جلیل پرشور

 

                      ماچرا متحد شده نمیتوانیم؟    

آیا بی اتفاقیهای ما فقط نتیجهً کار ارتجاع وامپریالیزم است؟ ویا خود خواهیها ،جاه طلبیها وبی تفاوتی های خود ما نیز یکی از عوامل اسا سی چند پارچگی  بهترین وطن پرستان فداکار وبا تقوای ا فغانستان است؟  

                                                                                        جلیل پرشور                                                     

    در اوضاع واحوال کنونی برای بسیاری از مردمان جهان خاصتا ًبرای صدها ملیون انسان استعمار زدهً د یروز وتحت ستم ، تبعیض، استثمارو طرف هجوم قرار گرفتهً امروز، ثابت گرد یده که عامل اصلی عقب مانده گی، فقرو بیسوادی مردمان آسیا،افریقا وامریکای لاتین، ناشی از جفاهای عظیمیست که استعماراروپایی در حق آنها مرتکب گردیده زیرا برعلاوهً چوروغارت منابع طبیعی کشورهای مستعمره وتحت قیمومیت،انواع اختلافات دینی ، مذهبی وسیاسی را بین مردمان بومی چاق نموده و راه را برای سلطهً جابرانه،غیرقانونی ود وامدار خود هموار ساخته است .

اکنون که به برکت نبرد آزادی بخش ملتهاجز فلسطین که بصورت آشکار وعلنی در تحت اشغال بیرحمانهً اسراییل قرار دارد ، سایر ملل با تفاوت های مختلفه ، آزادی دارند وسر نوشت شان تا حدود زیادی بدست خودشان رقم زده می شود ویا تعدادی حد اقل بنام آزادی، صاحب بیرق ملی، سرود ملی، دولت و حق نماینده گی در سازمان ملل متحد شده اند ولی زنده گی ، بقا وسرنوشت شان را بانک جهانی ، صند وق پولی ،ا بر قد رت ها، غولان اقتصادی وتجارتی و  قدرت های عظیم نظامی  دارای پایگاه های متعدد در گوشه وکنار جهان رقم میزنند وتعین میکنند. از همین سبب است که در اکثریت کشورهای فقیر، ثبات سیاسی واقتصادی وجود ندارد ودرهرکشورده ها حکومت بدون موجب وعامل داخلی بصورت عاجل عرض وجود میکنند وبطور ناگهانی نابود میگردند.                                                           

    ایجاد اختلاف در بین صفوف نیروهای آزاد یخواه و ضد استعماری سابقهً بس طولانی دارد ، در ده ها کشور ده ها سازمان وگروه چریکی وسیاسی در شیوهً مبارزه علیه استعمار اختلاف پیدا میکرد ند وبجان هم می افتیدند وبد ستان خود شان بطور آگاهانه ویا جا هلانه استعمار وظلم را کمک ویاری میرسانید ند وباین ترتیب در حق ملتها ومردمان شان جفا میکرد ند. ازینرو از د شمن چه گله، دشمن دشمن است وهیچ گاه نباید از آن طلب سعاد ت کرد و توقع زیاد نمود وباساس تجربه منطقی نیست  که از مخالفین وآنانیکه با مصارف هنگفت وحتا با تلفات بشری گروه ها ونیروهای ملی، ترقیخواه وعدالت پسند را تار ومار نموده وبخاک وخون کشیده اند توقع آنرا داشته باشیم که وحد ت ملی،اتحاد و یا هم بستگی نیروهای د موکراتیک ووطن پرست را تا ًمین وتحکیم ببخشند.اگر این آرزو را می داشتند چرا این همه بد بختیها را بر مردم ووطن ما تحمیل کردند وهدیه دادند، همان مثل مشهور وطنی ماخیلی د قیق است که می گویند:    ( هر کس برای مطلب خود د لبری کند). 

