عثمان نجیب
مقاومت کنیم تا تجزیه
به مقاومت تا تجزیه بپردازیم و یا مدام و پابوس های پای هابویناک و متعفن رهبران قبیله و شاگردان خلیلزاد پلید و درگاه پشتون نشینان ارگ باشیم.
با نگاه به گذشتهی نه چندان دورِ فرود و فراز های سیاسی نظامی در کشور و به خصوص برنامه های دروغینِ ملاقاتها و دیدار های سودآور برای هیئت های هر دو طرف و ضرر آور برای ملت و کشور مییابیم که همه یک تجارت بالای احساسات و نیاز های مردم بودند و بس. پس پردهی توافق صلح در اینجا و آنجا و به خصوص مصروفیت های نزدیک به یکسال و اندی در قطر سودی نداشت. مدیریت و گفتوگو ها در قطر و زیر نظر قطر و با حضور قطر زیر پای هدایت پاکستان بود که به غنی و اتمر داده بود. ما دست بوسیدن رئیس ستاد ارتش پاکستان توسط غنی را به یاد داریم. مگر این ها نه می دانستند که بیش ترین و مهمترین ارکان ارتش قطر را پاکستانی ها تشکیل داده است؟
راه عبور بی دغدغه برای تجاوز پاکستان به این بهانه و به درازا کشانیدن ویرانی، شهادت در کشور ما و تحقق اهداف پاکستان به این وسیله باز شد. البته حمایت غرب و آمپریالیسم و انگلیس با آن ها را همهگان میدانستند.شکی نیست که ایران، هند، چین و روس هم در خفا نقشی در این خرابه سازی ها داشتند.
حالا که همه این ساز و برگ در وجود شاه شجاع ارگ به موافقت و استشارهی آمریکا و انگلیس انجام شد
نا چاری قطر برای عبور از انحطاط موجود کشور های عربی به خصوص عربستان تروریست پرور، اختلاف عمیق مذهبی در رده های پائین پادشاهی و بین ارتش آن کشور که بیشترین اهل تشیع ایران است قطر را مجبور می سازد که حتا قدم فراتر نهند و خیال اروپایی شدن در سر بپروراند. اما اروپا صریح و بی درنگ
از خود می راندش. ما پیش از این به ان پرداخته بودیم.
از غربی ها بپرسید که چرا نه گذاشتید تا عربستان سعودی پیش گام این کار می بود؟ هرچند سیاست مدار زراندوز و بداندیش حاکم در قدرت عربستان همچو دجال نشخوارگر، خود عامل بی ثباتی و صدور تروریزم به جهان و منجمله به کشور ما توسط پاکستان از سالیان دراز بوده، و طی زمان حاکمیت ترامپ، در تقلای پر تملق و صرف میلیارد ها دالر شخصی و رسمی و جواهرات حتا به خدمت کاران ترامپ به عنوان رشوه برای جلب حمایت ترامپ از خانهوادهی سلطان جابر عربستان پرداخته شده و باوری به این مرکز و کانون شرارت علیه مسلمانان نیست. اما سیاست روز حوزهی عرب را تعیین میکند.
ما سالها پیش هشدار خطری را داده بودیم که در کمین ملت و کشور بود و توسط بد طنیتترین نگهبان ارگ رقم زده می شود و چنان شد، غنی که روی پدران و رقیبانخود را در جاسوسی و وابستهگی به پاکستان، انگلیس و امریکا و درگذشته، هند برتانوی سفید کرده چنین حالتی را بر کشور و مردم ما آورد.
حالا که نیروی نیابتی اقتدار پاکستان در وجود حقانی ها و خیبر پشتونخواه و پشتون جنوب بر کشور مسلط ساخته شده است اوضاع سیاسی و امنیتی و امنیت شهروندان غیر پشتون به شدت و برنامه ریزی شده به وخامت میرود. در یک سوی نبرد یک اقلیت و یک تبار خاص خیمه زده است.با آن هم افغانستان میعادگاه قاصدان مرگ بر آنهاست و شمالی و پروان و پنجشیر و خوست و فرنگ و اندرابها و ورسج و همهی شمال بالین مرگ طالب متحجر شده و اجل رسیده.
مردم باید از بازگشت مهرههای سوختهی پشتون و پیوستن شان به طالب تشویش نداشته باشند. از بازماندههای درحال تبعید و برگشت غنی امیدی به طالب هم عملی نمیشود.ما باید در پی ایجاد اتاق فکر جنگ باشیم تا مقاومت را وقایه کنیم. در سقوط پاسگاه و پایگاه و شهرستانها غیر از پشتون ها دیگر همه اقوام کشته و زخمی و بی خانمان شده اند. کوچ های اجباری، غصب ملکیت ها، کشتار و قتل های زنجیرهیی غیرپشتون بیرحمانه ادامه دارد. . البته بحث نسل کشی تاجیکها، هزارهها و حالا ترک تباران به گونهی سیستماتیک در جریان است.
اما با این هم من در حیرت ام از بی سروپایی برخی تحلیل گران که به طالب مشورهی ایجاد ساختار ها از جمله گویا حکومت فراگیر را می دهند. به گروهی که وظیفه دارد شمال و ساحات دیگر اقوام را به خون بکشاند حتا اگر تعدادی از تبار خودش هم قربانی شوند.
پس مردم خود باید کاری کنند ۹۹ در صد گویا رهبران خبیث هزاره و تاجیک که دیگر قابل اعتماد نیستند یا به مقاومت تا تجزیه بپردازیم و یا مدام و پابوس های پای ها بویناک و متعفن رهبران قبیله و شاگردان خلیلزاد پلید و درگاه پشتون نشینان ارگ باشیم..