سرورمنگل 

 

بازهم چوروچپاول دارائیهای عامه

 

   در کشورما،از ازمنه های تاریخی قدیم  مردمان این خطه ای باستانی، تاامروز ، دربین مردم، قبایل وخانواده ها، عنعنه ها، رواجها وقوانین نظم اجتماعی کهن وپسندیده ای بجا مانده ، که ازشمال تاجنوب وازشرق تاغرب ، مردمان سرزمینها به آن پابند واز آن درمقابل تمام هجومها ولشکرکشیهای از داریوش وسکندر تا هجوم اعراب،فارس وتاتار وترک مغولها وانگلیسها وروسها وپاکستانیها وایرانیها وعربهاوحاضرین، دفاع نموده وتسلیم زورگوئی هیچ بیگانه ای نگردیده اند ،  اینکه میگویند افغانها درمیدان رزم وجنگ برنده اند ،اما درمیدان سیاست  وحاکمیت داری نفاق وافغان کشی نصیب شان است ، افغانها دربرابر حیله وتزویرهای رنگ آمیز مذهبی در قالبهای جهاد واسلام ومجاهد وطالب ووعده های زمامداران بیکفایت ووابسته بدشمنان کشور آسیب پذیر بوده اند .  فرهنگ وسنن پر افتخار مردمان این مرز وبوم رابدست اجنبیان خارجی تحت نام های خدا وپیغمبر ودموکراسی وبازسازی فریبکارانه تحمیل گردیده که نقش ورنگ وبوی آن تا هنوز نخشکیده وازبین نرفته است .  یکی از صدها وهزارانی سنن فرهنگی وکلتور کهن مردمان این کشور درزمان تجاوزات خارجی ونزاعهای داخلی ، دربین قبایل وخانواده ها ، افراد وغیره یکی این بوده است که :  آنرا باشورومشوره یا از طریق سلاح وزور یا بطریق مشاوره خبره گان وبرگزیده گان مردم بحل آن پرداخته اند . استعمارگران وتجاوز گران خارجی ، اززمانی که پایشان به این سرزمین گذاشته شده است، از حیله ونیرنگها واعتقادات مذهبی وتاریخی وعقبمانی مردمان بهره برده ، اکثرا افغانها را بدست افغانها سر کوب وویران ساخته اند . بخصوص تاریخ دونیم قرنه ای تشکیل افغانستان جدید مملو از برادر کشی، ووسیله در دست دیگران بوده است . با نیات شوم این نیروهای استعمار گروضعف زمامداران افغانی وابسته به نیروهای خارجی وهم هجوم های متداوم لشکرهای بزرگ از این راه به هندوستان ویا آنرا سپر بلا ساختن غرض دفاع از هندوستان، ترکیبی قومی وملیتی افغانستان به ترتیبی عقب مانده وآماده برای نزاعهای داخلی ومداخلات نیروهای خارجی مفید تشکیل گردیده است . بخصوص بعد ازآمدن استعمار انگلیس وتشدید نفاق وشقاق دربین اقوام وقبایل وحتی برادران وخانواده های اقوام سدوزائی ومحمد زائی وبارک زائی رابیک دوران طولانی بحران ونفاق وجنگ وعقب مانی مدهش از کاروان تمدن جهانی جدا ساختند .شاه زمان که کشور پهناوررا ازپدرش تیمورشاه پسر احمدشا بابا  را متصرف شد به خانه جنگی در داخل مملکت بابرادران سخت دچار، ورقبای خارجی ازاین نفاق برادران استفاده کردند .علامه عبدالحی حبیبی مینویسد که : "زمانشاه شخصی عالی همت وادعا طلبی بود ، ولشکر عظیم درکابل تهیه دید تا بر هند حمله نموده وشاهنشاهی احمد شاهی را تجدید کند، هم مسلمانان هند را در مقابل قوای متجاوز انگلیس یاوری نماید . در ین وقت ناپلیون نیز به مصر رسیده بود وپیغامی بدربار زمانشاه فرستاد، تا در هند پیشروی قوای متجاوز وفاتح انگلیس را بگیرد، وبا امپراطور فرانسه ازراه دوستی وهمکاری آید، بنا بر آن زمانشاه نیز به حفظ هند از بسط قوای استعمارانگلیس کمربست وبه قصدفتح هند به پشاوربا قوای سنگین حرکت کرد  "( تاریخ مختصر افغانستان . نگارش مرحوم عبدالحی حبیبی صفحه 272 ــ273 ). تاریخ 1798 م .  بهمین ترتیب انگلیسها با تدبیر وفراست وحیله ونفاق که بقول علامه حبیبی " مرض جانکاه افغانها است " استفاده بردند وافغانستان را به کشور ضعیف وبی زعامت ودر جنگ وبحران وتجزیه قرار دادند. ونتیجه اینکه تا بلاخره افغانستان را با تعین سرحدات موجود در قلمروها وترکیبی قبایلی وزبانی وملی موجود محصور ساختند . با تحمیل معاهده ای دیورند عملا افغانستان مورد تجزیه قرار گرفت نه تنها تجزیه گردید بلکه به کشور آسیب پذیرعقب مانده، وابسته  به همسایه ها، وبه اثراین  مداخلات  هروقت خواستند ،بحرانها وجنگهای پیهم را در این کشور با مداخلات مستقیم یا پنهان دامن زدند ، هر کی را خواستند بر سریر حاکمیت کابل نصب نمودند ونامش را گذاشتند نماینده وزعیم ملت افغان ! ومشروعیت کاذب ازطریق جرگه های ساختگی تدارک دیدند .سنن گرانبهای جرگه ها را بی ارزش وعاری ازمحتوی تاریخی ومردمی آن ساختند . 

