معادن در افغانستان: معادن لیتیوم(۶) لیتیوم و توجه جامعه جهانی به افغانستان
کلکین : سقوط سریع افغانستان به دست طالبان باعث ایجاد یک بحران انسانی در این کشور شد. این فاجعه انسانی منجر به آن شده که اداره امارت اسلامی به دنبال بدیل هایی برای کسب درآمد در خلأ کمک های جهانی که به مدت دو دهه بزرگترین منبع درآمدی افغانستان بود، باشد. درنتیجه، درکنار توجه به عایدات تریاک به عنوان منبع مهم درآمدی طالبان، تمرکز دوباره ای بر ثروت عظیم معدنی دست نخورده به وجود آمده است. منابعی که می تواند چشم انداز اقتصادی آن را در صورت توسعه، تغییر دهند. درواقع، این معادن برای طالبانی که مجهز به امکانات اندک برای استفاده از آن هستند به عنوان راه فرار از شرایط کنونی تلقی می شود.
این در حالی است که افغانستان چنان که روشن است سرشار از مواد معدنی و منابع طبیعی است. به طوری که در سال ۲۰۱۰ مقامات نظامی و زمین شناسان ایالات متحده گفته بودند که این کشور نزدیک به ۱ تریلیون دلار ذخایر معدنی دارد اما چالش های امنیتی، کمبود زیرساختها و خشکسالی های شدید مانع از استخراج بیشتر مواد معدنی با ارزش در گذشته شده است. از طرف دیگر، هرچند سرمایه گذاری هایی از سوی کشورهایی مانند ایالات متحده در بخش معادن صورت گرفته بود اما با شکست مواجه شد. به طوری که دفتر سربازرس آمریکا برای بازسازی افغانستان در گزارش جدید خود آورده که پروژه آمریکا برای «توسعه و ایجاد ظرفیت در بخش استخراج معادن» شکست خورده است. به گفته این دفتر، آمریکا از سال ۱۳۸۲ بیش از ۹۶۲ میلیون دلار برای جلب سرمایه گذاری در بخش معادن افغانستان مصرف کرده بود.این کشور امیدوار بود که حکومت های پیشین با استخراج معادن بتوانند از وابستگی دولت بکاهند اما به گفته سیگار دولت های افغانستان به علت «فساد و استخراج های غیرقانونی» و «نبود زیرساخت های استخراج» در افغانستان نتوانستند به این هدف برسند. همچنین در یک گزارش دیگر، بازرس ویژه ایالات متحده برای بازسازی افغانستان(سیگار) حاکی از استخراج غیرقانونی گسترده معادن در سراسر افغانستان بوده است. به طوری که بیش از ۲۰۰۰ مکان از این قبیل در دو دهه گذشته با حضور نیروهای آمریکایی و متحدان برای جنگ سالاران و شورشیان پول جمع آوری کردند. این گزارش نشان می دهد که استخراج غیرقانونی معادن از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ یعنی زمان تسلط طالبان بر کابل، سالانه ۳۰۰ میلیون دلار برای دولت هزینه داشته است.
در این میان یکی از مهم ترین مواد معدنی در افغانستان، لیتیوم است که براساس گزارش های مختلف این کشور یکی از مناطق غنی این ماده است.چنانچه که براساس گزارشها، در یک نظرسنجی که در سال ۲۰۱۰ میلادی انجام شد، زمینشناسان و محققانی که برای ارتش ایالات متحده کار میکردند، ارزش منابع لیتیوم افغانستان را که در غزنی، هرات و نیمروز پراکنده شده است، «سه تریلیون دالر» تخمین زدند.همچنین، نهاد «انرژیهای جدید بلومبرگ» که یک نهاد ارایهدهنده تحقیقات استراتژیک کالاهای جهانی است، بیان میکند که کنترل ذخایر لیتیوم و عناصر کمیاب خاکی استفاده نشده در افغانستان، رقابت میان اتحادیه اروپا و امریکا را افزایش خواهد داد. همچنین، روزنامه انگلیسی فایننشالتایمز در سال ۲۰۲۱ گزارش داده بود که ذخایر لیتیوم افغانستان میتواند با ذخایر لیتیوم سایر کشورهای دارنده این ماده رقابت کند.