جنرال سیدعبدالقدوس سید 

  

حراج رتب جنرالی و مارشالی درافغانستان

« پژواکی  از بی عدالتی ها در سدهء اخیر»

    در هر کشوری رتبه های نظامی  در قوتهای مسلح  مطابق قانون ذاتی  افسران  به کادر های  افسری  از  بریدمن تا جنرال  تفویض میگردد . گوهری که انگیزه ارتقای یک نظامی به رتب بلند تر را تشکیل میدهد عبارت از تحصیل ،  تخصص ، تجربه ، خلاقیت  و مهارت او در ایفای  وظیفه نظامی و سوق و اداره قوت ها ، قانونمداری و وفاداری  به منافع ملی  میباشد . 

     رتبه  جنرالی در تمام جهان یک منزلت نظامی سیاسی بوده  و تفویض ان به افسران  از پارامتر های ویژهء  بر خور داراست  که مشخصه انرا  تحصیلات سیستماتیک  نظامی  خدمات  شایسته   دست اوردهای علمی نظامی و سوق واداره امورنظامی  و  اوپراسیونها ،  در حالیکه  کاندید یعنی دگروال  در کرسی جنرالی ابقا بوده باشد  و  جرمی را مرتکب نگردیده باشد  تشکیل میدهد  .    اما  در افغانستان طی چند دهه پسین  رتبه های جنرالی و همچنان رتبهء  مارشالی  دستخوش معاملات قدرت و جنگهای داخلی  تنظیم های مجاهدین و ملیشه یی  و حضور قوای خارجی   گردیده و چنین عملی یعنی « حراج رتبه های جنرالی  و مارشالی  »‌  یکی  انگیزه های  تضعیف قوتهای مسلح  در ایفای وظایف دفاعی  بویژه در دهه هشتادم خورشیدی را تشکیل داده بود 

    علی ا لرغم اهمیت  مسله  در حوزه نقد  تاریخی تحقیقات و پژوهش ها در اینباره  از پیشنه یی بر خوردار نبوده  ، از این رو این سطور با اعجال و ایجاز بقلم امد .

 رتبه جنرالی در چند دهه پسین  :  

 یک   -  رتبه جنرالی در دوران  شاه  : - انگونه که  ما شاهدش بودیم  رتبه جنرالی  عمدتا به کسانی  که دارای  تحصیلات  ، تخصص و کاردانی حرفه یی  و دارای پست جنرالی بوده ،  به  حکومت شاهی و دود مان سلطنت وفادار می بودند  تفویض  می گردید   . با این حال  در نظام سلطنتی بجابی  توجه به  کمیت  به کیفیت  رتب جنرالی  بذل توجه گردیده  و جنرالان   در اردوی شاهی  از ابهت و صولت   قابل توجه یی  بر خوردار بودند . 

 دو - در جمهوری  محمد  داود :  -  بعد از کودتای  جنرال محمد  داود در ماه سرطان  ۱۳۵۲ خ چرخهء  بی عدالتی در  تفویض رتبه  های نظامی  فزونی یافت  بجای تمکین به ضوابط ،  تخصص و کاردانی به روابط ووابستگی کودتایی   توجهء بیشتر مبذول گردید  ،  در نخستین روزها بعد از پیروزی کودتا  به همه  نظامی هایکه  در کودتا سهم داشتند   دو دو رتبهء نظامی  بخشش  اعطا  گردید  با این حال  دگروال سردار حیدر  که بلحاظ  قومیت از  دود مان سلطنت یعنی  محمد زایی  بود  و او با سابقه خدمت  بحیث  مدیر مکلفیت  در بست های قوماندانی در قطعات محارب بیگانه بود نیز با اخذ  دو ترفیع  به تورنجنرالی نایل گردیده  در کرسی وزارت دفاع  ابقا  گردیده بود .

 بدین سان  با ر اول حراج رتبه های نظامی  بشمول  اعطای رتبه افسری به  تمام خورد ضابطان  اردو و پولیس  که  بدون  تداوم اموزش و تحصیل نیل بان  نا ممکن بود  متداول گشت    با  چنین راهکار های  اردو وپولیس   افغانستان   ضربهء محکمی بی عدالتی را  در حالی تجربه کرد که از یکسو  چنین عملی  نارضایتی منسوبان اردو و پولیس را در قبال اورده و از سوی  دیگر به  گرایش های سیاسی نظامیان  به افکار چپی و راستی  در فرایند بعدی  سرمشق   مخربی را بر جا گذاشت .