متا ًسفانه شیوه ًتولید، اقتصاد وفرهنگ عقب ماندهً هر کشور در کلیه شوون زنده گی وعمل فردی وجمعی اشخاص وگروه هابه اشکال متفاوت متبارز می گرد د ونقش منفی خودرا ایفا می کند. یکی ازین پرابلم ها در وطن ما اختلافات موجود بین گروهای مختلفهً زبانی ، قومی ، مذهبی و سمتیست که بوسیلهً د شمنان داخلی وخارجی مردم ما روزبروزعمیق تر شده وتا حدی انکشاف نموده است که حتا تعدادی از روشنفکران ترقیخواه وانترناسیونالیست دیروز، مسایل زبان وملیت را یگانه راه حل مشکل مردم ما میدانند، درحالیکه فقر وگرسنگی، ظلم وحق تلفی دربین تمام زحمتکشان وطن ما وجود دارد وبکار میرود تجربهً دوران حکمروایی حاکمیت های تاجک ها، پشتونها،هزاره ها،ازبیک ها وترکمنها، سنی ها، شیعییان واسماعلیان بعد بقد رت رسانید ن مجاهد ین بوسیلهً ایتلاف نیروهای خیرخواه مردم افغانستان(!) هرگزقادر نشد، نتوانست ویا نخواست که اکثریت قریب باتفاق مردمان همزبان وهم مذهب شان را اقلاًازمحتاج بودن به یک لقمه نان خشک نجات دهد، برعکس تا توانستند اولا ًهمزبانان وهمسایگان خودرا چور وغارت کردند، جریمه نمودند، وبه زور فرزندان مردم را در جنگ های تنظیمی برای توسعهً ساحهً حاکمیت شان  روانهً میدان های مرگ حتمی وناگزیر کرد ند وتلفات عظیم بشری ایرا باعث شد ند که در ارقام دهی کشته شده گان مردم افغانستان مرگ آنها را نیز بد وش مخالفین شان یعنی حکومت قبلی می اندازند. 

   باید روی این مسا ً له دقت بیشتر صورت بگیرد که چرا همان افرادی که تا د یروز، مسلمان وهندو وسک وطن را به  جرم ارتباط با ح.د.خ.ا ویا بخاطر سرلچی وپای لچی ویا کار کردن در دستگاه دولتی بخاطرامرار معاش بمرگ محکوم کردند وشعار اسلام سرحد ندارد، اسلام زبان ، قوم ومنطقه را نمی شناسد را سر دادند، اکنون در فکر جمع کردن نماز خوان وبی نماز، لنگی دار وسرلچ وپای لچ  ،ریش دار وریش کل همزبان خود شده اند؟ آیا این دل سوزی بحال فرهنگ وزبان مرد مان همزبان شان است ویا برای شکاری از نوع جد ید، با وسایلی بسیار ظریف ونا مریی ویا در پنبه حلال کردن مردم؟ برای مردم شریف ، بیکار ، بی نان ومظلوم چه فرق میکند که ظالم بکدام زبان تکلم میکند ویا خون خوار خون رادر پیاله میخورد یا با دستانش، لذا غارتگر ان وستمگران پشتون وتاجک،هزاره وبلوچ    وازبیک وحتا مسلمان وغیر مسلمان ندارد ، همه ازیک قماشند، زیرا سالها لقمهً نان مردم را از دهان شان ربوده اند، همهً شان بیرحمند وفریبکار. 

 این حقیقت دارد که تعدادی از افراددر طول سده ها تلاش کرده اند که در برابر زبانها وفرهنگهای سایر هموطنان شان از تعصب وکینه توزی استفاده کنند، ویا اصطلاحات برادر بزرگ وخورد رابکار برند ، این شیوهً برخورد نیز هرگز اخلاقی وشایسته نبوده صریحا ًزیر پا کردن نورم ها ومعیار های حقوق شهروندی وقانونی سایر هموطنانیست که درهیچ موردی کمترازمدعیان برتری جویی نیستند وحقوقی کاملا ًبرابر با سایرین دارند. از لحاظ حقوق شهروندی هیچ فرقی وامتیازی بین ملیتهای خورد وکوچک وجود ندارد . از همین جاست که حامیان مفکوره های برتری جویی وتمامیت خواهی را در سطح جهانی فاشیست میگویند وعلیه مظاهر آن ابراز نفرت میکنند. 

