مروری به کابینه آقای کرزی (بخش دوم)
پیش از اینکه به اصل مطلب پرداخته باشم یک بخش ترجمه مقاله(جوکتزمن) که در اخبار شماره شش صد پنجاه پنج 17.105 امید پخش شده است خدمت شما به عرض میرسانم«در نامه از کابل که به مجله طنز- پرایود آی که در انگستان نشر میشود رسیده است، وضیعت زنده گی اعضای جامعه بین المللی را چنین شرح مینماید، مجله ادعا میکند که تنها 16% از 4.5 ملیارد دالر که در کنفرانس توکیو برای بازسازی افغانستان وعده داده شده بود بدست دولت افغانستان رسیده است. متباقی را انجو ها به مصرف رسانیدند. در افغانستان کلمه انجو ها به ارگان های ملل متحد و سازمان کمک های بشری اطلاق میشود . همچنان تذکر به عمل آمده که ملل متحد برای کارمندان خود روزانه 400$ برای مصارف شان میپردازند»
روی این واقعت ها بالا بود که دو وزیر پلان تقاضا داشتند که باید کمک های بین المللی مانند سابق به دولت داده شود و وزارت پلان مصارفات بودجه انکشافی را باید به دولت و کشور های کمک دهنده به اساس فصل باد حساب بدهد تا نشود که پول ها حیف میل شده و یا به کدام مطلب مدرک دیگر به مصرف برسد.
مگر این نظریات نیک ایشان از سوی دولت پزیرفته نشده و نتیجه آن شد آقای محقق بر کنار و آقای بشر دوست مردانه وار منافع ملی را بر منافع شخصی ، گروهی و قومی برتری داده از پست خود استعفا نمود که متاسفانه سخنگوی حکومت تبصره نمود. که این عمل را تنها برای بدست آوردن شهرت کرده است. بی بی سی که طرفدار حکومت دست نشانده میباشد عین متن را به نشر سپرد. به عقیده بنده آقای بشردوست یک عمل ملی را انجام داده با داشتن یک پست وزارت منافع ملی را قربان منافع شخصی و قومی نکرد. خداوند از نام بد(میهن فروشی) ما را نگاه کند.
روی درک چنین واقعیت ها بود که جامعه جهانی سر پرستی مشارکت اقوام گوناگون افغانستان را در حاکمیت سیاسی ای کشور در نشست بن به عهده خود گرفتند، زیرا آنها میدانستند که ثبات و پایداری در افغانستان بدون ایجاد یک حکمت فراقومی نمیتوان تامین کرد. مگر با آن هم آقای کرزی و تیم آن با همکاری خلیل زاد از همان سیاست های قبیلوی کار گرفته مشارکت ملی را به کلی خدشه دار ساخت و حکومت تک قومی را رویکار آورده است. برای تایید گفتار خود بعضی بخش های از مقاله که توسط چارلی سانتوز مدیر اجرایه بنیاد انکشاف آسیای میانه، البرت کبوت رییس بنیاد انکشاف آسیای میانه و پاول برنس عضو پیشین کمیته روابط خارجی سنای امریکا را به گونه کوتا برای شما بازگو مینمایم.
« درک واقعیت های منطقوی افغانستان توضیح میدارد که چرا کابل در اتخاذ موضع گیری مخاصمت آمیز با مناطق غیر پشتون پافشاری میکند. در پیوند به چنین روشی آنان تهدید های روز افزون ناشی از مناطق پشتون نشین جنوب و شرق کشور را ماست مالی میکنند چنین روشی نه تنها فرصت خیلی مساعد را برای نوسازی نیرو و نوسازی سازمان طالبان به میان آورده است، بل سبب سوءاعتماد و بیگانه گی در میان قبایل پشتون نیز گردیده است.
ایشان میگویند که: افغانستان اساسا یک کشور اقلیت هاست از این رو تلاش های پی در پی برای متمرکزسازی بدون اعمال سرکوب به کمک مداخله خارجی هیچ گاه پیروز نبوده است. متمرکز سازی از لحاظ تاریخی همیشه وسیله برای اختناق بوده است. گذشته از کارزار پیشین، رژیم طالبان خود نیز تلاشی بود برای تحمیل یک هویت فرهنگی،مذهبی و تک قومی بر اقوام دیگر. هر گونه تلاش جدید برای تکرار آن سبب ژرف نمودن دشمنی میان اقوام عمیقا انقطاب یافته افغانستان خوهد گردید.
