کابینه کرزی و آغوشکانی ها!

چه عجیب و غریب

 

زمستان که با سردی ای بی مهرش همه را فن آغوشکشی میآموخت بالاخره ما  را ترک گفته و بهار را دعوت نمود تا با مهر گرمش آغوش فشاری را حرام سازد.

چه عجیب و غریب!

جوانان عزیز متآثر نشوید، پشتی ها سرد است.!

همینگونه و برعکس جناب آقای کرزی نیز از این فن ها آموخته طالبان را که چون زمستان مزاج سرد دارند دعوت مینماید تا در تابستان های گرم هم از آغوشکانی محروم نگردد.

چه عجیب و غریب!

مثلیکه از طفولیت عادت دارند!

همین که میگن خربوزه، خربوزه را دیده رنگ میگیره، برق هم از زمستانکان و تابستانکان آموخته در زمستان شب سه دقیقه و چهار دقیقه چشمک و آغوشکانی میکرد، از روزی که بهار آمده، هفته ای یکبار بدیدار دوستان میآید آنهم به کله کشک.

چه عجیب و غریب!

یکذره از کرزی صاحب یاد بگیر.

کاکا رمضان که پیش از پیش مسأله آغوشکانی را فهمیده بود، خود را کنار کشید تا در تابستان در امان باشد و مثل (بند سلطان) یک دفعه سرمچلاق نشود.

چه عجیب و غریب!

اعضای کابینه خیال تان را خراب نکنین، به عوضش آنقدر انجو است که چاره ای شما کند.

میگویند احدی صاحب میخواهد بعد از این، لشم لشم از مردم مالیه اخذ نماید، خدا از این رقم آغوشکانی نجات بدهد، آنهم در تابستان، که از یکطرف از لشمی عرق جانت برایه و از طرف دیگر از لشمگیری احدی صاحب.

چه عجیب و غریب!

احدی صاحب ده جان مردم بیچاره چی مانده؟ بان که یکذره جان خو بگیرند، شیره و شربت شان برآمد.

دوست عزیز تان شاروالی از روزی که در افغانستان بدنیا آمده چپ و راست آغوشکانی را بلد است که در یکروز راست را چپ و چپ را راست میکند و در خود فرو میبرد، خدا از اینگونه آغوشکانی نجات تان بدهد که ازش چیزی خورده خو نمیتوانین مگر آنچه داشته باشین با خود تان میخوره.

چه عجیب و غریب!

بگریزین که میرگی داره.

و این هم یکنوع آغوشکانی جدید سال که عبارت است از حقوق بشر در افغانستان (حقوق به شر در افغانستان)

چه عجیب و غریب!

قسمی که از نامش پیداست، لپ و جپ تان را خواهد گرفت.

هموطنان! اگر میخواهید فن آغوشکانی را که از تجارب، عرقریزی ها و داشته های پروفیسور و دوکتور غربسالار مان جدیداً به ارمغان آورده شده بیاموزید.

اگر میخواهید از انواع و اقسام سیستم های کلاسیک درسی که از قرون وسطی نیز شنیده اید تکرار نمائید و بالاخره اگر میخواهید، داشته هاییرا که در مغز دارید مثل کمپیوتر ویروس گرفته گی آنرا گدود کنید، لطفاً به پوهنتون کابل ثبت نام نمائید، که هر استاد از خود سیستم و مواد درسی اختراع مینماید و استندرد خود را تدریس میکند.

چه عجیب و غریب!

عجله کنید، بیاموزید و اشرف غنی تولید کنید، فضا از خود ماست.

این همه آغوشکانیها  که قلم نیز از نوشتن اکثر آن مثل دختر های چهارده ساله خجالت میکشد، مهر فریبناکش از انگلیس و امریکا سرچشمه میگیرد، بارهاست که برای فشردن جسم های خسته ای این مرز و بوم با عوض نمودن لباس های رنگین شیطانک میآیند.

چه عجیب و غریب!

نشود که یکبار عمر شان سر رسیده باشد، مثلیکه میگویند: مورچه که گمیش آمد، بال میکشد.

کرزی صاحب!

چون بهار رسیده و تابستان نیز در رسید است، و گرمی ها هم جای سردی ها را میگیرد بناءً ما را ازین آغوشکانی ها تیر، نه آغوشکانی خوشمان میآید و نه شما، حاجی لشمک هم از خود تان، حاجی پشمک هم، از هر جایی که آغوشکانی را یاد گرفته اید همان جا بروید، ما را بگذارید که در همین بهار که پیام آور آرزو ها و بیدار شدن ها از خواب های غفلت است خود را از آغوش های سرد دور سازیم و کار خود را خود شأن و شعف بخشیم.

چه عجیب و غریب!

چیزی که عیان است چی حاجت به بیان است.

نویسنده :  برف کوچ بهاری محصل ادبیات


بالا
 
بازگشت