دپلوم احمد منیب حکیمی
21 جولای 2005
مکثی بر مضمون محترم دوکتور همت فاریابی
در سایت وزین آریایی مضمونی منتشره از محترم دکتور همت فاریابی تحت عنوان (مکثی در گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر) را مطالعه نمودم، با ارزیابی محتوای عمومی مضمون چنین استنتاج میگردد که محترم داکتر صاحب خود را مدافع عمومی متهمین جنایات قلمداد نموده و گزارش مذکور را سلسه دروغ پراگنیهای توطیه آمیز تلقی کرده که هدفی جزء ازدیاد تفرقه و نفاق در بین ملت افغان را ندارد، آنچه را گزارش مذکور جنایت نامیده روی اغراض خاص سیاسی بوده و کسانی را که قابل محاکمه ومجازات دانسته، اصلا مدافعین ملی مردم افغانستان محسوب میگردند و گویا جنایتی نکرده اند؟ با مطالعه مضمون سوالی برایم خطور کرد خواستم با شما مطرح نمایم:
اگر « چپی ها» و گروههای مسلح که بعد از فروپاشی آنها حاکمان مطلق العنان مردم گردیدند جنایت نکرده اند پس درین سه دهه بدبختی ملت افغان گویا همه چیز گل و گلزار بوده و در افغانستان جنایتی رخ نداده است و اصلا جنایت کاری و جود ندارد؟
من به طرز دید نویسنده محترم احترام دارم ولی دیدگاه شان هیچ گاه با واقعیتهای عینی جامعه افغانی صدق نمی نماید، در حالیکه قصد ندارم از گزارش منتشره سازمان حقوق بشر دفاع نمایم نکاتی چندی خدمت خواننده گان محترم بعرض میرسانم.
اگر هدف محترم فاریابی صاحب تذکر نکته باشد که گزارش سازمان نظارت بر حقوق بشر برای متهم ساختن، اقامه دعوا و اثبات جرم زمینه قضائی ندارد، شاید کمتری کسی با ایشان مخالفت نماید، ولی از محتوای کلی مضمون منتشره چنین هویدا میگردد که ایشان از ارتکاب مطلق جرم و جنایت در سالیان متوالی گذشته اغماض نموده و مرتکبین جرایم را تبرئه نموده اند، اگر جرم بوده است پس مجرمی نیز در اجرای آن دست داشته است، هرگاه از چپی ها تا جنرال دوستم، سیاف، مزاری، حکمتیار و احمد شاه مسعود همه خادمین واقعی ملت بوده اند پس گویا در افغانستان اصلا کدام مشکل نقض حقوق بشر رخ نداده است و یگانه جانیان قرن طالبان بوده اند که دولت میخواهد با آنان راه سازش را در پیش گیرد؟!
ملت افغانستان بعد از کودتا ثور 1357 دچار بحران عظیم ملی گردید از همان تاریخ تا اکنون قدرتمندان و زور گویان آنچه خواستند علیه ملت مظلوم ما مرتکب گردیدند که به همه مردم اظهر من الشمس بوده و نمی توان به دو انگشت آنرا پنهان نمود.
کسانیکه در طول سه دهه گذشته با القاب و نامهای مختلف جنایت نموده اند چنان واضح و هویدا است که نمی شود با دروغ پراگنی و تهیه گزارشهای تصویری ساختگی و یا با اعتماد به گزارشهای سازمانهای مدافع حقوق بشر علیه آن اقامه دعوا نمود، شواهد زنده و انکار ناپذیر مجرمین هنوز در اذهان تک تک مردم ما باقیست.
بطور مثال در هرات حدود 24 هزار نفر قتل عام گردیدند که قبور جمعی آنان خود علیه مجرمین اقامه دعوا میکند، در پولیگون پلچرخی اعدام دستی جمعی زندانیان مظلوم و اعلام لست رسمی قتل دوازده هزار زندانی بدون محاکمه، شکنجه و اعدام هزاران هم وطن گم نام در مراکز عمده قتل و شکنجه در زندانهای پلچرخی، دهمزنگ، مهتاب قلعه، شش درک، بالاحصار و زیرزمینی های چهارصد بستر، وزارت داخله، قوای مرکز و غیره صدها مراکز مخفی و علنی کمونستان را در اطراف و ولایات کشور کدام صاحب بصیرت میتواند انکار کند؟
این جنایات زنده علاوه از بمباردمانهای قراء و قصبات کشور بود که توسط بم افگنهای هوائی و زمینی روسها و حامیان انقلابی شان علیه دهاقین و قشر زحمت کش و ستمدیده افغان اجراء گردیده است.
