حقیقت مقوله های چپ، سوسیالیزم و کمونیزم چیست؟
آیا در افغانستان؛ واقعن چیزی به مصداق «کمونیست» و «حکومت کمونیستی» بود و میتوانست باشد؟
پروفیسور دکتور سید احمد جهش
بخش دوم
فراز هایی ازین تألیف:
*از بیانات فوق چنین بر می آید که سوسیالیزم به مثابه یک نظام اقتصادی نه تنها با دین منافات ندارد، بلکه فرمایشات و توصیه های دینی را درعمل پیاده میکند؛ اما خیلی جای تعجب است که وقتی در یک جامعه مذهبی سخن از سوسیالیزم و کمونیزم به میان میاید، دفعتن در ذهن شنونده چیزی از نوع کفر والحاد خطور مینماید. سوال میشود که چرا چنین است؟
* بنا بر وجود سوسیالیزم مسیحی میتوان گفت که فرد مسلمان باید سوسیالیزم اسلامی خود را بسازد ورنه برای ابد برده سرمایه و امپریالیزم باشد.
…
سوسیالیزم در مسیرتاریخ:
با مطالعه کتب مقدس مخصوصن قران میتوان گفت که ایده سوسیالیزم بیشترینه منشای دینی دارد.
مطالبی چون عد ل و انصاف، تعا ون وهمکاری، اخوت و برا دری، رحم وشفقت، جامعه عادلانه وانسا نی، تادیه عشرو ذکات، کمک به غربا، منع سود و سود خوری ...کاملن یک فراخوان جامعه گرایی و کثرت گرایی یعنی سیالیستی میباشد.
درآثار فلاسفه، شعرا و نویسندگان زبان فارسی(و سایر زبان ها و ادبیات دنیا) مفکوره کلکتیویزم و تلاش برای کا ر دستجمعی در یک جامعه رفاء عام انعکاس یافته است بطور مثال حشر یا کار دستجمعی در ترمیم راه ها، جوی ها و اعمار بند های آبگردان جهت استفاده عام به عنعنه تبدیل شده است.
درآثار یونان باستان مخصوصن در کتاب جمهوریت افلاطون ایده سوسیالیزم از طریق توصیه کار و تولید مشترک اعضای جامعه و تقسیم نعم مادی بین افراد جامعه انعکا س یافته است.
حلقه های دینی اروپا منجمله پروتستا نت ها چنین باور داشتند که خداوند جهان را آفرید تا انسانها مشترکن ازآن استفاده کنند نه آنکه به خاطر مفاد شخصی خود آنرا تقسیم نمایند.
تامس مورمتفکر، انسان گرا و فیلسوف انگلیسی 1478- 1535 میلادی که توسط کلیسای اورتودوکس لقب سنت یا مقدس برایش داده شده بود درسا ل 1516 میلادی کتا ب اوتوپیا را در درمورد جزیره خیا لی اش نوشت. اوتوپیای مور ترکیبی ازسوسیالیزم مسیحی و افلاتونی است که مالکیت در آن اجتماعی بوده واعضای جامعه حاصل کارمشترک شان را بین خود تقسیم میکنند.
مور و کلیسا فکر میکرد که مالکیت خصوصی باعث انحرا ف و فساد اجتماعی میگردد از اینرو بدین نظر بودند که جهت کنترول گناهانی چون کبر وغرور، حرص و آز و حسادت ... بهتراست مالکیت بر زمین و وسایل تولید اجتماعی باشد.
سوسیالیزم تخیلی: مجموعه ای از افکاراقتصادی، سیاسی و اجتماعی قرن 19 است که از افکار سوسیالیستی فلاسفه و دانشمندان سابقه اقتباس شده است.
جهت نجات جامعه بشری از فقر و سیاه روزی تعدادی از دانشمندان، دولتمداران و مذهبیان به آرمان گرایی و نوشتن آثار و ایجاد موءسسا ت خیریه، ایجاد کوپراتیف های زراعتی و کارگری پرداخته اند که در تاریخ بنام سوسیالیست های اوتوپیک یا تخیلی یاد میشوند و در ذیل مختصرن ازایشان نام برده میشود.
- سنت سیمون فرانسوی 1825 – 1760 میلادی.