سه - در جمهوری دموکراتیک

  در دوره  قدرت  جمهوری دموکراتیک   ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۰ خ   در تفویض  رتبه جنرالی هنجارهای  غیر متعارفی   حکمفرما گردیده بود   ،  با اغاز  و تداوم جنگ های  تجاوز کارانه  تحت  نام جهاد اسلامی ؟ از دو کشور همسایه  پاکستان و ایران   زیر تیغ امریکا و غرب   که پای ارتش شوروی را به کمک دولت دموکراتیک به کشور اورد ه بود ،  اوضاع  کشور بگونه گسترده دستخوش جنگها و حملات  ترورستی گردیده بود در چنین شرایطی  به  کمیت نظامیان  نسبت به  کیفیت شان  توجه مبذول گردیده و رعایت هنجارهای اوصولی در تفویض رتبه ها  تا حدی  به حاشیه راند  شده بود   .  بگونه مثال  به فرماندهان قطعات دفاع خودی ، قومی  و منطقوی  برای برجسته نشان دادن انها و حقیر شمردن  حریفان جهادی  شان  بدون استحقاق قانونی رتب فوق العاده نظامی داده می شد  یکی از مثال ها  عبدالرشید دوستم   است که او  در نخست  سردسته یک گروه کوچک محافظتی   تاسیسات نفتی در جوزجان بود و همچنان به فرماندهان   جهادی که   به دولت تسلیم میگردیدند  رتبه های افسری  اعزازی داده  می شد . و یا مثلا به  افسرانیکه در جبهات دفاع وطن در برابر حملات گروهای بنام  مجاهدین  که از پاکستان و ایران می امدند  از خود شجاعت تبارز میدادند   به انها  بنابر درخواست قطعه  و منظوری وزیر دفاع   رتبه های  بخششی  تفویض میگردید .

       این ها چالش های  پارادوکسیالی بودند که از یکسو در  تنزیل  کیفیت  قوتهای مسلح یکمقدار  نقش بر جا گذاشته     و از جانب دیگر چنین افسران بلحاظ عملی و میدانی در جبهات جنگ  های دفاعی علیه جهاد گرایی ، برازنده گی ویژه را از خود  تبارز میدادند   .  بقول معروف بجای کله ومغز  چنین کته گوری منسوبان پای شان  بیشتر از فعالیت بهره مند گردیده  بود  که در کارزار های  نبرد از درخشنده گی بر خوردار بودند .

 اما در تفویض رتبه های جنرالی که  یک رتبه سیاسی نظامی تلقی میگردید سختگیری های مقتضی معمول بود ، علاوه ازرعایت استندرد های الزامی مانند    تحصیل ، تخصص ، تجربه و درخشش در اجرای وظیفه و سوق اداره ء  اوپراسیونها  ، سجل  غیر جرمی ،  و داشتن بست جنرالی  ووفاداری  به  منافع ملی  که   دربسا   موارد  عضویت  سیاسی به حزب دموکراتیک  را  تبین میکرد   تاکید صورت میگرفت . حتی در جبهات جنگ به دگروالان  پیشتاز  که  بست جنرالی نمیداشتند  از  تفویض  ترفیع جنرالی  استنکاف ورزیده می شد . یعنی  به هیچ دگروال  به استثای استادان موسسات اموزشی و دوکتوران طب  و پیلوت ها  بدو ن مشخصات  تذکار یافته   و نداشتن بست  ، ترفیع جنرالی  اجرا نمیگردید .  این نگارنده بعنوان یکی از شاهدا ن  نبرد جلال اباد «  ۱۷ ماه حوت ۶۷ - سرطان ۱۳۶۸  که کتاب « حماسه نبرد جلال اباد »   را نیز نگاشته است  بیاد دارد ،   به ۱۴ نفر از دگروالان و جنرالان که در دفاع از جلال اباد در برابر تجاوز پاکستان  در خشیده بودند  رتبه های فوق العاده از سوی  فرماندهی جبهه پیشنهاد گردیده بود  همه شان دارای بست های جنرالی و تورنجنرالی بودند   یعنی  به هیچ دگروالی بدون بست جنرالی  ترفیع جنرالی  اجرا  نگردیده بود .

 می توان گفت از یکسو  تامل و سخت گیری های الزامی  در تفویض رتبه جنرالی  که  هیچ دگروالی  بدون ویژه گی های تذکار یافته به رتبه جنرالی نایل نمیگردید و  ازسوی دیگر سطح بلند اموزش و تجارب  میدانی در سوق اداره قوتها  ، و اجرای امور ، جنرالان  انبرهه را  در سطح منطقه  از  برازنده گی مسلکی بر خور دار نموده بود .

  رتبهء جنرالی  در حکومت اول مجاهدین :

  هنگامیکه در ماه ثور سال ۱۳۷۱ خ عملیه صلح ملل متحد   یعنی دنیای امید و ارزوی  های مردم  در یک کودتایی ایتلافی خزنده  به شکست مواجه گردید   جنگ  های گروهای   مجاهدین برای بدست اوردن قدرت  بیشتر  برای گروه خود در کابل  اغاز گردید ، و با گسترش سریع  به ولایات  بیک نماد و نشان وحشت ، تباهی ، تخریب  و بعنوان سر فصل یک گسست تمدنی  کشور را به شش  حوزه  جنگی  با اردوهای شخصی  و حکومت های ملوک طوایفی تیپ  قرون وسطایی پارچه پارچه  تبدیل   کرد .

 بطوریکه در شمال  فرمانده ملیشه یی   رشید دوستم ، در مرکز و شمال شرق برهان الدین  ربانی و احمد شاه مسعود ، در جنوب   گلب الدین حکمتیار و حرکت انقلاب اسلامی  محمدی ، در غرب اسماعیل که خود را امیر حوزه جنوب غرب  عنوان داده  بود ، درغرب کابل و حوزه مرکزی کشور حزب وحدت   و در  شرق شورای مشرقی حاجی قدیر  »  هریک از گروها  با لشکر های شخصی برای خود جغرافیای حاکمیت  برگزیده  و به افراد  مورد نظر جهادی و ملیشه یی  خود رتبه های نظامی و جنرالی  داده  بودند .

  بر مصداق مشت نمونهء خروار بر چند مثال اکتفا می نماییم :

 الف- درحوزه  شمال تحت  سلطه  عبدالرشید  دوستم   بنابر اظهار پیژندوال ان  جناب جنرال حبیب الله   تا سال ۱۳۷۴خ به  پنج هزار  نفر  رتبه های جنرالی که  از جمله سه هزار نفر ان دگرجنرال متباقی برید جنرال و تورن  جنرال  و بلحاظ کیفیت ۹۹ در صد ان بکلی بیسواد بودند  به امر رشید دوستم تفویض  گردیده بود   .  یکی از دوستان نظامی  صاحب این قلم حکایت کرد در سال ۱‍۳۷۴ خ بنابرضرورتی  به شبر غان رفته بودم ، در یکی از روزها در سفره ی مهمان شده بودیم ، شخصی که  افتابه لگن دست شویی  بر دست داشت  حینیکه بالای دست هایم اب می ریخت بمن گفت؟  صاحب مرا نشناختید  گفتم نه برادر  نشناختم  و گفت یک وقتی در دهدادی بلخ عسکر شما بودم  حال دگرجنرال هستم .  بقول همین دوست  حتی  محافظ دروازهء  ریاست ارتباط  خارجه  جنبش ملی مستقر در مزار شریف جنرال بود .

