نوشته كابلى
هند
دواصل بايد معرف هويت ملى ما باشد
پارلمان وامنيت رييس جمهور انتخابى ؟
شايدبعضي ها خود را به اين قناعت داده بتوانند مثل كه يکی ازدوستان سركارى من ضمن صحبتى دوستانه برايم فرمود :
ما را دنيا برسر حكمروايی كابل نشانده وبرگزيده است، اگرچه كمونستها نيز می گفتند ما شكست ناپذيريم ، اما ما بدون شك شكست ناپذ يرم ...
دوست من درزمان اش مرد استوار وباايمانی بود ، وقتى ازوى چنين چيزى شنيدم ، به گفتهً دلم به تپش آمد وترسيدم كه خداناخواسته ازآن نارسايی هاى كه درقديم داشتيم يك بارديگر دامنگير ما نگردند. دوست من چند روزى دريك مرحله منصبى به نام وزارت داشت، كه بعد ازيك دوره اى كوتاه آنرا نيز ازايشان گرفتند، هرچه تغيركرد وآنچه راكه دوماه واندى قبل مى گفت ، برعكس شد ودوباره برسرنكتهْ آمد كه من برايش گفته بودم كه : سالار مرد ى مبارزه آزادى هند گاندي گفته بود برخارجى ها باور نه كنيد ، متوجه شان باشيد ونگذاريد كه حتى كالاى جانشانرا ازكشور تان بيرون ببرند. مگر اودرآن موقع برمن خنديد وگفت شما نمى خواهيد اين كشور آباد شود...
ولى من ناچارو ناآگاه برايش گفتم كه ما ميخواهيم كشور مان آباد شود ، بايد يك كمى درين باره انديشيد زيرا اين نيزمشكل خواهد بود كه هم كشور ازدست ما برايد وهم ديگران نتوانند آن را آباد كنند.
بلی ، دوستان اكنون ادامه همان قصه به جاى رسيده كه درا فغانستان هركار وهراقدام كه صورت ميگيرد درهمه اى آنها بايد خارجى ها درگيرباشند، و اگر نباشند شمارى به اين باوراند كه درآنجا كارى صورت نخواهند گرفت وهرآنچه تا كنون انجام شده ويانشده آنهم كاركرد خود افغانها نبوده ونه هم افغانها توانمندى اين رادارند كه كشورش را به سوى آبادي رهنمايي كند. اما سوال اينست كه مارا خارجى ها اجازه مى دهند تاما ما باشيم وما كشورمانرا آباد سازيم ياخير؟. من فكرمى كنم كه اين چانس ديگرازدست مان رفته است، درزمرهً بسى مسايل وموضوعات كه درآن اراده ونقش ما فقط روى يك سناريوى قبلآ تنظيم شده روى صحنه است مسايل چون هويت ملى واسلامى ودرپهلوى آن امنيت خود رهبر ورييس جمهور افغانستان است، ما نمى گويم كه خارجى درباره بى تفاوت باشند، اما سوال اينجا ست كه خارجيان ميليونها دالر محصول قمارخانه هاى شانرا درافغانستان وكشورها همانند به مصرف مي رسانند درباره فكركرده اند كه اين كشورها هويت وتاريخ وعنعنه وارزشهاى ملى وفرهنگی خودشان را دارند كه آنرا بايد درمسايل سياسى واجتماعى شان به ديدۀ احترام نگريست كه مثال عمده درزمينه امينت ومحا فظت رهبر يك كشوركه آنهم درنتيجه اى به اصطلاح انتخابات برنده بوده باشد. اين موضوع را بايد مردم وجامعه جهانى وكشورهاى مانند امريكا كه بنام دموكراسي جبارانه وارد صحنهً عمل گرديده است جواب بدهند، وقتى دريك كشورغوغاوهنگامهً به نام انتخابات ملى وسراسري صورت ميگيرد معنى اش بايد اين نباشد كه مردم نظام شان وكسى را كه مداراعتبار شان است آنرا مى گزينند وبعد آنرا حواله ديگران كنند، نه، برعكس بايدتلاش به عمل آيد تا آن برگزيدۀ شان درچنگال ديگران نبيفتد وآله دست شان نشوند اما متاسفانه كه درافغانستان تا هنوزموضوع چنين شكلى بخود گرفته است.
شمارى ازخارجى هاهمة واقعيت ها ى موجود كشور مان را بخوبى درك می كنند، ونمى خواهند آنرا ازمردمان شان مانند ما كتمان كند. شمارى ازآنها درواقعيت امر اين را درك مى كنند كه درافغانستان هرآنچه جريان دارد همهً آن مقدمهً يك پلان خطرناك درقدم اول عليه خودشان ودرقدم دوم عليه آسيا وجهان اسلام باخود دارد . آخيرآ يكى ازژورنالست هاى روزنامهً معروف كانادا ( ادمنتون ژورنال ) جيم فيرل به كابل سفركرده وراپورتاژ خودرا درآستانه سفر گورنرجنرال كانادا به كابل انتشار داده است ، دربين صفحه عكس روشن ازمعاينه گارد اقاى كرزى بااندازه بزرگ كه قسمت زياد صفحه را تشكيل داده است،به چاپ رسانيده است ،در پايين اين عكس ميخوانيم:
(( محافظين امريكايى گارد امنيتى رييس جمهوركرزى كه ايشان وگورنرجنرال كانادا را كه درين اواخر به كابل سفركرده است محافظت مى كند. واين درحالى است كه گارد خودكرزى ازاعتماد كامل برخودارنيست)).
اين تصوير بدون شك بيانگر يك واقعيت تلخى است و هربينندۀ افغان را كه مى دانند ودرك مى كند كه كى است وچه است متاثرمى سازد واين امردرذات خود بيانگرغم انگيزاين واقعيت نيزاست ، كه وقتى ما دربارۀ نوعيت دموكراسى ( بوشى) وياهم به اصطلاح كاريكاتوراين دموكراسى درافغانستان ميانديشيم ، سوالى ايجاد مى شود كه يا ما مفهوم دموكراسى را نمى دانيم ويا تعبيرمعاصراين اصل واين اصطلاح تغيركرده است. بگونه مثال اگردرجهان امروز هركارى خلاف منافع وسياست بوش صورت ميگيرد ، واضح است كه اين عمل خلاف آنچه دموكراسى امريكايي گفته اند است وجنايتى . اگرشمارىبخاطردنباله روي اين منافع واين پاليسی انجام مى دهند آن عمل دموكراتيك است وقابيل ستايش . درافغانستان نيز مساله ازهمين قراراست اګركسي ميگويد كه اين خارجى ها ى مسلح تا به كى ؟ اين امريكايها تا چند بايد محافظ به اصطلاح رييس جمهور انتخابى كشور ، كسى كه توسط مردم انتخاب شده ، باشند؟ آيا اين مردم خود درباره فكر نمى كنند كه اگر آنهابه رييس شان راى اعتماد داده اند وايشان را آنها انتخاب كرده اند پس چرا آنرا امريكايي ها حفاظت مى كند ؟ اى كاش درقانون ساخت امريكاافغانستان اين ثبت ميبود كه گويا رييس جمهور افغانستان نورچشم امريكا ست بايد آنها ازايشان محافظت و مدافعت نمايند.
بلى دوستان همين سوالى است كه كسى ويا جهتى براى شان جوابى ارايه فرمايند: مردم افغانستان، امريكا، وجامعه جهانى .
تاجايكه معلوم است ، نه مردم افغانستان ونه هم جامعه جهانى درباره صلاحيتى دارند ، پس تنها امريكا ست كه بايد درباره مطابق اصول ونورمهاى دموكراتيك جواب بدهد، كه متاسفانه تاهنوز به اين اصل درحال رجعت نيستند، زيرا درطول چند ماه گذشته درسناى امريكا يكى از داغ ترين موضوعات مورد بحث نمايندگان بودن ونبودن محا فظان امريكايی رييس جمهور افغانستان بود، كه بالاخره تااكنون درمعرض اختلاف قراردارد، وازاجنداى هميشه گى بدروانداخته نشده است.آيا درافغانستان كسى هم درين باره فكركرده اند ؟ وياكه درين بازارگرم امريكا پرستى همه بايد خاموش بمانند؟ افغانها به حيث افغان درقدم اول از جناب كرزى ودرقدم دوم ازمردم امريكا توقع دارند تا قبل ازايجاد پارلمان ملى همه درين باره مطابق تاريخ وعنعنهً اصيل سردمداري ملى كشور فكركنند خاصتآآقاى كرزى بايد قبل ازسينه زدن براى اين رسالت ملي فكرمى كرد كه متاسفانه نكرد ومن هراس دارم تازنده است بدون ارادۀ مردم نخواهند توانست،خود وكشوررا ازنوع مرموز زنجيربستن رهايی دهند. ماازمردم گله اى نداريم آنان يك مقاومت ملى واسلامي را درزمان اش لبيك گفتند، كه متاسفانه توسط عمال پرورده هاى ديگران چندين بار به بيراهه كشانيده شد.كه رويداد جاري دركشور محصول فاجعه بار همان بيراهه ها است. ولى آنهاىكه مردم را به اصطلاح غافلگير وبااعمال وتوطيه هاى قبلآ طرح شده روبرو مى سازند، بايد اين را درك كنند كه افغانستان كشورى است ازكوره هاى آتشين استعمار برآمده ، كشوريست خسته كننده براى آنانيكه فكر مى كنند،اين كشور را بايد به حيث تخته خيزبخاطربدست آوردن منافع وافرى ازقلب آسياى مركزى وبازارهاى سرشار آسياى جنوبی استعمال خواهند كرد.
خلاصه پيشنهاد بنده در رابطه به حل اين مشكل ملى افغانستان به افغانها اين است كه ازمسايل اصلي ، ازمشكل تاريخى وملى بابد بدور نرفت، ودرزمينه همهً آنانيكه دربارۀ گذشته وآيندۀ اين كشور فكرمى كنند ،بايد دربارۀ ملى بودن پارلمان وامنيت رييس جمهور نيزفكركنند، واين سوالى است كه قبل ازآن كه ايجاد نوع پارلمان آينده ما درقصرسفيد روى بحث گرفته شود بايد به مردم فهمانده شود كه كشور ما هدف خطرناك ترين معامله جباران عصرقرارگرفته است ، آنها ميخواهند همهً شيوه ها وسنت ها ى ملی وتاريخى ما را دروجود چند تاى كه آگاهى از ارزشهاى ملى وتاريخى ما ندارند بى ارزش نمايند وكشورآزادۀ مارا دروجود اشخاص دست پرده بيگانگان دورونزديك درمعرض معامله سياه قراردهند.
وبايد به صراحت بگويم ازسياهى كه من وهمانند من ازآن هراس دارند اينست كه درنتيجه انتخابات رياست جمهورى ريس جمهورانتخابى نتوانست خود را از مخوف ترين زنجيراستعمار رهايي دهد، نشود كه با هنگامهً درامهً انتخابات پارلماني وايجاد پارلمان دست وپاى همهً ملت ما را به همين سان بيبندند.