وزارت صنعت و تجارت دولت طالبان در افغانستان نیز در حساب توئيتر خود اعلام کرد: «ارزش لیتیوم افغانستان که برابر با قیمت نفت عربستان سعودی است، در ۲۰ سال گذشته ثابت مانده است».علاوه براین، طبق گزارش ها، دولت ایالات متحده تخمین زده است که ذخایر لیتیوم در افغانستان می تواند با ذخایر بولیوی که بزرگترین ذخایر شناخته شده جهان است، رقابت کند. همچنین، تجزیه و تحلیل اولیه از یک سایت در غزنی، پتانسیل ذخایر لیتیوم را به بزرگی ذخایر بولیوی که دارای ۲۱ میلیون تن است نشان داد
از طرف دیگر، تقاضا برای فلزاتی مانند لیتیوم و کبالت در حال افزایش است.زیرا کشورها تلاش می کنند برای کاهش انتشار کربن به خودروهای الکتریکی و سایر فناوری های پاک روی بیاورند. به طوری که آژانس بین المللی انرژی در ماه می۲۰۲۱ اعلام کرده بود که عرضه جهانی لیتیوم، مس، کبالت و عناصر کمیاب خاکی باید به شدت افزایش یابد وگرنه جهان در تلاش خود برای مقابله با بحران آب و هوا شکست خواهد خورد. سه کشور چین، جمهوری دموکراتیک کنگو و استرالیا درحال حاضر ۷۵ درصد از تولید جهانی لیتیوم، کبالت و خاک های کمیاب را به خود اختصاص می دهند. در این میان استخذاج این ماده نیز دشوار است. درواقع، درحالی که استخراج طلا، مس و آهن صورت گرفته است، اما بهره برداری از لیتیوم به سرمایه گذاری و دانش فنی بسیار بیشتر نیاز دارد.
اما مسئله مهم این است که وجود این ماده در افغانستان باری دیگر توجه کشورها را برای ورود به افغانستان به خود جلب کرده است. در این میان چین باتوجه به سابقه فعالیت های اقتصادی و معدنی در افغانستان ازجمله کشورهایی است که باری دیگر توجه ها را برای ورود خود به بخش معادن افغانستان پس از روی کار آمدن طالبان به خود جلب کرده است. به عبارت دیگر، حضور طالبان و نبود ایالات متحده فرصتی مهم را برای چین که تمایلی بسیاری برای سرمایه گذاری در بخش معدنی دارد، فراهم کرده است. چین درحال اجرای یک برنامه بسیار مهم توسعه انرژی سبز است. درنتیجه لیتیوم و خاک های کمیاب به دلیل منحصر به فرد بودشنان در برنامه های بلندمدت این کشور نقش مهمی دارند. اما چین سابقه درخشانی در بخش اجرایی کردن معادن در افغانستان نداشته است. با این حال پکن ممکن است با توجه به بی ثباتی مداوم، نسبت به مشارکت در سرمایه گذاری با طالبان تردید داشته باشد(Horowitz,2021). در نتیجه اشتهای چین، با بیش از نیمی از خودروهای الکتریکی جهان که در این کشور فروخته می شود، برای لیتیوم و کبالت افزایش یافته است. اما درحالی که پکن به دنبال ایفای نقش بیشتری در بازسازی اقتصاد ویران شده از جنگ افغانستان است، شرکت های چینی به بهره برداری از منابع عظیم معدنی دست نخورده افغانستان علاقه نشان می دهند.با این حال، به نظر می رسد مقامات طالبان ترجیح می دهند با شرکت هایی از غرب یا روسیه معامله کنند، زیرا ظرفیت بیشتری دارند.در نتیجه، کارشناسان باور دارند که تنها استخراج معادن لیتیوم افغانستان میتواند میلیاردها دلار برای این کشور تولید ثروت کند و افغانستان را از یک کشور فقیر و نیازمند کمکهای خارجی، به کشوری ثروتمند و توسعهیافته تبدیل نماید.
درواقع، مشابه نفت، لیتیوم به دلیل استفاده از آن در باتری ها و محصولات انرژی غیرمتعارف به سرعت در حال تبدیل شدن به محصولی استراتژیک است که در این میان وجود این منابع در افغانستان درحالی که جهان به شدت به آن نیاز دارد، مهم است. زیرا ذخایر عظیم لیتیوم این کشور نویدبخش تامین کننده نیازهای جهانی انرژی غیرمتعارف است که تحلیلگران براین باورند که تمرکز به افغانستان زیاد می شود تا از ذخایر لیتیوم این کشور که در باتری ها برای تامین انرژی تلفن های همراه، لپ تاپ ها و خودورهای برقی و هیبریدی استفاده می شود.این در حالی است که تاکنون آرژانتین، بولیوی و شیلی به عنوان کشورهای مثلث لیتیوم شناخته می شوند که بزرگترین ذخایر لیتیوم جهان را دارند. اما از آنجا که حمل و نقل از آمریکای جنوبی برای کشورهای آسیایی که دچار کمبود انرژی هستند، غیراقتصادی است آنها اکنون امید خود را به بازگشت نظم در افغانستان برای مهار لیتیوم بسته اند. به گفته تحلیلگران لیتیوم نیز به مانند نفت به سرعت در حال تبدیل شدن به یک محصول استراتژیک است. مثلا لیتیوم را می توان تسلیحاتی کرد. زیرا در آینده در بسیاری از زمینه ها از تولید خودرو گرفته تا روبات ها و ماشین های خودران، استفاده خواهد شد.
اما به طور کلی، منابع لیتیوم در افغانستان برای اولین بار توسط کارشناسان معدن شوروی در دهه ۱۹۸۰ کشف شد. اما آنها تا سال ۲۰۰۴ آن را فاش نکردند. تااینکه تیمی از زمین شناسان آمریکایی به طور اتفاقی با مجموعه ای نمودارها و داده های قدیمی در کتابخانه سازمان زمین شناسی افغانستان در کابل برخورد کردند.در نهایت، دارایی های لیتیوم افغانستان نه تنها برای چین، بلکه برای اقتصاد بزرگ دیگر، هند نیز حیاتی است.چراکه هند در آرزوی تبدیل شدن به دومین تولید کننده بزرگ تلفن همراه در جهان است. براساس سیاست ملی الکترونیک که در سال ۲۰۱۹ رونمایی شد، این کشور قصد دارد یک میلیارد تلفن همراه ازجمله ۶۰۰ میلیون دستگاه برای صادرات تولید کند. که این اهداف با در اختیار داشتن لیتیوم ارتباط دارد. هند در حال حاضر این ماده را از آرژانتین، بولیوی و شیلی تامین می کند. ناظران بر این باور هستند که صنایع سیار و غیرمتعارف هند از طریق ارتباط دیپلماتیک با طالبان و عادی سازی روابط با پاکستان برای دستیابی آسان به منابع معدنی افغانستان، رونق زیادی خواهد یافت. همچنین، لیتیوم علاوه بر استفاده در باتری ها در فناوری هسته ای نیز استفاده می شود. (Gilani,2021).
همانطور که آمد چین اکنون در حال تلاش برای ورودی مجدد در افغانستان تحت تسلط طالبان و خالی از حضور ایالات متحده است. در این میان، ورود به بخش معادن مسیری تاثرگذار برای ایفای نقش بهتر در این کشور است. به طوری که گمانه زنی ها در حال افزایش است که چین از خلاء قدرت ایجاد شده در نتیجه خروج ایالات متحده در سال ۲۰۲۱ از افغانستان استفاده خواهد کرد و به دنبال تسلط برمنابع معدنی آن کشور به ویژه ذخایر لیتیوم است. چراکه این منابع نقش کلیدی در انتقال انرژی جهانی به دور از سوخت های فسیلی و به سمت منابع تجدیدپذیر دارند. اما با این وجود به برخی معقدند که چشم انداز حضور چین کوتاه مدت باشد. این درحالی است که کشورهایی چون ایالات متحده از حضور چین در بخش معادن افغانستان نگران هستند. چین از نظر دیپلماتیک آماده است تا اقدامات بیشتری در افغانستان انجام دهد. پکن در موقعیت خوبی برای انعقاد قراردادهای معدنی با طالبان قرار دارد. این کشور ماموریت دیپلماتیک خود را در کابل ادامه داده و اشاره کرده بود که ممکن است به طور رسمی دولت طالبان را به رسمیت بشناسد. همچنین پکن مخالفت خود را با تحریم های بین المللی علیه افغانستان اعلام کرده است. وانگ یی وزیر امور خارجه، حتی در اواخر ماه مارس۲۰۲۲ یک سفر غیرمنتظره به افغانستان داشت که یکی از عالی ترین مقام های خارجی بود که بعداز پاکستان و قطر پس از به قدرت رسیدن طالبان به قدرت به این کشور سفر کرد. او فشار سیاسی و تحریم های اقتصادی بر افغانستان را که توسط نیروهای غیرمنطقه ای اعمال می شود را محکوم کرد.
