اکادمیسین دستگیر پنجشيری
پشتون و بلوچ و خلق ترکمان وطن
تاجیک وهزاره گان جوشان وطن
شادم که برویش نو آغا ز کند
غمها برود از د ل ودامان وطن
" فروغ هستی"
در زمينهء تقسيمات ملکی و تشکيلات اداری منا طق هزاره نشین " قلب افغانستان" بايد تجدید نظر اساسی صورت بگیرد
بعد از جنگ دوم جهانی،در افغانستان نهادها ومو ءسسا ت نوين سرمایه داری دولتی تجاری و تاحدودی سرمايه داری متوسط ملی رو به پیدایی نهاد.پلانهای اول ودوم پنجساله ء اول ودوم انکشافی طرح وتطبيق گرديد .کار گران بيدار صنعتی تفحصاتی ساختمانی ،ترانسپورتی ، راهسازی ،ميدانسازی ، افزار سازی جنگلک نساجی ، کارگران پروژه های کشاورزی، انرژی وبرق و..درعرصه توليد توزيع خدمات وسازنده گی سربلند کرد.
اقتصاد طبيعی دربخشی از مناطق عقب نگهداشته شده ء کشو ورشکسته شد . دهقانان بی زمین و کم زمین برای نخستین بار درتاریخ قادر به شکستن وپاره کردن زنجیرهای اسارت قبیله يی و ارباب -رعيتی شدند و اندک اندک بسوی شهرها ومراکز صنعتی کشور رو آوردند. شماری از دهقانان بی زمین راه ایران و امارات را درپیش گرفتند وبه کارگران کشاورزی ساختمانی وصنعتی تبدیل شدند.
نفوس شهرهای کابل ، مزار شریف، پلخمری ،هرات ،شبرغان ،کندز ،جلال آباد کندهار و هرات رو به آفزا يش نهاد . پیشه وران شهری نيز زير فشار توليد ماشينی و ورود سيل آسای کا لاهای ليلامی ، يکی پس از ديگری ورشکسته واز عرصه ء توليد قرون وسطایی ساقط شدند.
درنتيجه ء ا ين ديگر گونيها ی اقتصادی ، اجتماعی ، قحط هاي بی سابقه در بدخشان ،بادغیس ،فارياب وغور، قیمتهای مواد اوليه زنده گی مردم کشورنيز بالا رفت . ناخورسندی عمومی زحمتکشان شهرهای کشور ،بویژه نا خورسندی روشنفکران، کارمندان تحصيلکردهء دولت ،معلمان معارف ، استادان ومحصلان دانشگاه (پوهنتون ) کابل و موءسسات تعلیمات عالی ومسلکی روبه افزایش نهاد. اموا ج ا عتصابات کارگران صنعتی و موءسسات توليد ی درگوشهء گوشهء کشورگسترش پردامنه یافت .
درعرصه ء سياست خارجی ومناسبات بین المللی افغانستان نیز گرايشهای نوينی آشکار گرديد .مناسبات اقتصادی ،تخنيکی فرهنگی افغانستان با اتحاد شوروی و ساير کشورهای سوسيالستی رو به استحکا م نهاد. جنبش عدم انسلاک روز تاروز نيرومند تر واز اعتبار بين المللی بيشتر برخوردار گرديد . جنبشهای ملی ضد استعمار کهنه ونو و ضدبازمانده های استعمار ،در امریکای لاتين ،افریقا ی زنجير شکن و آسيای بيدار نيرومند ونیرومند تر شد . کشورهای بزرگ سرمايه داری غرب ، درهند ، ويتنام ، چين ، افريقا ، امريکای لاتين واروپای شرقی و در سراسر جهان زير ضربات هماهنگ اردوگاه سوسيا لستی، جنبشهای دموکراتيک جامعهء سرمایه داری ونهضتهای آزادی بخش ملی قرارگرفت . تجاوز ،حضور ونفوذ بی لگام اردوگاه سرمايه سالاری در بخشی ازین کشورها تا حدودی مهار شد .
در چنين يک شرايط ملی و بين المللی پايه های نظامات پوسيده ء قبيله يی و زمينداری- اربابی افغانستان نيز بيش از هر زمان ديگر سست و متزلزل شد .
تضاد طبقهء دهقان با زمينداران بزرگ و اربابان حاکم محلی ، تضاد سر ما يه داران متوسط ملی با اشرافيت فيو دالی ،تضاد زحمتکشان افغانستان با دولت فرتوت سلطنتی . تشديد اختلافات محمد ظاهر شاه با سردار محمد داوود درباره ء حفظ منافع خاندان سلطنتی واشرافیت کهن ،تشديد اختلافات محافل حاکمهء افغانستان با نظامیگران پاکستان و دردرجهء اول تشديد تضادهای اتحاد شوروی و ايالات متحدهء امریکا وافزايش اختلافات ايدوء يو لوژیک چين وشوروی درين گرهگاه تضادهای حاد بين المللی همه وهمه عوامل داخلی وخارجی ای بود ه است که محافل حاکمهء افغانستان را در يک دو راهه دشوار وپيچيدهء تکامل تاريخ و بقول دکتر محمد يوسف صد راعظم دوران انتقالی در "آستانهءتحول " وچرخش تا ريخی " بظاهر" سطحی خام نيم بند سرمايه داری تجاری، ضد دولتی و ضد ملی قرار داد.
