نذیراحمد صوفی زاده تلاشجو
قسمت دوم
مروری به حوادث ورویداد های قرن بیستم
جنگ جهانی دوم:
درجنگ جهانی دوم کشورهای بزرگ وصاحب نفوذ درجهان به شش گروپ به ترتیب ذیل تقسیم شده بودند.
1. گروپ اول شامل کشورهای متحدین بودند مانند بریتانیا و فرانسه.
2. گروپ دوم کشورهای محوری بودند مانند آلمان، اتریش وایتالیا.
3. گروپ سوم کشورهای نظاره گر بودند مانند روسیه، امریکا وجاپان.
4. گروپ چهارم شامل کشورهای که خود را بیطرف میدانستند مانند اسپانیه سویس وسویدن.
5. گروپ پنجم شامل کشورهای مشترک المنافع بودند مانند کانادا، استرالیا و نیوزیلند.
6. گروپ ششم شامل کشورهای افریقایی بودند مانند تونس، لیبیا ومصر.
جنگ جهانی دوم ونبرد درکشورهای مختلف
روی صحنه آمدن هتلر وآغاز نبردها:
درسال 1940 آلمان چندین حمله را بالای کشورهای مختلف انجام داد ازجمله بالای دنمارک، ناروی، هالند، لوکزامبورگ و بلژیک. آلمان ازطریق بلژیک خود را به خط دفاعی فرانسه که آن کشوربخاطر حفاظت از ورود آلمانی ها ایجاد کرده بود رساند. بعداز حمله بالای کشورهای فوق هتلر خود را آماده ای حمله به بریتانیا میساخت که برای حمله به آن کشور تصمیم گرفت تا اولتر ازهمه نیروهای هوایی بریتانیا را باید نابود کرد، دراثر بمباران مکرر بریتانیا که ذریعه آلمان صورت گرفت حدود 14000 چهارده هزار نفر به هلاکت رسیدند. به تعقیب این حمله بریتانیا با متحدین دست به حمله تلافی جویانه بالای نیروهای هوایی آلمان زد و درسال 1943 شهر های مختلف آلمان را مورد حمله قرارداد، نیروی های هوایی بریتانیا وامریکا شهر هامبورگ آلمان را بمباران کردند که درمدت 8 یوم حدود 10000 ده هزار تن بمب درین شهر ریختند، این بمباران منجر به هلاکت بیش از 200000 دوصد هزار نفر گردید. مردم معمولآ درقطار های زیرزمینی خود را پنهان می نمودند تا ازین بمباران درامان بمانند. به همین شکل حملات دیگری در "درسدن" صورت گرفت که با استفاده از بمب های آتش زا هزاران نفر از اثر کمبود اکسیجن به هلاکت رسیدند که تعداد شان به 130000 یکصدو سی هزار نفر میرسید. همین بود که هتلر سلاح های مخفی خود را مورد استفاده قرار داد این سلاح های معروف به V1 و V2 بودند سلاح نوع V1 آن درفی ساعت 645 کیلومتر سرعت داشت درحالیکه سلاح نوعی V2 درفی ساعت دارای 5600 کیلومتر سرعت بود.
حملات هوایی دوطرف به نفع وپیروزی هیچ کدام ازین کشورها واقع نشد ولی درین حال هتلر فکر میکرد که بریتانیا درمانده شده و دیگرتوان مقابله را ندارد درفکر حمله بالای شوروی شد، اما هتلر فکری به وضع جوی نکرده بود ودرفصل زمستان بالای شوروی حمله ورشد این حمله به شهر استالنگیراد صورت گرفت که به اثر هوای سرد حدود 300000 سه صد هزار عسکر جان باختند که خود موجب شکست آلمانی ها گردید.
نبرد بین کشورهای امریکا وجاپان:
کشورهای نظاره گر نیز بیکار ننشسته بلکه دست به حملات میزدند یعنی جاپان درسال 1941 دریک حمله ای غافلگیر کننده بالای کشتی های جنگی امریکا درایالت هاوایی اقدام نمود که باعث ازبین بردن تعدادی 200 هواپیما و18 کشتی گردید. درسال 1942 امریکا به تلافی حملات جاپان برامد وکشتی های جنگی آن کشور را مورد حمله قرار داده ودامنه ای جنگ را تا به اوقیانوس آرام کشانید.
