مکث موئجزپیرامون برخی دیدگاه های مخالف و
موافق نظام مردمسالار فدرالی درافغانستان
{قسمت چهارم}
حکمت
بجای عدل و عا دل ظا لم و مظلو م ا فر ید
دنیای پرکین و بغض و " من تفاوت؟! " ا فرید
گر همه ائین و نسل و هم کتب یکی بودی
این همه خصم وخصومت بین انسان کی بودی؟.ا
اختلاف در دین و مذهب و طریقت بهر چیست ؟.ا
اختلاف در رنگ وبو و نسل ونژاد ازبهر چیست ؟.ا
یا هزا ران قوم و مذهب در خصومت ا فر ید
چرا یک سان و برابر و مسا و ی نا فرید ؟.ا
نظاره و " ازمائیش؟! " از " هفتمین؟! " برج فلک
این همه جنان و جهیم بی حساب دارد ملک ؟.ا
زان سبب هر "حمکتی؟!" ار هست ایدزیرسوال؟
بر "تعالا؟!"پاسخی نیست که گوید،شدست محال؟.ا
حسن پیمان
واقعأ جالب است که سکوت وخموشی مرگباردولت وحامیان وبی تفاوتی انها دربرابرمردم وجنبشهای رستاخیزملی ومداخلات وایندۀ مبهم وتاریک وخونبارافغانستان که همۀ شان مات وجاه مانده وپیش از مرگ به اصطلاح"به خود"گور" حفر و"کفن" گز میکنند؟!"وصرفأدرغم سرشتۀ"میت شکست؟!"وپیش ازمرگ به ان تابوت میتراشند وبا همه پیامدهای ناگواروخونبارغم انگیزان اگاهانه خودرا بجای پنجه باحوادث تسلیم حوادث نموده اند؟!درحالیکه تا سال 2014م.درخروج نیروهای خارجی بین المللی هنوز حدود دوسال دیگرباقیمانده است واین درحالیست که؛برای ترتیب وبراه اندازی تیرور و شکارمرموز وتخریب دوقلو های اسمان خراش مرکزتجارتی بین المللی امریکا که قرار اطلاعات ونشرات ورسانه هاشاید دوساعت راهم دربرنگرفته باشد؛اما اینجا که هنوزدوسال فرصت کافی باقیمانده است؛یعنی به این مفهوم که دراین مدت طولانی دوساله درپیشروباتوجه با این سلاحهای پیشرفته وحتی باهوا پیما های بدون سرنشین افسانوی بادغدغه مجهزاند ومیتوان جهان را زیروزبرساخت؛چه رسد به اینکه درمقابل این گروهکهای تیروریست وملیشه های مزدور"روباتی اتوماتیک دست پروردۀ خود؟!"بنام طالب وحقانی وحکمتیار وغیره تیروریستهای اجیرپاکستانی وپنجابی و-ای-اس-ای- تیروریست ومنافق وعربی؛به یکبارگی چگونه سرتسلیم حیرت اوری گذاشتند وبا ایجاد غول بحرانات وفسادهای مافیائی طی این مدت وفرایند خونبارمجدد ومبهم دیگربعدی ان؛همه یکسره به پای تیرور ریست وتیرور زانومیزنند.؟!-وپیش ازمرگ بانگرانیهای مزیدبه خودبه اصطلاح"گوروکفن"حفرومترمینمایند؟!-ویا اینکه بازهم زیرکاسه نیم کاسه های دیگری نهفته است؟! که سرانجام شعله های فروزان هستی سوز این جنگهای نامقدس فرسائیشی نافرجام اینبار؛بیرون از مرزهای شمالی کشوربرافروخته میشود؟:زیرا:و
الف:-ازاین واقعیت انکارناپذیرتأریخی نیزنباید چشم پوشیدکه؛پاکستان همیشه بمثابۀ مزدورگوش به فرمان انگلیس واستعمارگران تختۀ خیزتجاوز اشغالگران ومتجاوزین واستعمارگران علیه مردم غیوروقهرمان ودشمن شکن واستعمار برانداز وطن مان؛درطول تأریخ پیش اهنگ بوده وماجرا جو ترین وخائینانه ترین وپرکینه ترین نقش رابازی کرده است.هدف ازراکت بارانیها وتجاوزات صریح اشغال ومداخلات اشکارا بادستهای باز وکام اللاختیار واهداث پایگاه ها وقرار گاه های تیروریستی برای طالبان وشبکۀ حقانی وگلبدین حکمتیار وغیره غلامان خودفرو ش الا پنج کیلومتر درداخل افغانستان درولایت کنرا ونورستان تحت نام حل مسئلۀ خط ننگین"میر تیمیر دیورند"که ازدوران زمامداران سلفی قبائیلی "امیر عبدالرحمان1897م."به اینسو هیچ حکومتی برسمیت نشناخته است وبا این بهانه بخاطردریافت امتیازات اعظمی وبهره برداری دائیمی ابهای دریاهای خروشان کنرا وعلیشنگ وعلینگار ومعاونین ان ودریای پنجشیر که حیثیت( خون دررگهای زمین )رادارند روزانه به ملیونها لیتراب که معادل قیمت نفت است به طرف پاکستان رایگان جاریست که؛افغانستان را نیز ازاین ثروت سرشارخود محروم نموده باشد؛ازیک سو وازسوی دیگر بخاطرگرم نگهداشتن تنور جنگهای دوامدار وعدم سمع به شکایات وفریادهای جانکاه مردم خرد وخمیر شدۀ افغانستات درسطح ملی توسط رژیم مزدور ودرسطح بین المللی ان ابرقدرتهای جهانی که عملأ دردرون خاک افغانستان ظاهرأ بخاطردفاع ازامنیت،اسقلال وتمامیت ارضی ونابودی هرنوع تیروریست وتجاوزحضوردارند؛ونبود علاقه به قطع مداخلات ازهیچ طرف ورضائیت وسکوت دربرابران ازسوی اقای کرزی رئیس جمهور وتیم تمامیت خواه وحامیان ان دال برا نست که؛پاکستان بمثابۀ تختۀ خیزمداخلات وهدایت دهنده وحمایت کنندۀ این جنگ هستی سوز وبنیاد برانداز مانند بازیهای چند بعدی خائینانه وخصمانه پیشین خود واردبازیهای جدیدی گردیده است.و
ب:-بامداخلات پیهم وراکت بارنیهای خود پاکستان بیش ازیک ونیم سال به این طرف دولت افغانستانرا از موضع زور وقدرت اتمی تحت حمایۀ انگلیس وحامیان به ادمۀ مداخلات پیشین نیم قرنه ای خود تحت فشارهای سنگین قرارداده ومستقیمأ تهدید میکند تا؛پیمان استراتژیک نام نهاد روی دست با پاکستان به شرائیط پاکستان وطبق منافع ان بطورپنهان از مردم وبیدون ارادۀ سرتاسری مردم درپشت پرده های تاریک وشوم وبزور که به ان ظاهرآ رضائیت دوجانبۀ را شکل داده وبا استفاده ازخصوصیات،ضعف وتسلیم پزیری وسازش کارانه وارتجاعی اقای کرزی ؛بالای ان امضأ نماید وصاحب امتیازات بیشتر وصاحب سرمایه ها وثروتهای سرشار بیشتر دیگری گردد؛که خبط بزرگ وترفند دیگریست که باقاتل اصلی ودشمن اشتی ناپذیروسوگند خوردۀ افغانستان خلاف منافع ملی این پیمان امضأ میگردد.بااین تهدید واشغالگری وتوسعه طلبی پاکستان وزورازمائیهای ان عملأ ثابت میگردد که دولت پوشالی کرزی وحامیان ان ظاهرأ دیگرقادرنیستند ازاین سرحدات بی درودروازۀ 2500کیلومتری خود باپاکستان دفاع نمایند.سرحداتیکه ازبدو پیدائیش پاکستان ناپاک وشیطان مکارومداریگر؛تا امروز بکلی خللپذیر وغیرمصئون وجدأ صدمه دیده است ومرزدیورندرا بیشتربرخلاف تمامی قوانین وموازین ومیثاقهای پذیرفته شدۀ بین امللی درداخل افغانستان توسعه داده است!