هدايت حبيب
دودیپلمات عالی رتبه (ایران وافغانستان) ازطالبان جنايتکار دفاع نمودند
آقای کاظمی قمی نماینده ویژه ایران درامور افغانستان با قباحت ادعاهایی را مطرح نمود که به نظر می رسد دلایل منطقی و دقیق پشت آنها وجود ندارد.
او میگوید که امریکا با سازماندهی گروهی تحت عنوان جبهه مقاومت، به دنبال ایجاد آشوب در افغانستان است.
کاظمی قمی با دروغ خواندن مقاومت ملی در افغانستان ادعا کرده که امریکا ۷ هزار نفر را داخل خاک خود برای به کارگیری در برنامههای آتی ساماندهی میکند.
خبرگزاری تسنیم، رسانه وابسته به دولت ایران به نقل از این آقا نوشته است: «امریکاییها در تلاش برای ایجاد جنگهای مذهبی بین شیعه و سنی و همچنین بین قومیتها هستند.».
پس ازاين اظهارات؛ روزسه شنبه, ۲۵مرداد ۱۴۰۱ روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
در حالی که تمام رسانه های ایران و بین المللی همزمان با سالگرد سلطه گروه تروریستی طالبان بر افغانستان از کارنامه سیاه این گروه در یکسال گذشته در این کشور تحلیلهای مستندی ارائه میدهند، و جبهه مقاومت ملی افغانستان تلاش میکند به نمایندگی از مردم به اشغال کشورشان توسط طالبان خاتمه دهد، متأسفانه آقای حسن کاظمی قمی نماینده ویژه رئیس جمهور در امور افغانستان در یک گفتگوی تلویزیونی در شب دوشنبه به حمایت از طالبان پرداخت و جبهه مقاومت ملی افغانستان را به آمریکائی بودن متهم کرد!
این سخن نماینده ویژه رییس جمهور در امور افغانستان، علاوه بر اینکه عاری از صحت است، توهین آشکار به شخصیت هائی محسوب میشود که در تلاش برای مقابله با دخالت های آمریکا و طالبان به عنوان مهرههای آمریکا هستند. چه لزومی دارد آقای کاظمی قمی برای سرپوش گذاشتن بر ناکامی خود در مأموریتی که برعهده دارد، به جبهه مقاومت ملی افغانستان اهانت کند؟
سپس کاظمی قمی نماینده ویژه ایران برای افغانستان به تاريخ ۲۶ـ ۵ ـ ۱۴۰۱ از مواضع اخیر خود در خصوص جبهه مقاومت ملی افغانستان عقب نشینی کرد و تصریح نمود که جبهه مقاومت ملی وابسته به امریکا نیست؛ بلکه ایالات متحده با سوءاستفاده از مقاومت به دنبال ایجاد جنگ داخلی در افغانستان است.
حسن کاظمی قمی در نشستی با حضور خبرنگاران گفت که سخنان او به درستی تفسیر نشده است. او گفت: «تعجب میکنم آنهای که از سر خیرخواهی تفسیر میکنند، این جمله مرا اینگونه تعبیر میکنند که مقاومت امریکایی است.»
پس از اظهارات کاظمی قمی، محمدرضا بهرامی، سفیر پیشین ایران در افغانستان گفت که هنوز هیچ شواهدی که نشان بدهد جبهه مقاومت ملی هدفگیری و رویکردش متاثر از کشورهای غربی باشد، ندیده است. این مقام پیشین ایران تاکید کرد که جبهه مقاومت ملی از کشورهای غربی حمایت دریافت نمیکند..»
نماینده ویژه ایران برای افغانستان گفت که پس از تسلط طالبان بر افغانستان، جمهوری اسلامی برای تشکیل یک حکومت مشارکتی در افغانستان در اولین اقدام، میزبان نشست میان مقامهای طالبان و مسئولان جبهه مقاومت بود.
آقای قمی تاکید کرد که امریکا در جریان دو دهه گذشته جلو مقاومت را گرفتند. این مقام ایران، امریکا را متهم کرد که شماری از فرماندهان و رهبران مقاومت را ترور و زندانی کرده است. آقای قمی نامی از این رهبران نبرد.
آقای کاظمی قمی!
آیا لطف و شفقت شما به حیث نماینده ویژه ایران در افغانستان دربرابر مردم افغانسان همين است که سيه دل ترين و جنايتکار ترين گروه مزدور را، که دستهای شان در قتل و کشتار دسته جمعی و نسل کشی در طول سی سال درافغانستان به خون آلوده است؛ همين سياه ترين گروه قبيله ی جنگ(!) بر سرنوشت مردم دربند کشيده مان حاکم شوند و آخرين فردی از نسل باقی مانده را هم از دم تيغ بکشند؟ چرا چشمان تان را در برابر اعمال سی ساله جنايتبارآنها می بندید؟ این گونه موضع گيری و لابی گری به نفع يک گروه متحجرو مزدور" آی. اس. آی" پاکستان؛ تفاوت بين شما و گروه طالبان جنايت پيشه ی ددمنش، چی خواهد بود؟ هيچ ـ هيچ!
خوانندگان گرامی!
از بيگانه چه گله و انتظار؛ بياييد سری برلابی گری های روشنفکران(!) کشور خودمان افغانستان بزنيم و ببينيم که اين گنجبران چپ نماهای ديروز و افغان ملتی(!) امروز، چه درفشانی می کنند.
يکی از بلند پايگان پيشين حزب دموکراتيک خلق افغانستان و از جمع اخلاص مندان مرحوم دکتر نجيب الله که ۱۰ سال بحيث سفير کبير در کشورهای دوست ايفای وظيفه می کرد و از نظر سوابق کارحزبی و سياسی خود را همطراز زنده ياد ميراکبر خيبر قلمداد می نمود؛ همانند ساير هم تباران هم طبق اش در توصيف از خدمات بی مانند(!) طالبان، اين قاتلان رهبر بی بديل مشی مصالحه ملی(!) خويش را اين گونه به مردم افغانستان و جهان به معرفی گرفته است:
ـ «طالبان، شما کارنامه های بزرگ داشتید![يعنی دکترنجيب الله رهبرم را در اولين ساعت رسيدن به کابل در چهار راهی آريانا؛ حلق آويز کرديد! آفرين از اين کارنامه بزرگ تان!]
ـ شما اشغال امریکا را خاتمه بخشیدید![ يعنی قدرت را از امريکايی های جهانخوار به پاکستانی های مزدور امريکا و انگليس، بحيث ايالات پنجم تسليم کرديد! به به]
ـ وحدت سرزمین افغانستان را از تهدیدهای تجزیه طلبی مصوونیت بخشیدید؛ به حکومت های موازی نقطه پایان گذاشتید؛[ يعنی حکومت استبدادی عبدالرحمان خان خون آشام را تنهاازميان يک قوم وهم تباران قبايلی من تشکيل کرديد و سلی های محکم بر روی تمام اقوام ديگر درافغانستان حواله کرديد و داعيه وحدت ملی و تساوی حقوق اقوام برادر و باهم برابر را برای هميش خاموش نموديد! اين است جلوگيری از تجزيه طلبی!]
ـ فساد گسترده را برطرف کردید؛[يعنی کمک های کشورهای خارجی را که تقريباً ۸۰ درصد مردم افغانستان به آن وابسته بودند، قطع کرديد؛ سرمايه داران ملی، اهل کسبه؛ زارعان، روشنفکران عرصه های مختلف، حقوق دانان ـ نويسندگان؛ ژورناليستان؛ جوانان تحصيل کرده در بخشهای مختلف علوم؛ بشمول افسران پيشين همه کشور را ترک گفتند؛ زنان اين نيمی از پيکر جامعه محکوم به زندانی منزل شدند؛ چون دولتی وجود ندارد؛ کار و توليد اجتماعی توقف کرده؛ افغانستان به جهنم روی زمين تبديل شده است؛ مسلمن که در جهنم فساد وجود ندارد؛ همگی يکسان می سوزند!]
ـ مافیای زور و فساد را به سرنوشت محتوم دچار کردید؛[ بلی، چون مافيای زور و فساد همان افغان ملتی های سرخ نما مثل شما و سياه که شامل طالبان نکتايی پوش رفيق و هم تبارشما در حاکميت جنايت بارکرزی و غنی بشمول بردران تان بودند و حالا هم با طالبان سهيم و شريک هستيد؛ رقبای ديروز جهادی تان مانند گلبدين راکتيار هم با شما يک جا و جيب شريک می باشد؛ علی رغم اين که رفقای طالب تان جنايات نسل کشی را در ۱۸ ولايت شمال ـ شمال شرق ـ غرب ـ جنوب غرب ـ هزاره جات مرکزی ـ شمال کابل و شهر کابل مانند عبدالرحمان خان و نادر خان و محمد گل خان مهمند... انجام و خاطرات آدولف هيتلر را زنده ساختند؛ اما باور داريم که شما و رفقای طالب تان مانند سرنوشت هيتلر و حزب ناسيوناليست نازی به کيفر اعمال تان خواهيد رسيد. زيرا مخالفين تان درسنگرها برضد تان می رزمند؛ شرمساری تان را از هم اکنون، روزشماری کنيد.]!
ـ با دستیابی تان به حاکمیت، دلیل انفجارها، انتحارها و خون ریختن ها پایان یافت و امنیت نسبی به وجود آمد. [ بلی، راست گفتيد؛ انتحار و انفجار و خونريزی را درکشور همين رفقای طالب تان(!) بشمول آقای "راکتيار" می کردند. حالا که همه در قدرت هستند؛ هيچ شهروند ديگر مثل شما و رفقای طالب تان دست به چنين جنايات ددمنشانه نمی زند.]!
بیایید با برداشتن چند گام اساسی، تاریخ بسازید: قانونیت بیاورید....
آقای سفير پيشين حکومت دکتر نجيب الله!
اکنون جواب تمام سول هايم را ازاين لابی گری تان گرفتم که چگونه حکومت دکتر نجيب الله با قدرت رزمی نظامی بی مانندش در منطقه، دراثر تراوش افکار و مشورتهای طراز فاشيستی شما، و ساير گنجبران و رفقای شما(!) که اسمای شان در تاريخ ثبت و ضبط گرديده است؛ سقوط نمود!
اما، درمورد انتظار نابخردانه فرجامين تان از رفقای طالب! علی رغم اين که می دانيد آنها افتخار عضويت سازمان "آی. اس. آی" و شهادتنامه مدرسه ديوبند پاکستان را حاصل کرده اند! نه تنها طالبان؛ بلکه بالاتر از آن افغانستان هم نزد جنرال های پنجابی حيثيت صوبه ی پنجم پاکستان را دارد؛ با آنهم شما از آنها پياده کردن قانونيت و ساختن تاريخ! را از موجودات عصر حجر داريد؛ ناگزيرشدم تا پاسخ اين آرزومندی های تان را از دفتر حضرت سعدی استمداد جسته و با بازگشايی و يکی از گفته هايش را بازگو نمايم:
« يکی از وزراء را پسری کودن بود؛ پيش يکی از دانشمندان فرستاد که مراين تربيتی می کن؛ مگر عاقل شود.
روزگاری تعليم همی کردش و مؤثر نبود؛ پيش پدرش فرستاد و گفت:
اين عاقل نمی شود و مرا ديوانه کرد.
هيچ صيقل نکونداند [نخواهد] کرد ــ آهنی را که بد گهر باشد
چون بود اصل، جوهری قابل ــ تربيت را در او اثر باشد
سگ به دريای هفتگانه بشوی ــ که چو تر شد، پليد تر باشد
خر عيسی گرش به مکه برند ــ چون بيايد هنوز خر باشد
(گلستان سعدی برگه۱۲۳)
واما به باورمن:
انتظاری ز طالبان نبريد!
خصلت شان ز خر، بد تر باشد!