سخني چند پيرامون مهاجرين و كنفرانس مهاجرين افغان درهالند

 

دكتور همت فاريابي

اول فبروري 2006 ميلادي

مسلم است كه موضوع مهاجرين افغان در كشور هالند يكي از تراژيدي ترين و غيرانساني ترين پديده هايي است كه در آغاز قرن بيست و يكم درحاليكه آواي گوش خراش و عالمگير دموكراسي و عدالت اجتماعي دركشور هاي اروپايي به گوش جهانيان سروده  ميشود ، در قلب تمدن اروپا ناشي از انديشه هاي دوران جنگ دوم جهاني و به زبان امروز ناسيوناليزم بومي گرايي جا گرفته است . شعاع چنين ناسيوناليزم كور و عدم تحمل غير خودي و نگرش اكراه آميز بسوي مردم غيربومي و تقسيم شهروندان به كتگوري هاي بومي وغيربومي و دامن زدن آن در سطح حكومت و پارلمان يك دولت و تبليغ و ترويج آن در اجتماع تمام موازين ، لوايح ، مقررات و قوانين زيست باهمي جامعه بشري را بطور كُل و حقوق بشر و مهاجرت را بطور خاص زير تآثير خود قرار داده است .

افغانستان كه در دونيم دهه اخير توسط كشور هاي ابرقدرت جهان (( از جمله كشور هاي ميزبان پناهندگان افغان )) و مداخلات دولت هاي منطقه به صحنه رقابت و ميدان بزكشي سياسي تبديل گرديده و به خاك و خون كشانيده شد و اين بازي سياسي با سرنوشت مردم نيم جان آن بخاطر تآمين منافع درازمدت كشور هاي (( درنده خو )) هنوز ادامه دارد ، بخش عظيم مردم كه توانايي گريزاز اين جهنم را داشتند مجبور به ترك خانه و كاشانه خود گرديده و در كشور هاي مختلف منطقه و جهان پناه گزين شدند .

در بين دولت هاي اروپاي غربي ، كشور هالند كه در هومانيسم و انساندوستي از شهرت نيك برخوردار بود ، در اوايل آغوش گرم خود را براي پناهندگان افغانستان باز نموده ، اشك اطفال يتيم و آواره گان بي خانمان را پاك و در زخم هاي دل آنها مرحم گذاري نمود كه از همين لحاظ بيشترين مهاجرين و پناه جويان افغانستان نسبت به ديگر كشور هاي اروپايي به دولت هالند رجوع نموده و تقاضاي پناهندگي كردند .

واقعه يازدهم سپتمبر كه تغييرات شگرف در ارتباط با اوضاع افغانستان را در قبال داشت و اين زمان مصادف با آغاز بكار حكومت فعلي راستگرآ در هالند بود ، از آن به بعد پاليسي استبدادي برعليه مهاجرين و بخصوص مهاجرين افغان آغاز گرديد . و از آن تاريخ تا امروز صدها فاميل مجبور به ترك كشور هالند شده و صد ها فاميل ديگر جبرآ و قهرآ از كمپ هاي مهاجرت و خانه ها كشيده شده و روي سرك رها گرديدند . و به داد آنها نه حكومت هالند ، نه مقامات افغانستان و نه مناديان بلند آوازه و بلند پروازه حقوق بشر رسيدگي كردند . مهاجرين و پناه جويان افغان در انگلستان ، جرمني ، فرانسه و آسترليا نيز از وضعيت بهتري برخوردار نبوده و زير تهديد اخراج اجباري قرار دارند . قسميكه خبر داريم بعضآ اين تحديد ها تعميل گرديده است .

وضعيت آشكار و فلاكت بار مهاجرين افغان در دولت هاي اروپايي و بخصوص در كشور هالند و عدم رسيدگي به داد آنها و بي تفاوتي نهاد هاي حقوق بشر بين المللي پرده از روي اين واقعيت برميدارد كه سازمان هاي حقوق بشري همه آله دست زورمندان ، سياست بازان و سياست سازان بوده و بخاطر هدف سياسي و سركوب مخالفين سياسي كار گرفته ميشود . و ساحه فعاليت آنها را دولت هاي غيرمنظور از طرف ايالات متحده امريكا و انگليس ، چون ايران ، كورياي شمالي ، چين ، روسيه ، كوبا ، سوريه ، روسيه سفيد ، كشور هاي تازه به استقلال رسيده آسياي ميانه و بعضي دولت هاي ديگر (( امريكا نا پرست )) تشكيل ميدهد .

