محمد يونس مرادی
اتريش
پاکستان دام تذوير
پاکستان يکی از کشورهای جديدالتاسيس آسيايی است که تقريبا نيم قرن قبل از بطن سرزمين هند برتانوی تولد گرديد و قبل از همه اندرز مهم دايهً مهربانش انگليس « تفرقه بينداز و حکومت کن » را سرمشق ادامه دولت داری خود قرار داده است.
پاکستان نسبت نداشتن سوابق تاريخی که زادهً استعمار است ، تطبيق کننده اهداف استعمار در آسيا خصوصا در افغانستان می باشد.
اين کشور علاوه از اينکه قدامت دولت داری ندارد ، فاقد تجارب سياسی و تاريخی بوده و بحيث آله دست ميراث خور استعمار باقيمانده است. موقف فعلی و آيندهً اين کشور موجوديت يک دولت مستقل ، آزاد و متکی به خود را زير سوال می برد. زيرا سياست خارجی اين کشور شالودهً سياست های اشغالگرانه قدرت های بزرگ بوده و هميشه در حال تغيير و نوسانات سياسی قرار دارد.
سياستمداران پاکستانی ، با اتخاذ هرنوع تصميمی که مضمونش مبنی بر بی امنيتی ، ويرانگری و تشنج زدايی در کشورما باشد در راه تطبيق آن همچو يک آرمان بزرگ لحظهً فروگذاشت نکرده اند ، لذا اين کشور حيثيت مرکز شرارت ، اخلال و تجاوز را در ابعاد گسترده جهانی نسبت به کشور ما کسب نموده است.
پاکستان با طرح پاليسی قدم به قدم افغانستان را نابود کرد ، در راه نيستی ميراث های فرهنگی ، کلتوری و تاريخی کشور ما تلاش های مذبوحانه نمود و در جهت نابودی و اضمحلال امنيت کشور ما حالت آماده باش را داشته و دارد.
پاکستان به مثابه يک کشور همسايه و مسلمان تمام نورم ها و حقوق همسايه داری را پايمال نموده ، دست به تجاوز وويرانگری به حريم کشور ما زده که ناشی از خود کامگی زمامداران نظامی آن کشور می باشد. آشکاراست که اين کشور در طی سه دهه اخير مرتکب بسی جنايات بشری در کشور ما گرديده که نمايانگر خصلت ذاتی و ستيزه جويانهً نظاميگران پاکستانی نسبت بمردم ما می باشد.
پاکستان بمنظور تحقق آرمان های کينه توزانه اش نسبت به سرزمين و مردم ما ، از تعليم و تربيه سياسی و نظامی مجاهدين آغاز و با تبديل کردن کشور ما به زمين های سوخته و به تاراج رساندن تمام پايه های مادی و معنوی سرزمين ما توسط طالبان هنوز هم عطش خود را فرو نه نشانده و با استفاده از احساسات عقيده وی طالبان همچو سلاح نيرومند جهت تطبيق پلان های تجاوزگرانه اش استفاده ناجايز و نسل کشی را عملا درکشور ما براه انداخته و اردوی منظم ما را نيست و نابود کرد و هنوز هم به همچو جنايات ادامه دارد.
مداخله ارتش پاکستان بشمول همه اعمال و دستگاههای جاسوسی اش در عقب جبهه مجاهدين در آوان اشغال افغانستان توسط قوای اتحاد شوروی جهت پياده کردن سياست های امريکا در افغانستان رول ژاندارم منطقه را بازی نموده است. بناء دولت پاکستان در سقوط دولت نيرومند افغانستان در تبانی با قدرت های اهريمنی جفاکاری های بی نهايت در حق مليت های مظلوم ما نموده و از هيچ نوع قساوت ، بی رحمی وبی انصافی فروگذاری نکرده و هنوز هم دندان خوائی دارد.
عدهً از ژورناليستان پاکستانی از جمله احمد رشيد و ... در قسمت افشای واقعيت ها و پلان های شوم دولت پاکستان با استراتيژی طويل المدت اين کشور ويرانگر با جسارت و پايمردی موضوعات مهم را افشا و بچاپ رسانيده اند ويا جنرال يوسف مسئول بخش افغانی مجاهدين در کتاب تلک خرس حقايق انکار ناپذيری را در کتاب خود انعکاس داده است که همه و همه نشاندهنده سياست تجاوزکارانه يک کشور قصی القلب و افشای چهره زشت اربابان تشنهً قدرت پاکستانی ها را به نمايش می گذارد. پاکستان بيش از پيش تلاش دارد تا مسايل افغانستان را بغرنج ، پيچيده و غير قابل حل جلوه دهد تا بتواند آبرا خت نموده ماهی بگيرد. پاکستان که پلان ادغام سرزمين ما را به مثابه يکی از صوبه های خود در خواب هزيان آورش نشخوار می کرد ، به همت دلير مردان کشور ما تيرش بهدف اصابت نکرده و برآورده شدن اين مامول را برای خود همچو سرابی تعقيب و دنبال ميکند. ادامه همچو اعمال خشونت بار پاکستانی ها انگيزهً جزء اتحاد عميق برای ساکنين کشورما پيامدی ندارد.