   اما درمورد نیروها وگروه های وابسته به حزب د موکراتیک خلق افغانستان یا حزب وطن باید گفته شود که چندان بی انصافی نخواهد بود اگر گفته شود که اختلافات خورد وکوچکی از همان مرحلهً اول تاسیس بین رهبران ومسوولین ارشد آن از لحاظ شناخت جامعه، مسایل قومی وزبانی ونحوهً برخورد به آن وداشتن خط سیاسی واید ولوژیک برای تغییر جامعه به نفع اکثریت زحمتکش وتهید ست وطن وجود داشت ولی منافع علیای وطن واولویتهای مبارزه باعث آن گردید تا تفاهمی بوجود آید واتفاقات بر اختلافات چیره شود.  

 مبارزات بعدی نشان داد که جلو اختلافات را نیز نمیتوان با وسایل ساده ومعمولی گرفت وبالای قضایای لاینحل که ضرورت توجه وتعمق جدی را میطلبند پرده انداخت وبا سیاست روز گذ رانی وامروز وفردا گفتن برای ملتهب شدن بیشتر زخمهای کهنه ویا رشد دانه های جدید مضر به صحت وسلامتی جسم وروح همه رفقا وهمراهان مجال بیشترداد ونظاره گرباقی ماند وباصطلاح تن به تقدیر داد ودل بدریا زد وفارغ بال نشست.

   اگر با د یدی باز تر وبا احساس مسوولیت اخلاقی ووجدانی به عقب نگاه کنیم وهزاران همرزم فداکار باتقوا، بیترس کم توقع وفداکارشهید،معلول ومعیوب وصد ها هزار یتیم وبیوه وپدران  ومادران داغدیده را بیاد آریم ودر نظر بگیریم بخوبی درک میکنیم که تعداد بیشماری ا زبهترین های مادرراه  سعاد ت وخوشبختی انسان ودرراه آرمان های حزبی، باستقبال مرگ وشهادت رفتند ویا هنوز درماتم عزیزان از دست رفتهً شان بسرمیبرند، که اکنون به وسیلهً  بازمانده گان و مدعیان ادامه آن رسالت وطنپرستانه به دهها گروه خورد وبزرگی منقسم گردیده وهر کدام خود راوارثین برحق آنها میدانند وسند وقباله میکشند ودر فکر ِچت کردن حریفند نه دراند یشه وتلاش بارفیق وشقیق. 

ازین جاست که باید هرکدام به گناه وقصور خود در زمینه اعتراف نماییم، فرصتهای از دست داده را حساب کنیم و میزان خسارهً ناشی ازبی اتفاقی های داخلی را در دیروز وامروز صاد قانه محاسبه کنیم وهرکدام درفکرتبریه  ونجات شخصی خود نشویم، زیرا دردی را د وا نمیکند ، ما باید بهر شکلی میشود بر مشکلات فعلی غلبه نماییم ، رزمنده گان ورفقای با ارزش د یروزی وامروزی خود رامتحد سازیم وعلیه هر نوع نام گذاری ایکه باعث تداوم بحران وابقای بی اتفاقیها وعدم تا ًمین وحدت صاد قانه وداوطلبانهً ما میگردد علنی وعملی قرار گیریم.

   تعد د احزاب ، تکثر گرایی سیاسیی می تواند بیانگر د موکراسی دریک جامعه باشد ولی فعال شدن در حدود  نود حزب سیاسی ومذهبی در کشور فقیر وبحران زده ای مثل افغانستان چه د ردی را د وا خواهد کرد وبکدام رنج وعذا ب مردم ما که فقر وبیکاری ، بی امنییتی وبی خا نگی وصد ها مشکل بزرگ وجدی د یگر دامنگیر شان است، پایان خواهد داد، اگر بجای تعداد زیادی ازین احزاب ،  پروژه های زراعتی ، صنعتی وتعمیراتی میساختند بهتر نبود ؟ . 