-بناأ باین زورازمائیها وزورگوئیها این پیمان نیزمثل همیشه برطبق پیشنهادات وبا درنظرداشت منافع ملی پاکستان وضد منافع ملی افغانستان که؛اگرکس بخواهد یا نخواهد باید امضا گردد!-وطی مدت یازده سال خونبار که کرزی سرشازش باپاکستان ومزدوران ان داشت؛اجیرا ن وطالبان مزدورانرا برادرخوانده همواره تلاش نمود تا بیشتربه انها روحیه ومورال جنگی بدهد وبا ده ها کذب وریا ودروغ وبا بازیهای مختلف زمینه های مساعدی را برای همچومداخلات وتجاوزات وتوسعه طلبیها وکشتارها تلفات وضائیعات فجائیع وبحرانات وامروز هم برای امضأی همچو یک پیمان ننگین باپاکستان با یگانه دشمن وقاتل سازش ناپذیر مردم افغانستان مانند اسلاف وزمامداران قبایلی خود؛سرانجام بسترهای توسعه طلبی وتجاوزرا فراهم ساخته است!.-زیرا:وقتا که باامضای این پیمان با پاکستان همه معضلات وبحرانهای مزمن افغانستان وناامنیهای ان حل وصلح وثبات پایدار درافغانستان ومنطقه برقرارگردد؛چرا همین کاررا یازده سال قبل در"بن اول" ویا درنشستهای بعدی ان انجام نداد؟؟؟؟!-واین سناریوی تراژیدی خونین یازده ساله راچرا براه اندخت؟؟؟.ا
ت:-واین پلانهای ناکام؛نخست تحت پلان "ای"طی یازده سال باخونریزی وباتلفات وضائیعا جانی ومالی که صرفأ امریکا500 ملیارد دالر وهزاران سرباز کشته درتطبیق این پلان خساره مند گردیده است.وپلان دومی"بی"که توسط" رابرت بلک لیک"سفیرامریکا درهند سال 2011اعلام وبراساس ان افغانستانرا به دومنطقۀ بزرگ شمالی وجنوبی مطرح نمود؛که براساس ان جنوب افغانستا ازقندهار تا لغمان به طالبان وولایاتهای شمالی به اقوام تاجیک-اوزبیگ وهزاره واگزارشود؛ گویا برطبق میل ورغبت پاکستان بخاطریکجاسازی جامعۀ پشتون هردوطرف مرزدیورندوتحقق شعار"لروبرپشتون"حلقات فاشیستی باازبین بردن خط دیورندکه؛پاکستان پلان داشت تا به حیث کنفدریشن ویا هم به یک صوبۀ سرحدی غربی خود دراورد؛تلاش نمود.وپلان سومی که بنام پلان"سی"ازطرف یک وکیل انگلیس بنام "توبیاس ایلوود"امروزمطرح گردیده وتحت بحث قرارا دارد؛تا افغانستانرا به هشت منطقۀ (کابل -قندهار-مزارشریف-هرات-قندز-خوست وبامیان ) ازلحاظ اقتصدی تقسیم نماید وطبق این پلان استراتیژیک؛خط دیورند نیز برسمیت شناخته خواهدشد.اما سوال اساسی بازهم دراین جاست که:کدام قدرت جهان میتواند تعهد وضمانت نماید وازپاکستان مبنی بر عدم مداخله وتجاوز درداخال افغانستان به هرشکل ورنگی ونحوی که دراینده صورت میگیرد؛تضمینها وتعهد های رسمی وشفاف پایدار وغیرشکننده درعمل مطابق به منافع ملی افغانستان اخذنماید؟؟؟؟؟!زیرا مردم افغانستان وجهانیان اگاه هستند که درطول تأریخ موجودیت خود پاکستان یک حرفی هم ازتعهدات خود درعمل پابند وصادق نبوده ورعایت نکرده است؛همیشه دروغ گفته وبا کذب وریای شیطنت امیز وبامنافقتها بمثابۀ بزرکترین تجاردین واستفادۀ ابزاری ازان ازدین برضد افغانستان خلاف همه تعدات وپیمانها وپروتوکولهای رسمی؛چه درمورد سرحدات؛چه درمسائیل اقتصادی واجتماعی وترانسپورتی وتجارتی وگمرکاتی ومهاجرین ومسافرین وده ها مسائیل دیگرعمل نموده وبیدون رعایت اصول وقوانین سرحدی ومیثاقها وقوانین بین امللی وحقوق بین الدول وعدم احترام به استقلال وتمامیت ارضی؛سرکشی ها وتمردهای کاملأ پرعقده وپرکینه با مردم مسلمان افغانستان برخورد نموده امده است.-بناأ اگراین پیمان امضأگردد یانگردد؛به پاکستان بی تفاوت است؛که مداخله وتوسعه طلبی وصدورتیروریسم وشعله های جنگ فرسائیشی تحمیلی حتا الا اسیای میانه وسائیرکشورهای اسلامی وحوضۀ اسیای میانه والا اروپا وامریکا زبانه خواهد کشید.که به این ترتیب حیات بشررا به خطرات مدهشی قرار خواهد داد.که این اهداف به پاکستان به گفتۀ امریکائیها"به یک بزنیس یا تجارت ومسلک"او مبدل گردیده است.پاکستان نمیخواهد پایگاه های تیروریستی وپناه گاه های تیروریستی ومدارس نظامی تربیه گاه های تیروریستی اعم ازتیروریسم انتحاری پردرامدخودرا بمنظورتجارت دین وجهاد وسود جوئی که به هزاران هزار میرسد وازهزاران تیروریست وگروهای انتحاری پردرامد خود بگزرد ویاانهارا ازبین ببرد. ویابیدون ادامۀ جنگ بااستفادۀ ابزاری این تیروریستهای تربیت یافته با تجهیزات وتأسیسات ان که بالای ان مصرف نموده ازان منصرف شود.ونمیخواهد این تأسیسات تیروریستی را به این زودیها ویران ونابودکندوتا ده چند ان باج نگیرد.وباید ازتیروریستان ان بطوردوامدار به بهانه های مختلف حفاظت وبکاراندزد وبمصرف رساند وبالای انهاتجارت وسودجوئیرا ازغرب نماید.وترس وبیم هم ازهیچ قدرت جهانی ندارد.زیرا پایگاه های اتمی وسلاح های اتمی هیستریک ان به سطح بین امللی حمایه میگردد.باهمه مقاومت وتلفات ازیازدۀ سپتمبر2001به اینسو تمامی قدرت ناتو وامریکا وبیش از50 کشورجهان با حضورخود درافغانستان نتوانستند درمبارزه با تیروریسم ونابودسازی ان دردرون خاک پاکستان وافغانستان نائیل ایند.که سکوت دولت وحامیان علامۀ رضائیت وتسلیم بوده که مصداق روشن وشفاف برادعای فوق میباشد.ا-ازانرو به اواز رسا وبه تأکیدباید اذعان داشت : تا زمانیکه پاکستان شریر واین یگانه حامی تیروریسم بین المللی وپناه گاه ها وتربیت گاه های تیروریسم؛ بکلی ازبنیاد تجزیه نگرددونیروی اتمی وهیستریک تباه کن ان وشبکۀ جهنمی تیروریستی وخون اشام ان(ای-اس-ای) وبا همه مدارس نظامی تیروریستی و"دیو بندی" سرتا سری ان نابود نگردد؛وجنرالان خون اشام وجنایت پیشۀ -ای-اس-ای- ونظامیان ان به محاکمۀ بین امللی کشانیده نشود؛هرگز صلح وثبات وارامش نتنهادرافغانستان ودرمنطقه ؛بل تمام اسیا واروپا وامریکاوجهان ازهجوم ویورش بربر منشانه ووحشیانۀ تیروریسم و شکل پیشرفته تر ان تیروریسم انتحاری درامان نخواهدبود!!!!!.ا
