خان آقا سرور
ره آورد سفر
بساط کاسبی ازکشور برچيده ميشود
پارلمان جوان توجهً جدی نمايد!!
اينکه می شنويم افغانستان درمسير ترقی و پيشرفت قرار گرفته است، غربت و بيچارگی از ميان برداشته ميشود، مردم در صلح و آرامش بسر ميبرند ، سرمايه گذاریهای خارجی اجازه فعاليت يافته اند ، بازار کار در افغانستان رونق خوبی يافته است ... و دها خوش خبری ديگر که همه به آن می ماند که با چاکليت گفتن دهن را شيرين کرد.
مگر چنانکه گفته اند :« شنيدن کی بود مانند ديدن» . تا جائيکه چشم ديد های خودم رابخاطر می آورم ، می بينم که صنف بوت دوزان در هرات دست به تظاهرات زدند و از دولت خواستند تا از ورود بوتهای ارزان قيمت و کم عمر خارجی در بازار های کشور جلوگيری نموده زيرا اين توريدات کار و کاسبی آنها را کساد ساخته است. ولی کجاست گوش شنوائی که بشنود.
طوريکه مشاهده کردم ، چنين به نظر ميرسد که در آيندهً نه چندان دور نه تنها بازار بوت دوز های ما از بين خواهد رفت ، بلکه کسبه کاران ديگر کشور از قبيل خياطان ، نجاران ، حلبی سازان ، مسگران و ديگر پيشه وران عنعنوی ما نيز از برکت سياست درهای باز دولت کنونی ورشکست خواهند شد. و اين کسبه کاران بخاطر دريافت نفقه فاميل مجبور خواهند بود به مزدوری روی آورند که آنهم ميسر نخواهد شد.
امروز بازارهای کشور بخصوص کابل مملو از توليدات چينايی ، پاکستانی ، ايرانی و کشورهای ديگر پر است. مثلا يک دست دريشی ظاهرا رنگ و روی دار بقيمت سه الی چهارصد افغانی بفروش ميرسد و بوتهای نوک تيز که تنها قواره دارد و عمر نه ، به مبلغ کمتر از چهارصد افغانی بفروش ميرسد.
تاکنون ما زمامداری نه داشته ايم که که از توليدات وطن استفاده نمايد و از ورود اموال و کالاهای غير ضروری بخاطر تقويه صنايع ملی جلوگيری نمايد. کشورهای خارجی در صدد اند تا مواد خام کشور ما را از قبيل چوب ، پوست ، پشم ، معادن وغيره به قيمت ارزان خريداری نموده و مواد پخته را به قيمت های گزاف بالای ما بفروش برسانند. طبيعی است که صنايع نوپای کشور نمی تواند در مقابل اين کمپنی های بزرگ ، بخصوص کمپنی های چينايی ، پاکستانی و ايرانی ايستادگی نمايد.
درحال حاضر خياطان ما تنها لباسهای دامن کشال پاکستانی شکل ميدوزند و بس ، زيرا کالای گند دوزی افغانی زنانه نيز در پاکستان توليد ميگردد. صنعت قالين بافی ما را هم پاکستان گرفته است. طوريکه اطلاع داريد تعدادی از قالين بافان شمال را در همان اوايل مهاجرت های دسته جمعی ، کشور ترکيه درآن کشور مسکن گزين ساخت و ترکيه اکنون قالين های افغانی را به جهان صادر مينمايد. ولی اکثريت قالين هائيرا که هم اکنون در کشورهای خارج مشاهده ميکنيم ، توليد پاکستان است. اين توليد بی کيفيت بوده ، از تارهای پنبه ، رنگ های نا مناسب در آن استفاده بهمل می آيد که باعث شهرت بد قالين افغانی درجهان ميگردد.
دريکی از نمايشگاههای قالين که از طرف تاجران ايرانی در فاکولته پولی تخنيک داير گرديده بود اشتراک کردم و مشاهده کردم که آنها صدها قلم محصولات خود را برای نمايش گذاشته بودند ولی قالين های ماشينی آنان قيمت تر از قالين های افغانی بود.
بياد دارم ، زمانی که اتحاد شوروی ، افغانستان را از آن خود می شماريد ، سگرت های بی کيفيت و بدبوی خود را به قيمت خيلی خيلی ارزان در بازار های کابل سرازير کرد که دست فروشان ماهم آنرا در کنار جاده ها بوجی بوجی گدام ميکردند. ولی همينکه مردم بدان عادت کردند ، قيمت ها بالا و بالا رفت. مشروبات الکلی و تلويزيون های روسی هم در اول دوکانهای کابل را پرکرده بود. اکنون همسايگان مسلمان ما نيز از عين روش پيروی ميکنند.
درکشوريکه از يک طرف راه چاقاق باز است و از جانبی قوانين تجارت در کشور وجود ندارد ، آيا کسبه کاران ما مزدورکار نخواهند شد؟
بازار کارهای ساختمانی نيز وضع بهتری از صنايع ديگر ندارد. درکشوراگر از نگاه کار های ساختمانی نگاه کنيد ، ديده ميشود که در هر کوچه و پس کوچه ساختمانهای بلند منزل اعمار گرديده است مگر تعداد زيادی از معماران ، نجاران ، آهنگران و مردکارهای ما بيکار اند. زيرا تنها در شهر کابل که اکنون پول افغانی از پول مروج پاکستانی هم در مارکيت پيشی گرفته است ، اکثريت کارگران ساختمانی را پاکستانی ها تشکيل ميدهند و با گارگران ما در يک رقابت جدی قرار دارند. گلکار پاکستانی به دوصد افغانی و مزدورکار پاکستانی به کمتر از يکصد افغانی کار ميکند و از طرف شب ده پانزده نفر در يک اتاق می خوابند و فاميل های آنان در پاکستان است.
کارهای ساختمانی عمدهً کشور که از بودجه کشورهای دوست تمويل ميگردد ، از برکت همسايه های دلسوز کاملا تحت نفوذ و سيطرهً گروپهای پاکستانی ، ترکی ، ايرانی و هندی قرار گرفته است. ولی کسی در افغانستان پيدا نمی شود که برای آنان بگويد که اگر مواد خام و يا پخته را ازخارج وارد ميکنيد بايد کارگران را از افغانستان استخدام کنيد.
ولی چون اصولنامه کار و گارگر و کارفرما در کشور نيست و از طرفی هم هر کمپنی پول زيادی را بعنوان تحفه بجيب مقامات باصلاحيت سرازير می سازند ، همه چيز مطابق ميل ايشان به پيش ميروند.
امروز کارهای تعميراتی و بخصوص سرکسازی رونق فوق العاده يی دارد. سرکهای عريض و حلقوی که سرتاسر افغانستان را بهم پيوند ميزنند از طرف پاکستانی ها ، ايرانی ، ترک ها و هندی ها و کشورهای ديگر درحال ساختمان است. ولی با وصف اين کار تعداد زيادی از جوانان ما بيکار هستند زيرا اين کمپنی ها کارگران را از کشور خود آورده اند.
درکابل امروز که تعداد زيادی از مردم ولايات و يا شش کروهی اطراف کابل به اين شهر سرازير شده اند ، عودت کنندگان از کشورهای پاکستان و ايران و اخراجی های اروپا نيز دراين شهر جابجا ميگردند ، نه تنها بی سرپناهی بلکه بيکاری هم بيداد ميکند. در هرگوچه و کنار شهر آنقدر کراچی و دست فروشی است که به مشکل ميتوان با پای پياده طی طريق کرد. آنهم اگر شانه به شانه کدام خانم که اکثرا به انواع بيماری های روانی مبتلا ميباشند ، تماس بگيرد ، قيامت کبرا برپا ميشود.
انسان متعجب ميگردد زمانيکه می بيند تعدادی از سرمايه داران که رشته های اساسی قدرت اقتصادی را در دست دارند چه کار هايی نيست که انجام نمی دهند. معلوم نيست که اين سرمايه ها را از کجا بدست آورده اند و يا اينکه ممکن باد آورده باشد زيرا موترهای سی هزار دالری که اکثرا به قوماندان صاحبان تعلق دارد ، جاده ها را بند انداخته است. و تعمير های گوناگون اينها که اکثرا کاپی پاکستانی است در هر کجا به چشم ميخورد. دوکانهای غير قانونی آنها سرکها را بند ساخته است.
ميگويند غلام سخی نورزاد شاروال کابل در نظر داشت تا موترفروشی ها را از مرکز شهر کابل به کوتل خيرخانه انتقال دهد. سرگروپ اين موترفروشان مبلغ ششصد هزار دالر را در يک بکس بطور تحفه برای ايشان آورده بود تا وی را از تصميمش منصرف سازد. نورزاد به وی گفته بود : من اينقدر پول را در حياتم نديده ام. تا اينقدر مبلغ بزرگ را به من دادن ، شما می توانيد فقط ده هزار دالر آنرا به کسی بدهيد تا مرا شهيد نمايد ، بعدا شما بمرام تان ميرسيد ، هم شما آرام ميشويد و هم من به آرزويم ميرسم.
طوريکه قبلا صحبت شد ، همچنانيکه فقر و غربت در همه جا چشمگير است ، تعداد پولداران نيز رو به افزون است و انسان را بياد شعر معروفی می اندازد که گفته است :
زر بباريد زآسمان بسرش يا خودش دزد بود يا پدرش