نوشته : وحید مژده
دیورند، مرزی به روی خاك، خطی به روی كاغذ
میراث استعمار: مرز میان كشورهای استعمار زده، هریك داستان خاص خود را دارد. در مورد بعضی از مرزها استدلال این است كه این خطوط، مرز جدایی میان ملت ها نیست بلكه خطوطی است كه روزگاری استعمارگران میان حوزه های منافع خود كشیده بودند. داستان مرز مشترك میان افغانستان و هند بریتانوی نیز چنین است و به همین دلیل در نقشه هایی كه در افغانستان به چاپ می رسد، این خط مرزی نه با خط ممتد، بلكه با نقطه و خطوط كوتاه و منقطع نشان داده می شود.
در شرایطی امیر عبدالرحمن خان مجبور شد تا در مورد پیشنهاد انگیس برای تعیین مرز جدید با هند بریتانوی تصمیم بگیرد كه انگلیس ها با مداخلة پنهان در مناطق قبایلی موجب بروز مشكلات امنیتی گردیدند. مقابله با این ناامنی ها برای امیر مشكل بود. وی به عنوان پادشاهی خودرأی و مستبد، همانند همه خودكامگان ستمگر فقط در اندیشة دوام سلطه به هر قیمت ممكن بود. او می دانست كه ارزش استراتژیك افغانستان از نظر استعمار انگلیس، برای سلطة مطلقة وی زیان آور است. پس راه دوام سلطه را در آن دید تا از بخشی از سرزمین افغانستان كه برای انگلیس ها دارای اهمیت بیشتر بود چشم بپوشد.
"سرهنری مورتیمور دیورند" با هیأت همراه خویش در سال 1893 زمانی به كابل رسید كه نیرو های انگلیس در سرحد دو كشور در حال آماده باش كامل برای حمله بودند. هرچند گفتگو در كابل با بحث و استدلال های نمایندگان دوطرف، مدت تقریبا چهل روز ادامه یافت اما پیام انگلیس ها روشن و صریح بود. یا امیر افغانستان بر عهد نامه و نقشة همراه آن امضا بگذارد ویا پذیرای جنگ باشد. انگلیس ها به خوبی می دانستند كه امیر بیش از این كه از حملة انگلیس ها هراسان باشد از مردم خود در ترس است.
من از خیر رعایای حرف ناشنو گذشتم!
تشخیص انگلیس ها درست بود. امیر عبدالرحمن خان بدون مشوره با مردم و حتی با درباریان خودش، بر این معاهده مهر تأیید نهاد اما برای اعلام انفاذ آن، دربار بزرگی با حضور هیأت انگلیس تشكیل داد و طی سخنانی در آن محفل از دوستی میان افغانستان و انگلیس سخن گفت. او در همین مجلس از بی اطاعتی بعضی از اقوام سرحد از جمله وزیری ها شكوه سر داد و استدلال نمود كه چون این اقوام از من حرف شنوی نداشتند، من از آنها دست بردار شدم.
هرچند بعضی از دانشمندان به این نظر اند كه امیر در پای این معاهده امضا نكرده است اما امضای وی در پای قرارداد به رنگ سرخ وجود دارد.
پس از عبدالرحمن خان، پسرش امیر حبیب الله خان، و پس از او نیز پسرش امان الله خان هركدام این معاهده را تأیید نمودند.
خط دیورند پس از تقسیم نیم قارة هند:
در سال 1947 هند از چنگ استعمار رهایی یافت و به دو كشور هندوستان و پاكستان تقسیم شد. زمانی كه مسألة عضویت پاكستان در سازمان ملل متحد پیش آمد، نمایندة افغانستان یادداشتی به این سازمان تقدیم نمود تا در ریفرنس باقی بماند. در این یادداشت تصریح شده بود كه افغانستان با كشور نوبنیاد پاكستان اختلاف مرزی دارد.
اختلاف مرزی بر سر دیورند هرچند در طول سال ها، روابط میان افغانستان و پاكستان را سرد و گاهی متشنج نگهداشت اما مانند اختلاف میان هند و پاكستان برسر منطقة كشمیر، هرگز موجب یك جنگ تمام عیار نگردید. حتی در بدترین شرایط برای پاكستان، یعنی جدایی بنگلادیش از این كشور كه بخش مهمی از نیرو های نظامی اش در پاكستان شرقی گیر افتاد، افغانستان نخواست تا از شرایط بهره برداری نماید و با دست زدن به اقدام نظامی، پاكستان را زیر فشار قرار دهد. برعكس به دولت هند به خاطر حملة هوایی به این مناطق هوشدار داد.