امروز كه فرهنگ (( زور مافوق قانون )) عملآ از طرف ايالات متحده امريكا تحت نام مبارزه عليه تروريسم ، توسعه دموكراسي و دفاع از حقوق بشر ترويج و وسعت پيدا ميكند ، براي حركت لوكاماتيف اين فرهنگ جنگلي دولت هاي ضعيف و مردم بي دفاع آن همچون هيزم سوختانده ميشوند . 

حكومت هالند كه شريك ستراتيژيكي امريكا بشمار ميرود همچنان قانون ، اصول ، موازين و مقررات را به زعم خود تعبير و تفسير نموده و آنرا طرف سو استفاده خود قرار ميدهد . به ارتباط با برخورد غيرانساني در قبال مهاجرين افغان دولت هالند از يكطرف استدلال ميكند كه در افغانستان وضع امنيتي بهبود يافته و زندگي مهاجرين درصورت برگشت به وطن شان به خطر مواجه نميگردد و از جانب ديگر اين كشور بار دوم است كه هيلوكوپتر هاي اپاچي را براي نبرد با طالبان و القاعده در افغانستان ميفرستد .

گذشته از آن ، مدت يك و نيم ماه ميشود كه پارلمان ، حكومت و جامعه هالند مشغول بگو مگو هاي اعزام قواي نظامي در افغانستان هستند . بخاطر آنكه بخوبي ميدانند ، وضعيت امنيتي در افغانستان روبه وخامت گذاشته و حتي زندگي عساكر تا دندان مسلح موجود در افغانستان را نيز تهديد مينمايد . وبراي همين منظور بخاطر اعمال فشار بالاي پارلمان هالند بتاريخ سي جنوري آقايان كوفي عنان سرمنشي ملل متحد ، جاپ دوهوپ شيفر قومندان عمومي پيمان نظامي ناتو ، داكتر عبدالله وزير خارجه افغانستان ، عبدالرحيم وردك وزير دفاع و برخي از مسئولين دولتي و وكلاي پارلمان افغانستان مربوط به ولايت ارزگان در كشور هالند جمع شده و در ديبات ويا مناظره سياسي و نظامي بخاطر اعزام قواي هالندي بسوي افغانستان شركت ورزيدند و بعداز آن حامد كرزي رئيس جمهور افغانستان نيز در بازگشت از كنفرانس لندن در ارتباط موضوع با مقامات مربوط هالند صحبت هايي را انجام داد .

اين درحاليست كه به عرض و فغان او مهاجر بيچاره كه مهاجرت را يگانه شانس زنده ماندن تلقي نموده از وطن فرار كرده  است و داد ميزند كه در افغانستان امنيت وجود نداشته و اوضاع روزبروز وخيم تر ميگردد ، هيچ كسي كوچكترين توجه به حرف هاي آن نكرده و به داد آن غريب و بي وطن گوش شنوا ندارد .

مسلم است كه موضعگيري حكومت هالند در قبال مهاجرين افغان غيرحقوقي ، غيرقانوني و متناقض با تمام نورم ها و موازين حقوق بشر و خلاف موازين انساني و اخلاقي است . آخرالامر اگر فكر كنيم كه هالند و ديگر كشور هاي ميزبان مهاجرين ، يك دولت و جامعه بيگانه براي ما مردم افغانستان است و ميتواند هر نوع فشار و ظلم را تحميل و روا دارد ، پس درد آن كمتر ميتواند محسوس باشد اگرچنديكه آماس آن باعث آزار زياد ميگردد يعني وقتيكه كسي از امكانات اوليه زندگي و سرپناه محروم ساخته شده و روي سرك رها ميگردد . مگر برخورد دولت مردان افغانستان با اين قضيه باعث آزار ، تشويش و يآس بيشتر مهاجرين مظلوم و بي دفاع افغاني گرديده است .

بعداز سقوط حكومت طالبان و رويكار آمدن حكومت رئيس جمهور حامد كرزي ، وزراي اسبق و جديد مهاجرين افغانستان چندين بار در اروپا منجمله در هالند سفر نمودند و هربار بدون آنكه كوچكترين مسئوليت در قبال پناهندگان افغان و زندگي رقتبار آنها احساس نمايند ، با كمال گوستاخي از هرنوع ملاقات با مهاجرين دوري جستند . بنابر سرنوشت او زن افغانيكه در محبس ديپورتي ولادت ميكند ، آن اطفال معصوميكه به جرم بي وطني از مراكز پناهندگي و خانه ها بروي سرك انداخته ميشود ، آن زن افغان درحاليكه گرفتار مرض سرطان مهلك است از تمام امكانات اوليه زندگي محروم ساخته شده به دست تقدير سپرده ميشود ، آنانيكه چون حبيب الله بامياني با ديپورت از هالند به افغانستان  به قتل ميرسند وغيره آلام تراژيدي كه با مهاجرين افغان صورت ميگيرد ، وزراي محترم مهاجرين افغانستان اعم از سابقه و فعلي چشم بيناي خود را نابينا ساختند و گوش شنواي خود را ناشنوا ساختند . و به اينترتيب  قرارداد هاي غيرمسئولانه دوجانبه و سه جانبه را با دول ميزبان به امضا رسانيدند و زمينه را براي ديپورت يعني عودت اجباري مهاجرين افغان مهيا نمودند .