ث:-و
نگرانیهای عمیق وجدی اقایان اسلام کریموف رئیس جمهور اوزبیکستان وهمتای ان بیردی محمدوف درعش اباد پایتخت تورکمنستان براساس خبرگذاریهای فارس(3و4اکتوبر/12)هرگونه اماده گیهای نظامی ودفاعی منظم متقابلۀ مرزی خودرا بخاطرتأمین امنیت وصلح وثبات بطورخاص درافغانستان ومنطقه دربرابرهرنوع هجوم وحملات احتمالی طالبان مزدوروملیشه های اجیرپاکستانی که مانند سالهای 1996م.درصفحات شمال افغانستان الا 90 درصد خاک افغانستان را اشغال وحوضۀ اسیای میانه را تحت تهدید قراردادند تشویشهائیرا باراورده است. قرار گذارش خبررسانی ایتار تاس (5/اوکتوبر/12)اسلام کریموف رهبراوزبیکهاتأکید نمود:" باهمرای دیگرکشورهای منطقه باید خودرا برای چالشهایئکه مطمئینأ پس ازخروج سربازان خارجی ازافغانستان بروز خواهد کرد اماده گی کنند.وی تأکید کرد که من مطمئن هستم منطقۀ ما باتشدید جدی تنشها؛تهدید روزافزون افراطیون وتیروریستها وتقابل نیروهای حاضر درافغانستان روبرو خواهدشد.بنا براین؛ حفاظت ازمرزها وارامش دهی مردم وظیفۀ است که درحال حاضر تمام کشورهای منطقه اسیای میانه باید دراولوویت قرار دهند"..ا-وبه همین منوال چندی قبل در(29/سپتمبر/12)کینیازوف کارشناس فدراتیف روسیه به خبرگذاری فار س نیز گفته بود":درصورت تجزیۀ افغانستان به جنوب وشمال واستقلا خواهی ان عملی گردد؛والی مزار عطا محمد نوربیشترتحت فشار ووضعیت دشواری قرار میگیرد.وجود پایگاه وحضور نیرومند نظامی امریکا درمزارشریف از یک سو؛وکنترول ارتباط امریکادر"سمت اوزبیکستان وسائیرکشورها"وموضع طرفداری اوزبیکستان ازامریکا وتا حد زیادی تاجیکستان ورویاروئی جامعۀ اوزبیک که ازطریق فرمانده نیرومند ان جنرال عبدالرشیددوستم درهرزمان میتواند توسط امریکائیها فعال شود؛بااین دشواریهای که پیش میاید؛عطامحمد نورنیز مجبورخواهدشد به طرفداری ازامریکا ازجمله ازحفظ حضورنظامی امریکارادرپیش گیرد..."-- واین نگرانیها نمودارانست که؛امریکا بخاطر حفاظت ازپایگاه نیرومندخود درمزارشریف که دربرابرنخستین هجوم وحملات یلغرگران وحشی طابی وپاکستانی وپنجابی وغیره تیروریستها قرار میگیرد درانصورت فرماندهان نیرومند وبانفوذ چون ستر جنرال عبدالرشید دوستم رهبر جنبش ملی اسلامی افغانستان واقای عطامحمدنور والی مزارشریف راازهرگونه حمایت نظامی ومالی ولوژیستیکی همه جانبه حمایت وپشتیبانی خواهد نمود.ر
این واقعیتهای عینی شکل یافتۀ امروز وانکشافات اوضاع موئید انستکه:و
یک:-هدف ازشعله ورنگهداشتن جنگ درداخل افغانستان وایجاد پایگاه های تیروریستی مجدد با عبورازسرحدات جنوب شرقی بویژه درولایات کنرا ونورستان که حدفاصل راه را به اسیای میانه کوتاه ترمیسازد؛پاکستان را میتوان بمثابۀ تختۀ خیز تجاوز ازطریق افغانستان برعلیه کشورهای اسیای میانه وهمسایه گان دورونزدیک ان تلقی نمود.و
دو:-که این حالت دال برحضورمجدد وبرگشت دوبارۀ نیروهای خارجی درافغانستانرا به نحو دیگری وزمینه سازی برای مداخلات مجدد وادامۀ جنگهای طولانی تحمیلی فرسائیشیرا وارد بازیهای جدیدی خواهد ساخت که درانصورت پاکستان مزدور وتحت حمایۀ مستقیم وغیرمستقیم انگلیس شیطان میخواهد نقش فعالترازپیش داشته ودوباره به الۀ دست متجاوزین برای تحمیل وتعمیل اهداف دورونزدیک وارد صحنه های فعال سیاسی-نظامی گردیده راه های جدید پول جوئی وامتیازات وکمکهای دیگرنظامی را درعمل جستجومینماید.وبیشترخودرا ازلحاظ نظامی واقتصادی بیشترازپیش تأمین وتحکیم نموده وبیشترجهان را تهدید وبویژه حامیان خودراتحت فشاراورده وبیشترباجگیری وامتیازخواهی وسودجوئی مینماید.که دراین کارزارنقش شبکۀ تیروریستی حقانی وبرخی طالبان وتیروریستان تازه نفس دیگردست داشتۀ خودرا به پیش می اندازد(4)-.وحامیان خودرا بازهم دراین بازیها بادرنظرداشت منافع خود بیشترازپیش بدنام ورسوانموده وبه شکستهای جبران ناپذیری مواجه خواهدساخت.ودراین ارتباط تلویزیون طلوع(8/اوکتوبر/12)ازقول گروه جهانی بحران میگوید:"گروه بحران جهان نگرانی شدید خودراباخروج نیروهای خارجی بعداز 2014م.که باعث سقوط دولت افغانستان خواهدگردید وانتخابات رامعطل خواهدساخت وافغانستان دوباره به میدان رقابتها وجنگهای داخلی مبدل خواهدشد؛ازانرو اقای کرزی کنارخواهدرفت وبه عوض خود تلاش داردازطرفداران خودکسی را پیشنهاد خواهدنمود تا یک تغیری را درساختاردولت اورده باشد". وازجانب دیگرازقول همین منبع؛نمایندۀ کمیتۀ صلیب سرخ که وظیفۀ ان به افغانستان به پایان رسیده است؛بیشترنگران ازان است که مردم افغانستان درچنگال تیروریسم گروگان است.هرگاه جنگهای داخلی رخ دهد باعث فرار ومهاجرتها ی بیشترمردم میگرددکه حیات مردم تأمین نیست وسخت بجان امده اند وپریشان اند.وهمچنان مردم نیز درسراسرافغانستان اگاه گردیده اند وازاین وضع ناهنجار نهایت رنج مبرند وسخت براشفته هستند....ووو.." که اقای کرزی بابی اعتنائی همۀ این قضایا وواقیتها را رد نموده انرابه تبلیغات غربی متهم کرد.وتأکیدکردکه؛انتخابات درافغانستان صورت میگیرد وحتمأ صورت میگیرد ومطابق به وقت وزمانی که برایش تعین گردیده حتمأ صورت میگیردو..اما عواقب اینده بعداز2014 را ماست مالی وباخموشی ازکنارش عبورمیکند که در اینده درافغانستان چه اتفاقی روی خواهدداد؟ا