با مقدمه مختصر، مشکل اساسی افغانها را که مورخین وشخصیتهای نامدار افغانی وخارجی تفکیک نموده اند ، در این است که : قدرتهای استعماری  ، افغانستان امروزی را در حصاری ساختن  در مرز های موجود وآسیب پذیری دراین مرز ها با همسایگانش ، ایران درغرب، از شمال به تاجکستان وترکمنستان وازبکستان وغرب و جنوب غرب که قبایل بلوچ وپشتون اند با خط استعماری دیورند از سرزمینهای افغانی جدا میگردندباپاکستان محصور  ساخته اند. ونیز ناگفته نماند افغانستان  درمناطق پامیر با چین وهند  درمنطقه کشمیر هم سرحد است .واین تقسیمات استعماری افغانستان غرض بی ثباتی این کشور بدست کشور های همسایه آگاهانه تنظیم گردیده است .( که بحثی است تاریخی  ودرجائی دیگری وبفرصت دیگری با آن پرداخته خواهد شد ). برمیگردیم به اصل مطلب نزاعها وجنگهای داخلی که بدست عاملین استعماری بطور مستقیم یا غیر مستقیم براه انداخته شده وتاامروز ادامه داردوافغانها با داشتن تاریخ وفرهنگ پربار خویش درحل نزاعهای داخلی وخارجی امروز نا توان ، یا بهتر است گفته شود از توان شان خارج گردیده است .افغانها مشکلات ملی قومی ونزاعهای خانوادگی را برسم نیاکان با شورا وجرگه ومرکه حل مینمودند . با جرگه وشورا ومرکه شدن ،افغانها توانسته اند امپراطوریهای را تشکیل وامپراطوریهای را درتاریخ جهانی منهدم نمایند .مثال خوبی آن در جنگهای افغان وانگلیس وجنگ استقلال باانگلیس، با یک صدا ونوای آزادی واستقلال متحد گردیدند واستقلال کشوررا با زعامت شاه امان الله خان رهبری وکشور را به استقلال رهنمون گردیدند .بعضی ها شایدبرمن ایراد گیرند که نامی از جهاد وجهادیان برضد مداخلات شورویهانشده است  یا فراموش شده باید روشن وصریح گفت که، این جهادیان، تیره تر از ملای لنگ بدست انگلیسها وحبیب الله کلکانی  بدست انگلیسها تاریکی ووحشت علیه روشنی وتنوربدست خارجیان وبه دالر وروپیه ونام اسلام وجهاد ومنبروملا، به تجاوز ویرانی وچپاول وآدم کشی پرداختند . که حامیان شان امروز ایشانرا بحیث تروریستان وجنایتکاران جنگی درتمام افغانستان وجهان دنبال میکنند. اینجا منظور ازاین مختصر این نیست که افغانها امپراطوری ساز یا امپراطوری برانداز اند ! صرف از یاد آوری این مطلب میخواهم بگویم که امروز افغانها در خانه خود، قادر نیستند ، یا نشده اند، که    جنگ وبرادر کشی راکه بدست دشمنان این خطه ای باستانی برایشان تحمیل گردیده است، با استواری وجرگه شدن در خانه خویش بر آن دست رد زنند وبا تاسف باید گفت ؛ که روشنفکران کشور غرضدایعه دیروز، فردا رابه آتش میکشند وافغانستانرا بیک کشور فقیرتر واسیرتر وبیمار تر پرنفاق تربدست نسلهای آینده میسپاریم . منظور از مقدمه، غرض در امدبه مطلبی است گاه وبیگاه در مطبوعات میخوانیم  که : " زمینهای اهالی ، خانه ها وملکیتهای دولتی در شیر پور وسایر نقاط کابل در قدم اول، بین مسئولان دولتی وقوماندانسالاران جهادی تقسیم گردیده، گرچه خبر کهنه است .درمورد تظاهرات وهیئت ها تعین گردیده لت وکوب مالکان وتهدیدهای مقامات رسمی  درمطبوعات مکررا انعکاس داشته .اما مانند سائر مسایل ، کمیسیونها تعین وخاتمه مستور است . وقتا که حل نزاع های جنگی وبحرانی افغانستان از توان افغانهاخارج گردید وبدست دیگران حل آن سپرده شد . افغانها، درراه امید های صلح وترقی ورفاه اجتماعی  انتظار طولانی  تاریخی  راچشم بسته باید بکشند. زیرا گفته میشود که : "  بدا بحال این مردم بیچاره که خیروشر خودرا نمیدانند  که با پادرمیانی مدعیان اسلام پاک ، تیکه داران  خانه خدا (کعبه)، اخوندهای منبر های قم ، از نزاعهای داخلی افغانها ( یا بهتراست گفته شود جهادی ) از بخت بدمردم که خدا نخواسته بود حل گردد، نه تنها حل نگردید، خود به این جنگها هرچه بیشتر وعمیقتر داخل گردیدند . "یکی پول بطرفی ،دیگری طالب ومجاهد بطرف دیگر وتعلیمات تروریستی وخرابکاری به این کشور صادر نمودند ، کشور افغانها را بویرانه وقتلگاه تبدیل کردند .کسی توانست که از این معرکه جان بسلامت برد وبا هزاران مشکل خودرا بجائی یا بدر گاهی یکی ازاین خداوندان رساند وکشور به تاراج گران وویران گران رهاشد هرچه خواستند، کردند واز هیچ عملی ضد انسانی ( اگرآنرا حقوق بشر ، به اصطلاح اروپائیها وغربیهابگوئیم، خنده آور خواهد بود ، اصلا اصطلاح بشر وحقوق در افغانستان در این سالهای جنگ مطرح نبود تنها کشتن وسوختاندن وویران کردن ... ) دریغ نگردید.  

