جليل پرشور

 

 

مداخلهء خارجی+نفاق افگنی وسم پاشی+خود خواهی ومنش های فردی عاملین سیه روزی ما

 

        به ادامهء نوشتهء قبلی که متاءسفانه با پارهء اغلاط تایپی همراه بود ، بنا بضرورت مبرمیکه در شرایط کنونی به ان محتاج ونیازمند هستیم وآن بدون هر نوع شک وتردید، فراهم ساختن زمینه های عینی وعملی وحدت وهمبستگی تمامی وطنپرستان وترقیخواهان  و پیروزی دوستی ومحبت بر کینه و نفرت ،  پیروزی سازش ومصا لحه وتفاهم ، بین تمامی مردم ما، که در اثر تبلیغات شوم، سیاه وغرض آلود دشمنان خارجی ومزدوران داخلی آنها ، به گروها و دستجات ملی  زبانی  ،قومی ، مذهبی ومنطقوی ، منقسم ساخته شده وبرای تأمین منافع ازمندان سیری ناپذیر،  ثروت وقدرت در جنگ برادر کشی ، بزور سلاح کشانیده شدند میباشد ، می  خواهم چند لحظه وقت تان را بگیرم.

       ببینید بحق مردمیکه سالها در صلح وآشتی اتحاد ویکرنگی ، کار مشترک وامتیازات ومشکلات  تقریباء  یکسان زندگی میکردند چه جفاهايی که صورت نگرفت  ،مردم وخاصتاء جوانان را بگروهای سر لچ ، غربگرا ، بی نمازو بی عقیده ، دهری ومرتد، شرابخورو کافر وکمونیست تقسیم ومتهم کردند وبا هرچه نو ، مترقی وبرای منافع مردم بود دشمنی نمودند وآنرا شرک وکفر نامیدند.

      باید بار اساسی مسوولیت بی اتفاقیها ، جنگهای مذهبی وقومی را بد وش آنعده از باصطلاح علمای دین متوجه ساخت که نه تنها امروز بلکه سالها وحتی قرنها پیش، از اعتقادات وباور مردم نسبت بخدا ودین اسلام استفادهً ناجایز و شخصی کردند وهرچه رابا منافع وآسایش شخصی وخانواده گی خود در موافقت دیدند حمایت نمودند ولو با دین خدا وشریعت محمدی مطا بقت نداشته است. ودرعین زمان هزاران حرکت آزادیبخش ، وطنخواهی واستقلال طلبی را کفرآميز قلمداد کردندو نابود ساختند.

    چه کسانی سالهای سال مستبدترین وخون ریزترين پادشاهان وحکام مستبد را ( ظل الله ) گفتندو هزاران شخصیت  آزاده ، عدالتخواه وبا تقوا از جمله بهترین روحانیون وعلمای دین را که نوکر وغلام مستبدین و جلادان تاریخ نبودند  مشرک ولاتی خواندند وباین وسیله خودرا از بهترین جیفه های دنیوی برخودار ولی به زندگی با وقار آن رادمردان  با دانش وبا فرهنگ  پایان دادند ، این کسان همان روحانیون نمایانی بودندکه برای یزید پسر معاویه ، یزید یکه تمام اولادهء پیغمبر اسلام را ا ز دم تیغ گذراندوهیچ مرد وزن وحتی باطفال خانوادهً شان  امان نداد ، خطبه خواندند واو را خلیفهء مسلمین وادامه دهندهءراه پیغمبردانستند.  این گروه حتی برای چنگیز آدمخوار ووحشی خطبه خواندند واو را مشوره دادندو حمایت کردند وعلیه هیچ ظالم وخونخواری که انها را شریک دربار خود میساخت قرارنگرفتند ودین را در خدمت جابر وظالم قرار دادند و بدون ترس از خدااسوده خوابیدند.

مگر ما تاریخ کشور خودرا مطالعه نکرده ایم که تمام شاهان وامرا ی ظالم وعیاش هر اقدام نا جایز وغیر شرعی خودرا از طریق اخذ فتواهای این مسند نشینان تلبیس دینی واسلامی میکردندوبعد هر اقدام نا روا وظالما نه بوسیله همان نوکران شان ، در مساجدو محافل برای ان قدرتمندان بیخبر از خدا و جدا از مردم ، دعای خیر ومؤفقیت نیز میشد. مردم ما بخوبی میدانندکه نوکران واجیران فرنگی بی نقاب ونقابدار در لباس دین چه خیانتهای را درحق آزادی خواهان ومشروطه طلبان ، خاصتاء در دوران استبداد عبدالرحمن خانی ، مر تکب نشدند. با الوسیلهء تبلیغ وفتواهای انهاکه آزادی خواهی واستقلال طلبی را شرک وکفر اعلام کرده بودند ، صدها شخیصیت بزرگ  آزادی دوست وضد استعمار به جوخه های مرگ سپرده شدند. این وحشت واستبداد در دوره های بعدی نیز دوام کرد تا اینکه نوبت آزمایش وپادشاهی امان اله خان فرا رسید واو برخلاف اسلاف مستبد ونوکر صفتش  در صف مردم ، درقطار مردان و  زنان وطنپرست وآزادی خواه قرار گرفت ونعره های ممتد آزادی واستقلال برای افغانستان راهمراهی کرد ونخواست  حتی راه پدرش را ادامه دهد.  

بلی با نیروی تمام مردم افغانستان وعقل وتدبیر امان اله خان وهمراهان باشهامتش استعمار فرنگی مجبور شد تا استقلال افغانستان را برسمیت بشناسد ودر عین حال در فکر چاره وانتقام گردد ، اینبار فرنگی کهنه کارومحیل  تمام ریزرفهای خودرا بسیج کرد وعلیه اما ن الله جوان وترقیخواه، دلسوز مردم ووطن وعاشق پیشرفت وتمدن بوسیلهء نوکران گوش بفرمانش ، که در عبا وقبای اسلامی فعالیت داشتند ، اعلان  جهادکرد، چون نمیتوانیم قبول کنیم که ملتی که در راه استقلال وآزادی سه جنگ بزرگ وهزاران زدوخورد دیگر رابا تمام ایثار وفداکاری علیه استعمار براه انداخته وپیروز ساخته بود خود، برای سرنگونی دولتی دست بسلاح ببرد، که خودش انرا بوجود اورده بود. اینجاست که حلقات جهل ، خیانت واستعمار دست بدست هم میدهند ،وان یگانه پادشاه وامیر زادهً زمان را که علیه بادار وولینعمت اسلافش قیام کرده بود ، به کفر وبیدینی متهم نموده ومردم را بقیام علیه منافع خودشان ، علیه دست اورد خونبهای ده ها هزار شهیدراه ازادی وترقی فرا میخوا نندو با صدور فتوا های غیر شرعی ، با سر دادن گریه ها وفریاد ها در مساجد ، خانقاه هاو زیارتگاهامردم را که متأسفانه اخرین فریب خوردن ان نبود  فریب میدهند و با چال ونیرنگ ابلیسی ( استعمار + مزدوران مرتجع داخلی ) دوره های سیاه واستبداد ی طولانی را جا گزین ان میسازند ویک فرصت طلایی واستثنایی برای ترقی وطن وسعادت مردم ما را از بین میبرند. در اینجا باید سوال پیدا شودکه چطور عده ای از روحانیون که سالها در امارتهای عبدالرحمن خان و حبیب اله خان معاشخوار وخدمتگذار، ان خانوادها بوده وبرای هرکدام ان مستبد ین عیاش القاب مختلفهء دینی اعطا  نموده  بودند در برابر همه ظلمها ، قتلها و کشتار های دسته جمعی مردم ، خا صتاء ذبح ملیت هزاره و عیاشیها وفحاشیهای که قلم از نوشتن ان شرم داردکوچک ترین واکنش نشان نمیدادند ولی در مقابل امان اله خان که نسبت به پدرش هزاران مرتبه با تقوا و برای مردم ووطنش وفادار بود جهاد اعلان کردندد وصد ها ملای کرایی را از دیوبند وسایر مناطق اسلامی که در تحت کنترول ورهبری انگلیس قرار داشت ، غرض ایجاد بغاوت وشورش بمناطق مختلفه افغانستان فرا خواندند واعزام کردند وبا ان عمل غیر ملی ، ضد دینی ، دنیای ملت واخرت خود را خراب کردندو بجای بمیراث گذاشتن ثروتی پر از معنویت وقابل افتخار وتقلیدسنگی را اساس گذاشتند که بوسیلهء  ان ده ها حرکت واقدام ترقیخواهانه وصدها شخصیت ملی ، وطنپرست هدف گرفته شدو قربانی گردیدوبا ان اقدام شوم تو ا نستند راه ترقی وشگوفایی علم وفرهنگ رابگیرند

با کمال تاء سف و با وجود تغییرات بزرگی که در نحوهء تفسیر وتعبیر اصول وپرنسیپهای مذهبی اسلامی درسطح جهانی خاصتاء در مراکز تحقیقاتی اسلامی مثل الاذهر، دمشق  ، رباط ، نجف و جزیره العرب بوجود امده است در وطن ما هنوز تعدادی فعا ل اندوفقط اززبان شمشیر وشلاق ، قمچین ودُره وتوپ وتفنگ در برابرانانیکه نه ترک شریعت بلکه سر پیچی از اوامر اجاره داران دینی، دین فروش کرده اند ولی باسلام هزار پیوند دارند  حرف میزنند ، واینرا توضیح هم نمیکنند که روی کدام دلیل ومنطق وکدام  قانون بخود حق میدهند تا ضمیر وزبان مردم را کنترول  ودر اختیار داشته باشند،   درحالیکه  خود شان به هیچ کس وهیچ مرجعی در مورد مسلمان بودن خود ، نحوه ودرجهء تطبیق احکام وقوانین دینی درمحیط خانوادهها ومنسوبین شان که ازچه قرار است ، وایکه ایا این اقایون تقوای اسلامی دارند، واقعاء فرایض واحکام دینی را رعایت میکنند؟  این ذکات خواران دیروز وملیونر های امروز خود ذکات مردم ومالیهء دولت را پرداخت مینما یند؟ ایا ریس دولت فعلی را که خود در انتخابش نقش داشته اند (  ظل اله فی الارض میدانند )؟  ودر صورتیکه جواب بلی باشد ، پرسش بعمل میاید که پس چرا بصد ها طالب وچلی وشاگردان با وفای تان هدایت نمیدهید که مانند شما از کوه ها پایین شوند واز خوان نعمت حلال واسلامی  سخاوت مندانهء فعلی که بوسیلهء دوستان قدیمی تان پهن گردیده  بسان شما بهره مند گردند ،  واگر میگویید که نی .. سوا ل بعمل میاید که اگر یکی از شماها در راس این دولت قرار بگیرید ایا نام تان از رییس جمهور به خلیفهء مسلمین وامیرالموءمنین تغییر نخواهد کرد؟ایا مردم ما بیاد ندارند که تعدادی از شما قبل ازبدوران رسیدن تان در قدرت صفت امیراسلامی رابا نام تان بوکسل کرده بودید وبعد  قدرت درحالیکه گویا دولت مرکزی اسلامی در کابل حاکم بود امارت  حوزهءشمال غرب وجنوب غرب را با تقلید کاملاء میمون وار تاسیس کردید وخود را گویا مستقل ساختید. ونام شورای ملی را به شورای ( حل و عقد ) تبدیل کردید که برای مردم ما کاملاء نا شناخته بود وحتی تلفظ انرا اکثریت افراد خود تان درست اد کرده نمیتوانستند،  چطور عده ای بخود تا این درجه حق قایل میگردندکه تمام حرکات واقدامات ملیونها انسان در کلیه شوون زندگی شان را در تحت کنترول خود داشته باشند وخود شان در برابر هیچ قدرتی ، در برابر هیچ قانونی جوابده نباشند  وعامل بی قانونی ،هرج ومرج وعدم ثبات شوند.  برای غلبه بر این دشواریها وبسته شدن دوکانهای دینی وسیاسی باید با احساس مسوولیت ملی وتاریخی عمل کنیم وهر مانعی را که بر سر راه رسیدن به این هدف انسانی قراردارداز سر راه یا وسط راه بر داریم  ، درمحدوده های تنگ وتاریک فکری وتشکیلاتی زندگی کردن برای دلخوش کردن ها شاید مفید باشد ولی برای علاج درد ملتی که در طول حیات تاریخی اش همیشه در جنگ- فقر عقب ماندگی- ظلم و بیعدالتی- استبدادو تبعیض بسر برده است کارا  وموءثر نیست، یکعده عادت کرده اند که بایددر مورد مسایل خیلی عظیم جهانی صحبت کنند در حالیکه ما با پرابلمهای مواجه هستیم که اکثریت کشورهای اسلامی وغیر اسلامی بان مواجه نیستند. ما باید مطا بق لحاف مان پا های خود را دراز کنیم  وفرا موش نکنیم که ما برای سعادت مردم افغانستان میرزمیم ، مردمیکه گوشهء از مشکلات شان در اینجا یاد اوری میگردد.

چرا نباید اعتراف کنیم که حتی ماها که ادعای افغانیت میکنیم بیشتر از انکه ملی ووطنی بیندیشیم قومی وزبانی قضاوت میکنیم صد ها تن از بهترینهای سیاست وفرهنگ افغانستان مدتهای طولانی وقت خود راصرف پیدا کردن اسناد وشواهد تاریخی ای میسازندکه قدامت قوم ، ملیت ، زبان وسابقه ای زندگی اجداد مرحوم شان را  در افغانستان بیان وتثبیت کند تا باشد انرا برخ ملیت دیگر ویا افراد متعصب مثل خود شان ولی از قوم وزبان دیگر بکشند  وانگاه پیروز مندانه پوز بروند این نقطهء نهایی سقوط وزوال است. ایا برای همه کسانیکه لاف وطن واحد، سعادت وخوشبختی مردم، عدا لت وانصاف ، دموکراسی وحقوق بشررا سالها شعار داده اند جای شرم وخجالت نیست که اکنون در برابر زبانها ولهجه های پر بار وشرین وطن شان قرار میگیرند واز نام پر افتخار افغان ویا  افغانستانی می شرمند ویا ابراز عدم خشنودی میکنند وترجیح میدهند که به ایشان   پشتون ، تاجک ،هزاره ، ازبک ویا ترکمن گفته شود تا باعث اسوده گی و راحت شان گردد.  درحا لیکه هیچکدام شان برای زبانهای بلوچی ، پشه یی ، نورستانی ،  شغنی وسایر لهجه هاابراز تشویش نمیکنند واصلاء تا حال  متوجه هم نشده اند که هزاران افغان بزبانهای عربی واردو نیزصحبت میکنند وقانوناء حق دارند در مورد تقویهء فرهنگ وزبان شان کمک همه جانبه شوند.