در چنين شرا يط تار يخی -جهانی، سردار محمد داوود پس از نزديک به دهسال رهبری حکومت فردی، مجبور به استعفا شد. دکتر محمد يوسف وزير معادن وصنايع حکومت سردار محمد داوود به تاريخ 19 حوت خورشيدی موءظف به تشکيل کابينهء انتقالی گرديد . در ميزان 1343 خورشيدی قانون اساسی وضع ونافذ شد .
درقانون اساسی جديد فصل وظايف حقوق و آزاديهای دمو کراتيک مردم تسجيل گرديد. در روشنی ارزشهای دموکراتيک قانون اساسی ، جمعيتها و سازمانهای سیاسی به فعاليت آغاز کرد. روزنامه وجراید آزاد طبع ونشر شد. مبارزات انتخاباتی به "ظاهر " آزاد صورت گرفت . صحنه سازيهای انتخاباتی آغاز يافت .
نماينده گان آگاه ، ا فزار های کند وکهنه ء و پايگاههای محلی دربار، از درون صندوقهای انتخاباتی شورای ملی به طور کلی سر بلند کردند . دو بار شورای ملی گشايش یافت . در هردو بار در برابر مخالفان ونیروهای دموکراتیک جامعه سنگ اندازی های آشکارونهان صورت گرفت .
طی دو دوره تقنینیه حکومتها ی دکتر محمد یوسف ، محمد هاشم میوند وال نور احمد اعتمادی، دکتر عبداظاهر وموسی شفیق يکی پی ديگر زيرشعار های به ظاهر" دموکراسی افغانی " جهاد ملی " ،" دموکراسی مساوات سوسيالسم " " مشروطيت " رويکارآمد ودرنتيجهء بازيهای سياسی پشت پرده و بحرانهای اقتصادی وسياسی جای خودرا بديگری خالی کردند. ولی بطور کلی سیاست داخلی وخارجی اين حکومتها، خلاف قانونمندی اساسی تکامل تاریخ ، بسوی بيطرفی غير فعال، خنثی، سکون پرستی وبنيادگرايی وسازش بارژيمهای واپسگرای خاور ميانهء عربی، ايران شهنشاهی و ادارهء نظامی پاکستان، گرايش وسمت وسوی واپسگرا يانه وقهقرایی يافت .
يکی از دست اوردهای عمدهء دههء دموکراسی وضع وتصويب قانون تقسيمات ملکی و تشکيلات اد اری جديد افغانستان بود . به اساس اين قانون، به تقسيمات ملکی وتشکيلات اداری دوران استبداد استعماری کشور ، تجديد نظر خام ونیم بند صورت گرفت . و افغانستان به 28 ولايت و دو لوی ولسوالی (حکمرانی ) تقسيم شد .
این حقيقت روشن را هيچ وجدان بيداری ، انکار نه ميتواند که درمناطق مرکزی و در " قلب افغانستان" بطور کلی هزاره گان طی قرون متمادی کار ، زنده گی و مبارزه ميکرده اند . مردم این مناطق همه بزبان دری ولهجه ء ويژهء خود مکالمه و گفتگو ميکنند. فرهنگ سنن راه ورسمها و اساطير و ادبيات هنر ومذهب ويژه ء خودر ا دارند. مردمان زحمتکش وکار دوست هزاره پِيرو دين اسلام اند. از سرد مهری سلاطين جبار،شاهان ،اميران ،استبداد استعماری ،دستگاه دولت ، طفيليان گونه گون وادارهء فساد پرور محلی و قهر طبيعت رنجهای بيکران کشيده اند.
به قول سردار محمدرحیم خان متخلص به شیون ،محمد نادرخان تعدادی از سر براورده گان قوم هزار ه از جمله : جنرال غلام نبی خان ، فتح محمد خان فرقه مشر جنرال محراب علی خان ویکی از جنرالان دیگر قوم هزاره را که او نیز غلام نبی نام داشته است به بهانه ء وفاداری به شاه امان ا له دستگیر کرد .
در دهه ء دموکراسی ودوران"دموکراسی تاجدار "، باز هم هزاره گان کشور بگونه ء دوران استبداد سياه امير عبد الرحمان ومحمد نادرخان با سرد مهری سياسی مقابل شدند .
