سرورمنگل
باید فرصت را از دست نداد
اوضاع واحوال جاری افغانستان ، نیازمند جدی وحتمی به بازنگری علمی وخردمندانه ای سیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی ونظامی است . ارزیابی های احزاب وحلقات سیاسی،جرایدوشخصیتهای سیاسی وعلمی افغانی وخارجی، که ازاوضاع جاری کشور بعمل آورده اند، گستره ای خوبی غرض ارزیابی مجدد اراوضاع جدیدیکه بعدازتدوین وتصویب قانون اساسی ، انتخابات ریاست جمهوری وآغازوآستانه ای انتخابات شورای ملی، شوراهای ولایتی وولسوالیها وشوراهای شهری وعلاقه داریهابوجود آمده است میباشد . که میتوان بر مبنای آن طرح جامع وموجزسیاسی ـ اقتصادی راپیش بین شد ودر آن تمام نیروهای سیاسی، احزاب تشکیل شده ازبدنه ای حاکمیت حزب وطن ومتحدین آن وسایر نیروهای ترقی خواه ودموکراتیک ذینفع، دریک سازمان سیاسی فرا گیر وسرتاسری مردمان افغانستان، بدون درنظر داشت زبان، مذهب، قوم وقبیله، جنس ووابستگی های اجتماعی را سازمان داد . غرض تاثیر گذاری بر وضع موجود تا آنرادرمسیر درست،بسودصلح وثبات وتوسعه اقتصادی وخوشبختی مردمان این کشور قرار داده باشیم ! غیر ازوحدت دریک سازمان واحدسیاسی یا برنامه ای واحد سیاسی یا پلاتفورم واحدسیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی، که توانائی مبارزه واحد رادر آینده ای افغانستان پیاده نماید وبا مشکلات بتواند پنجه نرم کند، ممکن نیست . مابه این اعتقادرسیده ایم که تکرویهانه تنها مارابا مشکلات روبرو میکند بلکه برسر راه نهضت ترقیخواهانه ای کشور،انقطابها ومبارزات بیهوده ای جناحی وسکتی را داخل نیروهای دموکراتیک وترقیخواه نموده وزمینه را برای دشمنان ترقی ودموکراسی ورفاه مردم افغنستان باز میکند وباردیگر فاجعه وبرگشت به اوضاع متشنج وبحرانی وجنگ وانقطاب وجدائی را بر نسل های آینده ای کشور تحمیل نموده وصلح وثبات وتاسیس دولت مستقل وملی را با مشکلات بیشتر مواجه میسازد .
زمینه های مساعدسیاسی درخارج کشور، بخصوص اروپا وداخل کشور براین امر تاکید میگذارد که عرصه ای فعالیت های سیاسی ـ اقتصادی ـاجتماعی برای فعالان ومبارزان راه ترقی ودموکراسی دریک سازمان سراسری بدسترس است وباید ازسکوت ومحکومیت سیاسی وروحیه شکست وسایر اتهامات باسر بلندی بیرون رفت وبکار سازنده درراه آرمانهای مردم کشور وتعالی ورفاه مردمان کشورعزیز ما افغانستان گام برداشت . معتقدیم که :هیچ مانعی برسر راه مذاکره وتفاهم ووحدت دریک سازمان فراگیروسیع وسراسری چه درداخل افغانستان وخارج از آن، نمیتواند وجود داشته باشد ، درصورتیکه ما بتوانیم به عقاید ونظریات دیگران ارج گذاشته واحترام متقابل درنشست ها ومذاکرات را اساس قرار دهیم. ما به نسلی تعلق گرفته ایم، که همه ای صفات خوب وخراب، پیروزی وشکست وناکامی، حاکمیت وجنگ وویرانی وتسلط وحشی ترین ارتجاع را تجربه کرده ایم . ما با آرمانهاواهداف دیروزی که در برابر خود وجامعه عقبمانده ای افغان قرارداده بودیم ،بجزء آرزوی خوشبختی وراه سعادت وعدالت اجتماعی وسرافرازی فرزندان آینده ای کشور را نداشتیم . شرایطی که برما وهموطنان ما تحمیل گردید از اراده وتوان مابیرون بود وبه آنانی تعلق داشت که امروز برسر خوان دوستی وبازسازی وخیروصلاح افغانستان نشسته اند وبه تعقیب تروریستان پرورده ای خویش درهمه مغاره ها میگردند. یا بقول دوستی که درسایت مهر از جمله ای معروف در فاوست گوئته عنوان کرده که : " شیطان شرمی اندیشد وخیر می آفریند ."قسما صدق میکند .