 شكي وجود ندارد كه اين عمل غيرمسئولانه مسئولين امور در قبال مهاجرين بيچاره و بي دفاع افغانستان و بازي كردن با سرنوشت آنها براي ابراز خوش خدمتي به دولت هاي حامي حكومت رئيس جمهور كرزي صورت ميگيرد و الا غيرممكن است كه وزير مهاجرين و ديگر مقامات افغاني از حالت فلاكت بار مهاجرين عودت كرده در نقاط مختلف كشور آگاهي نداشته باشند . امسال كه خبر شديد ترين زمستان از افغانستان بگوش ميرسد و ضخامت برف در بعضي نقاط به دونيم متر گزارش داده ميشود ، در چنين حالت بخش قابل ملاحظه مهاجرين برگشته به وطن كه امكانات فرار دوباره را بسوي كشور هاي همسايه ندارند ، در زير خيمه ها و ساختمانهاي ويرانه و تخريب شده توسط جنگ ها ، بدون در و كلكين در ميدان باز خدا با شكم گرسنه مرگ تدريجي را متقبل شدند . بنابر گزارش اول فبروري ???? رسانه هاي خبري سيل عظيم مهاجرت دوباره مردم افغانستان بطرف ايران و پاكستان بار ديگر به نسبت فقر، گرسنگي ، بي دوايي ، بي سرپناهي و بيكاري از سر گرفته شده است . اين درحالي است كه حاكمان افغانستان پول افغاني را برسميت نمي شناسند و تمام داد وگرفت ، حساب و كتاب و معاش ماهانه آنها به دالر رقم زده ميشود . معاش دو روزه ويا سه روزه وزير ويا معين برابر با معاش يكساله يك مآمور عادي دولت  است . تعداد زياد آنها حساب هاي بانكي و اندوخته هاي نقدي از خون همين مردم در خارج از كشور دارند . 

وقتيكه پارلمان هالند اعزام دوازده صد نيروي نظامي خود را در ارزگان مورد سوال قرار داد ، دولت مردان افغانستان دست وپاچه گرديده و تب لرزه وجود آنها را فرا گرفت و بخاطر اقناع پارلمان هالند ، از ثنا وصفت گويي هالند چون (( باني دموكراسي ، دافع حقوق بشر ، حامي عدالت اجتماعي )) وغيره تا بي محتوا ترين و بي منطق ترين استدلال ها چون (( اگر هالند قوا روان نكند ، آماده جنگ با تروريسم در امستردام باشد )) كار گرفته شد . و بخاطر همين امر يك گروپ بيش از ده نفري به شمول وزراي خارجه و دفاع افغانستان در هالند فرستاده شد قسميكه در فوق نيز يادآور شدم . درين ارتباط لازم به تذكر است كه امنيت در افغانستان با ازدياد قواي نظامي خارجي و ريختن كمك هاي مليارد دالري تآمين نخواهد شد (( اين قواي نظامي و پول هاي مليارد دالري از يك دروازه داخل و از دروازه ديگر بيرون ميشوند بدون آنكه مردم از آن مستفيد گردد ))  بلكه اسباب و علايل تمام بدبختي ها در مناسبات سياسي و اجتماعي درون جامعه نهفته است كه بايد رديابي و مداوا گردد . البته اين بحث خارج از موضوع اين نوشتار است و لازم نيست كه عجالتآ تعمق صورت گيرد . 

بادرنظرگرفتن اين واقعيت كه درطول پنج سال از طرف مسئولين امور حكومت كرزي حتي يكبار به حال فلاكت بار مهاجرين مردود پناهندگي در اروپا و بخصوص هالند رسيدگي صورت نگرفته است اما برعكس در برگردانيدن اجباري آنها چراغ سبز نشان داده شده است ، بسيار به مشكل ميتوان باور كرد كه درين همه جان كني ها و تلاش ها براي ترغيب هالند ويا هر كشور ديگر در اعزام قواي نظامي ، گاهي هم منافع و مصالح مردم ، بياد اين دولت مردان افتيده باشد .

در وطن بدبخت ما افغانستان يك سنت منفور در سطح دولتمردان وجود دارد كه يك دولتمدار اولآ درباره خود مي انديشد ، ثانيآ درباره فاميل خود ، ثالثآ درباره وابستگان نزديك خود اما تا رسيدن نوبت انديشيدن درباره مردم ، جاي آنرا شخص ديگر اشغال ميكند و پروسه سر از نو شروع ميگردد و به اينترتيب هيچگاهي نوبت عوام الناس نميرسد كه حاكمان درباره سرنوشت آنها نيز فكر كنند .

فاميل هاي اكثريت گردانندگان امور افغانستان در خارج از افغانستان بخصوص در كشور هاي اروپايي و امريكا تضمين و بيمه شده زيست ميكنند و خودشان در امن ترين نقاط كابل و حتي در سفارت خانه هاي كشور هاي خارجي در حلقه مطمئن محافظين خارجي و داخلي سكونت داشته و با بي باوري در آينده نيك جامعه افغانستان در پي اندوختن سرمايه بيشتر بوده و روزگذراني ميكنند . و اين تيپ اشخاص ازينكه خود و فاميلش در امن زندگي ميكند بخاطر تآييد كارآمدي خود و تضمين بقاي ننگين و طفيلي خود در قدرت دولتي راپور خيريت و امنيت را بگوش كشور هاي ذيدخل قضيه افغانستان ميرساند . و اين كشور ها بادرنظرگرفتن موقعيت و منافع خود و به زعم خود ازين راپور ها استفاده مينمايد . يعني بخاطر ديپورت وعودت اجباري و روي سرك رها كردن مهاجرين افغاني همان راپور خيريت و امنيت را مورد استفاده قرار ميدهند اما بخاطر ارسال قواي نظامي و انتخاب ولايت امن تر ، راپور منابع خود كه شرايط را وخيم و بحراني نشان ميدهد ، مورد اعتبار و طرف استفاده قرار ميگيرد . درينجاست كه مهاجرين بي وطن افغانستان در بين دو سنگ آسيا درگير ميماند و اين شرايط براي پناهندگان (( آسمان را بلند و زمين را سخت )) ميسازد و نميدانند كه به كجا مراجعه و از كدام شخص يا نهاد دادخواهي نمايند .

كنفرانس سراسري بيست و هشتم جنوري ???? ميلادي مهاجرين و پناهندگان افغان در شهر دنبوش هالند كه به ابتكار اتحاديه انجمنهاي افغانها ، تشريك مساعي سازمان (( پليت )) به مثابه نهاد اجتماعي بخاطر دفاع از حقوق اقليت هاي اتنيكي و تلاشهاي خستگي ناپذير رئيس اين اتحاديه انجنير حفيظ الله حازم  داير گرديد ، به نظرمن اين همايش اميدبخش بوده و ميتواند يك چنين كنفرانس رهگشاي وحدت عمل و همبستگي بين الافغاني در راه مبارزه براي بدست آوردن حقوق حقه مهاجرين افغان نه تنها در هالند بلكه در تمام كشور هاي اروپايي باشد ويا به عباره ديگر اين همان استقامتي است كه ميتواند نتيجه مثبت در قبال داشته باشد .

اين كنفرانس كه تحت عنوان (( پناهندگان افغان در راه بسوي آينده )) داير گرديد ، حدود شش صد نفر از داخل و خارج هالند در كار اين فورم شركت نموده بودند . درين همايش علاوه بر مهاجرين و پناهندگان افغان مقيم هالند ، نماينده انجمن ها از كشور هاي اروپايي ، تعدادي از شخصيت ها ، مسئولين امور سياسي ـ دولتي ، اجتماعي و فرهنگي هالند به شمول خانم فرح كريمي عضو پارلمان و نماينده حزب سبز ها شركت ورزيده و بيانيه هايي پيرامون معضلات مهاجرين افغان و پرابلم اينتگراتسي ايراد نمودند .

در بخش بحث آزاد كنفرانس چند كودك مهاجر افغان كه سرپناه خود را از دست داده بودند و خانمي كه گرفتار مرض سرطان بوده و به روي سرك انداخته شده بود ، در ستيژ محفل ظاهر گرديده حالت فلاكت بار و غم انگيز خود را با حاضرين مجلس در ميان گذاشتند كه شنيدن آن خيلي رنج آور و غير قابل تحمل بود . همچنان خبر كشته شدن يك شهروند افغاني بنام جنرال حبيب الله بامياني در كابل بعداز اخراج اجباري از هالند ، با نمايش فوتوي آن در محضر مجلسيان بيان گرديد .

