افغانستان؛ روایتی از فاجعه اقتصادی و تهدیدات امنیتیِ فزاینده یک سال پس از حکومت طالبان

 

وب سایتِ دیدگاهِ اروپایی به رادیکالیزه شدن (European Eye on Radicalization)، پلتفرمی است که تحلیل ‌گران، محققان و متخصصان را از سراسر جهان گرد هم آورده به بررسی و تحلیل مسائلی پیرامون رادیکالیسم و افراط ‌گرایی می پردازد که مباحثی مهم در تحت تاثیر قرار دادن اروپا می باشند. مطلب حاضر نیز درصدد واکاویِ چالش های نشات گرفته از ناکارآمدی گروه طالبان و بی کفایتی این گروه به ویژه یک سال پس از حکمرانی آنهای بر افغانستان می باشد. مطلب حاضر توسط نازنین نظیفی برای سایت تحلیلی کلکین ترجمه شده است.

جنبش طالبان در سال ۱۹۹۴ تشکیل، توسط سازمان اطلاعات پاکستان (آی.ای.آی) گردهم آورده شده و برای واپس زدن و سرکوب مبارزانِ سابق از جبهه مقاومت افغانستان که “مجاهدین” نامیده می شدند (گروهایی که در دهه ۱۹۸۰ علیه اشغال شوروی جنگیده و در اوایل دهه ۱۹۹۰ درون جنگی داخلی در این کشور فرو افتادند)، به کار گرفته شدند. سازمان اطلاعات پاکستان تصمیم داشت تا به واسطۀ طالبان افغانستان را ثبات بخشد، و از سوی دیگر طالبان نیز قصد داشتند تا این اقدام را از طریق تحمیلِ تفاسیرِ بی رحمانۀ و جزم گرایانۀ خود از قوانین اسلامی، بر کشور و مردم افغانستان اعمال کنند.

اما روایتِ ساختگی و افسانه ایِ طالبان در رابطه با شکل گرفتنِ این گروه، گویی در پیِ حذف و نادیده گرفتنِ نقش پاکستان است؛ چنانچه طبق داستان خیالیِ طالبان، بنیانگذارِ این جنبش یعنی ملا محمد عمر، از اینکه پس از پایان اشغال شوروی قانون اسلامی در افغانستان تصویب نشد، ناامید و دلسرد بود؛ بدین ترتیب پنجاه دانش آموز/طلبه (پشتویِ کلمۀ “دانشجویان” همان “طالبان” است) را گردِ خود جمع کرد؛ افرادی که متعهد شدند افغانستان را از شر جنگ سالاران و جنایتکاران رهانیده و نظم، صلح و امنیت را به این کشور جنگ زده بازگردانند.

اما حقیقت این بود که سازمان اطلاعات پاکستان مردان جوان را در کمپ های پناهندگان صف آرایی و دسته بندی کرده بود و از این طریق، با حمایت مالی، تسلیحاتی و لجستیکی پاکستان، این گروه به سرعت رشد کرده و شروع به تصرف شهرها و ولایت های افغانستان نمودند. باید گفت طالبان هرگز محبوبیت نداشته، اما نسبت به جنگ سالاران مجاهدی که در آن زمان با فساد و هرج و مرج همراه شده بودند؛ کمتر نامحبوب و منفور بود.

طالبان در سال ۱۹۹۶ کابل را تصرف کرده و تا سال ۱۹۹۸ نیز ۹۰ درصد افغانستان را تحت کنترل خود داشت. این گروه پس از حملۀ تروریستیِ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ از تحویلِ اسامه بن لادن خودداری کرده و به این ترتیب خشم ایالات متحده را برانگیختند؛ در نتیجه طیِ حملۀ نیروهای ائتلاف بین المللی به رهبری ایالات متحده به افغانستان، آنگونه که طالبان حکومت خود را می نامند، “امارت اسلامیِ” آنها در عرض دو ماه سرنگون شد. اما طی دو دهه پس از سقوط این گروه از قدرت، طالبان که در هر مرحله از سوی سازمان اطلاعات پاکستان حمایت شده، شورشی را سازماندهای و رهبری کرده، و حملاتی را نیز علیه نیروهای ائتلاف و دولت افغانِ مورد حمایت ایالات متحده به راه انداختند.