اگر مبالغه آمیز ادعا نگردد ، درحدود ده ها سازمان سیاسی باهدفها وگرایشهای باصطلاح چپ ودموکراتیک درداخل کشور بوجود امده اند .که برخی از آنها مربوط اعضای سابق حزب وطن یا (دموکراتیک خلق افغانستان) اند. این احزاب وگروه بندیها اکثرا ودرزمان کوتاه به این نتیجه رسیده اند که به تنهائی نمی توان درعمل سیاسی افغانستان نقشی ایفا کرد .نیازمندی ببازنگری ووحدت نیروهای دموکراتیک وترقیخواه ومدافع منافع اکثریت قاطع جامعه از هروقت دیگر بیشتر میسر گردیده است وباتوجه بمسایل ونسج جنبش ترقیخواهانه ووطنپرستانه ودموکراتیک درداخل کشور، وتجارب انقطابها وخصومتها ی ستیزه جویانه درنهضت چپ ، مارا دوباره درراه انقطابها وپرخاشهای خصمانه ای جدید قرار ندهد . بخصوص نباید راه را به انقطاب وپرخاشهای دشمنانه سیاسی دربین نیروهای متلاشی شده از حزب وطن ، که اعتقادات خودرا به آرمانهای اکثریت قاطع مردم افغانستان از دست نداده اند باز کرد .وقتاکه ما دم از اعتقادات میزنیم !برای رسیدن به آن،رعایت احترام به آزادی آراء ، استقلال فکروبیان آن وپلورالیزم سیاسی را نبایدصرف بحیث کلمات پیشوند وپسوندسیاسی ـ سازمانی ومفکوروی خویش قرار داده، ترقیخواهی ودموکرات بودن را واستفاده ازاین کلمات تنها بخود مربوط دانسته ، دیگران را یکسره ودربست درزنجیر امپریالیزم وارتجاع داخلی ببندیم ! رسم های گذشته ای مبارزات سیاسی داخل نیروهای ترقیخواه ودموکراتیکرا که باعث انقطابهای خونین وتلخ کشورما بوده ، که هنوزهم بوی کدورت ودشمنی ان دربین نیروهای دموکرات وترقیخواه نخشکیده است به آرشیف تجربه های تلخ تاریخ کشورمان بگذاریم واز تکرار آن خود داری ورزیم .
معتقد بر آنم که شبح راکه بعدازانحلال وشکست حزب وطن، درکشور ماباقی مانده ،بادرنظرداشت سایر نیروهای دموکراتیک ووطنپرست داخل کشور، قادر نبوده اند خلای سیاسی وکدری را پر سازندواعتماد مردم رادرسمت خویش جلب نمایند . برعکس عدم حضور متحد وخردمندانه ومنسجم نیروهای دموکراتیک وترقیخواه،به فرصت طلبان ونیروهای استبداد داخلی وخارجی فرصت آنرا میسرساخته ومیسازند ، تا ریاکارانه خودرا برمسند حامیان مردم ورهبران جامعه نوین ودموکراتیک وقانونی وعدالت پسند جا زنند ونیروهای دموکراتیک وخدمت گذار بمردم را درجامعه طردتاریخ ویا به اصطلاح شان به زباله دان ابدی وتاریک تاریخ بسپارند .
نباید نا دیده گرفت ، که شعور بلندسیاسی مردم، نفرت ازجنگ وتفنگ سالار وجنگسالاروطرد آن از عرصه سیاسی ونظامی، اجتماعی کشوردربین مردم دردستور روز است .
باید توجه داشت که پروگرامهای ناکام جمع آوری سلاح وکوتاه سازی دست تفنگسالاران تحت نامهای مجاهد وقوماندان نه تنها درمحلات وشهرها محدود نگردیده بلکه درخود حاکمیت هرروز متحدتر ومتشکل تر ووابسته تر وثروتمند تر میگردند وحاکمیت را در سایه ای خویش قرار میدهند.