گروه قومی ومذهبی هزاره گان بلند آشيان ميهن، شور بختانه به ولايت باميان و چندين ولسوالی در تشکيلات ولايات ميدان وردک ،غزنی ،زابل ،قندهار ،اروزگان غور بادغیس، جوزجان ، بلخ ، سمنگان ، بغلان وپروان و.و پیوسته و پراگنده شدند. به این نیرنگ در برابر رشد اقتصادی اجتماعی آگاهی ملی و اجتماعی ومطالبات دادخواهانه ء ملی ومذهبی فرزندان قوم ستمديده ء هزاره سنگ اندازی آشکارو سيطره جويانه صورت گرفت .
اين جانب با درک اين نيرنگ ضدملی وضد دموکراتيک محافل حاکمه ، چهل ویک سال پيش،صدای اعتراض عادلانهء مردم زحمتکش هزاره را با نشر یک مقاله در روز نامه ءملی انیس بلند کرد . در آن مقاله نوشته بودم که: با تقسیمات ملکی و تشکيلات واحدهای اد اری مناطق هزاره نشین برخورد بیروکراتیک وغیر عادلانه صورت گرفته است . اين تقسيمات ،بدون توجه به تعداد نفوس ،گذرگاه های دشوار گذار ،دريا ها راه ها وو يژه گيهای اجتماعی ،اقتصادی ،اقليمی ، نيازهای مبرم توده ها ، درشهر کابل روی نقشهء جغرافیای طبيعی خط کشی شده است. آن تقسيمات ملکی و اد اری بدون ترس از اشتباه برضد رشد خود آگاهی ملی و اجتماعی خلق هزاره و برای دوام سياست برده سازی سياسی قوم آزادید وست وستمديده ء هزاره وتسريع پروسهء هويت باخته گی قومی هزاره گان کاملا آگاهانه مطرح شده بود . این مقاله از سوی روشنفکران و دوستان هزاره ام ازجمله حصاری ، زنده نام حسین نایل ،شاد روان اسماعیل مبلغ وديگران با سپاس فراوان استقبال شد . حکومت همان وقت هيأت ها یی را برای ارزيابی احوال زار مردمان عقب نگهداشته شدهء هزاره به مناطق مرکزی افغانستان فرستادند. دستگاههای تبليغاتی يکسر وچندين زبان دولت اخبارتبليغاتی پر طمطراق هياتهای بلند پايه را نشر ميکرد و به مردم رنجپذير و سخت تر ازسنگ هزاره " وعده های سر خرمن " داده ميشد . ولی پس از استعفای دکتر یوسف صدراعظم با هزاران دریغ که هیچ گام مثبتی بسود دگر گونیهای اساسی زنده گی اين مردم زحمتکش برداشته نشد. برخلاف در همان سالها ی نخستین دمکراسی سوگمندانه بر اتعلی تاج یکی از شخصیتهای علمی مردم هزاره وعضو ثابتقدم جمعيت وطن میر غلام محمد غبارپس از ده سال حبس آزاد شد و به بهانه ء تسمم غذایی ازجهان وازدیدن زشتیها وپلشتیهای نظام حاکم ، درمناطق مرکزی کشور چشم پوشید ند ودر یاد ها ودلهای بیدار مردم فغانستان جاودانه شدند .
ولی زنده گی وتجربه زمان نشان داد که علی رغم اين قربانیهای بزرگ مردم ميهن حکومتهای دههء دموکراسی يک گام مثبت و ترقی آفرين به منظور بهبود زنده گی اقتصادی ،اجتماعی فرهنگی وتأمين حقوق و آزاديهای دموکراتيک مردم استبداد کوفته ء هزاره بلند نتوانست . بازهم " همان آش بود وهمان کاسه " ، همان طبيعت قهار بود وهمان مردم سخت کوش هزاره، همان " درو ش " ( درفش يا سوزن بزرگ ) استبدا د بود وهمان مشت آهنين و بازوهای پولادین خلق رزمنده و کار -دوست "قلب پر تپش افغانستان".
از ان زمان تا کنون چهل سال ميگذرد . طی اين مدت اوضاع سياسی افغانستان منطقه و جهان و تناسب قوای جهانی به آهنگ پرشتابی تحول و چرخش تند کرده است. نفوس شهرهای بزرگ کشور ما افزایش یافته است . مهاجرتها ی اجباری در مرکز و ولا یات وکشورهای ايران ،پاکستان ،هندوستان و کشورهای نو استقلا ل آسيای ميانه اروپا و همه قاره های سياره ء ما، صورت گرفته است . پروسه ء قشر بندی جامعه آهنگ نو تر گرفته شناخت و آگاهی گروههای قومی نيز ازين چرخشهای تند جهان و افغانستان ، گسترده تر وژرف تر گردیده است .
نسل نوین و فرهیخته ء مردم هزاره در جریان این تند پیجهای تاریخی و کشمکش های خونین ، شیوه های گونه گون مبارزه، جنگهای ميان گروهی،ضرورت اتفاق وحدت،" هماهنگی "، موقف " نه صلح ونه جنگ "،جنگهای قبيله يی قومی مذهبی و مقاومت ملی ضد " شوروی " ، وضد" تنظیمهای بنیاد گرایی" وضد طالبان ظلمت، القاعده ،ترورزم بین المللی و ضد تجاوز نظامی پاکستان وهچنان پيروزیهای گذرا شکست های تلخ و قربانيهای دردناکی را تجربه و از درون سیلاب خون و آتش سربلند بیرون شده اند هنر رهبری جنبش، جامعه ،اداره سياست فرهنگ و در درجه ء نخست ، هنر آ فرينش فرهنگ معنوی وپاسدار ی فرهنگهای مادی ومعنوی باستانی مردم ميهن وجهان را بيش از هر زمان دیگر آموخته اند و درنتيجه ء اينهمه قربانيها و عرقريزيهای بی نظير ، اينک ، گام به گام راه خودرا تا سطح اشتراک فعال در بازسازی ونوسازی کشور و عاليترين مقامات دولتی حکومت مرکزی ورهبری احزاب سياسی هموارکرده اند . درنتيجه ء همين مبارزات پيگير فرهنگی اجتماعی ملی و سياسی مردم زحمتکش و خردمند هزاره ، ولايت "دای کندی " تشکیل گرديد.
محترمه خانم سرابی به حيث والی باميان تعيين شد ند . به باورم تعيين يک زن فرهيخته ءهزاره ، در مقام ولايت باميان ، دست آورد درخشان مبارزات مشترک ومقاومت عادلانه ء مردم آزادهءافغانستان در راه برابری حقوقی زنان با مردان و در درجه ء اول نشانهء رشد خود آگاهی ملی واجتماعی مردم سخت کوش و با استعداد هزاره . درين برههء( قسمتی از زمان) تاريخ میباشد .
خلاصه مردم آزيدوست افغانستان ازجمله هزاره گان وطن برای نيل به آزادی تأمين حاکميت ملی و استقرار دولت ملی و دموکراتيک ،قربانيهای فراوان داده اند . ولی به علل تجاوز مستقيم استعمار کهنه،استبداد استعماری وميراثخواران محلی و منطقه یی استعمارکهن و حضور ونفوذ پیچ ومهره های ابر قدرتها هنوز هم گريبان خودرا ازچنگال خونين بنيادگرايان، طالبان ظلمت وسلطنت طلبان رها نتوانسته اند وشوربختانه کشمکشهای سياسی و معاملات پشت پرده ، برای کسب وحفظ قدرت سياسی به همان شيو ه های منسوخ سد ه های 19 و20 م به اشکال پيچيده تر وبا پیچ ومهره های زرنگ تروبه وسيلهء "دزدان با چراغ" جريان دارد . این نيرو ها با استفاده از بيسوادی ، جهل مؤقت ، فقرسياه و خوشباوری گروهی از وطنداران مستعد به آموزش وپرورش وحتا قشری از تحصيلکرده گان تنگ نظر ما گرایشهای نا سالم خصومت قومی ،استثناء طلبی قومی سیطره جویی قبیله يی تبعیضهای جنسی ،نژادی ،زبانی ،مذهبی محلی ومنطقه يی را بر انگيخته مانع اصلی تأمين برابری حقوق سياسی ،اقتصادی و فرهنگی گروههای قومی وجوشش وهمبسته گی نيرومند ملی مردم وطن واحد ما افغانستان شده اند.
ريیس د ولت جمهوری منتخب افغانستان با شناخت ژرف اين ميراثهای آزادی کش و نفاق افگنانه ء دوران استعمار و استبداد استعماری قبيله سالاری و زمينداری- اربا بی ، بر مبنای ارزشهای دموکراتیک قانون اساسی، اصول آزمون شدهء دموکراسی ارزشهای اعلامیهء حقوق بشر وحق تعیین سرنوشت ملل ومردمان ، ميتوانند وبايد بدون ترس ولرز ومحافظه کاری درين راه هموار وروشن ملی گامهای مشخص "شفاف " و" زبر دست " تاريخی بردارند . ازجمله:
- در زمينه ء تقسيمات ملکی و تشکيلات اداری دوران " قبیله سالاری " و "زمينداری -اربابی " مناطق هزاره نشين "قلب افغانستان " با در نظرداشتن همه ویژه گيهای نفوس ،فرهنگ ،ز بان ، دين مذهب ،ساحه درجه ء رشد ،شرايط اقليمی جغرافیایی و ديگر معيارهای علمی وتاريخی تجد يد نظر اساسی نمايند.
- به اساس يک فرمان تقنينی و لا یت باستانی بامیان را به ايالت باميان ارتقاء بخشند.
- به رييس شورا ی ايالتی باميان در چهار چوب افغانستان واحد و ادارهء متمرکز صلاحيت اداری وزیر وحقوق عضو حکومت مرکزی را منظور به فرمايند .
- ولسوالي های هزاره نشين مناطق مرکزی رابا تشکيلات اداری آنها به ايالت باميان مربوط نمايند . تا درنخستين انتخابات شوراي ملی ،ايالتی ،ولايتی ولسوالی وشارواليها نماينده گان منتخب مردم بدون هرگونه قيود بيروکراتيک و تنگ نظری راه يابند.
-امتيازات غیر قانونی و ناروای قومی محلی مذهبی و فرمانهای خصومت آفرين اميران دوران سيطرهء استعمار بريتانيای کبير را بسود تقويت احساس دوستی برادرانه ء هزاره گان وکوچنده گان پشتو ن ملغا کنند. و درنتيجه اينهمه احکام قانونی ملی ومردمی سر انجام به ا ختلافات قومی وقبیله یی غیر عادلانه ، میراث وبیماری ريشه دار دوران استعمار بریتانیای کبیر میان هزاره گان بومی و کوچنده گان قبایل پشتون، طالبان طالب گرایان وشمار اندکی از افغانان تحصيلکرده خاتمه بخشند.
- باور تزلزل نا پذیر دارم که شورای ملی منتخب افغانستان نیز اين فرمانهای تقنينی را از دل وجان تاييد و تصويب ميکنند . با چنين کارنامه درخشان ملی بامیان بار دیگر عظمت پر درخشش باستانی خودرا باز می یابد . شهر پر از شگفتی و موزیم زنده ء برای پیروان دین بودایی و جهانگردان میگردد .
- بند امیر به همت سرمایه داران و مردم هوشمند ودور اندیش هزاره و دیگر نهاد های ملی و بین المللی به یکی از دیدنی ترین گوشه ءهای وطن مبدل ميشود .
- بر فراز" خاک و خاکستر" شهکارهای تاریخی وفرهنگی بامیان باستانی، بازهم شهکارهای نوین و پر از شگفتی فرهنگی برای نسلهای آینده ء افغانستان نوین و جامعه جهانی قد و قامت بر می افرازد.
- کشور دوست هند یکربع قرن پیش داوطلب احداث راه اسفلت بامیان - غوربند کاپیسا - بند نغلو- جلال آباد گردیده بود. گامهای مقدماتی نیز به منظور سروی ا ین راه برداشته شده بود . هرگاه خانم سرابی والی بامیان ووزارت فواید عامه از مجاری دیپلوماتیک و و زارت امور خارجه با حکومت هند تماس بگیرند . شاید بار دیگر در شرایط نو مساعدت بلاعوض خویش را از سر گیرندوزمينه ء سیرو سفر زا يران و تاجران هندوستان و دیگر پیروان دین بودايی وجهانگردان جنوب شرق آسیا را با چنين مساعدتی فراهم کنند. بویژه که روند صلح میان هندوستان و پاکستان پس از سالیان دراز زیر فشار ادارهء بوش رسما بازگشت ناپذیر اعلا م گردیده است و دیوارهای بی اعتمادی بین این دوکشور در حال فروریزی به نظر میرسد .این اصلاحات دمو کراتیک و قانونی با اهداف استرا تیژیک امر یکا ییان افغا ن تبار کابینه ء و پالیسی خارجی جناب کرزی نیز در تضاد نه میباشد .
باید این وسوسه های شیطانی ونگرانيهای کوته نظرانه نیز رفع شود که هزاره گان مناطق مرکزی افغانستان، در جریان کار زنده گی ونبرد قومی واجتماعی دشوار خویش همواره از زبان دین ،مذهب سنن راه ورسمها هنرها ،اساطیر و به یک سخن از فرهنگ معنوی ومادی واستقلال میهن خود تا قربانی آخرین قطره خون مرحوم عبدالعلی مزاری دفاع و پاسداری کرده اند . این مردم همانگونه که آقای سید عسکر موسوی هزاره شناس فرهیخته و پژوهشگر درد مند هزاره گان توصیف کرده اند در" قلب افغانستان" جای دارند . با هیچ کشور همسا يه ما هم مرز نه ميباشند . خطر جدایی وتجزیه این خلق بطور قطع احساس نه ميشود .
- مسأله زبان و آزادی مذهب وباورهای دينی مردم هزاره ء افغانستان قبلا در" قانون اساسی افغانستان" برای نخستین بار درتاریخ باز تاب يافته است . البته همانگونه که توده ها ميگويند به "حلوا گفتن دهن شرین نه میشود "برای گسترش زبان و ادبیات و گرد آوری فلکلور و ادبیات شفاهی و پا سداری فرهنگ مادی ومعنوی غرجستانیان باید کار شناسان جوان پرورش یابد. دانشگاه بامیان با جلب وجذب استادان شایسته به پرورش کارآگاهان رشته های مختلف علوم و تکنالوژی معاصر آغاز کند. به نیازهای مبرم مردم هزاره و تمامی گروههای قومی جامعه مستعد به تکامل ما پا سخ لازم بگوید. کاوه های زمان نو، آهنگران وچکش کوبان عصر نوين را در آیندهء نه چندان دور تربيت کنند ودر نهايت ، در استخراج "معدن آهن حاجی گک" وبنای فابريکه ء ذوب آهن غرجستان، در بازسازی و نوسازی افغانستان نوين و پايه گذاری بنای عظیم وبا شکوه دوستی و همبسته گی ملی وجوشش خلل ناپذیر سرنوشت مردم ميهن در یک دولت ملی دموکراتيک نقش فعال و آگاهانه ء خودرا ایفا نمایند.