ایشان میفرمایند که:
یک ساختار بدون متمر کز سازی میتواند سرآغاز مرمت روابط شدیدا آسیب دیده میان گروه های قومی گردد و برای افغانها شکل قابل قبول از دیموکراسی را عرضه بدارد. ایشان در آخر میافزاید که: متمرکز سازی یا در واقع تک قوم سازی کردن کشور، با در نظرداشت میزان تنوع درین جامعه وظیفه دشواری بوده که به منظور تامین تسلط مردمان ديگر همواره نیاز به مداخله خارجی داشته است. در اواخر سده نوزده امیر عبدالرحمان خان عناصر مهم از حاکمیت افغانستان منجمله سیاست خارجی و سرحدات را در بدل پول و اسلحه با انگلیس ها معامله نمود تا در مقابل در سرکوب مردمان ديگردست آزاد داشته باشد. حتا بخش قابل ملاحظه از اراضی پشتون نشین را نیز به انگلیسها واگزار شده است.
این یکی از دلایل قابل نفوذ بوده سرحدات شرقی و جنوب شرقی کشور میباشد.
اگر قدرت سرکوبگرانه رهبران افغانستان، اشغال شوروی و سپس رژیم طالبان نتوانست تنوع ملی را نابود سازد و یک دولت مرکزی قوی را ایجاد نماید، بعید به نظر میرسد که اداره کابل امروز بتواند به کمک جامعه بین المللی از عهده این امر موفق بدر آید.
چنین تلاشی نه تنها فوق العاده غیر واقعبینانه است بل اخلا قا هدف غیر مجاز را دنبال میکند. تخریب ساسی مناطق از طریق تضعیف ظرفیت دفاعی آنان به وسیله حمله بر مشروعیت آنان و بالاخره زدن چسپ جنگسالار به رهبران آنان و پشتیبانی از اداره کنونی یک عمل غیر قابل قبول و تلاش بیهوده خواهد بود.» رجوع به اخبار امید.
یکی دیگر از محاسبات دقیق سیاسی و سنجیده شده حامیان خارجی کدبان کرزی، موقع ندادن به مردمان ولایات کاپیسا و پروان است.
تقرر سه وزیر از یک ولسوالی پنجشیر هم از روی حسن نیت نبوده بلکه این تقرر نیز به دو منظور صورت گرفت.
یکم- اینکه ایشان را در ذهن مردم داد که چرا از یک ولسوالی سه وزیر
دوم- آنها را طوری استعمال نمایند تا ایشان که اندازه شهرت در میان مردم داشتند در چشم مردم شمال و دیگر اقوام گوناگون بد معرفی نمایند، و همان گونه هم شد زیرا ایشان آنقدر متوجه خود شدند که متباقی مردم شمال و دیگر اقوام را فراموش کردند حتا مردم پنجشیر را. سوال در اینجاست که چرا امریکا ، انگلیستان و پاکستان این کار را کردند در حالیکه به کمک مردم شمال و قوای مقاومت طالبان را راندند و زمینه مساعد شد تا امریکا افغانستان را اشغال نماید.
این موضع دو علت تاریخی دارد.
ادامه دارد....
از سوي فقير محمد از آلمان
***************
مروری به کابینه آقای کرزی و مقرری های بعدی آن
تعین و تثبیت کابینه آقای کرزی روی محاسبات دقیق سیاسی صورت گرفته است.
الفنستن سفیر انگلیس در افغانستان بعد از تجربه جنگ اول افغان و انگایس تشخیص نمود که نماینده ما در افغانستان باید از خاندان سردار پاینده خان باشد. روی همین دلیل انگلیس ها برای این که جانبداری خود را موجه جلوه داده باشد موضوع اکثریت روکش قرار دادند در حالیکه حقیقت چنین نیست «روجوع به کتاب الفنستن به نام افغانانو» انگلیسها هیچگاه به دیگر اقوام موقع ندادند که به قدرت برسند به غیر از اقوامی را که خودشان تشخیص داده اند مثل ها زنده آن خاندان اهل سعود، فیصل در عراق، ملک فاروق در مصر، ملک حسین در اردن و رضا شاه در ایران.
