اکادمیسین دستگیر پنجشيری
ســــــــــــــر بــــــــــــداران 24 سنبله 1312
پیا م شهید مردم
به پا سداران زمین سوخته
هفتاد و د و سا ل پیش، در 24 سنبله 1312 خورشیدی برابر به همین ماه سپتمبر 1933 م و بیست ودو روز پیش از مجازات عادلانه نادرشاه توسط زنده یاد عبد الخالق شاگرد لیسه ء اما نی ، فقیر احمد پنجشیری مشروطه خواه و عضو حلقه ء سیا سی میر سید قاسم آغای لغما نی ، به فرمان نادرخان ، یکجا با محمد ولیخان دروازی و کیل شاه امان ا له ،میر زا مهدی خان چنداولی سرمنشی شاه امان ا له، پدر جناب محمد آصف آهنگ مشروطه خواه ثابتقد م ووکیل دورهء دوازدهم شهر کابل غلام جیلانی خان چرخی وجنرال شیر احمد خان چرخی به فرمان نادرخان سفاک در احا طه ء زندان دهمزنگ ، توسط سیدشریف خان سریاور نظامی شاه به دار آویخته شدند .
باید دانست که در دوران سیطرهء خا ندان نادر خان به علت تسلط سیاست خشن اختناق وارعاب استبداد استعماری ، پیرامون زنده گی ، مبارزه ومقاومت دادخواهانه ء این قر بانیان استبداد، چیزی نوشته ،خوانده وگفته نه میشد
ولی موثق ترین اسنادی که در باره ء سرنوشت دردناک آزاده گان و مشروطه خواهان میهن ما تاکنون دردسترس نسلهای بیدار امروز وفردای ما قرا گرفته است همانا دردناک ترین وغم انگیز ترین حقا یق تاریخی ای است که در اثار با ارزش تاریخی میر غلام محمد غبار ونما د مقاومت ضد خاندان نادر خان
- یا دداشتهای قلمی صبور غفوری زندانی سیاسی ارگ
- قربانیان استبداد سید مسعود پوهنیار فرزند فرهیخته میر سیدقاسم آغا
- خاطرات سردار محمد رحیم خان پدر میرمن پروین ونوهء امیر عبد الرحمان بنام برگهای از تاریخ معاصر وطن
- مقالت مهاجر افغان ؛ درباره نادرخان وخاندان نادر
- قسمت اول گوشه ای ازقتلهای سیاسی درتاریخ افغانستان معاصر تألیف محمد نصیر مهرین ودر کتاب افغانستان در پنج قرن آخیر میرمحمد صدیق فرهنگ بازتاب یافته است ولی ازمیان اینهمه مدارک ، نوشته های میر غلام محمد غبار ،صبور غفوری زندانی سیاسی ارگ شاهی وپژوهشهای مصور ومستند محمد نصیر مهرین مشخص تر ، غنی تر ر وشن تر، غم انگیز ، بیداری آفرین و آگاهی بخش میبا شد
این نوشته ها به حکم وجدانهای پاک ، بایجاز وصراحت کافی به نسلهای بالنده امروز امروز وفردای کشورما با امانت داری کامل سپرده شده است .
این وجدا نهای بیدار مردم باور تزلزل ناپذیر داشته اند ودارند که: " تاریخ حوصله ء فراوان وضربت قاطع ونیرومند دارد "
بنا برین به باورم اند کترین آرایش وپیرایش بدون سند مادی قوی تر ، در زمینه ء این حقایق تاریخ و" تازیانه های عبرت" ، گناهیست بز رگ. زیرا به مسخ یا جعل تاریخ منجر میشود با درک وشناخت اهمیت این موضوع حساس تاریخ کشور اینک به نقل همان برهه های دردناک تاریخی آغاز میکنیم که در صفحات 66-67 ج دوم افغانستان در مسیر تاریخ غبار فقید با روانی دقت وقوت بازتاب روشن وشور آفرین یافته است غبار فقید نوشته اند :
" سیدشریف خان سریاور شاه، در زیر دار به محمد ولیخان تکلیف کرد که خودش ریسمان دار را بگردن اندازد . محمد ولیخان استنکاف کرد و گفت : " به نادرخان به گویید که آمده ریسمان را به گردنم اندازد ." سیدشریف با یک حرکت وحشیانه پیش شد وگفت : " من این ریسمان را به گردنت می اندازم " وهم انداخت . محمد ولیخان باز گفت :" به نادر خان بگویید که اگر تو هز ا ر آدم مثل من را بکشی ،باز هم روزی رسید نی است که ملت افغانستان ماهیت اصلی ترا خواهد شناخت و حساب خودرا خواهد گرفت " سید شریف خان سر یاور مجال بیشتری نداد ه ریسمان را کشید وحرکات بی ادبانه اجرا نمود
میرزا مهدی خان قزلباش1 که محکوم دیگری بود ،همینکه دید محمد ولیخان را از دیگران پیشتر به دار می آو یزند فریاد زد که " اول مرا به دار بزنید تا مرگ چنین مردی را به چشم خود نه بینم " این خواهش او عقب زده شد و نوبت به اعدام فقیر احمد خان (رییس جنگلات ) رسید . این جوان آراسته وتحصیل کرده جزء حلقهءسیاسی میر سید قاسم خان بود وقتی که او سرکاتب سفا رت افغانستان در ماسکو بود .مورد توهین محمد هاشم سفیر قرارگرفت وبا تفنگچه جواب این اهانت را داد . ولی بد بختانه یکنفر کوریر افغانی که خودش را بین فقیراحمدخان ومحمد هاشم خان حایل ساخت ، ازین گلوله بیفتاد وچشم از جهان پوشید درحالیکه محمد هاشم خان به سرعت فرار کرده بود .
اینک محمد هاشم خان صدر اعظم افغانستان وفقیر احمد خان محبوس دست اوبود لا بد به دار زده میشد .
روزیکه نادر شاه فرمان اعدام محمد ولیخان وچند نفر دیگررا به صدارت ارسال نمود . نام فقیر احمد خان جز ء فهرست اعدام شونده گان نبود محمد هاشم خان همینکه فهرست را بخواند وامر اجرای فرمان بداد . مجددا فرمانرا به خواست وگفت " نام یکنفر فراموش شده " آنگاه به قلم خود ، نام فقیر احمد خان را بنوشت وبفرستا د . محبوسین سیاسی ارگ حکایت میکردند که وقتی صدای زندانبان ارگ بلند شد که فقیر احمد بیاید فقیر احمد خان به ایستاد ولباس ودستارش را وارسی نمود .آنگاه با بی اعتنایی وزهر خند مستهزیانه بر آمد
ودرحلقه ء کشنده گان وکشته شونده گان داخل شد . والحاصل این پنج نفر یکی پی دیگر ی به دار آویخته شد ند ..."
جنرال شیر محمد خان چرخی ( در اکثرآثار، شیر احمد خان نوشته شده است)
با سکوت وخونسردی ریسمان دار را استقبال نمود هیچ حرفی نزد (این شخص
به شجاعت معروف بود )
جنرال غلام جیلانی خان چرخی در پای دار فریاد کرد که : " اگر کشته شدم پروا ندارد تنها میخواهم که فرزندان ما از تحصیل محروم نگردند " البته این خواهش ازدشمن که مردانگی را نمی شناخت رد گردید وداستان این خاندان مانند داستان خاندان محمد ولیخان به انجام رسید "