مهاجرت و مجبور ساختن حدود پنج ملیون نفر به ترک خانه و کاشانه و شهادت بیشتر از یک ملیون نفر خود جنایت بزرگ بشری تلقی نمی شود؟
آیا به نظر نویسنده محترم مصالح کشور ایجاب نمی کند که علیه حاکمیت سه دهه نيروهای چپ و راست لب به سخن گشائیم؟ آیا قتل محمد داود خان با تمام اعضای خانواده اش جنایت تلقی نمی شود؟
آنانیکه بنام حمایت قشر کارگر علیه مردم خویش در پیشاپیش قوای روسی علم مخالفت بر افراشتند و در بدل شعار های دروغین مسکن، لباس و نان به مردم باروت گور و کفن و اشغال کشور را به ارمغان آوردند نباید سخن بزنیم؟
آیا عامل همه بدبختی های چهارده سال چپی ها فقط رهبران بودند و یا اینکه کادرهای عمده حزب دیموکراتیک خلق که اکنون در کشور های غربی که روزی آنها را بنام استکبار سیا محکوم مینمودند زندگی مرفه را در پیش گرفته اند نیز نقش داشته اند؟
بعد از فروپاشی حکومت چپی ها، و اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی توطیه جدید با رنگ و آرم قومی و مذهبی علیه ملت ما آغاز گردید، اگردرآن دوران جنایت به عامه ملت در تمام قراء و قصبات مجاز و مشروع شمرده میشد، ولی روند جنایات بعد از آن به مناطق محدود کشور از جمله شهر کابل منحصر گردانیده شد.
در حالیکه اداره و نظام سیاسی بکلی منهدم گردید، طرح سازمان یافته بینین سیوان نماینده سازمان ملل متحد سبوتاژ گردید، و با براه اندازی کودتای فرمایشی طبق برنامه منظم استکبار جهانی جریانات قسمی هماهنگ گردید تا تفنگداران مسلح که قبلا برای استقلال و حاکمیت ملی مبارزه میکردند، با همدیگر درگیر شده و چنان جنایات آفریدند که بر جنایت پیشه گان قبلی خط بطلان کشیده شد.
پس چه کسانی طرح ملل متحد را سبوتاژ نمودند؟
آغاز گر جنگ در کابل کی بود و چرا تا مدت چهار سال بی رحمانه تداوم نمود؟
جنگهای که در اطراف و نواحی شهر کابل، چور و چپاول اموال و ممتلکات عامه، ملی و بین المللی صورت گرفته است را کی میتواند انکار نماید؟ کی بود که شهر وندان کابلی ما را آواره ساخت و بالای اهالی مظلوم افشار و چنداوال قیامتی برپا نمود؟ خانه ها و تعمیرات نواحی جنوبی، شرقی و غربی شهر زیبا کابل را کی بخاک یکسال نمود؟ کی در بالاحصار کابل سنگر گرفته بود و در راه عام ممتلکات عمومی را چپاول نموده از تمام عابرین زنان و پیر مردان جزیه میگرفت؟ کی ها بودند که در معابر عمومی جنوبی، مشرقی، شمالی و غربی کشور قدم بقدم پوسته های حق الزحمه ایجاد نموده و همچو حاکمان مطلق العنان و گرگان گرسنه آنچه میخواستند بالای مردم تطبیق مینمودند؟
طالبان نیز در ارتکاب جرایم از حریفان قبلی کمتر نبودند ولی چه شرایطی عامل ایجاد و تبارز گروه طالبان شد و چگونه توسعه نمودند؟
و صدها کی ها و چرا های دیگر؟ آیا نباید بالای چنین جنایات ضد بشری تبصره نمود؟ آیا تبصره نمودن بالای جرایم و جنایت پیشه گان فقط میتواند انگیزه سیاسی و حزبی داشته باشد؟
نمی خواهم از جنبه های حقوقی و استدلالات گزارش سازمان حقوق بشر دفاع نمایم ولی نشر گزارشها روی وقایع عینی جامعه ولو با براهین ضعیف ارایه گردد، جرایم مجرمین را در اذهان مردم زنده نگه میدارد، حتی اگر نسل کنونی با جو حاکم سیاسی فعلی نتواند از مجرمین انتقام خود را بگیرد، نسلهای بعدی در زوایای تاریخ آنها را محکوم خواهند نمود تا در آینده عبرتی باشد آنکه را که پند گیر اند.
با عرض حرمت