انتخا بات پارلماني
دوكتور كاروان
المان فرايبورگ
خدا راشكر گذ ارم كه دوران سياه و تاريك ، با كشتار و جنا يات خلقي هاو پر چميها، اعمال نا روا و جنا يات وصف ناشدني
نقاب پو شان اسلا م و جنا يتكا ران طالبي سپري گشته و اكنون ملت دو باره چا نس اينرا يافته تا در پر تو ديمو كراسي و عدالت و قا نون ، خود در تعين سر نو شت خويش سهيم گشته نما ينده گاان خود را به خانه ملت روانه دارد .
با سيري در
تاريخ ربع اخير قرن بيستم ميبينيم كه ملت درد مند و فقير و بينوا ،ملت رنج
كشيده و گر سنه در جر يان اين سالهاي سياه و وحشت اور ،با جنايت اين مد عيان
قدرت ، انانيكه از برادري و برا بري ياد کرده و نقاب اسلام را به رخ كشيده خود
ها را نماينده گان واقعي اسلام و پيروان حقيقي راه محمد ميدانستند چه نوع مصيبت
و الام و درد ها رامتحمل نشدند .درد و رنج و اندوه و الام و شكنجه كه با ياد ان
مو بر اندام راست شده و حتي و حشيان عالم و درنده گان بيا بان از ان نفرت
دارند?اين مد عيان قدرت و اين وطنفر وشان بي مروت و اين مسلما نان نا مسلمان
اعمال و جنايات را مر تكب گر ديدند كه شايد كمتر نظير ان در تاريخ كره ارض ديده
شده ،و حتي خو نخوار ترين و بيرحم ترين مو جودات عالم چون هيتلر و چنگيز و
اتيلاو امثال ايشان ازان رو گردان خواهند بود درد و رنج زبان سوز و وصف نا شدني
،زنده بگور كردنها ،كشتار هاي دسته جمعي، زنده زنده محرق ساختن انسانها ،راکت
باران شهر و ده و قريه و قصبه از صبح ها تا شا م، مين گذاري تمام افغانستان كه
تا امروزهم به هزار ها موجود بد بخت قر باني ان ميگردد، پرتاب بمب ها به شكل
سامان بازي اطفال و كشتن هزار ها هزار مظلوم و بيگناه و بيخر ازين شور و شر
قدرت طلبي، شكنجه هاي حيواني كه با ياد ان لر زه بر اندام مستو لي ميگر دد ،
سينه بريد ن ها ، قطعه قعطه نمودن دو شيزه گان و محصلات، ميخ كو بيدن بر فرق
همنوع خود ، تجاوز به زن و مرد و دختر و پسر و حتي پير زنان و پير مردان، تجاوز
به اطفال در حضور والدين ،فروش ده ها هزار زن و دختر و زنان بيوه به اعراب پو
لدار ،خودكشي هزار ها زن و دختر بخاطر تجاوز اين دد منشان به ناموس و عفت شان،
بالا خره كوچ دادن هاي اجباري ،زمين سوزي ها ، سو ختاندن كشت و زراعت و كشيد ن
درخت و تاك از بيخ و بن ،حقير شمردن و تحقير نمودن زنان ودختران ، كشتن وبستن و
شكنجه كردن بخاطر مليت و قوم و زبان و نژاد و هزار ها هزار جنايات امثال ان كه
نه مرا حو صله نو شتن و نه شايد شما را حو صله خو اندن ان باشد . بلي اين شمه
از جنايات و كاه از كوهي بود كه ملت بيد فاع و نا توان بخاطر نو كري ،وطنفروشي
و قدرت طلبي چند جاني كه ميخواستند مملكت را در منتهاي بي همتي به بادران خود
تسليم نموده ويا چند موجودعوام فريب كه اسلام و قران را وسيله قدرت ساخته بو
دند متحمل گرديدند.