اما باید گفت که معاملات معادن چین و افغانستان از لحاظ نظری منطقی است. چراکه شرکت های چینی می توانند پول نقد مورد نیاز طالبان را برای کاهش ضربه برنامه فلج کننده تحریم های بین المللی که جرقه یک بحران اقتصادی بشردوستانه را به وجود آورده است، در اختیار طالبان قرار دهند. درمقابل، پکن به منبع جدید و غنی از مواد معدنی که برای تلاش های مداوم دولت برای کربن زدایی حیاتی است، دسترسی پیدا می کند. تسلط چین بر زنجیره های تامین مواد معدنی حیاتی چالشی استراتژیک برای انتقال انرژی سبز ایالات متحده و اروپا ایجاد می کند.لیتیوم یافت شده در افغانستان جز عنصر مهم برای باتری های با ظرفیت بالا برای وسایل نقلیه الکتریکی و سیستم های ذخیره انرژی پاک است. چین در حال حاضر سهم قابل توجهی از ظرفیت فرآوری مواد معدنی را کنترل می کند و سرمایه گذاری های پایین دستی را برای حفظ کنترل خود بر این مواد معدنی و سایر مواد معدنی افزایش می دهد.
اما ورود چین به افغانستان نیز مسائل مربوط به حکومت داری جهانی و فساد را مطرح می کند.حتی قبل از به دست گرفتن طالبان، افغانستان با حکومت داری ضعیف مواجه بود که با فقدان شفافیت، ضعف حاکمیت قانون و درگیری شدید شناخته شده بود. تاثیر ورود چین- به طور بالقوه به عنوان شریک در معاملات تجاری تریلیون دلاری-قابل پیش بینی نیست. اما در کشورهای دیگر، چین در بهترین حالت نقش مبهم در تلاش های مبارزه با فساد داشته است. در نتیحه در کشوری که فساد قبلاً گریبانگیر آن بوده، هنگامی که دولت ها قادر به اجرای شفافیت، پاسخگویی، مشارکت و سایر مکانیسم های تکمیلی نباشند، این خطر بیشتر است که شهروندان مزایای توسعه اقتصادی رانت منابع طبیعی را نبینند. با این حال، توسعه بزرگ چین در بخش معادن افغانستان، حداقل در کوتاه مدت غیرمتحمل است. موانع تجاری و عملیاتی بزرگ و همچنین چالش های نظارتی و امنیتی وجود دارد. بعید به نظر می رسد که پکن یک بازی تهاجمی و پرخطر از لیتیوم در افغانستان انجام دهد، درحالی که سایر پروژه های در خط لوله آن توسعه آسان تر و کم خطرناک تر است.
بنابراین، بعید به نظر می رسد که سرمایه گذاران غربی باتوجه به خطر تحریم ها در بخش لیتیوم افغانستان سرمایه گذاری کنند.درنتیجه، کاندیدای پیشرو برای گام به جلو، چین است که مدتهاست سلطه استراتژیک در بخش ذخیره سازی باتری وابسته به لیتیوم انقلاب انرژی سبز را دنبال کرده است. رویترز گزارش داد که از سال ۲۰۱۹، شرکت های چینی اکنون نزدیک به نیمی از تولید جهانی لیتیوم و ۶۰درصد ظرفیت تولید باتری های الکتریکی را کنترل می کنند.چین از زمان تسلط طالبان، روابط پیچیده و درعین حال روابط دوستانه خود را طالبان حفظ کرده است.به طور غیررسمی، چین سالهاست که با طالبان رابطه دارد. به طوری که در ماه جولای، یک ماه قبل از سقوط رسمی کابل، رهبری طالبان از چشم انداز کمک و بازسازی چین استقبال کرد. گزارش شده است که در نوامبر ۲۰۲۱، نمایندگان چندین شرکت چینی بازرسی درمحل از پروژه های بالقوه لیتیوم در افغانستان انجام دادند. با این حال، دلایل متعددی برای تردید نسبت به سرمایه گذاری کوتاه مدت تحت رهبری چین در بخش لیتیوم افغانستان وجود دارد:
۱ .نخست آنکه، توسعه یک معدن لیتیوم در مقیاس بزرگ به سرمایه گذاری قابل توجهی نیاز دارد: عدم آگاهی بالایی درمورد بررسی زمین شناسی ذخایر لیتیوم کشور وجود دارد.توسعه تجاری ابتدا نیازمند سرمایه گذاری قابل توجه در یک برنامه بررسی و اکتشاف است. بسیاری از اطلاعات زمین شناسی موجود مربوط به دوران شوروی است و ممکن است ذخایر بیش ازحد تخمین موجود باشد.ایالات متحده همچنین نقشه برداری سطح بالایی از مناطق معدنی در افغانستان در طول اشغال توسط ایالات متحده انجام داد اما عدم اطمینان درمورد ذخایر احتمالی وجود دارد. علاوه بر این، استخراج و صادرات محصولات از افغانستان، کشوری محصور در خشکی با زیرساخت های حمل و نقل و برق محدود، احتمالاً ازنظر لجستیکی چالش برانگیز، زمانبر و پرهزینه خواهد بود. مخارج کلی تولید و حمل و نقل قابل نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. به طور کلی، به عنوان یک برآورد خوش بینانه، تولید تجاری احتمالاً حداقل ۱۵ سال طول می کشد اما ممکن است بیشتر هم زمان ببرد.
