عبدالو کیل کوچی
در هوای عشق وطن
من سفر کرده در انسو بهوای وطنم
لیک کی دانم از آینده و گور وکفنم
سفر خاطره انگیزدیدار از کشور زیبای ازبکستان ، اینبار پایم را به آنسوی اقیانوسها کشاند . بنا به تقاضای دوفرزندم آتیلا کوچی وآریا کوچی استادان تحصیلات عالی در شهر هامبورگ آلمان بمقصد بازدید از بنا های تاریخی وتمدن عظیم شهرهای زیبا وباستانی سمرقند وبخارا عازم تاشکند گردیدم .
شهر زیبای تاشکند پایتخت وقلب پر تپش ازبکستان با سیمای سرشار سیاسی ، شکوه پیشرفته اقتصادی ، جوش وخروش بیسابقه ی اجتماعی وجولانگا ه عظیم فرهنگی میلیونها نفر ازبیک ،تاجیک ،روس ،قزاق ، ترک ، مغل وهزاران گردشگر خارجی همچو خورشید همیشه تابان میدرخشد . دستاورد های اقتصادی داخلی وجلب سرمایه گذاری خارجی ساخت وساز ونو سازی گسترده وعالی این شهر با پارکهای بینظیرو برجهای بلند وسر بفلکش ، پیکن ، ماسکو ونیویارک را در ذهن انسان بتصویر میکشد .
مردمان شریف این کشور زحمتکش ، متدین ، مهمان نواز ،صمیمی مهربان ، وطندوست ، باغرور واتکا به خود بوده با چرخش زبان روسی برشد فرهنگ وزبان ازبیکی و شگوفایی زبان تاجیکی نایل گردیده اند .
حفظ وباز سازی أثار تاریخی ،فعالیتهای شگرف فرهنگ نوین ، رشد بیسابقه علوم وفنون ،ساخت وساز ونوسازی کشور،شگوفایی اقتصادی دستاوردهای کمنظیر تاریخی و بزرگ در منطقه میباشد.
جریان سفر از تاشکند بسوی سمر قند وبخارا دشتهای مالامل دو سوی جاده ی عمومی با جنب وجوش فعالیتهای دامپروری ، کشاورزی و مزارع پخته ،گندم ، تاکستانها ی انگور ، فالیز های خربوزه وتربوزوباغستانهای میوجات گونا گون وگلهای رنگارنگ جنتی شکوه وجلوه خاصی دارد .
اما در هرقدمی بسمت جنوب هوای سوخته وبرخاسته از آنسوی دریا سکوت مرغان پر شکسته وتابش متناقض خورشید که یکسو را سوخته وبسوی دیگری افروخته ، فضای پرتاب وتموزی را بتصویر میکشید .
شهر های سمر قند وبخارا با دا شتن دو الی سه هزار سال قدامت تاریخی وموقعیت آنها در مسیرشهراه ابریشم مراکز بزرگ اقتصادی جهان ، محل کاروانسرا های پرنفوس ، کانون داد وستد وکالا های تجارتی ونقطه اتصال شرق وغرب عالم ومراکز تاریخی ،علمی ، فرهنگی وبزرگترین مرکز تمدن اسلامی درجهان را تشکیل میدهد . این شهر ها ی با عظمت با توجه به قدامت تاریخی شان از گذشته های دور با سنن باستانی با ورهای تقدس به آثار طبیعی ، بعد ها مذاهب یهودیت ، مسیحیت ، زرتشتی وپسانها بمرکز بزرگ عالم اسلام مبدل گردیده است . بنا های بزرگ حیرت انگیز وعجایب تاریخی جهانشمول این شهرها بیانگر تمدن باعظمت این منطقه ی از دنیا میباشد که از مهانخانه های بزرگ قدیمی گرفته تا کاروانسرا ها ، بازار های سرپوشیده ومراکز اقتصادی ، کانونهای بزرگ اکادمیک ، مدارس ومساجد سمر قند وبخارا ، گنبد ها ومینار های سر بفلک ، آثار تاریخی موزیمها ، کتابخانه ها ، مجسمه ها ، میناتوری ها وشهکارهای جاودان با معیارها وارزشهای عالی انسانی نشان کارایی دست ودماغ انسان و نماد تمدن سه هزار ساله آن سرزمین همچو کوه پابر جاست.
حفاظت ومرمت آثار باستانی مساجد ومدارس قدیمی بوسیله دولت ملت ویاری یونسکو دلسوزانه ادامه دارد درین مدارس استادانی مانند ابن سینای بلخی ، ابوریحان البیرونی، خیام ، امام غزالی ، فخر رازی ، خوارزمی ، امام منصور ، البخاری ، سمرقندی ، ترمذی ، ابوحنیفه ، علی شیر نوایی ، میرزا الغبیک، رودکی وهزاران عالم وفاضل ودانشمند دیگر در مسیرمتفاوت زمانه ها صدها هزار شاگرد ودانش آموزاز چهار گوشه ی عالم را با دروس تحصیلات عالی وآموزه های دینی اسلامی وبخش های ازعلوم ریاضیات ، ستاره شناسی، فلسفه ، طب ، تاریخ ، ادبیات ، شعر وموسیقی ، تعلیم وتربیت داده وچراغ علم ودانش بفضل ومعرفت آنها در سرآسرجهان روشن گردیده است .
