عثمان نجیب
محمدعثمان نجیب نوشت:
نگاهی به ماتم سرایی آقای ودان و رفقایم در مرگِ گورباچف ولینعمتِ شان
رفیق ودان شما باید قبل از ماتم گیری تان مقالاتِ با تفصیلِ رفیق فیضی را مطالعهی عمیق کرده و به پاسخِ آن میپرداختید که پاسخی نداشتید.
تذکرِ واجبی پیشا ورود:
ما می دانیم که پشتونِ سیاسی همیشه ادعای داشتنِ حزبِ سیاسی، سیاستِ سیاسی و حکومتِ فراگیرِ پشتونیستی داشتند. برخی آدمک ها از دورانِ دکتر نجیب هنوزم به اینان دلبسته و هی سیاستِ فراگیر و حکومتِ فراگیرِ طالبانی میخواهند. اما این قوم مدام حکومتِ فرار!!گیر میخواهند به کمکِ باداران شان. البته چند گروهکی از پارسی زبانانِ مزدور منش هم مدام در پیروی از آنان کشور و سیاست را برباد کردند.
جنابِ ودان و جنابِ صخره!
آیا شما مقاومتِ ملی تحتِ رهبری احمدِ مسعود را بر علیهِ تجاوز و اشغالِ پاکستان و تحمیلِ نظامِ تروریستی طالبانی را روا میدانید؟ نظامِ تروریستی طالبانی نیابتی ساخته شده توسطِ آمریکا و انگلیس و اروپایی را که شما در آن به سر میبرید. آیا تا کنون چیزی برای مقاومت توشهیی داشته اید؟ اگر نیاز باشد به سنگر های دفاع از سرزمینِ مادری و پدری تان در شمال میروید ودر کنارِ مقاومت چی های شجاعِ وطنِ تان به عنوانِ فرماندهِ زُبده و کارکُشته قرار میگیرید؟
گویا آقای صخره جوابی را طی پیامی عنوانی رفیق زیوری گرامی ما فرستاده اند. نامِ من در اولِ مخاطبان شان است البته نه در متن. که در ختمِ متن.
من آن پیام را خواندم، چون انصافاً سطحِ سوادِ جنابِ صخره بسیار بلند است فکر نمیکنم نوشتهی این جواب از آن ها باشد. اما بخشی از محتوای همین گفتار را قبلاً بار ها گفته اند. معلوم است که نوشتهی حقیر را هم نخواندند و برنامهی ۱۷۷ را هم ندیدند. کسِ کمسوادی از نامِ شان عنوانی رفیق زیوری چیزی فرستاده اند. ادر این مضحکه بازارِ چندسطریْ گپِ مهمی که بسیار خنده اور است جا دارد به این محتوا:
((به رفيق بزرگوار شادروان ببرك كارمل هيچگاه بي حرمتي نكرده و تا آخر عمرش در مسكو همواره حضوري احترام و ارادتم را برايش نشان داده ام. چنانكه پسر شان رفيق كاوه كارمل شاهد اين مدعاست. من از محترم رشاد خواهشمندم سر قلم شان را باز كند تا سياه رو شود هر كه دروغگو باشد…)) این سخن به آن میماند که پدرِ خود را جبراً و قهراً از خانه بیرون اندازیم و مقام پدری اش را بی هیچ دلیلی از اپ گرفته و خودش به خانهی سالمندان معرفی کرده، گاهی از شرمِ جنایتی که کردیم خبرِ او را بگیریم. چه دلیل ذلیلی از عالمِ علیلی. از قدرت در افغانستان برانداختندش و در ماسکو بدیدارش رفتند. به گفتهی رفیق حبیبی:
اینه گندهگی
آقای صخره دو پرسشِ حیاتی را جواب بدهند؟ شما چند روز پیش از تدویرِ جلسهی کودتای ۱۸ وظیفهی تأمینِ امنیتِ آن را گرفتید و از سوی کی و کدام مقام؟ آیا شما در تالارِ جلسه حضورِ فیزیکی داشتید یا خیر؟ دو دیگر این که چند سال پسا کودتای تان مقصرـ به شهادت رسانیدنِِ رفیق جلالِ رزمنده کی را میدانید؟ و آن زمان به خاطرِ کشف حقایق چه کردید؟ شهید جلالِ رزمنده رفیق، همکار، هم استان ِ تان بود یا رقیبِ تان؟ شما دکتر نجیب را مسئولِ شهادتِ او میدانید یا خیر؟ البته متوجه باشید که من از زیره و پودینهی آن ماجرا هم آگاه ام و مقالاتِمفصل هم سال ها پیش در شرح آن نوشته و افتخارِ ساخت و نوشتنِ چدین فیلم مستندِ تلویژیونی را در رثای شهادتِ شان دارم.
این هم همان متنِ پاسخِی که به نامِ آقای صخره فرستاده شده به رفیق زیوری:
پیام محترم عارف صخره در یادداشت من پیرامون پلینوم ۱۸
من صخره سابق عضو حزب د خ ا و حزب وطن با رد اين اتهامات آن را به شدد محكوم مينمايم.