نبرد بین گروپ های محوری، متحدین و افریقایی:
در سال 1942 نبرد دیگری درشمال افریقا ادامه داشت جنرال رومل ازطرف گروپ پنجم یا کشورهای افریقایی به حمایت گروپ دوم یا کشورهای محوری (ایتالیا) میشتابد ولی نیروی های متحدین افراد وی (جنرال رومل) را به عقب نشینی ازطریق مصر به سمت لیبیا وادار ساخته وبا سقوط تونس بیش از 250000 دوصدو پنجاه هزار سرباز آلمانی وایتالیایی را به اسارت گرفتند. بعد ازین مردم ایتالیا موسولینی رهبر فاشیزم را ازقدرت خلع نمودند، موصوف توسط جنگجویان مقاومت درسال 1945 دستگیر وبه قتل رسید. با سقوط موسولینی رهبرفاشیزم که ازمتحدین آلمان نازی بشمار میرفت سقوط آلمان نیز حتمی شد یعنی با ورود نیروی های متحدین به برلین نیروی های هتلر ازهم پاشید وقبل از داخل شدن نیروی های شوروی به برلین هتلر با معشوقه اش دست به خود کشی زدند. درست درماه می سال 1945 یعنی بعداز خودکشی هتلر امریکا که جنگ را با جاپان الی اوقیانوس آرام به پیش برده بود جزایر اوقیانوس آرام را یکی بعد دیگر تصرف کرد. امریکا درهمین سال دست به یک جنایت بزرگ بشری نیز زد وآن اینکه بالای دوشهر جاپان هریک هیروشیما وناکازاکی حمله ای اتومی نمود، این حملات تلفات عظیم بجا گذاشت طوریکه دربمب اول که به شهرهیروشیما پرتاب شده بود تعدادی 80000 هشتاد هزار نفر ودربمب دوم که بالای شهر ناکازاکی پرتاب گردید تعدادی 40000 چهل هزار کشته بجا گذاشت. فقط بعدازین حملات جاپان بلادرنگ تسلیمی خود را اعلان داشت.
ارزیابی قرن بیستم ازدیدگاه های مختلف:
بلاخره دریک جمع بندی میتوان قرن بیستم را:
· ازنقطه نظر تلفات انسانی قرن وحشت گفت زیرا دوجنگ جهانی یعنی جنگ جهانی اول ودوم درهمین قرن بوقوع پیوسته است.
· قرن بیستم را ازنقطه نظر پیشرفت تکنالوژی میتوان بنام قرن علم وتخنیک خطاب کرد.
· قرن بیستم را از نقطه نظر حقوق انسانی قرن حقوق بشر یا حقوق مساوی بین زن ومرد میتوان بحساب آورد.
· قرن بیستم را میتوان قرن تحول نیز نامید زیرا درعرصه های مختلف تحولات گوناگون رخ داده است.
تلفات انسانی کشورهای مختلف:
تلفات جنگ جهانی دوم هفت برابر جنگ جهانی اول بوده است که درسراسر دنیا بیش از 55 میلیون نفر به هلاکت رسیدند، تعداد ازکشورها ایکه بیشترین تلفات را داشتند قرار ذیل بودند.
· اتحاد جماهیر شوروی 21 بیست ویک میلیون نفر تلفات داشته.
· چین 14 چهارده میلیون نفرتلفات داشته.
· جاپان 2 دومیلیون نفرتلفات داشته.
· آلمان 7 هفت میلیون نفرتلفات داشته.
· بریتانیا نیم میلیون نفر تلفات داشته.
· فرانسه نیم میلیون نفرتلفات داشته.
پیامد های قرن بیستم:
برعلاوه نبردهایکه درین قرن رخ داد، این قرن درعرصه های دیگرنیز پیامد های داشت مانند:
· جنبش زنان درسراسر دنیا به سرعت وقدرت توسعه پیدا کرد.
· سازمان ملل متحد ایجاد گردید.
· آلمان به دوکشورآلمان شرق وآلمان غرب تقسیم شد که برای مدت 45 سال ازهم جدا بودند.
· جنگ سرد آغازشد.
· تعدادی کثیری از کشورها به استقلال خود رسیدند.
· خصومت بین امپراتوری ها یا قدرت های بزرگ به دوستی گرایید.
مبارزات اسقلال طلبانه درکشورهای مختلف:
نقطه بسیار مهم وقابل تذکر اینست که درین قرن امپراتوری ها(کشورهای قدرت مند) با گذشت زمان درک کردند که امکان ازین نیست تا کشورها را بطورمداوم تحت نفوذ واستعمار خود داشت، از همین سبب بود که کشورهای تحت استعمار از تسلط امپراتوری ها رهایی یافتند واستقلال خود را بدست آوردند. عامل اصلی بدست آوردن استقلال مبارزات پیهم ودوامدار مردمان کشورهای تحت استعمار بود این مبارزات امپراتوری ها را واداشت تا دست از تسلط بیشتر این کشورها بردارند.