یکی ازدوستانيکه درهمین نزدیکیها از کابل برگشته بود قصه میکرد : " من شنیده بودم که قصاب کوچه ما به جهاد پیوسته ، نمی گفتند که قوماندان ؟ بلکه قوماندانک است . از دوستان در محله بسیار کس را نیافتم بعضی جان بحق داده بودند وبعضی قربانی جهاد ومهاجرت شده بودند ضمنا یکی از دوستان برایم گفت که وکیل صاحب ....چند بار از شما نام برد که اگر آمدید وی را ببینید .وی برایم توصیه کرد که اگرکاری یا بندشی داری ، وی دیگر قصاب کوچه ما نیست، وی قوماندان صاحب است وحالا کسی هم جرآت قوماندان گفتن را نیز برایش ندارد زیرا حاجی صاحب است وریش سفید مااست این قصر کلان ومفشن خانه اش است ، بفکر من یک خانه از پولهای جهاد درست کرده با زنهای خویش روزها وشبهای سعادت را میگذراند ، اما وقتی بیشتر کنجکاوشدم ، گفتند که فعلا برای معاملات وجمع آوری تریاک بمناطق لوگر وچار اسیاب میباشند. از هرکس هرروز قصه ای از قوماندان صاحب وحاجی صاحب ووکیل صاحب میشنیدم . دوستم برایم با توصیه گفت که دیگر وی نه قصاب ونه قوماندان ونه حاجی صاحب گفتن خوشش می اید .بلکه وی وکیل صاحب است ، وی حالا میداند که باید مصئونیت پارلمانی داشته باشد .نمیدانم که از کجا ؛ ولی وی را به لویه جرگه انتخاب نموده بودند. وی نماینده ای ملت است. وفعلا هم برنده ولسی جرگه خواهد بود . وی کسیست که از کرزی رئیس جمهور ونظامیان بالا رتبه امریکائی پائین تر کسی را نمی شناسدحرفی ندارد. بخانه اش افرادخارجی وصاحبان رسوخ رفت وامد دارند . وی جمع اوری وخریداری تریاک در لوگرو چار آسیاب را بعهده دارد واز طرف شب با هلکوپترهای امریکائی از کدامهایش پرواز میکنند . این بار گیری های تریاک  از لوگر وچار آسیاب است  که وی بخشی کوچکی از انرا اداره میکند واندازه پولش را کسی نمیداند . "( نقل مطابق اصل مطالب ) .  

با فاجعه برجهای نیورک 9/11 ، بقول دهقان سا ده ای هلمندی که به بی بی سی گفته بود " شری بخیزد که خیر ما باشد " غرض قطع جنگ وتروریزم وقاچاق مواد مخدروبازسازی افغانستان دربن تحت نظارت ایالات متحده ای امریکا ونمایندگان چند تنظیم واحزاب پرورده وشخصیتهای از زعامتهای پیشين افغانی را غرص تاسیس حکومت وطی پروگرامی کوتاه مدت وداخل ساختن قشونهای بین المللی با وعده های بلند بالای همکاری های اقتصادی  جهان رامشروع و مورد تائید وتاج زعامت آنرا برسر جناب حامد کرزی وشرکا گذاشتند .امیدهای بخون وویرانی افغانهایکباره زنده گردید که جهانیان بالا خره بداد شان شتافتند. " شری بخیزد که خیر ما باشد" مصداق پیدا میکرد   .  سناریوی قبلا آماده شده ، بسرعت مورد اجرا قرار گرفت وفیصله های بن غرض جابجائی حاکمیت کرزی ، با سه خیز قدمه دار بلند بالا ، به مقام ریاست جمهوری قانونی رسانیده شدند .قانون اساسی مصوب لویه جرگه وقانون مطبوعات واحزاب وغیره وغیره قوانین غرض جا بجا کردن جامعه افغانی به چوکات قانونی ، که قبلا از آن عاری گشته بود ، اقدامات رویدست گرفته شد . اینجا این مطلب ضروری است که باید گفته شود قبل از تصویب قوانین ، یا درجریان آن خرید وفروش جایداد های دولتی، از قبیل زمینها ، باغها وجنگلات وتعمیرات، هوتل ها،فابریکات، قصرها ،پارکها  وخانه های مسکونی وجایداد های قباله دارمردم، بزور وجبر ویا اسناد جعلی غصب و درمالکیت قدرتمندان وشرکای جدیدا به قدرت رسیده یا بهتر است گفته شود رسانده شده ،مورد غارت قرار گرفت  واین پروسه ادامه دارد .  دولت نوخاسته بدون در نظر داشت حد اقل نورمهای قوانین گذشته  ، یا قانون اساسی دوران سلطنت که ازطرف کنفرانس کننده کان بن مرعی الاجرا قرار گرفته بود رعایت حداقل نشد.  دراین اواخرشنیده می شود که؛ خانواده های سلطنتی که از مهاجرت بر گشته بودند تمامی مالکیتهای دولتی از قبیل مزارع باغها وپارکهای عامه، قصر هاوتعمیرات را که با صرف پولهای دولتی وشاروالیها اداره وعمران میگردید تصاحب و بفروش انداخته اند.                                           

