عثمان نجیب
گنجینهی باختر کجاست؟
چرا؟ منابع ما مُدام توسطِ جهان به تاراج میروند.
زغالِ سنگ و جنگلات ما چیگونه توسطِ پاکستان سرقت میشوند؟
الزامی است تا به جای برخوردهای انفعالی و واکنشهای احساسی تن به حقیقت پذیری های انکارناپذیر در کشور بدهیم و تحلیل کلی اما منطقی در نگاه های مان داشته باشيم. جنگ امروز جهان جدا از جنگ اوکراین جنگ انرژی و آب و خوراکه است. جنگ سرزميني یا تصرف خاک های دیگران از کار شیوه های امپراطوری های استعماری برچیده شده اند.
درگیری روسیه با آمریکا و متحدانش اعم از شیخنشین های فاسد عرب و اروپا در شرق میانه و مهار دست درازی های غارتگرانه آنان از عراق و لیبیا و سوریه و یمن بخشی از برنامه های دراز مدت پوتین است برای احیای شوروی سابق و نقش جنگی و سیاسی آن در معادلات جهانی. بر اساس این برنامههای راهبردی است که حالا آمریکا و انگلیس به زانو در آمده اند.
روسیه به انرژی های گونهگون نیاز ندارد و مازادِ استفاده اش را به جهان صادر میکند. بیشترین کشور های آسیای میانه با داشتن منابع و امکانات بزرگ تولید و صدور انرژی برق و سایر انرژی ها دست بالایی نسبت به آمریکا و انگلیس و اروپا دارند. کما این که کشور های خلیج فارس و عرب نشین خود منابع بزرگ تولید و صدور انرژی اند.
جنگ اکرائین جنگ اراضی است و برنده و بازنده شدن روسیه در این جنگ حیات و ممات و بقا و فنای ساختار جغرافیایی و جهانی روسیه را تعیین میکند. البته که که اکرائین در تولید نیاز های کشاورزی از جمله گندم حرف اول را میزند. اما روس به اراضی آن کشور و رهبري آن کشور از طریق خودش یا دستنشانده هایش نیاز دارد تا خودش را از افتادن در جال های مدام در حال تولید و رنگین سازی های آمریکا برحذر داشته باشد. دسترسی به منابع آسیای میانه و لو اگر ناچیز هم باشد برای غرب مهم است تا در پی آن خنجرهای خلنده را بر پیکر روسیه فرو ببرند که حاصل آن جز نوستالژی شکست و استیصال بی استحصال غرب چیزی دیگری نخواهد بود.
و اما انرژی در افغانستان :
افعانستان منابع طبیعی بزرگی برای هر گونه از مقاصد دارد. دزدان غربی در دستبرد به این منابع تشخیص اولویت و سهولت میدهند. تاراج منابع با ظرفیت های تولید انرژی اتمی و یا ارز ساز نظیر زمرد، لاجورد، طلا، کرومایت و سنگ های قیمتی لوگر و میدان وردک و هرات ( به ایران و پاکستان ) را در بيست و چند سال پسین غارت کردند. چنانی که قبلآ هم در یکی از تحلیل ها نوشته بودم انتقال داشته های ارزساز افعانستان مثل زغال سنگ، چوبهای گونهگون با کاربردهای چند منظوره حاصل جنگلات خداداد جنوب و شرق افغانستان و ريشهدار بودن کهنی جلغوزه و سایر موارد از آن سرزمین تنها در پاکستان سرازیر میشوند اما در عوض برای ما کارخانه های تولید تریاک را میسازند. رکود اقتصادی به خصوص انرژی برق پاکستان را آسیب شدیدی زده است. برای تمویل منابع سوخت در تولید انرژی است که پاکستان حالا حاصلات بذر های استقرار نظام تروریستی طالبانی خود را دَرَوْ میکند. مضحکهبار این است که قیمتِ ذغال در جهان به شدت رو به صعود است و در افغانستان به نزولِ عمدی قیمت ها توسطِ ایادی تروریستی جهان برای ژاندارم تروریست جهان در آسیای جنوبی یعنی پاکستان کار میشود. آن سوی ماجرای این دزدی و سرقت پاکستان قرار دارد که شهباز شریف از منظر یک مقام با اقتدار!؟ که گویی به چایدار باشی های خود هدایت بدهد در تسریع روندِ انتقالِ زغال سنگ تأکید و همچنان پرداخت قیمت بر به کلدارِ پاکستان فرمان میدهد، آن هم بسیار نا چیز. بحثِ مهم این است که چه کسی دیدهبانی میکند تا در ازای پرداختِ قیمتِ یک تُن صد تُن بازگیری نکنند که در آنصورت از رایگان کرده هم رایگان است. یعنی چور و چور و چور. به گونهی مثال حالا در آمریکا قیمت هر «۲۰» پَوند.
زغالِ سنگ معادلِ حدودِ «۱۰» کیلوگرام برابر است به «۱۴» دلار آن هم در لیلام. اما دزدانِ تروریست و پاکستان تروریست سرمایهی ملی ما را حتا به قیمتِ کاه هم خرید نمیکنند. با آن که میدانیم همان پولِ ناچیز هم برای حل مشکل ملتِ ما به کار برده نمیشود و برای تقویتِ تروریسم یکی از منابع است در دستِ حقانی ها و طالبان. اما این را هم میدانیم که سرمایه های ملی ما توسط همسایهی نامردِ ما به یغما برده میشود. چه کسی مسئول این همه بدبختی هاست؟ جهان در مجموع و آمریکا و انگلیس به صورتِ خاص به استثنای تاحیکستان پاکستان را در این دستبرد کمک میکنند. و حاکمانِ تروریستِ کشیده شده از زندانهای فوقِ امنیتِ سِرِی گوانتانامو بالای سرنوشت ملتِ افغانستان مو به مو هدایاتِ بادارانِ شان را عملی میکنند. این ها مواردِ آشکاری از دزدی های منابع سنگینوزنِ وطنِ ماست. حالا فکر کنیم که بالای منابع لیتیومِ و طلای ما چی روان است؟ منابع بی بی سی به نقل ازگزارش های جهانی و معدن شناسی ذخایرِ مختلف زیرزمینی و گویا دست نخوردهی ما تریلیون ها دلار تخمین زده بودند. که کرزی نادان عایدِ رسانهی خُفته در دلِ خاک ها بسیار بلند میدانست و شنیده بود که معادن داریم اما عقلِ او کار نمیکرد تا چهگونهگی بهره برداری آن ها را تشخیص دهد.
از منابع نفت و گاز و مواد و مایعاتِ گازی، سنگِ آهن و سایر موادِ معدنی کمیاب تا طلا و مس در افغانستان به تاراج برده شده است. هر طوری شده باید جلو انتقالِ آن ها را بگیریم. و از سرنوشتِ گنجینهی طلاتپه بدانیم. حالا یقینِ کامل است وقتی طالبان نتانستم به هدایت پاکستان در دورِ اولِ قدرتشان گنجینه را بدست آورند این زمان یکی از برنامه های شان سرقت همان پشتوانهی ملی ماست.