تیو ری پردازاجتماعی، بنیانگذارسوسیالیزم مسیحی دراثرش بنام مسیحت نوین توضیح نموده است که حلقه های دینی با استفاده ازساینس و تکنالوژی باید جامعه را کنترول و زندگی طبقه بینوا را بهبود بخشد.
- چارلس فوریر فرا نسوی 1837-- 1712 میلادی.
فلسوف، متفکر و یکی از بنیانگذاران سوسیالیزم تخیلی بود او اصطلاح فمنیزم را در سال 1837 میلادی ابداع کرده نظریات اجتماعی و اخلاقی او الهام بخش تحرک اجتماعی در جوامع فراوانی شده است.
- رابرت اوون. 1858-- 1771 میلادی.
پدر سوسیالیزم برطانوی بشمار میرود، او صاحب چند فابریکه نساجی بود که اقتصاد یک جامعه دوهزارنفری وابسته به آن فابریکه ها بود. رابرت اوون به یک شخص ایجاد گر و ریفورمر اجتماعی شهرت داشت و چندین قرن از زمانش تقدم داشت.
رابرت اوون بعد از خرید فابریکه هایش استخدام کارگران خورد سا ل را منع قرارداده به صحت کارگران و فامیل های شان توجه نموده کمک های طبی و تعلیم و تربیه رایگان را برای کارگران فراهم ساخت. فابریکه ها ی او به قسم کوپراتیف های کارگری فعالیت میکرد.
- نیکولای چرنیشفسکی. 1889 – 1828 میلادی.
فیلسوف، نویسنده، ژورنالست وسوسیالست اوتوپیک روسی است که هدف آن سرنگونی استبداد وایجاد جامعه سوسیا لیستی دهقانی بود. چرنیشفسکی شخصیت متفکر وانقلابی سالهای 1860 و 1870م روسیه است که بخش بیشتر آخرعمرش را در تبعید سایبیریا سپری نموده است.
اثرمعروف چرنیشفسکی ناول «چه باید کرد؟» است که هنگام حبس در قلعه پترپاولسک شهرسنکت پتربورگ نوشته است. چرنیشفسکی خیلی مورد تمجید و ستایش کارل مارکس، گیورگی پلخا نوف و ولادمیرلینن واقع شده است
با گذشت زمان هیچ یک ازموعظه های دینی و ارمانهای متفکرین، فلاسفه و سوسیالیست های تخیلی درجهت اعمار یک جامعه عادلانه تحقق نیافت، حرص و آز بالا گرفت، صاحبان زر و زور مخصوصن در اروپا بی رحما نه به استثمار توده های محروم ادامه دادند تا آنکه بحران وسیع اجتماعی واقتصادی دامنگیر کشور فرانسه شد.
مبرهن است که بحران اقتصا دی سبب بحران اجتماعی و سیاسی گردیده به نوبه خود منجر به انقلاب میشود. طبق این قاعده و بنا برعواملی چون رژیم مطلقه شاهی فرانسه، انقلاب امریکا، روشنگری نویسندگان و فلاسفه فرانسه، طغیان گرسنه گا ن یا انقلاب کبیرفرانسه در 1789 م تحت شعار آزادی، برابری و برادری با 17000 کشته بوقوع پیوست. بسا ط نظام فیودالی برچیده شد و طبقه بورژوا به سرنوشت مردم حاکم گردید ولی تغییری متوقعه در زندگی توده های ملیونی مردم رونما نه شد. با لاخره مردم درک نمودند که در نتیجه انقلاب فقط حاکمان شان عوض شده ولی خود شان از برده های فیودالی به برده های سرمایه داری تبدیل شده اند. این وضع متفکرین و دانشمندان را به آن داشت تا به مطا لعات خود جهت دریافت راه حل برای نجات مردم ادامه دهند. در جمله دانشمندان و فیلسوفانی که زندگی خود را وقف آرمان رفاه عا مه نمودند کارل هنریخ مارکس 1883- 1818 م و رفیق ارجمند ش فردریک انگلس 1895-1820 م بود.
کارل مارکس با کشف طبقات ( طبقه سرمایه داریا بورژوازی و طبقه کارگریا پرولیتاریا ) و با استفاده ازقانون مبارزه اضداد ( طرح و یافته فردریک هیگل ) دریافت که مبارزه طبقاتی بین پرولیتاریا و بورژوازی به پیروزی طبقه کارگر تمام میشود یعنی کارگران میتوانند با یک حرکت اساسی انقلابی خود را ازاستثمار وحشیانه بورژوازی رها نماید.
کارل مارکس با تحلیل و ارزیابی افکار سوسیالیست های تخیلی وبا مطالعه آثارعلمای اقتصاد برطا نوی یعنی آدم سمت 1790-1723 و دیود ریکاردو 1823-1772 و به استناد به اصل مبارزه طبقاتی تزس سوسیالیزم یا کمونیزم علمی را بوجود آ ورده « کمونست ما نیفستو» یا بیان نامه حزب کمونست را در سال 1848 انتشارداد.
مارکس بدین عقیده بود که طبقه کارگر صنعتی با متشکل شدن در یک حزب کارگری یگانه طبقه انقلابیست که در یک انقلاب سوسیالیستی بورژوازی را سرنگون میکند و در مبارزه اش با بورژوازی چیزی بجزاز زنجیرهایش را از دست نمیدهد.
در عرف؛ مجموعه افکار اقتصادی، سیاسی و فلسفی کارل مارکس را " مارکسیزم " میگویند که متشکل ازسه بخش یعنی اقتصاد سیاسی، سوسیالیزم علمی و ماتریالیزم میباشد.
از بیانات فوق چنین برمی آید که سوسیالیزم به مثابه یک نظام اقتصادی نه تنها با دین و دینداری منافات ندارد بلکه فرمایشات و توصیه های دینی را درعمل پیاده میکند اما خیلی جای تعجب است که وقتی در یک جامعه مذهبی سخن از سوسیالیزم و کمونیزم به میان میاید دفعتن در ذهن شنونده چیزی از نوع کفر و الحاد خطور می نماید. سوال میشود که چرا چنین است؟
این وضع یعنی اتهام بی دینی برسوسیالیزم دوعلت عمده دارد.
1-- کپیتالیزم که سوسیالیزم فورمول نفی و براندازی آن است؛ عجالتاً یک نظام اقتصادی پرقدرت و سیر ثروت جهانی است که اساس آنرا مالکیت خصوصی، استثمار، بهره کشی وسودخوری تشکیل میدهد. کپیتالیزم نظام دکتاتوری اقلیت مفتخوار است که برای بدست آوردن نفع، سود و ثروت به هر وسیله ممکن متوسل میشود و درطول تاریخ و مخصوصن در پنجاه سال اخیر مرتکب جنایات هولناک علیه بشریت شده است.
برعکس کپیتالیزم، سوسیالیزم نظام اقتصادی مردم و سازنده جامعه رفاه عا م برای اکثریت مردم است که به خاطر اعمار یک جامعه عادلانه کپیتالیزم را به گورستان تاریخ دفن میکند. دراین صورت طبیعی است که کپیتالیزم آرام نه نشسته از صبحگاهان ظهورایده سوسیالیزم با تمام نیرو به کمک دستگاه های اطلاعا تی، دروغ پرا گنی و تبلیغا تی و توسط مزدورانش با ترفند وافتراء، دسیسه و توطئه و با استفاده ا بزاری از دین و ا ستخدا م دین فروشان؛ سوسیالیزم را دراذهان عامه به یک هیولای الحادی مسخ و تحریف نموده است.
2-- مسئله اساسی فلسفه یعنی اصالت و قدامت شعور و ماده.
کارل مارکس منحیث طراح سوسیالیزم علمی معتقد به تقدم واصالت ماده بوده یک فیلسوف ماتریالیست شمرده میشود. این وضع یعنی ماده گرایی کارل مارکس نیز سبب شده است که کپیتالست ها در تبلیغات شان علیه سوسیالیزم وسیعن از فکتور دین استفاده نمایند.
دراین خصوص باید یادآوری نمود که سه بخش مارکسیزم که در بالا ازآن سخن رفت با هم ارتباط دیالکتیکی دارند ولی میتوان گفت که ماتریالیزم کا رل مارکس یک موضوع فلسفی و مربوط خودش میباشد و به اعمارسوسیالیزم د ر یک جامعه مذهبی کدام تاثیر حتمی ندارد.
قابل یاد آوریست که مسئله سوسیالیزم موضوع منحصر به کارل مارکس نبوده و سوسیالیزم کارل مارکس یگانه واستثنا یی نمیباشد. بنا بر وجود سوسیالیزم مسیحی میتوان گفت که فرد مسلمان باید سوسیالیزم اسلامی خود را بسارد ورنه برای ابد برده سرمایه و امپریالیزم باشد.
در50 سال اخیر جهان شاهد سوسیالیزم اتحاد شوروی، سوسیالیزم ماوویستی ، سوسیالیزم با خصوصیت چینی، سوسیا ل دیموکراسی های اروپا یی، یوروکمونیزم، سوسیالیزم افریقا یی رهبرانی چون احمد سیکو توری در کشورگووینی و کوام نکروما درکشور گانا، سوسیالیزم معمرالقذا فی ...، سوسیالیزم کیوبا و کوریای شما لی است. این تنوع البته نا شی از چالشهای اقتصادی، فرهنگی و مربوط به شرایط و خصوصیا ت جوامع متذ کره میباشد.
طبق قانون وحدت و مبارزه اضداد همه پدیده ها چه درطبعیت و چه درجامعه معروض به بحران بوده تضاد خود را درنفس خود پرورش میدهد و بالاخره خود ازبین رفته جا یش را به تضا دش میدهد. یعنی طبقه کارگر که در نفس سرمایه داری پرورش می یابد بوروازی را سرنگون و نظا م سرمایه داری را به سوسیالیستی تعویض مینماید. این تزس اکثرن مورد اعتراض قرارگرفته میگویند سالهاست میشنویم که سرمایه داری سقوط میکند اما می بینیم که روز به روز سرمایه داری قوی میشود چنانچه در سا بق امریکا و اروپا و جاپان سرمایه داری بودند ولی اکنون چین، روسیه، هند و ایران و برازیل، وافریقای جنوبی هم به مما لک بزرگ سرمایه تبدیل شده اند. دراین خصوص باید گفت که سرمایه داری به دو شکل از بین میرود :
1-- طریقه ریولیوشنری یا انقلابی توسط انقلاب های مردمی کارگری و دهقانی.
که ازنمونه های زیادی دربالا سخن گفته شد. بعضی ازآنها دراثردسا یس امپریالیستی از بین رفتند و برخی تا حال وجود دارند و به مبارزه خود ادامه میدهند.
2-- ایولیوشینری یا تدریجی دراثر پیشرفت سائیس و تکنالوژی و سایر عوامل و جبر های طبیعی و تاریخی و انسانی.
خطرشکست وامحای سرمایه داری صاحبان سرمایه بزرگ را به آن وا داشته است تا بوسیله ریفورم های اقتصا دی، ازبین برد ن اتحاد یه های کارگری، خریدن رهبران احزا ب چپ، ا نتقا ل فا بریکها به مناطق دارای نیروی ارزان کا ر، استفاده از تکنالوژی های نوین چون هوش مصنوعی منافع خود را حفظ نمایند و سرمایه داری را نجات دهند.
دراین ارتباط میتوان از تلاش هاییکه به شکل جلسه اقتصادی جهانی که سال یک مرتبه در دی ووس – کشور سویس تحت مد یریت کلا وس شواب دایر میشود و جلسه سالانه " حکومت جهانی " که در آن سران کشورها، دانشمندان و سرمایه داران بزرگ درشهر دوبی – امارات متحده عرب اشتراک میکنند نام برد.
امسا ل از تاریخ 13- 15 فبروری 2023 م درجلسه سالانه " حکومت جهانی" بین ایلان مشک و کلاوس شواب بحث مهمی پیرامون ساینس و تکنالوژی منجمله هوش مصنوعی و خطریکه از ناحیه هوش مصنوعی آینده بشریت و کپیتالیزم را تهدید میکند، بوقوع پیوست. در جلسه مذکور شواب طبقه ممتا ز سرمایه را اگاه ساخت که با کنترول تکنالوژی میتوانند جهان را کنترول نمایند.
نا بودی سرمایه دا ری به شکل تدریجی یک پروسه طویل ا لمدت است.