گرچه من بحيث يك وطنپرست و انساندوست به تمابلات منطقوي و محلي دالچسپي ندارم ولي اگر جاي همت و غيرت مطرح باشد ، من در مردي و عياري از هيچكس خود را كمتر نميدانم.
من در سراسر عمر با سر بلند و پر افتخار زندگي نموده در احترام به انسان و حفوق بشر وفادار بوده در عمر م دست به جرم و جنايت نزده ام. همه فعليتهايم در چوكات قانون و اصول تحت رهبري حزب عزيزم صورت گرفته است. كه من نه تنها از گذشته ام خجالت نميكشم بلكه از آن با سرافراز ياد ميكنم.
به رفيق بزرگوار شادروان ببرك كارمل هيچگاه بي حرمتي نكرده و تا آخر عمرش در مسكو همواره حضوري احترام و ارادتم را برايش نشان داده ام. چنانكه پسر شان رفيق كاوه كارمل شاهد اين مدعاست. من از محترم رشاد خواهشمندم سر قلم شان را باز كند تا سياه رو شود هر كه دروغگو باشد.
من در پلينوم هژده هيچ اقدام علي هيچكس نكرده ام فقط بحيث رئيس حافظت رهبران امنيت را تامين نمودم تا رهبري حزب ما مصوون باشند كه درين امر موفق هم بوده ام. اما مظاهرات نه در روز پلينوم بلكه قبل از آن بوده كه من با آن كاري نداشتم چون خارج از چوكات وظيفوي ام بود. لطفا معلومات تان را دقيق بسازيد. تغير و تبديلي ها به عهده رياست كادر و پرسونل بود نه من. در همان وقت رئيس دولت شادروان رفيق كارمل بود.
چون من به وحدت رفقا معتقد بوده از پاسخ به كلمات عقده مندانه نميپردازم.
Osman Najib
توریالی خاوری
Faqir Wadan
Ahmad Kargar
Ali Ahmad Akbari
Hafizullah Habibi
Ensan Ensan
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
آقای ودان!
عکسِ پسزمینهی عکسِ آقای صخره را میشناسید که از کیهاست؟
در موردِ استفاده جوییهای دکتر نجیب چندجلسهی زوم گرفتید؟
چندبار در جلساتِ زومِ تان از خانم فتانه دلیلِ برگشتاندنِ اجباری و اضطراری هواپیمای کابل دهلی را پرسیدید؟
چندبار از عارفِ صخره پرسیدید که به کدام مناسبت نمک ناشناسی کرد و علیه ببرک کارمل امنیتِ کودتای حزبی را گرفت ؟
در موردِ پیگیری دلایلِ اعدامِ صحرایی شهید دکترنجیب و برادرش چند کنفرانس با محاکمِ جهانی گرفتید؟
تا حال برای سوگواری قربانی های طالبانی در کشورِ تان چند جلسهی زوم برگزار کردید؟
برای تقبیح جنایات و نسلکُشی طالبانی پشتونی، خیبری، پشاوری و جنوبی در کابل، پروان ، شمالی بزرگ، پنجشیرِ قهرمان، اندراب های دشمن شکن و تمامِ افغانستان چند ابلاغیه داده اید و چند جلسهی زوم داشته اید؟
تا حال از تجاوز های ناموسی بیناموس های طالبانی چند بار صدای همدردی با قربانیان و تقبیح جنایاتِ طالبانی صادر کرده اید؟
تا حال به قربانیان زلزله نماها در پکتیا چه کسی را مقصر شمرده اید؟
از زمانِ افشای رسوایی تجاوز و لواطت کاری های کادرِ رهبری تدریسی در مکاتبِ ذکورِ استانِِ لوگر که در زمانِ غنی خاین رخ داد تا حال با چند مرجعِ حقوقِ بشری جلساتِ زوم داشته اید؟
معاونِ مجلسِ سنا درزمان غنی از استانِ لوگر بود و همسر نکاح شدهی یک هموطنت را فرار داد. چند درخواست دادخواهی یا حد اقل جلسهی زومِ تقبیح برگزار کردید؟
آمریکایی ها به موافقهی کرزی غنی جنرال رازقِ قهرمان و سلیم خان همکارِ سابقهدار و نیک نامِ رادیوتلویزیونِ ملی را در روزِ روشن به رگبار بستند، چند جلسهی زومِ تقبیح یا فاتحه برای شان گرفتید؟
غنی به دستورِ باداران اش کشور را فروپاشاند، ملت را تباه و مردم را اسیرِ پاکستان ساخت. چند جلسهی زوم در عدالتخواهی برای رسیدهگی جنایاتِ او برگزارکردید.
کشور عملاً به دستِ پاکستان است، مقاومتِ ملی هم از منظرِ شرعی و هم از لحاظ اخلاقی فریضه و وجیبه است. چند جلسهی زوم برای حمایت ِ حتا ساختهگی و عوامفریبی از مقاومت برگزار کرده اید؟
هموطن!
اینان جوابی برای من و تو ندارند. اینان لمیده های عشرتسرا های اروپا اند. نه دیروز برای عامِ ملت تعهدی داشتند و نه امروز دارند.
واکنشِ آقای ودان درست در زمانی است که جهان از تجاوِز خوستی بالای یک خواهرِ ما تکان خورد. اما این آقا و حزبش خمی به ابرو نیاوردند.
اینان حق دارند از گرباچفِ خاین و وطنفروشی بخوبی یاد کنند که شادروان دکتر نجیبِ پشتون سیاسی پرست را در خیانت به رهبرِحزب کمک کرد و نتیجهی آن اعدام مفتضحانهی خودش و برادرش از سوی همتبارانش و ویرانی وطن بود. کدام حزبِ وطن؟ مگر رهبران اصلی حزب کی ها بودند؟ مگر دکتر نجیب چه زمانی رهبرِ حزب بود؟
مگر مرحوم ببرک کارمل نگفتند که قربانی سیاست های اشتباهِِ شوروی شدند؟ مگر نفرمودند که:
هر کسی را ببخشند نوراحمدِنور و سلطان علی کشتمند را نمیبخشند؟
مگر پلنومِ کودتایی مرگِ حزب را شما دایر نکردید؟ مگر خاین هایی دیگری از مکتب و تبارِ کارمل مثلِ عارفِ صخره امنیتِ کودتای تان را نگرفت؟ عارفی که به فرمانِ همان ببرک کارمل مقرر شده بود و اولین تبریکی دهنده و اطلاع دهندهی مقرری اش من نویسندهی این متن بودم که به مزار سفر داشتم. و اصطلاحِ توهینی صخره خان را به یاددارم که گفت صفوف بیکار ماند تعیینات میکند. اما هر دو در یک هواپیما به کابل برگشتیم و او به همان وظیفهیی رفت که منی از سپاهیان صفوف او را مقرر کرده بودم!!؟ مگر رهبر را از اریکهی قدرت به زورِ گرباچفِ خاین دور نیانداختید؟ مگر خاینانِ جناح پرچم و پارسیگویانِ شرمندهی امروز را که با شما هم دست بودند پس از تقویتِ اقتدار کنار نزدید؟ مگر مصطفای قهرمان، دوستم، بابه جان قهرمان را از نزدیک شدن به دکتر نجیب باز نداشتید؟ مگر بیروی سیاسی موازی و مخفییی تحت رهبری سلیمان لایق، ماڼوکۍ مڼگل، نوراحمدِ نور و به عضویتِ ده ها پشتونِ سیاسی حزبی تشکیل ندادید تا دکتر نجیب را به بیراهه ببرید؟ مگر شما درنده خو هایی نبودید که اهرم های قدرتِ دکتر نجیب بودید؟ مگر حکومت و دولتِ سایه تشکیل نداده بودید؟ مگر توخی فرعونِ گروهِ تان را رییس جمهورِ سایه نساخته بودید که چقدر هار بود و زنجیری؟ مگر رهبر را در کانتینر به مرگ نرسانیدید؟ مگر از دزدی دکتر نجیب پرده برداشتید که هوا پیمای در حالِ پرواز را از خلافِ قانون از مسیر پرواز برگشت داد و به گونهی اضطراری فتانه را با ۸ بکس به قولِ مردم پایدان کشال در رهرو های هواپیما جابجا کرد و هواپیما با آن دلهره های سرنشینان دوباره پرواز کرد؟ مگر از بانو فتانه استفثار کردید که چرا به ماجرای هواپیما توضیحاتِ رد یا دلیلِ مقنع نداده است؟ مگر شما گاهی ببرک کارمل را رهبر مظلوم قرار داده شده خطاب کردید؟ مگر برای سوگواری مرگ شان از تهیی دل کاری کردید؟ مگر بعدها که شادروان سلیمان لایق دکتر نحیب را به تیر های ملامت در دربارِ کرزی بست چیزی گفتید؟ شما از کدام حزبی سخن میگویید که تبارگرایی کرزی غنی را قبول کرد و بدون آن که اعمالِ آنان به اصولِ رفتاری حزب وطنِ شما برابر باشد و شما ها طرفداران شوروی کمونیستی سوسیالیستی بودید و آنان دست نشانده های غرب. چرا اقرار نمیکنید که برای شما مرام و ایدیالوژی تان همه پشتون است و پشتونِ تمامیت خواه و اقتدارگرا؟ چرا صریح و سریع اذعان نمیکنید که برای شما اقتدارِ پشتون مهم است. چه کرزی، چه غنی، چه نجیب، چه طالب، چه حقانی، چه پاکستانی، چه پشاوری و چه خیبری. مردانی هم نیستید که مردانه از زیرِ بوریا برخیزید و راهِ تان را که همان پشتونیزه سازی و اوغانیزه سازی اوغانستان است و حتا با فروختنِ آن به پاکستانی که رهبرِ تان را بدار آویخت آن را ادامه میدهید از دگران جدا کنید. به نا حق شعار های ملی را سر میدهید. شرم است به خدا شرم است آقای ودان.