بادر نظر داشت سابقه های دور ونزدیک این پرابلمها به عقیدهء من باید این اقدامات  جامهء عمل بپوشد.                                                            

1 ـ دولت فعلی که وعدهء دموکر اسی  ، حکومت نظم وقانون ،  انتخا بات ازادو شفاف ،خلع سلاح عام و تام ، تاء مین امینیت ومصوونیت سراسری رابمردم قول داده است نمیتواند تنها با محدود شدن ساحهء فعالیت وقدرت جنگ سالاران باهداف دولتی خود برسد  زیرا خطر انانیکه بنام د ین واعتقادات مقدس مردم علیه هر تحول مثبت وترقیخواهی  وثبات قرار گرفته اند بمراتب بیشتر است وتاریخ گواه است که مردم ما باثر تبلیغات زهراگین این دسته از منفعت پرستان وابسته بقدرتهای پشت پردهء جهانی بار ها بخاک وخون نشستند وقربانی های بیشماری را متحمل شدند ، بناء اگردولت میخواهد بسوی وحدت ملی ، تطبیق پلانهای عمرانی ، باز سازی ونو سازی ، جلب سرمایه گذاریهای خارجی ، عصری سازی واعتلای فرهنگی ، دمو کراسی وحا کمیت قانون برود راه دیگری جز مهار  کردن  اسلام سیاسی وبنیاد گرا ندارد.  برای انکه همه شاهد بودیم که افراطیون و بنیاد گرایان عربی وعجمی با امدن گروه طالبان که خود دست پروردهء گروهای سلفی واسلاف  بظاهر زوال یافتهءخود بودند داخل افغانستان نشد ند  بلکه از همان روز های اولی که باصطلاح مقاومت  در پاکستان بعد امد ن  واینبرگر به پشاور وملاقات او  با تعدادی ازافراد که بعداء به حیث سران تنظیمها، تاج پوشانده شدند و متعاقباء مقامها وثروتهای افسانوی را صاحب گردید ند،  د وشاد وش افراد تحت حمایه ءایتلاف جد یدعلیه حکومت افغانستان وارد جنگ شدند ومشترکاء حماسه های جاویدان را در قتل وکشتار مردم ، تخریب عمارات دولتی وشخصی ، حریق وتخریب درحدود 2000 باب مکب ومرکز صحی، فابریکه ها وپایه های انتقال برق ، حریق هزاران عراده موتر های ترانسپورتی وبار بری درمواردی با سر نشینهای انها بنام نامی شان ثبت اوراق زرین کار نامه های جاویدان شان در راه ازادی ، ابادی وسعادت مردم ما ساختند. ( ! )

این دسته از ملا های باجگیر واموخته خور قدیم وجدید ،  برای تمام دولت های دیروزی وامروزی ،  شاهی وجمهوری در افغانستان درد سر بودند ومشکلات فراوانی ببار اوردند ، بناء برای تقویهء اسلام واقعی وبی ریا، برای تطبیق احکام وفرامین الهی ومجموع قوانین وقواعد اسلامی ایکه بنام شریعت اسلامی شناخته واحترام میگردد ودر ساحات مختلفهءزندگی مسلمانان در مصر ، ترکیه،  سوریه  ، الجزایر، اردن وده ها کشور دیگر بشمول پاکستان این سمبول دولت اسلامی مجاهد ین با درجات متفاوت عملی میگردد.  باید مرکز اسلامی ای ایجاد گردد که هد فش انطباق دین با زندگی وحیات مردم، موثریت دین در ارتقای سطح زندگی مادی ومعنوی ، ترقی وپیشرفت وطن و نه پس رفت ان باشد . زیست باهمی راتبیلغ و عملی سازد، ابنای وطن را بصلح ، سازش ،اشتی وتفاهم ترغیب نموده با عقل ومنطق ، استدلال وبرده باری اهداف دین خدا را توضیح نموده شمشیر وخنجر ، قمه ودره،  کارد وساطور سر بری را در غلاف کند وکسی را بیجهت بخوف ووحشت نیندازد.

این مرکز اسلامی غیر سیاسی ودور از افراطی گری، اگر شکل گیرد میتواند بکلیه زبانهای شرین وقابل حرمت وطن ما  احکام دینی راتبلیغ واموزش دهد واز زبان قران واحادیث نبوی بمردم بفهماند که اسلام فقط در درازی وکوتاهی ریش ، سر لچ وپای لچ زنان ومردان، موی دراز ونکتایی  جوانان ومردان ویا چه ها خوردن ویا نخوردن خلاصه نمیشود زیرا این نوع تبلیغات بجای خدمت بدین به بید ینی کمک میکند . منطقاء باید دین مسایل بزرگ وسر نوشت ساز راهدایت ورهبری کند ، انهاییکه اب نوشیدن، نان خوردن، طرز لباس، نحوهء اصلاح موی ،وغیره راتابع دین وانمو د میکنند چیز های با ارزشی برای گفتن ندارند ،افراد دلسوز بدین طوری عمل نمیکنند که بعضی از حلقات جهل وعقب مانده گی وبیخبران از دینخدا تا حال بدان مبادرت ورزیده اند.

 2 ـ علمای دلسوز بدین ومردم باید صف خود را از صف تجار دین، از صف معامله گرانیکه بخا طر منافع دنیوی تغییر نام وتغییر مذهب میدهند جدا کنند واجازه ندهند که از دین وشریعت بحیث وسیله ای تحقق اهداف شخصی وغرض الود سیاسی استفاده شود. 

3 ـ از انجاییکه تحجر وبنیاد گرایی ،  دروغهای شاخدار  بنام دین ، تبلیغ عوام فریبانه ء تقوا وتذ کیهء نفس در لفظ ودر عمل چور وغارت وحشتناک ، قتل وکشتار وحشیانه هزاران انسان ومسلمان بیگناه نه تنها مخالف بلکه هزاران فرد تنظیمهای جهادی ومیخکوب کردن وکباب کردنهای  صدها بیگناه تنظیم ویا ملیت مخالف انهم مخالف فلان رهبر(! ) ،  حریق شهردلها وخاطره های هر افغان با وجدان یعنی کابل نازنین با فیر واستعمال صد ها هزار راکت کور وتوپ وهاوان وخلاصه هزاران دروغ وریاباعث نا امیدی کتله های وسیعی از جوانان  ، زنان ومردان وطن ما شده است بناء برای جلوگیری از عواقب فاجعه بار تر ان بایددستهای تجار قسم خورده وعهد شکنان خانهء خدا از جان ومال وسرنوشت مردم کوتاه شود .

