افغانستان امروز، در کجای تاریخ قرار دارد؟

 

     دستگیر نایل

   درماه جولای سال روان، سفری به کابل داشتم.شهر کابل همچنان گرد آلود،گرم وسوزان بود.از سال پار تا ایندم که وارد این شهر جنگ زده،سوخته وویرانه شده ام،کدام تغییر ودیگر گونی چشمگیری بنظر نمی رسید.جاده ها همچنان ویران، زخمی ومزدحم؛ کوچه ها مثل گذشته پر از کثافات وگرد خاک، سرک ها مملو از ماشین های خورد وبزرگ وتاکسی ها وعابرین سرگردان؛ زنان ومردان وکودکان گرسنه وعریان، غمزده ، بیکار وبی برگ ونوا دیده می شدند.   فقر، بیکاری،آواره گی وبیخانگی نبود شرایط بهداشت  وزمینه های آموزش وپرورش به مهاجران بر گشته به وطن نیز،نگرانی هایی از مشکلات مردم بود.خیل بیکاران، گدا ها، معلولین ومعیوبین جنگ، کودکان بی سرپرست وزنان شوهر مرده وبیوه ودسترسی نیافتن به کار واشتغال وپیدا کردن یک لقمه نان بخور ونمیر، در تمام شهر ونواحی کابل سایه افگنده است. اما چیزیکه چشمگیر، حیرت انگیز وباور نکردنی مینماید، قصر های مجلل، آپار تمانهای با شکوه، مارکیتها وبازارهای تجارتی دلالان سرمایه وانجوها وقاچاقبران مواد مخدر وهیرویین اند که هرروز سر به آسمان می سایند  وپیش چشم شهر وندان خانه بدوش کابل وخارجیان کمک کننده، ظاهر میشوند.چمن ببرک،خیر خانه، ششدرک، وشیر پورووزیر اکبر خان، از نمونه های بر جسته رقابتهای خانه سازی غولان سرمایهء بادآور است که سیمای شهر ویرانه ء کابل را تغییر داده است.

   وقتی از شهر نو بطرف وزیر اکبر خان وششدرک وشیر پور حرکت نمایی این قصر ها وساختمانهای طلایی ساخته شده از سنگ مرمر،با نقش ونگار های مینا توری،جلب توجه میکنند.این ساختمانها به وزیران حکومت رییس جمهور کرزی،رهبران تنظیمها وفرماندهان پر قدرت جهادی که شریک در قدرت دولتی هم میباشند، تعلق دارند.حال این سوال مطرح میشود که اگر این قصر ها از پول کمک های خارجی که بملت افغانستان فرستاده شده وپول قاچاق مواد مخدر نیست، پس این پولهای باد آور از کجا بدست آمده است؟ چرا وزیران وهیات کابینهء دولتهای گذشته همچو چیز هایی برای خود دست وپا کرده نتوانسته بودند؟! انجو ها واعضای حکومت، پولهایی را که برای باز سازی واعمار مجدد نهادهای اقتصادی واجتماعی افغانستان داده شده است،از کانالهای مختلف دوباره بمراجع اصلی خود باز می گردانند. اگر از حفر چاههای عمیق برای آب نوشیدنی ترمیم سرکهای فرعی وپلچک ها واعمار مکاتب در محلات بگذریم،نهاد های بنیادی اقتصادی چون فابریکهء جنگلک، سمنت غوری، نساجی وقند بغلان ودیگر تاسیسات تولیدی هنوز دست نا خورده باقی مانده وچه بسا که گفته میشودوزارت معادن وصنایع بر خی از این تاسیسات از جمله سیلوی مرکزی کابل رامیخواهد که به شرکت های خصوصی بفروش برساند.

     بیجا نیست که کشور های کمک کننده از بیم حیف ومیل کردن پولهای کمک شده پس از انتخابات ریاست جمهوری در کنفرانس انکشاف افغانستان که در اوایل سال جاری دایر شده بود، خود داری کرده است.

  کمیسیون ها وکارکردها: تا جاییکه شنیده میشود،در افغانستان 75 کمیسیون فعالیت میکنند. یکی از این کمیسیون ها کمیسون مبارزه با ارتشاءوفساد اداری است. برطبق اظهارات مسوولین این کمیسیون، وزارت خانه ها نتنها درمبارزه با ارتشاء وفساد اداری همکاری نمی کنند، بلکه جهت کتمان حقایق وجلو گیری از افشای چهره ها به نابودی و امحاء پرونده های مجرمین هم مبادرت می ورزند.اعضای این کمیسون ها که ماهانه مبالغ هنگفت دالری بمصرف می رسانند ،کار کرد ونتایج فعالیتهای شان معلوم نیست.چنین بنظر می رسد که رییس جمهور کرزی، با ایجاد چنین نهاد ها، راه را برای حیف ومیل کردن پولهای کمک شده از جانب جامعهء بین اللملی، برای دوستان ونزدیکان خود وبرخی حلقات خارجی، باز کرده. وبهمین دلیل است که راه کمکها هم قطع گردیده است. بقول یکی از روز نامه ها( روز نامه چراغ-29 ماه سرطان 1384 ):« ریاست تشریفات ریاست جمهوری برای شخصی که 32 ساله است، ومطابق قانون اساسی وزیر شده نمی تواند، از وزارت خارجه میخواهد که برای وی پاسپورت سیاسی با تاریخ تولد ومحل تولد جدید که وی را 36 ساله ثابت کند، صادر نماید. پس نباید توقع داشت که مبارزه با فساد وجعل به یک مبارزه ملی تبدیل خواهد شد»

