جلیل پرشور
برای جبهه بلی ، اماچگونه؟
از آنجاییکه هدف از تشکیل وفعال ساختن احزاب سیاسی در تمامی کشور ها واز جمله در وطن ما ، چیزی جز گرفتن قدرت سیاسی ویا سهیم شدن درقدرت نمیتواند باشد، لذا رسیدن بقدرت ویا ادای نقش موثر در سیستم اداره ود ستگاه دولتی،مطرح شدن درجامعه بحیث نیروی فعال غیر قابل انکار، خواه برای تحقق اهداف ملی وطنپرستانه وخدمتگذاری بمردم ویا صرف برای داشتن قدرت وچوکی ، باساس اهداف مرا می وعقیدتی ا حزاب ، ا زطرق وا سالیب مختلفه میتواند تحقق یابد وبرآ ورده شود، بناءلازم است که در شکل گیری وفعال شدن احزاب موارد ومسایل متعدد در نظر گرفته شوند .
شرایط جدید بین ا لمللی وخاصتاء علاقمندی وانتخاب اکثریت قاطع مردمان جهان در مورد بکار نبردن اسلحه برای تغییر حکومتها ورژیمها، برای ما وبطور اخص برای رهبران وقوماندا نان متعدد ا حزاب گوناگون افغانستان این پیام قاطع را انتقال میدهد که شیوه های فعالیتهای حزبی وسیاسی شان باید دموکراتیک، شفاف ومردمی بوده و با معیار های پسندیدهء اخلاق سیاسی مطابقت داشته و مزین باشد ودروغ وریا ، شارلتانی وافترا وخاک زدن بچشم مردم در آن جا نداشته ، واز بکار بردن تهد ید وشانتاژ در مورد رقیبان وحریفان سیاسی وشخصی برای آن جلو گیری شود که زورگویی وقلدری دیگر بازا ری ندارد.
اگرهدف تنها وتنهارسیدن بقدرت سیاسی وبا هر قیمتی وبا هر وسیله وشیوهء وبا استفاده از هر امکان معقول ونا معقول ، شریفانه ویا غیر شریفانه باشد، سعادت ، رفاه وآرامش مردم درمرکز توجه واهتمام قرار نگیرد وذره ذره بخشهای مختلفهء حیات سیاسی واجتماعی توده های وسیع مردم خاصتاء بخشهای ملیونی واکثریت قاطع آن ، مورد مطالعه وارزیابی قرار نگیرند،این نوع ا حزاب وباصطلاح تفکرات سیاسی حق ندارند از پشتوا نهء مردمی برخوردار گردند، چون اکثریت احزاب وگروه های خورد وبزرگ تنها خود شان را برحق ، اصولی ، ملی ، ترقیخواه ،افغانی واسلامی ووابسته بمردم میدانند وا حزاب شان را تجسم تمام خوبیها وسمبول مرد مداری وانمود میسازندولی در عمل اکثریت ا ین احزاب متاءسفانه بسیاری حقایق ومسایلی ر ا در نظر نگرفته اند که بحال مردم وخودشان جداءمفید وموءثر بوده واست. مثلاء با وجود سابقه ء موجودیت، مبارزه و فعالیت احزاب سیاسی در وطن ما ، هنوز همهء ما بچشم سر مشاهده میکنیم که تعدادی از منورین ترقیخواه وحتا مبارزین وطنپرست وحرفوی سیاسی، بدون دقت وتوجه لازم ومسوولانهء ملی وسیاسی،بدون مراعات پرنسیپ ها ، نورم ها ومعیار هاییکه اکیداء در تشکیل نمودن گروه ها وا حزاب سیاسی باید در نظر گرفته میشد ند ، خاصتاء بعد سقوط حاکمیت استبدادی طا لبان واسلاف آزادی ستیز آن ، با استفاده از جو سیاسی جدیداء ایجاد شده در وطن،دست به تشکیل احزاب وگروه های سیاسی مختلفه زده وقریب است که تعداد ا یشان رقم 100 را تکمیل کند.
با وجود آنکه تجارب 40—50 سال اخیر در مورد ایجاد و فعال ساختن ا حزاب وسازمانهای سیاسی ، از لحاظ مراعات نمودن نورمها وا ساسات حزب سازی، ایجاد هسته های تشکیلاتی محدود ووسیع ، تدوین برنامه ها وا ساسنامه ها، تعیین خط مشی های سیاسی، تعیین رهبران وحلقات رهبری،تشخیص طبقات اصلی قابل اتکادر نبرد های صنفی ،سیاسی ،ملی وطبقاتی، محدود وناکافی وتوام با کمبود ها ونارسایی های قابل ملاحظه میباشد، ولی میتوانست ومیتوا ند ، علاقمندا ن ویا صاحبان ا حساس مسوولیتهای ملی در شرایط جدید را یاری ومساعدت رساند.
وطن عزیز ما که قرون متمادی در زیر بار مناسبات عقب ماندهء فیودالی وما قبل فیودالی قرار داشت و هنوز نتوانسته است با وجودهمه انکشافات، تغییرات وتحولات مثبت ومنفی ، آرام وخونین از تحت سیطره ونفوذ جباران وجلاد ا نیکه با هر نوع تحول وترقی د شمن اند وهمیشه بحیث پاسدارا ن ا ستبدا د ، مردم آزاری، چپاول وغارت اموال دولتی وشخصی، تحجر ومناسبات قرون وسطایی غیر قابل قبول برای همه نقش ادا نموده ، خود را نجات دهد وقامت راست کند،اکنون بمشکلات مختلفه ای مواجه است که بد رجه ء اول برخورد توام باا حساس مسوولیت و دلسوزی نخبگان سیاسی، مردم دوست وعدالتخواه را برای حل ا ین د شواریها میطلبد ، چون فعالیتهای ا حزا ب گوناگون سیاسی ، مذهبی وقومی متعد د بخشی ازین مشکلات میباشند.
از آنجا ییکه احزاب نقش کلیدی واثرمند را در بسیج وتشکل مردم، درامر جذب، سازماندهی وسوق نیروهاوا ستعداها ی سازندهء جامعه ایفامیکنند و میتوانند عامل سعادت ها وخوشبختیهای متعدد ویا وسیلهء بد بختیها وسیه روزیهای فراوان گردند باییست خود مسایل وموارد آتی را برای ادای نقش سالمتر در جامعه در مرکز توجه واهتمام خود قرار دهند. لازم وضروری پنداشته میشود که سازمان دهنده گان احزاب سیاسی ، قبل از اعلان موجودیت تشکیلات احزاب مربوطه وخاصتاء قبل از تدوین برنامه ها وخطوط سیاسی وفکری ا حزاب شان حد اقل جغرا فیهء وطن، تعداد نفوس، تعداد ملیتها ،اقوام و قبایل، تعداد مذاهب وادیان ،تعداد زبانها ولهجه ها، ترکیب وکمیتهای ملی وقومی، تعداد با سوادان وبیسوادان، تعداد متخصصین رشته های مختلفهء علمی وتخنیکی، تعداد مکاتب، شفاخانه ها ومراکز صحی ونوع خدمات طبی بمردم را دقیقاء بفهمند ودر باره معلومات موءثق داشته باشند.
وضع رقتبار کارگران ، کارمندان وپرسونل اد اری وخدماتی فابریکه های محدود دیروز وبا خاک یکسان شده در طی جنگهای تنظیمی باید مورد توجه جدی برنامه ریزان سیاسی جدید قرار گیرد زیرا هزاران کارگر زحمتکش وشریف وطن از بیکاری وفقر شدید رنج میبرند ولقمه نانی برای فرزندان دلبند شان ندارند، بیاد میآورم غلام غوث، کارگرقهرمان جنگلک را که عمری باتقوا وعزت کار کرد وعرق ریخت و با وجود داشتن قدرت دولتی، چیزی نیند وخت وزنده گی خود وفامیلش را با فعال بودن کارخا نجات جنگلک ، آن یگانه فابریکهءبزرگ فلزات وطن ، فابریکه ایکه کارگران قهرمان آن درتحقق اهداف صنفی و مبارزات حق طلبانه وآزا دیخواهانهء سیاسی دههء 40 شمسی ازخود حماسه های جاویدان آفرید ند گره زد، ولی وقتی دشمنان وطن ودشمنان طبقهء نوپای کارگر وطن ، جنگلک، ملحقات وفابریکه های همجوار آنرا تخریب ولیلام کردند ، غوث کارگر، که عاشق کار و رفقای کارگرش بود ، از یکطرف تحمل د یدن خرا به های آن آبادیهای عظیم ملی را نتو ا نست واز طرف دیگر فقرو بیکاری همقطاران ویاران همکار وهمرزمش را ، باضافهء اهانت ها، وتهدیدهای آ نزمان ، او که خود نیز بیکار وبی نان شده بود ، وقتی د ید که همه راه ها برویش بسته شده ا ند ،تحمل نتوا نست که فریاد گریه وشیون اطفال گرسنه خود ویاران عزیز تر از جانش راهر لحظ بشنود لذا با پاشیدن تیل بر بدن وآتش زدن بآن به زنده گی خود پایان داد، ( روح آن بزرگمرد که سمبول تواضع ،تقوا وفداکاری بود با ارواح پاک همه شهدای مردم ما شاد باد) باور کنید مثل اوصد ها تن از زنان ومردان هموطن ومظلوم ما، یا از گرسنگی وبیکاری ویا ا زخوف توهین وتجاوز ، بطرق مختلف در آن سالهای ظلمتبار به زنده گی خود پایان داد ند، اکثریت آنها گمنام زیستند وگمنام شهید شدند وفراموش گشتند.
از آنجاییکه بیکاری ،یکی از مشکلات جدی مردم ما را تشکیل میدهد، تشکیل دهنده گان ا حزاب باید اکیداء بدانند که تعداد مشغولین بکارهای مختلفه چند فیصد نیروی کار را در بر میگیرند وچه عدد از هموطنان ما بیکارند، داشتن معلومات در مورد تمامی ا مور زنده گی، کار وسرنوشت طبقهء زحمتکش دهقان ونحوهء رابطهء آنها بازمینی که بالای آن عرق میریزند ولی حتی نان خشک شکم سیر نصیب شان نمیشود، واینکه چند فیصد ا ین طبقهء محروم وشرافتمند صاحب حد اقل ملکیت شخصی اند وچه تعداد آنها حتا صاحب یک بسوه زمین برای کشت سبزیجات نیستند، خیلی مهم است، هکذا باید بدانند که داشتن معلومات در مورد مقدار زمینهای زراعتی( للمی وآبی) ، ساحات جنگلات،( درختهای طرف استفادهء تعمیراتی و پسته زارها) باغات میوه،مساحت زمینهای زراعتی شخصی و دولتی ، مشکلات آبیاری وتقسیم آب، وسایل وماشین آلات زراعتی سنتی وعصری، وضع کوچیها وعلفچر ها، سرکها وخطوط ارتباطی موتر رو وپیاده رو بین وا حد های مختلفهء اداری وساحات زنده گی در دهات ومناطق دور افتادهء وطن جداء ضروریست باید برای شان تعداد اطفال ،نو جوانان وجوانان وا جد شرا یط رفتن به مکاتب ومراکز تعلیمی مشخص وشناسایی شود .
