قابل تشخیص است. خسارات ناشی از جنگ: جنگ های بیرونی و داخلی دلیل آسیب رساندن به سایت بوده استف نه تنها با فعل و انفعال مستقیم گلوله ها و راکت ها یا هرنوع سلاح و مهمات، بلکه با مسدود کردن منطقه و جلوگیری از امکان تسخیر آن توسط طرف مقابل جنگ احزاب.
خسارت ناشی از طبیعت: به دلیل نبود سرپناه و عدم وجود خدمات حفاظتی طبیعت در اثر بارندگی شدید، تابش مستقیم آفتاب و باد، کناره را از بین برده است، طبیعت به ویژه مناطق ساخت و ساز با آجرهای گل آلود مانند دیوارهای خارجی قلعه و قسمت مرکزی را تحت تاثیر قرار داده است. قلعه و همچنین رودخانه هیرمند در نزدیکی محل قرار دارد و خود محوطه توسط خندقی از آب احاطه شده است که با گذشت زمان باعث ایجاد رطوبت و فرسایش زمین می شود.
خسارت ناشی از انسان: مردم منطقه از نحوه استفاده از یک محوطه باستانی آگاه نیستند، از محل استفاده نادرست می کنند. مانند آسیب رساندن به آجرهای طاق با نوشتن روی آنها و بالارفتن از قوس و نشستن روی طاق. آجرهای قلعه را بیرون می آوردن تا خانه های خود را بسازند. پیش از این نیز این قلعه در دوره های مختلف از گزند حوادث مصون نمانده بوده است. به طوری که دوره علاءالدین غوری گرفته تا چنگیزخان و تیمور و نادر افشار، پادشاهان بسیار بر این قلعه هجوم آوردند. اما در دوره قبلی ناامنی و جنگ زیاد در این ولایت یکی از عواملی بود که بیشتر بناهای تاریخی این ولایت ازجمله قلعه بست مورد بی توجهی قرار گرفته بودند. حتی بسیاری از قلعه های تاریخی و آثار باستانی این ولایت تحت کنترل طالبان بودند. چنانچه که در بیست سال گذشته زمانی که اقامتگاه زمستانی سلاطین سلسلهای برجسته اسلامی بود به خانه صدها نفر تبدیل شده بود که از درگیری های طالبان فرار کرده بودند. چنانچه که از ماه اکتبر ۲۰۲۱ که شدت حملات طالبان افزایش یافته بود، هزاران نفر در سراسر هلمند آواره شده بودند، هرچند تعدادی از آنها به شهرهایی چون لشکرگاه جای داده شدند اما بسیاری از این آوارگان جنگ به خرابه های تاریخی رفتند.
اما این سایت تاریخی را چه خطراتی تهدید می کند؟ و چه باید کرد؟
فروریختن طاق به دلیل شیبی که اخیراً مشخص شده است، درصورت عدم ترمیم ممکن است طاق طی ۳ یا ۴ سال ریزش کند. دیوارهای خارجی و داخلی قلعه و فروریختن ستون های بزرگ قلعه دچار فرسایش شده اند. غارتگران و مردم محلی نیز تهدیدی برای سایت محسوب می شوند. خروج از سایت به تنهایی بدون هیچ گونه بازسازی یا نظارتی باعث می شود که سایت به زودی از بین برود. در نهایت، در میانه این همه بحران در افغانستان برای حفظ این مکان باید چه کرد؟ اول پوشاندن سایت و جلوگیری از ازدحام مردم محلی از آسیب بیشتر به سایت. این می تواند یک پروژه طولانی مدت و کار گودبرداری بزرگ با بودجه کلان باشد.نگهداری طاق، نگهداری قلعه مرکزی، نگهداری دیوارهای خارجی قلعه. دیوارهای خارجی مهم هستند، بنابراین، تنها یک ورودی به قلعه وجود خواهد داشت، به دلیل شکاف های بزرگ تخریب دیوارها، غیرنظامیان از هر کجا که بخواهند وارد قلعه می شوند، مانند یک مکان باز است و با ساختن پناهگاه برروی قلعه مرکزی می توان جلوگیری از آسیب های طبیعی سایت. ایجاد دفتر در محل برای مدیریت و نظارت بهتر سایت و همچنین می توان آن را برای بازدید افراد محلی و گردشگران بدون آسیب رساندن به سایت باز کرد. بنابراین، افغانستان یکی از کشورهای درحال توسعه است که به این معناست که اقتصاد ضعیفی دارد و پرداختن به نگهداری بناهای تاریخی آن یک نیاز فوری است(Mahmood,2022).
منابع
Mahmood,Huda(2022), “QALA-E-BOST AFGHANISTAN Proposal for the Preservation of Qala-e-Bost “Archeological conflicts in Qala-e-Bost in Helmand, Afghanistan”, https://www.researchgate.net/publication/361650971_QALA-E-BOST_AFGHANISTAN_Proposal_for_the_Preservation_of_Qala-e-Bost_Archeological_conflicts_in_Qala-e-Bost_in_Helmand_Afghanistan
Miller,Carol(2016), “Qala-i-Bost, in Helmand”, https://historyofpashtuns.blogspot.com/2016/03/qala-i-bust-or-bost-in-helmand.html