    کمیسیون دیگر، کمیسیون اصلاحات اداری است که در راس آن هدایت امین ارسلا. وزیر تجارت قرار دارد.ظاهرا هدف این کمیسیون، جابجایی کادرمسلکی ومتخصص وتحصیل کرده ها در ادارات دولتی وموسسات است. اما طوریکه بنظر میرسد، قضیه بر عکس آنست.هدف از ایجاد این نهاد، بر رسی سوانح آنعده از مامورینی است که در رژیمهای گذشته، بخصوص حاکمیت حزب دموکراتیک خلق، کار می کرده اند. تا آنهارا شناسایی کرده وبنحوی از وظایف شان سبکدوش وبیکار سازند.همین طور کسانیکه روحیهء ضد امریکایی وانگلیسی دارند. همچنان  به حاشیه کشانیدن مامورین سابقه دار وکار کشته ومجرب وجابجایی افراد جوان ونسل نو که وفا دار به غرب وبخصوص امریکا باشند.

فاروق وردک، یکی از آن نمونه هاست که درین تازه گی ها بحیث معاون در اداره آمور شورای وزیران تو ظیف شده است.ودهها مثال دیگر. در اردو نیز چنین سیاستی در دست اجراء است.هزاران صاحب منصب تحصیلکرده که سالها در اردوی افغانستان خدمت کرده وبخاطر دفاع از وطن واستقلال وحاکمیت دولتی قربانی داده اند،با فیصلهء چنین کمیسون ها از بست منفک وبه بیکاری وخانه نشینی سوق شده اند. که سروصدا وتظاهرات شان هرروز در شهرکابل بلند است.اما بجای انها، صاحب منصبان تازه وارد که فقط کورسهای کوتاه مدت را در پاکستان ویا تو سط نظامیان آلمانی ویا انگلیسی تعلیم گرفته اند، گماشته شده اند.افسران وسر بازان میدان هوایی کابل که یونیفورم نظامی پاکستانی بتن دارند، نمونه ای از آنهاست.

از میدان هوایی کابل که بقصد اروپا سفر کنی،در پهلوی افسر نظامی افغانی،یک افسر نظامی آلمانی نشسته وپاسپورت واسناد مسافران را چک وکنترول مینماید وبعد، تاپه خروجی به پاسپورت مسافر می زند.این بدان معناست که خارجی ها هنوز هم به افغانها اعتماد ندارند وبیم از آن دارند که مبادا با گرفتن رشوت، اشخاص مضنون ووابسته به القاعده وطالبان را به اروپا اجازه سفر بدهند.کمیسیون دیگر، کمیسیون تنظیم مشترک انتخابات است.رییس این کمیسیون، بسم الله بسمل در مصاحبه ای گفت که صلاحیت 3027 نفر برای پارلمان و238 نفر برای شوراهای ولایتی از سوی کمیسیون ویژه بر رسی صلاحیتهای دفتر تنظیم مشترک انتخابات، تایید شد.وبر خی کاندیدان دیگر بخاطر داشتن رابطه با گروههای مسلح غیر مسوول ویا بخاطر عدم استعفاء از مقام دولتی خود، رد صلاحیت شده اند.این کمیسیون اعلام کرد که مجموعا 1114 مورد شکایت علیه 557 کاندید از 34 ولایت در یافت کرده اند که 890 مورد آن از طرف مردم وبقیه از ادارات دولتی صورت گرفته است.اما کمیسیون میگوید بسیاری از این شکایات که زیر عنوان جنایات جنگی، کشتار افراد بیگناه و غصب اموال مردم، وارتباط داشتن به گروههای مسلح غیر قانونی است، چون تا کنون از جانب کدام دادگاه صالحه!! جنایتکار بودن این اشخاص اثبات نشده،کسی رابنام جنایتکار جنگی نمی شناسند!لذا حق اشتراک در مبارزات انتخاباتی را دارند.جالب است که با وصف گذارش های پیهم نهاد های حقوق بشر وسازمان دیدبان حقوق بشر ورسانه های خبری بین اللملی وملی در گذشته وحال مبنی بر اجرای اعمال جنایت آمیز ونقض آشکار جنایت وقتل وخون ریزی مردم بیگناه افغانستان طی دودهه اخیر،توسط گروهها،احزاب ودولتها؛هنوزهم کمیسون مستقل(نامستقل) تنظیم انتخابات نمی داند که متخلف وجنایتکار جنگی درافغانستان کیها اندوکدامها باید  وارد حریم پارلمان افغانستان نگردند.

   در آغاز، تنها از ولایت بغلان 11 نفر به اتهام جنایتکار جنگی وناقضین حقوق بشر رد صلاحیت شده بودند که بشیر بغلانی، جنرال صبور وامیر محمد هم شامل این لست بودند اما بعد ها با فشاریکه از جانب نماینده ملل متحد بعمل آمد، یکباره اعلام شد که همه بخشیده شده اند ومی توانند درمبارزات انتخاباتی شرکت نمایند.واین اقدام راممثل دموکراسی وآزادی های وجدان قلمداد کردند.

   جابجایی کادر ها در ادارات محلی وولایات از این هم درد ناک وفاجعه بار است.حامد کرزی،چند ماه قبل طی فرمانی ،یکعده از والیان وقوماندانهای امنیه ء ولایات را تغییر وتبدیل کرد.از جمله والیان کابل، قندهار، هرات ، جلال آباد و.را. برای کشوری مثل افغانستان که یک قرن میشود با جامعه مدنی آشناست، وحکومت های متعدد راباریفورم هاوتحولات زنده تجربه کرده است، مایه سر افگنده گی وشر مساری نیست که والی ولایت کابل،شخصی مثل حاجی دین محمدباشد. کسیکه نه به دموکراسی باور دارد ونه به جامعهء مدنی. کابل که پایتخت مملکت ومرکز سیاست فرهنگ، تمدن چندصد ساله وجایگاه تحولات بزرگ سیاسی واجتماعی جامعهء افغانی است؛ سزا وار هست که همچو اشخاصی را درآن والی مقرر کرد؟ این عمل، توهین به شهر وندان کابل وتاریخ معاصر کابل است. همینطور تقرر جمعه خان همدرد به ولایت بغلان،اهانت به مردم بغلان است وعطا محمد نور در مزار وگل آقا شیر زوی در ننگرهار. جمعه خان همدرد،اصلا سواد ندارد وجای امضاء کردن خود در مکاتیب واسناد اداری را نمی داند.

    متاسفانه در حکومتهای گذشته جابجایی کادرهای محلی نیز با تعقیب چنین سیاستی همراه بوده است.حتی در با نام ونشان ترین دوره حکومتها( دوران صدارت کشتمند) اشخاصی چون حاجی سلطان محمد گادی دربغلان، رحمت لله سمکنی در ارزگان. وانعام الدین در تخاروبسیار دیگر هزاران کارمند دولت وافسران تحصیلکردهءنظامی به اتهام ضد انقلاب بودن وکمونیست بودن،کشته شدند ویا زندانی شدند ویا به تقاعد اجباری سوق گردیدند..در جلسه ماه سرطان که حامد کرزی باوالیان وقوماندان های امنیهءولایات داشت وپیرامون اوضاع امنیتی وکشت خشخاش سخن میگفت،به جز یکی دو والی، دیگران همه با لنگی های ده منی وریش های بلند، بکرسی ها نشسته بودند. بدون شک این جلسه رادیپلومتهای خارجی هم تماشا میکردند.اسلاف این دیپلومات ها مامورین دولتی دهه های هفتاد وهشتاد راهم دیده بودند که چگونه  بالباس رسمی در جلسات وادارات خود حاضر میشدند.حالا شرم آور نیست در این قرن بیست ویکم در حالیکه حمایت جامعهء جهانی را هم با خود داریم، بجای انکه ما به جلو؛به پیشرفت وزنده گی مدنی حرکت کنیم، به عقب؛بسوی نظام قرون وسطی روان استیم! راستی وقتی رییس جمهور یک کشوری مثل افغانستان با چنان عباوقبایی(با جیلک وکلاه قره قلی وپیراهن تنبان پاکستانی) بدفتر کار،مذاکرات وسفر های خارجی برود، از کارمندان دولتی آن چه توقعی باید برده شود! بقول معروف( الناس علی دین ملوکهم) .ریس جمهور کرزی، از نفوذ استخبارات وشبکه های جاسوسی خارجی ها در داخل دو لت خود نام برد وگفت که مصصم است این اشخاص وشبکه هارا نابود کند.وبا این اظهارات خواست وابستگی خود وبرخی نزدیکان خود به شبکه های استخباراتی خارجی را ماست مالی کند. همه میدانند که رییس جمهور کرزی،با حمایت نظامی ومالی استخبارات امریکایی وپا کستانی بقدرت رسانیده شده وبسیاری ازاعضای کابینه او،عضو فعال استخبارات پاکستان و انگلیس وامریکاست.وچون نمیتواند در صورت لزوم بدون موافقهء استخبارات ذیدخل آنعده وزراء خود را از سرراه خود دور کند، نوحه سرایی وزار نالی میکند ومیخواهد شخص یکه تاز ووابستهء ممتاز در راس دولت باشد.ویا اینکه هدفش شاید آنعده کسانی باشد که وابسته به استخبارات روسی ودیگر کشور های منطقه اند  وکرزی بیم دارد ومیخواهد این گروههای خوردوکوچک را از بیخ وبن، نابود کند وراه را برای تحکیم یک نظام تک قومی وفاشیزم قبیله صاف نماید.