ج:-درحاشیۀ این حرفها ودرارتباط به این بحث باید به یک واقعیت دیگری نیز اشاره نمودکه؛درزمان حضورقطعات اتحاد جماهیرشوروی درافغانستان سربا زان جنگی اسیای میانه علیه تیروریسم صادرشده وتجاوزپاکستان؛بیشتردرصف مقدم تر جنگهای تحمیلی قرار داشته اند.وبا توجه به نگرانیهای رهبران خلق اوزبیک وتورکمن درنشست دوروزۀخود عشق اباد؛بویژه تجارب اندوخته های جنگی سربازان وافسران کشورهای اسیای میانه درطی مدت 13سال دربرابرهجوم وحملات همین تیروریستها وتیروریسم کور وتحمیلی ازطریق پاکستان که تاکنون به چهره های گوناگون ادامه داده شده است؛غنامند بوده وبخاطردفاع ازصلح وثبات وتأمین امنیت درافغانستان ومنطقه تحت عنوان شناخت انها ازخصوصیات وفرهنگ وزبان مشترک وهمسرحدی بین انها؛ درصف مقدم جنگ درقبال سائیر نیروهای اتحاد شوروی سپرشده بودند.وبخصوص زمانیکه انها به خصوصیات جامعه وجنگهای تحمیلی تیروریستی صادرشده از پاکستان بداخل افغانستان را درک وشناخت نموده وبه تاکتیکهای نظامی جنگی انها پی برده وشناخت کرده بودند که به اثرتوطۀ اشکارای پلان شدۀ اقای گرباچف رهبرکریملین درشوروی؛این سربازان جنگی با ذخائیر واندوخته های کافی ازتجربۀ نبردهای سنگین بادشمنان داخلی وپاکستانی وهجوم بین امللی؛افغانستان را ترک گفتند.ودرضمن ان قابل یاد اوریست که؛هرچند اسیای میانه شاهد حوادث خونبار درپس منظرتأریخی بین طوائیف مختلف است؛قدرت جنگی وفتوحات تأریخی وکشورکشائیهای بینظیر تورکها وتتارها ویا طوائیف مربوطه که سلاطین ان درطی مدت (400) ساله امپراطوریها ی خود درجهان که با(دوازده)امپراطوری های شان درسراسرجهان که از( 165 سال ق.م)ازاسیای میانه گرفته تا افغانستان امروزی،سند وپنجاب، واگره هندوستان وشمال شرقی چین،سائبریا،قفقاذ،ایران وسیستان واذربایجان وبلغاریا،ارمنستان،کردستان واناتولی ودوطرف رود دجله وکوه های اورال وغیره الا مدیترانه واروپا گسترده بوده است؛که تأریخ فراموش شدۀ انها را امروز که موئرخین،پژوهشگران،محققین ودانشمندان معروف ومشهورجهان چون زائیران چینائی،پژوهشگران وموئرخین مشهورهندی،یونانی؛المانی،فرانسوی،انگلیسی وروسی وامریکائی وغیره به وضاحت بیان نموده ووقائیع مهم تأریخی انهارا بامدارک واسناد معتبر وسکه ها وکتیبه های مشهودبدست امده؛ارقام نموده بوده اند،که تاحال همه به فراموشی سپرده شده بوده است.که امرا وسلاطین وقت نیزباهمه قدرت خود کمترتوانسته بوده اند دربرابرهجوم وحملات برگشت ناپذیرانها تاب مقاومت دوامداررا داشته باشند.البته ذکراین مطالب دراینجا صفت یادفاع ازامپراطوریها ویادفاع ازتمام کرده هاوکارنامه های انها نیست؛اما باید تأریخی که برشتۀ تحریرمیاید باید وقایع وحوادث ان مکمل تر ارقام گردد؛حب وبض وکین وجانبداری دران دخیل نگردد.زیرا تورکها همان قسمیکه دردلیری واستعداد وتسلیم ناپذیری خود انچه راکه میگفته اند انرا بامتانت وصداقت کامل عملی میکرده اند وباهمان تناسب درتأمین صلح وثبات،دردوستی وبرادری،همسوئی وهمکاری ومهربانی خود ودرتمدن وفرهنگ ومدنیت افسانوی تأریخی وانتقال ان درسراسرجهان وایجاد روابط برادری صادقانه بین خلقها ماننددیگران نیز بی بدیل بوده اند.که امروزبسا حقائیق نهفته وفراموش شده درحواشی تواریخ ازطرف مورخین وپژوهشگران داخلی ومحققین بااعتبارجهانی افشا گردیده است.زیرا تورکهاویا هرملیت دیگرو درهرکشوریکه دراقلیت بوده اند؛قصدأ وعمدأبروی تعصب ازهمه حقوق مشروع ومسلم خود محروم ساخته شده اند ؛زبان وفرهنگ ونژاد انها همیشه توهین وتحقیرگردیده است.مهاجمین واقوام حاکم غیرتورک که بعدأ ظهورنموده اند؛تأریخ وفرهنگ حاکم وموئرخین انها؛یا سهوأ ویا قصدأ وجانبدارانه وتمامیت خواهانه؛جز ازبدیها،ازتلفات وضائیعات وکشتار وخونریزی هاویرانگریهای جنگهای تحمیلی بین طوائیف مربوطه را ان ها یک جانبه غیرواقعی باجعل سازی برضد انها ارقام داشته؛ازخوبیها،ازتمدن وفرهنگ ومدنیت وازکارکردها وکارنامه ها وازتأریخ واقعی ازصلح پسندی وبرادری ودوستی انسانی وازنژاد واقعی انهاهرگز ذکری به عمل نیاورده اند.ویا اینکه چرا وچگونه جنگ افروزان انهارا مجبور وناگذیر به وقوع جنگها ودارساخته وبه جنگها دعوت نموده وجنگهای خونین وتباه کنی را بالای انها تحمیل نموده اند؛تذکر عادلانه وصادقانه وبیطرفانه ننموده اند.ویادراین ارتباط چیزی نخوانده اند ومعلوماتی نداشته اند ویاهم شاید اگاهانه برخی موئرخین ونخبه گان ودانشمندان افغانی ویا هم ایرانیها بیشتر منحیث یک دست اویزتبلیغاتی برخی کارنامه های بد و بدیهائی را ازحواشی تأریخ قیچی نموده وحتا تغیر هوئیت داده وبرخی افتخارات انهارامنصوب به نژاد خودنیزساخته اند وبدیهای انهارا بیشتربه تأریخ خود ثبت نموده اند.ووقایع عینی رابه فراموشی سپرده اند.ویا شاید هم خواسته اند تأریخ خودرا پرافتخارتر وپرزرق وبرتر وباشکوه تر به رخ دیگران معرفی نموده باشند.وتأریخ اقلیتها را درسرزمین ابائی شان مسخ نموده وبه تدریج برای نابودی هوئیت انها نیز تلاشهای مذبوهانه نموده امده اند ومینمایند که به بحثهای دیگری ارتباط میگیرد.ا
هشت:-درادامۀ بحث پیشین پیرامون جنبشها وقیامهای خودجوش ؛به برخی سوالهای مرتبط دیگری برمیخوریم که دراذهان مردم طوری تداعی نموده است که؛چرادولت دربرابراین همه نابسامانیها وشورشها ومقاومتها وخشونتهای خشم اگین توده ای سکوت وخموشی مرگباری رااختیار نموده است؟که دراین زمینه برخی دلائیل ریشه ای دیگری نیز موجود است که باید به ان افزود وروی ان بحث کرد:و
الف:-هرگاه دست مخرب ومداخله گران مرموزخارجی ویا گروه های تیروریستی معلوم الحال مزدورداخلی وابسته به کشورهای مغرض همسایه بویژه پاکستان وغیره دخیل نباشد وواقعأ هم خود جوش بوده باشند وخواسته ها ونیازهای ملی ومردمی ودموکراتیک ضد(طالبی وتیروریستی)راداشته باشند؛چرادولت انهارادرست حمایه نمیکند رهبری ومدیریت نمینماید و اگردست خارج دخیل است چراجلو انها گرفته نمیشود؟بخاطر انکه:ر