امپراتوری های مختلف کشورهای مختلف را تحت استعمار خود داشتند مثلآ بریتانیا کشورهای کانادا، استرالیا، نیوزیلند و افریقای جنوبی و... را تحت استعمار خود داشت، کشورهای متذکره درفاصله دو جنگ استقلال خود را بدست آوردند. به همین ترتیب بعد از جنگ جهانی دوم جنبش های استقلال طلبانه سرعت پیدا کرد وامپراتوری های اروپایی روزبه روز تضعیف شده رفتند. تااینکه مبارزات استقلال طلبانه مردم هند آغاز گردید، گرچه حرکت استقلال طلبانه مردم هند درپایان قرن 19 شروع شده بود وذریعه ای گاندی و جواهر لعل نهرو رهبری میگردید. گاندی درسال 1893 عازم افریقای جنوبی شد ومدت 20 سال را درآنجا سپری کرد موصوف اصل شیوه ای مبارزات آزادی خواهی را درآنجا بهتر تجربه نمود. گاندی درسال 1915 به رهبری حزب کنگره ملی هند برگزیده شد باوجودیکه 5 مرتبه زندانی شد ولی مبارزه خویش را برای استقلال توقف نداد تااینکه درسال 1942 بریتانیا اعلان کرد که بیش ازین قادر به حفظ هندوستان نیست. با احتمال قوی که دولت هند به رهبری نهروتشکیل میشد ولی مسلمانان هند با این طرح مخالف بودند مسلمانان هند درآن زمان ازطرف محمد علی جناح رهبری میشدند. بهرحال استقلال هند با تلفات اندکی بدست آمد اما درروزهای آینده درجنگی که بین هندوها ومسلمانان هند درگرفت حدود 400000 چهارصدهزارنفربه هلاکت رسیدند وحدود 8 میلیون انسان بخاطر قتل عام خانه وکاشانه خود را ترک کردند.
استقلال کشورهای مختلف:
هندوستان بعد ازکسب استقلال به سه کشور، هندوستان، پاکستان وبنگله دیش تقسیم گردید، درنخست پاکستان ازدوکشور یعنی پاکستان شرقی وپاکستان غربی تشکیل گردیده بود. درسال 1971 پاکستان شرقی از پاکستان غربی جدا شده وجمهوریت مستقل بنام بنگله دیش ایجاد گردید. دربین پاکستان وهندوستان یک منطقه ای تحت منازعه باقی ماند که هردوکشور سه بار باهم درسال های 1947، 1949 و 1965 جنگیدند.
به همین ترتیب دامنه ای استقلال طلبی قاره افریقا را نیز آرام نگذاشت وبعد از جنگ جهانی دوم کشور های افریقایی به ترتیب ذیل استقلال خویش را بدست آوردند.
· کشور لیبیا درسال 1951.
· کشور مراکش درسال 1956.
· کشور سودان درسال 1956.
· کشور تونس درسال 1956.
· کشور غنا درسال 1957.
· کشور گینه درسال 1958.
· کشور کامرون درسال 1960.
· کشور جمهوری افریقای مرکزی درسال 1960.
· کشور چاد درسال 1960.
· کشور کانگو درسال 1960.
· کشور داهومی (بنین) درسال 1960.
· کشور گابن درسال 1960.
· کشور ساحل عاج درسال 1960.
· کشور ماداگاسکار درسال 1960.
· کشور مالی درسال 1960.
· کشور موریتانی درسال 1960.
· کشور نایجریا درسال 1960.
· کشور سنگال درسال 1960.
· کشور سومالی درسال 1960.
· کشور توگو درسال 1960.
· کشور ولتای علیا درسال 1960.
· کشور زائیر درسال 1960.
· کشور سیرالیون درسال 1961.
· کشور ثانگانیکا (تانزانیا) درسال 1961.
· کشور الجزایر درسال 1962.
· کشور بروندی درسال 1962.
· کشور رواندا درسال 1962.
· کشور اوگاندا درسال 1962.
· کشور کینیا درسال 1963.
· کشور زانزیبار درسال 1963.
· کشور مالاوی درسال 1964.
· کشور زامبیا درسال 1964.
· کشور بوتسوانا درسال 1966.
· کشور آنگولا درسال 1975.
· کشور موزامبیک درسال 1975.
· کشور زیمبابوی درسال 1980.
· کشور کامرون درسال 1960.
· کشور نامیبیا درسال 1990.
نبرد ها درنقاط مختلف دنیا بعد از بدست آوردن استقلال:
بعد از کسب استقلال اکثریت کشورها ایکه بخشی از امپراتوری بریتانیا بودند به کشورهای مشترک المنافع پیوستند. امپراتوری های اروپایی حین تقسیم سرزمین ها بین مستعمرات یگانه خیانت که کردند این بود که تقسیم قبیله ای را در کشورهای مختلف درنظر نگرفته بودند مثال زنده آن کشور نایجریا است که درسال 1976 درست هفت سال بعد از به استقلال رسیدن قبیله های مختلف بین هم درگیر جنگ شدند این جنگ ازسال 1967 الی 1970 بطول انجامید که دراثراین جنگ ویا قحطی حدود 2 میلیون نفر جان های خود را ازدست دادند. نکته دیگرقابل تذکرعدم تثبیت مرز های کشورهای استقلال یافته بود، بعدازینکه کشورهای مختلف استقلال خویش را بدست میاوردند درگیر منازعات مرزی میشدند که مثال واضع آن کشور پاکستان با هندوستان است. این دوکشورهمسایه طی سه مرتبه باهم درگیر جنگ شدند. ویا مثال دیگر آن کشورهای اوگاندا و تانزانیا است که درجنگ بین این دوکشور بیش از 250000 دوصدو پنجاه هزار نفر به هلاکت رسیدند.
