عثمان نجیب
دفاع از وطن و مقاومت برای وطن و سه حسرتِ مدامِ ما!
شکستنِ قامتِ کاخ های خیالاتِ کاج نشینان
آقایان و بانوانِ معترض و معترضه علیه من!
همهی ما میدانیم، چند چندیست که خزانِ ما هیچ بهار نمیشود آها هموطن!گناهِ ما چیست که هیچ صبحِ ما با قرار نمیشود؟
من هرگز و برای یک ثانیه تخیل هم افغان نمیشوم.حتا اگر قلبِ من هم با من نباشد. تزریقِ این کهنه اندیشی ها را کنار بگذارید. کدام ملت، کدام وحدت، کدام دوستی و برادری؟ همهی ما رانابود میکنند و انگلیس برای شان آموختانده که همین جمله و کلمه را کار بگیرید، چون بازار دارد. نه بابا دگر آن بازار ها از بین رفتند، صف ها روشن شدند. سالهاست که میدانیم و هی شعار های دروغ و خودفریب و خودنما و عوامفریب سر میدهیم. دیدید که غربی های بدکنش و بدر رفتار و بدعمل اما خوشگفتارانِ کاذب و شیک با من و تو چه ها نمیکنند.
به صدای رسانه های آنان و تبلیغاتِ دروغینِ آنان گپش ندهید، بی بی سی موضوعِ شهادت ها در آزمونِ کاج به دوشِ داعش میاندازد و طالب را مبرا از جنایت میداند.
VOA و BBC
و همه رسانههای غربی و اروپایی و آسیایی و کافری و مسلمان نمایی ایران و پاکستان و دیگران صدا های رسای حمایتِ خاموش از تروریسم اند.
حکمتیار پدرِ شرارت و قتل و کشتار چرا ساکت است و هرگاهی مقاومت و پنجشیر را نشانه میرود؟ دلیلِ مان آن است که به روایتِ سالِ ۱۳۹۷ گزارشنامهی افغانستان آمریکا او را استخدام کرده بود و همسرِ ذلیلزاد این موضوع را صریح چنین افشاء کرد:
اعتراف عجیب همسر دکتر خلیلزادشریل بنارد، همسر دکتر زلمی خلیلزاد و از ائدیولوگ های مهم « راند کارپوریشن» اعترافی دارد؛بدین شرح:
« در ابتداء همه فکر می کردند که راهی برای کوبیدن شوروی ها وجود ندارد. بناءً آن چه باید انجام می دادیم این بود که هارترین دیوانه ها ( گلبدین و دیگر بنیاد گرایان) را که سراغ داشتیم، علی رغم تلفات جانبی فراوانش، به جان آنان بیاندازیم. ما این آدم ها و تنظیم های شان را دقیقاً می شناختیم و برای ما اهمیت نداشت که کی و چه هستند. سپس به آنان اجازه دادیم که خود را از شر رهبران میانه رو خلاص کرده، همه را بکشند. آنان هزاران چپ و میانه رو را در سال های هشتاد و بعد از آن از بین بردند.( کتاب « بازی شیطانی»، رابرت دریفوس) برگرفته از جزوۀ منتشره از سوی سازمان رهایی تحت لوح « با درس گیری از اشتباهات، راه مان را جانبازانه ادامه دهیم!»
