مهرالدین مشید
کوچ اجباری پنجشیری ها؛ طرح مشترک آی اس آی و طالبان
پنجشیر در حال تبدیل شدن به پایگاۀ نظامی تروریستان جهانی
در این روزهاجابجایی گروههای تروریستی مانند، القاعده و ایغور ها و حزب اسلامی ازبکستان و تاجکستان و حتا گروههای تروریستی پاکستانی و وابسته به آی اس آی مانند لشکر طیبه و جیش محمد و لشکر جنگوی و سپاۀ صحابه در پنجشیر بیش از هر زمانی بر سر زبان ها است که رسانه ها جسته و گریخته به آن پرداخته اند. منابع مردمی از ساخت و ساز هایی بوسیلۀ گروههای تروریستی در پنجشیر سخن می گويند. چنانکه جابجایی القاعده بوسیلۀ آی اس آی و طالبان در قریۀ زادگاۀ مسعود رسانه ای گرديده است. این جابجایی بخشی از برنامۀ راهبردی پاکستان ممکن در تبانی با آمریکا در افغانستان باشد که آی اس آی سال ها روی آن سرمایه گذاری کرده است. هدف از این جابجایی ها در کل انتقال گروههای تروریستی وابسته به آی اس آی و همکاران جنگی طالبان از مرز دیورند به مرز دریای آمو است که پنجشیر بحیث مرکز فرماندهی گروه های یاد شده برگزیده شده است. طالبان و آی اس آی اقوام غير پشتون افغانستان را از جمع حاميان سنتی کشور های مشترک المنافع به شمول روسیه تلقی می کنند و حضور این اقوام در شمال افغانستان را برضد اهداف شیطانی و راهبردی شان تلقی می کنند. از این رو در تلاش اند تا عرصه را برای زنده گی تاجک و ازبک و ترکمن و هزاره در شمال تنگ بسازند تا آنان وادار به کوچ اجباری شوند. آی اس آی و طالبان پنجشیر را مرکز و نماد مقاومت گروههای غير پشتون در منطقه تلقی میکنند و از این رو برنامۀ کوچ اجباری پنجشیری ها را نخست از همه روی دست گرفته اند. پیش از این هم خبر هایی از کوچ اجباری از تخار و فاریاب و سایر ولایت ها به نشر رسیده است.
در این تردیدی نیست که طالبان وابسته به شبکۀ آی اس آی اند و این شبکۀ
جهنمی دشمنی دیرینه با پنجشیر و پنجشیری ها دارد. نظامیان پاکستان پنجشیر و
پنجشیری ها را دشمن آشتی ناپذیر پروژۀ اشغال افغانستان تلقی کرده و از
گذشته ها بدین سو در صدد ضربه زدن به پنجشیر و مردمش بودند و هستند. سرآغاز
این دشمنی به زمانی می رسد که احمد شاه مسعود خلاف سایر رهبران و فرماندهان
جهادی در برابر آی اس آی تمرد کرد و سیاست رسیدن به عمق استراتیژی پاکستان
را نپذیرفت. پس از آن تلاش های آی اس آی برای جذب مسعود به ناکامی انجامید
و آخرین تلاش آی اس آی با کشاندن مسعود به پشاور جهت آشتی با حکمتیار و
همسویی با آی اس آی بدون نتیجه ماند. این شبکۀ جهنمی پیش از سرنگونی نجيب
تلاش هایی را به راه افگند تا توانست افکار امریکایی ها را هم نسبت به
مسعود مغشوش بسازد. تشکیل شورای قوماندانان به رهبری مولوی حقانی و کشاندن
مسعود در آن نتوانست آمریکا را برای به دام افگندن آنچنانی مسعود موفق
بگرداند. مسعود بخاطر دل خوشی حقانی و شایدهم آمریکا به فرستادن قانونی
بحیث نمایندۀ خود بسنده کرد؛ زیرا او درک کرده بود که گرداننده گان اصلی
این شورا آی اس آی است. از همین سبب بود که گفت و گو های مسعود با آمریکایی
ها چه در زمان حکومت استاد ربانی و چه در زمان مقاومت به نتیجه نرسید.
نظامیان پاکستان چنان ذهنیت نظامیان آمریکایی را در مورد مسعود تخریب کرده
بودند که به گفتۀ استیفکول در جنگ اشباح حتا باری پنتاگون پیشنهاد وزارت
خارجۀ امریکا را مبنی بر کمک اسلحه به مسعود رد کرد. پاکستان محور خانم
رافایل وزیر خارجۀ وقت آمریکا که حتا خشم مسعود را نسبت به او برانگیخت؛
بعد از کنار رفتن از وظیفه ثابت شد که رافایل لابی پاکستان بود و از این
کشور پول دریافت می کرد.
حال با حاکمیت طالبان در افغانستان فرصت بی پیشینه ای برای عملی شدن برنامه
های شوم نظامیان پاکستان در افغانستان و بویژه در پنجشیر میسر شده است. آی
اس آی در نخستین روز های سقوط کابل بدست طالبان نگران بود که مبادا پنجشیر
از سیطره طالبان بیرون شود و از همین رو بود که فیض حمید رئیس استخبارات
پاکستان به گونۀ غير مترقبه وارد کابل شد و پس از تعیین مهره ها در حکومت
طالبان که سبب درگیری نیرو های ملابرادر و حقانی شد؛ جنگ پنجشیر را از هوتل
سرینا رهبری کرد. جنرالان آی اس آی شناختی که از مسعود دارند؛ پنجشیر را و
نه تنها با خون او، بلکه با آرمان های خونین او رنگین تر می بینند؛ آن را
به نحوی تعمیم یافته در رگ رگ این سرزمين و مردم آن تلقی می کنند. مسعود
درک کرده بود که جنرالان پاکستانی یک افغانستان ویران و برباد رفته را در
سر می پرورند که تنها عمق استراتیژی پاکستان در جنگ با هند باشد. چنین
سرزمینی باید بهشت تروریستان و دوزخ وطن دوستان افغانستان باشد. از این رو
در همان سرآغاز اشغال افغانستان بوسیلۀ پاکستان، پنجشیر در محراق توجه آی
اس آی قرار داشت. هدف از حملۀ وحشیانه و ضد اسلامی و ضد ملی طالبان در همان
آغاز در پنجشیر به دستور آی اس آی ایجاد رعب و وحشت در میان باشنده گان این
ولایت بود تا ناچار به ترک خانه های شان شوند. طالبان از همان آغاز بربنیاد
طرح آی اس آی به بهانۀ سرکوب مقاومت، ستم روایی و کشتار و بیرحمی های
زیادی بر پنجشیریان روا داشته اند که به گلوله بستن های وحشیانه و ضد
اسلامی آنان بار بار رسانه ای شده و پای نمایندۀ سازمان ملل را به آنجا
کشانده است. در حالیکه مقاومت در قله های سر به فلک کشیدۀ هندوکش برای
پاسداری از میهن و دفاع از آزادی و عزت مردم افغانستان ادامه دارد؛ اما
طالبان به دستور آی اس آی هر روز در کنج و کنار پنجشیر به بهانه های
گوناگون حادثه آفرینی می کنند و به بهانه های مختلف باشنده گان پنجشیر را
توهین و لت و کوب و به زندان می کشند. چنانکه همین حالا بیش از پنج هزار
جوان پنجشیری در ادارۀ چهل استخبارات طالبان زندانیَ اند. ظلم و ستم طالبان
تنها در پنجشیر محدود به پنجشیری ها نمی شود؛ بلکه در سایر ولایت ها و
بویژه در کابل به شدت ادامه دارد. قرار گزارش ها طالبان بسیاری از جوانان
پنجشیری باشندۀ کابل را به بهانۀ بازرسی موبایل های شان زندانی کرده اند.
هدف اصلی این ماجراجویی های طالبان آشکار است و آن ایجاد و خوف و وحشت در
میان پنجشیری ها و بویژه باشنده گان آن است تا ناگزیر به ترک خانه و کاشانۀ
شان شوند. آن عده که دیگر پناه گاهی ندارند و ناگزیر اند تا در خانه های
گلین خود بمانند؛ آنان را با حادثه آفرینی ها و صحنه سازی های دروغین وادار
به کوچ اجباری می نمایند تا این ولایت خالی از سکنه شود و به مرکز
تروریستان جهانی بدل شود. چنانکه رسانه ها گزارش های تحقیقی را به نشر
سپرده اند که حاکی از کوچ اجباری سراسری پنجشیری ها به هدف ترکیب ملی منطقه
است که باید تا سال
۲۰۲۳
تکمیل شود. هدف از این تلاش ها ایجاد پایگاۀ تروریسم خوانده شده است. از
این پروژه به نام «پروژه جهادگران پنجشیر» یادآوری شده است. گمانه زنی هایی
وجود دارد که طالبان یک عملیات ویژۀ سراسری را در منطقه پنجشیر راه اندازی
کنند که هدف آن اخراج گسترده جمعیت محلی پنجشیری ها خوانده شده است. تا حال
بخشی از این پروژه عملی شده و بر مردم منطقه فشار آورده شده تا از حمایت
جبهۀ مقاومت دست بردارند. همین اکنون شماری خانواده های جنگجویان وزیرستانی
در خانه های پنجشیری ها اسکان داده شده اند که گزارش هایی از جابجایی
رهبران القاعده در قریۀ مسعود شهید نیز به نشر رسیده است.
این در حالی است که تمام تلاش های طالبان ، در سال 2022 برای تخریب زیرساخت های مقاومت در پنجشیر، اندراب (ولایت بغلان)، تخار به ناکامی انجامیده است و حتا با وجود کاهش فعالیت های جنگی در فصل زمستان، جنگجویان مقاومت ملی همچنان علیه طالبان عملیات مسلحانه را انحام میدهند. شکست طالبان در پنجشیر و بویژه کشته شدن افتضاح بار ملا ذاکر ضربۀ سنگینی بر حکومت پوشالی وارد کرده است. این سبب شده تا حامیان داخلی و خارجی طالبان در رابطه به مشروعیت آنان تردید کنند. از این رو، طالبان بر مردم ملکی و بویژه بر آنانی بیشتر فشار وارد می کنند که به نحوی از جنبش مقاومت حمایت می کنند. در این راستا پنجشیری ها نخستین کسانی هستند که زیر ضربه کوبنده تروریست ها قرار گرفته اند تا وادار به کوچ اجباری شوند و پنجشیر به قلعۀ نظامی تروریستان خارجی
نه تنها جنگجویان پاکستانی، بلکه جنگجویانی از جمهوری های آسیای مرکزی، چچنی ها و عرب ها که « حامیان طالبان، القاعده و سایر گروه های تروریستی اند، تبدیل شود.طالبان در این رابطه اهداف دوگانه را دنبال می کنند. در حاليکه مهمترین واساسی ترین خواست طالبان از بین بردن توازن قومی سنتی نخست در پنجشیر و پس از آن در تمامی ولایت های شمال افغانستان از طریق سرکوب تاجیک ها، از بین بردن پایگاه اجتماعی مقاومت ضد طالبان و ایجاد پایگاه برای بخش عمده جهادگران خارجی است؛ اما طالبان برای فریب افکار جهانیان این جابجایی را کنترول جنگجویان خارجی عنوان می کنند. رابطۀ طالبان با جنگجویان خارجی و گروههای تروریستی چنان تنگاتنگ است که هر نوع جدایی آنان ناممکن است. رابطۀ طالبان با القاعده آفتابی است و رهبران طالبان به طور سنتی بخشی از حامیان داعش را از طریق شبکه حقانی کنترل می کنند. برای طالبان مشکل خواهد بود تا بیش از بیست گروه تروریستی را در افغانستان و بویژه در پنجشیر کنترول کنند و به یقین که از کنترول طالبان خارج میشوند واین منطقه به پایگاه تروریزم بین المللی تبدیل میشود.
اینکه طالبان جابجایی گروههای تروریستی در پنجشیر را چه توجیه می کنند و تا با توسل ورزیدن به آن افکار جهانیان را منحرف کنند؛ اما واقعیت این است که طالبان در این جابجایی اهداف استخباراتی ایرا دنبال می کنند که بالاخره خشم کشور های مشترک المنافع و چین و حتا ایران را در پی خواهد داشت. این خطر وجود دارد که پس از اخراج اجباری پنجشیری ها، روش های مشابهی از سوی طالبان برضد تاجیک ها و ازبک ها در سایر ولایت های شمالی کشور به کار گرفته شود که ساختار های قومی در ولایت های شمال را بشکنند. این تصفیه بالاخره شامل پشتون هایی هم خواهد شد که تا کنون نظاره گر ستم طالبان و آی اس آی بر مردم بیدفاع افغانستان هستند؛ زیرا طالبان یک گروۀ استخباراتی اند که برای پیشبرد اهداف خاص ایحاد شده اند و شعار پشتون خواهی طالبان در واقع دشنۀ عریانی بر گلوی پشتون ها است.
شکستن توازن قومی سنتی در شمال افغانستان بوسیلۀ طالبان بالاخره به تشدید و آغاز درگیری های خطرناک قومی در این کشور خواهد انجامید که سبب سرازیر شدن هزاران مهاجر از افغانستان به تاجیکستان و ازبکستان و سایر کشور های مشترک المنافع خواهد شد. نه تنها این؛ بلکه خطر بزرگ تری کشور های یادشده را نیز تهدید می کند که همانا انتقال وصدور "جهاد" به کشور های یادشده است. سرازیر شدن گروههای جهادی به آنسوی دریای آمو نه تنها اوضاع سیاسی کشور های آسيای میانه؛ بلکه اوضاع سیاسی ترکستان شرقی را نیز وخیم تر می سازد. که امنیت سنتی روسیه و چین را به چالش می برد. در این صورت مسکو ناگزیر به دفاع از خود خواهد شد و جبهۀ دیگری در جنوب باز خواهد کرد. پیش از آنکه کارد تروریسم به استخوان های روس ها فرو برود؛ حالا باید آنان دست به کار شوند و شکار بازی های آی اس آی و لفاظی های طالبان نشوند.
از آنچه گفته آمد، آی اس آی و طالبان در تبانی نزدیک با قدرت های شیطانی جهان برنامۀ خطرناکی را روی دست گرفته اند تا نخست ترکیب قومی در پنجشیر و بعدتر ترکیب قومی در ولایت های شمال افغانستان را تغییر بدهند. تا کنون که بیشتر از یک سال از حکومت طالبان می گذرد، تلاش های زیادی در این راستا به خرج داده اند و این تلاش ها به شدت ادامه دارد. هدف اصلی این تلاش ها نخست کوچ های اجباری و بعد جابجایی گروههای تروریستی در شمال افغانستان است؛ اما طالبان اکنون بیشتر از هر ولایت به پنجشیر تمرکز کرده اند و سرگرم تغییر ترکیب ملیتی آن هستند تا با حادثه آفرینی های کذایی و ایجاد رعب و وحشت در میان باشنده گان پنجشیر آنان را وادار به کوچ های اجباری و کتلوی نمایند. طالبان و آی اس آی و شرکای غربی شان می خواهند، نخست پنجشیر را به قلعۀ استراتیژیک بدل کنند تا از یک سو جبهۀ مقاومت را سرکوب کنند و از سویی هم از آن بحیث سکویی برای تصفیۀ قومی سایر ولایت های شمالی سود ببرند تا بالاخره ولایت های شمال افغانستان را به مرکز مانور های سیاسی و نظامی گروههای تروریستی و صدور آنان به آنسوی دریای آمو استفاده کنند.
هرچه باشد، روسیه و چین هم در تیررس این توطیه قرار دارند. پیش از آنکه سرنوشت کشور های آسیای ميانه با سرنوشت مردم افغانستان یکسان شود و شکار گروهای تروریستی شوند. حال زمان آن رسیده است که آنان هرچه سریع دست به کار شده و به حمایت مخالفان این پروژه و مقابله با طراحان آن بپرادزند. پیش از آن که سران ولایت های شمال کشور بهای سکوت و بی تفاوتی و نظاره گری خود را در برابر شیر مردان قله های مغرور هندوکش بپردازند و ناخواسته در آتش توطیۀ همسویی با طالبان و آی اس آی بسوزند، دست به کار شده و دست ستم و توطیۀ طالبان را از سر آنان کوتاه نمایند و بر شگفت زده گی های سیاسی خود پایان بدهند. پیش از آنکه آی اس آی در تبانی با قدرت های شیطانی تاجک ها و ازبک ها و هزاره ها و ترکمن ها را از شمال به زور بیرون کند و شمال را به حصار های نظامی گروههای تروریستی و سکوی پرش آنان به آنسوی آمو نمایند، دست به مقابله زده و مانع عملی شدن این طرح شیطانی و ماجراجویانه شوند. پیش از آنکه نیروی های سرشار انسانی باشنده گان شمال دستخوش این توطیۀ بزرگ شوند؛ از آن برای دفع توطیه های شیطانی طالبان و شبکه های استخباراتی کار گرفته شود. یاهو