امروز که ماافغانها در خانه ای خویش از صلاحیت  آن بدست افغانها محروم ایم وبه امید های در سهراب چشم ودست بسته به امید صلح وامنیت وعمران ورفاه کشور، بدست آنانیکه سالها پلان های تصرف آنرادر سر داشتند نشسته ایم .  باید درخانه خویش صلح ،امنیت ،ثبات وقانونیت  را بدست خویش تامین کرد .در غیر آن ، منتظر عواقب چپاولگری های دولتهای خارجی ومعامله داران داخلی شان بود که دستان استعمارگران  کهنه را از پشت بسته اند . تجربه تاریخی  میراث خواران استعمار کهنه ، درآسیا وافریقا وامریکای لاتین ،صرف درهمین موارد خریداری زمینها ومزارع فاجعه بار بوده وتا امروز دست این جنایتکاران دراین کشور ها از منابع شان کوتاه نگردیده است. 

استعمار بریتانیا درسال1582 به سرزمین هند گام نهاد ودرسال 1765 کلیه کشتزارهای غنی  پخته را برای ماشینهای نساجی انگلیسی با کار مجانی یا ارزان دهقانان هندی و مزارع خشخاش راکه دربنارس وبیهار قرار داشتند بتصرف کمپنی هندشرقی در اوردند ودرسال 1785 تجارت کامل تریاک بدست کمپنی هند شرقی در آمده بود .دولت پادشاهی انگلیس ازطریق پارلمان آنکشورقانون مالکیت برزمینهای هندیهارا  دوباردرسالهای1813 و1833به نفع امتیاز شرکت تمد ید کرد و درسال 1856 قانون  حکومت هند را تصویب کرد، که به اساس این قانون کلیه سرزمینها ودارائیهای شرکت هندشرقی به دولت پادشاهی بریتانیا انتقال داده شد  وملکه ویکتوریا بعنوان امپراطور هند گردید . انگلیسها توسط عمال وخبرگان کمپنی های خویش در افریقای جنوبی در مناطق بویرنشین ان از معادن سرشارالماس ، طلا پلاتونیوم تیتانیوم، سنگ آهن ودیگرفلزات معدنی....باخبر بودند وبه خریداری این زمینها به قیمت دوصدهزار دالرمالک و تمامی این معادن را مورد غارت قرار دادند وبعدا به بهانه ای تبعیض نژادی، ندادن حق رای با ماجراجویان سفید ، بهترین اردوی خویش را به منطقه اعزام و با تصفیه نژادی وکشتار های بی رحمانه ای بدست این متمدنین قرن بیست انجام گردید وبویر هارا با نسل کشی که درمنطقه بویرنشین اقلیت کوچکی را تشکیل میدادند با زبان ومذهب وفرهنگ شان آنها رابه نابودی سوق دادندومناطق معدنی آنراتاامروز در اختیارکامل خویش دارند . این معادن الماس وطلا  در ترانسوال افریقای جنوبی از بهترین وغنی ترین معادن جهانی بشمار میرود . خریداری زمین برای آبراه یا کانال پاناما توسط ایالات متحده امریکا، که دولت کلمبیا پیمانی غرض عبورموقت از منطقه ایستموس پاناما را به امضا رساند.بموجب پیمان بین ایالات متحده وبریتانیا که بیطرفی پاناما را ضمانت میکردندامضا کردند.در1903اختیار بهره برداری از کانال پاناما توسط دولت کلمبیا با امریکا داده شد .درسال1903 دولت جدید پاناما که هنوز کانال پاناما ساخته نشده بود زمینهای اطراف کانال به طول وعرض  (7 کیلومتر)با پرداخت ده ملیون دلارنقد و(250000 ) دلار ماهانه این حق را بدست آوردند. همچنا ن به همین منوال  ملیونها هکتار اراضی درکشورهای امریکای جنوبی ووسطی راکه به مزارع کوکائین پوشیده اند به قیمتهای نازل بدست آورده اند . در 1932 عراق بحیث کشوری مستقلی از استعمار بریتانیائی در حالی به آزادی رسید که جامعه جهانی از استخراج واهمیت نفت موصل نه تنها آگاهی داشتند بلکه کمپنی های انگلیسی وامریکائی در رقابت بودند . کمپنی های انگلیسی الی 12 سال بعد نیز تا 1948 به استخراج وبهره گیری از نفت عراق مشغول بودند تا اینکه در 1948 عراق با فشار تصمیم به اخراج شان گرفت . باآنهم با لجاجت وتوطئه در کویت جائی پائی باز کردند وکویت را ازبدنه عراق بحیث دولت مستقل برسمیت شناختند.(1961 ) ادعای کویت مثل ادعای پشتونستان از طرف انگلیسها جواب رد داده شد که دیگرمربوط انگلیس نیست بلکه کشور مستقل است. انگلیسها با آوردن سعودیهای وهابی، کشوری بنام عربستان سعودی را در 1927 برسمیت شناختند .بهمین ترتیب تمام نزاعها وبحرانها زاده ای دست اندرکاران استعماری یا میراث خواران امریکائی انها میباشد . منظور ازهمه این حاشیه روی  تاریخ نگاری آنست که شیوه های ازموده شده را استعمارگران دوباره وسه باره وچندین باره بکار میگیرند ذخایر ومنابع، نیروی کار وبازار را وسرنوشت انسانها وزمامدارن بدست آنها تعین میگردد. استعماگران انگلیسی ومیراث خواران امریکائی آن بوسیله کمپنی های عظیم  وتاسیس بانکها وسیستمهای پیچیده ای مالی ونظامی وشبکه های بحران ساز ونصب کردن عاملین شان برکرسیهای مسند اداره دولتها زیر نامهای مختلف آزادی ودموکراسی ، جائیکه ضرورت بیافتد حتی در دفاع از فاشیزم وصیهونیزم نیز در دستور کارشان قرار میگیرد.این کمپنیها در افریقای جنوبی به 200 هزار دالربهترین زمینهای معادن الماس وطلای جهان را خریداری کردند وعاملین جنگها درمکسیکو وکشورهای افریقای مرکزی وشمالی نائجیریا ایتوپیا ،کانگو، رودزیا وعملیات نظامی غرض گرفتاری رئیس جمهور قانونی پاناما، کلمبیا زیر نام مبارزه باموادمخدر درحال حاظر رژیم انتخابی مردم ونیزویلا که پنجمین کشور تولید نفت در جهان است مورد تهدید ومداخله امپریالیستان امریکائی قرار گرفته است . این اژدهای نفت خوار بعداز نهضت ملی سازی نفت دوران حکومت مصدق بداد کمپنی های نفتی انگلیسی بدست خویش با توطئه وکشتارومداخلات بی شرمانه وارد عرصه گردید وتا امروز زیر نامهای مختلف حلقوم این کشوررا میفشارد . فهرست تازه ای این تجاوزات وبحران افرینی کوتاه نیست ، مشت نمونه خروار، صرف  نام برده شد. بعضی از روشنفکران وسیاست پوهان افغانی ما با ارایه مطالبی از حضور نظامی امریکا در مناطق آسیای مرکزی وافغانستان بخاطر منافع  ذخایر انرژی وبازار بزرگ  ومنزوی سازی روسها از آن این حضور را توجیه مینمایند . بلی این ارزیابی کاملا درست ازلحاظ منافع اضلاع متحده است وموردتردید قرار ندارد ، اما سوال جدی برای ما افغانها در این آمدن وجابجائی نیروهای نظامی در منطقه وافغانستان  که بحیث کشور محور این جا بجائی نظامی است اینست که چقدر به نفع افغانها وسیاستهای زمامداران ما غرض پیاده کردن صلح، ثبات، امنیت، حاکمیت قانون وتامین منافع اقتصادی از لحاظ سیاستهای داخلی میسر است ؟ . وازلحاظ سیاستهای خارجی که افغانستان در حصارکشورهای که اکثرا اتومی ودربحران افرینی ومشتعل نگاه کردن آتش جنگ داخلی ومداخله وبی ثباتی واستفاده های مبتنی برعدم حسن همجواری مداخله وتوطئه ودامن زدن به اختلافات قومی وزبانی ومذهبی ومنطقوی آسیب پذیر است  وهم افغانها نا گزیر اند نورمهای قبول شده ای تمدن امروزی را چه از لحاظ سیاستهای داخلی وچه بحیث یک کشور، عضو جامعه ای بین الملل ، مستقل، آزادومتکی به سیاستهای داخلی وخارجی با در نظر داشت منافع متقابل افغانستان وکشورهای  همجوار وجهان ،باید درنظر گرفت ،مورد مطالعه، وبازهم سوال برانگیز است که : آیا ما افغانها توانائی تامین این سیاستها را درزمانی کوتاهی موجودیت این قدرتهای خارجی که بغرض اهداف خویش ومتعهد شدن به آوردن ارزشهای جامعه ای متمدن ودرخور جامعه امروزی جهانی شده اند قادر خواهیم بود؟ یا "همان کاسه وهمان آش " ؟" . جواب ساده است ، اگرروشنفکران از هر قماشی یا حزبی یا ایدیالوژی ومذهبی فرقه وزبانی قبیله وقوم اند باهم بایک زبان وطن واحد ومصالح کشورواحد ومصیبت بارما، همه دریاچه ها وجویبارها وجویجه ها وقطرات ، باهم دریک دریا خروشانی از مصالح کشور درشرایط واوضاع واحوال وامکانات موجود بکار گیرم میتوان بحل اینده ای کشور ومعضلات آن دراین گیر ودار تمدن امروزی راه یافت وگره یا گره های آنرا با دست خویش باز کرد حق وحقدار را زیر سوال برد .  مسئله مطروحه که،آمدن قوای بین المللی وجابجاشدن آنها درمنطقه ودوباره برگشت شان ، از توان ما افغانها خارج است، اما شامل آرزومندیهای ما میگردد ." .استفاده مطلوب از موجودیت وعدم موجودیت این نیروهای بین المللی که درترکیبی از منافع آزمندانه ونواستعماری شان ، ازیکطرف و تعهدات بین المللی شان دربرابر جامعه جهانی ومتمدن وخواستهای برحق ومنافع عاجل کشوری وبین المللی ما افغانها درپیشا پیش مطرح است وباید با تاکید بخاطر آن مبارزه گردد .از اینجااست که درقبال این آمدنها ورفتن ها، ما افغانها وظیفه داریم ازمصالح ملی ، منافع ملی وارزشهای فرهنگی وکلتوری خویش حمایت نمائیم ومجال آنرا فراهم نسازیم که به دارائی های این ملت جنگ زده ،در چنگ اهریمنان که درتجربه کوتاه ، بقدرت رسیدن جهادیان ، به انحلال اداره دولتی نظم عامه اردو وپلیس وقوانین و مسئولیت در برابر آنرا یکباره به انحلال کشیدند ودر کشورچوروچپاول وویرانی وآدمگشی ودهشت افگنی وتروریزم را به اوج آن رساندند که عواقب آن بسادگی ازبین برده نمیشود. این تجربه قبل از افغانستان درپاناما  ازطرف رئیس جمهوربوش پدر،مورد اجرا در آورده شده  وازطرف بوش به جهانیان اعلام گردید که  : " نیروهای وزارت دفاع پانامایک ابزار اختناق دردست دولت نوریگا بوده است ... وی (امریکا) همه تلاش خودرا درراه کوبیدن این نیروی ملی بکاربردند.ازاین روست که جای آن نیروی منضبط ملی زمان نوریگا را ، ارتشی نزدیک به 15هزارنفر از محافظان خصوصی اشغال کرد. به دیگر سخن ، هریک از موسسه های خصوصی برای محافظت خود به تاسیس ارتش ویژه خویش روی آوردند ."  درکلمبیا نیز این مسئله مورد اجراء قرار گرفته ، جزایر کارائیب وگوانتانامو جنگلها ومزاع کوکائین درپورتوریکو وهندوراس...وغیره که یک ونیم قرن وحشت وبربریت بر سرزمینهای حاکمیت این کشور ها که در تصرف قصرنشینان بریتانیائی وکمپنیهای امریکائی  قرار دارند . دورانی طولانی از نبردوخونریزی، جنگها وزورگوئی ، زیر نام مصلحت دموکراسی وازادی همه را پایمال نموده اند. بیشتر از 70سال استکه عراق  (1932) آزادی خودراز انگلیسها بدست آورد ه هنوز هم گریبانش از دست این کمپنیها وقشونها رهانساخته است ،قشون امریکائی با داخل شدن به عراق تمام ذخایراسعاری، طلاوسنگهای قیمتی وآثارتاریخی را دریک چشم بهم زدن بتاراج بردند وبفردای آن چور ودزدی چند میز وچوکی شکسته رادرمعرض  دوربین های خبرنگاران قرار دادند . عملا هنوز پایشان در عراق محکم نگردیده است که ، فروش موسسات وذخایر نفتی وجایدادهای دولتی را به حراج گذاشته اند وعجله دارندتا دولت را مشروعیت داده تمامی این تاراجگریها وفروش ذخایر زمینی وزیر زمینی عراق را به کمپنیهای امریکائی وانگلیسی به حراج بگدارند . طماع گری امریکائی بحدی است که اروپائیان وروسهارا از آن محروم وعصبانی ساخته است .