- این حقایق نیز لازم به یاد آوری است که: ایالتهای کشور جزء قلمرو افغانستان واحد مستقل ،متحد ،دموکراتیک و تجزیه نا پذیر میباشد .
- ثروتهای روی زمین ،زیر زمین وفضای نیلگون این سرزمین سوخته به مردم افغانستان تعلق میگیرد . بگونهء مثال معادن آهن و زغال مناطق مرکزی، لعل و لاجورد بد خشان، مس عينک لوگر ،جنگلهای انبوه پکتيا ،گاز ونفت کرانه های آمو و زمرد خونین پنجشير ، درياهای مست وخروشان هريرود هيلمند آمو کنر و کوکچه و پنجشير همه وهمه ثروتهای سرشارطبیعی تمام گروههای قومی واقليتهای ملی ومذهبی افغانستان است . مردم میهن طبق قانون اساسی دار ای حقوق و امتیاز مساوی وطنداری وهموطنی اند ودر هرگوشهء افغانستان حق کار مبارزه سیاسی اجتماعی فرهنگی و زنده گی آزاد و بدون هیچگونه تبعیض میداشته باشند .دانشگاهها مکا تب عا لی تخنیکی مسلکی مراکز پژوهشی ، نهادهای فرهنگی همه متعلق به مردم کشور میباشد .
- اردوی منظم ملی پوليس و نيروهای امنيتی ،شورای ملی قوه ء قضاييه ء غیر تنظيمی غير حزبی ومستقل ،لويه سارنوالی وحکومت جمهوری، شوراهای ايا لتی از استقلال ملی امنيت داخلی وخارجی وحاکميت ملی و تمامیت ارضی وازمنافع تمامی مردم افغا نستان مستقل دفاع وپشتیبانی میکنند .
- این نهادها به تمامی تحت رهبری رییس جمهور منتخب افغانستان و ظايف ملی وبین المللی خودرا بر اساس ارزشهای دمو کراتيک قانون اساسی وديگر قوانين مملکتی انجام ميدهند . خلاف طرز تفکر تمرکزطلبان دوران قبیله سالاری- فیودالی وسیطره جویان دوران سلطنت های مطلقه ، ادارهء فدرالی ، معنای تجزيه کشور، جدايی ملی وگریز از مرکز وگريز از ارزشهای دموکراتیک قانون اساسی و سرکشی وعصیان از اداره ء جمهوری دمو کراتیک ، متمرکز و وا حد افغانستان را ندارد .
- برخلاف ادارهء فدرالی هم در جمهوری رياستی نظير امريکا وهم در جمهوری پار لمانی هند بزرگ ، دست آوردهای اقتصادی اجتماعی و فرهنگی چشمگيری داشته است.
در روشنی این تجارب زنده تاريخی اکنون بهترين شرایط فراهم است تا همزمان با سر شماری نفوس و تعیین حدود ولسوالی های منا طق هزاره نشین (غرجستان ) ،مرزهای( حدود) حد اقل دو ولایت دیگر این منطقه نیز تعیین شود تا د ر آینده، موازی به انتخابات برای وکالت شورای ملی وسنا نماینده گان شورای های محلی ولايتی ،ا يالتی وشاروالی های باميان نيز انتخاب گردد و با چنین تدابيرجسورانهء ملی- دموکراتيک و قانونی ، اداره ء فدرالی برای نخستین بار در" قلب پر تپش افغانستان " آزمایش و تجربه شود و آنگاه این شيوهء اداره در ننگرهار بزرگ ،پکتيای بزرگ ،کند هار بزرگ ، هرات بزرگ، بلخ بزرگ ،کندز بزرگ ( قطغن وبدخشان) ، پروان بزرگ ، و ولایت کابل گام به گام مورد تطبیق قرار گیرد و قیود دست وپا گير غير ضروری و بیرو کراتيک تمرکز طلبان به حد اقل کاهش يابد راه سرنوشت مردمان ستمديدهء وطن نيز روشن شود وهدفهای تساوی حقوق اجتماعی وملی و وحدت ملي مردم افغانستان سرنجام شکل ومحتوای دموکراتيک و انسانی کسب کند
- همه وطنداران يا هموطنان (شهروندان) خلع سلاح شوند .خدمت نظامی داو طلبانه شود.
- به همه وطنداران " شناخت کارت يا شناسنامهء " وطنداری" بجای (به عوض )"تذکره ء تابعیت " توزیع شود.
- " تابعیت " اصطلاح دوران برده گی قبیله یی و زمینداری اربابی میباشد . مفهوم اطاعت مطلق، برده گی مزدوری رعیت بودن و پیروی غیر آگا هانه را دارد . ( رعیت و اژه ء عربی است. مردم فرمانبردار ، جمعی کشاورز که دریک ملک وتحت فرمان يکنفر ما لک با شند" فرهنگ عميد" ).
- ولی " شناسنامهء وطنداری" یا " کارت وطنداری"،از بار معنوی آزادی وگوهر ثروتهای ملی مشترک مردم کشور سرشار است . به هر وطندار حقوق و امتیاز یک هموطن را بدون هیچگونه تنگ نظری و تبعيض شهری وروستايی سخاوتمندانه می بخشد .
این اصطلا حات را برای نخستین بار در کشور مطرح میکنم . . در دوران کنونی توده های مردم کشورهای پيشرفته سرمايه داری ، در دم صبح اول مردمسالاری بسوی آينده روشن وساختمان جامعه ء فارغ از بهره کشی ، با شتابی درنگ نا پذير کار زنده گی و مبارزه مسالمت آمیز و حرکت ميکنند. به "عرش"سرمايه سالاران به شيوه ء قانونی و صلح آمیز هجوم میبرند، اعتصاب میکنند اعتراض ميکنند خواستهای دادخواهانهء خودرا بصورت انفرادي يا دسته جمعی بیان میکنند. شهر وندان اين کشورها از حقوق و امتیاز ات قانونی همگونی بهره مند اند. بنابرین اصطلاح "شهر وند " وهمشهری در شرایط اروپا وامریکا ميتواند دقیق وصحیح باشد .ولی در کشور ما که میان زنده گی شهر وروستا یکی دو مرحلهء تاریخی فاصله و جود دارد بهتر است که واژه ء های " وطندا ر و همو طن " بجای " شهر وند وهمشهری " وضع و مصطلح شود زيرا " وطنداريا هموطن " مردمان شهر ی و روستا يی افغانستان را در برمیگیرد.
آرزومندم که مقامات قا نون گذاری بویژه حقوقدا نان و قانون شناسان درین زمینه با دور اندیشی فکر کنند و مردم افغانستان را مقدم برهمه ازنام واصطلا حات کهن ضد انسانی " رعايای وفا شعار" تابعيت کور کورانه و دنبا له روی قرون وسطايی برای هميشه رهایی و نجات بخشند وراه گذار از مرحله ء برده گی قبیله یی ارباب رعیتی به مقام پرافتخار و وا لای انسان آزاد ، وطنداری (وطنوالی ) وهموطنی را روشن و هموار کنند. در روشنی تجارب آزمون شدهء بیش از چهل کشور روی زمین، نخست گامهای شکلی بردارند و آنگاه به اساس ارزشهای جهانی اعلامیه حقوق بشر و احکام قانون اساسی افغانستان وتصویب دموکراتیک شورای ملی و لويه جرگه (مجلس بزرگ ملی)، ا ین اسم ورسمهای عالی انسانی زند ه گی ملل و مردمان جهان را در شرایط ويژهء افغانستان ، محتوای نوين دمو کراتيک و مضمون غنی اجتماعی وملی بخشند .
- ودر نهایت برای انجام دقیق و بی خطای این اهداف ملی،باید زمینه ء لازم سرشماری نفو س افغانستان را تحت نظر و به همکاری سازمان ملل متحد ملل بدون تقلب وتزویر وبا شفافیت کامل وبدون افزايش وکاهش در اعداد نفوس مناطق و اقوام برادر کشور ما مساعد نما یند. و دستکاری در اوراق سرشماری نفوس را از سوی هر مقامیکه صورت گیرد به مثابه یک خیانت ملی محکوم کنند .
در روشنی این ارزشهای تاریخی ملی و جهانی اکنون آن زمان مساعد فرا رسيده است که جناب حامد کرزی رييس جمهور، در راه تأمین مطالبات برحق دادخواهانه و آرزوهای سر کوفتهء قوم هزاره ، ازبک ترکمن و ديگر اقليتهای ملی، مذهبی بويژه در راه حل ريشه یی مسأله کوچنده گان افغانستان و اين سر گردانهای تاريخ گامهای ضروری و قانونی ديگری بردارند . ودر عمل پروسه ء گذار قوم زحمتکش هزا ره و قبايل کوچندهء پشتون ودیگر بادیه نشینان را به مرحله رشد مستقل ملی و تکميل پروسهء وحدت ملی مردم آفغانستان آهنگ شتابنده بخشند.