     نشرات، فرهنگ، آموزش وپرورش:

       در افغانستان بیش از صدها روز نامه، مجله واخبار، رادیو وتلویزیون نشرات دارند. که دولت آنرا نشانه ای از تحول، آزادی بیان، کثرت گرایی ودموکراسی عنوان میکند.کشور فقیر وناتوانی که مشکل بودجه عادی سالیانهء خود را از عواید داخلی خود پوره کرده نمی تواند وتامین نیمی از آن وابسته بکمک کشور های خارجی است اینقدر بودجه وسرمایه از کجا کرده است که اینهمه مصارف نشرات را تامین میکند؟ اگر این نشریه ها متعلق به انجو ها  وکشور های خارجی نیستند که اکت دموکراسی کرده وسیاست های دولت کرزی را تبلیغ نمیکنند، آنان را کی ها تمویل میکنند؟ ومردم عادی وبیسواد وکم سواد افغانستان هم توانایی خرید وزورخواندن اینهمه اخبارونشریه ها را ندارند که از مزایای دموکراسی وارداتی غربی ها مستفید شوند وآنرا با دل وجان،قبول کنند.مردم ما امروز آزادی،امنیت ونان وکار واشتغال میخواهند؛ نه تبلیغات ونشرات گوشخراش وآزار دهنده.بقول معروف:( فکرنان کن که خربوزه، آب است). تلویزیون ملی! ( غیر ملی!) کابل که بر نامه های دولتی را نشرمیکند، پیش از انکه ملی باشد، دولتی است. ونباید نام ملی! بودن را بر سرش گذاشت.این تلویزیون، نسبت بسال گذشته کدام بهبودی قابل دیدی نیافته است.بلکه وضع بد تر از آنست که بود.با وصف اعلام احیاء حقوق زنان ودموکراسی برای همه، نقش زنان در این تلویزیون، ضعیف ونا محسوس است. وزارت اطلاعات وفرهنگ، به رهبران مجاهدین ( کمیسیون علماء)صلاحیت داده است تا از نشرات تلویزیون ورسانه ها ، نظارت وکنترول نمایند.وچنین بنظر میرسد که فرهنگ طالبی و جهادی هنوز هم بالای سر دموکراسی، آزادی قلم ومطبوعات با شمشیر دو دمه ایستاده است.ومسوولین غرب دیده هاهنوز هم زیر سایهء آنها حرکت میکنند.به یقین اگر چند تلویزیون به اصطلاح غیر دولتی مثل آیینه وطلوع نشرات بالنسبه خوب نداشته باشند جنازه تلویزیون درافغانستان  بایدخوانده شود.دریک اطلاعیهءوزارت اطلاعات،فرهنگ وتوریزم خواندم که:«وزارت اطلاعات وفرهنگ وتوریزم،در نظر دارد تا موزیم ملی جهاد ومقا ومت مردم افغانستان راتاسیس نمایند.به این منظور از همه هموطنان در سراسر کشور تقاضا میشود تا یاد گار های باقیمانده از سالهای جهاد ومقاومت را که در اختیار دارند، به وزارت اطلاعات وفرهنگ، تحویل بدهند...» ( نشریه مشارکت ملی_27 سرطان 1384 ) بنده فکر میکنم یاد گار جهاد ومقاومت جز همین ویرانی وتاراج کابل ومیراث های تاریخی وغارت موزیم کابل وآرشیف ملی وفروش آن به بازار های پشاور پاکستان وشهر های اروپایی، دیگر چیزی نیست. حتی میناتوری های کار استاد مشعل در صالون ولایت هرات ومجسمه های بامیان را اسلاف آنها تخریب وبه بازار های اروپایی وپاکستان به فروش رسانیدند!!

.گفته میشود که روزی رییس جمهور کرزی به تلویزیون کابل رفته بود. چون اطراف خود را پر از کثافات وپوست مالته وکیله می بیند، به رییس تلویزیون غلام حسن حضرتی میگوید که رییس صاحب! بار دیگر که به تلویزیون امدم، مجبورم که افرادی برای پاک کاری ساحه کار شما بفرستم!!.میگویند نشریه های کابل، بنا بر ملاحظاتی این خبر را نشر نکردند.