اما امروز خدا را شكر گذاريم كه گليم سياه ان جنا يتكاران سياه رو چيده شده و
ديگر جاهي در بين ملت شر يف افغان نخو اهند داشت . بلي امروز روزي است كه در پر
تو ديمو كراسي و قانون ملت شريف افغان اجازه دارد كه براي سر نو شت خو يش تصميم
گر فته و انرا كه مناسب و مو افق به طبع خاطر خو يش يافته و ميتوا ند بر وي
اعتماد نمايد منحيث وكيل و نماينده خويش انتخاب نماييد. با گذ ري در تاريخ
ميبينيم كه اكثراء تبليغات و گفتار درو غين در راه تحقق ديمو كراسي و حكو مت
مردمي صورت گرفته و حكو متهاي ضد مردمي كه در ظاهر رو پو شي از ديمو كراسي اما
در حقيقت جز همان سياه كاري و تطبيق ديكتا توري هاي خشن و اهنين هدف ندارند در
نهايت عوامفر يبي تظاهر به ديمو كراسي نموده و ملت را ميخواهند به نوع از انواع
اغفال نمايند.. با نگاهي در تاريخ شرق مينگريم كه درمما لك شرقي زير نام ديمو
كراسي پارلمان مو جود بوده و يك سلسله اشخاص بنام و كلاي ملت از ملت نماينده گي
مينمايد ،اماايا واقعاء ايشان وكلاي راستين و نماينده گان واقعي ملت هستند يا
اينكه بر خود اسم نماينده گان ملت را گذاشته و در حقيقت به ساز ديكتا توران
رقصيده و طبق ميل و خاطر ايشان عمل نموده وتسليم خو استه هاي ايشان ميگردند. در
رژيم پهلوي ايران ، شاه مستبد و خونخوار و غلام امريكا در حاليكه قدرت عام و
تام را در دست داشته و و با يك ديكتاتوري وحشتناك مملكت را اداره مينمود ،با
انهم در چنين رژيم، پارلمان مو جود بوده و يك تعداد بنام نماينده گان ملت از
ملت ظاهراء نمايندگي مينمو دند،اما در حقيقت چنين وكلا جز ماريونت و عرو سكهاي
فاقد هر گونه تصميم گيري چيزي بيشتر نبوده و در انتخاب ايشان ملت هيچگونه
صلاحيت و قدر ت نداشت،همچنان در اكثر ممالك شرقي ظاهراء از ديمو كراسي و
پارلمان و انتخابات ازاد صحبت شده اما در واقعيت امر وكلا اكثر به موافقه
حكومتها و صلاحديد ديكتاتور ها انتخاب گرديده كه البته مثالهاي ان زياد و به
هيچو جه نميتوان چنين حقيقت تلخ و شرم اور را انكار نمود . در افغانستان در دهه
ديمو كراسي و پس از تو شيح قانون اساسي ???? فكر ميگر ديد كه واقعاء ملت اكنون
از مزاياي يك ديمو كراسي واقعي و حكو مت قانون بر خور دار بوده ديگرزمان حكو
متهاي كه با زور سر نيزه و ظلم و تعدي بر ملت سلطه خويش را پنهان نموده ?به
پاهين رسيده ?اما متاسفانه اين طرز تفكر، خيالات واهي، ساده لو حانه و پيش پا
افتيده بيش نبوده ، ظلم و جبر و ستم ، بي قانوني ،فقر بد بختي و زور گوهي هاي
ارباب قدرت و خوا نين و فيو دالها ، هنوز و هنوز مانند دوران پيشين گلوي ملت
مظلوم را فشرده و در طي اين ديمو كراسي فقر و فلاكت و بد بختي سير صعودي خو يش
را پيموده ملت بيش از بيش زبون و بيچاره و ابتر بود . قحط سالي سالهاي ???? و
???? مخصو صاء در منا طق مركزي چون چغچران و امثال ان به صد ها هزار كشته به جا
گذاشته ، مردم براي زنده ماندن خويش اكثراء مجبور به فروش جگر گو شه هاي خويش
گر ديند . مزيت اين ديمو كراسي اين بود كه اشخاص مقتدر ،مامو رين عاليرتبه و
تاجران و اقشار مختلف ملت زير نام ديمو كراسي ميتوا نستند به هر بي قانوني و
اعمال ضد منافع ملي بدون انكه مورد تعقيب و پيگرد قانوني قرار گيرند دست بزنند.