قبل از ا ینکه توضیح شود که پیشرفت تکنالوژی چطور سبب نابودی کپیتالیزم میگردد اول باید راه های تجمع سرمایه را بدانیم
تجموع ابتدایی سرمایه از سه طریق صورت میگیرد.
1-- از طریق میراث از پدر به پسر.
2-- از طریق دزدی، چور و چپاول، غصب بیت الما ل و دارایی های عامه و بودجه دولتی.
3-- از طریق استثمار، به جیب زدن ارزش اضا فی ایکه گا رگران تولید میکنند.
وقتیکه تکنالوژی خیلی پیشرفته میشود و دراجرای امورتولیدی و خدمات عامه از ماشینهای خود کاریعنی روبت ها استفاده می گردد؛ تعداد کثیری از کارگران بیکارمیشوند. بیکاران توان خرید امتعه تولید شده را نمی داشته باشند بناا ازیک طرف اموال فروش نمیشود و از طرف دیگراز روبت ها ارزش اضا فی بدست نمی آید تا سرمایه داران ثروت اند وزی کنند، در نتیجه سرمایه داران و سرمایه داری ورشکست میشود. جهت جلوگیری از قیام بیکاران سرمایه داران و دولت شان به کمک قوای پلیسی و استفاده ازتکنالوژی-( منچماپله غرس چیپ در بدن انسا نها ) همه را در تحت حکومت واحد جها نی و در کمپ الکترونیکی جهانی تحت کنترول گرفته جهت امرار حیا ت برای شا ن « مد د معا ش همگا نی » تعیین میکنند.
در چنین اوضاع واحوال احتما ل آن وجود دارد که مردم به این همه خود کامگی های طبقه ممتاز خاتمه داده کنترول تکنالوژی « هوش مصنوعی » را بدست گرفته طبقه حاکم ستمگر سرمایه را دفن و جامعه رفاه عام وعادلانه خود را بسازند.
در بخش سوم و پایانی، در هفته ی آینده، موضوع "مبارزات دموکراسی طلبانه، عدالت خواهانه
و اتوپیای سوسیالیزم و کمونیزم درافغانستان" را خدمت عزیزان تقدیم میدارم.
تا هفته ی آینده بدرود!
13 فبروری 2023
ونکوور- کانادا
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
بخش نخست
فراز هایی ازین تألیف:
*از بیانات فوق چنین بر می آید که سوسیالیزم به مثابه یک نظام اقتصادی نه تنها با دین منافات ندارد، بلکه فرمایشات و توصیه های دینی را درعمل پیاده میکند؛ اما خیلی جای تعجب است که وقتی در یک جامعه مذهبی سخن از سوسیالیزم و کمونیزم به میان میاید، دفعتن در ذهن شنونده چیزی از نوع کفر والحاد خطور مینماید. سوال میشود که چرا چنین است؟
* بنا بر وجود سوسیالیزم مسیحی میتوان گفت که فرد مسلمان باید سوسیالیزم اسلامی خود را بسازد ورنه برای ابد برده سرمایه و امپریالیزم باشد.
پیشگفتار ضروری:
به خاطر رفع سوء تعبیرات نزد نسل جوان که شدیدا هدف جعلیات و تبلیغات نیروهای اهریمنی و مزدورقراردارند میخواهم بطورخلاصه، مطلبی چند به عرض برسانم.
هدف این مقا ل تبلیغ سوسیالیزم و کمونیزم نبوده بلکه ارائه معلومات در جهت معرفی نظام اقتصادی سوسیالستی و کمونستی می باشد تا در روشنی این معلوما ت از جمله به رفع جعلیات، افتراء ها واتهام ها در مورد دولت جمهوری دیموکراتیک افغانستان، حزب دیموکراتیک خلق افغانستان و اعضای ح د خ ا. پرداخته شود.
اصطلاح چپ درسا ل 1789 میلادی دراثنای انقلاب کبیر فرانسه، زمانیکه اسامبله ملی فرانسه؛ جهت طرح یک قانون اساسی گرد آمده بود طوری بوجود آمد که انقلابیون یا طرفداران مردم بطرف چپ و طرفداران سلطنت و طبقه حاکم ستمگر به طرف راست تالاراخذ موقع نموده بودند. از آن تاریخ به بعد افراد و سازمانهای سیاسی ایکه از منافع اکثریت یعنی مردم دفاع میکنند چپی گفته میشوند.