وقتی حادثهی خونین و کربلاگونِکاخِ غریبانهی کاجنشنینان جهان را تکان داد. احساسِ ما آن بود که همه به عنوانِ ملتِ واحد ماتمدار باشیم. گروهی از جوانانِ ما اعم از دختر و پسر صبحِ پُر آرزویی را آغاز کردند و یقیناً پسا عبادت و دعا ها برای رفتن در مسیرِ سرنوشتِ آرزوهای شان لحظه شماری کرده و خانهواوده های شان را امید داده بودند که فاتحانه و مؤفقانه بر میگردند و پیام های خوشی از ارابهی پاسخ های مثبت به پرسش های آزمونِ دانشگاهی خانهواده های شان را غرق در شادی میسازند. اما بیخبر از آن بودند که قاصدانِجهل و جعل دیگر برای ایشان اجازهی برگشت به آغوشِ خانهواده های منتظر وپدران و ماذرانِدیدهدبه راه را نه میدهند مگر برگشتن با کفنِ یا بی کفنِ شهادت. و چنین بود که بارِ دگر ماتم رقم خورد و قیامتِ کبرای دنیایی بارِ دیگر در شکستنِ قامتِ کاخ های خیالاتِ کاج نشینان برپا شد و ۳۴ میلیون انسان در افغانستان و به حُکمِ صریح قرآن همهی انسان های جهان شهید ساخته شدند. همهی ما در این ماتمداری حزین بودیم و خواهیم بود. اما گروهی از دجالانی مثلِ کرزی اشکِ تمساح ریختند و غنی و بی احساس هایی مثل آریانا سعید و مدافعان شان در عیشِ خود بودند. ما، کربلایی استادعطا را در نجف دیدیم که به همه عمرش هم خیالِ رفتن به آنجا نداشت. منتظر بمانید که رژیمِ ایران چه گندِ تازهیی را علیه کشور توسطِ او، محقق، خلیلی و دانشِ رذیل بلند میکند. وای بر ما که از دستِ این همه غلام و غلام بچه و جاسوس نه رهیدیم. آتشِ خشمِ اینبارِ ایرانیان دامانِ کثیفِ آخوند های دست نشاندهی غرب در آن کشور شعلهور ساخته. انشاءالله که این آتش حدِاقل دستِ ناپاکِ رژیمِ قاتلِ آخوندی را از توطئه علیه مردمِ افغانستان کوتاه سازد و اخوندها در غمِ خود بسوزند. تا ردِ جاسوس پروری علیهِ ملتِ ما را رها کنند.
برای من و همه کسانی که میدانند این درد ها میراثِ شومی از پشتون پروری و هزارهکُشی و طالب پروری کرزی اند، پیام های ساختهگی کرزی دردِ جانکاهتر از دردِ نبودِ فرزندانِ ماست.
کرزی پَستِ بی وجدان بالای زخم مردم نمک پاشیدن را بس کن. عاملِ تمامِ این جنایات توستی پلیدِ مکار و روباهِ شیاد و اشکریزانِ تمساح. امروز باز ۳۴ میلیون نفر را شهید ساختی. این مگر این تروریست پروری کارِ تو نبود و نیست؟ رهبرِ پنهانِ طالبانی و متحجرِ پشتونیسم. چرا کرزی صریح نمیگوید که این اعمال از طالبِ تروریست است؟
مگر عبدالرحمان در پاسخ به نامهی تشویشی وایسرای انگلیس پیرامونِ. ظلم به هزاره ها نه نوشته بود که او مالکِ هزاره هاست و هر چه خواست با آن ها میکند. کنیز، اسیر، غلام ساختن، کشتن، زندانی کردن حتا بخشیدنِ زنانِ شان به دیگران را از اختیاراتِ خود میدانست. اما خلیلی، محققو دانش؟ پست های هویتفروش هرگز دامانِ کرزی، غنی و پشتون را رها نکردند. ندانستم تُندی مرچُ گپِ ما چیست؟ غنی بابای فراری در گفتارِ رسانهیی از احمدشاهِ دُرانی تا کرزی همه را توهین و تحقیر کرد، مسلمیار را بار ها جاسوس و حق گفت. اتمر به کرزی حق گفت که غنی وطن را تباه میکند، فاروق وردک حق گفت غنی، کرزی و اتمر دیورند را فروختند، هیچ پشتونی عکسالعملی نشان نداد. این جاست که من خطاب دارم:
پارسی گویان و غیرِ اوغان ها
خود را فریب ندهید. رخنامه های تان را مرور کنید که چند پشتونِ تحصیل کرده با شما در ماتمِ تان فریاد میکشند. از یکی دو فیصدی آن بگذرید که ناچارند. غرب نشینانش چه اندوه دارند؟ جدا از عمومی نویسی که خدایه امنیت راوړې.