رشوه ستاني بكلي رايج و معمول بوده و اكثراء مامورين بدون كو چكترين مراعات قا
نون از مرا جعين تقا ضاي رشوه مينمو دند،اين مو ضوع در مربو طات وزارت
داخله،ماليه، عدليه ،تجارت، شعبات پاسپورت و مخصو صاء گمر كات و اكثرشعبات
مختلف رايج بود .
هدف از تذ كراين مو ضوع اينست كه ملت نبايد ديمو كراسي رابا انارشيزم .لاقيدي
بي بند و باري خود سري عدم مراعات قانون و ضديت با منافع ملي اشتباه نموده و هر
يك بخاطر منافع شخصي خويش به هر نوع اعمال ضد قانون و ضد منافع ملي مبادرت
ورزند. ما مورين عاليرتبه بدون در نظر داشت قانون و اهميت به منافع ملي از رشوه
ستا ني ، اعمال خلاف قانو ني دستبرد به بيت المال چور وچپاول ، صدور سرمايه هاي
ملي به خارج از وطن ابا نو رزيده بدين ترتيب چنين ازادي ها و ديمو كراسي عوض
اينكه در جهت منافع ملي و رفاه عامه و پيشرفت و تعالي مملكت مورد استفاده قرار
گيرد ، متاسفانه در جهت معكوس ان مورد استفاده قرار گرفت . البته درين ميان
مامورين صادق ، پاك نفس ، پابند به منا فع ملي ، نجيب وطنپر ست نيز موجود بوده
كه به هيچو جه حاضرنبودند از مو قف خويش سو استفاده نموده و منافع ملي را
قرباني منافع و اغراض شخصي نمايند ،اما متا سفانه تعداد اين مامورين پاك نفس
انگشت شمار و محدود بوده و از انجا ييكه با يك گل بهار نميشود نميتوان با مو
جوديت ايشان مانع اعمال خلاف قا نوني ديگران شده جامعه را گلذار نمو د. به اين
تر تيب ميبينيم كه با نا رساهي هاي جامعه ،نا اگاهي ،عدم دانش و عدم علاقه به
پيشرفت و ترقي و تعالي مملكت ، منافع ملي فداي منافع شخصي گرديده، شخصي با
استفاده از يك سلسله ازاديها به خود اجازه ميدهد كه به هر نوع اعمال خلاف منافع
ملي و اجتماعي كه منافع شخص وي دران مضمر است دست بز ند. در دهه ديمو كراسي با
اعلام انتخا بات ازاد براي شورا ي ملي از هر كنج و كنار و گو شه و بيشه اشخاص
بيشماري كه اكثراءاز سابقه چندان در خشانء هم بر خور دار نبو دند براي كانديد
شدن منحيث نماينده گان ملت براي خدمتگذاري حاضر گر ديده بالاف و گزاف وتبليغات
و گفتار خلاق حقيقت خودها را خدمتگذاران واقعي ملت معرفي نموده ارزوي نماينده
گي ملت را نمودند، متاسفانه با مو جوديت خلا هاي قانوني درين امر خطير و با
اهميت ، منع اعمال خلاف قانوني كانديد هايعني تطميع و رشوه دادن مو كلين چون
خريد اراده ،سوه استفاده از فقر مو كلين باپهن نمودن سفره هاي رنگين براي توده
هاي فقير و گر سنه،عدم توجه به سابقه كانديد ها ، عدم مراعات سويه و دانش كافي
براي تحليل موضو عات حقوقي و سياسي براي تصميم گيري در سر نوشت ملت ،و امثال ان
متاسفانه ولسي جرگه رويكار امد كه نتوا نست وظايف خويش را بدرستي و انظوريكه
انتظار ميرفت انجام بد هد. اين حقيقت تلخ، شرم اور و خلاف بيان را هم نبايد