امریکا بعد از شمول در پکت سیتو(ایران، پاکشتان، عراق، انگستان و امریکا) آیزنهاورد ریس جمهور امریکا در سال 1953 خط دیورند را به رسمیت شناخت.
حکومت پاکستان بعد از بین بردن شاه ایران، بحیث نماینده امریکا در منطقه و از متحدین نزدیک آن گردید. بناا امریکا همیشه مسایل وقضایای افغانستان را از عینک پاکستان برسی نموده و مینماید و هیچ گاه منافق ملی پاکستان را فدای منافق ملی افغانستان نمینماید.
پس از روی کار آمدن حکومت موقت، حکومت پاکستان برای تحقق اهداف دراز مدت خود طالبان را به حیث یک حربه، به مقابل افغانها استعمال مینمایند تا یک حکومت فرا قومی به وجود نیاید.
حکو مات پا کستان و امریکا که از حامیان اصلی طالبان هستند روی خدمات ارزشمند آنها، کشتار های دسته جمعی، سوختاندن خانه و کاشانه مردم شمالی، اره کردن تاکستان ها و درختان مثمر، ار بین بردن کاریز ها وکوچ دادن اجباری ایشان به دیگر ولایات و همچنان برنام ساختن اسلام و مسلمان ها به سطح جهانی، میخواهند که طالبان را دوباره روی کار آورند.
ناگفته نماند که طالبان قسمتی از برنامه امریکا بودند و هدف شان این بود تا با اعمال زشت و غیر انسانی خود زمینه حضور نظامی امریکا را به افغانستان و منطقه مساعد نمایند. همچنان نماینده گان طالبان مانند عبدالحکیم مجاهد و لیلا هلمز کواسه فیض محمد ذکریا علنا به نفع طالبان فعالیت داشتند حتی آقای خلیل زاد تا پیش از تغیر پالیسی امریکا از طرفداران سر سخت طالبان بود و بسیار اصرار داشت تا حکومت امریکا انها را به رسمیت بشناسد.
جاوید لودین سخنگوی آقای کرزی و آقای خلیل زاد سفیر و کل اختیار افغانستان اجبارا در اثر سرو صدا های که از طریق رسانه های درون مرزی و برون مرزی که بلند شده بود حکومت سری با طالبان داخل مذاکرات هستند، اجبارا اعتراف کردند که مذاکرات خصوصی میان حکومت و طالبان روان است. ضمنا آقای خلیل زاد طالبان را « طالبانیکه در اصل دسیسه وتوطیه و دسیسه شامل هستند» وطن پرست خطاب فرمودند که ایشان مانند من وطن پرست هستند.
انگلیسها و اکنون امریکایی ها تقریبا در همه جهان نماینده گان خریده شده خود را که قبلا به اساس دسایس و صحنه سازی ها به قدرت میرساندند، اکنون توسط قوای نظامی آنها را به اریکه قدرت مینشانند، مثالهای زنده آن افغانستان، عراق، بوزنیا، کوسو وو و غیره میباشد.
حالا برای اینکه اعمال خود را موجه نشان داده باشند مسله ترورسم را رو کش مینمایند.
آنها میگویند که «اگر شما با ما نیستید پس شما تروریست هستید» مانند که انگلیسها ضربالمثل داشتند که «اگر شما با ما نیستید پس شما مخالف ما هستید».
هر کسی که حق خود و آزادی خود را بخواهد و یا برای حصول این مرام به مقابل متجاوزین بجنگد به نام ها ترورست و جنگسالار یاد میشود. امریکا که رهبری اصلی این عملات بدوش دارد برای اینکه مالیه دهنده گان و بعضی از مردمان جهان را فریب داده باشند شماری از عساکر متحدین خود را نیز شریک ساخت، و حتی در این اواخر در عراق و افغانستان نیز کشاندند تا به ایشان نشان بدهند که ما تنها در این عملیات نیستیم بلکه یک قسمت از جهان در این مبارزه با ما همکار هستند، در حالیکه این آقای بوش و تیم جنگی وی است که خود را فریب میدهند نه جهان را.
بعد از مقدمه مختصر روی پالیسی و خط مشی ستراتیژیکی امریکا و متحدینش به اصل مطلب بر میگردم.