 ب-    جمعیت اسلامی   مربوط برهان الدین ربانی  ریس حکومت  و احمدشاه مسعود وزیر دفاع  که  بعد از ماه سرطان ۱۳۷۱خ حکومت کابل را برای چهارماه  و سپس برای دو سال در تملیک خود  دراورده بودند  به گستردگی برای  هزاران تن   از  نزدیکان و افراد جهادی  رتبه های جنرالی را که شماری از انها بیسواد و هرگز کسی  از انها   حتی  مستحق رتبه بریدمنی نبود   داده بودند  ، دراین  میان  به سر گروها و فرماندهان جهادی  ولسوالی ها  و اعضای رهبری  جمعیت اسلامی و شورای نظار رتبه های دگر جنرالی تفویض گردیده بود  از جمله میتوان از دگرجنرالان وستر جنرالان   یونس قانونی ،  بسم الله محمدی ، تاج محمد جهید ، داود داود ،  نجم الدین واثق ، مولانا  سید خیلی ، قوماندان پناه ، فرمانده گدا  و امان الله گذر، علاوالدین هرات  و غیره نام برد . همچنان به افراد متحد  خود از حرکت اسلامی مانند سید حسین انوری ، صادق مدبر وغیره رتبه های دگر  جنرالی  منظور نموده بود ، حفیظ منصور که در انبرهه  ریس  تلویزیون بود گفته است « هرشب پسر برهان الدین ربانی با لست طولانی تفویض رتبه های جنرالی به افراد  نزدم  می امد و ما انرا اعلان میکردیم ».   همچنان مستند به گذارش نیویارک تایم در سال ۱۳۹۵ در دوران جنگهای داخلی  زمان قدرت ربانی یک شبه صد ها تن رتبه جنرال داده می شد 

ج -  حزب اسلامی گلب الدین حکمتیار که یکی از محور های اصلی  جنگهای داخلی قرار گاه اش تا ماه حوت ۱۳۷۳ خ  تقرب  طالبان بکابل  در چهار اسیاب منزل و ماوا داشت  بعد از یک دوره جنگ ها با  جمعیت اسلامی و شورای نظار اوانیکه  کرسی صدارت را  پذیرفت  با توجه به رقابت های  میان گروهی به دو هزار نفر از مجاهدین  مربوطه  رتبه های فوق العاده افسری بشمول  جنرالی  که هیچکس از انها  مستحق اش  نبود تفویض کرد ه بود . 

    بر بنیاد گذارش نیویارک تایم در سال ۱۳۹۵ در دوران جنگهای داخلی  زمان قدرت ربانی یک شبه صد ها تن رتبه جنرال داده می شد 

   اما رتبه مارشالی  :

 رتبه مارشالی در قانون اساسی و قانون ذاتی افسران  هر کشوری بعنوان  یک افتخار ملی  و منزلت رفیع  نظامی ،سایسی  با    پارامتر های معین اش  جایگاه  تعریف شدهء  وجود دارد ،  اصولا  به کسانی تفویض می شود که  دارای سطح بلند  تحصیلات  نظامی  و مدارج علمی بوده  با برخورداری از  دانش سوق ادراهء استراتیژیک نظامی  ، شرکت کننده ء یک جنگ موفق  میهنی بوده  ،   واثار نظامی و مسلکی اش معرف شخصیت اکادیمیک  علمی  او بوده  مهمترین  فناوریها واندیشه های ان مورد استفاده  اموزشی منسوبان   نظامی  قرار داشته  باشد  و در برخی کشور ها پارلمانها در زمینه تصمیم اتخاذ می نمایند  . 

 اما در کشور ما  رتبه مارشالی تا هنوز جایگاه تعریف شده قانونی نداشته  طی چند دهه دستخوش روابط قومی و معاملات قدرت گردیده و بشدت   مورد تحقیرو توهین  قرا رگرفته است  و در تفویض ان به افراد  پارامتر های معین  و سوابق جرمی در نظر گرفته نشده  و با  قربان گردیدن پر نسیپ ها جای انرا مسخ و جعل حقایق   احراز نموده است . 

-   تفویض رتبه مارشالی به  شاولیخان بردار نادرشاه  کاکای  محمد ظاهر شاه

   صورت  اقای  شاولی خان 

 وی  در دوره امان الله خان  بخدمت نظامی اشتغال داشت و سپس  گویا او   کابل را  از تسلط  امیرحبیب الله   خود را خادم دین رسول الله عنوان داده بود   فتح نموده بود . و این ورود او  بکابل در حالی بود  که قوای  امیر حبیب الله  کلکانی در کابل چندان  دست  به مقا.ومت نزده   کابل را ترک داده  بسوی کوهدامن عقب نشسته بود  . با این حال تفویض رتبه مارشالی بوی  در اکتوبر  سال ۱۹۲۹ م در حالیکه مراتب  رتب نظامی را سپری نکرده بود ،  بمنظور  تقدیس وبرجسته نمودن  گویا فتح کابل توسط او   و خوار شمردن   حبیب الله  کلکانی بعنوان یک شورشگر  که  پادشاهی   شاه امان الله خان  شاه ترقیخواه  را سقوط داده بود    تبارز یافته بود . 

