هیچ مرجعی برای رویکرد مردم از وضعیت موجود وجود ندارد .
معنای امنیت چیست ؟ در کابل واضحا امنیت وجود ندارد.
مدخل:
امنیت چیست؟ ناامنی را چه گونه باید تعریف کرد؟
امنیت ، ایجاد یک فضای آسایش ، بدون مزاحمت ونگرانی، دسترسی به حقوق اولیه و نفس کشیدن دریک فضای انسانی است. امنیت پوشش مبالغه آمیز تبلیغاتی نیست. دریک نظر کلی ، کابل به عنوان پایتخت افغانستان از هیچ لحظاظی سیمای امن ندارد وشایسته زنده گی آرام و آبرومند نیست. آبرو این نیست که مردم در یک سردرگمی کامل و پایان ناپذیر شب و روز دریک مدار بسته درحرکت اند. خاک، ویرانی جاده ها، چاقتر شدن کثافات، مزاحمت موترها وآدمها وهجوم لشکر های بی سروپای بیماری و وآلوده گی متراکم شده ، بی نظمی گیچ کننده در محیط شهری وکار، به معنای امنیت در پایتخت یک کشور نیست. امنیت این نیست که افراد مسلح درشهر گشت وگذار نکنند و بقیه امور زنده گی مردم به حال خود رها شود. دولت درین باره به یک تجدید عمل کامل ، جوابگو و کار ساز نیاز دارد.
حامد کرزی رییس جمهور افغانستان در کارزار مبارزه تبلیغاتی خود برای ریاست جمهوری، متن برنامه مطولی را در زمینه توسعه جوانب مختلف زنده گی و اجرای قانون درکشور قرائت کرد. حالا چند ماه از تشکیل کابینه" متخصص وکارآمد" دولت "منتخب" نیز گذشته است اما وضع و سیمای پایتخت به عنوان حیثیت کل کشور نسبت به گذشته اسفبار تر شده است. نه آقای کرزی و نه کسانی را که وی به حیث" اهل کار" وارد تشکیلات دولت کرده ، هیچکدام درین باره سخن نمیگویند. تاچند ماه پیش ، بهانه های آماده ودم دست از قبیل موجودیت جنگسالاران و هواداران تیظمیها در دولت، دستاویز قرار داده میشد که گویا این قشر مخل هرنوع برنامه بازسازی و بهسازی زنده گی مردم و ادارات را مانع میشود. حالا بیایید این طورمحاسبه کنیم که چی کسانی در جریان سه سال اخیر تفنگ برداشته و گفته اند که سرک ها را مرمت نکنید و چهره جنگ زده شهر را به حالت گذشته اش حفظ کنید. کدام جنگسالار این کار را کرده است؟ آباد سالاران کجایند؟ با پوشیدن دریشی های جدید ، صورت های تراشیده ، و گشت و گذار درون موتر های پنجاه هزار دالری وملاقات با چند خارجی ، بازسازی و دموکراسی در کشور آمده است ؟ اکنون سخن به جایی کشیده است که غیر از حضور چند مامور خستهء پلیس درچهارراهی ها و چند موتر مدل بالای مقامات دولتی و روسای داخل و خارجی موسسات غیر دولتی درشهر،نشانه یی دیگری از برقراری یک دولت ویا یک حاکمیت در پایتخت به چشم نمیخورد. مردم دقیقا تشخیص میدهند که چه گونه زنده گی رو به خرابی وبی نظمی میرود و موتر های چهل پنجاه هزار دالری مقامات و وابسته گان مقامات بر روی جاده های دو دالری سینه کش میروند و ستونهایی از خاک و کثافات را برای شهروندان کابل مفت و مجانی ارزانی میفرمایند.
مردم تشخیص میدهند که درین گیرودار، کاروانی از تبلیغاتچی های رسمی وغیر رسمی برای فریفتن چشم میلیونها مردم ساکن این کشور به کار روزمره و بی آینده خود مشغولند. بدین ترتیب هیولای دروغهای بزرگ قویتر شده میروند. این هیولا بدون شک هیولای دیگری را از درون خواهد بیرون خواهد داد که هرگز قابل کنترول نخواهد بود. هیولای ناامیدی های میلیونها نفر هرگز رام نخواهد شد. بگذار مقامات در موجی از خود پنداریها ودگر پنداریهای خویش هرگز به این صحنه ها نگاهی نکنند.
واقعیت زنده گی مردم درکابل و سایر ولایات با تصاویر تبلیغاتی که ازین وضعیت از طریق رسانه های گفتاری، شنیداری و نوشتاری ارایه میشود زمین تا آسمان تفاوت دارد. همین که شما از خانه تان بیرون میشوید، با انبارهایی از کثافات ، دند های آب ، جوی ها بی مجرا و سرک های تخریب شده در چند قدمی تان برمیخورید. تازه این اول کار است. میبینید که نظم و رعایت کاملا از روابط زنده گی شهری ناپدید شده و از هر گوشه موتر ها بدون رعایت اصول نظم جاده دور میخورند وغرش کنان به جلو میخزند تا موجی از گل ولای و در بهترین حالت، دیواری از خاک را به روی تان بپاشد . بعد صف نامنظم و بدآیند غرفه هایی نمودار میشوند که هرکس خود سرانه دم راه تان گذاشته است . لین های چند هزار ولت برق از زیر زمین ها بیرون آورده شده اند. این لین ها اکثرا پوششی ندارند و خطر مرگ را به سوی تان علامت میدهند؟ این لین ها را چه کسانی و با چه صلاحیتی از زمین بیرون آورده اند؟ دولت متخصص باید درین باره پاسخگو باشد. بعد نوبت میرسد به سرک هایی که در هر گوشه شهر با گذشت هر لحظه حفره های آن عمیقتر میشود و هیچ ارگان " متخصص " دولت "منتخب" در برابر آن عملا جوابگو نیست. درین ماجرا شاروالی کابل شاهکار معکوس خود را ظاهر ساخته و ده ها کوهانه خاک را بر حاشیهء جاده های پروان دوم و سوم ترسیم کرده است که گذشت صد ها عراده واسطه باردار و بی باراز کنار یا از فراز کوهانه های خاک ، محشر خاک و گرد و کثافت را هر روز پیش چشم مردم تکمیل میکند و مردم سهم روزانه خاک خود را بدون کدام تبعیضی دریافت میکنند. هیچکسی نیست که به نام قانون و یا به رسم کسب اطلاع، از شاروالی سوال کند که چرا دست به این شاهکار زده است؟ هیچ اداره "متخصص" یا "اهل کار" در برابر مردم حاضر نمیشود تا در باره این که چرا جاده " حلقه ای " کابل به شکل عبرت انگیزی نیمه کاره مانده است، توضیح بدهد. معلوم نیست که مثلا عوامل " اصلاحات اداری " و نهاد های بررسی دولتی به چه کاری مشغولند؟ معلوم نیست که این همه وزیر در دولت ، در باره چه حرف میزنند؟ سه سال است که به نام نظم شهری و روی پا شدن وزارت داخله نقاره نواخته میشود اما تا حال حتی یک علامت یا چراغ ترافیکی در شهر فعال نیست. اسناد تبلیغاتی نشان میدهد که ظرف سه سال اخیر تعداد و حجم کمکها برای بازسازی وتوسعه شهری به حدی بوده است که اگربالفرض مسیر پیدا کند، افغانستان چندین مرتبه بازسازی خواهد شد. آیا این وضعیت، مردم را در حقیقت قضایا درکشور شان مشکوک نمیکند؟ این شک را میشود دست کم گرفت؟
امنیت و پلیس فقط دنبال شبح تروریزم میروند اما وظیفه دیگری از قبیل کمک دراجرای قانون و پیشبرد برنامه های ملی متکی به قانون را به دوش ندارند؟ دولت تا زمانی که یک قاتل ده ها نفر بیگناه را از پا در نیاورد در جهت اعدام قاطعانه او اقدام نمیکند. تا چه رسد به این که متخلفان ساختمان سازیهای خود سر و بی رویه در شهر را مهار کند. مالکان ساختمان های بلند منزل صد ها هزار دالر را برای ساختن مجتمع تجاری مصرف میکنند اما پیاده رو جلو ساختمان وآبرو های آن را که نهایتا سه یا چهار صد دالر خرج برنمیدارد، اعمار نمیکنند و هیچکسی هم آنان را به نام تطبیق قانون وادار به این کار نمیکند. پس وظیفه یک دولت به چه معناست؟ آیا مردم منتظر همین روزی بودند که یک حاکمیت با هزار رنگ و روغن تبلیغاتی بیاید و نتواند کوچکترین اقدامی را برای بهبود محیط زنده گی آنان انجام دهد؟
کابل و دموکراسی:
در محافل روشنفکری کابل بحث دموکراسی و حکومت موجود مطرح است. سوال این است که مسوولان دولت "منتخب" از دموکراسی چه تعریفی دارند. این سوال هم مطرح است که حامیان جهانی دولت" منتخب" از دموکراسی در افغانستان وکابل چه ذهنیتی دارند؟
دموکراسی تامین حاکمیت مردم بر مردم است. مفهوم اصلی حکومت دموکراتیک ، ایجاد فضای مردم سالار است .مردم برای انتخاب این حکومت با چه امید هایی رای دادند؟ مردم چه میخواستند؟ تنها کلمه مفت و بی خرج "دموکراسی " خواستهء مردم نبود. نظم قاطع در ادارات دولت، اجرای عملی قانون، تغییر محسوس در زنده گی مردم و ختم نا امنی و خود سری به هر شیوه که باشد، از اهداف اولیه مردم بود. نظم و انتظام دوره طالبان و حکومت درگیر جنگ مجاهدین در امر کنترول و رسیده گی به مشکل مردم به مراتب از امروز بود. دیروز جنگ و کشتار و خشونت و افراطیگری بود اما همان طرز فکر و شگرد های زور گویانه ، امروز با استفاده از یک چهره جدید آن هم به نام دموکراسی بر مردم بیچاره تحمیل میشود. دولت در بازداشت یک سارق موتر و جیب عابران به سرعت عمل میکند اما در بازرسی امور و این که چرا این دولت هیچ رونقی پیدا نمیکند از هیچکسی سوال نمیکند. دموکراسی نه این است که مخترعان این نوع دموکراسی آن را به چشم مردم میکشند. دموکراسی پرورش و مواظبت از ظرفیتها و ارزشهای یک ملت است. دموکراسی عالیترین دستاورد انسان است که درطی هزاران سال تلاش و درد و ایثارگری وارد فرهنگ بشری شده است. دموکراسی در آخرین تحلیل ، تامین آسایش است . درمراحل اولیه ، تامین حقوق اولیه انسانهاست. حسابدهی ورعایت است . احترام و فرهنگ رسیده گی به خواسته های خود ودیگران است . کدامیکی ازین ارزشها در دموکراسی نامنهاد امروز درافغانستان و کابل چهره نمایی کرده است؟ دروغنمایی به نام دموکراسی کفاره سختی در پی دارد. دموکراسی بدون خدمات اولیه زنده گی، آسایش محیطی ، دسترسی به کار و نان است. دموکراسی به این معنا نیست که هیچ چیزی ممنوع نباشد. عمر حاکمیتی با آبرو و کیمیای ارزشهای دموکراسی ، دانسته و نادانسته بازی کند، شدید زیر سوال میرود. دموکراسی بدون برق و آب و آبرو بدتراز نظام توتالیتر است . تازه این که نظم قاطع و بارزسی از امور ملک از محسنات حاکمیت توتالیتر است که در دموکراسی عجیب وغریب امروز در کابل نشانه ای ازآن نیست. وضعیت از نظرما به سوی یک گودال انارشیزم به پیش میرود. زنده گی مردم و فرهنگ حاکمیت در کشور با خطر، فلج شدن کامل نظام زنده گی آبرومند رو به رو است . ما تا اینجا از کابل گفتیم .اما داستان مناطق خارج از کابل بر جای خود باقیست .