کابینه آقای کرزی تقریبا یک کابینه امریکایی است، زیرا بیشتر از وزرای تحصیلات عالی خود را در آنجا تکمیل و یک مدت زمان زیاد را در آنجا زنده گی نموده اند همه وزرات خانه های کلدی را بدست گرفته اند.
اگر این کابینه را یک کابینه پاکستانی نیز بگویم جا دارد زیرا بعضی از آنها با حکومت پاکستان سابقه طولانی دارند و مورد اطمنان حکومت پاکستان میباشند.
یکم :-
عبدالرحیم وردک وزیر دفاع – موصوف که نماینده پنتاگون میباشد در دهه نود قرن بیست به حکومت پاکستان معرفی شد تا از ایشان کار لازم بگیرند. آی. اس. آی او را موظف ساخت تا یک شورای نظامی در پهلوی دگر شوراها مانند شورای همآنگی، شورای علما، و غیره تاسیس نمایند.
آقای وردک با ایجاد این شورا یک قسمت زیاد از صاحب منصبان سابقه دار کشور را از ضابط تا به جنرال در آن جذب نموده و ما هانه از صد تا پنجصد دالر نظر به رتبه ایشان معاش تعیین کرد. و ظیفه عمده آنها تبلیغات و پروپاگند به مقابل حکومت جهادی و سپس تخریب قوای مقاومت و خاصتا بر ضد احمد شاه مسعود بود و ضمنا به گونه ریزرفی نگاه شده بودند تا در مواقع ضرورت از آنها کار گرفته شود. چنانچه در وقت حمله طالبان و بسر کرده گی جنرال های پاکستانی به افغانستان همکاری زیاد کردند « رجوع به کلکسون اخبار سحار میان سالهای 1993 تا 2001 »
دوم:-
انورالحق احدی وزیر مالیه وریس حزب فاشیست افغان ملت:- حکومت پاکستان به احدی و تنی هدایت داد تا اعضا و پیروان خود را مسلح ساخته با طالبان درون خاک افغانستان شوند ، تا با آنها کمک و رهنمایی نمایند.
ایشان به فکر اینکه طالبان در امور سیاسی و نظامی وارد نیستند، اگر همه ولایات افغانستان را اشغال کردند ما بعدا به آسانی میتوانیم آنها را از صحنه دور کرده و زمام مملکت را بدست بگیریم.
همان بود که ایشان بروت ها را کوتا و ریش ها را دراز کرده، چپلی به پا و پتکی را سر شانه انداخته راهی افغانستان شدند بدون اینکه عواقت این عمل خود را فکرکرده باشند، منافع شخصی، گروهی و قومی خود را بر منافع ملی برتری داده دست بکار شدند. و وظیفه را که یک تعداد محدود از خاندان محمد زایی که در طول چند سده انجام دادند به دوش خود گرفتند بدون اینکه از امین، ببرک کارمل و نجیب درس عبرت گرفته باشند.
نا گفته نماند که بعضی از شاهان و روسای جمهور افغانستان که به اشکال مختلف خود و وطن را فروخته اند از همه اقوام خود نماینده گی کرده نمیتوانند زیرا تاریخ افغانستان نشان میدهد که اقوام مختلف افغانستان اعم از پشتون، تاجیک، ازبک، هزاره، نورستانی و بلوچ متحدانه در برابر دشمنان خود جنگیده اند«رجوع به تواریخ آقایان غبار، حق شناس و فرهنگ»
سوم:-
جلالی وزیر داخله:- به اساس هدایت سی.آی. ای و آی. اس. آی در دوره انتقالی کار های زیر را به سود حکومت پاکستان انجام داد:
الف- همکاری در خلع سلاح یکجانبه با وزارت دفاغ و تضعیف قوای مقاومت
ب- ترتیب و تنظیم دسایس و توطیه ها علیه اسما عیل خان و پسرش با همکاری رحیم وردک و عارف نوروزی وزیر اسبق سرحدات.
ج- مسلح ساختن یک تعداد مردمان قبایلی سرحدی به بهانه اینکه از سرحدات حراست و کنترول مینمایند و تعین معاش گزاف به ایشان که بیشتر شان از اعضای آی.اس.آی میباشند.
د- سهل انگاری و به فراموشی گذاشتن تعین و تثبیت مجدد سرحدات شرقی و جنوب شرقی به اساس خط منحوس دیورند توسط هیت سه نفری « امریکا، افغانستان و پاکستان» در اثر سرو صدا های مردم تعین شد تا نقاط مهم و استراتیژیکی افغانستان را که در طول بیست و پنج سال اخیر پاکستان تصاحب نموده ارزیابی نمایند.