ب:-قراراطلاعات ومعلومات حاصله ازنخبه گان وتحلیلگران سیاسی دررسانه ها که میگویند:"سروصداها بگوشها رخنه کرده است که؛گویایکی ازاحزاب جهادی که درحکومت نفوذدارد با ارسال پول وسلاح برافراد مربوط حزب خویش ایشانرا به قیام واداشته است تا طالبان راکه درموقعیت ضعیف قراردارند ازمناطق بیرون نموده وجای شانرا پرکنند.هرچند این افراد که سمت وزارت ویا مهره های کلیدی رادرحکومت اشغال نموده اند بنام رهبری حزب مشخص ملکی شعارها داده اند وافزون بران دربین جلسات خود شعارحمایت ازرهبری این حزب شنیده شده که درظرف یکسال جای طالبان را افراد یک حزب مسلح وموئتلف بادولت میگیرد؛درانتخابات اینده توانائی پرکردن صندوقها را به نفع خویش دارد وبه همین دلیل افراد کلیدی این حزب که تاحال انتخابات را تحریم میکردند فعالانه اشتراک ودرانتخابات ریاست(جمهوری پارالمانی)اماده گی میگیرندو..."(5)ر
ت:-برای مصداق این ادعا میتوان ازحزب اسلامی مربوط به حکمتیار یاد اورشد که چندی پیش حکمتیار ودامادش"همایون جریر"نیزبلادرنگ بعد ازنشست نخست وزیران پاکستان وانگلیس مکاروشیطان با اقای کرزی درکابل؛ ازموضع خود تغیرفاحش نمود واز "امارت وخلافت؟!" خود در دولت سازی امتناع ورزیده وچهره بدل نموده ازباورهای سابقه اش رعداسا عبور نموده وازانتخابات پارالمانی وتشکیل جمهوری نوع "ریاستی"وانهم ازطراز حاکمیت اسلامی سکولارکشورتورکیه"راتأید نموده است.(6)و
واین بازی حکمتیار چیز جدید وحیرت اور وتازه نیست؛زیرا او همیشه ودرهرحرکت وهراقدام واغاذ هرحوادث وبازیهای گونگون درکشور به دستور-ای-اس-ای-پاکستان به نحوی خودرا ظاهرمیسازد وسربالا میکند وفورأ عرض وجود نموده حضور میابد وبعدأ به شکل اعتراض امیز نقش مخرب وضدصلح را بازی میکند وانچه وعده میدهد درعمل برضدان قرار میگیرد؛چه دردورۀ جهادش باحاکمیت دموکراتیک وبا جهادیهایهای خودش وچه بعدازان درزمان اشغال پست وسمت کلیدی"نخست وزیری؟!" دردورۀ حاکمیت استاد ربانی ویا بعد ازان که؛همیشه به دستورپاکستان منحیث یک نیروی ذخیروی جنگی بر علیه صلح وثبات درکابل با کشتار وقتلعامهای وحشیانه که حدود 70 هزارانسان بیگناه را ازمسند قدرت نخست وزیری خود به خاک خون کشید که همه شاهد ان هستند؛تا که به دستور -ای-اس-ای پاکستان جنگها شعله ور نگهداشته شوند.و او بااین تفتین گریهای خود دوهدف را شکارنمود:یکی این که او خودرا از یک طرف مصروف قتل وغارتها درکابل طبق پلان پاکستان ساخت ودوی دیگرانکه: بافرستادن نمایندۀ خود وتعین وی به نخست وزیری به عوض خویش؛ ازهمه امتیازات نخست وزیری نیز بهره مند گردید وبا استفادۀ وسیع ابزاری ازاین قدرت کلیدی در همه عرصه های نظامی-سیاسی واجتماعی وغیره به نفع خود وحزب خود تلاشهای زیادی نیزنمودکه هیچ شیطان نمیکند.ا وافزون بران زمینه ها وبسترهای صلح وثبات را تخریب و ازایجاد ان جلوگیری نمود ونفاق ملی وتنشها ودرگیریهای خونین قومی را براه انداخت واز ایجادوحدت ملی جلوگیری نمود تا که پای کثیف طالبان مزدور وخارجیهارا جبرأ ونا گزیرأ درداخل کشورتحمیل نموده باشد.ویا چه درنظام لیبرالی اقای کرزی ودرهمه موارد تا حال کاملأ نقش یک(مخرب جنگ افروز وصلح ستیز لجوج وماجرجو) را بخاطرتأمین منافع پاکستان وحامیان جنگ افروز ان برضد منافع ملی افغانستان بازی نموده امده است..واین مکاره گری را ازاربابان منافق انگلیسی ومزدوران پاکستان مداریگرخود به نحوی درس گرفته که؛تا زمانی که خودش ویا حزب منفورش درهژمونیزم ودررأس قدرت کلیدی قرار نگیرد وصد درصد تسلط حاصل نکند؛وبویژه مناطق پشتون نشین کشوررا تجزیه وطبق پلا نهای انگلیس وپاکستان یک معاهدۀ"شاه شجاعی؟!" دیگریراامضأنکند وشعارهای"لروبر پشتون"انرا درعمل تحقق نبخشد وازایجاد وتشکیل شورا های مردمی ونظام مردم سالاری مشروع غیرمتمرکز فدرالی دموکراتیک جلوگیری نکند؛هرگز ارام نمی نشیند.زیرا :این واقعیت انکارناپزیر به همگان روشن است که؛انچه را که انگلیس مطرح کند؛چه خوب باشد وچه خراب وچه مثبت باشد ویامنفی ویا ضد منافع ملی باشد ویا نباشد؛ بنابر انتباهات بدی که مردم ماازجنگهای اشغالگرانۀ استعماری پیشین باانگلیس گرفته اند؛به مردم افغانستان حساسیت برانگیز است،زیراکه انرا انگلیس مطرح کرده است وطرح انگلیسی میدانند.چون مردم میدانند که درطول تأریخ به اثبات رسیده است که هیچ طرح انگلیس به نفع افغانستان نبوده است.ازانرو انگلیس تشخیص کرد که ایندۀ افغانستان بسوی فدرالیسم میرود پیشدستی نموده پلان "سی"تقسیم به هشت منطقه را؛نخست تحت عنوان "تجزیه"اعلام نمود تا روحیۀ ضد فدرالی رابیشتر تقویه نموده باشد و بویژه برای تمامیت خواهان مساعدت نمود تابا استفادۀ ابزاری ازاین احساسات پاک وروحیۀ ضد انگریزی مردم انرا یک طرح انگلیسی جلوه بدهند وپلانهای تبلیغاتی خودرابرضد فدرالیسم مردمسالار غیرمتمرکز پررنگترسازند.ا
ث:-وافزون بران این واقعیت روشن نیز درتأریخ ثبت گردیده است وشاهد انست که؛استعمارگران واشغالگران هرطرحی،پیشنهادی،پلانی ورهبردهای خودرا درکشورمطرح وپیش برده اند؛درعمل چیزدیگری را انجام داده وبرضد هرتعهد وپلان وگفتار خود عمل نموده امده اند.ازانرو خارجیان بنا برتعقیب سیاستهای مغرضانۀ چندبعدی پیچیدۀ محیلانۀ خود ازیکسو؛مردم بی الائیش صادق واگاه مارا برضد خود تحریک وازخود روگردان ساخته اند؛وازجانبی هم باکذب ودروغ وبا حیله ونیرنگهای خود؛وقتا که ماهیت شان افشأگردیده سرانجام ناکام،رسوای عالم ذلیل وشرمنده گردیده وپوزشان به خاک مالیده شده وبا سرخجیلی وطن را ترک کرده اند.که بادرنظرداشت این حقائیق تلخ؛خلقهای اگاه وبیدارما ازهرگونه جنبشهای تحول طلبانه ومردم سالارانه ضد مزدوران وبازیگران وابسته به خارج؛یعنی برضد طالبان،تفنگ سالاران،ملا عمریها،حکمتیاریها وحقانیها،اخوان المسلمین یا اخوان الشیاطینیها وسائیرتیروریستهای مسلح به هرچهره وجامۀ که دراین بازیها میرقصند؛دلیرانه قرار گرفته وانها را تشخیص وازصفوف خودتردید وبیرون خواهندراند.ا