چیزی به نامِ عاطفه و انسانیت وجود دارد، چیزی به نامِ همدردی وجود دارد، چیزی به نام انسانیت و دین وجود دارد،. چیزی به نامِ قلب و احساس وجود دارد. پیامبر ص سه روز را شرعاً برای مُرده دار ماتم دانسته و همدردی با مُرده دار را حکم کرده و حتا فرموده تا سه روز نگذاریم مُرده دار از چیزی به کسی پخته کند، باید همسایه ها خویشاوندان و دوستانـ شان همه امور را پیشببرند. من و شما ها که کاری از دستِ مان نمیآید چرا به جای همدردی با خون شهدای نوجوانِ پَرپَر شده که هنو ز جنازه های بسیاری شان یا دفن نشده یا پیدا نشده یا شناسایی نشده، در پی دفاع از یک روسپی برآمده اید؟ اگر یکی از فرزندان شما ها شامل این قربانیان میبودند، آنگاه هم قبول میکردید که اجرای کنسرتی با این لباس و در ماتمسرای افغانستان کاری عالیست؟ مردمِ ایران برای اعتراض خونِ دو نفر جهان را به لرزه آورده اند و بسیاری از همین شما ها بار ها دیدگاه های همبستهگی با ملتِ عزیزِ ایران نوشته اید. اما … وای بر شما. دو دیگر این که من تنها کسی نبودم که از این بانوی نور چشمانِ. شما ها نقد کردم. هزار ها نقد زنندهتر علیه او در فضای مجازی دست به دست میشود. مگر مرچ غذای من بسیار تُند است؟
سی ده سال است استادان، بزرگان و ادبای ما نعره سر میدهند که:
تا به کَیْ اَیْ قومِ افغان تا به کَیْ؟ مگر توپِ شوتِ شان بیضویست یا که گولِیْ وجود ندارد و همه خود را گول انداخته اند؟ تکان بخوریم اَی ملت. از قومِ افغان چیزی جور نشد.
تاریخِ امروزِ عربِ سگ و عیاش را ببینید، مثلِ آریانا سعیدِ رقاصه جشن برپا کردند و شادی ها دارند.مردم ما اما با گرسنهگی ولی برای کسبِ تحصیل شهید میشوند و این خبیثان خمی به ابرو نمیآورند. با هزینهی غذای هر عربِ پلید صدها فامیل یک ماه در افغانستان راحت میبود. اما به جای آن پول های باد آورده رارا به تروریستان میدهند تا ما را شهید بسازند و وطن مارا ویران کنند که این لعنتی ها راحت باشند و نشخوار کنند.
رفتن به کارگاهِ مبارزه برای هویت و قدرت و وطن بحث طولانی و پیچیده است. قدرت نمایی کشور های منطقه تحت رهبری روسیه برای آمریکا در صدر همه است. هر کشوری طالب خود را دارد. در معادلات سیاسی و جنگی خط های انسدادی ضابطه ها میشکنند و بر رابطه ها میانجامند. من سه سال پیش نوشتم آخوند شیعهی ایران را با طالب سنی پاکستان و افغانستان چی کار؟ هر چند اقدامات کشور های منطقه به شمول روسیه در آغاز تجاوزات به افغانستان پسا بیرون شدن دزدانهی آمریکا به نظر خود شان یک مانور و یک اقدام من در آوردی است اما به دید من این کار یک نوع حماقت نظامی به خصوص از سوی پوتین است. هند و ایران و چین هم چنان دچار خطای محاسباتی شدند. به دلیل این که در یک تصمیم عجولانه و نا سنجیده شده دو اصل را در نظر نه گرفتند:
اصل اول- مقاومت ها و خیزش های ملی و مردمی و قرار گرفتن شان در صف قوای مسلح. استراتیژیست های نادان آن ها به این فکر افتادند که ملت افغانستان از غنی خان دلقک و مداری خسته اند، با هجوم طالبانی مانند نیمهی دوم دههی هفتاد از آنان استقبال میکنند. اما مردم نشان دادند که با وجود منافقت های غنی، مجالی برای آن که غنی چی تصمیمی بگیرد نه دادند و خود جوش به دفاع برخاستند. این دفاع در سه چهار محور زود شکل گرفت از بدخشان آغاز شد تا جوزجان و ایستادهگی عملی محترم اسماعیل خان به اوج خود رسید و در پهندشت شمالی و پنجشیر پای گاه های مقاومت تحت رهبری فرماندهان محلی و احمد مسعود ایجاد شد، ننگرهار و کندهار و دیگر ولایات بدون چشم داشت به غنی به دفاع پرداختند و این امر ضربهیی بود به تمام کشور هایی که طالب پرور بودند.