  واگذاری  رتبهء مارشالی به محمد قسیم فهیم  :

میدانیم در کشور های پسا جنگ های داخلی ، جنگسالاران و جریانهای مافیایی و حلقات فاسد  به نوعی به قدرت و امتیازات میرسند ، که مثالهای ان در کشور ما بعد از سال ۱۳۸۰ خ حضور امریکایی ها بوضوح  بمشاهده  رسیده است  . که توزیع  رتبه های جنرالی و مارشالی بعنوان  یکی از نمونه  های قدرت و امتیاز ها بوده است .

  محمد قسیم فهیم ، شخصی  دارای تعلیمات  ابتدایی ، بر خاسته از عقب سنگر های جهادگرایی ؟ بشدت متهم به جنایات  جنگی منجمله درجنگهای  کابل و جنگهای داخلی    که  کم ترین بخش ان   در اسناد عفو بین الملل « در پروژه عدالت انتقالی  سال ۲۰۰۵ م » و کتاب های  «جنگهای کابل »   و « کتاب جنگهای داخلی »   از این قلم   بگونه مستند  صراحت  یافته است  ، به انگیزه ها و خدمات  زیرین  ۱۵ ماه ثور سال ۱۳۸۱خ  رتبه مارشالی برایش   داده شده بود :

  صورت اقای  محمد قسیم فهیم 


 نخست - او بعنوان کسی که از نخستین  گروه  تهاجمی امر یکا  تحت رهبری جنرال 
CIA   گری شرون  در ۲۶ سپتامبر ۲۰۰۱م - « چهارم میزان ۱۳۸۰ خ »  در پنجشیر فرود امد  و اقای فهیم  بشمول  داکتر عبدالله و بسم الله از انها  بگرمی استقبال و پذیرایی  کرده  و سپس بعنوان پیاده نظام امریکایی ها با اخد رشوه اشغال  در سقوط  امارت طالبان  توسط  امریکا  بشدت مساعدت  ابراز کرد  که این  نگارند ه  داستانهای انرا  در «‌ کتاب جنگهای داخلی » به تفصیل اورده است  .

 دوم -  قسیم فهیم  بحیث   یکی از شرکت  کنده گان   کنفرانس بن  المان دسامبر سال ۲۰۰۱م   که  با پذیرش  کاندید امریکایی ها  حامد کرزی  بحیث ریس ادرهء موقت افغانستان  وپذیرش   پست معاونیت وی و کرسی   وزارت دفاع    ، و بدنبال ان امضا نمودن  سند حضور و اقامت  امریکایی ها در افغانستان  بشمول یونس قانونی و عبدالله عبدالله  ،  بنابران امریکایی ها  و حامد کرزی بخاطر باج دهی  و تمکین به خدمات برجسته و تاریخی ؟ او که یک پازل قدرت بود  بر علاوه امتیازات دیگر  برایش رتبه مارشالی را در سال       منظور نمودند  با اینحال گذشته  جهادی اش  را  که شماری  از افسانه باوران  انرا  افتخار تصور مینمایند  این  معامله قدرت  بلعید  و متعاقبا   او نزد عدالت پسندان بعنوان  یک بازیچهء  مسخ شده بدست  استکبار و اشغال  تلقی گردید  . بعد از مرگش او را  در یک مقبره ی   بشدت پر مصرف  چهار ملیون دالری  از بودجه دولت  که  توسط حامد  کرزی منظور گردیده بود  بر بلندای یک تپه در کابل دفن کردند  که  بعنوان  اسطورهء‌ جنگ های داخلی عظمت اش را در دیده بانی قربانیان بازتاب دهد  مسله ای که در برگه های تاریخ طنین شور انگیز  تحقیر شده  یی حاصل نموده است .

