دوكتور كاروان
نوشته دوكتور كاروان
المان فرا يبورگ
اميدوارم همو طنان عزيز پيرامون اين دو موضوع و راه هاي حل و چاره جو هي ان از اراهه
پيشنها دات مفيد و معقول خويش به جرايد داخلي و برون مرزي ابا نورزند
بهبود معارف و بررسي وضع معلولين جنگي
توجه دولت و مقا مات مسوول بايد به اين دو نقطه معطوف گردد
اول تعليمات ابتداهي بايد اجباري گردد
دوم بررسي وضع معلولين جنگي و فاميلهاي بدون سر پرست
با نظري بر فجايع قرن اخير و جنايات گروپهاي قدرت طلب كه تحت نامهاي مختلف چون كمو نيست ،اسلام و مسلما نان افراطي و امثال ان افغا نستان را به حمام خون تبد يل نموده و خسارات جبران نا پذ يري بر پيكر اين وطن وا رد اوردند.
خسارات وصف ناشد ني كه قلم قدرت انرا نخواهد داشت تا شرح همه اين جنايات را بدر ستي بيان دارد ميبينيم كه در نتيجه اين جنايات نه تنها دو مليون انسان بد بخت در نهايت بير حمي به كام مرگ فرستاده شدند و مليو نها مليون ديگر اواره و بد بخت و به ديار بيگانگان مهاجر گر ديدند نه تنها شهر و ده و قريه و قصبه با بمب هاي اتشين ويران و به خاك يكسان گرديد و نه تنها زير بناي اقتصادي مملكت فرو پاشيد و نا بود گرديد بلكه اين وحشت ، جنايات و بربريت سبب گرديد كه بيشتر از دو نسل كه سازندگان فراداي اين جامعه هستند از نعمت سواد و دانش محروم گرديده و درين عصر كه هروز كشفيات حيرت انگيز و محير العقول و اعجاب بر انگيز چهره دنيا را تغير داده سهولت هاي بيشتر و بيشتر را در زنده گي فراهم ميسازد ، در افغا نستان درين ديار ويران و جنگزده فيصدي غير قابل قياس متا سفا نه از نعمت سواد بي بهره مانده اند.
از شروع واقعه ننگين و خو نين كو دتا ثور و مقا ومت ملت با جنگهاي پرا گنده و پا رتيزاني در مقابل اين وطنفرو شان، اعمال و جنايات خلقي ها همراه با تبليغات و يك سلسله شعار ها ي دور از از عنعنه و كلتور، بدبيني و تضاد با اسلام كه توسط يك سلسه اشخاص فوق العاده نادان و جاهل شايد هم بصو رت قصدي صورت ميگرفت. زيرا گر چه خلقي ها اكثراء مو جودات زشت طبيعت و زشت طينت بودند و در درنده خو ئی و سبعاوت نظير نداشتند اما با انهم اكثراءچون به طرز فكرو عقيده ملت اشناهي داشتند از تجاوز و رو ياروي مستقيم به اسلام وعقيد مردم ابا ميو رزيدند زيرابخوبي از عواقب شوم ان اگاهي داشتند، تركي بخاطر عوام فريبي با وجوديكه ملت بخوبي به اين اگاهي داشت كه وي عقيده به اسلام ندارد با انهم در دو عيد سال كه در قدرت بود از انجام فر يضه نماز عيد كه در تلو يزون به نمايش گذاشته شد دريغ ننمود . بهر صورت اعمال يكدسته از خلقي هاي افراطي يا انا نيكه قصداء دست به توهين و تحقير عقايد ملت مسلمان ميزدند طرز تفكر را در بين يك سلسله اشخاص نا فهم و نا وارد و جاهل تلقين نمود كه سبب اين همه نا ارامي و اشوب و ضد يت با كلچر و عنعنه و اسلام فقط و فقط مكتب است . لهذا اين جاهلان و از خدا بيخبران در عوض اينكه منشه اصلي اين اشوب و فتنه را جستجو نموده در پي قلع و قمع ان تيشه بر دارند ، در منتهاي جهالت و نا داني و كو تاه فكري و عاقبت نا اند يشي بدون انكه به اين عمل ضد ملي خويش بيا نديشند تيشه به ريشه خود زده به محرق ساختن مكاتب، نا بودي وكشتن معلمين انهم به شكل فو ق العاده فجيع اغا ز نمو ده و اين شعار بي منطق و بي مفهوم ورد زبان بعصي ها گرديد كه كمو نيست زاده مكتب بوده و بايد مكا تب حريق گرديده و معلمين كه تمايل به كمو نيست داشته و يا مخالف حريق شدن مكا تب باشند سر به نيست شوند . اين بد بختان و از خدابيخبران چنين مي ا ند يشيدند انا نيكه مخا لف اعمال وحشيانه و محرق ساختن مكا تب هستند حتماء با وطنفرو شان ومنكران اسلام هم عقيده بوده و وظيفه دارند افكار ايشان را در عمل پياده نما يند . لهذا روي اين دليل در شروع حكو مت خلقي هما نطو ريكه تذ كر داده شد تعداد زيادي از مكا تب محرق گشته و جمع كثيري از معلمين بيگناه و بد بخت كه گناه جز هدف مقدس تر بيه و امو زش اولاد اين وطن را نداشتند در منتهاي بر بر يت و وحشت بدست اين دژ خيمان و وحشيان و جلادان به قتل رسديدند.
