ضرورت شناخت صهیونیزم

برای

عالیجنابان پرویز مشرف و حامد کرزی

                                                        قیام الدین وصال

عقرب 1384

بیشتراز يك قرن قبل اولين باري بود كه كلمه صهيونيسم به گوش رسيد. در سال 1897 اولين گردهماييي سران صهيونيست در شهر بال سوئيس تشکیل گردید. بیش از يك قرن است كه جهان با كلمه صهيونيسم آشنا شده است، كلمه اي كه اكثر كشورها بخصوص كشورهاي اسلامي ازآن در امان نبوده و نيستند.

به غیرازکشورهای اسلامی ممالک غیر اسلامی وبخصوص پیروان مسیحت نيز از گزند صهیونیسم در امان نمانده اند.

صهيونيسم اكنون در ايالت متحده آمريكا به حد بسيار زيادي نفوذ ورشد  پيدا كرده است و بر اكثر اركان مهم سياسي – اقتصادي – نظامي – اجتماعي و ديگر بخش ها نفوذ كرده و مسلط شده است.صهيونيسم علاوه بر تسلط بر مسا ئل تجاري و اقتصادي – سياسي – بر مسائل فرهنگي جوامع مختلف نيز وارد شده و از اين طريق تلاش دارد بر محيط خانواده ها وارد شود و ملت ها را فريب بدهد و سلطه خود را گسترش دهد. اگر به اين تصور و فكر باشيم كه صهيونيسم يك حركت و يا يك فكر سطحي و گذراست سخت اشتباه شده است. صهيونيسم اكنون در عمق بسياري از جوامع و حتي كشورهاي اسلامي ريشه دوانده و اثرات خود را ايجاد كرده است پلان هاي صهيونيسم بصورت قصير المدت نيست بلكه آن پلان هاي طويل المدت را دنبال و اجرا مي كنند بر همين اساس  است كه اقليت يهود در آمريكا پس از پنجاه سال به حدي از قدرت رسيده است كه اكثريت مسيحي جامعه آمريكا را تحت فرمان و قومانده خود گرفته است.

اولين پلان صهيونيستها در هر كشوري كه وارد كار مي شوند فعاليتهاي اقتصادي است و از اين طريق كار خود را روز به روز توسعه و گسترش مي دهند، همانطور كه ديده مي شود يهوديان صهيونيسم با توجه به اقليت بودن سرمايه دارترين مردم آن جامعه هستند و در بخش اقتصادي حرف براي گفتن دارند و از اين طريق است كه ميدان فعاليت براي آنان در بسياري از كشورها باز مي شود و به بهانه كار اقتصادي و تجاري به  كشورهاي مختلف نفوذ مي كنند.

بودن و يا وارد شدن اقلیتی از يهوديان در يك كشور و جامعه در واقع پلي است براي ديگر يهوديان كه اين جمع محدود زمينه را براي آمدن ديگران مساعد مي كنند.

اين اقليت در بالاترين مناصب حكومتي آمريكا و بعضي از كشورهاي  ديگر حضور دارند در محرم ترين سازمانهاي آمريكا و بعضي از كشورها نفوذ كرده اند – ديوان عالي ايالات متحده آمريكا تحت سلطه آنان است.

در مسايل مهم مالي جهان از جمله بانك تجارت جهاني حضور و نفوذ تاثير گذار دارند.

سؤال اين است كه تمام اين توانمنديها و تاثير گذاريها چگونه بدست آمده؟ در يك پاسخ كوتاه بايد گفت: صهيونيستها بر اساس يك پلان سنجيده كه نوشته و تدوين شده توسط بزرگان و سران صهيونيسم است كار خود را پيش مي برند. آنچه كه اكنون بخشي از آن را در بعضي از كشورهاي مي بينيم همان پلان هاي تنظيم شده است.

به همین دلیل شناخت از پلان ها و سياست هاي صهيونيستي اسرائيل و نحوه اجراي سياستهاي سلطه جويانه اين رژيم در كشورهاي ديگر بويژه كشورهاي اسلامي از مهم ضروريات امت مسلمان جهان و خاصتاً كشورهاي مسلمان خاورميانه است.

عجاج نو پهض، در كتاب پروتكلهاي دانشوران صهيون مي گويد:« . . . واژه اسرائيل، دستكش مزورانه پنجه جنايتكاري است كه كوشش ميكند خود را تا دور دستها بكشاند. اسرائيل  يك نام است و ستون فقرات آن راصهيونيسم جهاني تشكيل مي دهد.»

اكنون يهوديان غرب و شرق از بالاي سر ملت هاي مسلمان به يكديگر دست مي دهند و پيروزي در حال كامل شدن خود را كه تسخير كشورهاي مسلمان شرق مي باشد را به هم تبريك مي گويند.

در سال 1897ميلادي سران صهيونيست در شهر بال، سوئيس جمع شدند و بنا به پيشنهاد تئو دور هرتزل يكي از افراد مشهور صهيونيست تصميماتي گرفتند كه دو هدف عمده را در آن دنبال می كردند.

1-  بر اندازي تمام دولت هاي غير صهيونيست و تسلط كامل بر مراكز سياسي – اقتصادي، فرهنگي و نظامي كشورهاي جهان.

2-     تشكيل يك دولت صهيونيستي در فلسطين.

تصميمات اين جلسه به عنوان پروتكل نام گرفت و اصول سياست صهيونيست و نوع نگرش و نگاه آنان به جوامع ديگر را اثبات مي كند.

با خواندن كتاب پروتكل و تفسير دو هدف مهم و كلان جلسه 1897 سوئيس به خوبي دسيسه ها و توطئه هاي صهيونيسم عليه جهان معلوم مي شود پلانهایی كه باکما ل  تاسف در حال حاضر شاهد اجراء و عملي شدن مرحله به مرحله آن هستیم .

* نويهض عجاج در صفحه 32 كتاب خود مي گويد:

«حكومت جهاني يهود، يعني اجراي هدفي كه اصولاً يهوديان و بنا به اعتقاد خودشان آفريده شده اند، تا بعد از آن كه مصيبت هاي اسارت بابلي به بركاتي مبدل شد تا قوم برگزيده به اين سرنوشت دست يابد، آن را تحقق بخشد، حكومت جهاني يهود همان اتوكراسي از نسل داود است، و ديگر اقوام و ملل، علي رغم اختلافات ديني، نژادي، لساني، جغرافيايي و رنگ پوست، حيواني بيش نيستند.»

* برخي از محققان معتقد هستند كه انتقادهايي كه در رابطه با ناداني و بلاهت غير يهود عليه آنان مطرح مي كنند درست و منصفانه است. هنري فورد مي گويد:

«با يكي  از نكات موجود در توصيف پروتكل ها از ذهنيت و فساد پذيري غير يهود نيز نمي توان مخالفت كرد.

هوشيارترين متفكران غير يهود، فريب خورده اند و آن چه را به و سيله موذيانه ترين نظام هاي تبليغي به ذهن افراد عادي تلقين شده، به عنوان نشانه هاي ترقي و پيشرفت پذيرفته اند.»

* در واقع مانعي بر سر راه ما وجود ندارد. ابر دولت ما داراي چنان شان و منزلت فراقانوني است كه مي توان عنوان قدرتمند و پرتكا پوی دیكتاتوري را به آن اطلاق نمود. وجداناً مي توانيم بگوييم كه در حال حاضر، ما قانونگذاريم. ما محكمه و حقوق را به وجود مي آوريم. ما با اراده اي استوار حكم مي رانيم، زيرا بقاياي حزبي كه زماني قدرتمند بود و اكنون مقهور ما شده اند در دست هاي ماست.»

حال به نكاتي در اين بخش از كتاب پروتكل يهود توجه بفرمائيد كه اينگونه  مي گويد«ما قانون گذاريم».

در شرايط كنوني جهان – وضعيت اسرائيل – سرزمينهاي اشغال شده – وضعيت اسفناك مردم فلسطين، كشتار مردم – تخريب منازل – از بين بردن مزارع – كشتن اطفال فلسطيني – داشتن زندانهاي متعدد از زنان و مردان فلسطين و زندگي بسيار سخت و مشكل در اين زندانها به هم زدن آرامش مردم لبنان و بمباردمانهاي مركر جنوب لبنان – و ترور شخصيتهاي فلسطيني و اعلان علني و آشكار سران صهيونيست كه به ترور شخصيتهاي فلسطيني ادامه خواهند داد و حتي كشتن ياسر عرفات در يك پلان سنجيده و مدت دار داشتن سلاح هسته اي و تلاش براي توسعه و انبار كردن كلاهك هاي هسته اي و اعلان صريح به سازمان ملل و ساير مجامع بين المللي كه هيچ اجازه اي براي د خالت در اين مورد را ندارند عدم حرف شنوي از سازمان ملل و اجراي قطعنامه هاي آن همه و همه دليل است بر صحت ادعاي صهيونيسم كه "ما قانون گذاريم".

* در بخشي از پروتكل شماره 8 اورده اند كه:

«ما حكومت خود را با دنيايي از متخصصان علم اقتصاد احاطه خواهيم كرد. به همين دليل است كه علم اقتصاد مهمترين موضوع آموزشي است كه توسط يهوديان تعليم داده مي شود.

كهكشاني از بانكداران، صاحبان صنايع و كارخانه دارها، كاپيتاليست ها و خصوصاً ميليونرها ما را احاطه خواهند كرد، زيرا عملاً همه چيز با توسل به ارقام تعيين خواهد شد.»

يهوديان مدرسان و اساتيد عمده مباحث اقتصادي سياسي در پوهنتون هاي ممالك غربي و نويسندگان مضامين درسي اقتصادي سياسي هستند كه فرضيات اقتصادي، قوانين اقتصادي اند. از سوي اساتيد صهيونيست مطرح شده است.

در طول يك قرن صهيونيسم در نقاط زيادي از جهان حضور پيدا كرده است.

تجزيه جوامع ديگر – خنثي كردن پلانهاي آن جامع – بوجود آوردن يأس و نااميدي در يك برنامه طويل المدت – كه در آن جامعه اثبات بكند هرگونه تلاش براي رشد بي نتيجه است و بايد متوجه مكتب صهيونيست شد – ايجاد شبهه و شك در بين اعتقادات مردم آن جامعه – از بين بردن اعتماد و خود باوري مردم – ايجاد هرج و مرج در آن محيط و استفاده از شرايط بحران بوجود آمده از روش هاي مرسوم و پلان هاي استراتژيك مكتب صهيونيسم است.

آنچه اكنون صهيونيسم انجام مي دهد بطور دقيق همان است كه در منشور نامه ها و كتاب پروتكل صهيونيسم آمده است ديده مي شود كه صهيونيستهاي اسرائيلي با شبكه هاي يهودي در تمام جهان ارتباط قوي و محكمي ايجاد كرده اند.

به اين سياست و استراتژي صهيونيسم دقت بفرمائيد كه مي گويد:

«بايد بر خشونت و ريا تكيه كند و بر يهوديان است كه از اختلافات بين دولت ها سوء استفاده كرده و نفوذ خويش را بر اين مبنا گسترش دهند و هيچ اتحادي كه در آن منافعي موجود است ترك نكنند».

* داكتر وايزمن يكي از بزرگان جنبش صهيونيسم كه بعدها جاي هرتزل را گرفت در سال 1920 ميلادي گفته بود: «خداوند براي آن كه قوم ما را از خطر نابودي حفظ كند، آنها را در سراسر دنيا پراكنده ساخت»

حرفهاي وايزمن برگرفته از كتاب پروتكل يهود است كه در بند 8 آن آمده است:

«ما صهيونيست ها برگزيده خداوند هستيم و پراكندگي مان در سراسر جهان از عنايات اوست. پراكندگي ما در چشم همگان نوعي ضعف به شمار مي آيد، در حالي كه اين خود براي ما نوعي قدرت است. زيرا ما اكنون در آستانه فرمانروايي بر سراسر جهان قرار گرفته ايم.»

حال با گذشت صد سال از اين ايدئولژي و نگرش به آينده!  تفكر صهيونيسم در اكثر نقاط جهان حتي در سرزمين هاي اسلامي گسترش پيدا كرده است و با كمال تاسف ديده مي شودبعضی از چهر هاي مسلمان و حاكمان كشورهاي اسلامي مدافع و حتي مروج گسترش يهود در سرزمين اسلامي خودشان هستندو زمينه را براي حضور و فعاليتهاي اسخباراتی - سياسي – اقتصادي و.......... فراهم مي كنند.

حركت اخير پرويز مشرف رئيس جمهور پاكستان و وزير خارجه وي درملاقات وتماس با سران رژیم                            صهیو نیستی  و همچنين مصاحبه آقاي كرزي با . . . در سفر . . . به فرانسه سران رژيم صهيونيستي اسرائيل چيزي نيست جز گامي به جلوكه اسرائيل در پلان هاي طويل المدت پيش بيني كرده است.

""اقاي مشرف و اقاي كرزي"" توجه كنيد، بنيامين دي زرائيلي كه نام اصلي آن بنيامين اسرائيلي است در سال 1844 ميلادي در كتابي كه منتشر كرد چنين مي گويد:

«دنيا به دست شخصيت هايي اداره مي شود كه در پشت پرده دست اندر كارند و همه اين شخصيت ها صهيونيست هستند.»

بنظر جناب شما اين سخن بيانگر استراتژي صهيونيسم نيست . هم اكنون و در عصر و زماني كه من و شما زندگي مي كنيم ديده مي شود كه بناي مفكوره مسئولين و بزرگان صهيونيسم بر اينگونه سياست ها و انديشه ها استوار است.

""جناب كرزي و جناب مشرف"" شما را متوجه بخشي ديگري از سياستهاي تدوين شده مكتب صهيونيسم

مي كنم كه آورده اند:« مي خواهيم اعلام كنيم كه تا رسيدن به هدف هايمان فاصله چنداني نداريم. اگر چند قدمي را كه در پيش داريم طي كنيم، سر و دم ماري كه سمبل قوم ماست، به هم وصل خواهد شد و حلقه اي كامل به وجود مي آيد. معناي كامل شدن حلقه آن است كه تمام كشورهاي اروپايي درون اين حلقه محصور خواهند شدف و تحت نفوذما قرار خواهند گرفت.»

·        حال براي اطلاع آقاي مشرف و اقاي كرزي به بخشي از پروتكل نمبر 1  صهيونيسم اشاره مي نماييم.

و خوب است جناب مشرف  شرايط فعلي خود و سياست برقراري ارتباط با رژيم صهيونيستي اسرائيل را با اين بخش از استراتژي صهيونيسم تطبيق كند. آورده اند:

«پيروزي ما به اين وسيله سهل الوصول تر شده است كه در روابط خود با كساني كه به آن ها نياز داشته ايم، همواره بر حساس ترين عصب هاي ذهن بشري - حرص مال اندوزي و تكاثر، پول نقد و سيري ناپذيري انسان در زمينه حوايج مادي تكيه كرده ايم. هر يك از اين ضعف هاي بشري به تنهايي كافي است تا قوه ابتكار را فلج سازد و اراده انسان ها را مقهور كسي گرداند كه فعاليتهاي آنان را خريده است.»

يكي از مهمترين ابزار وروش هاي اعمال نفوذ صهيونيست ها در جوامع مختلف جهان، تربيه كدر، مشاوران و متخصصان مختلف و استفاده از اين افراد در كنار رهبري كشورهاي مورد نظرشان است.

براي روشن تر شدن اين موضوع براي عالي جنابان رئيس جمهور دو كشور جمهوري اسلامي ؟!! به قسمتي از پروتكل نمبر 2 صهيونيزم اشاره مي نمايم:

«اطاعت بي چون و چرا از مهمترين  شرايطي است كه براي انتخاب مديران در نظر مي گيريم و هيچ ضرورتي ندارد كه آنها در زمينه مديريت، تحصيلات و . . . اطلاعاتي داشته باشند.

اين گونه مديران همچون مهره شطرنج در دست مشاوران و متخصصاني خواهند بود كه ما از طفوليت آنها را براي اداره امور جهان تربيت خواهيم كرد.

اين گونه مشاوران را طوري تربيت مي كنيم كه براي احراز مقام هايي كه به آنها واگذار مي شود، واجد شرايط باشند . . . .

حال سؤال خلق مي شود كه عالي جنابان هيچ فكر نكرده اند شايد كدام مشاور و يا مشاوراني باشند كه به ایشان آدرس اشتباهي داده باشند؟؟ بجاي محكم تر كردن ارتباط كشورش با كشورهاي اسلامي ديگر بدنبال برقراري ارتباط با رژيم غير قانوني و ضد بشري اسرائيل است.

آيا واقعا جناب پرويز مشرف و كرزي تاريخ نخوانده اند و آيا در حد يك نفر عادي جامعه پاكستان و افغانستان به اخبار و اتفاقاتي كه در سرزمين فلسطين رخ مي دهد دقت و توجه ندارند.

آيا جناب كرزي و مشرف از جنايت ها و فعاليتهاي تروريستي ماموران سازمان استخباراتی موساد در سوريه – لبنان – مصر – عراق و ديگر كشورهاي اسلامي بي خبر هستند؟!

يقيناً نمي توان براي شخصيت و نفر اول دو كشور اسلامي با جمعيتي بالاتر  . . . ميليون نفر چنيني تصوري داشت.

·        براي روشن تر شدن ذهن آقاي مشرف و كرزي به قسمتي از پروتكل نمبر 15 صهيونيسم اشاره مي نمايم:

«ميان قوم ماو غير صهيونيست ها تفاوت هاي قابل توجهي از لحاظ استعدادها و توانايي ها وجود دارد و همين امر، موجب شده است كه قوم برگزيده ما، از بالاترين ميزان انسانيت برخوردار باشد و از غير صهيونيست ها، اگر چه به ظاهر چشمانشان باز است ولي چيز نمي بينند به عبارت ديگر قدرت ابلاغ ندارند، و شايد به همين دليل است كه طبيعت خودش از قبل مقرر كرده است كه جهانيان را هدايت كنيم و بر آنان حكمروا باشيم.»

خوب جناب مشرف ملاحظه مي فرمائيد كه انديشه برتري طلبي صهيونيسم و استراتژي سلطه بر جهان چطور و به چه اندازه پيروان مكتب صهيونيسم را دچار غرور و تكبر كرده است.

دقت مي نماييد كه برابر آنچه كه جزو سياست اين مكتب اعلام شده است براي هيچ قومي حق حاكميت

نمي شناسند مگر اينكه تحت سلطه آنان قرار گيرد.

و اگر سلطه را نپذيرند مانند مردم فلسطين محكوم به نابودي خواهند شد.

چگونه است كه جنابعالي در توجيه برقراري تماس با صدراعظم اين رژيم علت آن را عقب نشيني از نوارغزه اعلان مي كنيد و يا اينكه گفته ايد كه اين تماس شما با سران صهيونيست براي منافع مردم فلسطين است.!!!

آيا واقعاً شما اينقدر قدرت و توانايي داريد كه آنچه تاكنون سران كشورهاي عرب و اسلامي نتوانستند انجام دهند و حق مردم فلسطين را بگيرند شما خواهيد توانست.؟؟!!!

حكايت تماس و كار سياسي شما به مانند يك دانه ارزن است در كل گدام خانه هاي قلات كشورت.

باور كنيد حرف شما – فعاليت شما – تحركات ديپلماسي و سياسي و هر آنچه در ذهن و كله داريد همه و همه را اگر بالاي هم بگذاريد از ارزش صفر(-0-) هم كمتر است و هيچ گونه تاثيري در روند و حركت صهيونيسم نخواهد داشت.

فكر و توجه جناب شما را به بخشي ديگر از پروتكل 15 صهيونيسم جلب مي نمايم:

و خود قضاوت كنيد كه در كجاي اين سياست و استراتژي مكتب صهيونيسم قرار گرفته ايد.

« غير صهيونيست ها بدون كنجكاوي عضويت لژها را مي پذيرند. عده اي از آن ها به خاطر استفاده هاي مالي و بعضي هم به خاطر رسيدن به موفقيت، شهرت و نيز مورد ستايش واقع شدن، به عضويت لژها در مي آيند. ما هم در برآوردن اين گونه خواسته ها بسيار بخشنده ايم.

علت اين كه ما موجبات موفقيت آن ها را فراهم مي آوريم، اين است كه غير صهيونيست ها پس از كسب موفقيت دچار غرور و خود بيني شده و تلقين هاي ما را بدون مقاومت مي پذيرند.

شما نمي دانيد كه تا چه حد مي توان حتي آگاه ترين افراد، از افراد غير صهيونيست را به سادگي در اثر ايجاد غرور ناشي از موفقيت به تسليم واداشت.

همان قدر كه ما براي موفقيت اهميت قائل هستيم، غير صهيونيست ها دو چندان به موفقيت اهميت مي دهند و حاضرند براي دستيابي به موفقيت خود را فدا كنند.

همين ويژگي و خصلت دروني غير صهيونيست ها، مشكل ما را حل كرده است و به ما كمك مي كند تا آنان را در جهتي كه مي خواهيم سوق دهيم.»

توجه بفرمائيد صهيونيستها در اين ديدگاه چند ضعف عمده را براي غير صهيونيست هايي كه از مكتب آنان حمايت مي كنند و آنان را قبول مي كنند مطرح مي نمایند:

1.     بخاطر استفاده هاي مالي از صهيونيست ها

2.     براي رسيدن به موفقيت

3.     برای رسيدن به شهرت بيشتر

4.     براي اينكه مورد ستايش و تعريف قرار بگيرند.

** نتيجه مي گيرند اينگونه افراد غير صهيونيست که از صهیونیزم  حمايت مي كنند تبديل به افرادي

 مي شوند كه:

1.     پس از موفقيتي كه توسط صهيونيست ها بدست مي آورند مغرور مي شوند.

2.     خودبيني در آنان رشد مي كند.

3.     تلقين ها را بسادگي مي پذيرند.

4.     بخاطر غرور ناشي از موفقيت به راحتي و به آساني در برابر نظرات و ديدگاههاي صهيونيسم تسليم مي شوند.

5.     براي بدست آوردن موفقيت حاضر مي شوند جان خود را فدا كنند.

6.  در هر جهتي كه صهيونيست بخواهد اين افراد را هدايت و سوق مي دهند و در آخر نتيجه مي گيرند كه به خاطر همين ويژگي غير صهيونيست ها است كه مشكل ما (صهيونيستها) را حل مي كنند.

عالي جنابان حامد كرزي و پرويز مشرف آيا شما راهي را نمي رويد كه در پلان و سياستهاي صهيونيسم آمده است.؟؟

آيا آنچه اشاره شد متوجه شما نيست؟

حيف است كه شما بعنوان رئيس جمهور دو كشور اسلامي كه نام مقدس جمهوري اسلامي را همراه دارد با معيارها و خواسته هاي صهيونيسم تطبيق شويد.

آيا بهتر نيست شما هم مثل ميليونها مسلمان در سراسر جهان با اعتقاد و ايمان به قدس شريف بعنوان قبله اول مسلمين تنفر خود را از رژيم صهيونيستي بخاطر جنايات و كشتار مردم بي دفاع فلسطين اعلام كنيد؟؟

اگر هم اين كار را كرده نمي توانيد حداقل نمك به زخم دل مسلمانان و بخصوص مردم مظلوم وبی دفاع فلسطين نپاشيد.

و درخاتمه دوستانه عرض می کنم : آقاي مشرف و آقاي كرزي صهيونيست را بشناسيد بعد دست دوستي دراز كنيد. پایان                                                                                    


بالا
 
بازگشت