طالبان در سالِ ۲۰۱۷ نامۀ سرگشاده ای به دونالد ترامپ، رئیس حمهور تازه منتخبِ ایالات متحده در آن دوران ارسال کرده و از او خواستند تا ایالات متحده نیروهای خود را از افغانستان خارج سازد. پس از آن ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ مذاکراتی مستقیم با طالبان و بدونِ حضور/مشارکت دولت منتخب افغانستان به منظور دست یابی به توافق صلحی با طالبان را آغاز کرد. گرچه خیلی زود مذاکرات صلح افغانستان متوقف شد، اما گروه طالبان و دولت دونالد ترامپ پس از سال ها مذاکره، نهایتا در سال ۲۰۲۰ توافقنامه ای موسوم به “صلح” را امضا کردند که در واقع پوششی برای واشنگتن فراهم می کرد تا نیروهای خود را از افغانستان خارج و حدود ۵۰۰۰ زندانی طالبان را آزاد سازد. طالبان در حرف و به طور لفظی موافقت کردند تا از پشیبردِ اقدامات هر فرد یا گروهی تروریستی از جمله القاعده در استفاده از افغانستان جهت تهدید ایالات متحده یا متحدانش ممانعت به عمل آورند. اما یافته های کشف شدۀ اخیر از حضور رهبر القاعده، ایمن الظواهری در پایتخت طالبان حاکی از عبث و توخالی بودن وعده های طالبان است.

طالبان در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ و با سرنگونیِ دولت منتخب/مردمی افغانستان به قدرت بازگشتند. پیشنهاداتی از سوی طالبان و به ویژه به طرف های غربی وجود داشت مبنی براینکه این گروه نسبت به دهه ۱۹۹۰ بازتر یا میانه روتر گشته، قادر به توسعۀ کشور و برقراری مناسباتی حسنه با سایر ملل می باشند. لیکن شاهدیم که به طور قابل پیش بینی، عکس این موضوع در همه ابعادِ آن اتفاق افتاده است.

یک سال حکومت طالبانی

طالبان تاریخِ ۱۵ اوت ۲۰۲۲ به مناسبتِ نخستین سالگردِ بازگشتشان به قدرت، تعطیل رسمی اعلام کردند. این نخستین سالگردِ تسخیر و تصرف کابل توسط طالبان و پس از خروج عجولانه و خودانگیختۀ نیروهای ناتو به رهبری ایالات متحده آمریکا بود. علیرغم ارسال پیام هایی دوستانه از سوی طالبان در مورد مسائلی در نظر گرفته شده، پس از یک سال از حکومت این گروه بر افغانستان، این کشور شاهد افت شدید وضعیت حقوق بشری و یک بحران انسانی حاد بوده است. اما از برخی جهات نیز خشونت در کشور تخفیف یافته است؛ هر چند که این امر با وجودِ جُبهاتی از مقاومت ملی و چالش هایی مداوم از سوی دولت اسلامی استان خراسان امری مشروط و نسبی بوده است.

به طور کلی باید گفت وضعیتِ دلخراش و ناخوشایندِ حقوق بشر به ویژه برای زنان سخت و ناملایم بوده است. چنانچه طالبان به طور گسترده زنان را از مشاغل دولتی محروم، حق و حقوق آنها را برای رسفر یا فت و آمد به خارج از شهرهای محل زندگی خود محدود، و از رفتن دختران به دبیرستان و راهنمایی ممانعت به عمل آورده است. همچنین رهبر عالی طالبان، هبت الله آخوندزاده فرمان داده تا زنان نقاب/برقع بپوشند. طالبان صریحا اعلام کردند که اما با انواع دیگری از حجاب که تنها چشم ها را در معرض دید قرار می دهد، نیز مدارا خواهند کرد. اما باید در نظر داشت که محدودیت های طالبان بر حقوق اساسی زنان، نه تنها بر حقوق زنان بلکه بر مشارکت آنها در توسعه کشور نیز بازخورود داشته و تاثیراتی انعکاسی و بازگشتی دارد.

حق آزادی بیان در دوران طالبان به شدت محدود گشته و مردان مسلح طالب با قنداق تفنگ و گلوله، تظاهراتی که توسط زنان و برای احقاق خود خود از مطالبه حق کار و تحصیل سازماندهی شده است را پراکنده و متفرق می سازد.

وضعیت بشردوستانه افغانستان نیز در شرایط حادی است و بانک جهانی میزان تولید ناخالص داخلی این کشور را با کاهش ۳۴ درصدی در سال ۲۰۲۲ نسبت به سال ۲۰۲۰ و همچنین افزایش قیمت کالاهای ضروری بررسی کرد. داده های سازمان ملل نیز نشان می دهد ۹۰ درصد از کل افغان ها دچار سوء تغذیه می باشند.