فراموش نمود كه عضويت در ولسي جرگه براي اكثر و كلاي محترم وسيله خوبي براي
تجارت و پول در اوردن شده و هر يكي از وكيل صاحبان كه مليونها مليون افغاني جهت
تبليغات ، خريد اراء ، پهن نمودن سفره هاي رنگين ،دعو تها براي كسب ارا بيشتر
از رقيبان خويش مصرف نموده بودند همينكه به كرسي و كالت تكيه زده و مصو نيت قا
نوني هم كسب نمودند ، ديگر بدون قيد و بند اخلاقي به اعمال خلاف قانوني و ضد
ملي ، اعمال كه ملت و مملكت را به نابودي و سقوط سوق ميدهد دست زده ، ده يا
بيست برابر پو لي را كه مصرف نموده بودند در اندك مدت دو باره بدست اورده و
براي انتخا بات بعدي خو يش را به چنين تجارت پر ثمراماده ميساختند. اكثر وكلاي
محترم را تيكه داران، تحو يلداران كه پولهاي زيادي از دولت اختلاس نموده و از
دولت قرضدار بو دند ياما مورين بزرگ دولتي كه در رشوه ستا ني حد و مرز نشناخته
يا فيودالان بزرگ ، قاچاقبران بزرگ تر ياك و هروهين كه هيچ توجه به حال ملت و
مملكت نداشته و هدف از نماينده گي ملت چور و چپاول و پر كردن جيبهاي شان با
توسل به هر گونه اعمال ضد قا نوني بود تشكيل ميداد .
اگر خوا ننده گان محترم در مورد شك و شبهه داشته و اظها رات بنده را هذ يان و
عقده هاي شخصي ميپندارند،پس لطفاء به سوانح وكلاي دوره دوازده و سيزده نظري
انداخته تا صدق گفتار بنده به ايشان ثابت شده و بطور مثال بنگرند كه وكيل انجيل
هرات درين دوره ها كي بود. سواد كه شرط اولي و فكتور فو ق العاده با اهميت و
حياتي درين وظيفه خطير و پر مسوليت است كمتر مورد توجه قا نونگذاران قرار گرفته
واكثريت از وكلاي محترم فاقد سواد و دانش كافي بوده و فقط تحصيلات خصو صي
داشتند كه بدين تر تيب از درك و تحليل مسايل سياسي و حقو قي كه سر نوشت ملت به
ان وا بستگي دارد عاجز بو ده و نميتوانستند در ارتباط با چنين مسايل كه ايجاب
سويه و اگاهي كافي را در موضو عات حقوقي اقتصادي و سياسي مينمايند تصميم واقعي
اتخاذ نمايند . متاسفانه انانيكه عمر ايشان در پي تحصيل و كسب تعليم گذ شته واز
دانش كافي براي چنين مسايل خطير و حياتي اماده و مستعد بو دند ،نسبت ضعف
اقتصادي و عدم توا نايي در خريد اراي مو كلين و عدم قدرت پهن نمودن سفره هاي
رنگين و عدم اشناهي با متنفذين و اشخاص با رسوخ محل موفق نگر ديدند تا از ملت
محتاج و و نا توان نما ينده گي نمايند. هما نطو ريكه نو شتيم وكلاي محترم
همينكه به كرسي وكالت تكيه زده و به مراد خويش موفق ميگرديدند ،ديگر خود را فر
عون زمان دانسته كو چكترين ارزش به وظيفه محو لهء و احتياجات ملت نداده و ان
وعده هاي را كه به مو كلين خويش نموده و سخنان را كه در ارتباط به ارامي رفاه و
پيشرفت و تعالي و ترقي مملكت زده بودند به فرامو شي سپرده فقط در جستجوي منافع
شخصي و بدست اوردن چند برابر پولي را مصرف كرده اند بو دند. اكثراء وكيل صاحبان