برای انجام اين رسالت عظيم تاريخی، فر مانهای خصومت برانگیز اميران دوران سلطه ء مستقيم استعمار و استبداد استعماری را بيدرنگ لغو و منسوخ نمايند.
-به کوچند ه گان افغانستان زمین و " شناسنامهء وطنداری" توزيع کنند .
- فارمهای مالداری وزارت زراعت ودیگر فارمهای دولتی غیر اقتصادی ولایت ننگرها ر رابه کوچیان آن ولاِيت وبه اشتراک داوطلبانهء نماینده گان منتخب کوچنده گان توزيع کنند. زمینه تشکیل کوپراتیفها ی مالداری، مرغداری فر اورده های حیوانی موءسسات ترانسپورتی و تجاری رابه همکاری وزارتهای انکشاف روستاها، زراعت و اقتصادملی برای کوچنده گان ننگرهار مساعد نمایند .
- چنین ابتکارهای سازنده وهما هنگ میتواند در سرده غزنی ولایات زابل هیلمند فراه نیمروز نیز به عمل آید. در زمینه ء آموزش وپرورش و ارتقا ء سطح آگاهی ملی وفرهنگ فرزندان این مرد م باستعداد توجه استثنایی صورت گیرد . قرضه های مساعد ازمنابع خارجی وداخلی برای اعمار قصبه های این و طنداران نو خانه ء افغانستان جلب شود.در طرح نقشه های این خانه ها بايد ذوق سلیقه روان ومشورهء کوچنده گان مد نظر قرار گیرد . احزاب سیاسی و نهاد ها و سازمانهای اجتماعی کشور ميتوانند و باِيد درکار نو سازی واعمار خانه های نو و زنده گی نوین برای کوچنده گان میهن اشتراک فعال نمایند . با کارهای داوطلبانه دوستانه و رفيقانه جنب وجوش تاريخی عظیمی را بپا کنند .همچنين برای نخستین بار در تاريخ ، اهمیت تاريخی مناسبات نوین ملی ،همبسته گی آگاهانه و وحدت ملی و اجتماعی طراز نو ین را به کوچنده گان وطن درعمل زنده گی و مبارزهء اجتماعی ،( نه در حرفهای ميان خالی، مفت،خصومت برانگیز وریاکارانه ) بياموزند و شعار وحدت ملی را باهمه دلسوزی برادرانه و صادقانه محتوای غنی میهنپرستانه و ملی بخشند .
آرزو مندم که تا آن لحظه های تاریخ رشد مستقل ملی خلق وطن زنده باشم واز بام (صبح)تا شام درين جهاد عظیم نسل جوان و" آینده سازان افغانستان نوین" ، به سود تغيير بنيادی شرايط زنده گی ا قتصادی اجتماعی و فرهنگی قبایل کوچندهء پشتون و تمامی باديه نشینان میهن عزیز، نقش آگاها نهء اجتماعی وملی خودرا درعمل ایفا کنم.و آبی را که برای نخستین بار" قوای کار" پدر ان و دوستان مردم ما در تابستانهای داغ ننگرهار در جویباران ورگهای زنده گی فارمهای پروژهء ننگرهار جاری کرده بود ه اند، بار دیگر به اشتراک داوطلبانه کوچند ه گان وطندار "وطنوال " خويش به جویبا ران زمینهای تشنهء لب کوچند ه گان نوخانه و دهقانان وکارگران نو ظهور افغانستان نوین بیاورِِیم و روا ن زنده یاد معلم " اسلم بی کور" - فرزند هردم شهيد مردم بتی کوت ننگرهار و دلهای آخرین نسل کوچنده گان و سرگردانهای تاریخ وطن را شادکنیم ومناسبات فرتوت قبیله یی رابا چنین جنبشهای داوطلبانه دوستانه و آگا هانهء ملی به گذشته بسپاریم .
خلاصه : تا هنگامیکه کوچنده گان افغانستان با اقدامات مشخص قانونی ودمو کراتیک از بند وزنجیر مناسبات پوسیدهء قبیله یی آزاد نشوند ، هیچ حکومتی از قاچاق و انتقال مواد مخدر ،قاچاق جنگ افزارها ، قاچاق کا لاهای بی محصول قاچاق اسعار و صدور ترورزم بین المللی درین کشور بی سقف ودر جلو گیری نخواهد توانست .
و مردم افغانستان نیز"تا همین مکتب است واین ملا " از گزند بنیادگرایان و مردابهای پرورش این دشمنان دموکراسی آزادی ترقی واز شر دشمنان واقعی وحدت ملی و عدالت اجتماعی مصوون نخواهند شد .
به امید غلبهء اصول دمو کراسی و موازین عدالت اجتماعی و ملی در افغانستان مستقل ،متحد دموکراتيک ،نوین و تجزيه نا پذیرما
اکادمیسین دستگیر پنجشيری
ايالت واشنگتن -امریکا
7ثور 1384 خورشیدی
برابر به 2005 میلادی