عمران فیروز
بحران مشروعیت طالبان، بی تفاوتی غرب و مردمی که به طور دسته جمعی مجازات می شوند
اخبار روز : عمران فیروز (متولد ۱۹۹۱) یک روزنامه نگار اتریشی الاصل است و به طور منظم از افغانستان برای رسانه های آلمانی زبان و بین المللی مانند نیویورک تایمز یا الجزیره گزارش تهیه می کند. فیروز بنیانگذار «یادبود هواپیماهای بدون سرنشین»، یک یادبود مجازی برای قربانیان هواپیماهای بدون سرنشین غیرنظامی است. در سال ۲۰۲۱ جایزه کنکوردیا اتریش به او اهدا شد. در سال ۲۰۱۷ کتاب “مرگ با فشار یک دکمه” او منتشر شد، در سال ۲۰۲۱ پرفروش ترین کتاب اشپیگل “صورت حساب طولانی ترین جنگ”، گزارشی در مورد جنگ ۲۰ ساله ایالات متحده آمریکا در افغانستان از او انتشار یافت.
اکنون تقریبا یک سال است که طالبان قدرت را در کابل به دست گرفته است. آن ها در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود در آگوست ۲۰۲۱، وعده برنامه تقریباً مترقیانه ای را برای کشور دادند. اوضاع چطور گذشته است؟
سخنگویان طالبان که یک سال پیش دیدیم، میانهرو، منطقی و، همانطور که شما گفتید، تقریباً مترقی به نظر میرسیدند، آن ها فقط چهرههای روابط عمومی بودند که در عمل کاره ای نیستند. رهبری طالبان که زندگی روزمره در افغانستان را تعیین می کند، ارتباط چندانی با این مردان ندارد. سلسله مراتب درون طالبان روشن است. این را با تعطیلی دبیرستان های دخترانه به بهترین شکل می توان دید. این نشان میدهد این جناح میانهرو، حتی میتوان گفت شهری طالبان – آن دسته از مردانی که بیشتر در کابل هستند و در سالهای اخیر در مذاکرات با آمریکاییها شرکت داشتند، کاره ای نیستند. آن ها در میان افرادی که لزوماً طرفدار طالبان نیستند و بسیاری از افغانهایی که به آنها گوش دادهاند محبوب هستند. در ابتدا با این عده همدردی داشتند. اما با وعده هایی که زیر پا گذاشته شد، در نهایت ناامیدی بیشتر شده است.
توجه شدید عمومی به افغانستان، از جمله به دلیل جنگ در اوکراین، به سرعت از بین رفت. این کشور تقریباً به طور کامل از رسانه ها ناپدید شده است. آیا این بخشی از استراتژی طالبان بود که از توجه بالای اولیه در غرب دور بماند؟
من فکر نمی کنم که طالبان چنین استراتژی داشته است. با این حال، برای آنها بسیار مناسب بود که جنگ در اوکراین شروع شد و علایق غرب و همچنین سایر نقاط جهان روی این بحران متمرکز شد. این امر باعث شد طالبان بتوانند اقدامات تلافی جویانه خود را در کشور راحت پیش ببرند و همین طور هم شد. تحولات منفی مانند بسته شدن مدارس دخترانه یا تعقیب نیروهای امنیتی سابق به نظر نمی آید. به همین ترتیب خشونت های شدیدی که همچنان در کشور وجود دارد. تنها روز دوشنبه یک حمله انتحاری بر سفارت روسیه در کابل رخ داد که در آن دو کارمند سفارت و چهار غیرنظامی افغان کشته شدند. در چند ماه گذشته حملات مکرری صورت گرفته است. خشونت امروز ممکن است با آنچه یک سال پیش یا دو یا سه سال پیش بود قابل مقایسه نباشد، اما همچنان وجود دارد. و هر چه بیشتر گزارش شود، آشکارتر می شود که طالبان کاملاً در اداره کشور ناتوان هستند – به همین دلیل است که آن ها از توجه کم رسانه های غربی به موضوع افغانستان بسیار استقبال می کنند.
در داخل کشور تقریباً هر اعتراضی سرکوب می شود. حمایت طالبان در میان مردم چقدر است؟
تا اوت ۲۰۲۱ تعداد افغانهای حامی طالبان بسیار بیشتر بود. این حمایت به نارضایتی از اشغال ناتو و رژیم فاسد کابل مربوط می شد. با سقوط رژیم و خروج نیروهای ناتو، بسیاری از مسائل مورد درگیری از بین رفتند و از آنجایی که تمرکز طرفداران سابق طالبان اکنون به خود حکومت طالبان معطوف شده، حمایت مردمی به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. وضعیت ویرانگر مالی و اقتصادی در افغانستان، تحریم های اعمال شده توسط بازیگران بین المللی، تعطیلی مدارس دخترانه، بسیاری از حامیان سابق طالبان را در مناطق مختلف کشور و در اقشار خاصی از رهبری این جریان دور کرده است. ما نمی دانیم چند نفر در افغانستان هنوز از طالبان حمایت می کنند، زیرا هیچ نظرسنجی ای در افغانستان وجود ندارد. افراد زیادی هم هستند که جرات نمی کنند چیزی بگویند و خود را سانسور می کنند. برای آنها، رژیم طالبان بدون بدیل به نظر می رسد و واقعیتی است که باید آن را پذیرفت.
با توجه به انزوا از بیرون و عدم حمایت در داخل، آیا صحبت از بحران مشروعیت مضاعف برای طالبان مناسب است؟ و اگر چنین است، آن ها چگونه می توانند خود را از این معضل نجات دهند؟
طالبان فرصت های زیادی را از دست دادند. آن ها می توانستند همدردی مردم به دست آورند. برخورد با مدارس دخترانه یک مسئله مهم در جامعه افغانستان است، همانطور که در جوامع افغانستانی خارج از کشور هم مهم است. من با هر کسی صحبت کرده ام، تعطیلی مدارس برایش معنا ندارد. در ساختارهای طالبان نیز شک و تردید در حال ظهور است. بسیاری از سربازان تعجب می کنند که چرا باید به تعقیب سربازان ساده سابق بپردازند، در حالی که از سیاستمداران فاسد دولت سابق استقبال می شود. طالبان سیاستمداران سابق جمهوری سقوط کرده را باز می گرداند و حول آن تبلیغات می کند. آنها می خواهند نشان بدهند که عفو عمومی که یک سال پیش اعلام شده بود، هنوز اجرا می شود.
اما، این تنها نیمی از حقیقت است. در عین حال، سربازان سابق طبقات فقیر – که فقط برای ارتش می جنگیدند تا امرار معاش کنند – در بسیاری از مناطق کشور شکار می شوند. از چنین سربازانی در سال های گذشته عمدتاً به عنوان گوشت دم توپ استفاده می شد در حالی که نخبگان فاسد در کابل پنهان شده بودند. اما این سربازان هنوز باید به مخفی شدن خود ادامه بدهند. از دیدگاه طالبان، تجارت روزمره یک اقدام ضرور برای ایجاد تعادل است. باید دید می توانند به نحوی از این مشکل خارج شوند یا خیر. به ویژه آن که بسیاری از جبهههای دیگر وجود دارند که تهدیدی برای حاکمان جدید هستند – بالاتر از همه گروه داعش افغان که میتواند حملات وحشیانه ای انجام دهد. نکته طنز آمیز این است که طالبان نقش دولت مرکزی سابق را بر عهده گرفته اند. در حالی که داعش به شیوه های قبلی طالبان متوسل می شود: حملات انتحاری، حملات علیه غیرنظامیان. طالبان به یک باره باید به عنوان یک حکومت عمل کند که آشکارا برایش مشکل است.
به گفته فاضل قاضی زی، روزنامه نگار افغان، در میان طالبان هنوز «ایدئولوژی بر پراگماتیسم» غالب است. آیا در مواجهه با بحران های متعدد روند عکسی پیموده خواهد شد؟
درست است: ایدئولوژی غالب است، نه پراگماتیسم. این موضوع تا کی ادامه خواهد داشت باید دید. من در حال حاضر هیچ تغییر عمده ای نمی بینم. و حتی اگر نسبت این دو معکوس شود، این تغییر باید با تغییر اساسی در ساختار طالبان همراه باشد. همیشه این خطر وجود دارد که بسیاری از پیاده نظام ایدئولوژیک به سادگی به داعش بپیوندند. به همین دلیل، طالبان تلاش میکند تا یک اقدام متعادل انجام دهد، که در عمل بسیار دشوار است: شما نمیتوانید عملگرا باشید و در عین حال، برای رضایت افراد خاصی در گروه خود، از یک ایدئولوژی افراطی پیروی کنید. در دراز مدت این خوب پیش نخواهد رفت. احتمالا در آینده بخشی از طالبان بهطور فزایندهای خود را بهعنوان یک دولت مرکزی عملگرا نشان میدهد و سایر بخشها به راه افراطی می روند. همچنین امکان دارد گروه های کاملاً جدیدی ظهور کنند – و این معضل هرگز پایان نخواهد یافت.
در ابتدای به قدرت رسیدن طالبان، اعتراضات بسیاری از سوی زنانی که با حاکمیت جدید مخالف بودند، صورت گرفت. از ماه مارس دیگر این اعتراضات وجود ندارند؟
هنگامی که شما در کابل به عنوان یک زن همراه با دیگران اعتراض می کنید و سپس به سوی جمعیت تیراندازی می کنند، وقتی تهدید می شوید؛ وقتی سرویس مخفی طالبان به خانه تان می آید و شما را دستگیر می کند، آن وقت می ترسید و دیگر به خیابان نمی آیید.اعتراض هنوز در ذهن بسیاری از مردم وجود دارد، اما آنها دیگر جرات بیرون آمدن از خانه را ندارند. یکی از دلایلی که اعتراضات زنان و سایر اشکال مقاومت خاموش شده است این است که آن ها چندان موفق نبودند. اعتراضات با خشونت پاسخ داده می شوند و جامعه بین المللی حواسش جای دیگری است. من نمی دانم در پشت صحنه همه این گفتگوها، مثلاً بین اتحادیه اروپا و طالبان، چه می گذرد و کم کم دارم تعجب می کنم.
وضعیت فعلی زنان در بازار کار نسبت به قبل از آگوست ۲۰۲۱ چگونه است؟
قبل از سقوط جمهوری اسلامی [افغانستان]، کارفرمای اصلی زنان دولت بود. بسیاری از ارگان ها هنوز وجود دارند، اما منابع آن ها به دلیل تحریم ها کم است. زنان از پست های دولتی و سایر حوزهها که برای نمایش در اختیار داشتند و تأثیر واقعی چندانی نداشت، بهطور گستردهای توسط طالبان اخراج شده اند. هیچ پست رهبری در سیاست برای زنان افغانستان وجود ندارد. در غیر این صورت، می بایست متعجب بود. در برخی بخشها، بهویژه در شهرها، هنوز زنانی هستند که به فعالیت ادامه می دهند، اما در بسیاری از موارد دیگر ادامه کار قبلی برای آنها بسیار دشوار شده است. این موضوع بیش از همه در مورد افراد مجرد و بیوه ها، یعنی زنانی که فاقد شریک مرد هستند، صدق می کند. این مشکل به ویژه در مناطق روستایی زیاد است، زیرا طالبان بسیاری از زنان را از رفتن به آنجا برای کار منع می کند. زنی که تنها یا با فرزندان یا نوه هایش در خانه نشسته و حتی نمی تواند به طور معمول به بازار برود و خرید کند یا کاری انجام دهد، باید چه کار کند؟ بسیاری از زنان به این دلایل کار خود را به خانه منتقل کرده اند. در چند ماه اخیر، درس های آنلاین به طور قابل توجهی افزایش یافته است. دوره های بیشتر و بیشتری توسط زنان از طریق واتساپ و سایر برنامه ها ترتیب داده می شود.
شما از دورافتاده ترین مناطق روستایی افغانستان گزارش تهیه کرده اید، جاهایی که هیچ یک از همکاران غربی شما هیچ وقت به آن جا نرفته اند. تفاوت بین مناطق شهری و روستایی افغانستان چیست؟
خشونت در مناطق روستایی متفاوت بود. حملات بمب گذاری شده توسط طالبان وجود داشت، اما مهمتر از همه، حملات هوایی مداوم نیروهای ناتو و حملات شبانه ارتش ایالات متحده یا سیا در این مناطق صورت می گرفت. این نوع خشونت، مردم را به آغوش طالبان سوق داد، زیرا بیشتر؛ غیرنظامیان کشته می شدند
جنگ در افغانستان جنگی است که در سطوح مختلف جریان دارد. یک جنبه مرکزی آن شکاف بین شهر و روستا است که همیشه بوده است. زندگی روزمره در مراکز شهری کشور به ویژه در کابل با مناطق روستایی کاملاً متفاوت است. در حالی که کابل عمدتاً از بمب گذاری ها و حملات انتحاری آسیب می خورد، خشونت در مناطق روستایی متفاوت بود. حملات بمب گذاری شده توسط طالبان وجود داشت، اما مهمتر از همه، حملات هوایی مداوم نیروهای ناتو و حملات شبانه ارتش ایالات متحده یا سیا در این مناطق صورت می گرفت. این نوع خشونت، مردم را به آغوش طالبان سوق داد، زیرا بیشتر؛ غیرنظامیان کشته می شدند. من می خواهم یک بار دیگر اشاره کنم “عملیات ضد تروریستی” ظاهراً دقیق اغلب اشتباه انجام می شود. اگر اینطور نبود همه رهبران شناخته شده طالبان، از جمله بسیاری از افراد برجسته، امروز اهرمهای قدرت در کابل را به دست نمی گرفتند. کسانی مانند سراج الدین حقانی، رهبر به اصطلاح جناح حقانی طالبان؛ در دو دهه گذشته به طور منظم مرده اعلام شد، و دوباره زنده پیدایش شد.این سوال واضح هرگز پرسیده نشد: چه کسی به جای او و دیگرانی مثل او کشته شدند؟ بدیهی است که بیشتر این قربانیان غیرنظامی بودند.
در مناطق روستایی کشور، اغلب جنگ “کلاسیک” غالب بود: درگیری بین ارتش افغانستان و طالبان روی می داد. بنابراین زندگی در آنجا بسیار محدود بود. همچنین به دلیل حملات هوایی که مدتی بود انجام نمی شد. این حملات قبل از خروج ارتش ایالات متحده، به ویژه پس از توافق بین دولت ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ و طالبان، که در قطر امضا شد، به میزان قابل توجهی کاهش یافته بودند. در این مناطق امروز واقعیتی متفاوت و گاه نیز واکنشهای متفاوتی مشاهده میشود. مهمترین مساله برای مردم در این مناطق این است که دیگر جنگی وجود ندارد. تا زمانی که نوعی امنیت فراهم باشد، آنها اهمیتی نمی دهند چه کسی حکومت می کند. امروز دقیقاً همینطور است، از بسیاری از مسیرهای ارتباطی کشور می توان دوباره استفاده کرد. به همین دلیل است که مردم آنجا بیشتر از کابل، جایی که باید با واقعیت جدید طالبان دست و پنجه نرم کند، در مورد صلح صحبت می کنند. مردم وردک، لوگر، بغلان و قندهار از مدت ها قبل با طالبان آشنا بودند. این بدان معنا نیست که همه از آن حمایت کردند، اما می دانستند که آنها چه کسانی هستند. اغلب آن ها پسران همسایه ها یا بستگان خودشان بودند. بنابراین واکنش به تصرف مجدد در مناطق روستایی متفاوت است.
پس از به قدرت رسیدن طالبان، تحریم ها علیه افغانستان تشدید شد و میلیاردها دلار از دارایی های دولتی توسط بانک مرکزی ایالات متحده و سایر بانک های غربی مسدود شد. این تحریم ها چه تاثیری بر افغانستان گذاشته است؟
اقتصاد افغانستان در حال سقوط آزاد است. تحریمها علیه رژیم طالبان یک مجازات دسته جمعی است که عمدتاً به مردم عادی افغان ضربه میزند
اقتصاد افغانستان در حال سقوط آزاد است. تحریمها علیه رژیم طالبان یک مجازات دسته جمعی است که عمدتاً به مردم عادی افغان ضربه میزند. این یک ریاکاری مطلق است که واشنگتن در تلاش برای توجیه آنها به بهانه ی طالبان است. ایالات متحده در بازگرداندن طالبان نقش داشت – من به مذاکرات ترامپ در قطر اشاره کردم. این مذاکرات به رهبران جدید مشروعیت بخشید، این یک مماشات آشکار بود. اینکه اکنون افغان ها باید رنج بکشند کاملاً سادیستی است و باید متوقف شود. اگر این تحریمها پابرجا بماند و میلیاردها دلار از ذخایر ملی افغانستان مسدود شود، فاجعهبار خواهد بود. این فقط به خاطر خودخواهی ایالات متحده است که پس از عقب نشینی پر هرج و مرج نیروهای خود در سال گذشته احساس تحقیر می کنند. این امر افغانستان را بیشتر به انزوا می کشاند، درست مانند دهه ۱۹۹۰. وقتی این اتفاق بیفتد، واقعیت در نهایت دوباره در برابر شما قرار خواهد گرفت، مانند آگوست ۲۰۲۱. و آن گاه مردم در برلین، لندن و واشنگتن دوباره چشمان خود را باز می کنند و از خود می پرسند چگونه ممکن است چنین اتفاقی بیفتد.
منبع: یونگه ولت