عبدالقیوم میرزاده

 

ممنوعیت تحصیل زنان

اخبار حاکیست که وزارت (تحصیلات عالی)طالبان طی نامهٔ شماره ۲۲۷۱ مورخ ۲۹ قوس خویش درب پوهنتون ها و مراکز تحصیلات عالی را نیز بروی دختران و زنان کشور ما بستند. یکعده دختران و زنان کشوربا اعتراضات خیابانی نفرت و انزجار شان را از این فیصلهٔ ضد انسانی طالبان ابراز کردند که در بسیاری از موارد با عکس العمل خشونت بار طالبان مواجه گردیدند. همچنان محصلین ذکور عدهٔ از مراکز تحصیلی غرض حمایت از داعیهٔ برحق دختران و زنان کشور از ادامه تحصیل ابأ ورزیدند. همچنان عدهٔ محدودی از اساتید موسسات تحصیلات عالی با کمپاین استعفا نفرت و انزجار شان را با این فیصلهٔ غیر انسانی و غیر شرعی طالبان تبارز دادند.

قابل ذکر میدانم که در ماه سپتمبر سالروان مقالهٔ از این قلم زیر عنوان «در حمایت از رستا خیزدختران و زنان ولایت پکتیا» منتشر گشت. در همانزمان با تأکید نوشتم:«اگر باسواد، روشنفکر و روشنگر ما متعهد و متحد عمل میکرد، بسیار لازمی و ضروری بودتا با استفاده مؤثرازهمین فرصت غیمت واکنش مدنی دختران و زنان ولایت پکتیا، با یک نهیب متحدانه دختران و زنان همهٔ کشور را به جاده ها میکشاندند وتظاهرات مدنی را برای بازگشایی مکاتب در سراسر افغانستان سمت و سوی آگاهانه میدادند و از صدای مردم برای تأمین حقوق حقهٔ شان پاسداری میکردند. ماهمانطوریکه در زمان سیطرهٔ امریکایان در افغانستان شاهد ثبت و راجستر رسمی بیش از صد حزب سیاسی در کشور بودیم که غیرازاینکه دهن جوال را با مافیا ها، غاصبین و قوماندانان زورگوی گرفتند ودقیقاً درخط مقابل خواسته های مدنی مردم قرار داشتند، کمترین کار مفیدی برای جامعهٔ دردمند ما نکردند. حالا نیزهر روزشاهد ده ها و صد ها مجالس آنلاین وگروپ های انترنتی هستیم که نا مهای بسیار جذاب اجتماعی – سیاسی بخود اختیار کرده اند ولی در عمل توانمندی کشاندن صد نفررا در عقب شعار هاییکه از صبح تا شام قلقله میکنند ندارند.

با این اشارهٔ مختصر میخواهم توضیح کنم که آنچه در این مسئله و سایر مسایل دادخواهانه، اعادهٔ حقوق و آزادی های مردم و مطالبات اجتماعی کشور ما از اهمیت فراوان برخوردار است، همانا عدم اتحاد و یکپارچگی ملت است که حرکت های نهایت مناسب و بموقع اتفاق میافتد ولی مردم ما خاصتاً اقشار سیاسی، اجتماعی آگاه و نیرو های متشکلهٔ جامعهٔ مدنی از این فرصت ها هیچنوع استفادهٔ کارا برای اتحاد مردم برای تأمین حقوق، آزادی ها و مطالبات مدنی مردم نمیکنند.

این است خصوصیت ذاتی جامعهٔ منفعل ما که ما نتوانسته ایم آسیب های اصلی جامعهٔ خویش را شناسایی کنیم.  بیسواد و با سواد جامعهٔ ما تقریباً منفعل است و یا در بسا حالات بیسواد از نا فهمی و با سواد فهمیده زنجیر غلامی بر گردن انداخته و تیشه بر ریشهٔ کشور وملت خویش میزنند.

در حالیکه همهٔ کشور یکسان دراین آتش استبداد میسوزد، چرا ما متحدانه در سراسر افغانستان از همچو اقدامات دادخواهانه مانند زنان در پکتیا و یا تظاهرات زنان پایتخت برای اعادهٔ حقوق شان حمایت نمی کنیم. منفعلانه نظاره میکنیم که چگونه این اقدامات مدنی سرکوب خونین میگردد. چه جهالت ونا انصافی بزرگی است که در زیر شعار های کاذب دشمنان داخلی و خارجی کشور همه چیز را از عینک تعصبات قومی و محلی ببینیم و برویش رنگ تعصب بیافگنیم و خود را فارغ بال از مسئولیت اخلاق اجتماعی بشماریم.»

بناً مشکل اصلی جامعهٔ ما از یکطرف بیسوادی و ناآگاهی اکثریت مردم، در سایهٔ این نا آگاهی عدم درک مردم از منافع ملی و نبود اتحاد ملی برای تأمین منافع ملی که محرومیت زنان جامعهٔ ما از تحصیل و مشارکت اجتماعی منحیث مهمترین اصل تامین منافع همگانی میباشد.

ما زمانی به این امر نایل میگردیم که مردم ما با سواد، آگاه و بیدار گردند. زنان نه تنها نیم جامعهٔ ما راتشکیل میدهند بلکه آن نیم دیگر را نیزهمان زن تولد و رشد داده است. اگر این نیمه آگاه و بیدار میبود ما دیگر طالب متحجر، مجاهد وطن فروش و دزد و قاچاقبر بسیار به ندرت میداشتیم.

در لابلای عکس العمل های داخلی و جهانی در قبال محرومیت زنان افغان از حق تحصیل در پوهنتون ها به بسیار جملات زیبا درتقبیح این عمل ضد انسانی طالبان روبرو گشتم. اما به نظر من همهٔ این عکس العمل ها و جملات زیبا بسیار عوامفریبانه و نمک پاشی بر زخم های مردم افغانستان است. زیرا همهٔ این مراجع و کشور ها بدون استثنأ مشترکاً دست بدست هم داده و گروه تروریست متحجر را با همه کارنامه های تروریستی و ضد انسانی شان خلاف تمام نورم های حقوق بین الدول با تهدید، زور و شانتاژ برملت خواب بردهٔ ما حاکم ساختند و حالا اشک تمساح ریخته و بر زخم های مردم ما نمک میپاشند.

در وضع موجود به این نتیجه میرسیم که با سواد سازی جامعه، آگاه سازی و بیداری مردم در سر خط وظایف هر انسان متعهد و روشنگرو همهٔ مردم ما قرار داشته و در شرایط حاضر با هر وسیله و امکان دست داشته متحدانه از داعیهٔ برحق اعادهٔ حقوق زنان کشور ما منجمله حق مشارکت اجتماعی، حق تحصیل تا تحصیلات پوهنتونی آنان پشتیبانی عملی کنیم. حالا زمان آنرسیده است که همهٔ مردم مایک صدا متحدانه دریک عکس العمل اعتراضی دست از کار کشیده به استثنأ چند سکتور حیاتی چون مواد غذایی و صحت عامه همه دستگاه ادارهٔ طالب را فلج سازند. کمپاین استعفای استادان و بایکات تحصیلی جوانان ذکور گرچه عرصه را بیشتر برای عناصر متحجروتروریست پرور باز میگرداند ولی در شرایط حاضرضروری است تا از هر امکان و وسیله بر علیهٔ اقدامات ضد انسانی طالبان استفاده بعمل آید. آنچه در این راستا از اهمیت بیشتر برخوردار است نباید فریب شعار های (انساندوستانه) خارجیان را بخوریم و در صدد همکاری وجلب آنها به مسایل کشورما باشیم. آنها همه مسئول این همه جنایQت سازمان یافته در کشور ما هستند. در اینجا نمی خواهم موضوعرعایت حقوق بشر را بمیان کشیده و بحث را به درازا بکشانم اما به یقین ادعان میدارم که همه خارجیان به شمول موسسه ملل متحد در شرایط حاضرهرگز تحت هیچ شرایطی منافع مردم را در نظر ندارند. آنها از هر نوع شرایط برای تحقق اهداف سیطره جویانه خودشان بهره برداری میکنند و ملت ما را به مشکلات بیشتر تا سرحد جنگ داخلی سوق خواهد داد.

هلند، دسمبر ۲۰۲۲

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت