بصیر دهزاد

 

جنایات طالبان ، فوران آتشفشان  پر از ظلم، تبعیض و نفرت

آنچه  آلاهه دلاورزی  به سرنوشت  تجاوز جنسی و بی ناموسی توسط سعید  خوستی  سخنگوی  سراج حقانی و یکی از وابسته گان نزدیک گروه حقانی ها  قرار گرفته است،  بازگو کننده یکی از صد ها جنایات مشابه این  نازی صفت های کفری  و دوزخی های است که  گويی بحیث قوم ظالم بر مسلمانان مظلوم افغانستان نازل شده اند.  قومی که در  نهاد شان ظلم، تجاوز ، بی رحمی، قسی القلبی، کشتار،  دروغ،  بد قولی، تبعیض و نفرت در برابر ترقی و تمدن  جا گرفته شده است.   این قوم که  ظلم و همه صفات ددمنشانه شان منبعث از ایده های ملا های دیوبندی طراز پاکستانی و بقایای شیوه های انگلیسی و ابلیسی  میباشد و نشاند دهنده این واقعیت است که آنان  دست بالا تر از فاشیست های هتلری و یهودی ها در برابر فلسطینی ها  دارند که در برابر تمدن و ارزش های والای انسانی  بر مردم خود انجام میدهند.  در نهایت این جرایم خویش را زیر نام شریعت و فتوای علمای دین  رو پوشی میکنند.  اینها اند که  قاری فصیح الدین ها،  سعید خوستی ها، حقانی ها، ملا مخدوم عالم ها ، صلاح الدین  ایوب ها   از این  ظالمین فی الارض نماینده گی میکنند.

جنایات طالبان بر مردم مظلوم و آغشته به عمیق ترین بدبختی های روزگار، ناشی از تظلم و نا مسلمانان طالبی  به مانند آتشفشان است که ازدرون  آن خون، ظلم، بدبختی، نفرت های قومی  و تبعیض جنسیتی را  فوران میکند و زنده گی  اکثریت مردم را  به جهنم روی زمین مبدل ساخته است. 

همه جنایات طالبان در سر تاسر کشور در حکم واضیح و بدون انکار جنایات شدید جنگی و ضد بشری  میباشند.

آنچه جامعه جهانی سخن از تشویش، بحران،  سلب حقوق و سیاست های تبعیضی توسط  طالبان  میزنند، ولی در واقعیت امر افغانستان در عمق یک « فاجعه انسانی ظلم و تبعیض  بی مانند طالبی » قرار داده شده است.  با تظلم طالبان همه گلو ها خفه شده اند تا کسی صدای  : «وای خدایا» را از گلو بیرون نتواند صدای آه و ناله شان حتی بگوش رب العالمینهم نرسد.  اینها اند که به خدا  دروغ میگویند که گویا  احکام مقدس الهی را تطبیق میکنند.

این جنایات که  با تمام وضاحت در کنوانسیون های بین المللی  بحیث جنایات جنگی و جرایم شدیده ضد حقوق بشری توضیح و تعریف گردیده اند  که در افغانستان  نگون بخت در بخش های زیر به وقوع پیوسته اند و تداوم دارند:

۱- زندانی کردن  بدون اسناد و دلایل الزام هزاران مردان و جوانان از والایات پنجشیر، بغلان، فاریاب، خوزجان، سر پل، دایکندی ، غزنی و هرات ، فقط با با مضنونیت احتمالی  روابط با گروه های مسلح جنگی ضد طالبان. و یا مضنونیت بر داشتن سلاح.

۲-زندانی ساختن خانواده ها و اقارب شامل زنان و اطفال  مربوط  به جنگجویان  گروه های چریکی و  فشار دادن و شکنجه آنها در بازداشتگاه ها .

۳-اعدام های صحرايی و تیرباران کردن اسیران جنگی  که همراه با نفرت های قومی و تعلقیت های منطقوی سر به نیست میگردند.

۴:-  تجاوز و بی ناموسی بر دختران جوان تحت نام نکاح های دوم، سوم و چهارم.  به حکم دساتیر شریعت  اصلی اسلامی این نکاح های اجباری  در حکم انجام  تجاوز بر ماموس وعمل  زنا مکرر  میتوانند تعریف گردندو قطعن حرام اند که جزای  شدیده بر این جانیان فاقد وجدان قابل تطبیق ست ولی رژیم طالبان در برابر این جنایات خموشی اختیار میکنند ( خموشی علامه رضا) و لب از لب تکان نمیدهند.

۵-  کوچ دادن های اجباری مردمان بومی  از زادگاه های شان  و جابجا ساختن بیگانگان در اماکن قانونی مردم.

۶-  فروش با تهدید ، بزور و سلاح  جایدان های مردم در مناطق  تجارتی وپر قیمت به بهای ارزان که توسط زورمندان طالبی تصرف میگردند.

۷- عمیق ساختن نفرت های قومی به شیوه نازیستی، با  طلب  جریمه ها ی بلند  و باجگیری  های بلند که  پرداخت آن از توان مردم عادی و فقیر بالا اند. همچنان  طلب جریمه های بیست تا سی سال قبل را تحت نام خوبها از بازمانده گان فامیل های که توان پرداخت آنرا ندارند و کدام مسيولیت قانونی هم در برابر قضایای سی سال قبل ندارند.  طالبان بر هر خانواده شرط میگذارند: یا یک ملیون افغانی، یا ده میل سلاح و یا کوچ ! یکی را باید انتخاب کنند.