در افغانستان امروزی ما با یقین کامل باداشتن امکانات ماهوارئی وحضورنظامی وگشت وگذارهای تحت پوششهای نطامی توانسته اند تمام اسناد زمینهای زراعی ونقشهای جیولوجیکی معادن ومنابع آبی را آماده بدست دارند .باداشتن  این نقشه ها هیچ مشکلی برای کمپنی های امریکائی وانگلیسی باقی نمیماند که کدام زمینها برای مزارع تریاک وکدام معادن را زیر نام خریداری زمبن های بایربرای پروژه های خویش با قیمتهای نازل بتصرف در اورند وافغانها را از احساس داشتن سرزمین محروم سازند . شنیده میشود که قانون خریدوفروش زمین غرض عمران وسرمایه گذاری خارجیان در شرف آماده شدن است .قانون بانکهای خارجی پاس گردیده وهنوز ان اعتماد واعتبارویا بهتر است گفته شود فرصت کافی  وضرورت عملی ساختن این بانکها بوجود نیامده است . زیرا تا وقتی که امکانات     تجارت تریاک وهیروئین افغانستان ومعاملات آن در خارج انجام میشود وپولهای سیاه آن دربانکهای معتبر جهانی شسته می شود . ضرورت به تاسیس این بانکها درافغانستان نیست . برای شستن پولهای سیاه هنوز افغانها طرف معامله نیستند .  اما، " داشته آید بکار گرچه باشد زهر مار" قوانین آماده است غرض اجرای آن هنوز فرصت است ! افغانستان فرصت کافی پیش روی دارد تابا سرمایه های کلان در داخل کشور داخل معامله گردد !!. افغانها ازاین معاملات بزرگ بدور نگهداشته میشوند ، زیرابرای افغانها ودولت جمهوری اسلامی ما کافی است، که با گفتن  "قند؛ دهن راشیرین "سازد .             اززبان وزیر مالیه ووزیر پلان، یاا قتصاد وشخصا رئیس جمهور، جمهوری اسلامی افغانستان بارها شکایت آمیز، درمورد پولها ومصارف وعده داده شده غرض بازسازی افغانستان شنیده باشید ! که این پولها به هیچ وجه بدسترس دولت وارگانهای مالی دولت قرارداده نمیشود از مصارف آن به هیچ وجه دولت حتی حداقل آگاهی ندارد . من دریکی ازمقالات قبلا نوشته بودم که : " پولهای  این کشورهای امداد رسان، بی صاحب نیست ، صاحبان این پولها آنرا به بهای منفعت بیشتر وهرچه بیشتر وباضمانت بتصرف دیگران قرار میدهند . وامریکائیها عادت دارند که ؛ دالر ها را از یک جیب کشیده به حاجت مندان نشان داده ، شکر بدهن شان آب ساخته ! در جیب دیگر میگذارند ". این عمل خوشبختانه یا بدبختانه  در کشورهای چون افغانستان هنوز هم  موثر است  زمامداران عده ای ازکشور ها را شکار مینماید . افغانستان با داشتن آرزو های روشن وآرمانهای پاک غرض رسیدن به آینده ای جامعه ای ، که در خور تمدن امروزی جهانی است ، ايستاده است . وروشتفکران جامعه ای ما با تجارب عظیمی از بدبختیهای گذشته ، بر سر پرتگاه مهیب دیگری که آلام ومصیبهای جدیدی را که بدستان این نسل آماده میگردد، نسلهای آینده در آتش آن خواهند سوخت . وافغانستان ومردم آن از آتش ویرانه های امروز، مشعلی را نخواهند افروخت ،بلکه ازویرانه های سوخته ای  امروز به گورستانهای تاریک فردا گام خواهیم برداشت . که شایسته ما واین نسلی که همه ای بار این مصیبت را با تجارب آن بر دوش میکشیم ، نیست .  

خرید وفروش زمینها  وجنگلات ومعادن مالکیت عامه ، پولهای سیاه باد آورده ازمزارع تریاک از یکطرف ، وازطرفی دیگر استفاده ازسرمایه های که بشکل قروض کشورهای خارجی وپولهای بنام امداد وبازسازی در افغانستان سرازیر میگردد . سیستم بازار وشهرهای کثیف ومزدحم  وغرق در فحشا وبیکاری را هرچه بیشتر رونق میدهند . وسیستمهای بانکداری وپولسازی  را تسریع وافغانستان را در گروسرمایه های که ازمنابع خود کشور اماده میگردند ، قرار میدهند،  تجربه نشان داده است  که کشورهای دارای منابع عظیم وسهل الحصول را، قرنها بسود دلالان خارجی واستعمار گران  نگاه داشته ورستن از آن چندین نسل از مبارزه مبارزان را میطلبد .اگر بوضع موجودوبطوریکه شنیده میشود که معادن وذخایر معدنی واستخراج آن وفروش زمینهای مالکیت عامه وجایداد های دولتی بدون درنظر داشت قوانین محکم وبا نظر داشت منافع آینده ای کشور ما با بی مبالاتی وخودسرانه وبدون در نظرداشت حداقل مصالح علیای کشوربفروش ومعامله قرارداده میشود، این نه تنها دشمنی به استقلال وامنیت ورفاه آینده کشور ومردمان آنست ،بلکه دشمنی با تاریخ ونسلهای آیند وفرزندان این خطه باستانی شناسائی میگردد .

شواهدواسناد کافی در دفاتر ثبت جایدادهاومالکیتهای دولتی وارشیفها که  از گزند چپاول گران وحامیان شان هنوز هم باقی است هیچ جای تردید نمیگذارد که مالکیت براین جایدادها مربوط به عامه یاملی است وخرید وفروش آن برمبنای معیارهای ملی وقانونی کشور مستقل ودارای حاکمیت صورت میگیرد ونه به اساس مصلحتهای نگاهداری از مقام وچوکی های ریاستها ووزارتها وغیره !! 

 ضمن نوشتن این مضمون که بیشتر از لحاظ سیاسی  وشواهد وتجارب تاریخی کشورهای نظیر افغانستان که تحت نظارت استعمار گران ومیراث خواران استعمار قرار داشته اند با یاد آوریهای مختصر پرداخته شده است . در پایان مقال دوستی برایم ، شماره ای از هفته نامه ای امید را که در آن "قصه قصرها وزمین های دولتی مقبره نادرشاه ... وزمینها وآدمها ..." از قلم( محترم الحاج خلیل الله امین ومحمد اسحق برکت وآقای دولتشاهی ) تحت عنوانهای جداگانه به مسله پرداخته اند رسید که قابل یاددهانی ودر خورتوجه است .  که غاصبان خارجی ودلالان داخلی آن، بدنبال انحلال دولت وارگانهای نظم عامه آن ، چوروچپاول دارائیها ومالکیتهای عامه  رابپایان رساندند واینک ،غرض تطمیع عده ای بدوران رسانده شده ، که از آن تاراج نداشتند دراین تاراج تحت پوشش قانونی سهم میبرند.