اینکه درداخل کشورصف نیروهای دموکراتیک وملی طرفدار منافع اکثریت جامعه ،ضعیف است یا اصلا قابل لمس برای توده هانیست ، ناشی ازپراگندگی نیروهای ترقیخواه ودموکراتیک میباشد، که خودباعث خلای سیاسی بسود تفنگسالارونیروهای استبداد داخلی ودلالان وابسته در بوروکراسی فاسد که متحدا میخواهند ، حاکمیتی را که درتحت حمایت قوای بین المللی قرار دارد هرچه بیشتر تحت نفوذ ایده های ارتجاعی قرون اوسطائی قرار داده وفشار دکتاتوری نظامیگرانه وپولیسی رانه تنها بر روشنفکران، بلکه برتمامی مردم افغانستان تحمیل وتشدید نمایند. اوضاع جدیدی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری وآمادگی برای انتخابات ارگانهای قانونگذاری پارلمان،شوراهای ولایتی وشاروالیها درحال تکوین است، نشاندهنده ای آنست که حاکمیت زیر نفوذ احزاب متشکله ارتجاع قرون اوسطائی هرچه بیشتر مصمم گردیده اند ، تا بصورت قاطع همه دستآوردهای جامعه بشری وبخصوص دستآوردهای جامعه ترقیخواهانه ووطنپرستانه افغانها را دراین سرزمین نادیده بگیرند وافغانستان را دوباره بزندان مردم افغانستان وروشنفکران دموکرات وترقیخواه مدافع اکثریت قاطع مردم افغانستان قراردهند . تجربه نشان داده است که حضور قوای بین المللی بدنبال اهداف نظامی ـ اقتصادی ـ سیاسی خویش درمنطقه وکشورما حضوردارند بیشتر ازاین نباید انتظار داشت .
رفقای اعضای دیروز حزب وطن،حلقات، گروه هاوحزبهای جدیدا ایجادشده وشخصیتهای کدری دیروزحزب وطن، روشنفکران وطنپرست،دموکرات وترقیخواه باید متوجه باشند ! که هیچیک از احزاب وحلقات به تنهائی خلای ایجاد شده سیاسی وکدری را بسوداکثریت جامعه پر ساخته نمیتوانند وهم مردم افغانستان با تمام آمادگی سیاسی نمیتواند به این حلقات واحزاب وسازمانها واشخاص پراگنده سیاسی که ازبدنه کدری حزب وطن وهواداران ودوستان ان وسایر نیروهای دموکراتیک ووطنپرست فعال شده اند ، آن اتکای راکه به سیستم منسجم حزبی ویا جبهه ملی ووطنی دموکراتیک وسیاستهای صادقانه خدمت گذاری بمردم است درفرصت زمانی کوتاه بیکی ازاین نیروها اتکاء نمایند ،مقدورنیست .
نباید فراموش کرد که حلقه اساسی در سر آغاز فعالیتهای سیاسی وسازمانی، سیاست وحدت وائتلافها،مفاهمه وتفاهم وهمبستگی است که : بحیث سیاست اساسی وحلقه اتصال بین نیروهای دموکرات ووطنپرست، دوستان وهوا خواهان مردم را تشخیص نموده به آن پابند وحمایت باید کرد . من معتقدام که بدون اتحاد کامل یا قسمتی از نیروهای فعال شده ای ترقیخواه ودموکراتیک تا دریک برنامه واحدسیاسی درداخل افغانستان فعال نگردند، خلای سیاسی بسود نیروهای استبداد داخلی وارتجاع قرون اوسطائی ووابسته ای نظامی تغیر نخواهد خورد وکشور در وابستگی کامل قرار خواهد گرفت وچانس استقرار دولت ملی ومستقل که متکی بر اراده مردم افغانستان باشد باردیگرازدست میرود . یا حداقل فضای نسبتا باز وموقت سیاسی بوجود آمده بسود صلح واستقرار حاکمیت قانون ودموکراسی هرچه سریعتر ازبین خواهد رفت .
من معتقد ام که هرچه عاجل وسریع داخل اقدامات ، مذاکرات ، تفاهم ویکجاشدن دریک سازمان سیاسی سراسری درداخل افغانستان مساعی را انتقال داد وخلای موجود سیاسی را بسود ثبات ،صلح ، قانونیت وترقی پرکردوبرمردم اتکا کردکه نیروی اساسی رهبری کشورووارثان بی قیدوشرط سرزمین آبائی مان افغانستان اند .
