ترجمه از متن انگلیسی با تصرف
انتظار
امروز صیح وقتی از خواب بلند شدی
داشتم ترا میدیدم
و دوست داشتم با من چند کلمه ای صحبت کنی
حتی اگر چند کلمه هم که بود
نظرم را بپرسی
و یا مرا در رابطه به چیز خوبی که دیروز برایت اتفاق افتاده بود
بخاطر بیاوری
اما!
دریافتم
که بسیار خسته بودی
و یا درعین حال به دنبال چیزی میگشتی
چیزی که بپوشی
یک جامه ای که به تنت بیاد
***
وقتی در اطراف خانه
برای آماده شدن قدم بر میداشتی
میدانستم که هنوزهم وقت داری بایستی و به من سلام کنی
اما خیلی مشغول بودی
در یک لحظه باید می ایستادی
و بدون هیچ کاری
پانزده دقیقه روی صندلی نشستی
بعد ترا دیدم
که به پاهایت خم شدی
فکر کردم میخواهی با من حرف زنی
اما به طرف تلفن دویدی و به دوستت زنگ زدی
فقط خواستی بفهمی چه خبرها است
شایعات چیست؟
امروز چه باید کرد؟
تراصبورانه تمام روز تماشا کردم
با کار وبار وسرگرمی هات
با همه دنیایی که بدان مصروف بودی
فکر میکنم خیلی مشغول بودی
که یک کلمه
یک چیزی
به من بگی
***
دریافتم که قبل از نهار
به اطرافت نگاهی کردی
و انگار
شرمت آمد که با من حرف زنی
و شاید هم به همین علت بود
که
نخواستی با سرت هم که شده
یک اشاره ای به من بکنی
سه یا چهار میز غذارا مرور کردی
آب نوشدی و
خیلی از دوستانت را دیدی
که قبل ازنهار
داشتند با من صحبت میکردند
و تو
نه...
هنوز بسیار وقت است
به خانه برگشتی و
به نظر میرسید که خیلی کارها است
که بایدانجام دهی
و بعد از ختم بعضی از کارها
تلویزیون را روشن کردی
آیا تلویزیون را دوست داری یا نه
هرچه در صفحه بود
تماشا کردی
چیزی هم نیست
اما همه روزه وقت زیادی را صرف نشستن جلو تلویزیون میکنی
و هیچ به هیچ
فقط از نمایشات لذت میبری
و من بازهم صبورانه
انتظار کشیدم که
شما تلویزیون میبینید
***
شام خوردی و
اما بازهم با من حرفی نزدی
و وقت خواب
فکر کردم باید خیلی خسته باشی
و بعد از آن که به خانواده ات شب بخیر گفتی
به بسترت رفتی
بی وقت و راست
خوابیدی
گفتم مسئله ای نیست
شاید
هنوزهم درک نکرده ای
که من
همه جا با تو ام
و
برای تو ام
من خیلی بیشتر از آنچه تو فکر میکنی
صبر دارم
من حتی میخواهم درست دهم که چگونه با د یگران صبور باشی
من ترا بسیار دوست دارم
و به همین علت است که
همه روزه
بخاطر یک اشاره ات
انتظار میکشم
که شاید بازهم
یابصورت دعا
ویا عبادت
و
یا با ابراز تشکری از گوشه ی قلبت
با من باشی
باور کن
بی نهایت مشکل است
که
یکطرفه مکالمه داشت
***
خوب
بهرصورت
یکبار دیگر از خواب بلند میشوی
و
من
بازانتظار خواهم کشید
بدون هیچ چیز
اما با عشق
و
امروز هم آرزو میکنم
که شاید لحظه ای از وقتت را
با من
صرف کنی
و یا از من چیزی را طلب کنی
به امید روزی زیبا
دوستدارت ....
پایان
حیدر صالح هراتی
محصل داتشگاه اسلامی بین المللی مالیزی
haidersaleh@yahoo.com