خاك ومردم:
سرزمین آن سوی دیورند فقط خاك نیست بلكه شامل مردمی است كه ریشه در آن خاك دارند. توجه به ارادة آنها از طرف دولت پاكستان، تأكید دولت های مختلف در افغانستان بوده است. در دوران سلطنت ظاهر شاه روز نهم سنبله به عنوان روز پشتونستان تجلیل می شد.
تا قبل از فروپاشی اتحادشوروی، افغانستان میزبان جمعی از سران پشتون و بلوچ مخالف دولت پاكستان بود. خط دیورند در بعضی از مناطق قبایلی میان افغانستان و پاكستان شرایطی را به وجود آورد كه هردو كشور سعی می كردند از هر اقدامی كه ممكن بود طرف مقابل از آن به نفع خود بهره برداری نماید اجتناب ورزد. این وضع موجب یك سلسله آزادی ها برای مردم این قبایل گردیده بود. اما جهاد افغانستان این شرایط را به نفع پاكستان دگرگون ساخت و به این كشور مجال آن را فراهم آورد تا در محدود ساختن آزادی های قبایل بكوشد و در تلاش گسترش سلطة دولتی بر قبایل باشد. بعد ها بهانة مبارزه با تروریسم در مناطق قبایلی، این سلطه را گسترش بیشتر بخشید كه دولت افغانستان نیز از آن جانبداری نمود. در طول تاریخ این اولین باری بود كه یك دولت در افغانستان ازعملیات نظامی پاكستان در مناطق قبایلی حمایت می كرد.
بلوچ ها و حساسیت ایران:
در آن سوی دیورند تنها پشتون ها ساكن نیستند بلكه در منطقة وسیعی كه همسرحد با ایران است قبایل مختلف بلوچ نیز ساكن اند. دولت های مختلف در افغانستان هرچند از حقوق بلوچ ها هم سخن می گفتند اما در مجموع بیشتر تأكید روی مسألة پشتونستان مستقل بود.
در این جا مسألة حساسیت ایران نسبت به یك بلوچستان آزاد موجب می گردید كه از سرزمین مستقلی به نام بلوچستان سخن به میان نیاید؛ زیرا ایران خود دارای اقلیت بلوچ است و هرگز نمی خواهد شاهد به وجود آمدن یك بلوچستان مستقل در مرز های خودش
باشد. در دوران صدارت ذوالفقار علی بوتو شاه ایران در سركوب شورشیان بلوچ با دولت پاكستان همكاری نزدیك داشت.
نقشه یی كه صد سال بعد بر زمین تطبیق شد:
در قرارداد دیورند توافق شده بود تا این خط با اعمار نشانه های سرحدی میان دو كشور مشخص گردد اما انگلیس ها جرأت نكردند تا این نقشه را با زمین در همه مناطق به صورت دقیق تطبیق نمایند و نشانه های سرحدی برپا كنند. فقط در مناطقی كه تسلط نظامی به آنها اجازه می داد این كار صورت گرفت اما در صد ها كیلومتر باقی مانده، خطوط روی كاغذ بر خاك مجال تطبیق نیافت و نشانه های سرحدی نیز اعمار نشد. مردم بعضی از روستا ها در این مناطق كه شاید مطابق نقشه در آن سوی دیورند واقع باشند و خود را افغان می دانند از رفتن زیر سلطة انگلیس ابا ورزیدند.
در دوران جهاد افغانستان، پاكستانی ها فرصت یافتند تا با نقشه های به دست آورده از آرشیف دوران استعمار هند بریتانوی، این سرحدات را بررسی مجدد نمایند. این كه این نقشه ها تا كدام حد درست است، خود جای سوال دارد اما شاید بر بنیاد همین نقشه ها، آنها تهانه های سرحدی خویش را در بعضی مناطق كیلومتر ها به داخل خاك افغانستان جلو آوردند. در بعضی از مناطق سرحدی هم با اعمار مكتب و كلینیك و آوردن برق و سایر امكانات رفاهی، مردم را تشویق نمودند تا تابعیت پاكستان را بپذیرند.
در دوران حكومت مجاهدین به علت جنگ های داخلی مجالی برای مذاكره با پاكستان روی مسائل سرحدی میسر نشد.
پس از به قدرت رسیدن طالبان چنین به نظر می رسید كه آنها در مورد دیورند به پاكستان امتیاز خواهند داد اما چنین نشد. هیأتی تحت ریاست مولوی جلال الدین حقانی وزیر سرحدات طالبان در مذاكره با نواز شریف نخست وزیر پاكستان خواستار عقب نشینی نیروهای پاكستانی به تهانه ها و خط مرزی یی شد كه قبل از جهاد و در دوران جمهوری داوود خان میان دو كشور وجود داشت. قرار بر این شد كه دو طرف نقشه های دست داشته را در مورد ارائه نموده و در مورد به توافقی برسند. مذاكره در مورد دیورند را طالبان به این دلیل كه هنوز تمام كشور را تحت تسلط ندارند، جامعة جهانی نیز آنان را به رسمیت نمی شناسد و هنوز شورایی در افغانستان وجود ندارد كه به نمایندگی از همه ملت در این مورد تصمیم بگیرد، به بعد موكول كردند و در تلاش تهیة نقشه برآمدند اما پانزده روز بعد از این مذاكرات، نواز شریف از كار بركنار شد و این اقدامات بی نتیجه ماند.
اكنون زمان به نفع پاكستان است:
پس از انتخابات پارلمانی در افغانستان، پرویز مشرف پیشنهاد نمود تا برای جلوگیری از نفوذ جنگجویان طالب به داخل خاك افغانستان، در مرز دوكشور سیم خاردار كشیده شود. دولت افغانستان به این دلیل كه این عمل در مخالفت با رابطة تاریخی میان مردمان دو سوی مرز است، با آن مخالفت كرد و سپس خلیل الرحمن گورنر ایالت سرحد پیشنهاد نمود اكنون كه یك صد سال از معاهدة دیورند سپری گردیده باید در مورد سرنوشت این معاهده با جانب افغانی مذاكره صورت گیرد. انتخاب زمان در مطرح كردن این پیشنهاد مهم است.
دولت افغانستان تحت فشار روزافزون جنگجویان مخالف قرار دارد و آتش این جنگ نیز
بیشتر در مناطقی شعله ور است كه قرار است لوله های انتقال گاز تركمنستان به نیم قارة هند از آن عبور نماید. خط لوله یی كه امریكا- حامی اصلی دولت كرزی- هیچ گاه علاقة خود را به آن پنهان نكرده است. البته در صورت پیاده شدن این طرح، عواید آن برای افغانستان نیز قابل توجه است.
خطی كه سرحد نبود:
مسألة دیورند در میان افغان ها همیشه یك مسألة حساس تلقی شده است. به دلیل همین حساسیت، دولت های گذشته در افغانستان فقط گفته اند این مرز را به رسمیت نمی شناسند. آنها به صورت رسمی هرگز از دیورند به عنوان سرحد میان افغانستان و پاكستان نام نمی بردند اما در دولت آقای كرزی دیگر این گونه نزاكت ها مراعات نشد. افغانستان بارها پاكستان را متهم كرد كه از مرز این كشور با افغانستان در مناطق قبایلی جنگجویان وارد خاك افغانستان می شوند واین خود به معن پذیرفتن دیورند به عنوان سرحد بود. در حالی كه در دوران كمونیست ها این مناطق، (مناطق تحت كنترول دولت پاكستان) خوانده می شد.
مشكلات حقوقی:
قرارداد را بیش از یك قرن قبل پادشاهی مستبد بدون مشوره با مردم خود و تحت فشار نظامی نیروهای انگلیس، با آن كشور به امضا رسانید تا سلطة استعمار بریتانیا بر هند مستحكم تر گردد. اكنون كه یك قرن از امضای این قرارداد سپری شده است، نه از سلطة انگلیس اثری به جا مانده و نه هندوستان با افغانستان همسرحد است. میراث استعمار به كشوری رسیده است كه در آن زمان وجود خارجی نداشت. آیا مذاكره باید تنها میان افغانستان و پاكستان صورت گیرد ویا انگلیس، هند و سازمان ملل متحد هم در آن سهیم گردد؟
بسیاری از افغان ها به این باور اند كه معاهدة دیورند افغانستان را از دسترسی به بحر آزاد محروم كرد. پس هر راه حل در این رابطه باید متضمن دستیابی افغانستان به بحرباشد.
نكتة مهم دیگر این است كه تصمیم در این باره تنها مربوط به دولت ها نیست بلكه نظر مردمانی نیز باید مورد توجه جدی قرار گیرد كه با قرارداد دیورند از افغانستان جدا شدند. هرچند گمان نمی رود كه مردم آن مناطق در انتخاب میان پاكستان آباد و افغانستان ویران به گزینة دوم رو آورند.
اگر در این مورد مذاكراتی هم آغاز گردد بسیار دشوار خواهد بود و پیچیدگی های مسأله موجب خواهد شد تا مذاكرات سال ها ادامه یابد.
اين مطلب در سايت مجاهد نيز به نشر رسيده است