-  اهدای رتبه مارشالی به عبدالرشید دوستم

  دوستم  شخصی  برخاسته از بستر قوتهای ملیشه یی  با ابتدایی ترین سواد  که در  دوران  جمهوری دموکراتیک  علیه گروهای مجاهدین  به گستردگی  شمشیر زد  و خون ریخت   درپاداش  به رتبهء  جنرالی که  « که یک اشتباه کلان  »   بود  نایل گشت ، اما سپس در سال ۱۳۷۰خ با ایتلاف با گروهای جهادی شمال بیک کودتای ایتلافی خزنده  دست زد  و  در یک  فعالیت  هماهنگ  قوتهایش را  بتاریخ ۲۴حمل ۱۳۷۱ خ  به قصد نا کامی عملیه صلح ملل متحد  که  «‌حکومت بی طرف را  جاگزین میکرد »‌ و  ازبین بردن دولت جمهوری  داکتر نجیب الله در کابل   پیاده کرد و بزودی با محور دیگرمجاهدین حزب اسلامی حکمتیار درگیر گردیده کابل را بمیدان جنگ عظمت طلبی گروهای باهم رقیب مجاهدین  تبدیل کرد  این جنگ ها با کشتار گسترده حدود یکصد هزار انسان و تخریب اماکن و زیر ساخت ها    مدت ده سال تداول حاصل کرد . 

  صورت اقای  عبدالرشید دو ستم 

منبعث از ان  عبدالرشید دوستم  مستند به  گذارش سازمان عفو بین الملل « پروژه عدالت انتقالی » بشدت متهم به جنایات جنگی بوده  قتل پنجهزار اسیر طالبان در دشت لیلی شبرغان در سال ۱۳۸۰ خ   که شهود و اسناد ان طی فلم مستندی در پارلمان اروپا به نمایش گذاشته شده  بود   و همچنان  قتل شهروندان  کابل ، مزار شریف ، کندز، بغلان سمنگان ، در جریان جنگ ها ،هتک حرمت و شقاوت  به رقیبان سیاسی اش مانند اقایان ، ، انجنیر ایشچی ، و اکبر بای  از معروف ترین  تخطی ها ی وی بر شمرده شده است       دوستم  در سال ۱۳۸۰ خ  که مانند خسی درگیرباد  بسوی حوادث رانده می شد   از اختفا در ترکیه به صفحال شمال بر گشته در رکاب  قشون امریکا علیه طالبان اسپ  تازاند     وبا  متحد گردین با  امریکا ،  با دیگر ستاره اقبالش  تابیدن گرفت  و اشرف غنی کاندید ریاست جمهوری  برای پیروزی در انتخابات  او را معاون  خود بر گزید  و در دور بعدی   انخابات  او  کاندیداتوری داکتر عبدالله عبدالله  را  در ازای   تفویض رتبه مارشالی  به خود  مورد حمایت قرارداد ، هرچند نتایج انتخابات مانند دوره های قبل مورد پذیرش  طرف ها قرار نگرفت اما  امریکایی ها  نقشه  حکومت توافقی  میان هردو کاندید « اشرف غنی و عبدالله »  را عملی نمودند  که یکی از دورهء‌ های  فاجعه بار برای افغانستان  محسوب میگردد .  بدین سان  او به رتبه اعزازی مورد نظرش که هرگز و هرگز مستحق ان نبود نایل گشت .  علی الوصف  تفویض رتبه مارشالی و چهره سازی از او بیک روند عادی سازی  جنایت مبدل گردید .

 حراج رتبه های جنرالی در دوره جمهوری اسلامی «حکومت دوم مجاهدین » :

    بعد از سقوط  امارت اسلامی طالبان  توسط امریکا در سال ۱۳۸۰خ  و مستقر گردیدن   حکومت  موقت مورد نظرشان در افغانستان   خواسته بودند  دموکراسی امریکایی  را زیر پاشنهء  اهنین  جنگسالارن  جهادی و ملیشه یی  در افغانستان  پیاده نمایند ، از اینرو  این دموکراسی واردشده  بشکل دیگر پلوتوکراسی « حکومت اغنیا » انتوکراسی « نژاد سالاری » موبوکراسی « رجاله سالاری و اوباش سالاری » به صحنه امد . هر دو ریس جمهور تحت اداره امریکا  حامدکرزی و اشرف غنی برای تداوم حاکمیت شان به  جنگسالارن وجنایت کاران جنگی اتکا نمودند و این دو رژیم به بازیچهء  دست جنگسالاران تبدیل گردیده بودند . 