4 ـ روی سخنم بطرف علما وملاهای وطنی و واقعاءمسلمان  سر زمین ماست که دلشان بحال مردم مظلوم ورنجدیدهء شان میسوزد ، ازانها میپرسم  چه کسانی زمینهء ا ن را مساعد سا ختند تا صد ها فامیل افغان وهزاران جوان  سرگردان وطن نه  تنها ترک وطن  بلکه ترک دین واسلام کردند وادیان مسیحی وبهایی وزرد شتی  و غیره را پذیرفتند، ایا اگر بجان ان فرزندان وطن با چوب وچماق بوسیلهء جاهل ترین افراد بیخبر وبی اطلاع  از دین  وحقیقت اسلام حمله نمیشد ، انها توهین وتحقیر نمیگردیدند ، وافراد خانواده های شان در درب خانه های شان ودر مقابل چشمان ان کودکان معصوم و بی پناه بما نند حیوانات قربانی موسم حج ذبح ونیمه جان رها نمیشد ند ، وهمه کار ها  انسانی ،مسوولانه واسلامی میبود وبرای رضای خدا، این حالت   وحا لت هایی که  در پی خواهد امد وخواهند اوردرخ میداد ؟.

5 ـ شما از این وارثان بی استحقاق بپرسید که در زمان موجودیت و قدرت نظامی ومالی انها در پاکستان که حمایت وسیع عربی وغربی را با خود داشتند وواقعاء نازدانه های در دانهءامپراطوری بی رقیب شدهء جها نی  بودند وهر نازو کرشمهء شان قبول میشد ، چرا برای اسلام عزیزی که سالها  بنام ان داد میزدند ومیزنند از دولت اسلامی پاکستان ، احزاب مقتدر اسلامی ودارای امکانات بزرگ  ان منطقه وجیز گران بزرگ بین المللی خود خواهش نکردند که نه بخاطر خدا بلکه بخطر حفظ انچه ابرو گفته میشود برای خود شان ، به شستشوی مغزی وتغیر دیانت افغانها خاتمه دهند و یا حد اقل انرا موقتاء متو قف سازند. چرا یکبار صدای اعتراض اسلامی شان را در اینمورد بلند نکردند.

6 ـ انهاییکه سا لهای سا ل در برابر صد ها هزار دختر وپسر وطن تخم نفرت ووتهمت کاشتند وحتی از احساسات پاک والدین  و نزدیکان استفادهء سوء نموده پدران ومادران خوش باور وواقعاء مسلمانرا علیه فرزندان شان تحریک کردند وبا تمام مکاره گری ، باریختن اشک تمساح وفریاد های وای اسلاما از اعتقادات مردم سود جستند ونهضتها وحرکتهای ترقیخواهی را خواستند در نطفه خفه ویا فاصله بین مردم کاملاءمحروم  ، بیکار ، وتهیدست را بافرزندان حق طلب ومبارز وطن بنفع ستمگران وجابران عمیق سازند اکنون کجایند وچرا صدا ها ونعره های بلند وگویا اسلامی دیروز شان را در مبارزه علیه کفار واجانب بلند نمیکنند مثلیکه پول وقدرت ، امتیاز ووعده های چرب عامل  سکوت شان گردیده وحق سکوت مناسب دریافت کرده اند  ، وگرنه چطور انهاییکه ابخوردن با سر لچ راگناه میدانستند در دو قدمی شان برای یهود ونصارا ، گبر وترساو بهایی وسایرین امکان عبادت وتبلیغ  و  فعالیت فراهم میسازند وحتی قصر های شدادی وفرعونی خودرا که از خون هزاران شهید ومعلول در زمین های غصب شدهء  مردم وبیت المال که بزور تفنگ ودالر  اعمار کرده اند برای  این مهمانان نا خوانده به کرایه میدهند وبر حجم پول وضخامت دروغ وخیانت وعوام فریبی خود میافزایند. 

7 ـ  چطور میتواند قابل قبول باشد که اساتیذ کرام دیروز که صاحب بایسکیل کهنه هم نبودند واکثراء فاصله هایی طولانی را بخاطر نداشتن کرایهء سرویس مثل اکثر مردم ما پیاده طی میکردند اکنون صاحب صدها ملیون دالر واسعار عربی ، زمین وقصروتجارتخانه شده اند  در حالیکه تا دیروز گوش افغانان وجهانیان را کر ساخته بودند که تمام مال وزندگی پدری شان را کمونیستها وشوروی ها غارت کردند ، بلی مال ودارایی این کرایه نشینان اطاق های گلی سرای های مندوی که عبارت از یک زیر پایی بنام دوشک ویک لحاف کهنه با یک کاسهء حلبی که در ضمن بحیث دیگ از ان استفاده  میکردند ویکی دو چیز قیمتی دیگر ازاین قبیل ، بعد چورو غارت نیروهای خارجی وحکومتی وقت اکنون از لحاظ کمی وکیفی کمتر از ذخایر بانک مرکزی افغانستان که تا کنون هزاران ملیون دالر  غرض باز سازی وکمک بمردم وطن ما در ان سرازیر شده است نمیباشد.  مردم شریف وطن!  تا کی باید سکوت کنید واجازه دهید که انهاییکه تا دیروز کل صلاحیت ادارهء وطن را در اختیار گروه های ادمکش وخرابکار بین المللی  ومنطقوی قرار داده بودند و خود فقط درفکر جمع کردن پول شدند وهمهء افتخارات وطن بشمول ارزشهای دینی واسلامی مردم ما را لیلام کردند ، از نام شما از نام دین اسلام  بازهم برای دوام زندگی طفیلی وشخصی و باز هم برای محروم نگهداشتن شما از زنده گی با سعادت وابرومند ، باوجود انکه عرصه های ملی وجهانی برای شان جداء محدود شده است در عرصه با قی بمانند وباصطلاح وطنی با قطعهء صاف خود چال بروند.

 8  ـ علمای شریف وطن وهمهءوطندارانعزیز ماخبر دارند که بعضی دولتها ونهاد های مخفی وعلنی اسلامی وخاصتاء عربی ایکه  گروهای افراطی وبنیاد گرا راتربیه ، حمایت وتمویل وتصدیر میکردند هدف شان تاءمین منافع، گسترش ساحهء نفوذ ، تبد یل مذ هب حنفی به وها بیت وبوجود اوردن ساحات ومناطق جدید عقب نشینی وامنیتی برای فرداها ی شان بود وگرنه چطور ا ن مجاهد سعودی ویا کویتی وسایرین وقتی در قتل وکشتار وحشیانهء مردم افغانستان اشتراک داشت حمایت دولتی ومردمی میشد و تقدیر میگردید واگر کشته میشد بحیث شهید راه اسلام تشییع رسمی دولتی ومردمی را برایش سازمان میدادند وچه کمکهای که به فامیل وباز ماندگانش صورت نمیگرفت . حال بعد پیروزی جهاد در افغانستان که خوشبختانه همهء ما شاهد خوشبختی وسعادت ثمرهء جهاد فی سبیل اله را در اغوش کشیده ایم ، ان مجاهدین عرب وغیر عرب که فقط برای جنگ ونفرت تربیه شده بودند ودرعقول وضمیر شان اخرین نطفه های تسلیم پذیری وسازش نابود شده بود وجز خشم وانتقام وجنگ چیزی را فرا نگرفته بودند ، بنا بوضع پیش امده ، بعد وقایع 11 سپتامبر 2001 باید رهسپار دیار مقدس ومرجع ا ولی بارگیری وصدور خود میشدند که شدند ولی میدانید ان نازدا نگان عزیز ومبارک جهاد معاصر چه روز های بدی را که از دست متحدین ویاران قدیمی خود درطول راه بازگشت متحمل نشدند ، صد ها تن شان اسیر شدند ودر بدل پول های گزاف بمقامات  استخباراتی کشوریکه  زمانی خود ان فرشته های نجات ! مردم افغانستانرا با تشریفات  ،اعزاز واکرام بوطن ما اورده بودند فروخته شدند وتعدادی هنوز در محابس پا کستان، ایران ، کویت وسعودی  منتظر تعین سر نوشت خود هستند. مایهء تعجب اینست که چطور شیوخ عظام ومراجع بزرگ دینی ومذهبی سعودی و خلیج وسایر کشور های شریک در پروژه یکباره بعد تغیر موضع امریکا در قبال این گروها بدون کوچکترین تاءمل خودرا با جو جدید سیاست جهانی در مبارزه علیه تروریزم همگام وهمنواسا ختند وان فرزندان دلبند ا یین جدید وهابیت یا مذهب رسمی حکومت سعودی راکه خدمات بزرگی برای ا ن سلطنت مقدس انجام داه بودند، یاغی وباغی خواندند ودر محکوم ساختن وغیر شرعی بودن این گروها باز از همان فتوا های سیاس،دینی استفاده کردند.

 9 - قبول میکنیم که فتوا ها ی مقامات مذهبی در حق گروهای مسلح وموجود در قلمرو مقدس عربستان کاملاء اسلامی ومطابق شرع شریف صادر شده است ، فقط میپرسیم که اکر اقدامات این افراد مسلح ویا دقیقتر بگوییم مجاهدین در خاک کشور شان غیر قانونی وغیر شرعی است وبا  ایین ربانی وقوانین بین المللی مطابقت ندارد ، چرا این لطف بزرگ وفتوای اسلامی را شامل حال وطن ما وسایر کشور هاییکه در این اتش سوختند وهنوز میسوزند نمیسازند، ایا تعجب اور نیست  یک مجاهد ، یک فدایی اسلام !  وقتی در بیرون از وطنش میجنگد حق دارد هرکاری را که میخواهدانجام دهد ولو باثر ان هزاران خانواده  در خاک وخون کشیده شوند ، زیرا فتوای جنگی را قبلاء از همین مراجع دریافت کرده اند ومراجع مذکور انرا تطبیق شریعت واحکام الهی میدا نند ولی وقتی ان تطبیق کننده گان فرامین الهی بخواهند مردم خود شان را از فواید ان احکام که تا دیروز طرف حمایت رسمی ومراجع دینی وطن شان نیز قرار داشت بهره مند سازند، یاغی ومنافق وغیر شرعی وضد دینی خوانده میشوند وبرای دوام سلطه وقدرتهای جابرانهء شان انها را میکشند ویا تحویل گوانتا نامو میدهند، واقعاء جای تعجب است. ما اعتقاد داریم که اگر فتواهای دینی وفرامین حکومتی انکشور ها که خود حکم فتوا را دارند وتنها بر غیر شرعی بودن  ا ن گروها در ساحهء قدرت وحاکمیت خودشان محدودگردد بهیچ وجه اسلامی بوده نمیتواند وقانونیت شرعی ندارد برای اینکه شریعت قلمرو،حاکم وزبان را نمیشناسد،  علاوه بران اگر فلان عالم وروحانی فلان اقدام رادر منطقهء خودش غیراسلامی وتروریستی وبدنام کردن اسلام بداند لازم است برای جلوگیری از بی اعتبار شدن خودش وفتوایش فعا لیت این نوع گروه ها را در سایر مناطق نیز عین قیمتی بدهد که در کشور خودش بان داده است در غیر اینصورت باید بر یک بام ودو هوا بودن این نوع فتوا ها اعتراض کرد وانرا سیاسی دانست نه شرعی.

 10 - گیریم عقل ودور اندیشی ویا فشار جهانی که متاءسفانه بیشتر بالای این گروه موءثر است تا منا فع دین خدا  باعث ان شود که فتواهای مماثلی در مورد موجودیت وفعالیتهای غیر شرعی وغیر قانونی این گروهادر سایر کشور ها صادر شود که ما انتظار انرا باید داشته با شیم در اینصورت مشکل وطن ما که قربانی اصلی تروریزم حمایت شده از خارج است چه میشود؟ وکیها باید در داخل وخارج جواب انهمه اقدامات غیر مسوولانهء دیروز وامروز را بدهندکه قربانی وویرانی های بیشماری را بر مردم ووطن ما تحمیل کرد.عجیب است  که اگر مارا کشتند  مجاهد وجز لشکریان پروردگار ند واگر حکام خود رابسوی تغییر ات دعوت کردند که شاید مفید هم بوده باشد، منا فق وغیر شرعی وتروریست میشوند، در اینصورت باید دین را از خدمت حکام نجات داد واز ان بحیث وسیلهء اسایش دنیوی واخروی مردم استفاده کرد، این اقدامات  بهمه این درس را میدهد که باید بر غیر سیاسی شدن دین پا فشاری کرد، این گام بصورت ابتدایی در عراق اغاز گردیده ودر بعضی از کشور های عربی واسلامی قبلاء جنبهء عملی بخود گرفته است. 
 

***************

11- باید پرسیده شود که چرا انهاییکه در مسایل دین اسلامی یعنی دین اکثریت قریب باتفاق مردم ما،خود را دانشمند وحتی نابغه میدانند و ادعای انرا دارند که گویا خود ، پدران ، نیاکان واسلاف شان خد مات بزرگی را در راه دین انجام داده اند اقلاءنتوانسته اند که ضروری ترین وساده ترین اصول وپرنسیپهای دینی را که در حیات روزمرهء مردم جداء مهم وحیاتی است برای مرد م مسلمان وهمدین شان یاد بدهند. اخر اینچه  نوع فدا کاری وجهاد در راه اسلام است که بملیون ها نفر از هموطنان شریف ما ،با وجود  اعتقاد راسخ شان به ارزشهای دینی ومذهبی اسلامی،تا هنوز ادای نماز های جنازه،عید ها وجمعه یاد داده نشده و ملا صا حبان وامامان در هنگام ادای این نماز ها به مقتدیان خود رهنمود لازم را در مورد میدهند ایا جای فراگیری طرز ادای نماز در هنگام ادای انست؟ 

ایا مردم میتواند خود را قناعت بدهد که ملتی که زمانی کوتاه، بعد ظهور اسلام ، مسلمان شدند و با تمام قدرت وتوان در راه بسط وگسترش اسلام قربانی دادند وخودرا فدا ساختند وعلمای دین را انچنان حرمت کردند وهنوز احترام میکنند که فقط می توان انرا اخلاص وعقیدهءمحض دانست ،هنوز از دسیا بی بمعلومات اکیداء ضروری  احکام وفرایض دینی دور نگهداشته شده است وبجای فرا گیری اصول ودساتیر قرانی واحادیث نبوی بانها، بان ملت شریف وبا عقیده درس برادرکشی وتعصبات  مذهبی، قومی وزبا نی داده شده وتلقین گردیده است ، انصاف در کجاست؟ کی باید جواب بدهد؟ایا قابل قبول است که فرزندان اریانا زمین، فرزندان خراسان وافغانستان که با ترک دین ابایی خود از دل و از جان بسوی  اسلام روی اوردند ومعتقد شدند، بعد سپری شدن بیش از 1384 سال  هنوز محتاج رهنما یی نیت و ادای نمازهای جنازه وعید باشند واز فهم عادی ترین مسایل دینی ومذهبی عاجز ، این مشکلات همهء ما را وادار میسازد، که بر بی توجهی عمدی وسهل انگاری اولیای امور، خا صتاء فریاد کشان مبلغ استفاده جو  صحه بگذاریم ویکصدا بگوییم که اقایون بیجهت فریاد نزنید شما دستاورد اسلامی، وظیفوی واخلاقی ندارید دروغ نگو یید، شما بدین اسلام هم جفا کردید. 

 دراین موارد کیها را باید مسوول بسازید، زیرا دراین مدت طولانی  گذشته ،شوروی وجود نداشت، کمونیستها، دموکراتهای لاییک وبی خداعرض وجود نکرده بودند ، حتی از امریکا واسترالیا کسی خبر نداشت، قطبهای شما ل و جنوب برای مردم نا اشنا بود، مردم از تفاوت فاحش وقت بین کشور ها خبر نداشتند ولی  حکام  ظالم وافراد انها که متاسفانه از حمایت حلقات دینی استفاده جو برخوردار بودند سر نوشت مردم را دردست داشتند،فقط شاهان بودند وشما، چرا دین اسلامی واخلاقی تان را در قبال همدینان وهمکیشان ادا نکردید در حالیکه مسوولیت مستقیم در زمینه داشتید   

12- برای اگاهی دادن بمردم در مورد حقیقت دین اسلام،بالا بردن سطح درک وبینش دینی هموطنان،برای انکه دین را با سخنان وفرامین شخصی افراد، تنظیمها واشخاص حکو متی فرق کرده بتوانند، ما بملا ها وعلمای دینیی ضرورت داریم که تمام توجه واهتمام شان خدمت بمردم وترقی وطن از طریق بکارگیری واستفاده از دین باشد ودین بوسیلهءدقیق مرهم گذاری بر دردها والام متعدد مردم ما بکار گیرند نه بحیث ابزار رسید ن بقدرت ، جمع اوری ثروت والهء دست هر حکومت.   دین وشریعت که باید ضرورتاء مستقل از منافع ودیدگاهای این وان عمل کند، باید وباید از زیر نفوذو تسلط هر کس وناکس، اسلامی وغیر اسلامی ، داخلی وخارجی ایکه برای تاءمین منافع  شوم  شان از بکار بردن هیچ امکان اخلاقی وغیر اخلاقی،شرعی وغیر شرعی، قانونی وغیر قانونی دریغ نمیکنند، بیرون کشیده شود ونجات پیدا کند، در غیر ان، منافع سیاه مغرضین، بوسیله کمک مستقیم ویا غیر مستقیم دینی تاء مین وبراورده شده ودر نتیجه زیان واضرار احتمالی ان متوجه خود ان میگردد.

کدام یک ما  اینرا بخاطر نداریم که ملاها واما مان مساجد قریه ،گذر ومحلهء ما از فقر وتنگد ستی ویا ا زترس،نماز جماعت را با  ا ینکه وقت ادای ان فرا رسیده بود اقامه نمیکرد ند  تا مبادا جناب خان، ملک،ارباب، بیگ،ویا فلان حاجی صاحب، بقهر نشود لذا  تا ان  جنابان  تشریف نمیاوردند باید تمام اهل گذر منتظر مینشستند وچشمان خودرا بسوی درب مسجد میدوختند وحینیکه ا ن بزرگوارپولدار،داخل مسجد میشد همه بپا میاستادند و بعد انکه ا ن فرد نماز خوان(!) مستبد واز خود راضی در عقب ملا قرار میگرفت صدای تکبیر بلند میشد ونماز ادا میگردید، در ختم نماز ملا، یکجا با مقتدیان شریف وزحمت کش محل، ان حاکم ظالم را حرمت میکردند ومیگفتند که ما مشغولیت شما را میدانیم واز انجهت معطل تان بودیم وهر خوش خدمتی دیگر رادر حق ان حق کش بکار میبستند تا او راضی باشد .   واین را خوب میدانیم که شاید مشغو لیت ان جنابان  جمع اوری سود،خریداری زمین،لت وکوب دهقا نا ن ویا شرکت در کدام مراسم عروسی ویا دعواوواسطه شدن نزد حاکم وقاضی بوده نه خدمت بمردم ونه در راه تعلیم وتربیه اطفا ل شان.             پس انانیکه فرایض دینی را در خدمت مستبدین  ظالم ده وشهر قرار داده بودند باید از محتاج بودن بیک لقمه نان نجات داده شوند واین مناعت توام با قناعت را پیدا کنند که بخاطر نفس سرکشی که خود در لفظ انرا محکوم میکنند دین را در خدمت ظالم وجا بر قرار ندهندو اینرا خوب بدانند که زمان وتغییرات مختلفه ایکه در وطن ما بوجود امده است اجازهء انرا نمیدهدکه ان قصه ها تکرار شوند. 

همه میدانیم که ملایی در وطن مظلوم ما به یک وسیلهء روزی پیدا کردن تبد یل شده بود وهنوز ادامه دارد ، صد ها مورد را خودم بیاد دارم که اشخاص نا شناسی در محلات ما مراجعه میکردند وخود را از ساکنین مناطق دورتر از ما،مناطق کوهستانی وصعب ا لعبور،مناطق سرحدی وغیره وانمود میساختند  ویکی دو روز در مسجد بسر میبردند، وضع محل را مطالعه واز اختلاف و پره وجنبه بازی اندک موجود درمحل استفاده نموده، ملای سابقه را که شخص بدی هم نبود سبکدوش وخودش بجای او بر قدرت منبر تکیه میزد وقریهء ارام را  نا ارام ومتشنج میساخت وبعد مدتی که پولهای خیرات ،ذکات و عشر را جمع میکرد بدون خدا حافظی مسجد را ترک نموده ومیرفت وپیام تحریک امیزی را در عقب میگذاشت که گویا فلان اشخاص اورا تهدید واز مسجد اخراج کرده اند وباین وسیله تخم نفاق میکاشت ومیرفت گویی مشخصاء برای بذر نفاق امده بود، بناء اگر دراینمورد نظراتی مطرح شده ویا میشود برای مفیدیت امر است نه بد بینی در زمینه.       اخر چرا مردم اصل ونسب ملای مسجد خودرا که جداء ضروریست نشناسند،چرا بهر ادم دارای ظاهر ملایی اعتماد وباور کنند، شخصی را فقط با داشتن ریش ولنگی سفید وسیاه وغیره برای در محر ا ب مسجد جادادن وا و ر ا پیشوای دینی ومذهبی ومحرم کلیه رازهای خود ساختن اشتباه است زیرا مردم ما کفارهء این اشتباهات را بار ها با قیمت گزاف پرداخته اند.

13-غرض تحقق بخشیدن به این اهداف باید مساجد، تکایا،جماعت خانه ها،خانقاه ها،حلقات صوفیگری ،زیارتگاها،  درمسالهاو مراکز دینی ادیان جدیداء شکل گرفتهء عیسوی، بهایی وحتی موسوی که در زمینه سرمایگذاری وپلانگذاری های دقیق وفراوان صورت گرفته، زیر کنترول قانون قرار گیرند تا کسانی نتوانند از این مراکز دینی برای تاء مین منافع سیاسی ،فردی  وگروهی، انهم بقیمت رنج وعذاب مردم  وبی اتفاقی  ملی سود ببرند، مال وقدرت شان حفظ گردد،ویا کسب قدرت کنند.

 مراکز دینی خاصتاء مراکز دین اسلامی اگر در پهلوی ادای فرایض دینی برای دادن ارامش واطمینان بمردم خسته از جنگ ودشواریهای خیلی طولانی صادقانه مورد استفاده قرار گیرند، میتوانند نقش اثرمندی را بنا بجایگاهیکه درروان و تفکر مردم دارند ایفا نمایند، باز هم بشرط انکه ازموده ها مورد ازمون مجدد قرار نگیرند. اینرا هم باید یاد اور شد که سیاست حمایهء دولتی وقانونی از علما وملا اما مان مساجدکه در دههء60 شمسی برای اولین بار در کشور مانافذ وعملی شد میتوانددر شرایط جدید سیاسی مورد استفاده قرار گیرد تا باشد دین در خدمت مردم وبرای ترقی واعتلای وطن نقش مسقل و اثرمند خود را ایفاکند واز حبس تجار واجاره داران دین فروش ازاد گردد،براستی که این عدهء معدود ومحدود نه تنها مردم بلکه دین مردم را نیز سالهای سال در اسارت نگهداشتند ،این جفا ها  هرگز قابل عفو بوده نمیتواند.

14-   پیو سته برای هزاران  انسان دارای بصیرت،هرمسلمان واقعی وهر افغان دلسوز برای مردم ووطنش   که هزاران بار شاهد انتقام جوییها، قتل وکشتار بیرحمانهء مسلمان بدست مسلمان، سنی بدست سنی ، شیعه بدست شیعه وجهادی بدست جهادی بوده واز ان رنج و اندوه فراوان دارند، این سوال پیش میاید که روی کدام عقل ومنطق،عده ای با استفاده از خوشباوری واعتقادات مردم برخلاف فرمودهء قران که در مورد قتل و کشتار بیگناهان  میفرماید(هرکسی یک مسلمانرا عمداء بقتل برساند،  دوزخیست و تا ابد در دوزخ  باقی میماند)  چطور این جنگ برادر کشی را که بهیچو جه جنگ بین مسلمان وکافرنبوده واکنون نیزجنگ افراد حکومتی ومخالفین مسلح، جنگ کفر واسلام نیست براه انداختند وتا کنون شعله ور نگهداشته اند و در حالیکه دیگران را از رفتن بدوزخ ناشی از تراشیدن ریش وپوشیدن لباس گویا غیر اسلامی بقول خودشان میترسانند که هیچ نوع پایهء دینی ومنطقی هم ندارد ولی خود از فرموده وحکم قاطع وصریح خدا وقران که محل بودوباش وسکونت دایمی انها را جهنم تعین نموده است هیچ ترس ونگرانی ای بخود راه نمیدهند، واقعاء جای تعجب است که انهاییکه نه قاتل یک مسلمان بلکه قاتل هزاران مسلمان ومجاهد همسنگر خود هستند که بکمک هم گویا دیوار بر لین را چپه کرده بودند واکنون نه در فکر چپه کردن دیوار های کرملین وسقوط دادن امریکا بلکه در صدد ترمیم خرابیهای چورو غارت  روسیه که بعد سقوط شوروی و مطابق پلان غارت بیت المال وبیوت ا لناس در کابل وسایر ولایات افغانستان در وقت قدرت  مجاهدین عملی شده بود هستند ودارند بقول اقای سیاف با سعهء صدر( سینهء فراخ) امریکا وارپا را از لیست کفار خارج میکنند وبعوض انها ترقیخواهان ووطنپرستان افغانستان را باز بهمان صفات قبلی، الحا دی وغیر اسلامی متهم نموده بر مقدارثروت  معاش وماءکولات پخته وخام خود میافزا یند.اگر این اقدامات بخاطر کمک به تقارب ادیان، فرهنگهاو ملتها باشد  باکی ندارد وحتی میتواند طرف حمایه قرار گیرد  .                     حال همگان میدانند که کیها افغانند ،کیها مسلمان وکیها نوکران استعمار واسلام ستیزی ، مردم ما قضاوت سالم و دقیق خود را کرده اند ولی اقایون جفاکارفقط خودشان بیخبر مانده اند ویا باصطلاح وطنی خود را درکوچهء حسن چپ زده اند.    

بهر رنگی که خواهید جامه میپوش           ما از طرزخرامتان میشناسیم 

 15- مسا لهء خیلی مهم دیگری که تا حال غیر شفاف است نحوهء بر خورد وموضعگیری بنیاد گراها وسلفیون داخل دولت فعلی در مورد فعالیتهای خونین گروهای داخلی وخارجی بنیاد گرای طالبی – اسلامی- عربی وعجمیست، که اثرا ت مرگبار اقدامات جنگی انها وحملات متقابل وپیشگیرانهء امریکا ونیرو های داخلی، جان هزاران هموطن بیگناه ما رامیگیردوتهدید میکند می باشد، زیرا معلوم  ومتبارز نیست که  این اقایون وگروهای شان که از یک طرف از برکت موجودیت قوتمند امریکایی واروپایی، صاحب صد ها ملیو ن دالر و یورو، شده اند واز سوی دیگر موجودیت این دوستان قدیمی شان حد ا قل انها را ازمحاکمهءمردم در امان نگهمیدارد زیرا خدمات قبلی شان نزد بادار هرگز فراموش نمیشود با دولت اند ویا بقول خود شان با دوام مقاومت اسلامی( !) . ویا بنابر  استعداد، وچندین تعهده بودن شان نتنها با هردو بلکه با چندین گروه وکشور دیگر قول وقرار اسلامی دارند. لذا اگر یاغیگری را طوریکه سعودی ها نه تنها باساس احکام دولتی بلکه طبق فتوا های شرعی ،جرم وگناه ومستوجب عقوبات دنیوی واخروی اعلان کرده اند، چرا حلقات جهادی نز د یک به انکشور بدرجهء اول دست به اقدام لازم نمیزنند  و مخا لفت خود را با جنگ ، برادرکشی،قتل بیگناهان مسلمان بدست مسلمانان وعلیه خرابی وبربادی امکانات مالی وانسانی مردم ما بطور صریح بیان نمیکنند؟ . اگر در زیرکاسه باصطلاح وطنی نیمکاسه وجود ندارد،چطور انها مجال داده میشوند که با وجود خرابی وضع وضرورت مبرم به ارامش وثبات،بوسیلهء افراد شا خص این گروه ها تصریحاتی بعمل ایدکه در نوع خود صحه گذاری بر حقا نیت و شرعی بودن بنیاد گرایی وتداوم جنگ است وگرنه حال جنگ بین  مجاهد وکمونیست بین شوروی و افغانستان مسلمان نیست . 