بادریغ و درد در اغاز قرن بیست ویکم باز در میهن آزاده گان و در دره های شهید پرورپنجشیر ، تاریخ تکرار شد ودر نهم سپتامبر 2001 م احمد شاه مسعود فرمانده جبهه متحد مقاومت ملی این بار درنتیجه ء ترور بز دلانه انتحاری القاعده ،طالبان ، نظامیگران تجاوز کار پاکستان به خاک وخون خفت ودر قلب هندوکش کبیر جاودانه شد وآنا نیکه زمینه ء این قتل انتحاری را بنام "بردران مسلمان خویش" مساعد کردند تاکنون مورد باز پرس قرار نگرفتند واین خاموشی مرگبار هنوز ادامه دارد ولی نهانخانه تاریخ این عوامل این جنایات بشری را نیزدر دسترس داوران بیرحم قرار خواهد داد به هر دورزو پس ازین ترور انتحاری تراژیدی نیویارک اتفاق افتاد سیاست خارجی وبین المللی امریکا ظاهرا در پاکستان برضد القاعده طالبان وکم وبیش بن لادن چرخش تند کرد ولی رفته رفته کند وکند تر شد ولبه ء تیز آن برضد جبهه ء مقاومت سمت وسو و بسود بنیادگرا ن سعودی طالبان وطالب گرایان درون دولت وسیطره جویان وادارهء نظامی پاکستان گرایش نیرومند ضد ملی ضد دموکراتیک ووقهقرایی یافت به هرحال سخنان موزون وشعارهای شعر گونه ای را که سروده ام پیام شهیدان گمنام ونا مدار بسته به تمامی گروهها ی قومی متساوی الحقوق وطن واحد وتجزیه ناپذیر ما افغانستان است پیام شهیدانی است که : از آغاز پایه گذاری مشروطیت اول درست از 99 سال پیش تا همین امروز یا به فرمان سلا طین جبار افغانستان ، لقمه توپ شده اند . یا تیر باران گردیده اند یا حلق آویز وبدار آویخته شده اند یا درسنگرهای نبرد خونین آزادی سر باخته ولی سنگر نه باخته اند یا در زندانهای تمرکز های خونین افغانستان سر به نیست وبدون محا کمه ء علنی قانونی ودموکراتیک مجازات سنگین ومحکوم به مرگ وخودسرانه اعدام گردیده اند
این غمنامه "زمین سوخته " نام دارد وسر شار از اندیشه های آزادی دوستی
مقاومت همبسته گی برادرانه ومردم سالاری وتأ مین تساوی حقوق زنان با مردان وامیدهای سرکش پیروزی نهایی مردم آزاده میهن ما میباشد
__________________________________________________
(1): به گفته ء جناب محمد آصف اهنگ درچنداول یکجا با قزلباشان ترک تبار گروه های قومی دیگری از جمله گروه قومی منشیان تاجیک تبار احمد شاه درانی کار و زنده گی میکرده ا ند وبا انتقال پایتخت خراسان به دارلسلطنة کابل آمده اند
(2) : در نوشته ء انجنیر حسن لو گری زیر عنوان" جنبش هزاره ها واهل تشییع در افغا نستان" به استناد اثر عزیزالدین پوپلزایی بنام " زمان شاه " گارد محافظ احمدشاه درانی متشکل از 14349 رزمندهء قزلباش بسته به سی وپنج ایل: (قبیله،طایفه عشیره ،گروه مردم چادرنشین ص178 فرهنگ مفصل حسن عمید) ترک تبار بوده است فهرست مکمل عساکر هر ایل در ص.ص23-24 نوشتهء آقای حسن لوگری باز تاب روشن دارد
زمین سوخته
باد ناپایه دار وحشت قرن
موج آشوب بی ثبات جهان
با هزاران هزار، مار وملخ
با هزاران هزار، زاغ وزغ
باهزاران هزار، تاجر خون
وهزاران هزار ، طالب مرگ
بادل سرد ودستهای سیه
دود وآتش به میهن افشا ند
وکند کشور مرا ویران
ودیا ران ما چو گورستان
***
مابه این کاروان عصر حجر
وبه این تاجران خون بشر
" که زند خنجر از هزار جناح "
که کند تیره چشمه های زلال
که رگ جان باغ را گسلد ( کاریز هار ا کور کند )
که بسوزد زمین و خرمن خلق
وستیزد به تا ک وتا کستان
***
ما به طاعون مرگبار زمان
به بلا های زن ستیز زمین
وبه سیلاب تند جهل و جنون
که نهان کرده است دخت وطن
درحجاب قرون وسطایی
وبه ابر سیه وزود گذ ر
ما به مرداب مرد سالاری
به رسوب زمان جاهلیت
وبه نظمی که میکند تحقیر
مادران وزنان میهن ما
باشلاق وبه سیم تابداده وسنگ
ما به این دشمنان علم وهنر