   رتبه های نظامی بویژه جنرالی ، دستخوش امتیاز طلبی ها و معاملات قدرت  گردید ه حامد  کرزی و سپس  اشرف غنی   برای بقا در قدرت به جنگسالاران  متهم به جنایات جنگی اتکا نموده  برای  تطمیع و جلب حمایت  فرماندهان جهادی  جنگسالار  حتی به بیسواد ها ی پیشنهادی انها  رتب جنرالی منظور نموده بودند .  دو روزنامه نگار و نویسنده جناب نستوه نادری و رزاق مامون  گذارش داده اند که از  جمله این همه جنرال  به تعداد  ششصد تن ان از پنجشیر بوده است .

 سفیر اتحادیه اروپا  برای افغانستان  در انبرهه  از فساد گسترده شکایت نموده گفته بود که بدست اوردن رتبه جنرالی نه به مهارت های مسلکی و رزمی  و توانایی های افراد بلکه به میزان پولیکه که در جیب دارند وابسته است   .

 مایک میلن جنرال ارشد امریکایی دریک همایش در حالیکه بکس جیبی  اش  را بهمه نشان میداد با لحن تحقیر امیزی گفته بود که رتبه جنرالی در افغانستان خرید و فروش می شود  تعداد جنرالهای افغانستان  از تمام  کشور های انگلس  فرانسه المان ایتالیا  بیشتر است . 

   افغانستان تنها در سال ۱۳۹۵ خ یک هزار نفر جنرال در حالی داشت که امریکا با ان همه قوتهای مسلح پهناورش نه صد نفر جنرال داشت .  

نیو یارک تایم در سی قوس ۱۳۹۵ نوشت افغانستان یک هزار نفر جنرال دارد . و  اعطای رتبه جنرالی در بعضی موارد میراثی است   هر زمانیکه  یک جنگ سالار جهادی وفات کرد یا کشته شد   به پسرش رتبه جنرالی داده می شود. 

  بنابر اظهار جنرال سابقه دارجناب  عتیق الله  امرخیل به  سایت « راه مدنیت »  من کسانی را در وزارت داخله می شناسم که سابقه اشپزی داشته ولی حالا دگرجنرال است ، من آمری حوزهء پولیس  را می شناسم  که رتبه اش جنرال است ولی سواد ندارد   سکرترش  برایش می نویسد . 

  با اینحال بسیاری از صاحب نظران یکی از انگیزه های شکست و فرپاشی  قوتهای مسلح دولت جمهوری  اسلامی  زیر دست  امریکا و ناتو را  در ماه اسد سال ۱۴۰۰خ   پیامدی از چنین اقدامات و اشتباها ت رتبه دهی و امتیاز دهی های عجولانه  به افراد  سخیف و بیمعرفت  میدانند  ، که دراکثر موارد  رتب نظامی بویژه رتبه های جنرالی و مارشالی   دستخوش تعاملات و بازیهای قدرت و خرید و فروش  گردیده  بودند. که در نتیجه به تضعیف  کیفیت رهبری و سوق اداره  قوتها  ، و عدم اعتماد منسوبان نظامی که   شاهد صحنه ها ی   بودند که فرماندهان شان از بدبختی های انها سود برده و بگونه کذایی رتب نظامی را بدست اورده بودند  مساعدت  رسانده بود  

   حال که  مدت ها  از ان بی عدالتی ها  سپری شده است ، و در حالیکه  شماری  تا هنوز القاب  همان جنرالی  و مارشالی جهادی و ملیشه یی  را به دنبال اسم خود یدک میکشند  اما در عین حال  ارزیابی  وعبرت اندوزی از ان  ساده تر به نظر میرسد  ،  یعنی  نباید  شبح مخوف  این همه بی عدالتی ها  درایندهء  قوتهای مسلح  منظم  کشورسایه افگند .

 جنرال سیدعبدالقدوس سید 

 

 

 


بالا
 
بازگشت