وقتی به این امر بزرگ وحدت موفقانه میتوان پرداخت که بجای تخریب وسبوتاژ واظهار عدم اعتماد وبه امر داعیه ای مشترک مردم خویش ،تحت شعار حمایت از همدیگرهمکاری کرد ،که کیمیسونهای حزب متحدملی افغانستان ونهضت میهنی افغانستان بحیث پیشگامان این راه ،بدان رسیده اند ، که آغازی است نوید بخش درراه وحدت وهمبستگی با سایر نیروها، احزاب وشخصیتها که مقدمتا برداشته شده است . متکی بر اصل تاکید بر تفاهم وتاکید بر نشستهای متقابل، روابط دایمی ومعاشرت سیاسی بین افراد وشخصیتهای سیاسی ـ فرهنگی مستقل یاوابسته به حلقات وسازمانهای سیاسی وفرهنگی درداخل کشور ودرخارج از آن، بخصوص اروپا هرچه سریعتر باید با ابتکارسریع افراد وشخصیتها وسازمانها هرچه زودتر بدون از دست دادن فرصت دنبال و بکار گرفته شود . ازخرده گیریها ،بهانه جوئی ، بلند پروازی های گروهی ،سکتی،سازمانی ، خودنگری ،غرض وحدت نیروهای دموکراتیک ووطنپرست باید خود داری کرد وجلوگیری نمود .
تمام مساعی مشترک غرض آمادگی واشتراک در انتخابات پارلمانی وشوراهای نمایندگی مردم درداخل کشورجلب گردد .( ازطریق ایجاد کمیسیونهای موقت انتخاباتی ، که امر تهیه لستهای کاندیدا های پارلمانی وشوراهای ولایتی وولسوالیها وعلاقه داریهای کشور را با تفکیک افراد صالح، دموکرات وملی که بتوانند اعتماد مردم را جلب کنند ) را جلب کرد واز طریق مساعی مشترک غرض جلب آرای مردم به کاندیدای نیروهای موتلفه ، نقش سهم گیری مردم را به امرصلح واشتراک درحیات سیاسی واقتصادی واجتماعی وفرهنگی شانراهرچه وسیع تر ومحکم تر واگاهانه تر ساخت .
ایجادکمیسیونهای خود جوش وکاری مستقل وموقت درمحلات وولایات وولسوالیها وعلاقه داریهاوشهرهاودرخارج ازکشور، کشورهای اروپائی،کشورهای همجوار وروسیه واوکرائین ایالات وشهرهای آن امر وحدت را وتفاهم را بطور مستقلانه وآزاد میتواند یاری رساند ، ایجاد همچو اتحاد ها میتواند مورد مطالعه قرار گیرد و از مجاری مستقیم جلسات وتماسها ها از طریق وسایل اطلاعات جمعی(تیلیفون،پست ،جراید ومجلات وصفحاتی انترنتی وغیر امکانات ارتباطی )غرض بیرون رفت از پراکندگی موجود، به امر وحدت ،کمک ویاری رساند. وبا اشتراک مستقیم یا غیرمستقیم وظیفه ای داوا طلبانه ای آرمانهای بیکران خلقهای کشوررابار دیگربحیث وظایف وطنپرستانه وملی وانساندوستانه خویش از سر گرفت . و از طریق سازماندهی جلسات یا کنفرانسها یا ایجاد شوراهای منطقوی یاایالتی وولایتی وشهری درداخل وخارج از کشورسهم خویش را درامر سازماندهی غرض مبادی برنامه موقت کارسیاسی وتشکیلاتی وتفاهم بر اصول ومبادی دموکراتیک ایجاد سازمان سیاسی سراسری افغانستان ودایر نمودن کنگره یا کنفرانس سراسری یا شورای موسسان یا شورای عالی سازمان فراگیرسیاسی وطنی ومتحدرا فراهم ساخت .
تا ما بهم می جنبیم انتخابات شوراهای ولایتی ولسوالیها وشاروالیها وشورای ملی افغانستان ازسر راه ما میگذرد .باید فرصت را ازدست نداده !حداقل مبارزه را درداخل افغانستان که فعال گردید ه ،یاری رساند ولستهای انتخاباتی نیروهای وطنپرست دموکرات وترقیخواه راکه درمحلات وشهرها وولایات بمبارزات انتخاباتی میپردازند تفکیک ومورد حمایت وهمکاری وپشتیبانی قرار داد.
شخصا من در ارتباط با دوستان ورفقا ومسئولین سازمانها وشخصیتهای صاحب نظر در امرایجاد سازمان سراسری متحد وطنی مردم افغانستان به این نتیجه وباور رسیده ام که : هرچه سریعترکار دراروپا که بر زمینه های قبلا آماده شده ،آسانتر عملی است وهرچه زودتر آغاز گردد .این آغازنیازمند تحرک وابتکار عمل از طریق مجاری قانونی وبشرکت مستقیم احزاب ، حلقات وشخصیتهای موثر سیاسی وفرهنگی مقیم کشورهای اروپائی است . که در کار انسجام وشرکت غرض رسیدن به وحدت نظروعمل کاملترداخل اقدام وارتباط گردند وهمکاری هارا درچوکاتهای تفاهم وهمبستگی درکشورها وایالات آن ودرسراسر اروپا، بیک کمیسیون واحد کاری تفاهم وهمبستگی یاکمیسیونهای واحد سراسری موقت اروپائی یکجا همکاری نمایم . تا گامی به امر بزرگ ، مهم وعمد ه ای سیاسی و درحیا ت سیاسی وتاریخی کشور برداشته باشیم . غرض سازماندهی توده ها درمشارکت به نقش گذاری درحیات سیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی وبخصوص تاثیر گذاری برسیاستهای موجود ،که نیازمند تحکیم صلح وثبات وحاکمیت قانون ودموکراسی درکشور است، یاری رسانیم .
همه آنانیکه خودرا به امروحدت نیروهای دموکراتیک متعهد وموثر میدانند با استفاده از امکانات وسیع وآزادودموکراتیک که دراروپاوباالنسبه در داخل کشورفراهم است . امر وحدت را بحیث وظیفه وطنپرستانه وترقیخواهانه ای خویش قرار داده ، به سازماندهی ونظرخواهی ونظردهی ومسئولیت کاری، اداره ورهبری این امر بزرگ را دردستور کار خویش قرار دهیم . ازاطلاع مذاکرات مشترک و واحد حزب متحدملی ونهضت میهنی که غرض حمایت ازهمدیگر ودر نتیجه غرض وحدت کامل سیاسی وسازمانی شان بتوافقاتی رسیده اند استقبال نموده توجه همه مسئولین احزاب وسازمانهاوشخصیتهای مستقل سیاسی وفرهنگی وطنپرستانه را بدان جلب نمود. بار دیکر میخواهیم براین امر تاکید بگذارم که : همکاری ومبارزه ر ا با هم مشترک سازیم تا توانسته باشیم کشور ومردم افغانستان را دربیرون رفت ازشرایط موجود، وبا استفاده از امکانات وراه ها ووسایل قانونی ودموکراتیک یاری رسانیم .
من بدین باورم که شعار رفتن درحاکمیت ، ائتلاف وهمکاری مستقیم با حاکمیت ، یا شعار سقوط حاکمیت درشرایط موجود ،(حضور قوای بین المللی درحمایت از ثبات واستقرار صلح )برای نیروهای دموکراتیک وترقیخواه ، نه مقدور است ونه منطقی است ! باید از آن کاملا اجتناب کرد وبحیث سیاست مستقل ، "انصراف ازحاکمیت " ودرعمل به مردم افغانستان نشان داد که ما وسیاستهای ما درخدمت گذاری بمردم ازطریق مجاری قانونی دراثر گذاری برپروسه های سیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی وفرهنگی ،جلب حمایت مردم به فعالیتهای سیاسی ومدنی وخواستهای اقتصادی ،حقوقی واشتراک فعال درزندگی وکارحکومتها وپارلمانها ونظارت بر آن . یا بطریق دیگر مشکلات راکه بر سرراه مردم افغانستان قرار دارند ما با شرکت خویش درحاکمیت حل ننموده بلکه بر ابعاد آن افزوده میگردد وبهمین ترتیب نفی حاکمیت درشرایط موجود، باعث مشکلات عدیده دیگری خواهد بود که حل آن ازتوان این نیروها بیرون خواهد گردید .
تجربه به ما آموخت که ؛ دنباله روی وعدم استقلال ووابستگی به نبروهای خارجی بسود آرمانها واهداف سیاسی ـ اجتماعی ـ اقتصادی مانبوده ،هرنوع معامله وسازش های پشت پرده را محکوم وافشا نموده ازموضع های سالم وبسود مردم افغانستان وکمکهای بی غرض ومفیدکشورهای خارجی را با سربلندی وافتخار دفاع وحمایت نموده وسوء استفاده های غرض آلود، اهداف ضدملی وضد مصالح مردم افغانستان درستیز یم . ما با وحدت خویش با چلنج بزرگی چه درداخل افغانستان وچه درجامعه ای بین المللی روبرو خواهیم بود یقین کامل دارم که با عقل، خرد جمعی ،فهم سیاسی ومسلکی درعرصه کدرهای وسیع ووطنپرست ،دراختیار مردم افغانستان خواهیم بود دراین مبارزه ، موفقیت وپیروزی از آن مردم افغانستان است وما سرافراز خواهیم بود .
افغانستان این کشورویرانه، وطن آبائی ماست، ما فرزندان وخانواده های ما درغم وشادی مردم خویش شریک ایم ویک لحظه از آن خودرا محروم نمی سازیم .
هیچکس وهیچ ارگانی ویا کمیسیونی، صلاحیت یکجاشدن احزاب وحلقات وگروهبندیهای موتلفه را دریک حزب واحد سراسری یا سازمان فراگیر سراسری ندارد ، بجزء خود این احزاب وحلقات ومسئولین ویا افراد شان، زیرا امر اتحاد دواطلبانه ومستقلانه وآزاد بوده ، از دخول وخروج احزاب وحلقات که بر مبنای دوا طلبانه، مستقلانه ودموکراتیک صورت میگیرد نمیتواند کدام ممانعتی را پیش بینی کرد.
من بنا بر تجارب عملی ونظری ودرنظرداشت شرایط واوضاع داخلی وجهانی در قبال افغانستان، که غرض طرح برنامه علمی سیاسی ـاقتصادی واجتماعی که بر بنیاد آن خواستها واهداف توده های وسیع مردم ، بتواند فعال گردد ومتشکل گردند ، نیاز مند نکات زیرین میدانم :
ــ اهداف مطروحه دربرنامه سیاسی ـ اقتصادی واجتماعی باید جوابگوی منافع اکثریت مطلق مردم غرض اشتراک فعال شان دراجرای عملی آن، یا به اصطلاح دیگر درچوکات کشور موثر بسوداکثریت وترقی کشور بوده(ملی ومترقی )واز لحاظ جهانی ، با جزب مزایای تمدن جهانی وحمایت نیروهای دموکراتیک وترقیخواه واقع گردیده وهمچنان درعرصه روابط بین المللی فعال ومتکی بر همکاری های صلح آمیز جهانی وموسسات بین المللی باشد . یا بعباره دیگر ! مشی همه گیر سیاسی ـ اقتصادی واجتماعی، اهدافی را تعقیب نماید که ضامن خوشبختی افراد جامعه (توده ها ) ( درکوتاه مدت ودراز مدت )بوده وعقب مانی اقتصادی را درکوتاه مدت سمت داده وبا تامین استقلال وآزادی ، صلح ـ ثبات ـ قانونیت ورفاه اجتماعی را تضمین نماید .
بدنبال آن سوال جدی مطرح است که : آیا میتوان برنامه ای سیاسی ـ اقتصادی واجتماعی به متحدان خود ارائه کرد ؟؟ یا خیر !! یا برنامه ای مطرح شده جوابگوی خواستهای متحدان است یا خیر !!
ــ برنامه ای مطروحه باید از چینلهای ذیل آبخورش خودرا تهیه نماید :
1 ــ مرور مجدد برسیاستهای اقتصادی ـ سیاسی واجتماعی، ضد دولتهای استبدادی وتوتلیتار ومذهبی وکمپرادور از یکطرف وارجحیت دادن به سیاستهای ملی، صلحخواهانه وتضمین کننده ای آزادی های اجتماعی وسیاسی .( که درمنطق نظامهای غربی قبول شده است) ( یا اعلامیه حقوق بشر وغیره) .