محترم روزها از ولسي جرگه غيبت نموده در وزارت خانه ها حضور بهم رسانيده و با
سو استفاده از مو قف خويش وزرا و مامورين عاليرتبه را با تهديد و تخويف به عرض
منافع شخصي خود مجبور به اعمال خلاف قا نو ني مينمو دند ،شامگاهان راديو كابل
عدم تشكيل جلسات را نسبت پوره نشدن نصاب بخاطر غيبت وكيل صاحبان اعلام نموده و
وكلاي محترم خيلي خشنود و راضي بودند كه اسامي مبارك ايشان از وراي امواج راديو
انتشار مييابد. البته مثبت يا منفي بودن ان كمتر مورد علاقه ايشان بود. جنا
يتكا ران ،دزدان ،مختلسين ، قا چاقبران و تمامي عنا صر مخرب و مضر و استفاده جو
جامعه با پشتيباني و حمايه فلان و يا فلان وكيل صاحب بدون ترس به اعمال خلاف
قانوني چون دزدي های بزرگ، اختلاس و امثال ان دست زده و هيچگاهي هم مورد تعقيب
و پيگرد قانوني و عدلي قرار نميگرفتند . در سالهاي سيزده صدو چهل ونه و پنجاه
شمسي مبلغ نهصد مليون افغاني از انحصا رات اختلاس گرديد ،مامورين متهم به اين
اختلاس با حمايه و پشيباني تعدادي از وكيل صاحبان و ما مورين عالي رتبه دو لتي
فقط يكي دو ماه محبوس گرديده وسپس برائت حاصل نمودند، بدون انكه پول سرقت شده
دو باره بدست ايد. هر يكي از وزرا يا ما مورين عاليرتبه دولتي كه به خو استه و
خوا هشات نا معقول و خلاف قانوني وكيل صاحبان محترم سر خم ننموده و جواب مثبت
نميداند ،نه تنها تحقير و تو هين ميگر ديدند،بلكه خطر بر طر في و يا سلب اعتماد
نيز وي را تهديد مينمود.
آقای محمود حبيبي وزير اطلا عات و كلتور زمان ظاهر شاه ، شخصيت مبتكر، زحمتكش و
فعال ،وي در هر پست كه انجام وظيفه نموده در پيشبرد وظايف خويش موفق بوده و
هيچگاهي نارسايي و سكتگي در امورات محوله ايشان بچشم نميخورد اين شخصيت فاضل و
دانا با عقده هاي شخصي و ضديت چند نفر از وكلا از ايشان سلب اعتماد شده و با
همه پشتكار و زحمتكشي عوض تحسين و تمجيد ، سر زنش گرديده از كا بينه اخراج گر
ديد. اگر در دهه ديمو كراسي از اعمال و اجرات وكيل صا حبان و ما مورين عاليرتبه
دو لتي و انانكيه مسوو ليت خطير در امورات مملكتي و تصميم گيري براي سر نو شت
ملت داشتند ، صحبت نمايم متا سفانه ميبينيم كه اين ديمو كراسي عوض اينكه در جهت
رفاه و ارامي ملت سير نمايد ،برعكس بي سرانجامي، لا قيدي ،انارشي ،بيغو ري ، بي
مسووليتي اولياي امور را سبب گرديده و نتيجه ان فو ق العاده اسفناك وتا ثر اور
براي ملت اواره و بيچاره بود. سالهاي سيزده صدو پنجاه و يك و پنجاه و دو نسبت
دو سال خشكسالي و عدم امكان زراعت و مو جوديت قحطي، مقدار كافي گندم به
افغانستان كمك گرديد ،.با وجود كمکهاي كافي متاسفانه نسبت تو زيع غير عادلانه
ان كه دران دستهاي نا پاك يكتعد اد از وكيل صاحبان و مامورين دولتي دخيل بود به
به صد ها هزار انسان مخصو صاء در مناطق مر كزي مانند چغچران و مناطق ديگر از گر
سنگي تلف گر ديدند . رژيم از مو جوديت چنين وكلاي فاقد احساس به درد هاي ملت و
نا اگاه ، وكلاي كه از ملت نماينده گي ننموده و هيچگاه منا فع ملي براي شان
مطرح نبوده هميش منا فغ ملي را فداي خواسته ها و منافع شخصي مينمو دند نيز راضي
و مسرور بوده و به هيچ وجه ارزو نداشت اشخاص با درد ، وطنپرست با احساس اگاه به
درد هاي ملت ، وشخصيتهاي ملي به خانه ملت راه يابد. در دوره سيزده شورا، شخصيت
علمي فر هنگي سيا سي ، موجود با درد ،با احساس و متقي و وطنپر ست مرحوم ميو
ندوال كه در زمان حاکميت سردارداود در عين شكنجه هاي حيواني جام شهادت نوشيد
،بخاطر خد متگذاري و اداي دين و فر يضه خو يش در مقابل ملت تصميم گرفت ، خويش
را از محل تو لد خويش مقر كانديد نمايد . دران زمان اقاي نور احمد اعتمادي
منحيث صد راعظم ايفاي و ظيفه نموده و به هيچ وجه حاضر نبود كه شخصيت دانا واگاه
و مدا فع منا فع ملي چون ميو ند وال در پار لمان عضو يت حاصل نمايد ،اينبود كه
مو صوف شخصي بيسواد مطلق را بنام بابه يو سف كه پيشه سماوار چي گري داشت در
مقابل ميو ند وال كا نديد نموده و با تقلب و ساخته كاري بابه يوسف مو فق گرديده
و محترم ميو ند وال نتوانست به پارلمان راه يابد ،بعداء ميوند وال در نشريه
هفته وار خويش بنام مساوات از قدرت حاكمه نسبت اينكه تنها از طيارات جت خويش
براي جلو گير ي از ورود وي به پا رلمان جلو گيري ننمود تشكر نمود. اين حالت شرم
اوار و مفتضح كه دخالت دولت را در تعين وكلاي ملت بيان ميدارد ،لكه ننگ است بر
پيشاني مسوولين امور كه نبايد در انتخا بات كنو ني به هيچ وجه تكرار شود.
زماينكه سيد قاسم رشتيا دروزارت ماليه منحيث وزيرانجام و ظيفه مينمود،برادرش
اقاي صديق فرهنگ و خواهرش رقيه ابوبكرد ر دوره دوازده شو را از ناحيه هفت و هشت
و يك و دو كا نديد ولسي جر گه بو دند، اقاي رشتيا براي برنده شدن خواهر و
برادرش با اگاهي از اينكه هيچگاه اعمال خلاف قانوني وي مورد سوال و پر سش قرار
نگر فته و هر چه بخواهد در انجام ان ازاد است با جيره بندي پطرول و اوازه اينكه
افغا نستان به قلت و كمبود شديد پطرول دست به گريبان است ،رقباي انتخا باتي
خواهر وبرادرش را مغلوب نموده و باين فريبكاري و اين وسيله محترمه خانم رقيه
ابوبكر و اقاي فرهنگ توانستند به اساني به كر سي وكالت تكيه بز نند، ناگفته
نماند كه يكي از رقباي خانم رقيه ابو بكر مورخ شهير وطن مير غلام محمد غبار بود
كه با اين دغل كاري شكست خورد . بعضاء مامورين عالير تبه ، پر سو نل و ما مو
رين مو سسات خويش را مجبور ساخته تا براي كانديد اي مورد حمايه وي راي داده و
بدين تر تيب كانديداي محترم بدون انكه در انتخاب وي علاقه و خواسته ملت ذيدخل
باشد بصورت غير قانوني به خواسته و ميل فرد مقتدري به خا نه ملت راه مييافت.
البته مو جوديت وكلاي پاكنفس ،صادق ،با ايمان، متقي و وطنپرست را هم در ان
شرايط يعني در دوره دهه ديمكو راسي نميوان انكار نمود اما از انجاييكه به يك گل
بهار نميشود تعداد قليل و انگشت شمار اين و كلاي پاكنفس نميتوانستند به هيچوجه
سد راه راه بيغوري و و بي مسووليتي ديگران گردند و همانطو ريكه قبلا ء تذ كر
داديم ولسي جرگه در دوره اين دهه نتوانست جوابگوي نياز ها و خواسته هاي ملت
بوده كار سودمندي به نفع ملت انجام بدهد. بطور مثال يكي ازوكلاي محترم، پاپا
فرهاد وكيل ناحيه هفت و هشت شهر كابل كه در پاكنفسي و وطنپرستي شهرت بسزا داشت
نسبت مشاهده او ضاع اشفته و بيغوري و بيمسووليتي وكلاي محترم در سر نوشت ملت
مجبور به استيفا گرديد. بايد به اين حقيقت تلخ و درد اور اعتراف نماييم كه
امروز با مو جوديت تفنگسالاران و جنگسالاران كه متكي به زورو زرميباشند،شرايط
انتخا باتي به مراتب بد تر و خرابتر از دهه ديمو كراسي بوده ، زيرا انهاييكه از
بركت جهادملت به پا خاسته و ريختن خون مليونها مليون انسان بيگناه ، مليونها
مليون پوند و دالر اندو خته و دسته هاي بزرگ از قاچاقبران تريا ك و هروهين را
همراه و پشتيبان دارند ، ملت بيد فاع و مظلوم را مجبور ساخته تا ايشان را منحيث
نماينده و وكيل خويش انتخاب نمايند .
اگر هر چه در مورد لاقيدي بي بند و باري وانارشي دهه ديمو كراسي و شرايط نا
گوار و نا مطلوب امروز و مو جوديت جنگاوران و زور گو يان صحبت نماييم تمامي
نداشته و تمام نخواهد شد ، اما ازانجاييكه تاريخ چون ائينه بوده بد و خوب و زشت
و نيكو را انعكاس ميدهد لازم است از گذشته پند و عبرت امو خته و براي رفاه و
ارامش و پيشترفت جامعه براي اينكه افغا نستان بتواند بزودي ازين حالت زار و
ابتر و نا ميمون رهاهي يابد ? لازم است فوق العاده مراقب و مواظب باشيم تا ازين
ديمو كراسي استفاده معقول و درست نموده نگذاريم اشتباهات گذ شته تكرار شود ،روي
اين دليل براي مو جوديت يك پارلمان حقيقي و تطبيق عدالت و رفاه و پيشرفت جامعه
، يك سلسه شرايط براي انتخاب كانديد ها از طرف ملت پيشنهاد ميگردد تا اگر خدا
خواسته باشد ، با تطبيق اين شرايط به ارزو هاي خويش نايل گرديده وطن گلستان
گردد. اول. تمام جنايتكاران جنگي و نقاب پو شان اسلام طالبان كه درين بيست و سه
سال حمام هاي خون را بر پا نموده و دستهاي نا پاك ايشان تا شانه به خون ملت
مظلوم اغشته بوده از هيچ نوع خيانت و جنايت و كشت و كشتار و شكنجه هاي حيواني
در حق ملت بيد فاع ابا نو رزيدند به هيچوجه حق كانديد شدن را نداشته و هيچوقت
ايشان نميتوانند از ملت نماينده گي نمايند ، اين جنايتكاران بايد يكا يكك مورد
تعقيب و پيگرد قانوني قرار گر فته محاكمه شوند. دوم . سواد كافي شرط اولي و
ضروري براي كانديد شدن بحيث نماينده ملت بوده و حد اقلي سواد ودانش بكلو ريا
ميباشد ،چه در عدم سواد و دانش كافي و عدم اگاهي از اوضاع سياسي جهان وكيل
صاحبان محترم از تحليل و درك مسايل سياسي و حقوقي كه ارتباط با سر نو شت ملت و
مملكت دارد عاجز مانده و نميتواند وظيفه محو له خويش را بدرستي انجام بدهد
تحصيلات خصو صي و تحصيلات پاهينتر از سويه بكلو ريا نميتواند به هيچو جه
جوابگوي اين نياز مبرم و حياتي ملت در چنين وطيفه خطير و پر مسووليت باشد. سوم.
كاندياي محترم بايد از سوابق پاك و منزه بر خودار بوده به هيچوجه متهم به
اختلاس ،رشوه خوري ، دزدي چور و چپاول بيت المال و قاچاقبري قتل وقتال و امثال
ان نباشد. چهارم. خريد اراء ، دادن رشوه و پول به مو كلين ، پهن نمودن سفره هاي
رنگين براي سو استفاده و كسب اراي توده هاي نا اگاه و بيخبر شديداء ممنوع بوده
و متهمين به اين عمل نه تنها حق كانديد شدن شان سلب ميگردد بلكه سزوار به جزاي
لازمه كه تو سط محا كمه تعين ميگردد نيز خوا هند بود . پنجم . دولت به هيچوجه
حق دخالت را در انتخاب كانديدا نداشته و نبايد به دخالتهاي نا مشروع بر حقوق
ملت در انتخاب كانديداي دلخواه ايشان مبادرت ورزد. هر گونه دخالت دولت در مورد
تجاوز به حقوق ملت بوده و به هيچو جه از طرف ملت مورد عفو واغماص نخواهد بود .
ششم . مامورين دولتي روساي مو سسات دولتي و خصوصي به هيچوجه حق نخواهند داشت تا
بغرض كانديداي مورد قبول خويش پرسو نل و ما مورين خويش را مجبور به دادن راي به
فلان يا فلان كانديدا نمايند ،در صورت تخطي ازين مقررات و سو استفاده از مو قف
خويش متهم هر كه باشد به پنجه قانون سپرده شد ه و به جزاي لازمه خواهد رسيد .
هفتم . وكلاي محترم پس از موفقيت و كسب اعتماد ملت تعهد نمايند كه به هيچو جه
منافع ملي را فداي منافع و اغراض شخصي ننموده، قسم ياد نمايند كه از موقف خويش
سو استفاده ننموده ، مزاحم مامو رين دو لتي نگشته با تهديد و تخويف ايشان را
مجبور به اعمال خلاف قانوني نه نمايند ،ايشان تعهد نمايند كه وجدان، خدا ،منافع
ملت و مملكت را در نظر داشته به مسووليت خطير و حياتي كه در قبال وطن و
وطنداران دارند انديشيده و هميش پيشرفت ترقي ، تعا لي ابادي مملكت و ارامي ملت
ارزو و هدف شان باشد نه منافع شخصي شان. ان بود نقاط نظر و خواسته هاي من که
بدون شک همه هموطنانم با من همنوا خواهند بود براي تشكيل يك پارلمان معقول و
مفيد در راه رفاه و پيشرفت و ترقي و تعالي مملكت که پيشکش گرديد تا باشد بفضل
خداوند متعال و كريم اولين قدمها را در راه تحقق ديمو كراسي گذاشته و با فدا
كاري و از جان گذشتگي و سعي و زحمت مملكت را گلستان بسازيم .
گر بوديم زنده بر دوزيم جامعه كز فرق چاك شده
ور بمرديم عذر ما بپذ ير اي بسا ارزو كه خاك شده
پايان