نه:-ازانرو رخ دیگروپهلوی جانبی این جنبشها نیز دارای تشویشها ونگرانیها وخطرات ناشیه ازمداخلات خارجی ویا هم تنظیمهای جهادی تیروریستی اشاره شدۀ داخلی وابسته بخارج بالخصوص به -ای-اس-ای-شبکۀاستخباراتی تیروریستی پاکستان که به اصطلاح عامه"مارگزیده ازریسمان ابلق میترسد"؛یعنی همان قسمیکه طالبان نیزدرسالهای1996م.با همچو شعارهای پرطمطراق کذائی دستوری تحت نام"خلع سلاح عمومی،تأمین امنیت،صلح وثبات وعدالت وضد جنگ و...؟!"توسط-ای-اس-ای تحت رهبری مستقیم جنرالان وکرنیلان جنایت کار تیروریست ان درداخل افغانستان در روند بازیهای پهلودارسیاسی-نظامی خود الا90درصدخاک افغانستانرا خلاف همه اصول وموازین وقوانین ومیثاقهای بین المللی اشغال نمودند؛که بعداز حادثۀ دلخراش وخونین (11سپتمبر2001)درایالت نیویارک ایالات متحده امریکا توسط ائتلاف ضدتریروریسم بین المللی ونیروی مقاومت ضدپاکستانی وطالبی صفحات شمال کشوربه حمایت نیروی هوائی امریکائیها سرکوب گردیده وشکست سخت و ننگینی خوردند.وتا پایگاه ها وپناه گاه های تیروریستی خود درپاکستان دوانیده شدند.واسیران جنگی مداخله گرپاکستانی وملیشه های طالبی ان بیدون محاکمه رها گردیدندکه؛بیش ازده هزارانسان بیگناه ازملیتهای تحت استبدادرا دراین جنگ تحمیلی درمزارشریف وسائیر ولایات صفحات شمال برادران ناراض کرزی قتل عام نمودند وفرارنمودند وهزاران کشته نیز ازخود بجا گذاشتند.بناأ این نگرانیهای جدی نیز وجودداردکه این جنبشهای به اصطلاح خودرو وخودجوش وقیامهای طوفندۀ توده ای نیز ازهمان قماش ونوع دیگرحرکت طالبانی نباشدکه درعقب ان-ای-اس-ای-پاکستان یاانگلیس مکار وعرب وهابی عیاش واخون المسلمین ان ویا سائیرکشورهای مغرض ومداخله گرقرارنداشته باشند.؟-مردم ما وجامعۀ جهانی ونهاد های سیاسی واجتماعی ملی ودموکراتیک وسازمانهای حقوق بشری وهمه را اغفال نموده؛سروکله ونوک رشتۀ کلافه ان هم ازپاکستان واعراب مرتجع واخوان المسلمین به چهرۀ دیگرویا سائیرکشورهای دیگر درکمین نشسته مغرض بیرون براید ومسیرجنبشهارا به سرعت منحرف سازد؟؛ان وقت دیگر نه انگشت ندامت کزیدن نه تنها هیچ منفعتی ندارد؛بل درانصورت نمیتوان به اصطلاح"باکوزه حوض راپرکرد.!"وروی این ملحوظات؛خاموشی دولت هم براستی که هدس میزنند یا ازترس است ویا براساس اخبارافشا شده راست باشد که بارهبری این انقلابهای به اصطلاح خودجوش شایدکه دولت باکنارامدن خود برای یک حکومت ائتلافی با ایشان درفرایندسیاسی درنظردارد که تشکیل دهد وبه اثرنفوذ نیرومند حلقات فاشیستی تمامیت خواه اجنبی پرست ونژادپرستان وابسته به پاکستان؛خلق بلا کشیده وبه خون تپیدۀ این سرزمین ویرانه وخسته را بیشترازپیش درزیر ظلم واستبداد قبیلوی پایمال نموده وباز هم مانند همیشه قربانیها را بدوش مردم محول وتحمیل نمایند.وحاکمیت تک قومی فاسد-فاشیستی میراثی سنتی خودرا بیشترازپیش توسعه وتحکیم بخشند.تا ازین طریق خدمات بیشتر ازپیش را به اجنبیها وانگریزها وبه پاکستانیها وپنجابیها به ارامی وراحت وبدون تشویش وممانعت با برداران ناراض خود یکجا انجام بدهند.وبدین گونه راه های گریز ازاین مردابهاوبحرانهارا به زعم خود زمینه سازی وجستجو نمایند......!وغافل ازعواقب ان که چه طوفانهای خروشان خشماگین غیرقابل کنترول تاخ وتخت برانداز دیگری بپا خواهد خیست.ا
ده:-و ازجانبی هم درواقعیت امر و به وضاحت میبینیم که شرائیط نیرومند"ذهنی"مانند"شرائیط عینی"کنونی ان نظر به دلائیل متعددی هنوز اماده نگردیده است؛لذا مردم بجان رسیده وعذاب کشید وکارد ظلم واستبداد فجائیع وجنایات به مغز استخوان رسیدۀ افغانستان منتظرهرنوع حرکتی اندکه: هرگاه هرصدای که صدای ازادیخواهی ونجات بخش ملی ضد جنگ وتفنگسالاری وفرهنگ تفنگ را منعکس سازد ودرعمل بشنوندوببینند؛باجان ودل وسرومال ازان استقبال وحمایت وپشتیبانی بیدریغ وهمه جانبه نموده ومینمایند.که چنین نیروی رزمندۀ انقلابی وتسلیم ناپذیر سرسخت ویایک"حزب نیرومند توده ای"داهی وهدفمندو بالغ هنوزهم درنطفه های خود قراردارند وموئثریت لازم را بنا برنبود پیوندهای عمیق ووسیع توده ای که حد اقل نماینده گی ازطیف وسیع جامعۀ زحمتکش ومردم تحت استبداد کرده بتواند ؛درسمت وسو واستقامت دادن جنبشها ونهضتای رستاخیز ملی را ندارد.ازانرو نفوذ استخبارات پاکستان وای-اس-ای-وکشورهای بیگانۀ مفتن ومغرض به اسانی دربین این خیزشها اعمال نفوذ نموده وانرا به راحتی؛چه به شکل مسالمت امیز ویا باتهدید اسلحه که ازقبل مسلح ساخته شده اند به نفع خود سمت وسومیدهند؛مسلح ومجهزمیسازند وبرطبق پلانهای شوم خود ومنافع خود انرا رهبری مینمایند.که به این ترتیب بحرانات دیگریرا بالای این بحرانات مزمن نیز خواهد افزود که جلوگیری ازان نیزبعدأ مشکل وبه ناممکنات مبدل خواهدگردید.ا
یازده:-به گزارش خبررسانی فارس15/اکتوبر/12 -قراراست دولت 350هزارنفر به اصطلاح از افراد بومی را میخواهد درجمع پولیس وارتش که تازه درحال تشکیل قراردارد؛نگرانیهای جدی را ازناحیۀ اعمال نفوذ دوبارۀ احتمالی طالبان یا حزب اسلامی حکمتیار وغیره تیروریستهای جهادی را باراورده که دران باتغیرچهره واهداف خود مانند همیشه؛دورازامکان ندانسته،اعتماد ووطندوستی انها مشکوک وزیرسوال گردیده که باید دولت درثبت وراجستر وجلب وجزب خود با انان نهایت دقت را مدنظربگیرد.هرگاه نیروهای نظامی خارجی بعد ازسال 2014م.افغانستان رابکلی ترک بگویند،این بحرانات رانیزبیشترتشدید خواهد کرد.زیرا که طی یازده سال؛بجای قوای مسلح قهرمان ملی ازدورۀ نظام دموکراتیک وبعد ازانحلال ان طبق پلان پاکستان؛پیهم دردستگاه فاسد-فاشیستی رژییم مزدور جاگزین گردیده امده است که زمینۀ دیگری برای تشکیل مجدد طالبان به چهرۀ جدید نیز تلقی شده میتواند .عمق بی اعتمادی رابه نمائیش میگذارد که توسط -ای-اس-ای- وسائیرشبکه های جاسوسی به شکل گسترده ان در دربستراین جامعه نهادینه گردیده است.ا-زیرا:و
