بصیرکامجو

آلمان


   

                  اسلوب آزاد اندیشی  ازسنت و مدرنیته

مشاوره والگو سازی در پرتو سنت ومدرنیته :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

      دگر گونی کنونی ساختار اجتماعی ـ اقتصادی کشور ما وجاگیری نظام مردم سالار وپارلمانی به جای نظام هایی مطلق العنان  تک قومی  قبیله یی سیر شرایط ضروروقانونمند یست که زمینه های مساعدی را بسوی عقل گرایی و تجربه گرایی و تقاضای مردم را برای مشارکت در امور سیاسی وکشوری فراهم میسازد.

     از نظر روشن شناسی علوم بشری به اثبات رسانیده که ویژگی خاص انسان درتعدد انتخاب او نهفته است. برای آنکه حیات اجتماعی تداوم یابد چنگ در دامن انتخاب زد و تصمیم باید گرفت ، ابراز وجود باید کرد ودر راستای تصمیم گیری عقل گام هدفمند باید برداشت . بنا براین ویژۀ انتخاب است که باعث تعارض و تخالف اندیشه میان انسان ها میگردد. ودر همسویی این آرمان محور همه ستیزه های اجتماعی همین خواست : حق قدرت ، حق ثروت ، حق حیثیت و حق اعتبار است . هر تصمیم سیاسی وهر رویکرد فکری که با حق شناسی و حق گیری مسئلۀ توزیع قدرت مرتبط باشد ، این فزونی تقاضا بر عرضۀ بالفعل آن باعث میشود که به سمت رقابت مبارزۀ سیاسی سوق پیدا کند .  

     برای تعین شیوۀ دست یافت مطلوب کمیاب ( قدرت ، ثروت ، حیثیت واعتبار ) بگونۀ متعادل آن راه خیلی درازی در پیش است . اما در سو رفت این حق مقدس انسان و دست یافتی به این آرمان اخلاقی با اتکا بر مجموعه ای از ارزش ها ورهنمود ها در تعین عمل وبویژه عمل سیاسی یک خط فکری ( در فراسوی طرح استراتیژی سیاسی رهبری جامعه ) قبول وانتخاب گزینه های زیر قابل تبیین است.

      1ـ خروج ازداوری ایدالوژی گرایی و تک اندیشی در موارد مشاکل سیاسی،  رجوع به کاربرد شناخت عینی ودقیق ازتاریخ وکارنامه های سیاسی نظام های گذشته وحال ، کالبد شکافی ومعرفت زیرساخت های  اصل عقب ماندگی .

     2 ـ تجدید تربیت اخلاقی افراد جامعه به روحیۀ دگردوستی وآماده سازی خُلقی  روحی و روانی آنها به قبول « حق ملکیت و حق مشارکت » و اطاعت از اسلوب حق شناسی و حق دادی.

      3ـ  رفع نقایص شیوه های معرفتی دید گاه های ذهنی حکومات قبلی و نگرش شخصیت های مستقل خود بین ، ازمزایایی  سنت انسان گرا ورویکرد های تفسیری دین پیرایی تکامل پسند کشور ما و از داشته های فرهنگی جهان صنعتی غرب .

      4ـ  برداشت خردمندانه ازگسترش روابط متقابل حقوق سیاسی و اقتصادی افغانستان  با جهان غرب صنعتی و اشاعۀ فرهنگ همکاری و همبستگی میان برداشت های « سنت و مدرنیته » وراهیافتی اساسات عینی کارمشترک المنافع میان برداشت های سنتی شرق واز آنجمله کشور ما با جهان متمدن با داشت صحت فکرو حُسن نیت  ،اعتماد و احترام متقابل با تعادل حقوقی و فرهنگی ـ  بنفع صلح ترقی وتکامل اجتماعی همگانی.

     5 ـ صف آرایی و جبهه گیری از جنس اندیشه صلح برای تولید نظام فکری لازم در کارآیی مبارزات حق خواهی و حق گویی ، در فرا رفت ایجاد پل همکاری و دوستی میان خلق های وطن ما وجهان متمدن غرب . 

       بر اساس موضوع  سیاست کردی فرهنگ توسعه و تعبیرخواست زمان متمدن ،  ما متعهد خواهیم بود که  نحوۀ تفسیر وبازخوانی از فرهنگ وسنن پسندیده ما بایست معطوف به عمل سیاسی باشد. رسالت داوری خردمندان کشور ما در این تعبیر ایجاد مؤلفه های ابزار فکری لازم برای رهبری سالم نیرو های مقاومت ملی آزادی خواه ووطنپرست غیر وابسته، وفاداربه حفظ استقلال ومنافع ملی کشور در پیروزی مبارزات سیاسی  برحق پارلمانی وکارنامه های سازندگی  ایشان در حال و در آتیه میباشد.