قرن بیستم وتبعیض نژادی:
درین قرن تبعیض نژادی سفید پوست وسیاه پوست نیز ایجاده شده بود که درتمام قاره ها حتی درکشور امریکا وجود داشت. درهرگوشه دنیا سفید پوستان خود را برتر از سیاه پوستان میدانستند حتی درافریقا که تعداد سفید پوستان دراقلیت بود با وجود آن هم خواهان برتری نسبت به سیاه پوستان بودند. به همین اساس بود که قانون مبنی برشیوه برخورد متفاوت با نژاد ها درافریقای جنوبی به تصویب رسید درقسمت ازین قانون چنین آمده بود.
· سیاه پوستان باید ازدستشوهای عرادجات ودروازه های ورودی جداگانه استفاده نمایند.
· سیاه پوستان حق ندارند بدون مجوز درمحله ای سفید پوستان اقامت گزینند وحتی وارد آنجا شوند.
· سیاه پوستان مجبورند مزارع وسرزمین های قبیله ای خود را ترک کنند ودرنواحی اقامت گزینند که هیچ محصولی ازآن بعمل نمیاید.
بلاخره با گذشت زمان یک حکومت سیاه پوست به رهبری نلسون ماندیلا درسال 1993 میلادی به قدرت رسید که تقریبآ حقوق سفید پوستان وسیاه پوستان یکسان گردید.
جنگ سرد:
درپایان جنگ جهانی دوم که کشورهای زیادی استقلال خودرا از زیر سلطه ای امپراتوری ها بدست آورده بودند جنگ سرد میان شان ایجاد گردید. دنیا به دوبلاک یعنی سوسیالیزم وکاپیتالیزم تقسیم شد، هر بلاک کوشش میکرد تا ایدیولوژی خود را به قاره های مختلف گسترش دهد، اتحاد شوروی کوشش داشت تا ساحه تحت نفوذ خود را از آسیا به اروپا شرقی وبلاخره به اروپاه غربی توسعه دهد، ولی کشورهای کاپیتالستی که درراس آن امریکا قرار داشت ملتفت بودند که اتحاد جماهیر شوروی قصد دارد تا کلیه کشورهای اروپای غربی را به بخشی از امپراتوری کمونیزم تبدیل کند.
تقسیم آلمان بعد از جنگ جهانی دوم:
درقرن بیستم آلمان یکی از جمله امپراتوری ها بشمار میرفت ولی با شکست که درجنگ جهانی متقبل شد آن کشور به چهارمنطقه تحت نفوذ قدرت های بزرگ وامپراتوری های دیگرمانند، امریکا، بریتانیا، فرانسه وشوروی تقسیم شد. برلین پایتخت آلمان تحت نفوذ شوروی قرار گرفت. کشور آلمان از کشمکش های سوسیالیزم و کاپیتالیزم نیز به دور نبود طوریکه درسال 1949 آن مناطق ایکه تحت نفوذ بریتانیا، فرانسه وامریکا قرار داشت زیرنام آلمان غربی تحت نظام سرمایه داری قرار گرفت، درحالیکه منطقه تحت نفوذ شوروی بنام آلمان شرقی تحت نظام کمونستی (سوسیالستی) قرار گرفت.
هر دو بلاک سوسیالیزم وکاپیتالیزم کوشش میکردند تا ایدیولوژی خود را به کشورهای مختلف برسانند.
بعد ازینکه آلمان به دوکشوری تحت نفوذ کشورهای کاپیتالیزم وسوسیالیزم قرار گرفت، برای جلوگیری از ارتباط هردو کشور (آلمان شرق وآلمان غرب) درسال 1961 دیواربر لین ساخته شد؛ طول این دیوار به 29 مایل میرسید که تاکنون بنام دیوار برلین مشهوراست.
پایان قسمت دوم:
نذیراحمد صوفی زاده تلاشجو
nazirahmad_sofizada@yahoo.com
ماخذ:
· یاداشت های شخصی
· درقرن بیستم واقعآ چه گذشت نوشته استیوبارلوواستیواسکیدمور، ترجمه عاطفه خیاطی
23 دلوسال 1384
12 فبوری سال 2006