 احزاب ، گروه ها ومسوولین احزابیکه متعلق به حزب وطن ویا دموکراتیک خلق افغانستان هستند وهنوز اعضای احزاب شان را در صحبتها وبیانات شان رفیق خطاب می کنند از خود  پرسیده اند که چرا این رفقا را بگروه ها وشاخه های متعدد تقسیم کرده وهر روز برعمیق شد ن اختلا فات بی پایه، بی مورد وواهی در بین رفقا می افزایند، بخاطر چی وچرا آدرس د شمنان ومخالفین شان را گم کرده واز افراد معتقد وبا احساس استفادهً ابزاری میکنند وبقول معروف مردمی آب را در آسیاب دشمن می ریزند، در حالیکه اکثر اختلافات موجود شخصی است نه سیاسی، سلیقه ایی است  نه بنیادی ، محلی   قومی ، زبانی وفرکسیونی ا ست نه ملی، نه  طبقاتی ونه اید ولوژیک ومرامی.   پس  باید  برای تعداد وسیعی  از همرزمان ما وحتا همرکابان ایشان این سوال پیدا شود که چرا برفرق همد یگرمی کوبیم؟ آیا قربانیها، زخم هاولت وکوب های سابقه بس ما نیست که اکنون  نه بحکم وجدانها  ومنافع انسانها بلکه به امر قوماندانها در پی توهین وتحقیر وتهمت  زدن بهم دیگرهستیم وزمینه را برای نقش  بستن خنده  بر لبان وبازشد ن پیشانی چین خوردهً  پر از کد ورت  د شمنان زحمت کشان وطن بد ستان خود ما و بوسیلهً عمل کردهای  غیرمسوو لانهً  ما مساعد می سازیم ما چراباعملی ساختن اتحاد ورفاقت وبرادری صادقانه موجی از خوشی وشادی را به هزاران کلبه وخانهً بی نان وبیکارهم وطنان خود بخانهً مظلومان وزحمتکشانی که تا حال مارا فراموش نکرده اند داخل نمی سازیم ؟ آخر بلحاظ خدا تا بکی خود کش ومخالف پرور باقی بمانیم .

  باید وباید،هرچه زود تر بر د یوخود خواهی وتکروی پیروز گردیده وبصورت عملی وشفاف در فکر اتحاد دوبارهً همرزمان فداکار ووطنپرست خود شویم که بعلت همین گروه بازیها وبی تفاوتیها دلسرد ومایوس گردیده وبسیاری در گوشه های بی غرضی  وحتا بی تفاوتی بسر میبرند، آیا ما از خود پرسیده ایم که چراچنین شد؟. یا اینکه همهً آنها را ملامت کنیم وبالای آنهانامهای مختلفه رابرای بد نام شدن وگویا تجرید شدن بیشتر شان بگذاریم ویا بوسیلهً گروه های امر بالمعروف ونهی عن المنکرساخته وپرداختهً خود ما درهرکوچه وبازاری آنها را بی اصول وبی پرنسیپ بخوانیم ودر اذهان رفقای خوش قلب و خوشباور خود بکوبیم که هیچ نتیجه ای را ببار نخواهد آورد. 

ا زین رو بزرگترین محک برای وطن پرست بودن، رفیق بود ن ووفادار بودن به خوشبختی ورفاه مردم ما ومترقی شدن وعصری شدن وطن، تاًمین وحدت وهمبستگی رفقای همرزم ماو دوستان ومتحد ین ترقیخواه و وطنپرست ما می باشد، پارچه پارچه کردن ویا در اختلاف عمدی نگهداشتن بهترین خدمتگذاران مردم ، جرم وگناه عظیم است، باید بخود آییم وپروسهً اتحاد ونزدیکی صادقانهً خود را سرعت ببخشیم وبامید درحال بخاموشی گراییدن رفقا، دوستان وهوا خواهان خود جان تازه ببخشیم، توفیق یافتن در این راه وبرداشتن پاتک های خود ساختهً سیاسی وتشکیلاتی مانع  نزد یکی وتقارب یاران راه وعقیده ازین مسیر، میتواند بیانگر شهامت ودرستی ادعای ما در زمینه باشد. 