متا سفانه اين وقايع و اين جنايات در مملكتی صورت گرفت كه قبلاء فقدان امو زش و تعليم به شدت مطرح بوده و رژيمهاي قبلي نظر با ضديت و ترس از امو زش و دانش و اگاهي ملت وعدم تمايل به پيشر فت و ترقي مملكت هيچگاه ارزو ننمو دند تا معارف بشكل واقعي ان انكشاف يافته و سويه و اگاهي ملت به سويه جوامع متمدن ويا اقلاءبا همسا يگان برا بري نمايد. در زمان چهل ساله سلطنت ظاهر شاه كه امروز با باي ملت نام گر فته بجز از يك پو هنتون در كا بل و فا كو لته طب ننگر هار و تعداد محدود از دارلمعلمين ها و تعدادی از مكاتب به سويه هاي مختلف درتمامي افغا نستان كه به هيچو جه جوابگوي نياز ملت نبود از موسسات بيشتر علمي ومكا تب كه بتواند تكافوي نيازجا معه را بنمايد سخني نبود. بد بختا نه و متاسفانه اينكه تا ا مروزهم نه از نفوس و نه از فيصدي با سوادان در افغا نستان احصا ئيه درست در دست بوده و احصائيه هاي مختلف تعداد با سوادن را بيشتر از دو فيصد نشان نمي دهد . به اين هم با يد اگاهي داشت كه اين كمبود و نقايص در قسمت تعليم و اموزش نه تنها از نگاه كمي مو جود بوده بلكه از نگاه كيفي نيز سو يه تحصيلي شا گردان سير نزولي را پيموده و هر روز از روز پيشين نظر به بي تو جهي مسوولين امور، تطبيق پلانهاي غير علمي وغلط ، فقدان مواد درسي و كمبودي معلمين اگاه و ازموده و مجهز با دانش پيدا گو ژيك ، سويه علمي متعلمين و محصلين سير قهقرائي را پيموده بد تر و بد تر ميگردد. همچنان عدم تناسب كمي بين تعداد ليسه ها و موسسات عالي تحصيلي چون پو هنتون و دارلمعلمين ها سبب ميگرديد تا تعداد زياد از بكلو ريا پاسان در امتحان ورودي مو سسات علمي عالي مو فق نگر ديده و نتوا نند با همه ذوق وشوق كه به امو ختن بيشتر و تحصيلات عالي دارند شامل مو سسات عالي تعليمي گرديده ارزو هاي را كه در قبال وطن و وطنداران براي خدمت و جا نفشاني در تجسم خويش دارند در عمل پياده بسازند. واضح است كه عدم مو فقيت به اين ارزواين ارمان چون عقده فرا مو ش ناشدني و زجر دهنده فراموش خاطر نگرديده همه عمر در نهاد و خاطره ها با قي خواهد ماند.
با گذري در سير اموزش و تعليم مينگريم كه در رژيمهاي گذ شته و ضد مردمي مو سسات عالي تعليمي از نگاه كمبود مواد درسي و پر سو نل و استا دان اگاه و خبير و دا نشمند زيادتر و زياده تر به پرو بلمهاي عميق و وصف نا شدني مو اجهه بو ده زيرا بو دجه كه براي اين مو سسات تخصيص داده ميشد خيلي نا چيز بو ده و نظر به اين معضله اكثراء فقدان كتاب و مواد درسي به شدت مو جود بوده و وقت زياد استادان در عوض تشريح وجر وبحث و افهام و تفهيم مو صو عات علمي به ديكته و دادان نوت ميگذشت ?يكتعداد كتب اگر به صورت استثنائي نشر ميگر ديد انهم متا سفا نه پس ازگذ شت سالها و سالها نسبت ضعف اقتصادي و كمبود بو دجه تجديد نشر نشده ونو اوري در ان صورت نميگر فت زيرا واصح است كه مو ضو عات علمي با كشف تيوري هاي جديد و نو اوري هاو كشفيات جديد زود تغير نموده مو ضوع كه امروز به حقيقت ان يقين مطلق داريم فرداتغير نموده و يا غلط ثا بت ميگردد.
ازين جهت اگاهي وامو زش مو ضو عات علمي ايجاب مينما يد كه ء هر پنج يا شش سال كتاب مذ كور تو سط مو لف تجديد نظر شده و نو اوري هاو تيوري هاي جديد در ان درج گردد كه متا سفانه چنين اقدامات تا جا ئيكه بنده در يكي از فاكو لته ها محصل و شاهد اين اوضاع بوده چشمد يد هاي خود را باز گو مينمايم رايج نبود. شامل شدن دركدر پو هنتون منحيث استاد فو ق العاده مشكل و دشوار و به اصطلاح صعب العبور بوده و بايد به اين حقيقت تلخ اعتراف نماهيم كه علاوه بر دانش و لياقت در فاكو لته هاي كه علوم اجتماعي تدريس ميگر ديد شنا سائي و تسليم شدن به خواسته ها و سياست دولت در ان رول بزرگ و اسا سي داشت
در قسمت مشكلات مكا تب به سويه ابتدائي، متو سط و عالي بايد اظهار نما ييم كه متا سفانه سيستم درسي انقدر نا هنجار نا مر بوط و خلاف انتظار و تحولات زمان بود كه به هيچو جه نميتوان انرا وصف نمود . از تربيه معلم مجهز با امو زش پيدا گوژيك و شناسائي و اگاهي با سيستم مو فقا نه تدريس هيچ خبري نبود . اكثراء بكلو ريا پاسان كه خود چندان از سواد كا في بر خور دار نبودند فوراءبعد از بدست اوردن بكلوريا به صفت معلم ايفاي و ظيفه مينمو دند . شخصي كه خود محصل فاكو لته طب بود از محتر مه معلمه صا حبه كه در يكي از مكا تب منحيث معلم معلو ما ت طبعي ايفاي وظيفه مينود پرسيد شما كه معلو مات طبعي و تشريح بدن انسان را تدريس مينما هيد ايا گفته ميتوا نيد كه در ساق پاي يك انسان چند عدد استخوان موجود است معلمه صاحبه جواب داد كه طبعاء يك استخوان . شخص مو صوف كه از مو ضوع اگاهي داشت از معلو مات معلمه صاحبه خيلي متعجب شده اظهار داشت معلمه صاحبه تا جائي كه بنده اگاهي دارم ساق هر انسان متشكل از دو اسخوان است معلمه صاحبه در جواب گفت كه مهم نيست من دروس را خلاصه ميسازم اميدوارام كه مو ضوع را فكاهي نپنداشته و سويه معا رف را خود قياس نما ييد.
بعضاء بدون در نظر داشت رشته مر بوطه استادان واستعداد ايشان مضمون به ايشان براي تد ريس سپرده ميشد كه اگاهي كافي دران نداشتند . بنده شخصي را ميشنا ختم كه از ليسه صنايع كا بل فارغ شده ودر رسامي و نقاشي لياقت و استعداد فوق العاده و خارج از قياس كه حتي ميتوان به ان نبوغ ناميد داشت ، اين بد بخت عوض انكه در رشته مو صوف منحيث معلم اجراي وظيفه نموده و با لياقت خويش مصدر خدمتي براي شاگردان گردد ، متا سفانه در حاليكه فارسي زبان بوده و به زبان پشتو اشنائي كامل نداشت سالهاي زيادي را در يكي از مكاتب مشهور كابل كه شهرت بسزائي داشت مضمون پشتو را تدريس مينمود . سيستم درسي هما نطو ريكه گفتيم انقدر غلط ، گمراه كننده و اذيت ده و غير مفيد براي شا گردان بود كه نميتوان بد رستي انرا وصف نمود . معمو لاء لازم بود كه بعد از صنف دهم رشته ساينس و اجتما عيات از هم جداشده و شا گردان نظر به شوق علاقه و استعداد كه در هر يك از رشته هاي مو صوف داشتند در رشته مو صوف تقسيم بندي گردند . اما متاسفانه تاصنف دوارزدهم مضامين ساينس واجتما عيات بصورت مشترك تدريس شده بطور مثال متعلم بيچاره مجبور بود كه در صنف دوازدهم در پهلوي سه صد صفحه تاريخ نوشته اقاي صدقي كتاب فزيك نو شته اقاي دوكتورابو بكر را كه هم بيشتر از سه صد صفحه بود بيا موزد كه در نتيجه به امو زش هيچكدام ان مو فق نگرديده از اگاهي و اموزش هردو محروم ميگرديد.
امو زش و تسلط كامل زبان مادري فارسي يا پشتو كمتر مورد تو جه مسوولين امور قرار گر فته و شا گردان مجبور نميگر ديدند بصورت منظم با نوشتن مقالات و تدوير كا نفرانسها و امثال ان تمرين در رشته ادبيات نموده به زبان مادري خويش تسلط حاصل نما يند.
سويه فارغ التحصيلان ليسه ها هم خيلي متفاوت بوده بعضي از ليسه ها ميتوا نستند تعداد از فارغ التحصيلان ازموده و مهيا به تحصيلات بلند تر تقديم اجتماع نموده و بعضي ليسه ها اكثراء فارغ التحصيلان به جامعه تقديم مينمودند كه از سواد و دانش معمولي هم بر خور دار نميبودند.
امو ختن السنه خا رجي هم متا سفانه با مشكلات فوق العاده مو اجهه بوده زيرا اكثراء معلمين بيچاره خود ازدانش لازم در مورد كه بتوا نند مصدر خد متي براي شا گردان گردند محروم بودند.
ديسپلين، حاضري و غيبت از ساعات درسي كمتر مورد سوال و پرسش بوده و اكثراء شاگردان مخصو صاء در مكا تب ذكور هر زماني كه ميخواستند مكتب را ترك گفته و هيچگاهي هم مورد سوال قرار نميگرفتند.
فقدان كتب درسي تا جائيكه بخاطر دارم به شدت مطرح بوده متعلمين مجبور ميگرديدند تا خود كتا بهاي لازمه را تهيه نمايند . با در نظر داشت وصع اقتصادي ملت وفقر و بد بختي كه گر بيانگر بيش از نودو نه فيصد جا معه عقب افتيده ما گرديده اين پرو بلم هم بر مشكلات و پرو بلمهاي ديگري افزون گشته و بار بزرگي بر دوش اقتصاد نا توان فاميلها ميگرديد. از توزيع وسايل ممد درسي چون كتابچه و قلم پنسل پاك و غيره و غيره به هيچو جه خبري نبود.
بايد خاطر نشان ساخت كه نميتوان تمام پرو بلمها و مشكلات كه در سيستم درسي موجود بود درين محموله نسبت طول كلام ذكر نمود فقط بخاطر توجه همو طنان خواستم شمه از اين بي سر انجامي ها را بيان دارم.
چشمديد هاي بنده وصف گذا رشات است ازمركز ، در مورد مكاتب اطراف تو خود حديث مفصل بدان
اين بيغوري بي تو جهي و عدم علاقه مسوولين در ارتباط با وظيفه بس خطير و عظيم كه در قبال وطن و فر زندان اين اب و خاك داشتند سبب گرديد كه جمع كثيري از فر زندان اين وطن با وجود ارزو به دانش و اموزش و متقبل شدن زحمات وصف نا شدني نتوا نستند انطوريكه لازم است از نعمت دانش و سواد كافي بهرمند گرديده و مرهم بر زخمها و درد هاي ملت درد ديده خويش گردند.
از انجا كه تاريخ امو زنده و هر صفحه ان انعكاس از خوب و بد است ، اميدوارم اكنون از گذ شته ها امو خته و براي پيشرفت و ترقي اين وطن براي اينكه خود به پاي خويش ايستا ده شده و بخود اتكا داشته ، وطن را گلستان نموده و ديگر احتياج به بيگا نگان نبوده و ديگر افغانستان در لست ممالك عقب افتيده و فقير و انكشاف نا يا فته ثبت نگردد لازم است در قدم اول توجه فوق العاده عميق به انكشاف معارف مبذو ل داشته وسعي و تلاش بيشمار در تربيه و اموزش اولاد اين وطن نماييم.
بدين منظور لازم است در قدم اول تعليمات تا صنف نهم اجباري شده و در صورت عدم مراعات ان توسط شاگردان لازم است اين وجيبه شد يداء از طرف وزرات معارف با كمك قواي امنيتي دو لت تعقيب و كنترول گردد.
والدين كه ازين قانون سر باز زده ونخواهند فر زندان خويشرا به مكتب روا نه دارند سزاوار جزا و پيگرد قانوني خواهند بود .
چنانچه قبلاء تذكر داديم طي جنگهاي بيست و پنجساله خا نمانسوز نسبت ويراني شهر و ده و قريه و قصبات كه مناطق مختلف عاري از سكنه گر ديده وساكنين ان مجبو ر به مهاجرت گر ديده و همچنان محرق ساختن مكاتب تو سط يك سلسه موجودات جاهل تعداد زيادي از جوا نان و اطفال نسبت فقدان مكا تب و پر سو نل و قتل معليمين از تعليم و تحصيل باز ما نده و متا سفا نه تا امروز فر صت انرا نيا فتند كه تحصيلات خويشرا دنبال نما يند.
به تعقيب اين جنايات و ضديت با علم و دانش توسط موجودات ددمنش و عاري از دانش و اگاهي هاي مد ني و مذ هبي كه ضربات جبران نا پذ يري بر پيكر ملت وارد گرديد. از شروع حكو مت خلقي تا ختم دوره طالبي كه ارمغان جز جنگ و كشتار ووحشت و بربريت چيزي ديگري نداشت، تعداد زيادي از جوا نان نسبت اار واذيت و شكنجه و تعقيب خلقي ها و پر چمي ها و همچنان تعداد زيادي از سنين پانزده به بعد در زمان تسلط پر چميها نسبت مجبور ساختن ايشان به جنگهاي برادر كشي مجبوراء خانه و كا شا نه را ترك نموده و به ديار همسا يگان مهاجر گرديده ا ز تعليم و تحصيل با ز ما ندند.
بنده در سال نزده نود و چهار كه مدت در پاكستان اقا مت داشتم با جوا نانی برخوردم بين سنين پانزده تا بيست و چهار ساله كه همه نسبت پروبلمها و معا ذير كه ذكر گرديد از نعمت تعليم و تحصيل با ز ما نده و متاسفانه بكلي از نعمت سواد محروم بودند.
با در نظر داشت انچه ذكر شد، ملت تقا ضا دارد كه براي اين جوا نان كه متا سفانه سنين ايشان از تعقيب دروس در مكا تب عادي گذشته ليسه های شبانه با در نظر داشت تعداد ايشان در مركز و ولايات تاسيس گردد طوريكه بعد از ختم از اين ليسه ها بتوا نند تحصيلات عالي خويشرا در مو سسات عالي علمي تعقيب نما يند.
معليمينی كه استخدام ميشو ند بايد مجهز به دانش پيدا گو ژيك بوده و پروگرامهاي درسي مكاتب و تمامي مو سسات علمي بايد توسط كميته هاي متشكل از اشخاص خبير دانشمند اگاه با تجربه ترتيب و تنظيم گردد.
لازم است كا نكور ورودي براي تمام معلمين مخصو صاء معلمين صنوف ابتدائي تعين گرديده و در صورت فقدان پر سونل و معليمين كافي با اموزش پيدا گوژيك لازم است كورسهائي در مورد اصول امو زش و پيدا گوژيك براي معليمين تاسيس گرديده تا ايشان با اشنايي به سيستم امو زشي تسلظ يابند.
همچنين تدو ير كا نفرانسها ي پيدا گوژيك و اصول اموزش تدريس و امثال طوريكه در جهان پيشرفته معمول است بايد جز پروگرام اموزشي معليمين محترم گردد.
مكاتب ابتدائي متو سطه عالي بايد به تناسب نفوس ملت انكشاف نموده و براي اين منظور احصائيه دقيق و كامل از تمام نفوس افغا نستان شرط اولي و اساسي است . بدين منظورلازم است احصائيه نفوس شهر ها قصبات و دهات بصورت دقيق گرفته شده و نظر به نفوس و احتياج منطقه درانجا مكتب تاسيس گردد.
خلا هايی كه در سيستم درسي موجود است بايد از طرف اهل خبره و اگاه مورد بررسي و تحقيق قرار گرفته شرايط طوري وضع گردد تامتعلمين با شوق و علاقه و استعداد فطري كه در رشته هاي مختلف و مضامين دارند به امو زش تشويق گردند. بطور مثال رشته ساينس و اجتما عيات بايد بعد از صنف دهم تقسيم بندي گرديده و متعليمين در رشته مورد علاقه خويش تقسيم بندي گردند.
ضعف اقتصادي و نا تواني مالي بلاي خانمانسوز كه هميش و هميش گر يبانگير ملت بوده و هر روز نيز گسترده و گسترده تر گر ديده و ميگردد ، سبب ميگردد تا تعداد زيادي از فاميلها از فرستادن اطفال خويش به مكتب ابا ورزيده و ايشانرا منحيث ممد اقتصادي فاميل مورد استفاده قرار دهند ،لهذا براي بر طرف نمودن اين نقيضه دولت مجبور است كه در مركز و تمامي ولايات ليليه ها ساخته و متعلمين فقير و بي بضاعت كه نميتوانند بدون ممد و كمكهاي اقتصادي دولت مصروف تحصيل گردند اعا شه و ابا طه شوند.
كمكهاي پولي براي محصلين ليله ها و نهاري به شكل كمكهاي ماها نه بايد پرداخته شود.
براي تاسيس و انكشاف مكاتب مسلكي لازم است از مما لك صنعتي و ارو پائي سر مشق گر فته شده ،مكاتب مسلكي در پهلوي مكاتب عادي به نوبه خود براي نياز جا معه انكشاف نمايد.
در قسمت تحصيلات عالي بايد بصورت بسيار مختصر تذ كر داده شود كه اولاء امتحان ورودي كا نكور كه در سالهاي حكمروائي ظاهر شاه و داود خان به شكل فوق العاده ظا لما نه مطرح بود بايد لغو شده واين امتحان بايد بغرض تقسيم بندي بكلو ريا پاسان در رشته هاي مختلف صورت بگيرد نه براي محرو ميت ايشان از تحصيلات عالي. يعني درين مملكت فقير و بد بخت كه با وجود همه بد بختي هاي دوره شاهي و جمهوري تقلبي بلاو افت جنگ وويراني و نا بودي به ان اضافه شده و زير بناي اقتصادي انرا نابود نموده ، نبايد از ورود علاقه مندان به تحصيل و اموزش جلو گيري شده بايد دروازه تحصيلات عالي چون تعليمات ابتداهي به روي همه ملت باز بوده و بدون هيچگونه مشكلات و بيرو كراسي به مشتاقان علم و دانش اجازه تحصيل داده شود.
سيستم ليليه ها بايد طوري عيار گردد تا تنها مستحقين از هر ولايت كه باشند از مزاياي ان مستفيد شوند ، زيرا در زمانهاي قبلي در ليله پو هنتون محصلين بي بضا عت و محتاج كه در كا بل سكونت داشتند با وجود عدم استطاعت مالي و فقر چون از كا بل بو دند نميتوا نستند مستحق ليله گر دند . بر عكس محصلين ولايات كه بعضاء از ثروت سر شار و حتي داشتن مو تر هاي لوكس هم بر خور دار بودند اجازه اينرا كه در ليله اقامت نما يند دارا بودند. اميد وارم چنين سيتم دور از عدالت و ظالمانه بدور انداخته شده و مستحقين از هر ولايات كه باشند به ايشان اجازه اقامت در ليليه ها داده شوند.
پروگرامهاي هاي درسي بايد طوري عيار گردد كه محصلين پس از ختم سالهاي تحصيل سند بدست ارند كه در تمام دنيا معتبر بوده و با مو جوديت چنين سند بتوانند به اساني در ممالك پيشرفته تا به سويه هاي ما ستري و دو كتورا و امثال ان به تحصيلات خويش دوام بد هند . بدون انكه مجبور به تكرار دو يا سه سال اخير سالهاي اخير درسي باشند.
تاسيس و ازدياد فاكو لته هاي مورد ضرورت اولي بايد شديداء مورد توجه مقا مات مسوول قرار گيرد.
مواد درسي چون كتب و وسايل لازمه جهت تطبيقات لا براتواري بايد هميش در دسترس استادان و محصلين گذاشته شده و نبايد با كمبود ان اخلال در دروس روزمروزه و تطبيقات علمي پديدار گردد.
ديسپلين ، حاضري و عدم غيبت محصلين در ساعات درسي شرط اول اموزش براي تحصيلات ، ابتدائي و عالي بوده و نبايد هيچگاه از ان غفلت شود.
كتابخانه هاي مجهز كه جوابگوي نياز محصلين در رشته هاي مختلف و مجهز با كتابهاي علمي روز باشد بايد در دسترس محصلين گذاشته شود.
مو جوديت چنين كتا بخانه ها موافق به سويه متعلمين و انكشاف كتابخانه هاي عا مه در ولايات و مركز براي بهبود متعلمين نيز از جمله ضرو ريات بوده كه بايد توجه عميق مقا مات مسوول را بنمايد.
البته در مورد انكشاف معارف و بهبود تحصيلات ابتدائي و عالي گفتني و پيشنهادات بسيار و بسيار بوده امتا سفانه نسبت طول كلام نميتوان همه را دراينجا ذكر نمود فقط با ذكر نقاط بسيار اساسي و مهم در اينجا اكتفا نموده مينگارم كه هدف ازين نوشته احتياج شديد و مبرهن ملت است به انكشاف معارف و نجات ملت از بيسوادي كه متاسفانه است. گريبانگر بيشتر از نود و هشت فيصد گرديده
دولت وظيفه دارد تا توجه ممالك ذيعلاقه را به اعطاي بورسهاي تحصيلي در رشته هاي مورد نياز براي افغا نستان جلب نموده و سعي گردد تا هدف ازين بو رسها اموزش و اگاهي محصلين به رشته هاي مورد نياز براي با ز سازي جا معه عقب افتيده ما باشد نه اهداف شوم و مغز شوئي. نكته قابل توجه وسرور زايد الوصف هم اينست كه درجريان جنگهاي خا نما نسوز و ادمكشي ها يكتعداد بفكر تاسيس پو هنتونها شده و تعداد از پو هنتونها در بعضي از ولايات تاسيس گرديد.
ملت با خوشي زايد الوصف به اين اقدام نيك تهنيت و تبريك گفته و ارزو مينمايد كه فاكولته ها و شقوق كه بيشتر احتياج عامه است دران گنجا نيده شود.
در قسمت دوم موضوع كه زياد تر مقا مات مسوول به ان توجه نمايند عبارت است از وضع معلولين جنگي و فاميلهاي بي سر پرست.
واضح است كه طي بيست و پنج سال جنگهاي خا نما نسوز كه بخاطر قدرت طلبي افغا نستان را ويران و زير بناي اقتصادي انرا نا بود نمود ، ملت ر نج بيشماررا متحمل شده بيشتر از دو مليون انسان بد بخت كشته وشش مليون اواره و مهاجر در ديار بيگانگان گرديدند. از تعداد معلو لين جنگي تا امروز احصائيه دقيق در دست نبوده و كمتر توجه مسولين امور را جلب نموده است ، به گمان اغلب بيشتر از يك مليون انسان به شكل فوق العاده و ترحم انگيز كه از معلو ليت و نا توا ني تام رنج برده و معلو ليت ايشان طوري است كه براي پيشبرد زنده گي محتاج به كمك ديگران ميباشند .
دولت فعلي وظيفه ايماني و وجداني و مسووليت خطيردر مورد داشته تا توجه عميق بحال اين معلو لين نمايد . براي اين منظور لازم است اولاء احصائيه از تمام معلو لين جنگي در سراسر افغا نستان گر فته شده درجه معلوليت و نا تواني ايشان در ارتباط با شكايات و معا ينات طبي شان تعين گرديده و تثبيت گردد كه ايا اين معلو لين به تنهائي تنها با كمكهاي مادي ميتواند به پيشبرد زنده گي خويش مو فق گر دند؟ ايا قادر هستند شغل و حرفه را كه قبلاء داشتند از سر گرفته با ان امرار معاش نمايند؟ يا اينكه معلو ليت شان تا جائي است كه قادر به انجام هيچكارري نبوده و براي ادامه زنده گي صد فيصد به كمك ضرورت داند . تا جائيكه بنده خود شاهد بوده و چشمديد هاي خود را بيان ميدارم بايد بگويم كه اكثريت ازين معلولان ازناتوانيهاي زنج ميبرند كه قادر به انجام هيچكاري نبوده و اگر مدد و مددگاري تسهيلات براي ايشان فراهم ننمايد، قادر به پيشبرد زنده گي خود نخواهند بود . بطور مثال اكثراء در اثر فير راكت و انفجار مين وامثال ان محروم از دو دست و دو پابوده بعضاء محروم از بينائي و بعضاء هم نسبت اصابت مرمي در نا حيه ستون فقرات از نيمه تنه به بعد فلج هسنتند . بنده خود شاهد موجود بدبخت بودم كه كاسه چشمانش عاري از چشم بوده و دخترك خورد سالش وي را در راه رهنمائي مينمود.
علاو بران بنده در طي اقامت خويش در افغا نستان متوجه اطفال پنج ساله و بالاتر ازان شدم كه نسبت محرو ميت از نان اور زنده گي يعني كشته شدن پدر ، برادر و امثال ايشان خود مجبور به اعاشه برادران و خوهران كوچكتر از خود بوده كه بدينصورت عوض انكه سير نورمل زنده گي را پيموده به درس و سبق اشتغال داشته باشند درين سن طفو ليت بايد اعاشه فاميل را بدوش بگيرند.
چنين حال زار و ابتر كه باز گوي يك تراژيدي عميق ووصف نا پذير بوده و باشنيدن ان اه از دل وجاي اشك خون از چشمان سرازير ميشود بايد و بايد توجه مسوولين امور را جلب نموده و ايشان را به مسووليت خطير شان در ارتباط با اين قربانيان بدبخت كه قر باني دستان خون الود مو جودات جنا يتكار ووطنفروش شده اند ، نموده و چاره بحال اين بيچاره گان بنمايد.
عدم توجه بحال اين مظلومين و قر با نيان گناه است نا بخشودني و جنايت است در مقا بل بشر يت.
نميدانم وزارت معلو لين و شهدا با بودجه ناقص خود چه كمك به حال اين روز گشه گان و بيچاره گان نموده و تا كجا ميتواند براي رفاه واسايش شان سود مند باشد.
در نتيجه از دولت و مقا مات مسوول و انهائيكه مسووليتهاي خطير در سر نوشت اين ملت دارند تقا ضا ميگردد تا هر چه زود تر به اين دو پروبلم توجه نموده و براي بهبود ان قد مهاي سريع بردارد.
در حال حاضر سوال درينجاست كه چطوروچگونه ميتوان در يك مملكت فقير ونادار مبلغ مهم را در انكشاف معارف مصرف نموده وهم براي اسايش وبهبود قر بانيان جنگ پول كافي كه بتوانند ايشان بدون مشكلات مادي زنده گي نمود پرداخت.
براي اين منظوريك سلسه پيشنهادات تقديم مقامات مسوول ميگردد
كه خدا كند دل ايشان به حال ملت به رحم امده و از دل و جان در پياده ساختن اين پيشنهادات سعي ورزند.
در قدم اول لازم است كه از مو جوديت وزراتهاي غير ضروري كه كه هيچگونه اجرات مهم و مفيد بحال ملت و مملكت از ان متصور نبوده و بار گران است بر بودجه اين ملت فقير صرف نظر نمود.
در نگاه اول بر ميخوريم به وزارت حج
با در نظر داشت نفوس قليل و محدود كه در افغا نستان مو جود بوده كه ازان هم فيصدي خيلي نا چيز نسبت پرو بلمهاي اقتصادي و امثال ا ن اين وظيفه مقدس را بجا مياورند لازم است اين وزارت لغو گرديده و بجاي ان براي سهولت و كمك به افغانان محترم رياست اوقاف با بودجه فوق العاده كمتر تاسيس گردد.
علاوه بران اين وزارت در سال يك يا دو ماه فعاليت داشته و باقي ايام را مامورين محترم مصروفيت نداند كه انجام بدهند.
با در نظر داشت دلايل كه ذكر شد موجوديت چنين وزارت جز عوام فريبي مفهوم ديگري نميتواند داشته باشد.
در قدم دوم بر ميخوريم به وزرات زنان بنده در ارتباط باين دو وزارت مضمون تحت عنوان چند سخني در ارتباط با كا بينه جديد نوشته كه در جرايد متعدد برون مرزي مانند دعوت ، هيواد ، ازادي وسايت هاي مختلف چون مشعل ازادي نشر گرديده كه چند سطر انرا در ارتباط باين دو وزارت دراينجا نقل ميمايم.
در لست معرفي وزرات خانه ها بر ميخوريم به يكي دو وزارت كه حيرت فوقالعاده و تعجب بيشمار ملت را فراهم نموده نزد همه اين سوال خلق ميشود كه ايامجوديت چنين وزارتها در شرا يط فعلي ضروري بوده و ميتوان انتظار نيك از ان داشت.
در مورد وزارت زنان
بايد با جديت بگو هيم كه نام چنين وزارت براي همه نا اشنا و بيگانه بوده تا جا هيكه اطلاع دارم وزارتء با چنين نام نه تنها سبب تعجب و حيرت بلكه اسباب خنده و تفريح همو طنان را نيز فراهم نموده ، ملت چه مرد و چه زن ، طفل و جوان ، پسر و دختر همه و همه يك سلسله وجيبه هاو مكلفيت در قبال خطه و سر زمين ابائي و اجدادي خويش داشته مسووليت ايماني وو جداني حكم مينمايد تا در پيشرفت و ترقي ان از دل و جان كو شان باشيم . وزارت زنان نميدانم چه مفهوم را ميتواند ارائه دارد هدف و منظور از تاسيس ان چه خواهد بود ، چه پلان و كدام پروژه را به مرحله اجرا خواهد گذاشت. اگر سخن را از جاده جديت بيرون نموده و اند كي بطرف طنز و شو خي برويم در خاطره و خيال چنين ميگذرد كه اعضاي اين وزارت را همه خا نمها تشكيل داده و از جنس مخالف به هيچ عنواني نبايد در گرد و نواحي و حتي فاصله چند كيلو متري ان بچشم بخورد.
واقعاء با صداقت بايد اعتراف نمايم كه كه هر قدر در موضوع فكر نمودم و خوا ستم مفهوم و هدف واقعي از تاسيس اين وزارت و منافع انرا براي ملت بدانم موفق نگرديدم . اگر هدف اين وزارت منع پو ليگامي يا دفاع از حقوق زنان در اجتماع ، كاريابي براي خا نمها ، منع حقير شمردن خانمها، منع طويانه يا دختر فروشي ، منع طلاق هاي اجباري ظلم و تعصب مردان در مقابل خانمها ، حقوق تحصيل و تعليم براي زنان ، مساوات زن و مرد در زندگي انتخاب ازاد همسر براي دوشيزه گان و غيره و غيره باشد اين مو ضو عات احتياج به تاسيس وزارت نداشته تا جامعه بصورت واقعي مدني نشده و سير تكاملي خويشرا نپيمايد،تا زما نيكه حقوق و ازادي هاي فردي نه در روي كاغذ بلكه درعمل پياده نگردد و تا زما نيكه اكثريت ملت از نعمت سواد بر خور دار نشده و جامعه طوريكه لازم است ديمو كراتيك نگرديده و همه به حقوق و صلا حيتهاي خويش اگاهي نيابند چنين نا بساماني ها زور گوئي ها و حق تلفي ها موجود بوده و خواهد بود.
وزارت زنان در جامعه فوق العاده عقب افتيده چون افغا نستان به هيچوجه نميتواند مدعي مساوات بين مرد وزن و يا بهبودي در امور زنان باشد بلكه اين نا بساما نيها وتظلم ميتواند در موجوديت قوانين مدني تا اندازه حل و فصل گردد.
در سطور بعدي بر ميخوريم به وزارت ديگري بنام وزارت حج . بخدا باور كنيد كه اگر كليات ملا نصر الدين را چندين بار از سر تا پا ميخواندم يا فكاهي هاي فوق العاده خنده اور را به گو شهايم زمزمه نموده و يا شاهد هنر نماهي هائي بزر گترين كميدين هاي جهان ميبودم انقدر نميخنديدم كه از شنيدن نام چنين وزارت خنديدم.
اول سوال شود كه به چه تعداد از افغا نهاي محترم سالانه اين وظيفه مقدس را بجا مياورند ايا لازم است در مورد وزارت تاسيس گردد.
در مملكت كه بيست و پنجسال جنگهاي تباه كن و خا نمانسوز بيداد نموده ، جنگ براي استقلال و ازادي ، جنگهاي نژادي وقومي و زباني ، جنگهاي مد عيان قدرت و ماسك پو شان اسلامي ، جنگهاي كه قربانيان بيشمار و خارج از توصيف از خود بجا گذاشته ، دو مليون كشته و چند مليون مها جر و معيوب و اواره ، در مملكت كه با فقر و فلاكت و غر بت كارد به استخوان رسيده و ديگر حتي قدرت شكوه و داد و فرياد براي ملت جنگزده و بد بخت نمانده ، در سر زمينيكه گرسنگي و مرض و بيدوائي و هزار ها مصيبت ديگر سير صعودي خويشرا پيموده طفلك گر سنه در اغوش مادر گر سنه كه خود از گر سنگي ديگر پستانهايش ديگر توليد قدرت شير را ندارد جان ميدهد ، ايا لازم است پول گزاف مصرف وزارتی گردد كه هيچ احتياج به تاسيس ان نبوده واين موضوع مانند رژيمهاي گذ شته ميتوا ند در چو كات اداري به مراتب كو چكتر با بودجه فوق العاده اندك چون رياست اوقاف خلاصه شود . ايا لازم نيست اين پول براي مليونها مليون عليل و نا توان و بد بخت كه قر باني جنگهاي خا نما نسوز شده و اكثراء معلو ليت شان تا جائي است كه قادر به انجام هيچكاري نبوده و توان اعاشه خودرا ندارد كمك شود ايا بهتر و شا يسته تر نخواهد بود كه اين پول در خدمت عام المنفعه گذاشته شده و براي ان فاميلهاي بي بضاعت كه نان اور در زنده گي نداشته و طفلكان هفت ساله وهشت ساله بار فاميل را بدوش داشته در نهايت ارمان و اندو مجبور به ترك تحصيل ميگردند كمك شود.
موجود بهشتي را بخاطر مياورم كه هيچ سال فريضه مقدس حج را قضا نمينمود اين شخص پاك طينت مورد كنجكاوي بنده قرار گرفته و در جواب سوال بنده كه ايا از نگاه اقتصادي بار گران بر شما نخواهد بود كه هر ساله بدين وظيفه مقدس ديني مبادرت ميورزيد در حاليكه خداوند در تمام عمر يكبار انرا فرض گردانيده است ،
ان موجود بهشتي و پاك طينت وان حاجي خدا خواسته در حا ليكه لبخند فاتحا نه بر لب داشت جواب داد ،هر ساله رفتن به حج نه تنها بار گران بر دوش اقتصاد بنده نميباشد بلكه با اوردن اموال تجارتي مخصوصاء طلاء عربستان سعودي كه شهرت بسزاي دارد دو يا سه برابر مصرف را كه نموده ام در مياورم پس رفتن حج برايم هم خر ما است و هم ثواب.
اكنون از متصد يان امور و انا نيكه قدرت تصميم گيري را در سر نوشت اين ملت دارند سوال مينمايم ايا لازم نبود عوص اين دو وزارت كه هدف ان گنگ لاينحل و خلاف عقل و منطق در شرا يط فعلي بوده و جز بار گران بر بودجه اين ملت جنگزده نميتوان تو قع ديگري از ان داشت اين پول براي احتياجات عام المنفعه و درجه يك بمصرف ميرسيد.
به اين اگاهي داريم كه طي جنگهاي بيست و پنجساله اضافه تر از دو نسل از نعمت سواد محروم مانده و به اين هم معترف هستيم كه پيشرفت و تعالي يك مملكت مر بوط به سطح دانش و تحصيل افراد ان جا معه بوده و هر قدر يك جامعه با سواد تر و از علوم مروجه روز اگاهي بيشتر داشته باشد به همان اندازه مرفه پيشر فته تر و بي نياز تر ميباشد پس لازم بود كه در قدم اول تحصيل و انكشاف معارف را وجيبه اولي واساسي دا نسته و بودجه كافي براي معارف و تحصيلات عالي تخصيص داده ميشد لازم است در پنج سال اول براي جبران اين عقب افتيده گي ها و مبارزه با بيسوادي مكاتب و شپي ليسه هاي متعدد نظر به ضرورت و احتياج در تمام افغانستان تاسيس گردد.
البته صادقانه بايد اعتراف نماهيم كه تنها و تنها با انكشاف معارف و زمينه مساعد براي فر زندان ملت بغرض تحصيلات عالي نميتوان به همه مشكلات موفق گرديده و اميد داشته باشيم كه وطن بزودي گلستان ميگردد.