در تاشکند وشهر های یاد شده ومنطقه ریگستان مرا قد میر زا الغبیک ،اسلام کریموف ، گنبد طلا کاری ،شیر دوست ، بی بی خانم ،زیارت اکیل ،مقبره علی شیر نوایی ، تیمور لنگ ،ودیگر نامداران مشهور جهان جاودانه وجود دارد .
اوضاع اجتماعی درین شهر ها چنان بنظرمیرسد که اکثراً مردم زحمتکش و مستعد این سرزمین درختم وظایف با ثمر روز مره به تفریح ، خوشی وبازی پرداخته باقی روز را تا نیمه های شب در پارکهای بهشت گونه بگردش وبهره بردن از موسیقی لایف سپری میکنند .
اما چگونگی حال وهوای خودم درین سفر:
باوصفی که ازمشاهدات زیبایی وپیشرفت کشور دوست ازبکستان همسایه ، همدین وهمفرهنگ وشهر های تاریخی آن خود را بسیار شاد احساس میکردم ، اما دلم بهوای وطن ناراحتی خاصی هم داشت چنانچه نشستن به پشت میزرستورانت غذا وقتی چشمم بهوای مادر وطن با نگاهای غریبانه به اینسو وآنسو همانند آنکسی که چوچه اش پشت دیواری مانده باشد مینگریست ، ناگهان نظرم بیک میز دورتر از ما افتاد که پیره زنی لاغر اندام وسالخورده با کاسه قروت درعقب میزی نشسته بود چهره اش مرابخود جلب کرد نزدیکش رفتم سلام دادم آنگاه دست مویسفید تنومندی مالک رستورانت بشانه ام گذاشته شد و صدا کرد ، مگر جای شما آنجا مشکلی دارد؟ گفتم نخیر یک سوال ازش کردم که این کاسه قروت بدست این پیره زن چه میکند گفت این دانه های قروت فروشی است گفتم درین ساعت یازده بجه شب ؟ آفرینش . خواستم تمام قروتها را بخرم پولش رابرای پیره زن دادم نگرفت وبرای مرد حاضر مالک رستورانت دادم تابرایش بدهد بعداً او قبول کرد پس از دقایقی متوجه شکل وشمایل غمگین پیره زن با خط خط رخسار واشک نیمه خفیف صورتش شدم که درآن شمایل مادرم را در ذهنم مجسم میساخت دستان لاغر وکپ وکپ درد رسیده آنرا بوسیدم آن پیره زن نیز هانند مادرم سرم را بغل گرفت وبوسید و چنان گریه سر دادم که با خود گفتم مادر مادر مادر ...... مادرم که یافت شد ولی حالا وطن چه میشود ودرهمین اثنا اتفاقاً صدای خواندن جامه نارنجی درکنسرت لایف رستورانت بالا گرفت ومراغرق سیل اشکهایم نمود .
ازین رستورانت برآمده در چند ده متری آنسو صدای کانسرت بسیار جالبی گوشها را نوازش میداد تا در آنجا داخل گردیده عروسی بزرگی برپا بود که به پذیرایی گرم مادر داماد مواجه شدیم .کانسرت لایف به خاطر استقبال از مهمانان بلاکشیده افغانی آهنگ دلبرکم بیا به کابل بریم را پخش نمود همه در رقص وپایکوبی وکیف حال و لی من درحالت گریان اشک از چشمانم سرآزیر میشد که ازجلوگیری ان عاجز بودم . فردای آنروز با سواری موتر که در مسیر راه بخارا بسمت جنوب درحالیکه هردم چشمانم بسوی کوهای پیش روی چسپیده بود اتفاقاً موسیقی من آمده ام پخش میگردید ومن بار دیگر غرق گریه شده دلم همچو دشت سوزان بخارا آتش گرفت .اما بعنوان بهترین خاطره
آنچه بیشتر درین سفر توجه ام رابخود جلب نمود عبارت از کارایی مردم ، امنیت وآرامی ، دلسوزی دولت ، بازسازی ونوسازی کشور ، مهمان نوازی وغرور مردم ازبکستان ، جلب سرمایه وگردشگران خارجی ، متانت ، نشاط ولذت بردن از زنده گی، رفاه همگانی ، آزاد اندیشی ، احترام به بزرگان ، پاک اندیشی، خدا پرستی ، قانونیت ، دیدگاه های فراملیتی ، آزاد اندیشی ، نبود گداییگر ، پاکی شهرها ، مهمان نوازی ، سلام دادن ، فورم ساده وخیلی عالی لباس متحد الشکل ، رشد روزافزون صنایع وصنایع دستی ، حفظ سنن و آثارفرهنگی ،بنا های تاریخی ومقدسات آسمانی وهمه ارزشهای عالی انسانی ، پاکی وصفایی شهر ها ، پارکها وپیاده روی ها ی این مراکز تمدن تاریخی جهانی وکانون بزرگ مقدسات اسلامی بود که مشاهدات آن با کسب تجارب و خاطره های مهم وبیاد داشتنی این سفر به پایان رسید.
با عرض حرمت وکیل کوچی