با استفاده از فضاي همين كنفرانس بود كه دردمند هاي متآثر از پاليسي غيرانساني حكومت راستگراي هالند آلام و درد هاي خود را بگوش مسئولين امور هالندي و جامعه هالند رسانيدند .

خانم فرح كريمي يكي از سخنرانان كه چندين بار در ولايات مختلف افغانستان مانند كابل ، هرات و مزارشريف سفر نموده و وضع امنيتي را از نزديك مشاهده كرده است ، در ضمن صحبت هاي خود يك واقعيت انكارناپذير را برجسته نموده گفت كه : آقاي رئيس جمهور حامد كرزي قادر نيست كه امنيت خود را تآمين كند و امنيت آن توسط محافظين خارجي تآمين ميگردد چه رسد كه امنيت مهاجرين برگشته را تآمين نمايد .

خانم فرح كريمي محل بودوباش و موقعيت رئيس جمهور كرزي و ديگر مسئولين بلند پايه دولتي را به يك قلاي غيرقابل دسترس مقايسه كرد كه دورا دور آن با چندين حلقه امنيتي محاصره شده است كه رسيدن به آن محال ويا حداقل خيلي دشوار است . البته اين موقعيت خود بيانگر موجوديت مسافه طولاني و حصار هاي ضخيم و ناشكن دربين مردم و دولتمداران است و به مقياس اين مسافه ها و حصار هاي ضخيم صداي مردم ممكن است بگوش حاكمان برسد . بديهيست هرقدر كه مسافه ها دورتر و ديوار ها بلندتر و ضخيم تر دربين مردم و دولت باشد به همان اندازه داد مردم بگوش مسئولين امور دولتي كمتر ميرسد .

در افغانستان جنگ زده كه شعله هاي جنگ روزبروز بيشتر زبانه ميكشد ، علاوه بر فقر ، گرسنگي ، مرض و بي سرپناهي دشمني هاي سياسي ، قومي ، زباني ، سمتي ، شخصي و فاميلي كه در طول جنگهاي ويرانگر و برادركشي گسترش يافته است و دولت مداران امروزي نيز مشغول احوال خود هستند ، بلي گويي دولت افغانستان در بازگردانيدن جبري مهاجرين ميتواند يك جنايت برعليه مردم خود تلقي گردد .

در چنين اوضاع و احوال كه در وضعيت تراژيدي مهاجرين افغان نه دولت ميزبان ، نه دولت افغانستان و نه هم نهاد هاي حقوق بشري رسيدگي مينمايد ، پس يگانه روزنه اميد اتحاد ، همبستگي و تشريك مساعي خود مهاجرين افغان است كه با كنار گذاشتن تمام اختلافات ذات البيني خود بدفاع از حقوق مهاجرين در مهور هدف واحد و مشترك منسجم گرديده و با بلند كردن صداي خود گوش هاي كر را شگاف و وجدان هاي خفته را بيدار نمايند . هموطنان عزيز از اعتصاب و مقاومت مردانه و خستگي ناپذير دو سال قبل افغانهاي مقيم كشور بلژيم آگاه اند كه تا برآورده شدن خواسته هاي خود ايستادگي و مقاومت كردند . مسلم است كه همبستگي و اتحاد آنها باعث تعميل خواسته هاي آنها گرديد .

درآخر كلام ميخواهم اكيدآ بگويم : درشرايطيكه قوانين و ميثاق هاي بين المللي درباب مهاجرت زيرپا گذاشته ميشود،  سرنوشت مهاجرين افغان به مثابه اسباب معاملات سياسي در گرو بازيگران سياسي قرار دارد ، در برخورد ها و قضاوت ها با معضله مهاجرت اثري از انسان دوستي و هومانيسم ديده نميشود ، از موازين حقوق بشر به طول ، عرض و ضخامت آن تخطي آشكارا صورت ميگيرد و مهمتر از همه كه هيچ جانبي از جوانب دخيل در قضيه مهاجرت افغانها همدردي و همسويي ازخود نشان نميدهند ، درين شرايط بدون شك يگانه راهي كه وجود دارد اينست كه مهاجرين افغان با كنار گذاشتن هرنوع اختلافات و بدبيني هاي ذات البيني خود ، با تحكيم وحدت عمل و همبستگي وطني براي هدف مشترك و واحد ميتوانند در پروسه ناعادلانه و غيرانساني مسئله مهاجرت تآثير گذار باشند .   

                                                                                                              و من الله التوفيق

akbarhemat4@hotmail.com

 


بالا
 
بازگشت