برای داشتن برنامهء دقیق علمی وعملی ضروریست تا این ا حزاب نه فقط مو قعیت وطن را درست درک کنند و پیرامون همه همسایگان نزدیک ودور وتمامی کشورها وموضعگیریهای دیروز وا مروز شان در قبال مردم وسرزمین ماچه درا مر دوستی وچه در عداوت ودشمنی شان نه فقط علیه حکومتها بلکه علیه مردم ما ، علیه وحدت ملی افغانها وعلیه تمامیت ارضی وطن ما، معلومات خودرا تکمیل ، دقیق ومستند سازند، وبدانند که ما اکنون نسبت بهر زمان دیگر در موقعیت دشوار جیو پولیتک وامنییتی قرار داریم وآسیب پذیر تر نسبت بهر وقت دیگر هستیم، درشمال شرق وشرق وطن، افغانها جمهوریهای مردم چین وپاکستان اسلامی قراردارند که هردو با اسلحهء اتمی مجهزند، در غرب وطن، جمهوری اسلامی ایران موقعیت دارد که در همین هفته آخرین راکت با بورد 2000 کیلومتری خود را آ زمایش کرد وهر روز پیشرفتهای جدید وجدیدتر نظامی بدست میآورد، همسایگان شمالی ا مروز ما با وجود مشکلات معینی که دارند نسبت بما از توا ناییهای بزرگتر برخوردارند، در حالیکه ما اردوی از هم پاشیدهء داریم که حتا شخص اول دولت نمیتو ا ند بالای آن اطمینان قوی داشته باشد چون هنوز این اردو، اردوی تنظیمیست وملی نیست، از طرفی یکتعداد از آنهاییکه عصری ترین اسلحهء اردوی وطن شان(!) را به خارج انتقال دادند ووسیلهء قوتمند شدن وعصری شدن یک اردوی خارجی دردآفرین بوطن شدند د ر ترکیب این اردوی گویا ملی ایکه هزاران متخصص وتحصیل یافتهء با تجربهء نظامی راا زخود دور نگاه کرده است شامل وفعالند، در چنین شرایط بحرانی وخطر ناک ملی ومنطقوی مردم ما نسبت بهر وقت دیگر به ا حزاب وشخصیتهای ضرورت دارد تا در ضمن احترام کاملاء یکسان بهمه ملیتها ،اقوام ،مذاهب وزبانهای ملی رسمی وغیر رسمی وطن، اعتقاد راسخ وخد شه ناپذیربوحدت ملی و ضرورت بسیج کلیه طاقتها وتوا ناییهای فرزندا ن وطن نیز داشته باشند ومهر تعصبات قومی ومذهبی ، تعصبات زبانی ونژادی درجبین وضمیر شان نمایان وموجود نباشد، زیرامتعصبین قومگرا ،عاشق ملیت وزبان خاص ودشمن با سایرین چه مذهبی چه سکولار، چه چپی وچه راستی، چه ظالم وچه ا نتقام جو به درد ملتی که روزهای بس دشوار را سپری کرده وهنوز درآن بسر میبرد نخورده ونمیخورند.
برای در پیش گرفتن سیاست های سالم حزبی ، مسوولین احزاب جدیداء فعال شده ویا در حال فعال شدن باییست مردم وطن را زیر مطالعهء جداء دقیق قرار دهند،بدانند که مردم ما چه میخواهند؟ سیاست میکنند؟ احزاب را میخواهند؟ واگر میخواهند به ا ین تعداد بیشمار احزاب وتشکیلات مختلفه ضرورت ا حساس میکنند، خود ا ین مردم به چند پارچه تقسیم ساخته شده اند، به چند طبقه وگروه اجتماعی تعلق دارند طبقات اصلی وبا کمیت قابل ملاحظه کدام ها اند؟ نقش تعلقات زبانی ، قومی ، مذهبی وسمتی بالای مردم از چه قرار است؟ نفوذ روحانیت خیرا ندیش وغیرافراطی وتاثیر بنیاد گراها ومتعصبین آشتی ناپذیر با تحولات دموکراتیک وعصری سازی وطن بصورت جداگانه بالای مردم چگونه است؟ . غرض موءثریت فعالیتهای سیاسی، این ، احزاب باید تعداد مجموعی سازمانهای صنفی، احزاب حلیف وحریف، دشمن ومخالف خود را وهمچنان تمامی ا تحاد یه ها، انجمنهاوهر نوع تشکیلات دینی ، سیاسی، قومی ، قبیلوی ،زبانی ، سمتی، آزاد ومستقل وطنی ویا وابسته بحلقات مخالف وموافق خارجی خود ودر مجموع وطن را شناسایی کنند وهمچنان دریابند که از جملهء این گروه های موجود کیها طرفدار وحدت ملی، حکومت مرکزی قوی ونیرومند، کیها طرفدار فدرالیزم واستقلال نسبی ویا بیشتر حکومات ایا لتی هستند ،کدام احزاب بر نقش بیطرف نگهداشتن دین ومذهب، زبان وقوم، اکثریت واقلیت اسرار میکنند وکیهاکلید حل قضایا را در تعقیب نمودن اقدامات متعصبانه وبی نتیجه میدانند ، باوجود آ نکه همه شاهد شکست ایده های تنگ نظرانه ،محدود وافرطی در کلیه ابعاد آن هستیم.
گروه های سیاسی جد ید وکهنه ضرورت دارند تا برعلاوهءمعلوماتهای فوق بدانند که فیصدی تولد ومرگ دروطن ما چند است؟ عاید سرا نه، طول ا وسط عمر با تفکیک زنان ومردا ن با فیصدی مرگ ومیر اطفال زیر 5 سال از چه قرار است؟ چند فیصد مردم ما در زیر خط فقر قرار دارند؟ ، بچه تعداد بیوه ، یتیم وبی سر پرست داریم؟. چرا زنان امکان آن را پیدا نمیکنند که در راس حد اقل یک حزب سیاسی قرار گیرند درحالیکه نیم پیکر جامعه را تشکیل میدهند، توجه در امر متساوی شدن حقوق وامتیازات زنان درجامعه یکی از اولویتهای کاری هر حزب وسازمان مدعی آزادی ودموکراسی را باید تشکیل دهد ،متاءسفانه حتا احزابی که در بدست آوردن امتیازات بزرگ برای زنان ا ز طریق مبارزهء پر مخاطره نقش بزرگ را ایفا کرد ه اند در ا ین زمینه شاید تحت تاءثیر گروهای متعصب ومتحجر قرار گرفته اند که گامهای عملی وملموس را در مورد برنمیدارند.
متاءسفانه اکثراء عادت کرده ایم که در صحبتها وتحلیلهای ما در موا رد ومسایل بسیار بزرگ خاصتاء مسایل عمیق فلسفی ، ایدولوژیک وسیاسی جهانی ابراز نظر کنیم در حالیکه بمشکلات موجود توده های زحمت کشی که از آنها نام میبریم ودر عمق فاجعه ، فقر و مسکنت بسر میبرند کمتر تماس گرفته میشود ، از طرفی موضوعات ومسایل خیلی عادی وغیر ضروری را بزرگ ساخته وحتا توضیح آنها را پیچیده ود شوارمی سازیم، در مورد اهداف مرا می احزاب وگروه ها ا ین قاعده ویا عادت حفظ شده است، مثلاء شاید دوستانی با خواندن این سطور ناچیز بخشم آیند ویا بخندند که چرا این مطالب ساده وعادی بیان میشوند، میخواهم عرض کنم که در فهم ودانش هیچکدام از فعالان سیاسی موافق ومخالف شکی وجود ندارد فقط میخواهم بگویم که از کثرت فهم ودانش بالای مسایل عادی وکوچک تماس نمیگیرند در حا لیکه این موضوعات وموا رد بزنده گی اکثریت مردمی تعلق دارند که سایرین و ما بنام شان حزب میسازیم ومبارزه وفعا لیت میکنیم ، ما نمیتوانیم برنامه ها وپروگرامهای احزاب اروپایی را برای مردم خود کاپی کنیم ما مردمی دیگر ، فرهنگی دیگر ، دینی دیگر ومشکلات دیگری داریم ،ما بمردمیکه آب را دربهار برای گرمای تابستان درکولها وحوضهای بزرگ سرباز برای خود ومواشی شان ذخیره میکنند نمیتوانیم از محیط زیست صحبت کنیم، اگر ا حزاب در مورد فقرمردم ، تنگد ستی ، محرومیت، بیسوا د نگهداشته شدن ، ومبتلا بودن مردم بامراض گوناگو ن روحی وجسمی ، ازنداشتن آب نوشید نی، نداشتن سر پناه ، از بیکاری ومحرومیتهای مختلفهء مردم ما ،از عدم بر خوردا ری اکثریت قاطع هموطنان ما از عادی ترین امکانات زنده گی ، از تبعیض وتفرقه، از بی ا منیتی وبی قانونی و درمورد مجموع مشکلات متعدد وبیشمار مردم در قریه وده وشهر تماس نگیرند وتوجه نکنند چه مواردی میتوانند مهمتر ازینها باشند. بطور مثال همان طوریکه برای یک شخص پولدار ویا یک آدم با زنده گی متوسط در داخل وخارج خریداری خانه وقصر مقبول، موتر های مود روز، انواع زیورات زنانه ومردانه، زمینهای زراعتی نا محدود وباغهای زیبای پر از گل ومیوه از اهمیت برخوردار است ، برای یک دهقان زحمتکش که زنده گی او درگرو برف وباران است ، باریدن باران ویا آمدن مقداری آب در جوی وجویچهء متصل زمینش از اهمیت بمراتب بیشتری برخوردار است، لذا احزابی که روی قریه وقشلاق را ند یده وبا مشکلات عدیدهء مردم آشنایی نداشته باشند برای حل مشکلاتی برنامه ریزی میکنند که با خواسته ها وآرمانهای محرومان ومظلومان خیلی فاصله داردو برنامه های شان بیشتر بداستان های حماسی وافسانه ها شباهت دارند تا به یک پروگرام دقیق وحسابی کاری سیاسی ومتحول سازندهء مردم ووطن ما.
ازینرو همه مبارزین وفعالان سیاسی، صاحب حزب وتشکیل ویا شخصیتهای مستقل ودلسوز مردم اولاء خود باید با حقیقت زنده گی دشوار وپر از درد ورنج مردم نه از طریق سیر علمی ویا مسافرتهای توریستی، بلکه با رفتن دربین مردم ، زنده گی با مردم وگوش دادن به قصه ها وآلام وزجه ونالهء خوردان وبزرگان هموطن که زخمهای غیر قابل مداوای شان از ظلمها وستمگریهاییکه در حق شان اعمال گردیده و هنوز خون چکان است ومرهم عادی ای بر آن زخمها تا حال گذاشته نشده است ، حقیقت زنده گی مردم را درک ودر مورد علاج ومداوای آنها راه های پیشنهادی خود ها را باطلاع مردم ونیروهای ترقیخواه ومردم دوست برسانند، در غیر آن باید زمینهء آن مساعد شود تا زمینهء مشارکت عملی ووسیع فرزندان مقاوم مردم که در داخل وطن باقیمانده ا ند و با همه دشواریها ونا ملایمات زنده گی ساختند، برای شکل گیری هر راه حل وهر برنامهء سیاسی حزبی ، مساعد شود وعملی گردد ،این راه حل نیست که برنامه های تدوین شده در کشور های همسایه ، در آمریکا ویا اروپا بطریقی بداخل فرستاده شوند وبنامهای مختلف درآنجا نشر و رکلام گردند وکسانی دل خوش کنند که این برنامه ها در داخل وبوسیلهءهمفکران داخلی تهیه وتدوین شده است، باید درکلیه امور صداقت داشته باشند.!!! چطور میتواند قابل قبول باشد که ده ها حزب وتشکیل سیاسی، برنامه های سیاسی ا حزاب شان را در اطاقهای دربسته وهزاران کیلو متر دورتر از خاک وطن بوسیلهء چند آدم با استعداد وقلم بدست، درقا لب جملات وادبیات ولو زیبای نثریی شعر گونه تهیه کنند وآنرا نسخهء بی عیب برای علاج مشکلات مردم ووطن جا بزنند، درحالیکه برنامه های ا حزاب ملی ، وطنپرست و ترقیخواه نه تنها بر اساس تجارب واندوخته های متنوع وپر از درد ورنج وطن، دانشهای علمی معاصر ، تجارب احزاب کشورهای هم فرهنگ وهم د ین دور ونزد یک تد وین میگردند، بلکه فهم ودرک نیازمند یهای اساسی مردم بدست آوردن دقیق ترین و آ خرین آ مار وارقام در مورد تمامی ا مور زنده گی ، کار ، تولید ، توزیع وسایر اموریکه در بالا تذکر یافته، باید جمعمبندی و تدوین گردند وبرای پیدا کردن اعتبار وسیع ، به شور وبحث آزاد گذاشته شوند زیرا افشا شدن وبه مشوره گذاشتن اهداف مرا می احزاب بهیچ صورت آنچه را که راز حزبی (!) گفته میشود صدمه نمی زند.
قابل یاد آوریست که شرایط جدید ، از همه فعالین سیاسی ، شیوه ها، میتود ها واشکال جد ید مبارزه وتلاشهای سیاسی را میطلبد ، در ا ین صورت برد سیاسی از آنهایست که با برنامه ها وپروگرا مهای واضح ،علمی ، عملی ، ساده وقبل فهم برای عادی ترین افراد جامعه بمبارزه بر میخیزند و بوسیلهء شخصیتهای نیک نام ،با تقوا ، فداکار ،با ایثار ومردمدار مورد حمایت وپشتیبانی قرار میگیرند، ا ین خصوصیتهای اخلاقی بخصوص در مورد ا حزاب مدافع زحمتکشان ومظلومان از ار زشمندی خاصی بر خوردار است زیرا تاریخ گواه است که حاصل زحمات ، فداکاریها وایثار هزاران مبارز وطنپرست بوسیلهء افراد استفاده جو، بی تقوا ، معامله گر، خود خواه ،مشکوک وافراد لابرا تواری وشخصیتهای مصنوعی برباد ونابود گرد یده است.
جا داردسوال بعمل آید که چطور عدهء بد ون دا شتن معلومات حد اقل در مورد وطن ومرد م شان، با تعدادی بسیار محدود افراد که هر روزی از بد نهء ایشان تعدا دی کم میشود، خود وعدهء دیگر را بیجهت مصروف وسرگردان میسازند ودست به تشکیل گروه ها وا حزاب میزنند وباطراف چند مفهوم وواژهء مود روز در وطن یعنی دموکراسی ، نظم وقانون ، حمایت از بازسازی وخلع سلاح ومبارزه علیه گروه های غیر قانونی وغیره ..چسپیده ودل خوش کرده اند، در حا لیکه برنامهء دولت فعلی در استقامتهای بر شمرده شده ، وسیعتر وجامعتر از برنامه های بسیاری از ا حزاب موجود در بسیاری از عرصه هاست، درینصورت چرا با دستگاه دولتی مشترکاء عمل نمیکنند تا از امکانات بهترتر داخلی وخارجی وحمایهء وسیعتر قانونی برخوردار شوند ، این درحالیست که احزاب مذ کور وقتی بمشکلات موا جه میگرد ند مسایل قومی، مذهبی ، منطقوی وزبانی را دامن میزنند تا بتوانند چند مدت دیگری ادامهء حیات پیدا کنند.
اگرواقعبینی وحقیقت گرا یی را در تصمیم گیریهای خود مان دخیل سازیم وصرف با دا دن شعارهای تبلیغاتی وزرق وبرق ظاهری سیاست، دل خوش نکنیم، واگر واقعاء هدف ا ساسی همه احزاب موجود ارا یهء پروگرامهای کاملاء علمی ، دقیق وعملی برای معالجهء عقب مانده گی وطن، فقر زدایی،مبارزه علیه بیکاری ومساعد شدن زمینه های وسیع اشتغال برای همه توانهای کاری در وطن است ،اگر هدف عصری سازی ومتمدن شدن است،اگر برای ا یجاد وطنی صنعتی-زراعتی تلاش ومبارزه میشود، واگر صادقانه برای تحقق آرمانهای دموکراتیک،مردمسالاری، پیروزی حق وقانون،خلع سلاح،وختم ظلم وزورگویی،تعصب وتبعیض نبرد میشود وما ازکلیه دانشها ودستآوردهای جهانی در راه رسیدن به ترقی وپیشرفت استفاده میکنیم، انصافاء بگویید که چند نوع راه رشد اقتصادی رامیشناسیم؟، چند راه وطریقهءگذارازعقبمانده گی ورسیدن از طریق کوتاه ترین راه به صنعتی شدن وپیشرفتهای چشمگیر خیره کننده ، درجهان امروزی وجود دارند که ما چیزهایی در مورد انها میدانیم؟... که دهها حزب تا کنون برای تحقق آنها تشکیل گردیده اند. امروز اکثریت مردمان جهان بخوبی میدانند که سیاست بازان ودیوانگان ثروت وقدرت درکلیه زمینه ها ی کار ، اندیشه وتفکر ،دین ومذهب، نژاد وزبان بحران آفریده اند تا زمینه برای شکار قدرت ودوام سلطه های جابرا نهء خشن ویا ظریف شان ، همیشه مساعد باشد،ازینرومفاهیم جهانشمول آزادی ،دموکراسی ، حقوق بشر، جامعهء مدنی،،مقاومتهای مسلحانهء ضد استعماری ،آزادیخواهی، ارزشهای دینی وعقیدتی مردم را مطابق میل ومصلحتهای سیاسی خود شان تحلیل وتفسیر کرده اند ودر سایه وتاریکی بوجود آمده از اثر این تبلیغات عوام فریبانه به زندگی نکبتبار وانگلی خود ادامه میدهند.
این مساله را اندکی ببرسی میگیریم،چطور امکان آن را برای خود میسر کردند که در حالیکه بیشتر از سه- چهار شیوه وراه رشد اقتصادی تا حال شناسایی ومورد تطبیق قرار نگرفته است، تعدادی از احزاب وگروه ها با ا ضافه نمودن پساوندها وپیشاوند های جراحی شده ، احزاب شان را رنگ آمیزی نموده و ازیک اسلام ده ها اسلام ، ازیک مفهوم وواژهء جها نی دموکراسی ده هانوع آن رادر میدان سیاست وتجارت عرضه کرده ا ند، صداقت سیاسی ومعتقد بودن بآنچه منافع ملی میدانیم حکم میکند که اگر هدف ا ساسی اکثریت این احزاب خدمتگذاری بمردم ووطن باشد ، بدون ضیاع وقت، با احساس وجیبه و مسوولیتهای ملی ،اخلاقی وافغانی دور هم جمع شوند واحزاب مقتدر ترقیخواه، دموکرات ووطنپرست را برای آن تشکیل دهند که اقدامات منفرد شخصی محدود وگروهی تگروانه بهر نام واسمی که باشدحلال مشکلات متعدد وطن ما نیست، این هم حقیقت دارد که کلیه گروه ها وحلقات را با موعظه ونصیحت نمیتوان متحد ساخت، هدف ما متحد شدن همفکران ، همرزمان ورونده گان طریق وا حد ویا بهم شبیه ونزدیک است میتوان(کبوتر با کبوتر باز باباز--- کند همجنس با همجنس پرواز) راا ساس قرار دادوصفوف فشردهء دارای قدرت عمل ومانوررا برای تحکیم تفکرات ملی ترقیخواهانهءدموکراتیک واستبداد ستیزتشکیل داد و بامیدهای دیرینهءمبارزین وطنپرست و مردم شریف وطن ، جان وقوت تازه بخشید.
برای احزاب وگروه هاییکه تحت نام د ین ومذهب فعالند نیز خیلی شایسته است که برای جلوگیری از سرگردا نی های طولانی ومزید هموطنان، تعداداحزاب بیشمار شان را تقلیل دهند ویکی دوحزب اسلامی مسالمتجو ، غیر مسلح، مصلح وخادم حقیقی دین ونه ثروت وقدرت را تشکیل دهند وپروسه های دموکراسی، پیشرفت وترقی را اگر حمایت نمیکنند ضربه نزنند، وبرای د ین خدا بیشتر ازین باثر کجرویی ها وبی مبالاتیهای شان درد سر ایجاد نکنند وبه تفرقه جوییها وانتقام گرفتنهای تنظیمی، مذهبی وسیاسی خاتمه دهند ، این به نفع خود شان نیز است، آنها چطور خود را قناعت میدهند که در تحت نام یک دین ویا یک مذهب ده ها حزب وگروه سالهای سال طبل حقانیت خود وبوق غیر اسلامی بودن سایرین رابنوازند وبصدا درآورند آنهم با چه بهای گزاف وخونینیکه تا حال در وطن ما هر روز تلفات جدید وجدیدتر میگیرد وبقولی که میگویند (اندرین ره کشته بسیارند قربان شما).
واخیراء یادآوری میگردد که قاعد تاء فعالین ا تحادیه ها،انجمنها وسندیکاهای مختلفه، درطی مبارزات صنفی و اقتصادی شان ، وقتی بمشکلات ود شوا ریهای متعدد موا جه شدند، ودر برا بر حکومات سرکوبگر ، بورژوا زی استثمارگرو فیودالیزم بیرحم وغاصب ،مبارزات صنفی شان نتایج قناعت بخش را ببار نیاورد، به شور ومباحثه پردا ختند، راه های مختلفهء مقاومت ومبارزهء حقخواهانه رامورد ارزیابی قرار داد ند وسر انجام دست به تشکیل ا حزاب سیاسی زد ند تا از طریق کسب قدرت سیاسی به آرزوهای دیرینهء عدالت وبرا بری نایل شوند، آن اقدامات عظیم انسانی درطی سالهای مختلف ودر کشور ها وقاره های مختلف وباشکال وشیوه های مختلف وبا قربانیهای بیشمار به ثمر نشست، پیروزشد، سالها برای آن دست آوردهای بزرگ زحمتکشان جشنهای شادی وسرور گرفته شد، وآن حاصل مبارزات عظیم وتاریخی مردمانجهان که با قیمتهای گزاف بدست آمده بود ند، باثر اغوا وفریب مردم ونیروهای رزمندهء آ ن، دربسیاری از کشور ها مفت ورایگان وخیلی ساده در آتش های بزرگ انتقام جویی، تمامیت خواهی وا نحصار طلبیهای بیحد وحصر بورژوا زی ونیو لیبرالیزم سوختانده شدند وتلاش جدی وجود دارد که آخرین جرقه های باقیماندهءآن را نیز بزور اسلحه، محاصره های اقتصادی، نیرنگ وتبلیغات خصمانه خاموش وبه خا کستر تبدیل کنند.
همه بخاطر داریم که40 سال قبل ،وقتی احزاب جدید سیاسی عرض وجود کرد ند ،وطن ما تجارب مبارزات صنفی واتحادیه وی رانداشت، تعداد کارگران خیلی ناچیز وعدد فابریکه ها ودستگاه های صنعتی وتولیدی انگشت شمار بودند، دهقانان زحمتکش که اکثریت نیروهای تولیدی را تشکیل میدادند وهنوز هم تشکیل میدهند ، دروضع اسفباربسر میبردند ، فقر قرضداری، سلم ،سود ،گرویی حاصلات سالانهء دهقانی شان را تشکیل میداد، عدد تحصیل یافتگان نیز محدودبود ، ترس ووحشت از در ودیوار میبارید، پادشاه را سایهء خدا میگفتند، کسی جراءت آنرا نداشت که در مورد جناب اعلیحضرت ووابستگان شان خدای نا خواسته چیزی بگوید،یکتعداد از رهبران وفعالین تنظیمهای اسلامی موجود که ضد پادشاه دیروز امروز بیانیه میدهند،در دیروز در دفاع از همین پادشاه د یروز مه امروز مورد غضب شان واقع شده است، صدها وطنپرست ترقیخواه ضد سلطنت را کافر وبید ین خطاب میکردند، ولی حال که منافع شخصی خود شان مطرح است نه سایهء خدا مطرح است ونه حرام بودن مبارزه علیه شاه ، راستی عجب دنیا ییست!!!.
درچنین اوضاع تعدادی از احزاب واز جمله حزب دموکراتیک خلق افغانستان عرض وجود کردند وبروی صحنهء سیاسی کشور آمدند ، ح.د. خ. ا از طریق کنگرهء موءسس در یازده هم جدی سال 1343 اعلان موجودیت کرد ،اعضای ارشد رهبری خود را اعلان نمود، که یک دقت گذرا میتواند ا ین حقیقت را برساند که شرکت کننده گان آن کنگره ، متشکل از شخصیتهای مختلفهء فکری وعقید تی ای بودند که بنماینده گی از ملیتها ،اقوام مذاهب ،زبانها ومناطق مختلف، وبا در نظرداشت اوضاع وا حوال خاص آن دوران ، شهامت آنرا داشتند که دربرابر دستگاه استبدادی سطنتی خاصتاء حلقات افراطی آن ، مردا نه بایستند واز نام مردم ، از نام رعیت (!) واز نام غلام خوا نده شده گان ( ملت)، بمثابه اسپارتاکوس های معاصر، بی ترس وبی هراس برای تاءمین عدالت وانصاف ، برای ختم حق تلفیها وتبعیضات رنگارنگ ، برای تاء مین حقوق یکسان بهمهء مردم ، بهمهء اقوام ،ملیتها ،زبانها ومذاهب، وبلاخره برای حق کار،حق تحصیل ،حق تداوی رایگان وحق داشتن سر پناه برای همه،فریاد خود را بلند کردند، هر نوع خطر را با دل وجان قبول نمودند و به پیش رفتند، وفریاد آزادی ودموکراسی حقیقی راسردادند ،ووسیلهءبلند شدن فریاد خفه شده در گلوی ملیونها زن ودختر وطن برای آزادی وحقوق مساوی با مردان شدند.(در مورد جنبه های مختلفهء آن دوران بحث جداگانه میشود)
ح.د.خ.ادر هنگام شکل گیری تجارب غنی تشکیلاتی، اتحادیوی وسندیکایی وحزبی را از اسلاف خود در دست نداشت وخود نیز صبر وحوصلهء لازم را برای سروسامان دادن به آن موارد نکرد، اما بعد تاء سیس حزب در فکر ایجاد جبههء ملی ودموکرتیک شد که بعدها در زمان حاکمیت ، آن آرمان در وجود جبههء ملی پدر وطن متبلور ومحقق گردید وبزرگترین شخصیتهای سیاسی وملی مثل مرحوم عبد ا لهادی داوی ، مرحوم فتح محمد خان فرقه مشر وصدها تن دیگر درآن جبهه با رضا ورغبت خود شان اشتراک وسهم گرفتند.
حال سوال پیش میآید که در دیروز موء سسین حزب انتظار تشکیل سازمانها واتحاد یه های صنفی را که مقدمه واساس ساختن وفعال شدن احزاب بشمار میروند نکشید ند و مستقیماء حزب را تاءسیس واعلان کردند که دشواریهای معینی را نیز در قبال داشت وهنوز ا ثرات منفی آ ن باقیست، حال که مدت 40 سال از فعالیت وعمر حزب میگذرد آ یا لازم است که سر از نو طوری در فکر تشکیل جبهه وا تحادیه شویم که بتمام آن زحمات ، قربانیها وجان فشانیهای بی مثال بادید سطحی وبیتفاوت نگاه کنیم؟ ، من اعتقاد دارم که هیچ حزب وگروه به تنهایی کاری را انجام دا ده نمیتواند ،باید متحد شویم ولی با تمام گروه ها وشخصیتهای شریف، ترقیخواه ووطند وست، با تمام نیروهای د موکراتیک وعدالتخواه، خاصتاء با متحد ین دیروز ما که متاءسفانه عدهء از ایشان با وجود داشتن پستهای صدارت ،وزا رت، ریاست وولایت در زمان حا کمیت حزب اکنون باساس مود زمان مطالبی را در مورد حزب ما میگویند که بدترین ومتعصبترین دشمنان ما آنرا نشخوار میکنند، ما در گرو کسی نیستیم که حتماء باید اولاء حزب 40 سالهء خودرا منحل اعلام کنیم و بعداءاز بقا یای ا ند ک آن با دوستانیکه خود نماینده گان تام ا لاختیار سازمانهای قبلی شان نیستند،چیزی بنام جبهه بسازیم ،این غیر ممکن وغیر عملی وزیانبار است .
پیشنهاد من اینست که بجای تشکیل جبهات واتحادها از وجود افراد واشخاص ولو مهم، تمام احزاب قدیمی وسابقه وضع داخلی ،سازمانی وتشکیلاتی خود را جمع وجور کنند با دوستان ورفقای هم سازمان شان مشوره کنند وتوافق بعمل آرند، بعداءهرکدام از این ا حزاب با امکانات کمی وکیفی خود میتوانند با کل سرافرازی وصداقت تعهد ا ت حاد وطنپرستانه را با قول وقرار ، با نعره ویا دعا، فقط بخاطر مفید واقع شدن بمردم ووطن، مهر وا مضا نموده ودر تحقق اهداف آن که بصورت دموکراتیک از طرف شرکت کننده گان تعین میگردد مشترکاء تلاش کنند، ما وقتی حق داریم خانه قبلی ولو غریبانه وکلخی خودرا ترک ویا چپه کنیم که خانه ویا خانه های بزرگتر، محکمتر وبهتر تررا برای خود تهیه کرده باشیم، حتی اگر بی نیاز از آن خانهء قبلی شویم، در وطنی که اکثریت خانه های آنرا چپه کرده اند ، آن خانهء قدیمی ما می تواندسر پناه خوبی برای بی سرپنا هان شود، آن خانهء قدیمی وحتا گلی سابقهء ما بدست معماران وگلکارانی اساس گذاشته شده واعمار گردیده که اکثریت شان با کمال تاء سف دیگر در میان مانیستند ، عده ای با مرگ طبیعی ولی تعداد وسیعی باثر اصابت مرمی دشمن بابدیت پیوسته اند ( روحشان را شاد میخواهیم)، بیا یید آن یاد گار رزمها وپیکار های مقدس وطنپرستی وخدمت گذاری بمردم ونوع بشر را بجای تخریب تعمیر وآ باد کنیم مشکلات آنرا رفع نماییم، خرابیهای غیر قابل ترمیم آ نرا دور کنیم وامکانات جدید زنده گی را در آن متوفر سازیم ونشانی دستهای پاک همرزمان بخاک وخون خفتهءمان را که میراث هزاران معلول وبیوه ویتیم است وبرای ما به ا ما نت گذاشته اند ، سلامت نگهداریم، در اینصورت برای تشکیل جبههء وسیع ، بلی ، برای نهضت میهنی، بلی ،برای ا ئتلاف های بزرگتر و سراسری ملی برای سازنده گی ، صلح ،ترقی وعدالت ، بلی ، چرا ما با از دست دا دن بهترین دوستان وهمرزمان ، دوستان وهمراهان جدید کمایی کنیم ، باید با حفظ رفقا ودوستان عزیز قبلی ، دوستان ورفقای جد ید پیدا کنیم ، در اینصورت یقین داشته باشید که خساره نمیکنیم. موءفق باشید.
شود مردمی کیش وآیین ما نگیرد خرد، خرده بر دین ما
بیاریم آن آب رفته بجوی مگر زان ببینیم ، بازآبروی
(فردوسی)