اسماعیل فروغی
نگاه تحقیرآمیزامریکا وغرب نسبت به روسیه
نگرش بی پروا وتحقیرآمیزامریکا وغرب نسبت به اتحاد شوروی سابق و روسیه ی کنونی ، تاریخ طولانی دارد . امریکا وغرب ازگذشته های دورکوشیده اند تا تاریخ و فرهنگ روسیه رابی اهمیت وحقیرنشان داده ، مانع شناسایی وآشنایی ملتهای خود و سایرملل جهان با فرهنگ متعالی ، هنروادبیات خلاق و بی بدیل آن گردند.
ازنظرتعداد زیادی ازتحلیلگران ومورخان جهان ، این نگاه تحقیرآمیزامریکا واروپا نسبت به روسیه وملت روس ، می تواند یکی ازعوامل ودلایل عمده ی اجتماعی ـ سیاسی جنگ اوکراین به حساب آید. این نگرش تحقیرآمیز که پس ازجنگ جهانی دوم با غلبه ی اتحاد شوروی سابق برفاشیزم آلمانی درابعادمختلف حدت و شدت کسب کرده است ، زمانی حسادت برانگیزتروخطرناک ترمی شودکه ایالات متحده ی امریکا واروپای غرب، روسیه را دربرابرخود دوباره قدرتمندتروقدراست ترمی بینند.
کوششهای پرهزینه ی امریکا وغرب که بالاخره منجر به فروپاشی اتحادشوروی شد نه تنها به هدف سرنگونی اتحاد شوروی بلکه بمنظورسقوط هویت تاریخی روسیه و فرهنگ روسی نیز بوده است . امریکاییان خوب می دانستند ومی دانند که روسیه و ملت روس توانایی و ظرفیت آنرا دارند تا روزی دوباره به حریف قدرتمند امریکا مبدل شده و مانع قلدربازی ها و یکه تازی های آنان درجهان گردند ــ بخصوص حالاکه ملت بزرگ چین نیزدر بسیاری مسایل سیاسی ـ اقتصادی جهان از یکه تازی امریکا به بینی رسیده می خواهند همگام با ملت روس درکنارهم دربرابر یکه تازی ها و زورگویی های ایالات متحده ی امریکا قد راست نمایند .
حقایق سالهای پسین نشان داد که فروپاشی شوروی سابق منجربه فروپاشی ملت روس نشده ، بلکه برعکس ، کوششهای عدالتخواهانه ی هفتادسال سوسیالیزم ، روسیه ی فدرالی امروز را ازنظرسیاسی به دژمحکمی دربرابر سیاستهای توسعه طلبانه و زورگویانه ی امریکا مبدل کرده وازنظراقتصادی و نظامی روسیه ی فدراتیف را درقطار ثروتمندترین و قدرتمندترین کشورهای جهان قرار داده است .
درست ازترس همین قدرتمندشدن دوباره ی روسیه ی فدراتیف است که امریکا وغرب حالا باردیگر برای تضعیف و فروپاشی آن کشور، جنگ اوکراین را براه انداخته و با پررویی تمام می خواهند آن را ادامه دهند . امریکا وغرب مصمم اند تا دولت فدراتیف روسیه را ازلحاظ ژئوپولیتیک تا حد حتا تجزیه ضعیف و بیچاره کرده ، آنکشور را ازصحنه ی قدرتهای جهانی حذف نمایند. ارچند با شعله ورکردن جنگ اوکراین این کوششهای شان روزبروزشدت بیشتر کسب کرده است ؛ اما آنان هنوز موفق نشده اند حتی یک گام در راه تحقق این هدف نزدیک شده باشند. هرروزی که از دشمنی غرب با روسیه می گذرد ، پاتریوتیزم یا همان حس وطنپرستی روسی در میان اتباع روسیه تقویت بیشتریافته وگراف محبوبیت ولادیمیر پوتین رییس جمهورآنکشوردرسطح ملی بالاتر می رود.
واقعیت ها نشان می دهد که تا هنوزتمام تلاش های آمریکا و رژیم های لیبرال غرب برای حذف روسیه از صحنه های مهم جهان ، تلاشی کاملاً بیهوده بوده است. عقل سلیم حکم می کند که بجای کوشش برای حذف روسیه ، کنارآمدن و مراودت و دوستی با روسیه به نفع همه ــ حتا امریکا و اروپا می باشد .
به باور اکثرسیاستمداران وتحلیلگران جهان ، حذف روسیه ازصحنه های جهانی کوشش دیوانه وار، غیرواقعبینانه وبسیارناممکن است.
چگونه می شود کشوری با سابقه ی تاریخی هزار ساله را ــ بزرگترین کشورجهان را که نقش بزرگی درتامین صلح جهانی داشته ، سهم بزرگی درتوسعه و انکشاف بشری، اکتشافات بزرگ علمی ــ بخصوص اکتشافات فضایی داشته وبشریت ــ به ویژه اروپا را ازچنگال هتلروآلمان نازی نجات داده است ، نادیده گرفت ؟
خوب وعاقلانه است تا بجای تضعیف ونادیده گرفتن فدراتیف روسیه که ضامن امنیت و ثبات جهان است ، با آن کشور مشارکت و مراودت بیشترداشت و به اینوسیله صلح وامنیت جهانی را ثبات و قوام بیشتر بخشید .