      تحلیل و تأمل بیان عقل پذیر از بارمعنایی مقولات « سنت و مدرنیته » زمانی در گذرگاه شناخت مطلوب کمال واقع میشود که راهبرد وگزینش رویکرد های اندیشه ازانتخاب ارزشدادی « آزادی تفکر » برخوردار باشد. این اسلوب عقلانی درفراسوی ریشه یافتی بحران های سیاسی وراه پیدایی تحولات شگرف اجتماعی تکامل یابنده ، به بمثابه نورگوهر شناختی هستی وجود ،عرض حضور میکند .

     ارزشدادی  آزادی تفکروباز نگری شیوه درک ما  ازفهمایی  رابطه متعادل ومتوازن « سنت و مدرنیته » درهدف داشتی اعماروسازندگی جامعه  نوپای افغانستان راه را بسوی نظام همآیشی واقعی باز مینماید. 

      این شیوه های جوهری خردمندانه ازکنه ، طریقه و سیرت وسرشت سنت  وماهیت انسان نگری این قول وفعل ازیکسو تصویر عینی ای بما میدهد،

 وازسوی دیگر در شناسایی جهان متمدن ودست آورد های علم و تخنیک وبخصوص پیشرفت های چشمگیرجوامع غرب صنعتی وازتجربه استقرار دموکراسی وتعادل حقوق شهروندی  دراین کشور ها ، مارا مدد میرساند .  

ساختارۀ وجودی سنت و مدرنیته :

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

           آنچه شناخت مارا در مورد ارزشدادی مدرنیته یاغرب صنعتی کم وزن جلوه میدهد همانا نگرش آن به یک کل واحد یا طبیعت کلی میباشد. چرا با این تصور ما از ماهیت داشتی فرهنگ شرق که جزیی از « کُلّی » میباشد چشم پوشی کرده ایم .  با نگرش چشم انداز متعادل در شناخت بارارزشی و معنایی هردوفرهنگ  به نفع خوشبختی انسان ، ما میتوانیم راه حل های معقول تری را بیآبیم .  وبااین همگونی برخورد عاقلانه زمینه های مثبت ومعقول محموله های مادی و معنوی اسلوب همآیشی و همبستگی ملت های با هم برابر جهان را در یک جبهه واحد عمل ایجاد مینماییم .

        ساختارۀ وجودی سنت و مدرنیته در مجامع شرقی و غربی گونه های کلیتی  از مجموعه همکاری تحرکات گروهی  ، روحانیان ،  فیلسوفان  ، سیاست پیشگان ، دانشمندان ،کارگران ،دهقانان ، مدیران ،  صنعتگران ، پیشه وران ، باور های دینی ، گرایش های روانی ، رسوم فرهنگی ، افکار فلسفی ، علوم تجربی ، رقابت های فردی ، تحولات اجتماعی و روابط انسانی آنان است . که در روند شکل یابندگی تاریخ همه مسبوق به وحدت نظام است .

       هرگزینه فرهنگی درذات خود توانایی جذب ودفع دارد. یعنی آنچه را از فرهنگ های دیگر برای زندگی خود مناسب می بیند میگیرد وآنچه را نا مطلوب میداند نمی پذیرد . اما صحت وتوانمندی  داشته های فرهنگی کشور ما در جریان تداوم جنگ های تحمیلی در صور بیمار گونه هستی حیات دارد . وفقط با تدبیر عمل و صحت فکر و نیت اخلاقی وبا کار مشترک جمعی خرد مندان ،  آنرا به سطح باروری تبدیل کرد. که بتواند حاجات امروزرا بگونه ای مرفوع  وآینده را بسازد . 

گزینش راهبردی در مورد سنت و مدرنیته :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

     برداشت عقلانی ایکه از  « سنت پسندیده کشور» و از « نهاد های مادی و معنوی غرب صنعتی » که در پرتوی استقلال نفس وفضیلت مداری ، دور از چسپش های ایدالوژی وعقیدتی به تأمل می آید ، بمثابه اساسات معنوی  زیر ساخت سیاست نوین جامعه مان درراستای باز سازی و نوسازی افغانستان نوین تلقی میگردد.