اما از دیگر مشکلاتِ جاری، عدم شایستگی و بی کفایتیِ مقامات طالبان است چراکه کابینه طالبان پس از تسلط بر قدرت از چهره ها و شخصیت هایی مذهبی تشکیل شده که هیچ یک از آنها تخصص اقتصادی ندارند. برخی از جنگجویان طالبان نیز مدعی هستند که شادی پیروزی بحران اقتصادی را تحت الشعاع قرار می دهد. چنانچه به گفتۀ یکی از ستیزه جویان طالبان، “ما ممکن است فقیر باشیم، ممکن است با مشکلات مواجه شویم، اما پرچم سفید اسلام برای همیشه در افغانستان برافراشته خواهد بود”. این دیدگاه اکثریت نیست. علاوه بر این باید گفت، مقامات حاکم طالبان به جای توجه بر توسعه کشور، اولویت را به سیاست هایی می دهند که در خدمت اهداف سیاسی و مذهبی آنها باشد. یکی از نمونه های بارز این جریان، سیاستی است که زنان را از داشتن شغل باز می دارد، که انتظار می رود پنج درصد از تولید ناخالص داخلی سالانه افغانستان هزینه دربرخواهد داشت.

از دید جامعه جهانی بیمِ آن می رود که افغانستان باری دیگر به بهشت امن تروریست ها و بستری مساعد برای شبکه های جنایی در جرایم سازمان یافته تبدیل شود. چراکه گزارش ‌های اطلاعاتی تایید می‌ کنند که طالبان همچنان با القاعده ارتباط نزدیک دارند. تا به امروز هیچ نقشه و توطئۀ بزرگی در ارتباط با طالبان و مهمانان آنها از گروه القاعده وجود نداشته است، لیکن باید توجه داشت که تنها یک سال از قدرت یابیِ طالبان نباید معیار و ملاکی کافی برای قضاوت این گروه باشد. چراکه بررسی و قضاوتِ تنها یک سال حکومت این گروه برای ایجاد تسهیلات و شبکه های جذب نیرو جهت راه اندازی یک کمپین فراملی مدت زمانی بسیار کوتاه و ناکافیست. ضمنا این احتمال وجود دارد که طالبان قادر به انجام اقداماتی مشخص علیه گروه هایی چون داعش ولایت خراسان که قصد و توانایی فوری تری برای انجام حملات خارجی دارند، نیست. چنانچه اخیرا گزارش اطلاعاتی سازمان ملل نسبت به این موضوع هشدار داده است که افغانستان می تواند بار دیگر به مکان مساعد تروریسم بین المللی از سوی القاعده و داعش ولایت خراسان تبدیل شود. چراکه حمله پهپادی اخیرِ ایالات متحده که ایمن الظواهری را در کابل کشت، ثابت می کند که طالبان همچنان میزبان تروریست های فراملی در قلمرو خود هستند.

جمع بندی

به هرروی باید گفت یک سال پس از تسلط طالبان بر افغانستان، واضح است که آنها تا چه میزان از دهه ۱۹۹۰ تغییر کرده اند. ضعف طالبان در قالب حکومتداری به سهولت و به وضوح آشکار است؛ چراکه این گروه نه توانایی و نه تمایلی برای دستیابی به رفاه در کشور و مأموریت توسعۀ اعلام شده خود دارد. ناکامی و شکست طالبان در رهبری کشور، دلیلی درست و به حق برای نگرانی و دغدغۀ کشورهای همسایه و نهایتا تمامی کشورهای جهان است؛ چراکه جدا از مشکلات ناشی از تداوم اتحاد طالبان با القاعده و ناتوانی این گروه در اقدام علیه داعش ولایت حراسان، معضلاتی چون جنایات سازمان یافته، معضل مواد مخدر و پناهندگان ناشی از حکومت طالبان جنایات سازمان یافته نیز وجود دارد. مسیر کنونی افغانستان تحت حاکمیت طالبان به عنوان جولانگاه تروریسم و سازمان های تروریستی و تبدیل شدن افغانستان در آینده به کشوریست که در آن مردم از حقوق اولیه خود محروم هستند، ضمن آنکه افغان ها مجبور به زندگی در یک سیستم اقتصادی و اجتماعی ویران شده می باشند.

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت