" طالب نامه با عباء وقبای نو "
گرداننده ء عزیز سایت آریایی در کار وپیکار روشنگرانه ء خویش پیروز واز غمهای غربت نیرومند تر باشید .
نخست باید گفت که سایت آریایی جای نشر فکاهیهای منظوم هیچگاه نبوده است طنز نویسان خوب وطن ما همواره این خلاء را با طنزهای بیداری بخش خود به بهترین شیوه ء ممکن پر میکرده اند. وبه نشر اینگونه فکاهی های منظوم ونشر مطالب غیر جدی ضرورتی نبوده است.
دو دیگر در طالب نامه ء هفته ء پیش کمیها و کاستیها ونارساییهای مشخصی راه یافته بود خللهای عروضی و اوزان پاره ء از بیتها ی این طالب نامه با پیرایش آرایش وباز آفرینی مصراعها وبیتهای اضافی تصحیح ونقایص آن رفع گردید .
ولی درمحتوای این فکاهی منظوم یکی دومطلب عمده کجروشیهای وجود دارد : ازجمله درباره ء همکاری برادران و دوستان سرحدی ما با طالبان طعنه های غیر ضروری و ناهنجاری به نظر میرسد که باروش معمول نشراتی سایت آریایی چندان سازگاری نداشته است .
بیاد باید آورد که نماینده گان عاقل برادران سرحدی ما در تمام دوران مبارزات ضد استعماری مردم افغانستان شانه به شانه با آزادیخواهان میهن ما می جنگیده اند مقاومت میکرده اند خون میداده اند سر میداده اند و سینه سپر میکرده اند ولی این سلطان طلایی وطلا پرستان افغانستان بوده اند که سرحد وسرزمین سرحدیان را دربرابر چند تا طلا به رنجیت ها فروخته ومعا مله ء ننگین کرده اند برای آگاهی بیشترخواننده ءگرامی روزنهء آریا یی اینک خلاصه یک مقاله ء را اقتباس میکنم که در صفحه ء دوم مقالت افشاگرانه ء "نادرخان و خاندان او "به این الفاظ نوشته شده است :
" ... .و درپیچ وخم اوضاع سیاسی وتحریک فعالیتهای داخلی وخارجی درحدود ( 1230ق ) د ود مان احمد شاهی مضمحل گردید ودو دمان جدیدی ازنسل محمد خان بارکزایی (مشهور به محمد زایی) که به دربار دودمان احمد شاهی قربی داشتند اقتدار مملکت را بدست آوردند واز همین خاندان فرزندان متعدد سردار پاینده خان وبرادران وزیر فتح خان درهر گوشه ء ممللکت ازکشمیر تا هرات و آمویه وسند تا کنار بحر هند مسلط گشتند واین دوره هم تا پنجاه سال دیگر به خونریزی وپیکار وتخریب گذشت.
ازجمله ء برادران وزیر فتح خان شخصی بنام سلطان محمد شهرت دا شت و این سردارعیاش ورعونت(3) پرست حکمدار پشاورو مربوطات آن بود ودر " وزیر باغ "پشاورآیینه خانه داشت واوقات او با پریوشان درباری به عیش ونوش میگذشت این مخلوق عجیب " طلا "را بسیار دوست داشت طلامیخورد (کشتهءطلا) طلا می پوشید (پوشاک طلا) برفرش وبستر طلایی می خوابید دستبند پای زیب بازوبند وکفش طلایی می پوشید و حمایل سنگین طلا بگردن می بست وبا این عشقی که ( بهتر بود جنونی نوشته میشد )
اين سردار نامدار به طلا داشت بالاخره به " سردار طلایی " و " سلطان طلایی " نامزد گردید او همه عمر خودرا در سکر دایمی گذرانید ازحال مردم خبری نداشت وقتی که درباریان وکارداران ، سردار را برای چند دقیقه از آغوش مهرویان می ربودند حضرت سردار میگفت : "من چیز ی دیگر نمی دانم بروید هرچه میخواهید بکنید ولی ا ینقدر به من بگویید که چقدر طلا آورده اید " ..دربیرون حرامسرای یکدسته طبیبان مشغول ساختن کشتهء طلا بودند در اوقاتیکه طلایی بدست نمی آمد زیور سامان و آلات کهنه طلا یی اورا در قالبهای نو میریختند تا حضرت سردار از منظرهء ان لذتی برده باشد .