   میخواهم با کل حرمت نسبت بهمه رفقای همرزم د یروزی وامروزی،بالا مقام ،سپاهی وسربا زا ن فدا کار وطن ومردم یک موضوع مهم وبا ارزش را که در حیات سیاسی ما اثرمندی جدی دارد یاد آوری نمایم ،این ا صل با ارزش ومهم عبارت است ازوارد شدن مجموع کادرها ی حزب که درگروه ها وفرکسیونهای متعدد تا حال یا ثبت وراجستر اند ویا متعلق پنداشته شده ود رمحاسبه های کمییتی گروهی وفرکسیونی، حق وناحق از آنها نام برده میشود، درصحنهً عملی کارواقدامات ملموس وحدت طلبانه ا ست، راه این نیست که هرکدام گروه وفرکسیونی را ایجاد ویا تقویه کنیم این عملیست بیهوده  حتا آنهاییکه بنام اصولیت ودفاع از آرمانهای بزرگ ترقی خواهی ووطنپرستی گروه های مختلفه را ساخته اند ومیسازند، ببرداشت تعدادی از رفقا مرتکب اشتباه میشوند، زیرا باتعدد گروه ها واحزا ب همفکر، هم عقیده وهم تاریخ نمی توان دین ورسالت بزرگ ملی را ادا کرد . 

 لذا بی تفاوتی ودست بزیر الاشه نشستن یکتعداد از رفقا ی با تجربه، با تقوا ، بافهم ود لسوز بحال مردم ووطن در این شرایط حساس نه تنها مفید نیست بلکه زیانبار ومایوس کننده است. نمیتوان با انتقاد های خشک وکم زدن این وآن در محافل گرم چای  خوری  نقشی را ادا کرد ومشکلی را حل نمود ویا حق وباطل را تمیز داد، ما باید هرکدام ما بحیث فرزندان درد ورنج مردم ،بحیث وارثان تمام آرمانهای مترقی ، د موکراسی خواهی وعدالت طلبی در مبارزه علیه ستم ، خیانت، تروریزم ، مردم فریبی و عقبگرایی نقش فردی وجمعی خودرا  با اخلاص وبطور جدی وقاطع ادا کنیم .                                                                                                                       

  اعتقاد وباور جدی وجود دارد که اگر تعدادی از کادرها صاقانه کمر همت ببند ند وخود بامراض فرکسیونی مبتلا نباشند ویا از ا ین امراض دورشوند ، نقش بسیارسازنده وموًثر را دراعادهً اتحاد ووحدت خود ایفا نموده میتوانیم در غیر آن اگر بامراض خانمانسوز تعصب زبانی وقومی مبتلا شویم ویا قبلا ً آغشته شده باشیم وزبان وقوم وفرکسیون وآدم های  د لخواه خودرا بالاتر ا زهر کس دیگربدا نیم وبا پیش شرط های تراوش یافتهً مغز خود ما ویا د یکته شده بوسیله ًدیگران برای حصول هر توافقی در این مورد گام بر داریم،یقین داشته باشیم که هیچ کارمفید وباارزشی را انجام داده نمی توانیم وهمه آرزوهای مابرباد خواهد شد. 

پیشنهاد رفیقانهً ما اینست که آنهاییکه نسبت بما ادعای احساس مسوولیت بیشتر میکنند، با در پیش گرفتن سیاست واضح وآفتابی، با روحیهً آشتی پذ یری ورفیقانه، با خودگذ ری ودوراند یشی کارهای را انجام دهند که از آنها انتظار میرود . رقابت ومسابقه در انجام کارهای خوب تولیدی وسازنده بسیار بجا ست ولی دامن زدن به اختلافات وتعمیق دشمنی بین همدلان،بصورت آگاهانه ویاناشیانه جز جفا وناروایی چیز د یگری نمی تواند ارزیابی گردد. 

   بنا ًاز همه رفقای عزیز خاصتاًاز آنهاییکه هرگز ازمبارزه ونبرد طولانی شان برای آزادی زحمت کشان وترقی و شگوفایی وطن ناد م نیستند وبخاطر خشنودی آنهاییکه در لیست قدرتمندان موًقتی شامل اند وجهان دموکراسی ویا دنیای  آزاد نیز تحمل بقای طولانی آنها را ندارد ، دیروز خود را ، تاریخ زنده گی وافتخارات سیاسی واجتماعی خود را د شنام نمیدهند اینست که وارد صحنه شوند وبا اتحاد وهمبستگی پروسهً شکل گیری نزدیکی وتقا رب رفیقانه را بین تمامی گروه ها وشخصیتهای وطنپرست ومردم دوست تسریع بخشیده ، بحا لت خمودی وجمودی سیاسی فعلی در بین رفقا خاتمه دهند. 

 حا ل که نهضت ترقی ودموکراسی نیزحق فعالیت قانونی پیدا نموده است ،مذاکرا ت اتحاد ووحد ت  گروه ها وشخصیتهای متعلق به حزب ما، نسبت بهر وقت دیگر آسان تر گردیده زیرا هر گروه بدون دادن امتیازهای اجباری بسایرگروه هاکه متاًسفانه در میان شان زدودن فضای بی اعتمادی بزمان ضرورت دارد مساعد گردیده است ،همه دست ها وتوانهای خودرا غرض تحقق آرزوهای دیرینه وشریفانهً ا تحاد وهمبستگی وطنپرستانه یکجا ومتحد سازیم وبه آن جامهً عمل بپوشیم زیرا موثریت کاری ومبارزه در راه تحقق دموکراسی واقعی وعدالت اجتماعی به نیرو وتشریک مساعی ضرورت دارد، گروه های مختلفهً رفقای دیروز ما درکلیه احزاب وگروه ها ییکه تا حال رسمیت پیدا کرده اند باید اعتقاد پیدا کرده باشند که تنها با قانونیت پیدا کردن  نمی توانند رسا لت عظیم ملی وتا ریخی خودرا انجام دهند ، باید یکی شویم زیرا می بینیم که د یگران حتا با قصابان قوم وتنظیم شان برای بقا درقدرت، متحد میگردند،ما چرا برای خدمت بتمام مردم افغانستان که خوشبختانه همهً شان را یکسان دوست داریم وحرمت کرده وخواهیم کرد،بخاطر تاًمین رفاه همگانی و تحقق دموکراسی وخوشبختی انسان زحمت کش متحد نگردیم.

  باید با فشار قوتمند علیه هر نوع مانع تراشی ، سهل انگاری،کارشکنی وسنگ اندازی در راه اتحاد صادقانه،حتمی وناگزیررفقا وهمراها ن وطنپرست خود، مبارزه وتلاش کنیم ودرین امرخیر،شریفانه وضروری نا امید نشده واحساس خستگی نکنیم.

    پیروز باد ا تحاد همهً وطنپرستان وترقیخواهان افغانستا ن. !

به نفع همه مردمان شریف وطن وغرض تحقق عدا لت ودموکراسی!          

 

بشنو ا ز نی چـــــون حکایت میکند                       وز جدایی ها شــــــکا یت میکند       

کز نیســــــــــــتان تا مرا ببریده اند                       ا ز نفیـــــــرم مرد وزن نا لیده اند        

سینه خواهم شرحه شرحه از فرا ق                      تا بگــــــــویم شرح درد واشتیا ق       

هر که او دورماند از اصـــل خویش                      باز جــوید روزگاری وصل خویش        

من بهر جمعییــــــــــتی نالان شدم                       جفت بد حالان وخوش حالان شدم                                                                                           (مولا نای بلخی)

 

 


بالا
 
بازگشت