تعمير شفا خانه ها ، تر بيه پر سو نل طبي كه كمبود و فقدان ان به شدت موجودا ست ، توليد ادويه مورد ضرورت همچنان اعمار سركها، پل و پلچكها كه با تعمير ان سثولت بزرگ ترا نسپورتي ايجاد شده و رول مهمي را در پيشرفت اقتصاد بازي مينمايد بر علاوه وارسي و غمخواري اند يشه و چاره جوهي به احتياجات صد ها هزار معيوب وعليل و بد بخت و نا توان كه قر باني جنگهاي خا نما نسوز گر ديده ومعلوم نيست چگو نه امرارمعيشت ميكنند همچنان اند يشه به حال زار و ابتر مليو نها مليون طفل يتيم و يسير كه والدين خودرا در هيو لاي طو فان خشمناك جنگهاي وصف ناشدني از دست داده و در بي سرنوشتي مطلق بسر ميبرند از جمله پرو بلم ها و مشكلات درجه يك جا معه عقب افتيده و جنگزده ما را تشكيل داده و وجدان و عقل حكم مينمايد تادر قدم اول به ان انديشيده و بفكر چاره جوئي ان باشيم البته اگر انچه در شرايط فعلي به ان ضرور داشته و بخواهيم شمهء انرا بنو يسيم فكر نمينمايم براي شرح ان چند كتاب هم كفايت نما يد ، هدف ما از تذ كر اين نقاط اينست كه در شرايط فعلي ضرورت اولي جامعه بيشتر و بيشتر
به نقاط ست كه ذكر شد تا تاسيس وزارت زنان و وزارت حج ?، اينرا هم نبايد فرا موش نمود كه وزارت معلو لين وشهدا به هيچو جه قدرت انرا نخواهد داشت تا جوابگوي نياز اين قر با نيان شده و با بودجه محدود خويش نميتواند كمكهاي اقلي و نا چيز را هم به اين بد ختان نمايد.
بهر صورت اميد وارم با لغو اين دو وزارت پول كافي صر فه جوئي گرديده و براي انكشاف معارف و ضرورتهاي كه ذكر گرديد بكاررود.
از طرف ديگر طوريكه پرس و رسانه هاي خبري اطلاع ميدهد پول كا في براي انكشاف و بهبود افغا نستان در همه ساحات از طرف مما لك ذيعلاقه كمك گرديده بعضاء رقم اين كمكهارا مبلع درشتي اعلام مينمايند كه اگر بدست اشخاص فهيم و دلسوز بحال ملت و مملكت ، كاركن ووطنپرست بيفتد افغا نستان گلزار شده و بزودي بر همه مشكلات فايق خواهيم امده و تاحد امكان فقر وبدبختي از ساحه زنده گي افغا نها نا پديد خواهد شد . بطور مثال سال گذشته رقم كمك ها به افغانستان مبلغ هشت مليارد دالر امر يكاهي اعلام گرديد كه اين برابر بار است به نه مرتبه عايد ملي نفوس تمام افغا نستان در يكسال در زمان ظاهر شاه
بعضاء رقم اين كمكها از سال دوهزار و يك تا دوهزار و پنج به سي مليارد دالر امر يكائي تذكرداده ميشود كه حقيقت ان بخدا معلوم است.
همه به اين اگاهي داريم كه تعداد زيادي از انجو ها براي باز سازي افغا نستان فعاليت داشته كه همه مستقلاء عمل نموده و تا جائيكه شنيده ميشود بدون دخالت و يا صلاحيت دولت افغا نستان انجو هاي مذ كور از مراجع مر بوطه پول اخذ نموده و حاضر به حسابدهي به دولت افغا نستان نيستند . اين موضوع يعني عدم دخالت و صلاحيت دولت
افغا نستان در موردحيرت انگيز و فوق العاده تعجب اور بوده و يكي از عوامل استعفاي اقاي رمضان بشر دوست سابق وزير پلان نيز همين موضوع بود زيراوي قدرت انرا نداشت تا از انجوها در مورد حساب بخواهد.
پس براي دولت افغا نستان لازم است كه در ين مورد بخاطر منا فع ملي و جلو گيري ازحيف وميل كمكهاي مادي كه سر نوشت يك ملت به ان وابستگي دارد فوق العاده جدي عمل نموده و مو ضوع را با اينجو ها درميان گذارد.
؟ اول اينكه سوال شود مو جوديت اين تعداد انجو ها ايا واقعاء در افغا نستان ضروري است يا نه
دوم بايد بررسي گردد كه انجو هاي مو صوف از بدو فعاليت ايشان تا امروز چه اندازه در باز سازي افغا نستان سهم گرفته و ايا فعاليت قابل قدري نموده اند و يا نه؟
سوم مصارف راكه بخاطر اعمار و با ز سازي نموده اند به كدام قيمت براي افغا نستان تمام شده و با يددانست قيمت ااين كارمعادل به كدام استندرد است.
چهارم بررسي گردد كه اگر اين پول براي اعمار و با ز سازي توسط دولت مصرف ميگرديد ايا بنفع افغا نستان بود يا به ضرر ان.
تا جائيكه شنيده ميشود مقدار هنگفت ازين پو لها به جيب انجو ها و يك سلسله اشخاص استفاده جو افتيده و حيف و ميل گرديده درينصورت فقر و فلاكت و بد بختي كه هميش و هميش گريبان گير ملت بود به همان سان دوام نموده ملت براي هميش و هميش فقير و بيچاره خواهد ماند.
براي چاره يابي به دو پروبلم كه ذكر گرديد ، دولت بايد با فساد ادار ي و رشوستاني هاي بزرگ ، حيف و ميل وچور چپاول بيت المال توسط مامورين عاليرتبه و اشخاص با قدرت كه البته شرح و تفصيل اين موضوع ايجاب نوشته جدا گانه را مينمايد بايد بصورت فوق العاده جدي بر خورد نمايد.
در عدم مو جوديت بودجه كافي براي حل اين دو موضوع لازم است دولت توجه اشخاص ثروتمند و سر مايه داران تاجران بزرگ و همچنان قو مندانان جهادي راكه از بركت جهاد و شهامت و شجاعت ملت مجاهد سر مايه هاي گران را ذخيره نموده به اين دو موضوع جلب نموده تا باشد كه دل سنگ ايشا ن به رحم امده ودرين امر خير با حمايه و كمكهاي ماده خويش دين خودرا در مقابل ملت تا اندازه ادا نمايند.
در صورت امكان لازم از مهاجرين امريكا واروپا كه بعضاء نسبت ابتكارات شخصي و پشتكار و فعاليت ايشان از وضع خوب مادي بر خوردار هستند نيز تقا ضاي كمك گردد.
اينبود نقا ط نظر من در ارتباط با انكشاف معارف و بهبودي وضع قربانيان ومعلولين جنگي كه اميدوارم نوشته مذ كور توجه مقا مات مسوول را جلب نموده و تا جاي امكان در مورد سعي و تلاش ورزند.
گر بوديم زنده بردوزيم جامــــه كز فراق چاك شده
وربمرديم عذر ما بپذير اي بسا ارزو كه خاك شده
پايان