   وضع در دانشگاهها، موسسات آموزش وپرورش وتحصیلات عالی همچنان بحرانی وفاجعه بار است.خوابگاه دانش گاه ( لیلیه مرکزی) کابل همچنان زخمی و غبار آلود است.در اتاقهای لیلیه چندین محصل زنده گی میکنند وتعمیر آن تا بحال ترمیم نگردیده است. ایجاد دانشگاهها در بسیاری ولایات، در حالیکه امکانات مالی  در دسترس نیست ونبود پرسونل واستادان ورزیده محسوس است،یک اقدام شکلی ونمایشی است.مثلا همین حالا دانشگاه بدخشان به بهانهء نبود امکانات مالی  بسته شده است.در مکاتب، درس نیست وحقوق معلمان بموقع پرداخته نمیشود. اتحادیهء معلمان در سال روان تصمیم بر یک اعتراض عمومی وبستن مکاتب داشتند. زیرا رییس جمهور کرزی برای شان وعده کمکهای مادی ونمرات زمین برای سر پناه داده بود، اما به آن وعده ها وفا نشد. از اقدام معلمان به این اعتراض ها موقتا جلوگیری بعمل آمد.رییس دانشگاه کابل ووزیر تحصیلات عالی بارهااعلام کرده است که دانشگاه ها جای سیاست نیست ومحصلین وظایف خطیر دیگری دارند. اما این، یکنوع سم پاشی به ذهن مکتب خوانده ها وتحصیلکرده هاست. در کجای تاریخ مردم خوانده اند که سیاست از ده بالا میشود. جاییکه سواد نیست، نور دانش ورنگ قلم نیست؛ فکر سیاست بر خاسته باشد.حتی در سپیده دم تاریخ بشر، افلاطون وارسطو،فکر سیاست را از جایگاه دانش واکادمی های خود به مردم یونان وجهانیان رسانیده اند؛ چه رسد در تاریخ معاصر کشور ها.

    هزاران شاگرد مکاتب ولایات از دادن امتحان به کانکور وراه یافتن به دانشگاهها در سال روان محروم ماندندوحالا بی سرنوشت درمحل خود سرگردان اند.کشوری که ده دوازده سال یک نسل آن ازتعلیم وتربیه محروم ماند ونسل جوان آن وادار به رفتن به جبهات جنگ گردید،حالا که امکانات میسر شده،بازهم از تحصیل وتعلیم محروساخته شوند؟ وزارت تعلیم وتربیه، از اثر عدم مدیریت سالم، کاملا رو به نابودی واضمحلال است.ومعلمان وشاگردان مکاتب، از نداشتن وسایل وامکانات لازم ونبود شرایط مساعد  درسی رنج میبرند.

  فساد اداری در دستگاه دولت: در دستگاه اداری وحکومت، نظم وقانون حکمفر مانیست،رشوت وفساد اداری، بیداد میکند.در محاکم وادارات بخصوص پلیس حد ومرزظلم وبیعدالتی را نمیتوان تخمین زد.میگویند معاش یک وزیر حد اقل دو هزار دالر امریکایی، معادل یکصد هزار افغانی است .حال آنکه معاش یک کارمند دولت از دوهزار تا پبج هزار افغانی می رسد(ببین تفاوت ره، از کجاست تا بکجا!)گفته میشود که سر قفلی یک والی وقوماندان امنیه ء ولایت که مقرر شود، پنجاه هزار دالر، قاضی محکمه سی هزار دالر وولسوال، بیست هزار دالر امریکایی است چنین است نوع سیاست کادری در حکومت آقای کرزی! دردونیم صد سال تاریخ معاصر افغانستان ، نتیجتا اینکه تا کنون چنین ادارهء فاسد ووابسته ومزدور که روی هزاران شاه شجاع وکارمل  ورهبران جهادی وملا عمر را سفید کرده باشد، دیده نشده است.صدیق چکری، وزیر مشاور رییس جمهور کرزی وسخنگوی جمعیت اسلامی بتاریخ 19 ماه جون سال روان در یک گردهمایی روشنفکران افغانستان در هالند در سخن رانی خود گفت:از اینکه سر بازان امریکایی وزراء دولت را  هنگام ملاقات با کرزی درارگ ریاست جمهوری تلاشی میکنند،غرور ملی وآبروی ما افغانها را ریخته است! او، ضمن انتقاد داتی که از دولت کرزی صورت گرفت، افزود:« شما روسهارا آوردید، ما، جهاد کردیم وآنهارا از کشور خارج نمودیم! حالا ما امریکایی هارا آورده ایم شما جهاد کنیدوآنها راازخاک خود بیرون کنید!» ( سخنرانی او در کست ثبت است)

  در وزیر آباد کابل،بتاریخ نهم سرطان دزدان چراغ بدست،که یونیفورم پلیسی بتن داشتند،وارد منزلی میشوند که تازه از ایران بکشور خود آمده اند. به امید آنکه در کشور شان صلح وامنیت آمده وپلیس ملی تشکیل شده است.این دزدان که از پوسته ء امنیتی وزیر آباد سر بیرون کرده اند،مرد خانواده ودو پسر آنرا در اثر مقاومت شان بضرب گلوله بقتل می رسانند.اما پول وجنس گرانبهایی از خانهء انها بدست نمی آ ورند.دختر این خانواده (آرزو) به رییس جمهورکرزی ، نامه ای مینویسد واز پلیس محل که در جوار خانه ء شان قرار دارد، شکایت میکند که بداد شان نرسیده است. اما ایکاش که  نامه نمی نوشت!!(روزگاران؛29 سرطان 1384). یک عراده موتر ساخت انگلستان که تولید اولین کارخانهء موتر سازی آنکشور بود وبه اعلیحضرت امان الله خان داده شده بود، در کاماز نمبر چهار نگهداری می شده است.این موتر، در دوران حکومت مجاهدان سرگذشت پر از فراز ونشیبی داشته که شرح آن به درازا می کشد.در زمان حکومت طالبان؛کارگران کاماز نمبر چهار آنرا مخفی نگهداشته بودند. اما درزمان حکومت انتقالی آقای کرزی، با اصرار رییس دولت این موتر به وزارت اطلاعات وفرهنگ بعنوان یک ارزش ومیراث تاریخی تسلیم داده شد.حالا افواهات وجود دارد که این موتر را وزارت اطلاعات وفرهنگ، در اختیار انگلیس ها گذاشته است (نشریه کار،شماره سوم-نوامبر 2003 )

   با دریغ که در تمام ساحه های زنده گی مردم کابل، از طرز لباس پوشیدن  گرفته تا تبدیل اسعار خارجی، لوحه های دکانها واعلانات تبلیغاتی،نوع البسهءنظامی سربازان وافسران اردو وسوء استفاده های نا مشروع، برخورد نیروهای امنیتی وپلیس با مردم، از پاکستان به افغانستان به ارمغان آمده است. زبان انگلیسی بجای زبان های رسمی مردم افغا نستان در ادارات دولتی ،سخنرانی های مسوولین وزارت خانه ها ،لوحه ها واشتهارات به زبان انگلیسی صورت میگیرد. همانگونه که در دههء هشتاد،سخن گفتن به زبان روسی وآموزش زبان روسی وتحصیل کردن درشوروی سابق برای بسیاری ها افتخار امیز بود، حالا امریکایی شدن وبه انگلیسی سخن گفتن، مایهء افتخار بسیار کسان شده است. دموکراسی امریکایی، دو پدیدهءشوم دیگر را هم به مردم افغانستان به ارمغان آورده است:یکی کودک ربایی وگروگان گیری ودیگری عملیات انتحاری.عراق وافغانستان،تجربه گاه این دو عمل زشت،پس از آمدن امریکاییها شده است.

   هنگام سفر حامد کرزی به انگلستان، جاده های مکروریان ها، وزیر اکبر خان ومیدان هوایی ، مسدود شد. عابرین ودریوران عراده جات شهری، به مامورین امنیتی فحش میگفتند که باز چه مصیبتی بر سر شان آمده است! بعد ها معلوم شد که رییس جمهور کرزی، توسط هلیکوپتر از ارگ، به میدان هوایی کابل رفته است که به لندن سفر کند.ریس جمهور کشوری که با پنجاه وسه فیصد آراءمردم انتخاب شده ونتواند ازمقر خود بمیدان هوایی سفر کند وبه ملت خود اعتماد نداشته باشد، سرنوشت چنین ملتی وچنین کشوری، به کجا میکشد؟ واین ملت، در کجای تاریخ ، قرار دارد؟! احساسات نفرت انگیز مردم نسبت به حضور امریکایی ها که زندانهای شخصی ایجاد کرده وبه شکنجه، تحقیر، توهین وحتی اهانت جنسی زندانیان پرداخته میشود، رو به فزونی است.ومردم، مسوول اینهمه بد رفتاری، تحقیر واهانت ها وبد بختی هارا از رییس جمهور انتخابی خود می دانند. که اختیارات خود وکشور خود را به بیگانگان سپرده است.!!

     محمد ظاهر، پاد شاه پیشین افغانستان که سی سال را در خارج از کشور بسر برد،و پس از تشکیل حکومت موقت به کشوربر گشت، همانطوریکه در چهل سال سلطنت خود از برج عاج قدرت، به فقر، بینوایی وبد بختی این ملت نگاه میکرد، حالا نیز از برکت قدرتهای خارجی هم نام بابای ملت را کمایی کرده وهم در قصر ریاست جمهوری وشاهی خود تکیه زده واز کنگره های خون آلود آن باز هم به مردم جنگ زده ودر خون نشسته نگاه میکند. ودر حالیکه ملکیت های دولتی وقصر های صدارت را بنام میراث پدر!! به فروش انداخته؛ منتظر نشسته است تا چه وقت امریکاییهاریس جمهور کرزی را بنا بر ضعف مدیریت وبی کفایتی ونا توانی در تامین امنیت، از قدرت پس میکنند تا اولاده ء او را جانشین کرزی نمایند. که آرزوهای سی ساله دوری از قدرت، دوباره برآورده شود.زیرا در کابل گفته میشود که خاندان شاهی!! پس از کرزی، بدیل قدرت، در نظر گرفته شده است.

 در ولایات، چه میگذرد؟:

در ولایت کنر، سه نفر ژور نالیستان که برای رادیو آزادی کار میکردند،توسط ادارهء استخبارات بتاریخ 15 سرطان دستگیر ومدت نه روز باز داشت،تحقیر وشکنجه میشوند.اسدالله وفا والی کنر از این دستگیری ها بیخبر است ورییس ستره محکمه فضل الهادی شینواری هم میگوید که گرفتاری انها غیر قانونی است؛وفیصله کدام محکمه در باره دستگیری انها صادر نشده است.(روز نامه روزگاران_29 سرطان 1384)این بیخبری والی ولایت وزار نالی شینواری معنی اش آنست که دولت مرکزی وقانون در محلات اثر گذار نیست وهرکس هرچه دلش خواست، میکند.

تظاهرات چندین هزار نفری در ولسوالی های رستاق وچاه آب وینگی قلعه در ولایت تخار در اثر بیکفایتی مسوولین محلی وتجاوز جنسی به یکدختر شانرده ساله تو سط قوماندان محمود در چاه آب به خواستهای مردم پاسخ داده نمی شود وولسوال چاه آب( جنید) بعوض آنکه مجازات شود، به حیث ولسوال در فرخار مقرر میشود. وقوماندان محمود که مرتکب تجاوز جنسی به خاشنهء خود شده،چون از حمایت فرماندهان محلی مثل( قوماندان بشیر) بر خوردار است، با وصف اثبات جرم، به دوسیه رسیده گی نمیشود وقضات محلی موضوع را خاموش نگهداشته اند( به نقل ازروزنامه روز گاران،29 سرطان 1384)

    ولایت بغلان که یکی از ولایات غنی وحاصلخیز در شمالشرق افغانستان است،از زمانیکه جمعه خان همدرد بحیث والی ولایت تعیین شده،وضع در زمینه های باز سازی وخدمات اجتماعی بهبود نیافته بر عکس، کنشهای قومی وتعصبات محلی وزبانی فزونی یافته است.ووضع امنیتی هم تشنج زاست. درزمان همین والی بود که سه نفر زنان کارمند موسسات خیریه در محلات پلخمری وحشیانه بقتل رسانیده شدند. ونعش های شان در ملای عام انداخته شد تا درسی برای سایر زنانی داده باشند که در موسسات خارجی، کار میککند.انفجارات بم در باجگه خنجان وقتل صدها نفر دست آورد کار های امنیتی همین والی است. انجینیر محمد افضل که تحصیل یافته فاکولتهء انجینیری ورییس سمنت غوری بود،به اثر توصیهء قاضی حبیب الله، برادر وزیر زراعت وصنایع از کار بر طرف وبجای ان صفر محمد که فارغ صنف 12 وقبلا یکی از فرماندهان حزب اسلامی حکمتیار بود،مقرر گردیده است.تقرر فرماندهان حزب اسلامی حکمتیار به وظایف حساس محلات که هرروز امنیت کشور را در ولایات شرقی وجنوبی مختل میکنند، یکی از دست آورد های جمعه خان همدرد، در ولایت بغلان است.

    ادارات دولتی ومحاکم در این ولایت در بیداد گری وظلم دست بالاتر دارند ودر غارت مال ودارایی واملاک مردم از هیچ نوع نا راوایی دریغ نمی ورزند.طوریکه خودم از چند شخص عارض شنیدم، محکمه ابتداییه بغلان حاصلات 120 جریب زمین حاجی الف خان مسکونهءبغلان ونورالله نام درحسن تال بغلان رابوسیله پلیس جنایی ازدوسال به اینطرف دروجمع آوری نموده وحیف ومیل میکنند.حاجی سخی محمد،قاضی محکمه ابتداییه بغلان مرکزی فیصله های سارنوالی وامر رییس جمهور را نا دیده گرفته وبا جنایی بغلان دوسال است که حاصلات زراعتی این دو شهروند بغلان را غصب میکنند. همینطور 49 جریب زمین زراعتی واقع در منطقه محبس بغلان ملکیت پهلوان ظفر را مدیر محبس بغلان ( حاجی سید عمر) به اثرتحریک قوماندان امیر تصرف نموده وازحاصلات آن استفاده میکنند که عارض به کابل آمده از رییس جمهور فرمان گرفته است، اما قاضی محکمه به فرمان وامررییس جمهورهم اهمیت قایل نیست.