 استعمارگران وکمپنیهای مربوط به آن ،تحت نامهای مختلف بازسازی وسرمایه گذاریهای خارجی به تصرف در آوردن زمینها وجنگلات ومنابع معدنی کشور، در بدل پولهای ناچیزی تحت نام خریداری زمینها ومزارع ، کشور وآینده آنرا در تصرف این سودجویان وعمال داخلی آن میخواهند ، قرار دهند که آغاز این امر امروز درافغانستان وعراق رویدست است وکشورهای امریکای لاتین وافریقا وعده ای از کشورهای آسیائی این تجارب مشقت باررا یا گذشتانده اند ویادر راه آن با جنگها وبرادرکشیها ونسل کشيها هنوز هم قرار دارند .این آمد گپ نیست یکی از معضلات ملی ، که استقلال وحاکمیت وترقی آینده کشور بدان مربوط میگردد، است . در معراق مصالح ملی باید قرار بگیرد .  " آزموده را آزمودن خطا است" .این دوران کوتاه آمدن به اصطلاح مجاهدین   که توام با چوروچپاول وغارت دارائیهای عامه وشخصی، ازپایه های برق گرفته  تاهمه ای آنچه قابل انتقال وویرانی بود ،تا فابریکات وماشین آلات دولتی وغیره وغیره را،از هرچنگیزی ، چنگیزیتر چوروچپاول ونابود ساختند. زیرا بفرمان حامیان این جهادیان وبه پیشوازوخیر مقدم شان ، دولت ، ارگانهای وادارات دولتی، ارگانهای امنیتی وقانونی همه منحل گردیده بود وکشوررا عمدا وقصدا بی صاحب ومورد غارت قرار دادند.این امر تصادفی نبود. اگر دیروز همه هستی وانکشاف وترقی که محصول زحمات ودسترنج این مردم رنجدیده که بطور تدریجی وبطی ،مانندی قطراتی درطول یک ونیم قرن اخیر توسط دولتها ومردم کشوربجا مانده بود ، دریک چشم بهم زدن ، روفته شدند. قبل از آمدن طالبان آنچه در خزانه ها وبانکها وسلاح کوتها وموزیمها باقی مانده بود نیز به دره های پنجشیر،مانند اموال منقول شخصی انتقال وتاامروز از آن خبری نیست . دیروز اگر درتاریکی انحلال دولت وارگانهای اداری وامنیتی وقانونی آن کشور را در معرض غارت وویرانی کامل قرار دادند ، امروزدرپناه اداره دولت ودولت قانونی وقانون ، جایدادهای عامه قصرها وزمینها باغها وتفریحگاه ها ی، مربوط به ملکیت عامه   را بغارت گرفته اند ودرصدد اند که مزارع تریاک ومعادن وذخایر زمینی که جزء لایتجزای ازدارائیهای عامه ، مربوط به همه کشوروتمامیت ارضی واستقلال آنست، در شرف دست اندازی اند .تا جائیکه از اطلاعات خبری شنیده میشود ،سران جهادی، صرف آنانیکه به بنیاد گرائی از طرف غربیها معروف اند ، زمینهای دامنه کوههای خیرخانه ودشت چمتله  ودامنه کوههای قرغه وپغمان ودوراهی پغمان ووردک وچارآسیاب ولوگروده سبز الی کوه های صافی  مربوط چار قوماندان افرطی یا بنیاد گرائی جهادی است ودر تحت پلان شهری یا خارج از آن به خریدوفروش میپردازند.  همچنان خانواده نه تنها سلطنتی بلکه تمام اقارب دوستان وهمسایه هایشان بفروش باغها وقصرها وجایدادهای عامه پرداخته اند گفته میشود که 90 ملیون دالر از وجه فروش این جایدادها به کیسه بانکهای خارج ریخته اندوکسی نیست که بگوید که: " کاکا خیرت است ؟؟" .

یکی از تاجرانیکه سالهای سال با دوسیه های قاچاق مواد مخدر اززمان سلطنت چه در داخل افغانستان وچه دراروپا چندین بار مورد پیگرد وگرفتاری ومحبوس گردیده  ودر قمار خانه های اروپا سرگردان است در مورد وی امروز گفته میشود که دعوی فروش باغهای شاه محمود خان صدراعظم وکاکای محمد ظاهرشاه ، پادشاه سابق وبابای  دولت امروز را در شکردره بعهده دارند . دراین اواخر کارهای فروش جایدادها، بجاهای باریک کشانده شده است ، اینکه آنها یعنی خانواده سلطنتی قادر گردیده ، تحت نام خویش جایدادهای خانواده امیر شهید حبیب الله وپسرش امان الله شاه وبازماندانگانشانرا، بفروش رسانده اند که مورد دعوی قرار داده اند . بلی گفته اند که : " ملک بی صاحب !! " یا" دولت خدا داد !!" .                                                                                                                                                                                                                                                                   19.08.05.      

 

 


بالا
 
بازگشت