پرويز مشرف در سال 2000 ميلادی دو مرتبه با بلند گويان خود ابلاغيهً را صادر نمود و در آن حمايت کامل خود را از پشتون های افغانستان اعلام نمود. به دليل اينکه تمام طالبان پشتون اند و به اين طريق ميخواست بازهم از همان اندرز دايه مهربانش استفاده نموده تخم نفاق و خانه جنگی را در بين مليت های مختلف افغان بذر نمايد. اين ابلاغيه مشرف از طريق رسانه های گروهی بازتاب جهانی يافت. دانشمندان ، سياستمداران ، ژورنالستان و ساير اشخاص اهل خبره و صاحب نظر در بارهً واکنش هائی از خود نشان داده اند. کاملا روشن و هويداست که طالب ها محصول جديد زرادخانه های دولت پاکستان و آی اس آی اين کشور است که آنها را مجهز به سلاح های کشنده نموده و آماده صدور به کارزار های جنگی ، جهت به خاک و خون کشانيدن مردم سرزمين ما نمودند تا افغانستان را به پرتگاه سقوط سوق دهند. آيا تحقق اين مرام برای پرويز مشرف حيثيت سراب را ندارد؟
پايه های لرزان دولت پاکستان همين اکنون توسط نيروهای مخالف درحال فرورفتن به لجنزار بدبختی بوده و مواجه به سقوط مرگبار است. پاکستان دير يا زود ثمرهً جنايات نابخشودنی خود را خواهد چشيد.
بناء به قدرتمندان پاکستان بايد تفهيم گردد که نبايد بيش ازاين به لانهً شيرمردان آريا زمين دست اندازی کند و ديدگاههای علامه اقبال لاهوری را بمثابه اندرز نبايد فرموش کنند که گفته بود :
آسيا يک پيــــکر آب و گل است
ملت افغان در آن پيکر دل است
وزفساد او فساد آســـــــــــياست
وزکشاد او کشـــــــــاد آسياست
اقبال تحليل و شناخت قابل ملاحظه در باره افغانستان و باشندگان اين سرزمين داشته است که متاسفانه قدرتمندان امروزی پاکستان ، کشور ما را به باد مسخره گرفته اند.
متل مشهوريست که ميگويند : « آزموده را آزمودن خطاست.»
آقای کرزی خصومت ديرينه پاکستان را در نظر نگرفته و با رفت و آمدهايش به پاکستان دسته گلی را به آب داده است ، زيرا زانو زدن در مقابل وعده های چرب و نرم پاکستان جز غوطه خوردن در گرداب نيستی نتيجهً ديگری ببار نخواهد آورد. چون ميدانيم که پاکستان يک دولت متعهد نيست و استقرار سياسی ندارد ، بلکه دولتيست دنباله رو و منفعت طلب که تابع هيچ نوع شرايط و قراردادی اجتماعی نمی باشد.
دولت پاکستان موقع نگر وموضع نگر است. اگر مفاد خود را دروجود طالبان و القاعده احساس کرد حامی آنهاست و در صورت بروز خطر با دولت آقای کرزی حلف وفاداری ياد ميکند. اينست سياست دوگانه پاکستان در قبال صلح و ارامش در افغانستان که با چال و فريب به پيش ميرود . سياست ادامه جنگ دولت پاکستان نشان ميدهد که اين دولت با طولانی ساختن جنگ در افغانستان رشوه های بزرگی را از کشورهائی که خواهان تسلسل ادامه جنگ و خونريزی در افغانستان اند دريافت مينمايد. چنانچه در هر عمليات جنگی عليه طالبان والقاعده پول هنگفتی را از امريکا بدست مياورد. پس مشرف نمی خواهد به آسانی و بزودی شکار خود را از دست بدهد زيرا ادامه جنگ حيثيت تجارت آزاد و سرمايه گذاری را برای پاکستان دارد. اگر جنگ خاتمه يابد ، پروژه بزرگی که منافع پاکستان در آن نهفته است منتفی خواهد شد.
مکررا خاطر نشان ميکنم که پاکستان وفادار به هيچ عهد و پيمان نيست ، بلکه کشوريست معامله گر که تمام بدبختی های مردم ما را تابع منافع خود ميداند.
موضع گيری اخير دولت پاکستان و مداخله بيشرمانه اش در امور داخلی کشور ما خلاف تعهد های قبلی رئيس جمهور پاکستان صورت گرفته است. همين اکنون طالبان در خاک پاکستان حضور نظامی دارند و مدرسه های آموزش قتل و غارت بروی آنان گشوده است . آنان يعنی طالبان با هم پيمانان شان مسلحانه داخل خاک افغانستان شده ، فجايع ، قتل و غارت را ببار ميآورند که مسئوليت اين همه جنايات بدوش دولت پاکستان است.
درفرجام از تمام هموطنان شريف تقاضا ميشود تا در جهت افشای اعمال شوم مداخله گران به خاک ما سهم فعال ووطنپرستانه داشته باشند.