قضیه  یا مشکل کوچی ها با مردمان بومب مناطق مرکزی افغانستان در زمان حاکمیت اشرف غنی   و در وجود تعداد از اعضای پارلمان که مشوقان تعصبات قومی و  و امتیاز دهی یکجانبه  به زخم خونین مبدل گردید که همه ساله دوطرف قضیه کشته  میدادند ، خانه ها  و مزرعه ها به آتش کشیده میشدند ولی حکومت  فاسد هیچگاهی در سدد حل عادلانه  این معضله و  تعین مرز ها و حقوق  برای چراگاه های کوچیان و مردمان بومی نشدند.  ولی پیوسته از درون پارلمان و افراد تبعیض طلب حکومت  تحریکات  شکل داده میشدند.

 برای حل معضله کوچی ها و مردمان بومی مناطق مرکزی  باید راه حل عادلانه  جستو گردد که هر دو طرف قضیه به تفاهم ذات البینی برسند و همه زمینه تحریکات  قبل از قبل پیش گیری و قطع گردد. ولی طالبان در پی عمیق ساختن نفرت های قومی و  تطبیق زجر  با سیاست تبعیض را در پیش گرفته اند که  خود کاشتن و آبیاری ریشه های نفرت و تبیض قومی در طویل المدت میتواند تلقی گردد.

۸- تقاضای با زور و تهدید طالبان در بغلان و پنجشیر از مردمان بومی : یا تسلیمی چریک ها و یا کوچ اجباری!

۹- اختطاف و زندانی کردن دوکانداران و تاجران در حوزه های پولیس بخاطرگرفتن  پول و سرمایه های شان.

۱۰:-  تطبیق سیاست تبعیضی در برابر زنان و دختران  و مامورین دولت  با برطرف کردن گروهی  مردمان بر اساس تعلقیت های قومی  و جابجا کردن افراد  دیگر در این پست ها.

۱۱:- عدم مصئونیت خانواده ها  در حریم شخصی شان که شبانگاه ها توسط طالبان به کرات  جستجو میگردد  و خانواده ها  علاوه بر اهانت در بعضی موارد مورد لت و کوب  نیز قرار میگیرند.

۱۲- تعرض آشکار بر داشتن حق محرمیت معلومات های شخصی افراد. طالبان در طول یکسال در شهر ها و مناطق برون شهری تیلفون های شخصی مردم را با زور و لت کوب باز و همه معلومات ها و داشته های که کاملن جز محرمیت فرد هستند، را میخوانند، تصاویر شخصی و فامیلی را باز میکنند. در چندین قضیه تعداد را صرف بخاطر داشتن فوتو های فامیلی  نظامیان سابق در تیلفونهای شخصی  دستگیر و توسط استخبارات طالبان به زندان ها انداخته میشوند.  در قضایای بیشمار دیگر طالبان با تهدید  معلوماتهای شخصی از دوستان و اعضای خانواده های را بدست میآورند که در شرایط بهتر زنده گی اقتصادی قرار دارند، طالبان این دوستان  افراد را رد یابی ، زندانی و بعدن پول های شان را بزور تصاحب میگردند.   ویا اینکه از این تیلفونها به این دوستان شام زنگ میزنند مه گویا این فرد  در تصادم موتر زخمی است، عاجل به انیجا بیائید!،  وقتی این دوستان عاجل به محل حضور پیدا میکنند، قربانی وحشت طالبان میگردند.

اکنون  که زنده گی الاهه  دلاورزی جدن تحنت خطر  خذف فزیکی توسط استخبارات طالبان قرار دارد، بجاست که  نهاد های بین المللی و مجامع دپلوماتیک درک  کنند که قضیه افغانستان  جز یک فاجعه قرن چیزی بیش نیست. 

باید الاهه  با تمام مصئونیت از کشور بجای امن انتقال یابد!

الاهه باید تحت تضمین  جانی مصیون و متباقی داستان  تراژیدی خود را  بیان نماید

سعید خوستی باید  به دادگاه  بین المللی تسلیم داده شود!

باید لست افراد که مرتکب جنایات تجاوز جنسی، قتل های غیر قانونی  ، شکنجه ، آزار ،  امر و تطبیق مبنی بر کوچانیدن اجباری، تشدید نفرت های قومی و تعمیل تهدید و فشار بدلیل تعلقیت های  قومی  و سایر جرایم جنگی و ضد بشری ترتیب و به  دادگاه بین المللی  و سازمان عفو بین المللی سپرده شود. 

نویسنده  از سیاسیون که  هنوز تحت تاثیر تمایلات نا سالم  و تعلقیت های قومی  در برابر جنایات طالبی  لب از لب تکان نمیدهند و همه جنایات یاد شده را  به  فعالیت های جنگی چریک های ضد طالبان ارتباط میدهند، توقع برده میشود تا بر حکم وجدان  عمل و ایدیالوژی ضد انسانی طالبی را افشا و خود را در موضع ملی   دفاع از مردم کشور قرار دهند.

پیام من به سعید خوخستی و هم قماش های شان:

روز رسیدنیست که  انتقام  از اعمال ضد انسانی و ضد اسلامی تان  گلوی تان را  بفشارد.  

دستگاه امین فاشیست  هم باه  کشتار ها، تجاوز به ناموس مردم، زندانی کردن و کشتار در تهکاوی های ادارات و موسسات علمی  تا ابد زیر فشار وجدان قرار دارند.

آنها هم دختران جوان را بزور وادار به  اعمال خلاف عزت و آبروی خانواده ها میکردند.

آنها هم بخاطر یک فرد ، خانواده شان حتی پیر زنان و پیرمردان را در زندانها میانداختند.

آنها هم هزاران نفر را بدون کدام دلایل الزام و پروسه قانونی سر به نیست کردند.

شما ها باید بدانید که در هر لقمه نان که خود و اولاد تان بلع میکنید،  با خون مظلومان آغشته است.

لعنت الله علی القوم ظالمین و  کافرین!!

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت