ولایت قندهار؛ خاستگاه امپراطوری های قدیم و کانون خشونت ورزی های جدید
کلکین : ولایت قندهار در جنوب افغانستان موقعیت دارد. قندهار دارای ۱۸ واحد اداری بدین شرح است: قندهار به عنوان مرکز استان، ارغنداب، دامان، پنجوایی، ژیره، شاه ولی کوت، خاکریز، ارغیستان، غوراک، میوند؛ سپین بولدک، شورآبک، معروف. ولایت جنوبی قندهار از صحراهای مسطح وسیع و مناطق کوهستانی تشکیل شده است. همسایه های قندهار استان های زیر هستند: در شمال ارزگان، در شرق زابل و هلمند در غرب آن قرار دارد. در جنوب با بلوچستان و خط دیورند مرز مشترک دارد که با پاکستان هم مرز است و شورشیان به راحتی از مرز سیال عبور می کنند.
بر اساس برآورد اداره ملی و احصائیه و معلومات افغانستان برای سال ۲۰۱۹-۲۰۲۰ این استان دارای ۱٫۳۶۸٫۰۳۶ نفر جمعیت است که از این میان ۶۱۴٫۸۱۱ نفر در شهر قندهار زندگی می کنند. اکثریت جمعیت قندهار متعلق به قبیله درانی از بزرگترین قبایل پشتون در افغانستان است. برخی از قبایل غلزایی نیز در این ولایت حضور دارند. همچنین بلوچ ها نیز در این ولایت حضور دارند که بیشتر زندگی کوچ نشینی دارند. هزاره ها و تاجیک ها نیز از دیگر قومیت های ساکن قندهار بوده که به زبان فارسی صحبت می کنند.این گروه عمدتاً در شهرها سکنی گزیدند.
سرک حلقوی (بزرگراه یک) قندهار را به هرات و کابل وصل می کند که روزانه هزاران افغان به بیش از ۱۰ استان برای مقاصد شخصی و تجاری رفت و آمد می کنند. در سال های اخیر این بزرگراه به یک کانون خشونت شورشیان و جنایت سازمان یافته تبدیل شده است. همچنین، یکی از مهم ترین گذرگاه های مرزی منتهی به پاکستان نیز در این ولایت قرار دارد. این در حالی است که دولت پاکستان (از سال ۲۰۱۶) در تلاش است تا حصاری در امتداد مرز برای بهبود وضعیت مرزی (آنچنان که این دولت مدعی است) همچون کنترل و جلوگیری ایجاد کند.
قندهار یکی از ناآرام ترین ولایات در جنوب افغانستان است که در آن شبه نظامیان مسلح ضد دولتی در حال فعالیت هستند و اغلب فعالیت های شورشی انجام می دهند. قندهار به طور سنتی یک بخش بزرگ از حوادث امنیتی ثبت شده در سراسر کشور را به خود اختصاص می دهد (EASO, 2021). ولایت قندهار به عنوان قطب تجاری کشور شناخته می شود. شاهراه کابل – قندهار یکی از شاهراه های مهم افغانستان است.
شهر قندهار دارای مؤسسات زیادی است که توانایی ارائه آموزش به زنان را دارند، اما تعداد کمی از آنها این کار را انجام می دهند. چالش های زیادی برای ایجاد تغییر نگرش های اجتماعی وجود دارد تا با تحصیل زنان موافقت شود. دختران در شهر قندهار معمولاً تا سن چهارده یا شانزده سالگی به مکتب می روند، اما بسیاری پس از آن به دلیل فشار خانواده ترک تحصیل می کنند.
زنان در قندهار – مانند بسیاری از مناطق دیگر کشور – با چالشهای مشترک زیادی، بهویژه خشونت و طرد شدن از مناصب اقتدار روبرو هستند. برای زنان روستایی، وضعیت وخیم تر است. اکثر آنها بی سواد، فقیر و به شدت به اعضای مرد خانواده برای امرار معاش خود وابسته هستند. آنها مستعد سوء استفاده و خشونت هستند و کمتر از حقوق اساسی انسانی خود برخوردار می شوند (reliefweb, 2018).
پس از اینکه نظام جمهوریت در اوت ۲۰۲۱ به دست طالبان سقوط کرد، در قندهار هر روز یک بحران جدید رخ می داد. طالبان مکاتب را از صنف هفتم تا دوازدهم بازگشایی کرده اند، اما فقط برای دانش آموزان پسر. بار دیگر آموزش به یک موضوع سیاسی تبدیل شده است. زنان باید فقط برای توجیه فرستادن دختران به مدرسه بجنگند. دختران در جامعه مردسالاری مانند افغانستان در حال حاضر از تحصیل محروم هستند. فرصت های آموزشی از دست رفته، آنها را بسیار بیشتر از دانش آموزان پسر عقب می اندازد.
سیاست جنسیتی جامعه نقش پستتری به آنها میدهد. برخلاف تولد یک فرزند پسر که با شلیک گلوله جشن گرفته می شود، تولد یک دختر بدون جشن می گذرد. یک فرزند پسر همیشه اولویت است، اول خدمت می شود، اول تغذیه می شود، اول آموزش می بیند. او به یک مدرسه خصوصی می رود. اما برای دختران این گونه نیس؛ او به یک مدرسه دولتی با منابع کم می رود و هر هزینه ای برای تحصیل او توسط بسیاری بیهوده تلقی می شود. این نگرش ها در رویکرد دولت به آموزش دختران منعکس شده است. در حالی که پول گزافی صرف ساختمانها میشد، برای آموزش و حفظ معلمان شایسته که آگاهی از موضوعات کلیدی داشتند، کار کمی انجام می شد.
هر روز، دختران باید با نگرانی از آزار و اذیت در مسیر رفتن به مدرسه و برگشتن خود دست و پنجه نرم کنند. بسیاری از مدارس سرویس بهداشتی کاربردی ندارند. آب جاری وجود ندارد؛ اکثر دانش آموزان قادر به خرید لوازم بهداشتی مورد نیاز خود نیستند. این چالش های بومی اکنون با تسلط طالبان تشدید شده است. فضای کمی که آنها برای بهبود زندگی خود داشتند، اکنون فرصت های آنها در حال از بین رفتن است.
افغانستان در آستانه یک بحران بشردوستانه قرار دارد، با این حال طالبان از قدرت جدید خود استفاده می کنند نه برای کاهش رنج بلکه برای عقب انداختن زنان. هنگامی که مردم در حال مبارزه برای زندگی خود هستند، زمانی که کودکان از گرسنگی می میرند، ممکن است آموزش به عنوان یک نگرانی ثانویه به نظر برسد. در پشتو گفته می شود: «مرح ناس فارسی وای» – «فقط شکم پر فارسی صحبت می کند» (که یک زبان ممتاز محسوب می شود). اما دنیا می تواند موضع بگیرد و حزب حاکم را مجبور به پذیرش حق تحصیل و کار زنان کند. زیرا بحران انسانی نیز تابع کشوری است که پتانسیل نیمی از جمعیت آن در حال سرکوب است.
آموزش دختران مهم است زیرا مردم به کارکنان مراقبت های بهداشتی، معلمان و دانشمندان بیشتری نیاز دارند. افغانستان سال ها درگیرجنگ و فساد است. یک ماراتن برای دویدن دارد. نمی تواند برای همیشه با کمک های خارجی به پیش برود (Durrani, 2021).
انار را از وسط بشکنید و محفظه های پر از دانه های قرمز خونی آن را که تقریباً شبیه قلب شکسته است نگاه کنید. در ولسوالی ارغنداب که در افغانستان تقریباً مترادف با میوه است، حمله طالبان قلب فصل برداشت را بریده و خانواده های کشاورز را مستاصل کرده است. در ۴۰ سال اخیر جنگ باعث وارد آمدن خسارات زیادی به باغ های انار شده است اما برای مردم ارغنداب – از کشاورز گرفته تا دکاندار، که همه تلاش می کنند تا زندگی خود را تامین کنند – این جنگ تنها سرنوشت نامعلومی را نشان می دهد.
کشاورزان در قندهار برای مدت ها به کشت و صادرات انار مشغول بوده و این یک سبک زندگی برای آنان است. انار و انگور منبع اصلی امرار معاش هزاران خانواده در این استان است. ارغنداب در مرکز برخی از شدیدترین درگیری ها در اوج جنگ ۱۰ سال پیش بود، زمانی که آمریکایی ها به ولایت قندهار آمدند تا طالبان را در جریان افزایش نیروهای باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا بیرون کنند. اما مردم محلی میگویند در سالهای اخیر اوضاع نسبتاً ساکت بوده و ارغنداب رگهای از برداشتهای خوب را تجربه کرده است (Gibbons-Neff, 2021).
شهر قندهار یا کندهار، محل نبرد نهایی جنگ دوم انگلیس و افغانستان (۱۸۷۸-۱۸۸۰) بود. سربازان مستقر در گارنیزیون بریتانیا در قندهار با نیروهای افغان در نزدیکی میوند ملاقات کردند، جایی که در ۲۷ جولای ۱۸۸۰، دو تیپ بریتانیایی و هندی شکستی فاجعه بار متحمل شدند. سربازان بریتانیایی که زنده مانده بودند، با عقب نشینی به قندهار، جمعیت محلی را راندند و در پشت دیوارهای حفاظتی پناه گرفتند تا برای دفاع از شهر آماده شوند.
ایوب خان، حاکم هرات و پیروز میوند، در اوایل آگوست ۱۸۸۰، قندهار را محاصره کرد. نبرد قندهار، که تا اول سپتامبر ادامه داشت، منجر به شکست نیروهای افغان، تا حدی به لطف نیروهای کمکی جدید بریتانیا از کابل شد.
قندهار یک شهر باستانی و تاریخی است که بارها توسط امپراتوری های متخاصم مورد تهاجم قرار گرفته است. تاریخ ثبت شده آن حداقل به قرن ششم قبل از میلاد برمی گردد، زمانی که این شهر به عنوان مرکز اداری استان آراکوسیا در امپراتوری ایران خدمت می کرد.
خرابه های دیدنی قندهار قدیم در جنوب افغانستان کمی در غرب شهر مدرن به همین نام قرار دارد. یک ارگ سفالی عظیم با محوطه بزرگی از استحکامات آجری در حال فرسایش که در سراسر دشت کشاورزی، از دامنهها و در امتداد ستونهای خاکستری تیز خط الراس قیتول قرار دارد، احاطه شده است. طی یک دوره کوتاه صلح در دهه ۱۹۷۰، این منطقه به طور گسترده توسط یک تیم بریتانیایی تحت حمایت انجمن مطالعات افغانستان (در آن زمان انجمن مطالعات جنوب آسیا و اکنون در BASAS ادغام شده) کاوش شد. این مکان که احتمالاً در دورهای در عصر آهن تأسیس شد، تاریخچهای غنی و پرتلاطم داشت که تنها در سال ۱۷۳۸ با غارت این مکان توسط ارتش نادرشاه به پایان رسید. سپس شهر قدیمی متروک شد و شهر مدرن جدید شروع به توسعه به سمت شرق کرد.
تاریخ قندهار تاریخ جزر و مد امپراتوری ها در سراسر آسیای میانه است. اولین بار در زمان امپراتوری هخامنشی شکوفا شد و به عنوان بخشی از ثمرات فتوحات او در شرق توسط اسکندر اشغال شد. سلوکیان کنترل شهر را به امپراتوری موریان خارج از هند دادند، اما قندهار خصلت یونانی خود را حفظ کرد که کمی بعد دوباره در قرن دوم قبل از میلاد تحت کنترل حکومت هندو-یونانی مطرح شد. بعد از آن سواران ساکا از شمال آمدند و شروع به استقرار و تشکیل پیوند امپراتوری کوشانی کردند.
پس از آن، برای سالها شهر تحت سلطه هند و سکاییها و هند و اشکانیان قرار گرفت و در حدود قرن سوم پس از میلاد، شهر به طور اسمی تحت حکومت پارسیان و ساسانیان قرار گرفت. سپس شکافی در اشغال وجود دارد که ممکن است به تهاجمات قبایل هانی به شمال نسبت داده شود. احتمالاً در این زمان بود که یک مجموعه بودایی بر فراز یک خط الراس قایتول مشرف به شهر ساخته شد.
قندهار قدیم در دورهای در اوایل دوره اسلامی دوباره اشغال شد، اما به تدریج دچار انحطاط شد تا اینکه در قرن هجدهم متروک شد. شهر جدید قندهار تاریخ انفجاری خاص خود را تا به امروز تجربه کرده است (Betts, at al, 2019).
پس از آغاز ماموریت جنگی ایالات متحده و ناتو در سال ۲۰۰۱ طالبان محلی در این ولایت تسلیم شدند و به خانه های خود بازگشتند. با این حال، هیچ تخفیف و بخششی برای آنها درنظر گرفته نشد و این امر منجر شد که آنها به پاکستان فرار کنند. جایی که فرصت برای شورش و استخدام جدید شورشیان از سرگرفته شده بود. در این میان طالبان در این ولایت از طوایف درانی که تا حد زیادی از مناصب حکومتی طرد شده بودند، حمایت کسب کردند. به گفته آناند گوپال، روزنامه نگار و محقق، رهبران قبایل این استان به دلیل انتقام جویی بین نیروهای دولتی و طالبان نتوانستند در درگیری های جدید بی طرف بمانند. در این میان متحدان دولت اغلب مجبور بودند به شهرهای تحت کنترل دولت مانند قندهار یا کابل فرار کنند و دیگران، بقیه چاره ای جز اتحاد با طالبان نداشتند.
اما از سال ۲۰۰۶ طالبان توانستند بخش نامتوزانی را علیه دولت در استان از طریق انجام حملات انتحاری و بمب گذاری های انتحاری انجام دهد. بین سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ قدرتمندان و فرمانده پلیس- ژنرال عبدالرزاق- یک شبکه ای از فرماندهان محلی را ایجاد کردند که به آمریکا کمک کرد تا طالبان را از این ولایت بیرون کند. رزاق متحدان خود را به روسای پلیس و فرمانداران کلیدی گماشت. ALP یک عنصر مهم امنیتی بود. با این حال، ژنرال عبدالرزاق به نقض جدی حقوق بشر متهم شد.
او توانست طالبان را از ولسوالی های مرکزی قندهار دور نگه دارد اما نتوانست مانع برخی از فعالیت های آنان در آنجا مانند حملات بمب گذاری و کشتارهای هدفمند شود. با این حال از سال ۲۰۱۶ طالبان کنترل مجدد ولسوالی ها/شهرستان های دورافتاده را به دست گرفتند و در اکتبر ۲۰۱۸ آنچنان که مدعی شدند، رزاق را ترور کردند. بعداز حادثه، به گفته مقامات محلی و ساکنان این ولایت، وضعیت به دنبال افزایش تعداد کشتارهای هدفمند و تلفات سنگین میان پلیس و سرباز بدتر شد. در همین حال، طالبان موفق شدند که از یک سو حمایت رهبران محلی را با خود داشته باشند و از سمت دیگر، با رشوه دادن به مقامات پلیس در سطح پایین برای ترک پست خود اقدام کردند.
از سال ۲۰۱۹ حملات در افغانستان به ویژه در مناطق دورافتاده افزایش یافت هرچند در مناطق تحت کنترل دولت وضعیت امنیتی نسبتاً پایدار بود. دولت نیز به منظور جلوگیری از گسترش طالبان اقدام مسلحانه ازجمله حملات هوایی کرد. در این میان موج سنگین نبردها در این ولایت از اکتبر ۲۰۲۰ آغاز شد. به طوری که در این سال به گزارش العربیه «شورشیان حملات مستمری را در چندین منطقه در این شهر آغاز کردند».
جنبش طالبان در ولایت قندهار، در مدرسه ای که توسط ملامحمد عمر اداره می شد، تاسیس شد. همچنین این شهر زمانی که طالبان بین سال های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ بر افغانستان حکومت می کردند به عنوان پایتخت این گروه بود. برای طالبان، قندهار یک استان استراتژیک است. نه تنها به این دلیل که محل تولد این گروه بوده است بلکه با استان بلوچستان پاکستان که هم مرز با قندهار است به عنوان پایگاه امن و مرکز اصلی این گروه بوده است. علاوه بر این قندهار منطقه اصلی تولید و توزیع تریاک به عنوان منبع اصلی درآمد طالبان است.
قبل از سقوط افغانستان، سازمان ملل از افزایش حضور گروه های مسلح ضد دولتی در مسیرهای اصلی ترانزیتی ازجمله شاهراه کابل-قندهار، و قندهار و ترینکوت خبر داده بود. در این میان همانطور که آناند گوپال در سال ۲۰۱۳ نوشت، طالبان ساختارهای اداری رسمی خود را در این کشور ایجاد کردند مانند: والی سایه، کمیسیون نظامی، ولسوالان/فرمانداران و قضات محلی. اما در مورد مناطق تحت کنترل باید گفت، تحقیقی که به وسیله آژانس خبری پژواک از نوامبر ۲۰۲۰ تا فوریه ۲۰۲۱ صورت گرفته است، ۴۰٫۲۸ درصد از قلمرو قندهار و ۶۷٫۲۷ درصد جمعیت تحت کنترل دولت، ۵۳٫۶۱ از قلمرو و ۲۹٫۳۷ درصد جمعیت تحت کنترل طالبان و ۶٫۱۱ درصد قلمرو و ۳٫۳۵ درصد جمعیت توسط هیچ یک از طرفین کنترل نمی شود. در این میان تحت ولسوالی/شهرستانی که تحت تسلط طالبان بود، منطقه رگ بود (EASO,2021: 216-218).
در سال ۲۰۲۰ یوناما تعداد تلفات غیرنظامیان را ۵۴۰(۱۸۹ کشته و ۳۵۱) زخمی ثبت کرد. که این آمار نشان دهنده افزایش ۱۶ درصدی تلفات نسبت به سال ۲۰۱۹ بوده است. که علل اصلی این تلفات بمب های دست ساز، درگیری های زمینی و قتل های هدفمند عنوان شده است. در بازه زمانی ۱ ژانویه ۲۰۲۰ تا ۲۸ فوریه ۲۰۲۱، نهاد وقایع داده های مکانی و زمانی در مجموع ۷۷۰ حادثه را گزارش داده است که مربوط به امنیت ولایت قندهار بوده که در این میان ۴۹۶ حادثه ناشی از جنگ، ۲۴۰ مورد خشونت از راه دور، ۳۳ مورد خشونت علیه غیرنظامیان و یک حادثه مربوط به شورش در زندان ثبت شده است (EASO, 2021: 218-219).
در روزهای قبل از تصرف شهر توسط طالبان، پرچمهای سفید شورشیان به طرز شومی بر روی تپهای مشرف به زندانی که صدها جنگجوی طالبان و همچنین جنایتکاران عادی را در خود جای داده بود، ظاهر شد. خدمات تلفن همراه حوالی ساعت ۶ بعدازظهر، زمانی که درگیری های شبانه از سر گرفته می شد، متوقف و دوباره در حوالی ساعت ۶ صبح شروع می شد، حتی در خارج از آن ساعات، غیرممکن بود که بدانیم چه زمانی سرویس ناگهان قطع می شود یا برای چه مدت.
این بدان معناست که بسیاری از ساکنان این شهر جنوبی افغانستان نمی توانند حتی ابتدایی ترین اخبار را در مورد اینکه کدام ولسوالی ها ممکن است یک شبه سقوط کرده باشند یا اینکه بهتر است هر چه زودتر فرار کنند، دریافت کنند. اما آنها میتوانستند صدای درگیریها و حملات را بشنوند و میتوانستند تعداد فزایندهای از افغانهای بیخانمان را ببینند که از مناطق تصرف شده توسط طالبان به شهر فرار کرده بودند. شهر عملاً محاصره شده و این بدان معنا بود که تنها راه خروج از طریق فرودگاه چند مایلی خارج از شهر بود.
مردان و پسران در پایان روز کاری، بیرون از خانه در مناطق سرسبز کنار جاده ها می نشستند، معاشرت می کردند و دعا می کردند، اما از قبل زنان کمتر دیده می شدند. چند روز طول می کشید تا سرانجام طالبان به مرکز قندهار وارد شود. قندهار برای آنان یک هدف اصلی است، زیرا این شهر جنوبی زادگاه ملا عمر و پایتخت سابق رژیم طالبان قبل از حملات ۱۱ سپتامبر و متعاقب آن حمله ایالات متحده بود.
شهر قندهار، دومین شهر بزرگ افغانستان، از نظر استراتژیک و تاریخی مهم است. این مکان یک پایگاه بزرگ و گسترده است که توسط ایالات متحده سرمایه گذاری زیادی در آن انجام شده است و در مجاورت فرودگاهی قرار دارد که در سال ۲۰۰۹ عنوان شلوغ ترین فرودگاه تک باندی جهان را به خود اختصاص داد.
طالبان بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ بیشتر کشور را تحت کنترل داشتند و با ترور و بر اساس تفسیر غالباً منحصر به فرد خود از قوانین اسلامی حکومت میکردند. آنها در ابتدا به عنوان افرادی که به دنبال رهایی کشور از هرج و مرج، سوء استفاده و بی قانونی تحت حاکمیت جنگ سالاران رقیب که قدرت را پیش از آنها در دست داشتند، تلقی می شدند. حدود ۲۰ سال پس از بیرون راندن آنها، ساکنان اینجا ادعا کردند که نه سیستم قضایی کشور و نه نیروهای امنیت ملی موفق به ترساندن دوباره طالبان، با بودجه بهتر و آموزش دیده تر نشده اند و – با خروج قریب الوقوع ایالات متحده – شهر بعید به نظر می رسید که بتواند در برابر حملات آنها مقاومت کند. سوال در آن زمان و اکنون این بود که آیا این “نسخه جدید” طالبان به همان اندازه “قدیم” وحشیانه خواهد بود؟
در روزهای ابتدایی حکومت جدید طالبان، «اگر ژنرال رزاق پور اینجا بود، طالبان جرأت نمیکرد تا این حد به قندهار نزدیک شود» این جمله رایجی بود که از ساکنان شهر شنیده می شد، از رانندگان گرفته تا مشاور والی.
ناظران خاطرنشان می کنند که، به ویژه در مناطق روستایی، طالبان اغلب به عنوان وحشی اما افراد عادل و – در نتیجه – گزینه ای قابل قبول تر از آنچه بسیاری از مقامات دولتی و جنگ سالاران فاسد می پنداشتند، تلقی می شوند. بیشترین نقل قول ها از منابع ضد طالبان مستقر در کابل است و بنابراین تمایل به داشتن ایده های “مدرن” در مورد نحوه رفتار با زندانیان بین آنان طرفدار دارد. با این حال، به ویژه در مکان هایی مانند قندهار، این ایده ها اغلب در بهترین حالت ساده انگارانه تلقی می شوند.
به عنوان بخشی از توافقنامه سال ۲۰۲۰ بین ایالات متحده و طالبان که دولت افغانستان مخالف آن بود اما برای پذیرش آن تحت فشار قرار گرفت، ۵۰۰۰ زندانی طالبان آزاد شدند. این حرکت توسط بسیاری از شهروندان اقغانستان به عنوان خیانت به نیروهای افغان که رفقای خود را با دستگیری آن مردان از دست داده بودند، احساس کردند. بسیاری از آزاد شدگان به جنگ برگشتند.
راکتهای طالبان چندین روز متوالی به فرودگاه بینالمللی احمدشاه بابا قندهار اصابت کرد و در یک نقطه به باند فرودگاه آسیب رساند و ترافیک هوایی را تا رفع مشکل ایجاد کرد. جاده ای که از فرودگاه می رفت تابلوی بزرگی داشت که به یاد رزاق نامگذاری شده بود. مسعود پشتون، رئیس میدان هوایی قندهار، که اصالتاً اهل قندهار است، به من گفت که «به عنوان یک غیرنظامی و به عنوان یک افغان، نه به عنوان یک مقام دولتی، همه ما [رزاق را دوست داشتیم. اگر دارای رفتارهای خشونت آمیز بود، با کسانی که «جنایتکار و تروریست» بودند، وحشیانه رفتار می کرد.
قبل از سقوط شهر، برخی از ساکنان گفتند که احساس میکردند از غرب و یا پایتخت خود به اندازه کافی از امنیت بهره نبردهاند. بسیاری از کسانی که تسلط طالبان را اجتنابناپذیر میدانستند، ادعا میکردند که در مقطعی برای نیروها یا سازمانهای آمریکایی کار کردهاند و عاجزانه میپرسیدند که چگونه میتوانند در اسرع وقت از کشور خارج شوند. برخی آستین های پیراهن را بالا زدند، زخم های گلوله های قدیمی را نشان دادند.
روح الله خان زاده والی قندهار گفت که دولت مرکزی کابل به رهبری رئیس جمهور اشرف غنی تلاش کرده است تا بهبودهایی را در این منطقه به ارمغان بیاورد. خان زاده در اواخر جولای در دفترش در قندهار گفت که او از سوی غنی فرستاده شده بود تا بر فساد و روابط قبیله ای تمرکز کند. وی پاکستان را مسئول تجدید حیات طالبان دانست و گفت که این کشور حقوق جنگجویان را تامین می کند و تنها از ولایت قندهار “هر روز تقریباً ۵۰ جسد به پاکستان منتقل می شود که به عنوان سربازان پاکستانی شناسایی شده اند”. خان زاده با تمسخر گفت: “طالبان برای اسلام نمی جنگند، آنها برای اسلام آباد می جنگند” .
شب قبل از سقوط مرکز قندهار در ۱۲ اوت، یک فرار از زندان رخ داد و صدها جنگجوی طالبان آزاد شدند. این الگو در تمام شهرهایی که طالبان به تدریج به سمت آن پیشروی میکردند تکرار میشد و سپس ظاهراً برای اولین بار بعد از سال ۲۰۰۱ کنترل بیشتر کشور را به دست گرفتند.
بلافاصله پس از بازپس گیری شهر، طالبان تصاویری از جنگجویان در حال عکس گرفتن در نزدیکی هلیکوپترهای نظامی بلک هاوک ساخت ایالات متحده منتشر کردند. برخلاف کابل یا برخی مناطق دیگر که پس از “مذاکرات” به مقامات محلی تحویل داده شدند، مردم قندهار به شدت علیه طالبان جنگیدند.یک واحد اطلاعاتی بسیار آموزش دیده درگیر در جنگ موسوم به “۰۳” با مردانی از مناطق دیگر کشور نیز درگیری بزرگی انجام داد. اما بدون حمایت هوایی ایالات متحده، شهر سقوط کرد.
مقامات ایالات متحده گزارش هایی مبنی بر کشتار انتقام جویانه طالبان در نزدیکی گذرگاه مرزی اسپین بولدک ، نزدیک ترین گذرگاه قندهار به پاکستان منتشر کردند. با این حال، عدم دسترسی رسانه ها به این منطقه به این معنی است که این گزارش ها قابل تأیید نیستند ( Kittleson, 2021).
در طول ۲۰ سال گذشته، پول زیادی به افغانستان سرازیر شد، اما مقدار کمی از آن به مردم اختصاص یافت یا پروژه های پایدار ایجاد کرد. افغانستان به پول زیادی نیاز ندارد. فقط به نوع مناسب پول نیاز دارد. نیاز به کمک با مسئولیت پذیری دارد. همچنین برای پاسخگویی به مقیاس فاجعه انسانی کنونی به دارایی های خود نیاز دارد که منجمد شوند. تنها افرادی که مخالف این موضوع هستند کسانی هستند که از طریق ثروت شخصی یا تابعیت دوگانه خود از عواقب آن محافظت می شوند. کشور پول ندارد، نخبگان با دارایی های خود فرار کرده اند و مردم و سازمان های غیردولتی به بودجه نیاز دارند تا بتوانند با این بحران مقابله کنند. اگر غرب نگران است که این پول طالبان را غنیتر کند، شاید دوباره بتواند قطر را – که با میانجیگری آن طالبان را به مردم افغانستان بازگرداند – مسئولیت نظارت و اطمینان از رسیدن پول به افغانهای نیازمند را به عهده بگیرد.
منابع
EASO,(2021), “Afghanistan Security situation”, Country of Origin Information Report, European Asylum Support Office
Reliefweb, (2018), “Women in Kandahar say education remains a priority” https://reliefweb.int/report/afghanistan/women-kandahar-say-education-remains-priority
Betts. G. V. Alison, Olivieri, Maria, Lori, Elisa, (2019), “Old Kandahar: An Archaeological Reappraisal”, https://whitelevy.fas.harvard.edu/old-kandahar-archaeological-reappraisal
Kittleson, Shelly (2021), “In the Taliban’s Birthplace, White Flags, Jailbreaks and Fears of Revenge”, https://www.politico.com/news/magazine/2021/08/18/kandahar-taliban-afghanistan-raziq-letter-505653
Durrani, Pashtana, (2021), “An Afghan educator, now in hiding from the Taliban, reflects on how swiftly life has changed for half the country’s population” https://newlinesmag.com/first-person/in-kandahar-its-a-dangerous-time-for-women/
Gibbons-Neff, Thomas (2021), “Where the Pomegranate Harvest Is Life, the Taliban Brought Ruin”, https://www.nytimes.com/2020/11/22/world/asia/Afghanistan-pomegranate-taliban.html