ح- تعین یک قسمت زیادی از کدر های وزارت داخله و پولیس از طرفداران طالبان و حامیان شان.
اگر زیادتر دقیق شویم دولت کنونی افغانستان یک دستگاه طالبی میباشد.
نخست:-
آقای کرزی- هفته نامه زون تاک سایتوگ کفت و گویی با البرت الشتاهل استاد علوم سایسی و تحقیقات استراتیژیکی مدرسه زوریخ داشت در پاسخ یکی از پرسشها چنین اظهار نظر کرده
« آقای کرزی خودش از گروه طالبان است او صرف اتکا به این گروه حکومت می کند. او در وزارت خارجه با ایشان کار میکرد.
بناء روابط با طالبان کاملا روشن است بدون شک طالبان بی کرزی نمیتوانند در حکومت نفوذ کنند قندهار و هلمند که مناطق اصلی طالبان اند بسیار شهرت به تولید زیاد هرویین دارند هر دو سو هم گروه های وابسته به دولت از این مناطق و هم طالبان به پول نیاز دارند. بدون کمک دولت در جنوب نمیتوان تریاک کشت و هیرویین تولید کرد.
این یک مبارزه درونی در افغانستان است که تا کنون غرب به راز آن پی نبرده است.
موصوف در پاسخ یک پرسش دیگر که بوش ادعا نموده که نه ملیون افغان برای اشتراک در انتخابات نام نویسی کرده اند یک موفقیت بزرگ، آیا این درست است؟ او گفت این یک موضع عجیب است که چه گونه دوصد هزارنفر یکباره به نه ملیون میرسد.
آيا بازگشت طالبان به قدرت قابل تصور است؟
موصوف پاسخ داد که : من در کابل و برخی دیگر از جایهای افغانستان متوجه شدم که طالبان در حکومت حضور دارند و نفوذ آنها نیز بالا است» (رجوع به صفحه دوم شماره 653 اخبار امید.
دوم:-
آقای ارسلان از هواخواهان جدی طالبان میباشد در هنگامیکه در امریکا بودند به سود طالبان فعالیت میکردند.
سوم:-
اشرف غنی احمدزی و برادرش که فعلا ریس قوم احمدزی میباشد از طرفداران سرسخت طالبان بودند و هستند. برادراحمد زی ، آقای کوشان موسس و مدیر مسول هفته نامه وزین امید را مورد تهدید و تخویف قرار داده بود که اگر دیگر چیزی بر ضد طالبان در اخبار خود نوشتید شما را از بین میبرم که از این قضیه همه افغانهایکه در ایلات شمالی امریکا زنده گی دارند آگاه اند.
چهارم:-
انورالحق احدی : محترم عزیزالله مرموز در یک مقاله خود تحت کابینه کرزی نا متجانس است و در همین هفته های اخیر در اخبار امید به نشر رسیده و از مناظره که انورالحق با داکتر عبدالله در امریکا داشت یاد آور شده است که در یک اجتماع بزرگ افغانان صد در صد از طالبان جانبداری نموده است ناگفته نماند که این مناظره در هنگامی صورت گرفته که طالبان بر سر قدرت بودند.
پنجم:- خانم انورالحق احدی فتانه جان ریس سره میاشت از طرفداران طالبان و حامیان آنهامیباشد به شمول پدر محترم شان.
ششم:-
تعین بعضی والی ها در دستگاه دولت که در سابق با طالبان و حکمتیار بودند.
هفتم:-
تعین آقای شنواری به حیث ریس ستره محکمه در حالیکه چندین سال ازوقت تقاعد او گذشته، از جمله ملا های دیوبندی میباشدکه بجز از بعضی مسایل فقهی نه از حقوق اسلام و نه از حقوق مدنی غرب آگاهی دارد از طرفداران حکومت پاکستان و طالبان میباشد.
این تقرر به همان تقرر آقای سمکنی میماند که موصوف از تحصیلات ابتدایی برخوردار نبوده مگر، پس از استعفای کارمل بحيث رئيس شورای انقلاب تعين شد.
افسوس صد افسوس به حال مردم بیچاره و غریب افغانستان که تخته مشق چگونه انسانهای بی خاصیت و میهن فروش در دوران تاریخ شدند.