توجه فرمایید میگوییم: «اصطلاح چپ!»
یعنی اینکه خود محتوای افکار و آرمانهای چپ همزاد و هم عمر بشر است که عبارت میباشند از عدالت و مساوات و همکاری و روا داری به همدیگر ؛ به محتاجان و ضعیفان و یتیمان و آسیب رسیدگان...
اینها دیگر به اسامبله فرانسه و یا به متفکران معین منوط و مشروط نیست. چنانکه پستر خواهیم دید بیشترین دعوتگر و مبلغ آرزو ها و تمنیات چپ انسان ادیان قدیم و جدید و دور و نزدیک میباشند و در متون قابل دسترس آنها تجلا دارد.
کلمات سوسیالیزم و کمونیزم که اصطلاحاتی برای بیان نوتر آرزو ها و آرمانهای چپ نوع بشر می باشند؛ ریشه لاتینی داشته با کلمات سوسایتی و کمونیتی که درانگلیسی جامعه معنی میدهد ارتباط نزدیک داشته در فارسی به معنی جامعه گرا یی میباشد.
سوسیالیزم یا جامعه گرایی با الهام از فلسفه اصالت اجتماع یا کولکتیویزم یک نظام اقتصادی- سیاسی است که بر پایه مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید استوار بوده دارای مناسبا ت خاص تولید میباشد.
تاکیدن عرض میشود از آنجائیکه سوسیالیزم یا کمونیزم یا نظام جامعه گرا به اساس دفاع از منافع جامعه یعنی اکثریت مطلق مطلق "خلق الله" استواراست به نام نظام چپ با اصطلاح تازه ایجاد شده که گفته آمدیم نیز یاد میشود.
ازنظر مفهوم لغوی اصطلاح کمونیزم که دوصد سال قبل در فرا نسه بکار رفته با سوسیالیزم که بیشتر در انگلیس مروج بود ازهم فرق ندارند اما در پروسه اعمار نظام کمونستی ـ مرحله اولی آن نظام سوسیالستی است که بعدن به کمونیزم ارتقاء مینماید که نمونه های آنرا در وجود سوسیالیزم اتحاد شوروی و سیستم جهانی سوسیالیستی قرن 20 مشاهده نمودیم، گرچه نکیتا خروسچف رهبر وقت شوروی وعده اعمار کمونیزم را داده بود اما موفق نگردید، برعکس نسبت سیاست های نا درست و کم بها دادن به مبارزه طبقاتی باعث تشکل یک قشر فاسد بیروکرات در جامعه و حزب کمونست اتحاد شوروی گردید که در تبانی با استخبارات خارجی بالاخره همه د ست آورد های مردم شوروی را برباد داد
قابل یادآوریست که فرق بین کمونیزم و مرحله اولی اش یعنی مرحله سوسیالیستی را میتوان از دو قاعده ذیل درک نمود.
1- قاعده حاکم درسوسیالیزم « از هرکس به اندازه توا نش وبه هرکس به اندازه کا رش » است.
2- در مرحله کمونیستی بنابر پیشرفت علم و تکنالوژی و اجرای امور تولیدی و خدمات اجتماعی توسط ماشینهای خود کار یعنی روبت ها «جامعه وفور» بوجود آمده قاعده « از هر کس به اندازه توانش و به هر کس به اندازه احتیا جش » متداول خواهد شد.
مهمترین درس و تجربه تاریخ و ره آورد علوم ساینسی این است که اینها و همه تیوری ها باید به دگم ها و جزمیات بدل نشود. حسب قاعده های منطقی و خلاقه همیشه در پیوند به حقایق و واقعیت های متحول و متکامل دنیا و جامعه مطالعه و در معرض تجربه؛ آموخته و تحلیل و اجرایی شود. مخصوصا میتود ها و تاکتیک ها درین راستا بسیار خلاقیت و دقت و اهتمام و باز اندیشی و بِه اندیشی میخواهد.
ادامه دارد... بقیه در هفته ی آینده.