اصل دوم_ کشور هایی که شاید به اشارهی سبز اما مخفی آمریکا و انگلیس به هجوم طالبانی و نیرو های پاکستانی و خیبر پښتونخواه و قبایل آن سوی مرز دیورند علیه کشور ما دست به دست هم دادند و با شعار سرش از مه و مالش و ناموسش از تو، همه اوباشان یک تبار خاص و پنحابی های پاکستان را به کمک غنی و کرزی و اکثر فرماندهان و اکثر مقامات و وکلای فروخته شده و جاسوس مانند مسلمیار بر جغرافیای وطن ما سرازیر ساختند باز هم دو باخت داشتند:
باخت اول شان این که نابخردانه آب در آسیاب آمریکا و انگلیس و غرب ریختند. یعنی نشان دادند که تا آن ها در افغانستان بودند، اینان مانند موش ها در سوراخ های شان پنهان بودند و گاه گاهی برای شکاری از پناهگاه های شان سر می کشیدند و توان مقابله و رویارویی با آمریکا و متحدان او را نه داشتند. آمریکا شیر برفی یی که در همه جابا تابیدن آفتاب آب میشد و سر افکندهگی های ویتنام را در کارنامهی ناکارهگیهایش دارد.
باخت دوم شان این است که تغییر معادلات در افغانستان را دست کم گرفته بودند. آنان که به هر نوعی غنی و دارو دسته اش را تطمیع کرده بودند، روی سرمایه گذاری بالای ملت ما و قوای مسلح ما حساب نه میکردند.
در غافلگیری های نظامی پیشرفت و پس هایی وجود دارند، اما مشروط به موجودیت نظام و حکام واقعن وطندوست نه مجری احکام باداران شان مثل غنی و کرزی و تیم شان. عبدالله و دیگران که ارزش پشیزی هم نه دارند.
من همزمان با آگاهی از نشست مارشال دوستم و غنی دچار سرگیچه شده و با توجه به رفاقت بسیار حسنه که با آقای مارشال دوستم دارم مصروف نوشتن نامهیی به ایشان بودم که پیامی آمد و به احترام آن پیام دیدگاهِ نه چندان صایب خود را تقدیم کردم.
اطمینان داریم که به توکل خدا همه طالبان مدفنی هم نه میداشته باشند و غنی هم در پهلوی آنان با کرزی و گروهِ شان سر افکنده میشوند. اما سه حسرت به عنوان نوستالژی ما باقی میماند و نسل های بعد از آن رنجورتر از ما میشوند:
حسرت شهادت و زخمی شدن و آواره شدن ملت ما و تحمیل هر چی جبر و ستم است بالای آنان تا فتح نهایی و دوبارهی قوای مسلح و ملت علیه طالبان و حامیان داخلی و خارجی شان که از سوی طالب های کشور های مختلف صورت میگیرد.
حسرت ویرانی زیر ساخت هایی که در طی دو دههی اخیر توسط ملت احیا و اعمار شدند نه توسط کرزی و غنی. این ویران سازی ها و به آتش کشیدن ها پلان خاص ایران و پاکستان به عنوان همسایه های ناباب ما و چین و روس و هند و دیگر کشور ها به عنوان مدافعان و دشمنان نیابتی یک دیگر در کشور خسته و ویران ما بوده و کرزی و غنی و تیم های شان مجری آن ها.
حسرت سوم نه داشتن یک زعامت واقعی ملی و مردمی. حالا داشتن حاکمان پلید و جاسوس و پست و ذلیلی چون کرزی و غنی و تیم های شان از هر تباری که با آنان باشد چی دردی را به ما دوا می کند؟
سلامت بمانید هموطنان. انشاءالله که صبح پیروزی نزدیک است.