2 ــ شناسائی نیروهای اجتماعی که در کار بست سیاستهای فوق نفع مشترک دارندومیتوان بر آن تکیه کرد ،ووحدت مبارزه سیاسی ـ اقتصادی واجتماعی وحتی سازمانی را پیش بینی نموده، با تاکید بروجوه اشتراک نیروها، باید همزمان کشمکشهای ومنازعات درونی خلق (ملی،زبانی ،نژادی ،قبیلوی وغیره ) آگاهی حاصل کرد وآنرا مشخص ساخت، ودربرنامه برای آن جای مناسب ، غرض رزمندگی واحدخلقها راه باز کرد . (تضادهای درون خلق ووحدت نیروهای خلق ).
3 ــ توجه به اشکال سازماندهی دموکراتیک نیروهای خلق که هم امکانات وحدت این نیروها وکشمکشهای درون خلق را درپیکار وسیع دشمنان داخلی وخارجی مهیا ساخت . ( زمینه پیکار مشترک علیه دشمنان داخلی وخارجی ) .
4 ــ تقویت جبهه داخلی (تقویت ملی مستقل کشور) از طریق مبارزه های پیگیر درسطح ملی، منطقوی وجهانی که بتواند توانائی طرح خواستهای توده ها را بالا بکشد وضمنا در پیگیری این مبارزه قادر باشند یا گردند ، تا نظام ها یا نظام جهانی را به انطباق با نیازهای خود وادار کنند .(یعنی مخالف نفوذ حاکمیت قدرتهای بزرگ که میخواهند کشوررا با نیازهای خویش انطباق دهند .) .
5 ــ از لحاظ سیاستهای داخلی اتکاء وپا فشاری برسیاستهای اقتصادی که بر باز توزیع در در آمد ها هم ازلحاظ مناطق وولایات کشور وهم از لحاظ رشد متوازن وضروری استوار باشد ، تا ازیکطرف توده های وسیع مردم کشوراز تامین سطح رشدوآهنگ رشد ومدرنیزه شدن کشور متضرر نشده وبه گروه های فقیر سقوط داده نمی شوندوقسما دموکراسی از لحاظ اقتصادی ـ اجتماعی تامین میگردد .
6 ــ تاکید بر نظام دموکراسی وآزادیها وحقوق بشر وسایر دستآوردهای جامعه متمدن . پروژه که با نظرداشت خطوط کلی فوق تدوین شده باشد بیشتر مترقی مطابق نیاز زمان بوده وتوده ها را در رزمندگی شان ، غرض تامین اهداف عاقلانه شعوری رهبری می نماید .
نوت : با در نظرداشت مطالب فوق نباید فراموش کرد که در مجموعه ای تدوین پروژه ای مرام یا برنامه برای یک حزب وسازمان ویا جنبش ، برسیستم گسترده ومنسجم وپیگیر پروژه که جوابگوی عمل واقعی برای مجال بمیدان آمدن توده ها بدفاع از خواستهای منسجم وعادلانه وشعوری شان منسجم گردد، نیاز عاجل وعملی است . درپایان بحیث حسن اختتام مشوره ای دوستی را در نظ گرفته تاکیدی برعنوان که " باید فرصت را از دست نداد !! " نموده، توجه جدی همه دوستا ن ورفقا وسازمانها واحزاب سیاسی وشخصیتهای مستقل سیاسی وعلمی وفرهنگی را به داعیه افغانستان امروزی مردمان ستمگشیده وزحمتکش آن جلب نموده باردیگر مسئله بازنگری به امر وحدت واتحاد را دربین نیروهای همسو وهمطرازیا دوستان مردم ونیروهای دموکرات ومترقی جلب نموده، تاکید میگذارم که : نباید اشتباهات گذشته را تکرار کرد وبار انقطابها ومبارزات درونی دوستان ونیروهای درون خلق را به نسلهای آینده کشور بار دیگر انتقال داد ." باید فرصت را از دست نداد !!" که شرایط امروزی امکان بیرون رفت وتاثیر گذاری برثبات صلح وامنیت وحاکمیت قانون وتوسعه اقتصادی را در برابر همه نیروهای دموکراتیک وصلح خواه وترقی پسند قرار داده است.
سرورمنگل ویسبادن جرمنی .30.05.0