الف:-هیچ نیروئی درافغانستان غیرازطالبان و سائیرتیرورستان اشاره شده نمیتواند بعدازخروج خارجیها ازافغانستان قدرت سیاسی را بدست بگیرد.که انها قبلأ ازدهه ها به این سو ازطریق پاکستان وکشورهای غربی مسلح ساخته شده اند وتربیت کافی نظامی دیده وبا مدرن ترین سلاح ها مجهز گردیده اند.واما بالمقابل نیروها،سازمانها ونهاد های دیگرسیاسی اجتماعی وملیتهای تحت استبداد عملأ ازقبل خلع سلاح گردیده اند.وهمچنان بابکاربرد روشهای تفتین امیز وتشدید خصومتهای ملی بین اقوام وملیتها؛عملأ همسوئی وهمکاری بین انها را برهم زده وازهم پاشان نموده اند.ا
ب:-نبودوحدت ملی وتشدیدنفاق وشقاق بین اقوام برادر وتلاش برای یک قوم سازی جامعه وتشدید نزاع ملی واختلافات زبانی ونژادی ومذهبی؛قومی وقبیلوی،سمتی ومحلی؛بااتخاذ روشهای برترجویانه ازسوی حاکمیت قبیلوی وزمامداران قبایلی وپاشان بودن وبی سروسامان بودن جامعه که؛هرگاه چهارنفرتیروریست مسلح دریک قریه ظاهرشود؛کافیست که تمام قریه،منطقه ویا محل مربوطه را تهدید وخلع سلاح نموده به خودتابع بسازد وانهارا به صف تیروریستها بسیج نماید.ا
پ:-بحرانهای سیاسی که علل اساسی ان نقش کمرنگ وناچیزاحزاب سیاسی مترقی ودموکراتیک وسازمانها ونهادهای ملی ودگرگون خواه ونهادهای مدنی نیرومند ونبود نقش توده ها درتعین سرنوشت خویش ودرسائیر فعالیتهای سیاسی بوده وجز ازطالبان وسازمانها وتنظیمهای تیروریست جهادی وبرخی مقامات وحلقات وتیم تمامیت خواه رژیم نژادپرست قبائیلی که؛هم مسلح هستند وهم ازطریق پاکستان غیرمستقیم ویا مستقیم حمایت میگردند؛وتلاش دارندتا(مسیرهرنوع حرکت سیاسی،فرهنگی واقتصادی-اجتماعی ونظامی)را بااستفاده از تجارب خیزشهای تحت عنوان"بهارسبز"دربسترکشورهای عربی برضدرژیمهای دکتاتوری وتوتالیتاریستی میراثی-سنتی پوشالی درکشوربه نفع منافع ملی پاکستان منحرف ودررأس هژمونیستی ان قرار گیرند.ا
چ:-عمده ترین هدف استراتیژیکی که درواقع تأمین امنیت وصلح وثبات دموکراسی ورشد اقتصادی واجتماعی درجامعۀکنونی بوده که دراین عرصه نتنها؛خلاف پلانها واهداف تعهدشده هیچگونه تغییرمثبت ولمس کنندۀ بنیادی بملاحظه نمیرسد؛بل برعکس کلیه ای زیرسازیهای قبلی هم بسوی نابودی رفته است؛همه دچاربحرانات مافیائی گردیده و ورشکست گردیده اند.ا
ح:-نهادینه شدن فساد مالی مافیائی سرتاسری دستگاه اداری وسائیر بحرانات وفجائیع مافیائی رژیم قبیلوی مافیازده ودرهم وبرهم بودن ونابه سامان بودن ونبود یک سیستم اداری سالم قانونی ومشروع مستحکم وپاکنفس برمبنای معیارهای شائیسته سالاری ومردمسالاری که حتا یک خشت سالم قابل یاد اوری درسراسرساختاردستگاه فاسد-فاشیستی ان که عاری ازفساد باشد؛باقینمانده است .رژیم تک قومی مرکزی انحصارگرقدرت سیاسی نا کاره وبیکاره وغیرقابل اصلاح وکنترول راکه ازویژه گیهای خاص نظامهای مرکزگرا است؛هرگونه دولتی که با هرگونه برنامه وپلان درفرایند سیاسی بجای ان جاگزین گردد بااین مافیای فساد وغول بحرانات وکارمندان فاسدان که دارای دست وقلب ونهاد ونیات ناپاک اند وجز ازفساد ومردم ازاری و غصب وغارت به چیزی دیگری بلدیت ندارند؛دولتهای اینده چنان دست به گریبان وباانها پنجه خواهد دادکه درپاک سازی ان40 مستوفی چه که4000مستوفی هم اگرباشد نمیتواند قادربه پاکسازی فسادها نواقص وکمبودیها ونارسائیها،قانون شکنیها،بینظمیها ودرهم کوبیدن گروه بندیها وباندبازیهای قومی،نژادی ومذهبی وزبانی فرهنگی وسمتی وقبیلوی وخویش خوریها و"اندیوالیها=همدیواریها؟!"ودرهم شکستن باندهای مخفی جواسیس وعناصرمشکوک ونامطلوب وغیره فساد وبحرانهای مسلط دردستگاه اداری رژِیم،رسیده گی نماید.!بشمول ارگانهای کنترولی،سیستمهای محاکماتی وقضائی وسارنوالی وعدلی وحقوقی ان همه درگرداب فساد وبحرانهای متعددطراز مافیا ئی اندکه دولت اینده به شدت به ان مواجه خواهدشدکه همه زیرسوال قراردارند.؟
گ:-تصفیۀ جواسیس وعناصرمشکوک کارمندان فاسد ومجرمین ومحاکمۀ قانونی انها وجزب وجلب وتربیۀ سالم کادرها وکارمندان صادق ووطنپرست دگرگون خواه پاکنفس ووظیفه شناس ملی وترقیخواه؛واز هرلحاظ شائیسته وکمبودات پرسونل ورزیدۀ مسلکی مجرب وباتقوا وبااخلاق وباشخصیت واهلیت وبرخوردار ازاعتبارات مردمی؛عمده ترین پرابلم حاکمیت اینده خواهد بودکه به اسانی وبه زود هنگام نمیتواند بااین زورمندان وصاحبان زر وزور مافیائی مسلط دردستگاه مافیائی دولت؛دربراوردن این مأمول بزودی نائیل اید.مدتهای طولانیرا درتربیۀ سالم باروحیۀ وطنپرستی وتوظیف وجابجاسازی انها رادربرمیگیرد.وان عدۀکه پاک نفس وزحمتکش ووطندوست وصادق هم که موجودباشند درهمچوباندهای مافیائی دخیل نباشند بی وسیله وبی واسطه درگوشه وکنار دستگاه مافیائی مانده اند انها نیز تا انوقت درزیر این فشارهای بحرانات خطرناک مافیائی ونابودکننده برای نجات خود راه مهاجرتها را درپیش گرفته ونسبت نبود زمینه های کار مطابق به مسلک ورشته های تخصصی وتجارب که اندوخته اند؛مأیوس گردیده وطن خودرا ترک خواهندکرد وبه مانند ملیونهای دیگر به فقرو غربت وبه مهاجرتهای اجباری پناه برده وتبعید خواهندگردید وتمام عمراز ان رنج خواهندبرد که این پدیده نیزیکی ازبزرکترین ضایعه ازسرمایه های معنوی درکشورما بوده که غیرقابل جبران خواهدگردید.ا
دوازده:-دلیل دیگر عدم علاقه وسکوت بیهوده ونبود مدیریت سالم وعدم شناخت درست ازماهیت این قیامهای خودجوش نیز به این معنا ست که؛دولت میخواهد تا مردم را شاید تحت عنوان قیام ضد طالب وتیروریست تا که درجریان است با بی علاقگی وعدم توجه خود؛ انهارا دربین خود درگیر ومصروف نگهدارد ووضع را بابی ثبات سازی ونا ارامی وشعله ورنگهداشتن همچو تنشها وحرکتهای سیاسی دربین جامعه طوری وانمودسازدکه شرائیط برای انتخابات اینده اماده نیست؛باید که به تعویق بافتد؟!وچندمدت دیگری بااین نیرنگ بازیها حاکمیت ننگین قبیلوی ویکه تازی وتمامیت خواهی مرکزیرا دوامداربسازد.وازجانبی همسوئی ووحدت ملی نیز دربین مردم ایجاد نگردد که به دولت وحاکمیت مرکزی انحصارگران سخت نگران کننده است.زیراکه
وحدت ملی یگانه گورکن اصلی رژیم نژادپرست تک قومی مرکزگرای انحصارگرقدرت سیاسی محسوب میگردد که ازطریق ایجاد یک نظام سیاسی مردمسالاری غیرمتمرکز فدرالی پارالمانی شورائی میتواندزمینه های مشارکتهای وسیع اقوام وملیتها را درحاکمیت سیاسی وشوراهای مردمی مهیا سازد وراه های تمرکزگرائی ویک قومسازی جامعه وانحصارقدرت سیاسی راباتقسیم قدرت وملی سازی ان محدود می گرداند.ا
سیزده:-نبود حاکمیت قانون وقانون گریزی؛علاقۀ شدید به انارشیسم وترویج ان تحت نام دموکراسی لیبرال .نبود بازخواست وداد گستری وعدالت ومحاکمۀ مجرمین؛رهائی مفسدین وجنایت کاران وتیروریستان به ذرائیع مختلف؛عدم قاطعیت درمبارزه علیه فسادهای مافیائی؛توسعۀ ساحات کشت،تولید،پراسس، واماده سازی،ترافیک وقاچاق موادمخدر؛تجاوزات جنسی وزن ستیزی وناموس کشی وده ها وصد ها فساد وفجائیع وجنایات گستردۀ دیگری که دولت درمجموع بویژه زمامداران حاکم ومهره های کلیدی به گردابها وخندقهای ان تا گلو غرق گردیده اند.بنابرضعف وناتوانی وبی کفایتی وتمامیت خواهی وعدم رسیدگی وکنترولی ونبود تسلط کامل وحاکمیت سرتاسری وزیرپانمودن صریح نصوص ومندرجات قانون اساساسی ونبود حاکمیت قانون که درواقع به یک رژیم ضد قانون مبدل گردیده است.زیراحاکمیت قانون قدرت انحصاری مرکزی یک قومیرا شدیدأ تهدید میکند وضربه میزند وبسوی مردم سالاری ومشروعیت سوق میدهد.دولتی که برای حاکمیت قانون تلاش منماید بذات خود برضد فساد وجنایات وفجائیع مبدل میگردد وتوانائی خودرا درساحۀ تطبیق قانون دریافت مینماید.تطبیق قانون است که دولت را استحکام میبخشد ودرهمه عرصه هاونهادهای اقتصادی-اجتماعی-سیاسی-نظامی وغیره بطورسیستماتیک ومنظم زنجیره ئی؛باتطبیق وتحقق قانون؛ مسلط وتوانا میگردد وتحت کنترول خود درمی اورد.درنظامیکه حاکمیت قانون تحکیم یابد؛نتنها مجرمین ازچنگال قانون فرار نمیتوانند؛بل زمینه های جرم وجنایات وتیرور وفساد وبی نظمی وانارشیسم نیز محدود وکاملأ به تدریج ازبین میرود ویا نمیتواند رشد نماید.بجای حاکمیت فساد وفجائیع وانارشیسم؛قانون حکومت میکند.که این قیامهای خود جوش نیز از اثرنبود حاکمیت قانون درجامعه،نبود محاکمۀ قانونی جنیتکاران وفساد پیشه گان ورهائی انها ازچنگال قانون تلقی میگردد.درجامعۀ که اطفال خردسال توسط تیروریستهای جهادی حلق اویز وسربریده میشوند که هنوز گناه وثواب خودرا نمیشناسند وبه خوب وبد خود نمیفهمند وبنام مجرم محاکمۀ صحرائی میگردند ویا دره وشلاق زده میشوند(9)درجامعۀ که جان ومال وناموس مردم ازطریق جنایتکاران جهادی پاکستانی وپنجابی پایمال وتجاوز وبه غارت برده شده نیست ونابود میگردند.امنیت وجودندارد وحیات ملیونها انسان روزبروز درخطرات تهدید به مرگ قتل وتیرور وچپاول وغارت قرار دارد؛درجامعۀ که مکاتب شفاخانه ها و حتاکلنیکهای صحیی درمحلات مسدود؛معلمین وشاگردان درقرأ وقصبات به جرم تحصیل وتعلیم وتربیه سربریده میشوند وتوسط تیروریستهای جهادی وابسته به پاکستان وپنجابی به قتل میرسند،فقرو مرض وبیکاری وبیماری وبی دوائی وبیداکتری وبی نرسی وبی پرستاری وده ها عوامل وانگیزه های عینی که موجودیت ان دربین این جامعه واقعیت دارد وناشی ازناتوانی دولت مرکزی بدنام ورسوای انحصارگرمزدور بوده؛نماد واقعی ناشی ازعوامل وانگیزه های مسلط کنونی است که اسباب بیداری وخوداگاهی مردم گردیده وخشم طوفانزای مردم را به نمائیش میگذارد که سخت به ستوه امده اند وتوده های ملیونی اگاهانه برای نابودی این همه بحرانات ونا بسامانیها وهزاران جرم وجنایات وفساد وفجائیع طرازمافیائی بپا خاسته اند که باید دراین راستا باشناختهای دقیق وتیزبینانه وعاملانه ومدبرانه وعقلانی مدیریت سمت وسو واستقامت داده شوند.ا
ادامه دارد......و
حسن پیمان
اکتوبر/11/12
رویکردها(ازقسمت اول تا قسمت چهام)ر
جنرال حمیدگل-رئیس سابق -ای-اس-ای-شبکۀ استخباراتی پاکستان-خبرگزاری "بخدی"-14/سپتمبر12-اریائی --*
جنرال حمید گل-(همان)-افغانستان قبرستان- امپراطوریها-مادرجنگ پیروز میشویم-هفته نامۀ امید--*
اپریل-/27-12--/--شماره -845
اقای احمد سعیدی- نقاد وژورنالیست وتحلیلگرمسائیل سیاسی-ازقول احمدرشید ژورنالیست پاکستانی که گفته است:"استخبارات پاکستان نسبت به تقرر رئیس امنیت ملی درافغانستان حساس میشود-....باید احتیاط شو"د--سپتمبر/10/12
ملا عمر رهبر طالبان استراتیژی خودراتغیرداد-سرتیپ شوکت قادر-فرمانده ارتش سابق پاکستان وکارشناس مسائیل منطقه-درگفتگو باروزنامۀ"امت"چاپ پاکستان-سپتمبر/25/12--*
اقای احمد سعیدی-نقاد وتحلیلگرمسائیل سیاسی-جولای/23/12--*
دپلوماسی ایرانی-جولای/29/12---*
همایون جریر-داماد گلبدالدین حکمتیار-مصاحبه با دپلوماسی ایرانی-تاکه یک نفرامریکائی باقیست جنگ ادامه دارد-جولای 29/12-
---*
توبیا ایلوود-وکیل انگلیس-طرح پلان"سی"-تقسیم افغانستان به هشت منطقه-خبررسانی فارس-اگست/15/12--*
شبکۀ اطلاع رسانی افغانستان-مسافرتهای نخست وزیران انگلیس وپاکستان درکابل-جولای/24/12------*8)-
هشت-صبح--تظاهرات ضد محاکمات صحرائی ودره زنیها--و...سپتمبر/25/12-*
تلویزیون طلوع-طرح سندامضای پیمان استراتیژیک کابل-اسلام اباد وعملی ان الا سال2013--*
خبرگزاری فارس--کابل امادۀ به رسمیت شناختن خط دیورند است.سپتمبر/29/12--*