 ولسوالی نهرین که از واحد های اداری درجه اول بغلان است،یک منطقه ء زراعتی بوده جنگلات پسته، ارچه ارغوان وکوههای پراز معادن داردکه مورد استفاده مردم قرار میگیرد.درسال 1382 ش ریاست تصدی ذغال سنگ شمال، نمایندهءخودرا در ساحه ذغال سنگ نهرین فرستاد تا محصول تولید ذغال را تثبیت وبدولت بپردازند.محصول که هرگز بدولت پرداخته نشد ، بلکه وسیلهء برای حیف ومیل کردن مسوولین محلی گردید.در سال 1384 وزیر معادن وصنایع بولایت بغلان آمد وهدایت داد که از ذغال سنگ نهرین، استفاده غیر فنی صورت نگیرد. این امر نیز،تبر مسوولین محل را دسته داد. وبه بهانهء اینکه استخراج ذغال ممنوع شده است،ولسوال وقوماندان امنیهءنهرین که ازهمان فرماندهان حزب اسلامی اند، شبانه بیست تا سی عراده موتر بار بری را اجازه میدهند تا ذغال را غیر قانونی استخراج و به شهر های کابل، پلخمری وقندز انتقال بدهند واز هر موتر لاری هفت هزار افغانی رشوه اخذ مینمایند.که عواید ماهانه ء آنها از این درک به صدها هزار افغانی میرسد.حالا،انتقال ذغال سنگ،آزاد گذاشته شده وریاست تصدی ذغال سنگ، از هر تن موتر باربری هفت هزار افغانی حوالهء تحویل بانک میکنند، وبقیه حیف ومیل مسوولین می گردد.تقریبا 60 درصد جنگلات نهرین در نتیجه ء جنگها ی چند ساله از میان رفته وافراد مسلح آنرا بیرحمانه قطع میکنند. ساحات علفچر ها نیز که از نفوذ حکومت محلی خارج است، به زمین های زراعتی مبدل شده است.

   ترمیم سرک نهرین بنابر اهمیت زراعتی که دارد، بین دولت ویکی از انجو ها بنام ( اکتید) قرار داد شده بود که جغله اندازی وکانگریت شود.به اثر توافق خصوصی ایکه میان ولسوال نهرین ( سرور خان) وهاشم خان آمر ادارهء( اکتید) در پلخمری وانجینیر عمر والی وقت بغلان صورت گرفت، کار جغله اندازی وپخته کاری توقف داده شد وپول آن بین مسولین تقسیم گردید.بعضی انجو ها که در ولسوالی نهرین دفاتر ساحه وی دارند، چاه های آب آشامیدنی، حفر کرده اند که مورد استفاده مردم قرار دارند.مکاتب بشکل خوب وپخته کاری ساخته شده  شهر نو نهرین که سالها قبل طرح ریزی شده بود، اکنون زیر فشار شدید سیل های بهاری قرار دارد وعلاوه بر شهر، حدود هزار ها جریب زمین زراعتی نیز مورد تهدید سیل است که مسوولین محلی اصلا توجهی به تهدید ها وخرابی شهر وزمین های زراعتی ندارند.

   زلزله ایکه در سال 1381 در ولسوالی نهرین رخداده بود،صد ها قریه و هزاران نفر را در کام مرگ فرو برد.در زمینه،جامعه جهانی ودولت موقت کمکهای قابل ملاحظه ای بمردم آن ولسوالی گسیل کردند.این کمکها شامل پتو، کمپل، بایسکل، موتر سایکل، مواد خوراکی میوه ها، خیمه وپول نقد جنراتور های برقی برای تسخین هم بودند .اما بر طبق اظهارات مردم محلی ، این کمکها به مردم آسیب دیده نرسید ومردم همچنان در فقر وبیخانگی زنده گی دشواری را سپری کردند.مولوی ضیاء الحق که والی آن وقت بغلان بود، با برخی از قوماندانهای محلی چون جنرال صبورخان اندرابی، قوماندان اسبق فرقه بیست، مامور غنی، رییس زراعت بغلان  معلم غفار، ارباب وکیل،معلم فخرالدین ومامور شکور وبرخی دیگر مواد امدادی را لاری بست به اندراب وقندز ودیگر محلات انتقال داده وپول آنراحیف ومیل نمودند وحتی برخی ها تعمیر های مجلل وبا شکوه برای خود آباد کردند.که نمونه های ان در نهرین دیده میشود.

    در ولسوالی نهرین، کمیته ای بنام کمیته جوانان وجود دارد که نشریه هایی بنام ( پیام نهرین) وپیام بغلان دارند که هر ماه یکبار نشر میشود. البته نشر این اخبار در کابل ومواد آن از نهرین بوسیله جوانان محل متعلمان ومحصلان دانشگاه کابل آماده میگردد.که کار شان قابل قدر است.

                             (هالند_ جولای 2005 )

 

 


بالا
 
بازگشت