حقوق زنان –  بازتابی رویایی

 

معروف کبیری

 

جو مرد سالار حاکم در کشور مان همواره سبب شده تا انگیزهء رشد و مشارکت را در زنان نابود کند و همین نماد، خود ضربهء بزرگی را بر درایش این قشر به امور سیاسی – اداری کشور، وارد میکند.

همگان میدانند که زن در اجتماع مان همیشه کوشش کرده  از مسوولیتهای سیاسی- اداری، کنار برود.

همزمان  کوشیده با ترس و نگرانی که از آتیه اش داشته، زود با ترفند های سرنوشت کنار بیاید.

 اینجاست که این موجود لطیف که در واقع شریک زندگی مرد و نیمی از پیکر جامعه است، قربانی میشود، آنهم قربانی برنامه های نا خواسته و از پیش تعین شده اش.

اما لب فرومیبندد و همهء مشکلات را بدوش میکشد.

ü     باید دانست که آیا واقعا درین محیط زنان باید چنین باشند؟

ü     آیا برای این قشر مهم جامعه مردان حقوقی را قایل اند؟

ü     این داد و واویلایی که برای حقوق زنان براه انداخته ایم و داریم گوش ثریا را کر میکنیم، آیا کار بجایی است؟

باید گفت: هر گاه زنان از دانستن و رشد فکری- اجتماعی خویشرا کنار بکشند و با کاوش جدی شگرد های آموزش، تحصیل و رشد فکری، و تجارب سیاسی- اداری را برای شان دنبال نکنند، وضعیت حیاتی شانرا نخواهند توانست از گونهء این چنینی دگر گونه کنند.

از جانبی جامعهء مرد سالار چه حقوقی را برای این قشر قایل باشد و چه نباشد، به گمان من مهم نیست.

زنان بایست خودشان برای خویش حقوقی را قایل باشند. گاهیکه حقوقی را برای خویش در نظر داشته باشند، با تلاش بایست در پی تحقق آن آستین همت بر زنند.

چه در تاریخ بشریت، همواره حق گرفتنی بوده نه اهدایی.

پس این زنان اند که اگر با پویایی در پی حقوق خویش گام بردارند بدون شک به هدف و آرمان دلخواه، خواهند رسید.

همزمان تجارب نشان داده که طی سدهء اخیر، در چند دورهء که فضا نسبتا باز شده و زمینه برای رشد ذهنیت ها و جامعهء باز مساعد گردیده، پیش از اینکه مردان جنبهء عملی خدماتی را برای زنان به نمایش نشینند و عملا برای رشد فکری زنان همیاری کنند، شعار را سر مشق شان ساخته و داد و واویلا هایی، مبنی بر احقاق حقوق زنان سردادند.

طی سه سال گذشته نیز تا جایی که پژوهشهای روشنگرانه نشان داده، ادعا ها بیشتر به همین داد و واویلا ها تکیه کرده و حقوق زنان بیشتر جنبهء تبلیغاتی  و منفعت طلبی داشته تا خدمت واقعی برای احقاق آن.

چه هم اکنون اگر عمیق تر نظر اندازیم، حقوق زن به گونهء عملی؛ یک رویایی فرامرزی ست که نمیتوان به واقعیت آن در جو سنتی و مردسالار کنونی باور مند بود، و به عنوان نکات قابل دید، یافت و روی آن انگشت گذاشت.

پس این کشش های ظاهری و تبلیغاتی کار را بجایی نخواهد برد، و با این شگرد نخواهیم توانست به این طیف محروم از مشارکت همه شمول، خدمتی بکنیم تا آنها راه بجایی ببرند.

من گمان می کنم اگر زنان این سرزمین، با همین کشش های تبلیغاتی و منفعت طلبانهء نهاد هایی که باز هم در نفس پایگا های مردسالاری خواهند بود، دل بندند یا دل خوش کنند، نباید منتظر اندک تغیری در وضع و موقعیت اجتماعی امروزین خویش در فردا باشند.

هنوز هم زنان در گوشه و کنار دور دست کشور مان به شکل اسیر، به خواست مردان خرید و فروش میشوند.

اما با اینحال تعدادی در مراکز شهر های نسبتا پیشرفته و باز، با ادعا های حقوقی تحریف شده، دل می بندند و گمان می برند که حقوق زن یعنی همین داد و واویلا!؟

چه بهتر تا زنان با کوشش و تلاش جدی در گام نخست خود برای خویش سرنوشت و موقعیت رقم زنند و در گام بعدی با اشتراک فعال و پویا  در رقم زدن سرنوشت سیاسی- اداری برای کشور و منطقه، سهیم شوند.

تا اینکه موقعیت واقعی و حقیقی اجتماعی شانرا باز یابند و رسالت رهبری مادارنهء خویشرا در قبال نسل امروز و فردای همنوع خویش بخوبی ادا نمایند.

 

درس هستی  ز آتش آموزید

منشیـنـیــد تا  فنا  نشوید

 


بالا
 
بازگشت