     با قبول این ارزش های فرهنگی شناخته شده وپذیرفته شده، همگون ومردم پذیراز« سنت ومدرنیته » که براصل خواست زمان و نیاز کشورو منافع ملی ما استوار باشد، وهدف غایی  آن ارزش ها وتحقق عملی آن در جامعه مان  صرف بخاطر :آزادی انسان ، آزادی حق ، آزادی حق انتخاب ، آزادی فکر ، آزادی اندیشه ، آزادی بیان باشد ، بکارگیری چنین ارزش ها جهت حفظ نجابت و شایسته سالاری انسان راه را برای تأمین همبستگی و همجوشی ملی وعدالت اجتماعی ، محو کامل فقر و بیسوادی ،باز می سازد. 

       تجارب علمی و داشته های تاریخی کشور ما حاکی ازآن است که سنت گرایی تیره ووابسته ( خشک اندیشی ، کُند اندیشی ، تنگ نظری و کوته بینی ) که متعارف به تعصب است ،همواره با این پیش داوری های نابخردانه ولجوجانه که زاده جهل وضعف  قوۀ مقایسه وسنجش میباشد ، خود را برحق ومخالفان را با چشم نفس باطل تلقی میکنند وبا سرخردگی های نیت وآلودگی اغراض نفسانی جلو رشد و تکامل فرهنگ نوین را گرفته و زمینه های آشتی و همکاری مشترک با فرهنگ متمدن غرب را سد واقع شده اند . این شیادان مزور وفریب کاران تفرقه افکن دست ساخت حوزه های پرورش دادی دیوبندی پاکستان، ارتجاع منطقه ، هم مانند لکه سیاه تعصب سرشت وناتور ،با ویژۀ اجیر اندیشی و کژاندیشی ، جهالت وبی بصیرتی پیوسته  در بدنۀ بی غش و بی تعصب سنت پاکیزه وپسندیدۀ  کشور مان جاداشته ودرپیوند وخوش خدمتی حلقات حاکم وابسته به  استعمار نو وکهنه در جامعه ماو درمجامع شرقی مشکل قابل تأمل و تدبیر است .

     نظامی ( 1135 ـ 1217 ) سنت گرایی و تعصب را یک پدیده ناقص می شناسدو مینویسد :

برون کش پا ازاین پا چیلۀ تنگ

که کفشی تنگ دارد پای را لنگ

      زندگی به مفهوم زیست انسان وانسان دوستی نه در زمان گذشته بلکه درزمان حال و آینده معنی حضور دارد. باید رسوم فرتوت وکهنه گزین که انشقاق لایه های اجتماعی جامعه را ترویج نماید فاقد  ِبه گزینی ، بالندگی و آینده نگری باشد از کاربرد رهیافت طرح سیاست ساختی آینده بدورنگهداشته شود . 

     جهان سنتی : به بیان دید و معیار های سنجش عده ای از خردمردان غرب ، از گذشته تا به حال در داوری های دایره خط تصمیم گیری مشاکل حاد جهانی در حوزۀ خارج از تاریخ قرار داشته است . وصرف با درک حقایق عینی زمان وتاریخ وبا شناخت علمی از اندیشه های دموکراسی جامعه غربی بنفع صلح و آشتی در سیارۀ ما وبا بینش آزاد اندیشی وانسانگرایی ، که نمود کلیت های پیش قراولی اند ،  راه ورود به تاریخ جهانی را برای خود هموار مینماید .  این اساسات  حر کت ودست یافتن به بنیان های  تجدد سرانجام وفاق دوجهان بینی از جنس صلح را باهم دردرازنای تاریخ جهانی مساعد خواهند ساخت.    

       پذیرش سنت بصورت اخص به عنوان منبع اساسی بهره برداری سیاسی درجهت توسعه و تکامل فرهنگ مادی و معنوی در قالب گزاره های علمی ، دارای قدرت پیش بینی بوده وتغذیه کننده روان فکری توده های ملیونی افغانستان درامر مبارزات سیاسی و اجتماعی ایشان به سود استقرار حاکمیت متعادل ملی میباشد.

       در رهیافت فهمی مبتنی بر تفکر غرب شناختی و عوارض ذاتی آن ووجه وفاقش با ما تبلوری ازتعریف حوزه های ( فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی ) میباشد.

      درهمگامی بااین اسلوب ،  موفقیت سیاست گذاری وسیاست کردی جریانات فکری عاقلانه کشور مان در این بستگی دارد که نگرش های متعادل و معقول در استفاده بردی از هردو حوزه را در الویت های عمل سیاسی خویش قرار دهند. در یک بیان : همکاری اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی با ممالک غرب صنعتی  را یگانه راه  تضمین کنندۀ حیات سیاسی صلح آمیز، پایداروغنامند در افغانستان نوین قبول فرمایند.  ودر قالب گذاره های وصفی و تبیینی جهت روشن ساختی اذهان نسل پیش رو و دیگر لایه های اجتماعی در گفتمان ها ، و در مطبوعات آزاد آنرا  به  تبلیغ  گیرند. 

      با اتکا وتائید به این بینش آفتابی گفته آمده فوق ، خرد مند اکادمیسین دستگیر پنجشیری در رسالۀ علمی وسیاسی خویش«  تحت عنوان :  به پیشواز هشتاد و ششمین جشن استرداد استقلال افغانستان »  در مورد مرام همآیشی ورویکرد های فکری وسیاسی قهرمان ملی زنده یاد احمد شاه مسعود بادید باز و درک عینی و عاقلانه ازشرایط وخواست زمان ، منطقه و جهان به نفع صلح ، آزادی وترقی اجتماعی جامعه ما ، صفحۀ از تاریخ وطن را بتشریح گرفتند .  نسل پیشتاز، پاکیزه وغیروابسته کشوررا درهمدستی وهمفکری وهم صدایی با دیگر نیروهای استقلال طلب و تکامل پسند دریک جبهه واحد سراسری ملی ودموکراتیک بخاطرمبارزات سیاسی حق خواهی و حق گیری به قبول این راه وروش متعادل حقوق شهروندی رهنمایی ، تشویق و ترغیب فرموده اند.        

       محترم پنجشیری در اطاعت از احساس اخلاقی که ثبوتی از داوری های استقلال نفس وجوهری از فضیلت و کرامت است ، درد واقعی جامعه مارا با چشمان حق بین و جذبه های احساس قلبی وخونی وبا پاکیزگی ضمیرو وجدان بی آلایش ایشان باز شناسی ، تبیین وارزیابی مینمایند .  وگزینش اندیشۀ احمد شاه مسعود را که از کوره های داغ آزمون مقاومت ونبردواز خطاهای حوزه اقدام وعمل واز فرآیند : کنش سنتی و کنش عاطفی ، کنش عقلانی و کنش مدرنیته   در بهره گیری از روابط قدرت خواستی نظام کشوری ، پا به عرصه وجود گذاشته به مثابه فرهنگ سیاسی راهیافت صلح وآزادی و ترقی اجتماعی به نسل دگر اندیش و پیشرونده افغانستان نوین معرفی میکنند.

        اکادمیسین پنجشیری به ادامه بیان شیوه های انطباقی فرهنگ وآموزه های صلح وترقی به نسل جوان از زاویه انسان نگری می گوید:

   «    ... عقول وقلوب  جوانان میهن ما، سر شار از شور زنده گی وامید  است.

 باور تزلزل ناپذیر دارم  همانگو نه که  در مبا رزات مسلحانهء  ضد تجاوز  "مثلث    شیطانی"   یکی ازقله های پیروزی را تسخیر کرده اند .  - در آینده " علم مبارک آزا دی" را نیز   بر قله های  دشوار گذارتر پیروزیهای نوین از طریق مبارزات ملی - دموکراتیک، قانونی ،پارلمانی  و مسالمت آمیز برافرا شته میتوانند  ونقش پر افتخار اجتماعی ملی وتاریخی خودرا به سود رهایی مردم شهید پرور و  تحقیرشدهء ما و تمامی  ستمدیده گان افغانستان مستقل ایفامیکنند  .» 

      قابل یاد آوری میدانم که هدف از کالبد شکافی « سنت و مدرنیته »  ، این نوشته در صدد آن بوده که با روشن بینی واستفاده از اسلوب عقل استدلالی و نقد جدید ، در زمینه موقعیت فعلی فرهنگ سیاسی ، راه پیدایی راهرفت صلح ورشد فرهنگ خویشتنداری وتحمل  به نسل جوان با فهم عمیقترمسائل یاری کند.

 معیار ارزیابی ما در این گمانه « توسعۀ فرهنگی » در کنار تکامل زیرساخت حیات اجتماعی جامعه وراهبرد های بکار گیری اساسات همکاری متقابل میان این دو جهان بینی ( شرقی ـ غربی )  صرف گزینه های سیاسی در بیداریی بینش همآیشی ملی و جهانی درتقویه احساس دگر دوستی میان  نسل پیش تاز و تکامل خواه وسایر نیروهای وطنپرست  کشور ما می باشد وبس .

 

 باعرض حرمت

بصیر کامجو ـ آلمان

21 اگست 2005

basirkomjo@yahoo.de


بالا
 
بازگشت