۲ .چین به طور استراتژیک از نگرانی های مالی، نظارتی یا امنیتی برای متوقف کردن پیشرفت ها و جلوگیری از سرمایه گذاری جایگزین، استفاده می کند. به عنوان مثال، چین از گذشته پای خود را به توسعه معادن موجود افغانستان کشیده است.در نوامبر ۲۰۰۷، یک شرکت دولتی چین حق توسعه معدن مس عینک، بزرگترین معدن مس در ولایت لوگر را به دست آورد که اکنون نیز، درحال مذاکره با طالبان برای آغاز تولید در سایت مس عینک است اما جدول زمانی هنوز نامشخص است. به طور همزمان، شرکت ملی نفت چین درحال بحث درمورد بازسازی پروژه نفت و گاز آمودریا بود(که اخیرا توافقنامه ای دراین رابطه منعقد شد).همچنین این بحث نیز وجود دارد که گفتگوهایی بین طالبان و سرمایه گذاران چینی مربوط به لیتیوم نیز وجود دارد. اطلاعات محدودی درمورد اینکه کدام شرکت ها ممکن است سرمایه گذاری لیتیوم و درکجا انجام دهند وجود دارد اما تا به امروز هیچ معامله ای صورت نگرفته است. این نشان می دهد که درحالی که چین مایل به کسب امتیاز است، ممکن است منافع اصلی آن مسدود کردن دسترسی سایر بازیگران به این منابع باشد. چین اخیراً در چندین جای دیگر در مورد لیتیوم فعالیت می کند. همچنین، شایان ذکر است در پنج سال گذشته، شرکت های چینی سرمایه گذاری قابل توجهی درآمریکای لاتین و آفریقا انجام داده اند. اما به طورکلی باید گفت، همانطور که دیگران اشاره کردند، سخت است که بفهمیم چرا چین در بخش لیتیوم افغانستان یک بازی کوتاه مدت تهاجمی انجام می دهد باتوجه به این مسئله که پروژه هایی مربوط به خط لوله و سایر فرصت هایی که توسعه آنها بسیار آسان تر و کم خطرتر خواهد بود.
پکن بدون شک این مسئله را درک می کند که هرگونه توسعه قابل توجه معدن در افغانستان درکوتاه مدت به دلیل ناامنی و فساد با موانع جدی روبرو است. یک تحلیل وجود دارد این است که چین از پتانسیل سرمایه گذاری ها، ازجمله در استخراج لیتیوم به عنوان یکی از بسیاری از ابزارهای چانه زنی با طالبان برای ایجاد روابط قوی و پیشبرد منافع ژئوپلتیک خود استفاده می کند. پیشنهاد چین برای امتیازات ممکن است یک حرکت استراتژیک برای جلوگیری از سرمایه گذاری سایر کشورها در بخش معدن افغانستان باشد و امتیازات سایر بازیگران را برای حفظ تسلط خود بر بازار قطع کند. به احتمال زیاد پکن درحال توسعه روابط است تا گزینه ای را برای توسعه در مقیاس بزرگ حفظ کند درحالی که منتظر است ببیند سیاست و بازارهای تجاری لیتیوم افغانستان چگونه متزلزل می شود. هدف چین برای حفظ ثبات در افغانستان و امنیت منطقه ای گسترده تر در آسیای مرکزی، جایی که در پروژه های انرژی و زیربنایی به عنوان بخشی از طرح کمربند و جاده، سرمایه گذاری قابل توجهی انجام داده است، برای محافظت و پیوند سرمایه گذاری های اقتصادی آن مهم است.
