خليل رومان
افغانستان: گذشته، حال و آینده
· چرا در قطار عقب مانده ترین کشور ها حساب می شویم ؟
· چگونه و چرا در طول تاریخ به تهدید ، تهاجم و تجاوز خارجی مواجه گشته امی ؟
· عوامل، ثبات ، امنیت ، قدرت، استقلال و ترقی افغانستان گدام اهاند ؟
· بیطرفی ، عدم انسلاک یا وابستگی متقابل و انکشاف؟
اینها و چندین سوال دیگر ذهن های اندیشمندان و تحلیل گران اوضاع سیاسی افغانستان را به گونه آزار دهنده ، پرتناقض و مشاجره انگیز مشغول داشته اند.
با نظر گذرا بر تاریخ گذشته کشور بدین نتیجه می رسیم که وطن ما در محدوده جفرافیای دیروزی و امروزی ، معروض تجاوز ها و تهاجم ها از شرق ،غرب، شمال و جنوب بوده است. صاحب نظران علت العلل اینهمه را موقعیت جیوپولتیک و جیواستراتیژیک کشور ما دانسته اند. این خصوصیت چیزی است که دولت های افغانستان هرگز به اهمیت آن پی نبرده و ازین نعمت طعبیی بهره برداری لازم نکرده اند. در عوض ما سیاست های دنباله رو،منفعل ، غیرواقعی ، سلیقه یی و من در آوردی داشته ایم .
افغانستان محاط به خشکه ، دارای کمترین عاید ملی ، سطح نازل سواد وزارعت، فاقد زیر بنا های اقتصادی ، مادی و تخنیکی و آسیب پذیر از لحاظ سیاسی ، میراث زمانه های قدیم است .
انگیزه حملات از اسکندر مقدونی تا مهاجمان معاصر در ظاهرهر چه بوده ، در واقعیت امر چپاول اقتصادی، راه یابی به کشور های سومی ، دسترسی به تاراج تمدن های دیگران ، تقسیم حوزه نفوذ و سنگین ساختن پله طرفدار درعرصه منطقه و جهان میباشد . اهمیت جیوپولتیک کشور ما در همین هاست . اما مهاجمان برای توجیه و پوشش مقاصد شان از ترفند های غافل کننده و خواب آور استفاده برده اند . در نتیجه کشور ضعیف ما ، ضعیف تر گردیده و بار ها تا سرحد فروباشی لغزیده است.
التبه ماهیت تجاوزات از هم فرق میکنند . مهاجمان قبل از قشون سرخ اتحاد شوروی ، خود ، با سپاه و تخنیک وارد میشدند و کشور را اشغال میکردند . در حمله اتحاد شوروی ما شاهد قدرت داخلی طرفدار اشغالگر بودیم . پس از حمله شوروی، شاهد انقسام اجتماعی در افغانستان شدیم . بدبختی جدیدیکه مردم را به طرفداران و مخالفان اشغالگران تقسیم کرد. در تجاوزات بعدی نیز همین ابزار که برای مهاجمان ارزان و برای افغانستان کشنده و مهلک بود ، بکار برده شده است.
در هر حال پی آمد این سلسله تجاوز ها در افغانستان یکی است، عقب مانده گی مدهش ، بی ثباتی ، عدم امنیت و استقرار . جامعه در هر تجاوز در برابر یک عمل انجام شده قرار گرفته و ناگزیر برای مدت های طولانی مصروف تدارک مقاومت ملی برای اخراج نیروی مهاجم بوده است.
فقط با هر تجاوز جدید ، این رویکرد از سرگرفته شده است. متاسفانه دولتمردان افغانستان نتوانسته اند ، از اهمیت موقعیت جیوپولتیکی کشور آگاه شوند و متناسب با واقعیت همان زمان تدبیر برخورد با فورمول بده و بستان را آزمایش کنند.
البته کشور های مشابه به افغانستان در منطقه و جهان وجود دارند که در زمانه های مختلف با بکار گیری درست سیاست واقع بنیانه وابستگی متقابل به مدارج بلندتر ترقی و سعادت رسیده اند.
به شهادت تاریخ ما با 16 تجاوز وسیع و 200 جنگ بشمول برخی از جنگ های داخلی مواجه بوده ایم. حاصل اینهمه جنگ ها وتجاوز ها بر کشور ما چیست ؟
1- بی ثباتی
2- عدم امنیت داخلی و خارجی
3- نفاق ملی و پراگندگی اجتماعی
4- عقب ماندگی اقتصادی
در طول تاریخ ما مصروف دفاع و دفع تجاوز بوده ایم . در حالیکه یک کشور برای تضمین بقای خویش به شگوفایی اقتصادی ، ترقی اجتماعی و ساختمان جامعه متمدن دارای فرهنگ پیشرفته ، نیاز جدی دارد.
مقدرات ، تدبیر و اندیشهء دولتمردان حاکم بر کشور ، فقط دفاع و جنگ را از فهرست همه عوامل انکشاف و ترقی تجویز کرده است ، که حاصل آن بدنخت ترین کشور ، عقب مانده ترین، بیچاره ترین ، ضغیف ترین ، مستهلک ترین و آسیب پذیر ترین کشور و مردمان را به ارث برده ایم.
پس راه بیرون رفت ازین حالت کدام هاست ؟
قبل از آن لازم به تذکر می دانم که اهمیت جیوپولتیک افغانستان همچنان باقی است. با آهنگ و روالی که ادامه دارد ، به اندازه سرمویی شک ندارم که بار دیگر محمل تجاوز آشکار یا پنهان همسایه یا غیر همسایه قرار خواهیم گرفت و هر چند باری این عملیه تکرار خواهد شد . تغییرات سیاسی در اطراف افغانستان ، اوضاع اقتصادی منطقه و شکل گیری قدرت های اقتصادی منطقوی ، بازار و ذخایر نفت ، بر اهمیت جیوپولتیک منطقه و افغانستان که بدون شک وگرگونی هایی را در قبال خواهد داشت ، به این نتیجه گیری نیرو می بخشد .
راه بیرون رفت از نظر نگارنده سه نکته اساسی است . البته باید تصریح کنم که این نکته ها نهایی نبوده ، بلکه در یک گفتمان عمومی میتواند غنا بخشیده شوند . این نکته ها کدام ها اند .
نکته اول : انعقاد پیمان ستراتیژیک دراز مدت به شمول عهد نامه های نظامی در موارد معین با قدرت های بزرگ جهان . بطور مثال امکان عملی چنین پیمان با ایالات متحده امریکا متصور است.
زمینه های عینی وجود دارد که افغانستان و امریکا میتوانند با داشتن معاهده دوستی ، همکاری مادی ، تخنیکی و نظامی برای مدت های طولانی ، منافع متقابل را از طریق وابستگی متقابل بر آورده سازند. ضرور است تا نوانایی های افغانستان در عرصه جیوپولتیک و همکاری با ایالات متحده امریکا در نقاط مختلف جهان ، معین و شناسایی شود . در عوض مطالبات کشور از همکاری های امریکا مطالبه گردد.
در صورتیکه ایالات متحده امریکا حاضر به به انعقاد چنین معاهده ای نشود ، مراجع دیگر مانند پیمان ناتو ، اتحادیه اروپا و حتی قدرت های منطقه را بر این امر دعوت باید کرد.
واضع است که هیچ کشوری و هیچ قدرتی نمیتواند نقش "دایه های مهربان تر از مادر" را برای افغانستان بازی کند. اما منافع متقابل و تحریک علاقه مندی های معین کار انعقاد پیمان را سهل میسازد.
در ینصورت تازمانیکه افغانستان ثبات نسبی را تامین کند، امنیت داخلی و خارجی را بوجود آورد ، اردوی ملی را اکمال نماید و تاسیسات مادی ، تخنیکی انکشاف اقتصادی را پی ریزی نماید، دغدغه تجاوز بر آب و خاک کشور وجود نمیداشته باشد . امنیت و ثبات که ضروری ترین زمینه های فعالیت اقتصادی و سرمایه گذاری داخلی و خارجی است ، تضمین میگردد و رقم فعالیت های اقتصادی و سرمایه گذاری داخلی و خارجی در پناه امنیت و ثبات و تضمین ایکه پیمان با خود میآورد ، از دیاد می یابد
نگارنده برآنم که ثبات و امنیت ضروری ترین و اساسی ترین مولفه های انکشاف اقتصادیست. برای آنکه افغانستان بیا بایستد و حتی از سقوط نجات حاصل کند تامین ثبات ضرور است و این ممکن نیست مگر با داشتن پیمان همکاری طویل المدت با قدرت یا قدرت های بزرگ . زیرا به همگان معلوم است که افغانستان بخودی خود توانایی دفاعی را در برابر همسایگان حریص ندارد. در اسناد رسمی گفته می شود که به کمک جوامع بین المللی امکان آماده ساختن اردوی 70 هزار نفری طی 10 سال میسر است . با آنکه این امر بر "اگرها" و شرط ها مبنا شده است ، معلوم نیست طی 10 سال در صورت تجاوز، کشور چه حالت دفاعی خواهد داشت . با فرض اینکه اردوی 70 هزار نفری بعد از ده سال آماده گردید، در مقایسه با اردوی کشور های طماع همسایه حیثیت چاشنی جنگ دو روزه در برابر آنان را خواهد داشت . پس مشاهده می شود که دولت توانایی دفاعی بدون متحد قوی را ندارد.
نکته دوم : تدویر کنفرانس منطقوی و تأمین دستیابی افغانستان به راه های آبی : بعوض ادعا های موهوم و تیره سازی فضا بدون دست آورد، توقف تاریخی بالای یک مساله حل ناشده، افغانستان باید ابتکار عمل را بدست گیرد. کنفرانس کشور های همسایه مانند ، چین ، هند، پاکستان کشور های آسیای میانه و ایران را دایر کند. این کشورها ضمن تعهد بر عدم مداخله در افغانستان متعهد کردند که بعوض دشمنی تاریخی بر مسایل حل ناشده باید حق افغانستان را مبنی ر استفاده از بنادر مخصوصاً در ایران و پاکستان تثبیت نمایند.
نکته سوم : بیطرفی ، غیر نظامی سازی و جمع آوری سلاح: فکر میشود افغانستان از یکجانب توانایی دفاعی را ندارد و کسب آن در آینده نیز آسان نیست . از جانب دیگر مقادیر عواید داخلی و کمک های بین المللی قادر به تمویل خدمات ملکی نیست . تمویل اردوی ملی در دراز مدت نیز بالاتر از امکانات عایداتی افغانستان است . لذا راه حل اساسی در تثبیت بیطرفی ، غیر نظامی سازی و جمع آوری سلاح است . این مامول نیز از طریق کنفرانس منطقوی و تضمین بین المللی بر آورده می شود . البته نظارت جامعه بین المللی و ملل متحد در کار برد میکانیزم های راهکاری آن، شرط ضروری پنداشته می شود .
در خاتمه میخواهم تذکر بدهم که برای هر یک از نکته های سه گانه فوق میکانیزم ها و طرزالعمل های تخنیکی لازم است که کا رشناسان و مدیران امور با تحلیل های همه جانبه آنانرا آماده خواهند نمود .
ما برای انکشاف و رهایی از تهدید و جنگ راه دیگری سراخ نداریم . یا باید در اتحاد با متحد قوی و نیرومند به خواسته های متقابل پاسخ بگوئیم ویا تا آینده های نا معلوم دست نگر کمک ها و مساعدت های مشروط و مقید باشم که نه برای انکشاف ، بلکه برای بخورونمیر بمشکل کفایت خواهد کرد. بخور ونمیری که در سایه آن قادر به ملت سازی و ترقی اقتصادی و ایجاد یک دولت – ملت نیرومند نخواهیم بود.