درپایان افسانه ء غم انگیز " طلایی " ویکی از صدها سردار عشرت پرست افغان بادریغ ودرد اندوهناک میخوانیم : "با این صورت سرداران ما درپشاور حیات بسر می برد وکارداران وی باشدت تمام گرم چپاول وغارت بودند "
درحالیکه دولت تازه دم سیک درپنجاب با سرعت برق پیش میرفت ویک قطعه کشور افغانی را بزور سرنیزه ء سربازان" دیر" از اقصای کشمیر تا حواشی پنجاب مسخر کرده بود سلطان محمد خان شب وروز غرق نشاط وکامرانی بود ودر آیینه خانه ء وزیر باغ پشاور ازکنار پری رخان دربار ی سر بر آورده نه میتوانست حکومت اورا از سوی مشرق لشکر خوفناک ورقیب آهنین رنجیت سنگ تهدید میکرد ...سپاهیان خونخوار رنجیت بکنار سند به حصهء اتک رسیده بودند تاکه سردار سری از بالین غفلت وعطالت برمیداشت کار ازکار گذشت وقوای جنگدیده ءسیک برین طرف سند ریختند ولی سردار" مراد سردار طلایی باشد " وبرادران او این سرزمین دلاوران راکه مدفن خوشحال خان ومجاهدان بود دربرابر طلا یی چند به رنجیت فروخت وبرای ادامه ء اقتدار خود بدامن آن خونخوار سفاک آویخت "
لازم به تذکر است که این مقاله ازشماره ء اول نشریه ء " جمهور اسلام " یکم سپتمبر 1951 م طبع پشاور اقتباس شده است وبقول مهاجر افغان که خود این مطالب را زیر عنوان " نادرخان وخاندان او " در سال 2001 م درشهر پشاور به تیراژ یکهزار جلد چاپ کرده است.
نشر این مقاله " مصادف با زمانی است که : عبدالحی حبیبی درپشاور جمهوریت موإقت افغانستان را اعلان کرده بود وخود مکلفیت ریاست دولت وصدارت موأقت را بدوش گرفت وخط مشی خودرا اعلان نمود ...."
از مطالعه این معلومات موجز اکنون سراینده ء فکاهی منظوم طالب نامه خود داوری نمایند که در معاملات ننگین پیاپی با استعمار بریتانیای کبیر آیا نیاکان بابای قوم افغان مسوءولیت تاریخی دارند یا مبارزان پشتونخوا وبلوچستان وسرحد آزاد پس از آزادی وتجزیه نیم قارهء هندوستان (1347 م) وپیدایی پاکستان واین "خار بغل "در کنار افغانستان و هندوستان شخصیتهای برجسته ء ملی اجتماعی فرهنگی وسیاسی وطن ماازجمله: استاد احمد علی کهزاد میرغلام محمد غبار فقید محمد هاشم میوند وال، عبد الروء وف بینوا و میر محمد صدیق فرهنگ مقالات تاریخی وتحلیلهای سیاسی تحقیقی و با اهمیتی نوشته اند .
در اکثر این مقالات وپژوهشهای تاریخی مبارزات ضد استعماری و آزادیخواهانه ء مبارزات مشترک " مردم سرحد وافغانستان " بازتاب گسترده وروشن دارد.
یکی ازین مقالات مستند تاریخی مقالت با ارزش سیاسی" سرحد وافغانستان" بوده است.
ا ین مقالت به قلم شخصیت بزرگ ملی نویسنده و دولتمرد ی نوشته شده است که بیشترین دوران عمر عزیز خودرا در زندانهای استبداد استعماری ودرداخل وخارج با شور ووطندوستی وشرافت سپری ودر راه آزادی دموکراسی وترقی مبارزه کرده اند
سخن از فقید عبدالهادی داوی است د ر مقالت تاریخی " سرحد وافغانستان " ایشان مبارزات خونین مردم افغانستان ، قبایل شینوار مهمند یاغستان غیرت ملی و قیامهای ملیشه های وزیرستان مقاومتهای دلاورانهء کا کرها وجنبش آزادیخواهانه قبایل مهمند باجور سالارزایی ویوسفزایی های سوات بازتاب روشن وگسترده دارد.
از گویندهء محترم طالب نامه صمیمانه تقاضا و خواهش میکنم تا برای درک ضرورت این ارزشهای مشترک تاریخی باری تاریخ مبارزات ضداستعماری وآزادیخواهانه " مردم سرحد وافغانستان" را درکتاب :
" مبارزه ء خونین مردم افغانستان در راه آزادی " نشر کرده ء کتابفروشی فضل چاپ پیشاور مطالعه بفرمایند و در باره ء صحت ودرستی این گفته های مستند وموثق تاریخی باور واطمینان خودرا محکم نمایند
باید دانست که در وضع کنونی نیز سازمانها وشخصیتهای برجسته ء قومی پشتونخوا وبلوچستان ازجمله افراسیاب ختک ومحمود خان اچکزایی درسنگر مردم افغانستان بر ضد حلقه های دوپهلوی پاکستان زانو زده اند و با همه شهامت علیه دخالت ومداخله ء نظامیگران وبنیاد گرایان پاکستان مبارزهء پیگیر استوار و افشاگرانه میکنند.
مصاحبه های افشا گرانه شام 23 جون 06 جولای افراسیاب ختک در پروگرام ویژه ء بی بی سی برای افغانستان گواه زنده ء موضعگیری آشکارا و عادلانه ء این دوست دیرین مردم افغانستان درزمینهء سیاست دوپهلوی حلقه های حاکم پاکستان میباشد.
ازین تذکر موجز ولی بسیار ضروری که بگذریم درین طالب نامه آگاهانه یا غیر آگاهانه از اصول زرین مبارزه اجتماعی وملی نیز انحراف تند و آشکار صورت گرفته است .
بگونه ء مثال جناب مولوی یونس خالص که سر امد بنیادگرایان افغانستان ومنطقه بوده است وچهل واند سال پیش آثار سید قطب ودیگر رهبران برجستهء اخوان المسلمین مصر را ترجمه ودر مجلهء " پیام حق" طبع ونشر میکرده اند وچند سال پیش درپیری یاد جوانی نیز کرده بوده اند چرا از نیش قلم سراینده ءمحترم طالب نامه مصوءون مانده است ؟
ولی جناب شیخ آصف محسنی که هم با نظام آخوندی ایران وهم با اداره ء نظامی پاکستان میانه ءخوب وپیوند تنگاتنگ نداشته اند ودروضع کنونی از فعا لیتهای سیاسی وتنظیمی کناره گیری کرده و مانع عمده ء پیشرفت وترقی اجتماعی نه میباشند وسن ایشان نیز کم ازکم پانزده سال از مولوی خالص کمتربوده است پس چرا وبه کدام دلیل موجه مورد حمله ء ناهنجار گویندهء محترم طالب نامه قرار گرفته اند ؟
به هرحال اینگونه برخوردهای تبعیض آمیزو مغایر کمال عفت قلم به باورم چندانی آب ورنگ پرورشی آموزشی معرفتی وهنری نغز ودلاویزی ندارد.
با ارزیابی موجز این کمی وکاستیهای طالب نامه اینک همان طالبنامه را با آرایش پیرایش وآفرینش مصراعهای نو(ا) وبیتهای اضافی ( بیت . خانه ودومصراع از شعر )
جهت نشر گسیل میکنم مصراع ها وبیت های اصلی بین گیمه ها( ") گرفته شده است
طا لب نامه با عبا ء (1) و قبا ی(2) نو
افزار کور غول جها نخوار طالب است
" قند وقروت و شمله ودستار طالب است"
آخوند خیره چشم و خالص وبابای قوم وی
ازگرگ پیر تا سگ دربار طالب است
درفکر ان مباش که طالب نمانده است
" درزیر ریش ارگ به خروار طالب است"
هم تاجران جنت وتریاک وچرس وبنگ
هم چاکران لادن و چلتار طالب است
تا رهبران خلق وطن طالبان بود
" تصویر پشت قطیی نسوار طالب است
هر شیخ ورهبریکه زن تازه میکند
حضرت زند دهل که خطا کار طالب است
برنامه ها ی یکسر وصدها زبان غرب
"دارد طنین که بوش کهنکار طالب است "
پرسی اگر حقیقت تاریخ این جهان
" تونی بلیر و "تاچر " مکار طالب است "
با عرض حرمت
شبتاب
9 جولای 2005
(1) عبا ء - جامه ء گشاده وبلند که روی لباسهای دیگر بدوش می اندازند
(2) قباء - نوع لباس بلند مردانه
(3) رعونت - بضم ر: کم عقلی نادانی سستی خود آرایی
" فرهنگ عمید "