وبه این طالبان تاج کمر
که بزیر درفش "صلح جهان "
وبنام وشعار " دین وزبان "
میکند لاله گون وغرقه به خون
سینه و قلب شهپلنگان را
من به این رهروان " آبله پا"
وبه این طالبان راه خطا
که جوانان و کو دکان و طن
که یتیمان وبیوه گان وطن
که زن ومرد نکته دان وطن
که عزیزان وعاشقان وطن
چون گیاهان به قاره ها پاشند
به صدای بلند میگویم :
که گیاهم
ولی نه زهر آگین
ونه از تخم " بنگ" یا" خشخا ش "
که کنم مردم جهانم را
نا توان و طفیلی وتخدیر
که گیاهم
ولی نه بیدانه
خوشه ء من
زکشت سبز حیات
پرگل وبرگ وبار ودانه شود
که گیاهم ،ولی نه بی ریشه
ریشه ء من ز آب پاک "هرات "
وز " مرغاب " مست و " کوکچه " ام
ریشهء من
ز" هیلمند " حزین
و زخشم وخروش " جیحونم "
ریشهء من
زموج " اباسین "
وز دریای " پجشیر جوان "
ریشه ء من ز رود بار " کنر"
و ز آب کبود " بند امیر "
و رگ من
زچشمه های زلا ل
وزبام جهان ما " پامیر "
میخورد آب
ومیشود سیراب
ای کج آهنگ و خشک اند یشه
امتحانم مکن دگر با نیش
امتحانم مکن دگر بانوش
چونکه در آب با شد م ریشه
چونکه درخاک باشد م دانه
چون قوی تر زنیش واز نوشم
کی توانی
مرا جدا از آب
کی توانی
مرا جدا از خاک
کی توانی
مرا به نیش وبه نوش
پرتب وتاب و نا امید وزبون
یا که بی آب وخاک وریشه ورگ
همدیاران تلخکام ما
شهسواران کج خرام ما
همگرایان پیشگام ما
پاسداران ننگ ونام ما
بهر دریافت راه پرخم وپیچ
وشناخت گره کور زمان
ازدل " خاوران " ومیهن عشق
از دیاران " مرو " و چشمه ء نور
از " بخار ا " و " بلخ " یا " ختلان "
از " دوشنبه " و " سغد " وبام جهان
وز "شیراز " وسر زمین سخن
یا ز " پروان " وپاسبان وطن
از " هرات " و دیار " غزنه " و " بست "
از " سپین غر " و " خوست " و " دره ء نور "
یا ز" کابل " وشهر خفته به خون
از گرهگاه رزم کهنه ونو
وز شهر قیام و آزادی
به شنو پند پا سدار وطن
وپیام شهید مردم من
که کند عزم ورزم شیر دلان
که کند اتحاد نسل جوان
که کند امن وصلح جا ویدان
که کند مهر گرم وآب روان
و کند توده های دهقا نان
باز شاداب وسبز وخرم وتر
باغ وتاک و " زمین سوخته " ام
پیشنهاد به سازمانهای مستقل ووابستهء حقوق بشر بین المللی
ازهمه سازمانهای " مستقل " یا وابسته ء حقوق بشر ملل متحد وجامعه ء جهانی که به شیوه ء آشکار وپنهان به سود حاکمیت تک قومی " بابای فدراسیون قبایل حاکم " و پالیسی واپسگرایانه وسیطره جوانه ء سیاسی " آقای رییس جمهورحامد کرزی " در گوشه گوشه ء افغانستان کار وفعالیت "صادقانه! " مینمایند جدا تقاضا میکنم که بر اسا س این جنایات مستند و مصور محمد نادرشاه و سردار محمد هاشم خان و نقش ضد ملی ایکه درقرار دادهای خجلت آوری گند مک و"اتک وبنگش " سلطان محمد طلایی" وطلا پرست مشهور یحیا خان ونیاکان این خاندان با استعمار بریتانیا ی کبیر و رنجیت سنگ ایفا کرده ا ند طرح محا کمه ء این قاتلان بهترین وصادق ترین فرزندان مردم میهن ما ونیاکان وطنفروش آنا ن را طبق قوانین بین المللی دریک محکمه دموکراتیک وعادلانه مطرح نمایند تا تمام ثروتهای این خاندان مصادره شود وتوسط یک حکومت واقعا ملی و دمو کراتیک بسود صحت ، سوادو سرپناه فرزندان مردم شهید پرور افغانستان نوین ، با همه شفافیت وقا نونیت دموکراتیک به مصرف برسد
درغیر ان با خشم وخروش داد خوا هانه وبانگ رسا به این همه آرایشگران خارجی رژیم فساد پرور افغانستان میگویم که: "مرا زخیر تو امید نیست شر مرسان "
اکاد میسین دستگیر پنجشیری
ایالت واشنگتن – امریکا
24 سنبله 1384 برابر به سپتمبر 2001