و اینکه پکن آشکارا خواهان ثبات منطقه ای و کمک به طالبان برای دستیابی به آن است. به طور کلی، دوام توسعه معادن در مقیاس بزرگ ممکن است به مسیر سیاسی و اقتصادی بلندمدت افغانستان بستگی داشته باشد. با این حال، محاسبات کوتاه مدت پکن ممکن است تغییر کند اگر پروژه های چین در مناطق دیگر مانند آمریکای لاتین به نتیجه نرسد یا اگر موانع لجستیکی فروکش کند و وضعیت بشردوستانه و اقتصادی در افغانستان تثبیت شود. با این حال، در حال حاضر درجه بالایی از عدم اطمینان در مورد اینکه آیا چین تلاش جدی برای توسعه ذخایر لیتیوم افغانستان انجام خواهد داد، وجود دارد(Blumenthal et all,2022).
درحال حاضر، استخراج معادن در مقیاس کوچک در افغانستان وجود دارد که بیشتر آنها غیررسمی و غیرقانونی است و خارج از رژیم رسمی مالی و نظارتی کشور انجام می شود. استخراج معادن منبع اصلی درآمد طالبان و همچنین داعش، شبه نظامیان محلی و جنگ سالاران، درطول جنگ ایالات متحده در افغانستان بود.طالبان جریان های درآمدی را از مجموعه نسبتاً متنوعی از مواد معدنی، متشکل از کالاهای عمده مانند زغال سنگ،مواد معدنی صنعتی مانند تالک و کرومیت و مواد معدنی باارزش بالا را ایجاد کردند. تخمین زده می شود که این گروه بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار از استخراج معادن که دومین جریان درآمد بزرگ آن پس از موادمخدر است، درآمد داشته است. این درآمد از طریق ترکیبی از درآمد مستقیم معدن، جمع آوری شبه حق الامتیاز و پرداخت های حمایتی از معدن کاران و عوارض حمل و نقل تامین می شد. با این حال، همانطور که اوضاع درحال حاضر وجود دارد، طالبان نمی توانند بخش معدن افغانستان ازجمله لیتیوم را بدون کمک خارجی تجاری سازی کنند. سبد معدنی طالبان بیشتر از مواد معدنی تشکیل شده است که با سرمایه و تکنولوژی محدود قابل استخراج و یا فرآوری هستند. سنگ های قیمتی و طلا توسط معدن کاران صنایع دستی و در مقیاس کوچک از ذخایر سطحی یا نزدیک سطحی با استفاده از فرآیندهای نسبتاً ابتدایی استخراج می شوند، اما استخراج و پردازش لیتیوم ازنظر سرمایه و تکنولوژی فشرده است و بنابراین نیاز به سرمایه گذاری خارجی دارد.
در آخر، افغانستان از دیرباز یک کشور وابسته به کمک های خارجی بوده است. چشم انداز استخراج لیتیوم و مس می تواند اقتصاد بی ثبات و وابسته به کمک های افغانستان را به یک اقتصاد باثبات و تجارت محور تبدیل کند. با این حال بدون صلح و ثبات و همچنین جهت گیری های سیاستی قطعی از سوی اداره موقت جدید، بهره برداری از منابع جدید استراتژیک که پتانسیل تغییر ثروت افغانستان را از طریق غنی سازی دارد یک رویا باقی خواهد ماند. حقیقت این است که مواد معدنی که در زیر زمین باقی می مانند، ارزشی ندارند.
منابع
Blumenthal,Lilly, Purdy, Caitlin and Bassetti , Victoria(2022), “Chinese investment in Afghanistan’s lithium sector: A long shot in the short term”, https://www.brookings.edu/blog/up-front/2022/08/03/chinese-investment-in-afghanistans-lithium-sector-a-long-shot-in-the-short-term/
Gilani,Iftikhar(2021), “ANALYSIS – Vast lithium reserves to transform Afghanistan from aid to trade economy”, https://www.aa.com.tr/en/analysis/analysis-vast-lithium-reserves-to-transform-afghanistan-from-aid-to-trade-economy/2446019
Horowitz,Julia(2021), “The Taliban are sitting on $1 trillion worth of minerals the world desperately needs”, https://edition.cnn.com/2021/08/18/business/afghanistan-lithium-rare-earths-mining/index.html