محمد اکرام اندیشمند
نیروهای ناتو درجنوب افغانستان؛
تشدید جنگ یا تأمین صلح؟
پس ازتشکیل ادارۀ مؤقت که نیروهای آلمانی درچارچوب قوای ایساف جای نیروهای امریکایی را درشهرقندزگرفتند، محمد حشم یوسفی آمر سیاسی قول اردوی قندزدربرابر این پرسش نگارنده که نظامیان امریکایی وآلمانی را دررفتار وبرخوردشان با نظامیان افغانی ومردم عادی چگونه یافتید، گفت:" اگر برخورد وعملکرد نیروهای امریکایی وآلمانی را با خود( نظامیان قول اردوی قندز) وحتی با مردم عادی که ماموریت دولتی ندارند مقایسه کنیم، یک سرباز امریکایی را در جایگاه وموقف یک جنرال آلمانی میابیم. گاهی سرکشی وبی اعتنایی سرباز امریکایی فراتر ازمقام وموقعیت جنرال آلمانی بود که صحت این مقایسه را هم به تردید مواجه میساخت. ما درقندزهیچ زبان مشترک وهمدیگر فهمی با امریکایی ها نیافتیم. هرروز وبر سرهرمسئله ای درگیری پیش می آمد وبا تفنگ های دست به ماشه رودرروی هم قرارمی گرفتیم. با دشواری زیاد وپس ازگفتگو و مذاکره ازشلیک بروی هم خودداری میکردیم. ازجنرال، افسر وآمربلند رتبۀ امریکایی که بگذریم حتی سرباز امریکایی ادا واطوار جنرالی درمی آورد وقیافۀ آمرانه به خود میگرفت. به آدم های غیرامریکایی دوروبرخودش به دیدۀ حقارت می نگریست. فکر می شد که آنها از سیارۀ دیگری به زمین فرود آمده اند وبرهمه انسانهای این جا برتری دارند. اعتنا واحترامی به فرهنگ، عنعنات ورسوم مردم نداشتند. کمترحاضر به حرف شنیدن می شدند وبیشترتمایلشان آن بود تا برای حل هرمشکلی به زور متوسل شوند. اما آلمانها درجهت مخالف آنها قراردارند. برخورد نظامیان آلمانی با ما خوب وصمیمانه است. گوش خودرا به شنیدن گپ های ما بازمیگذارند. دراحساس وبرخوردشان تنفروتکبر یا وجود ندارد ویا نامرئی وغیرقابل مشاهده است. تلاش میکنند تا هیچگونه آثاروعلایمی را ازخود نشان ندهند که دالی بربی اعتنایی وبی احترامی آنها به فرهنگ وباورهای مردم باشد. به نظرمی آید که صادقانه می خواهند گره ای ازصدها مشکل افغانستان بکشایند وکمکی انجام دهند. . . . "
ازآن روزهای که آقای یوسفی آمراسبق سیاسی قول اردوی منحل شدۀ قندز، برداشت ها ومشاهدات خودرا درمورد نظامیان آلمانی وامریکایی بیان داشت حدوداً چهارسال میگذرد. جنگ طی این سالها درجنوب وشرق برخلاف انتظاروتوقع تشدید وگسترش یافت. علاوه ازجنگ و درگیری ظاهراًمجاز وقابل توجیه سربازان ونظامیان امریکا با طالبان و القاعده به عنوان یکی از وظایف اصلی شان، رفتار وعملکردهای زشت وغیرقابل توجیه نیز ازآنها به وقوع پیوست. کشتارغیرنظامیان با بمباران کور وغیردقیق، بازرسی خانه ها دربی اعتنایی وبی احترامی به مردم وبدون همآهنگی با حکومت افغانستان، ایجاد زندانهای خصوصی درولایات مختلف، کشاندن افراد مظنون ومتهم به این زندانها وتحمیل شکنجه های مخالف حقوق انسانی به آنها، سوختن اجساد طالبان وشاید بسا اعمال ورفتار دیگری که هنوز افشاء نشده اند،بخشی ازاین رفتار های زشت وعملکرد نادرست رامنعکس ساخت. ما شاهد نمایش تصویرهایی از این رفتارها بروی صفحات تلويزيون مختلف دنیا بوده ایم. بسیاری ازاین تصاویربصورت آشکارنقض حقوق بشرازسوی نظامیان امریکایی وهم چنان بی احترامی به فرهنگ واعتقادات مردم وبی اعتنایی به حاکمیت دولت افغانستان واستقلال این کشوربود. رفتارهای که بدون تردید درکنارعوامل دیگر، عامل مهم وقابل ملاحظه درگسترش درگیریهای جنوب شمرده می شوند. درحالیکه هیچ اطمینان وتضمینی ازتوقف عملکرد نادرست وغیرمجاز نظامیان امریکایی درمناطق جنوب و شرق وجودندارد وچشم انداز آیندۀ صلح چندان روشن به نظرنمی خورد، خبر حضورنیروهای ناتو دراین مناطق می تواند یک خبر خوب وامید وارکننده باشد. چون حضور این نیروها به ویژه موجودیت اعضای اروپایی ناتو تصویری ازمقایسۀ نظامیان امریکایی وآلمانی را درذهن مجسم می کند که قبلاً درنقل قولی ازاین مقایسه سخن رفت، درصورتیکه آنچنان ویژگیهایی دررفتار وعملکرد نظامیان آلمانی ودرمجموع نظامیان اروپایی ناتو تا هنوز درافغانستان وجودداشته باشد. وبا آن ویژگی هرگاه نیروهای اروپایی ناتو درجنوب با رفتار وعملکرد متفاوت از هم پیمانان امریکایی شان ظاهر شوند می توان به آیندۀ صلح وثبات دراین مناطق امیدواری بیشتری پیدا کرد. هرچند تا کنون استقرار نظامیان ناتو درجنوب وشرق ومشارکت آنها درجنگ با طالب والقاعده مشخص نیست. کشورهای آلمان وفرانسه دوعضو مهم اروپایی ناتو به چگونگی این حضور ومشارکت سربازانشان درجنگ ملاحظه وتردید دارند؛ در حالیکه انگلیس وهالند دوعضو دیگر اروپایی ناتو به استقرار نیروها درجنوب وشرق تمایل وعلاقه نشان میدهند. اگرعلاقۀ انگلیسها به اعزام نیروهایشان درجنوب وشرق ناشی ازسیاست سنتی آنها درهمراهی بی قید وشرط با امریکایی ها باشد، تمایل هالندی ها به اعزام سربازانشان دراین مناطق قابل بررسی وتأمل است. صرف نظر ازکشف هرانگیزۀ هالندیها دراین اراده وتمایلی هرچند دراطاعت ودنباله روی ازامریکایی ها، آنچه که آنها می خواهند انجام دهند یک عمل متهورانه وقابل تأمل محسوب می شود. به خصوص که آنها منافع مشهود وقابل توجه به بهای جان سربازان خود درکشور افغانستان که درگیرصدها مشکل است، ندارند. هرگاه تمایل هالند وکشورهای دیگر اروپایی به استقرار نیروهای ناتو درجنوب وشرق افغانستان غرض تصحیح اشتباهات وخبط های هم پیمانان امریکایی شان باشد، این را می توان یک نقطۀ مهم ومثبت دردید وسیاست اروپایی ها درمورد افغانستان شمرد. چون تا کنون اروپایی ها علی الرغم حضوردرعرصۀ تحولات افغانستان، به اشتباهات متحدان امریکایی خود انگشت انتقاد نگذاشته اند ودرصدد اصلاح خطاهای آنها نشده اند. اگر اروپایی ها سربازان خودرا درچوکات ناتو به چنین هدفی به جنوب وشرق افغانستان اعزام میدارند نباید فراموش کنند که اشتباهات متحدان امریکایی شان تنها محدود به رفتار های ناسالم درعرصۀ نظامی وجنگ نیست. امریکایی ها درعرصۀ سیاسی وسایرعرصه ها نیزاشتباهات زیادی را انجام داده اند. اشتباهاتیکه با نیابت زلمی خلیل زاد از سیاست ایالات متحدۀ امریکا درمورد افغانستان شکل گرفت وبه پیچیدگی های بحران افغانستان افزود. شاید اکنون وقت آن رسیده باشد که اروپایی ها به دوستان ومتحدان امریکایی خویش بگویند تا درهراقدام وعمل خود مسئولانه ومتوازن حرکت کنند. اروپایی ها می توانند با تصحیح سیاست وعملکرد هم پیمانان امریکایی خود حضور نیروهای ناتو را درجنوب وشرق افغانستان با گسترش وتحکیم صلح وثبات توأم بسازند. البته موضوع بسیار مهم دیگری را که اروپایی ها در رسیدن به ثبات وصلحی ناشی ازحضورناتو درجنوب افغانستان نباید فراموش کنند گفتگوی جدی وثمر بخش با پاکستان است. اروپایی ها باید پاکستان را زیرفشاربگذارند تا ازمداخله درافغانستان دست بکشد ودرجهت ثبات وصلح همکاری کند. اروپایی ها می توانند پاکستان را ازطریق امریکایی ها تحت فشار بیشتر قرار دهند وخواست دولتمردان پاکستانی را درمورد افغانستان دریابند وآنگاه بمثابۀ یک میانجی مقتدر وذی نفع، دریافتن راه حل منطقی وعادلانه گام بردارند. بدون قطع دخالت پاکستان در افغانستان که درچارچوب یک سیاست ریا وتزویر با دورنگی ومنافقت اِعمال می شود استقرار نیروهای ناتو درجنوب به پایان جنگ نمی انجامد.