 چرا باین جنگ لعنتی وبی مفهوم که ادا مهء همان فتوا های سیاسی – دینی سابقه است خاتمه نمیدهید وبار دیگر از اسلام بهره برداری سیاسی ومالی میکنید و مردم را بد بخت میسازید، ایا باین ساده گی باید قبول کرد که کسان زیادی از بنیاد گرا های شامل در جنگ در داخل تیم حکومتی وگروه مشوره دهنده های ان وجود ندارد؟ . باید صراحت داشته باشید وحقایق را بمردم صبور وتماشا چی وعزیز ما بگویید وصف  ترقیخواهان، دمو کراتها،  طرفداران حقوق بشر وازادیهای فردی را ازصف دشمنان  ا ن برای  ا ن جدا کنید که با مستبدین وقصابان انسانها،باپرورشدهندهگان تروریزم وبنیادگرایی، با دشمنان ازادی و مردم سالاری وبا یک کلام با متحجرین از خود راضی ودشمن وبد بین همهء بشریت مترقی ودستاوردهای علمی فرهنگی ان  نمیشود شاهد ازادی ،دموکراسی ومردم سالاری را در اغوش کشید،  در مقابل باید صادقانه صف عظیمی را که در ان اکثریت قاطع مردم ما که  اهل کار، صاحبان خردو دانش ، تقوا وپاکیزه گی ،خدمتگذاری ودلسوزی بوطن ومردم نیاز مند ان شامل باشند تشکیل داد وبوجود اورد تا متحد ویکپارچه ،بدون اختلافات  وتعصبات زبانی وقومی ، مذهبی و منطقوی ،اکثریت واقلیت و بدون اهمیت دادن به قدامت تاریخی چند هزار سالهء زبانی ، نژادی ، اصل و کم اصل بودن اقوام که خود از بقایای فرهنگ استعماریست،  مشترکاء برای ابادی وعمران وطن با عشق ومحبت واحترام نسبت بیکدیگر کمرهمت ببندیم   ووطن عقب نگهداشته شده وویران شدهء مان را بسوی ترقی واقعی سوق واستقامت دهیم.  لازم بیاد اوری جدیست که هیچ قومی ومتکلمین هیچ زبانی  وحاملین هویت هیچ نژاد،منطقه وقارهء نمتواندخود را بهتر، شریفتر، اصیلتر ومستحق تر از سایر انسانها  ،زبانها ورنگها بداند زیرا معیار شرافت وشخصیت هر انسان به تقوا ،و اخلاق نیکوی  او متعلق است نه بقومیت ا و، دل خوش کردن باین معیار های کهنهء ا ستعماری واستبدادی در حالیکه  هیچ دردی را دوا نمیکند، مشکلات فراوانی را خاصتاء در وطن ما بوجود اورده است که قریب است علاج نا پذیر شود. همهء ما حد اقل رویداد های تاریخی وطن ما وجهان را میدانیم، هزاران بار اتفا ق افتیده که یک ادم عادی وحتی بدنام وغیر قابل قبول از لحاظ قومی، زبانی،مذهبی وخصوصیتهای اخلاقی بقدرت رسیده وتلفات عظیم بشری را ببار اورده وسبب گردیده، ولی بعد مدتی مداحان وچاپلوسان سیاسی ، تشنه گان سیری ناپذیر قدرت وثروت( سیاسی و مذهبی) دور او جمع شده اند وکمرارباب جدید را با ریشمه های ابریشمین با نعره ها ودعا هاو شعار ها بسته اند وسود برده اند وهیچ کدام در مورد اصالت وخانوادهء ا و ابرا ز شک وتردید نکرده اند زیرا ، چون اکثریت حاملین القاب وافتخارات خانواده گی ، زبانی وغیره قبل از قدرت، صاحب حداقل امکانات نبودند وشناختی هم از ایشان وجود نداشته است، این قدرت بود واست که تعداد وسیعی از افراد را بزرگ ومشهور ساخته است نه زبان  ، نه قوم ونه قدامت تاریخی واصل وکم اصل بودن وغیره... ولی تعدادی از از افراد وشخصیتها ی ملی وجهانی ببرکت علم و دانش ، خدمات بزرگ فرهنگی وادبی ، خدمتگذاری در راه سعادت انسان بدون مطرح بودن د ین و مذهب وقوم شان ویا در مبارزه بخاطر ازادی ،برابری وعدا لت برای همه انسانها با اینکه از خانواده های باصطلاح محترم وسرشناس ومتمول نبودند ، کار نامه هایی را از خودماندگار ساختند  که هیچ نجیبزاده واصیلی تا حال نتوانسته در ان راه قدم بماند.           اینرا برای ان یاد اوری کردم که یک بار دیگر اعتراض ومخالفتم را بر بیهوده گی ادعا ها وتلاشهای غیر ضروری ونفاق افگنانهء یک عده که خودرا برتر از همهء مردم میدانند بیان وابراز کنم وبگویم که مدعیان مستحق بودن همه خوبی ها و  برتریهای قومی ، سیاسی  و مذهبی!  شما مستحق ان نیستید که چنین بلند پروازی میکنید وهر کدام تان قوم ،زبان گروه وفرکسیون خودتان رابهتر وبرتر از دیگران میدانید. 

امروز ودیروز ،در بینشهای دینی وغیر دینی،در کلیه ادیان ومذاهب وخاصتاء در دین اسلام تقوا وتذکیهء نفس  از اهمیت وجایگاه خاص برخوردار است، پس انانیکه در فکر جمع کردن پول وثروت وکسب قدرت انهم بقیمت رنج وعذاب یک ملت، دیوانه وا ر تلاش میکنند باید بدانند که در د نیا ببرکت ارتقای سطح درک مردم ودر اخرت بنابه وعدهء خدا ، روز خوشی انشاء ا له نصیب شان نیست،انکه میگویند شرمندهء دنیا واخرت ، همان های اند که از طریق تجارت خون،تجارت دین،وطنفرشی وخیا نت ، حیات ننگین خود و رنج وعذاب مردم را طولانی میسازند.

  نوشتهء بعدی در مورد خود خواهیها ومنشهای فردیست که بسهم خود یکی از عاملین سیه روزی مردم ما ست.       

 

 


بالا
 
بازگشت