هشتم:-
تقرر یک تعداد از طالبان در سطوح پایینی حکومت
اگر دستگاه دولتی را یک دستگاه فامیلی بگوییم به خطا نرفته ایم آقای وردک و آقای جلالی باهم خسربره و یازنه میباشند وزیر مبارزه با مواد مخدر از نزدیکان آقای کرزی و همچنان فتانه جان ریس هلال احمر همسر انورالحق احدی . آقای اشرف غنی احمد زی ،انور حق احدی و کدبان خلیل زاد که از همدوره های تحصیلی در بیروت بوده و روابط خانواده گی دارند و اگر بیشتر کاوش نمایم دیگر سلسله ها نیز پیدا خواهد شد.
باید یاد آور شد که ایجاد وزرات مبارزه با مواد مخدره روی دو مرام صورت گرفته.
نخست اینکه به جهانیان نشان داده شود که ما موضع مبارزه علیه مواد مخدره را جدی گرفته ایم زیرا ملل متحد در گزارش های خود نشان داده که تولید تریاک و هیرویین در سه سال اخیر سه چند شده است.
دوم:-
مانع افشاگری دستهای درونی و برونی که در تجارت و قاچاق هیروین دست دارد هم اکنون مافی های بینمللی، قاچاقبران پاکستانی؛ رهبران طالبان، پولیس و طرفداران کدبان کرزی در کشت کوکنار و تولید هروین دیت دارند، چناچه در مقاله که در اخبار نیورک تایمز نشر شده و آقای محترم عبدالودود ظفری آنرا در اخبار تاریخی 29.11.04 شماره 658 اخبار امید ترجمه نموده چنین آمده است.
« محمد عارف نورزی وزیر امور قبایل و شیرمحمد آخوند والی هلمند از طرفداران سرسخت آقای کرزی بشمول افسران پولیس در تجارت و قاچاق تریاک دست دارند.
به اساس دریافت اخیر برنترابین، نشانه های وجود دارد که پای سازمان های بزرگ بین المللی در تجارت و قاچاق آن کشانیده میشود، و یک نوع همکاری در حال شکل گیری است و این تجارت به گونه عمودی در افزایش میباشد.
انتونیو ماری گوستا، مسول مواد مخدره سازمان ملل متحد در افشای سروی ساحات کشت تریاک اظهار میداردکه هفتده در صد در ساحه تولید کشت تریاک در سال 2004 نظر به سال 2003 افزاییش یافته و به این حساب 87% تریاک جهان در افغانستان تولید میشود.
دیپلومات ها در کابل گفته اند که حتی گزارش های وجود دارد که برادر کرزی بنام احمد ولی کرزی که یک شخص مقتدر و با نفوذ ولایت قندهار میباشد در تجارت تریاک دست دارد. همچنان افواهات دیگر نیز میباشد که دست او در انتقال 20 صندوق مواد مخدر که بنام اجناس انتیک که در گمرک کابل محصول شده و در امریکا گیر آمد شامل است.» خدا کند که این موضع حقیقت نداشته باشد.
عین موضع در پست ریس عمومی احصایه که برايش وظيفه داده تا مانع اظهار واقعیت های عینی نفوس کشور شود.
ریس احصایه در یک مصاحبه با بی بی سی ادعا نمود که سر شماری در بیشتر ولایات انجامیده تنها شش ولایت شرقی ،جنوب شرقی و جنوب مانده است.
در یک گفت وشنفت دیگر که اخیرن بی بی سی در ارتباط با گزنیش پالمانی ترتیب داده بود آقایان بسم الله بسمل ریس کمیسیون انتخابات پارلمانی و محمد کبیر رنجبر ریس حقوق دانان که به صفت مهمان بودند در برابر پرسشهای پرسش کننده گان به صراحت اذعان نمودند که سر شماری دقیق و واقعی صورت نگرفته حتی در شهر کابل (مکروریان) پس چگونه در جاه های که هنوز امنیت نیست سر شماری صورت گرفته است.
ایشان گفتند تا سرشماری به گونه درست انجام گیرد ودر عین زمان کارت شناسایی به مردم داده شود، تا نشود که اشخاص غییر در انتخابات اشتراک نمایند.
اکنون عکس قضیه را برسی مینمایم: