اسماعیل فروغی

 

 

پاسداری ازبزرگان شعر و ادب فارسی

 گردآوری و نگارش : از فروغی     

     باری  پروفسورنامدار فرانسوی " هانری  ماسه "  (1886 - 1969  م.  ) شرق شناس ، ایران شناس ، عرب شناس ، نویسنده و پژوهشگر بزرگ در حوزه ی تحقیقات شعر و ادبیات فارسی ، درجشن بازنشستگی اش در دانشگاه سوربن فرانسه درباره ی اهمیت جهانی ادبیات فارسی چنین گفته است :

    «  من عمرم را وقف ادبیات فارسی کردم و برای اینکه به شما استادان و روشنفکران جهان بشناسانم که این ادبیات عجیب چیست، چاره ای ندارم جز اینکه به مقایسه بپردازم ،  و بگویم که ادبیات فارسی بر چهار ستون اصلی استوار است :

ــ فردوسي ــ  سعدی ــ حافظ  و  مولانا

ــ  فردوسی ، هم سنگ و همتای هومر یونانی است و برتر از او...

ــ  سعدی ، آناتول فرانس فیلسوف را به یاد ما می آورد که دانا تر از اوست ...

ــ  حافظ با گویته ی آلمانى قابل قیاس است ، که او خود را شاگرد حافظ می شمرد و می گفت زنده به نسیمی است که از جهان او به مشامش رسیده است ...

ــ اما مولانا :

در جهان هیچ چهره ای را نیافتم که بتوانم مولانا را به او تشبیه کنم .
او یگانه است و یگانه باقی خواهد ماند .

او فقط شاعر نیست، بلکه بیشتر جامعه شناس و روان شناس است . به ویژه روانشناسی کامل که ذات بشر و خداوند را دقیق می شناسد.

قدر او را بدانید و بوسیله ی او خود را و خدا را بشناسید...

و من اگر تا پایان عمرم دیگر حرفی نزنم ، همین چند جمله برایم کافی است ...

چقدر این شعر زیباست :

باران که شدى مپرس اين خانه ى کيست ــ
سقف حرم و مسجد و ميخانه يکيست

باران که شدى، پياله ها را نشمار ــ
جام و قدح و کاسه و پيمانه يکيست

باران! تو که از پيش خدا مى آیی ــ
توضيح بده عاقل و فرزانه يکيست

بر درگه او چونکه بيفتند به خاک ــ
شير و شتر و پلنگ و پروانه يکيست

با سوره ى دل، اگر خدارا خواندى ــ
حمد و فلق و نعره ى مستانه يکيست

اين بى خردان، خويش خدا مى دانند ــ
اينجا سند و قصه و افسانه يکيست

از قدرت حق، هرچه گرفتند به کار ــ
در خلقت حق، رستم و موریانه يکيست

گر درک کنى خودت خدا را بينى ــ
درکش نکنى، کعبه و بتخانه يکيست....   »   

       مولانا جلال الدین محمد بلخی  ( 586 تا 652 هجری خورشیدی ) که غربیان بیشتربنام رومی اش میشناسند ، یکی ازاثرگذارترین شاعران فارسی گوی برادبیات ، شعر واندیشه ی مردمانِ نه تنها نیم قاره ی هند ، ترکیه و برخی کشورهای عربیست ؛ بلکه اثرگذارترین شاعرِزبان فارسی براکثرفرهنگها درقاره ی اروپا و امریکا نیزمیباشد.

      تأثیرات شگرف شعرواندیشه ی مولانا در تفکراتِ شاعران و اندیشمندان بزرگ غرب چونان وسیع و گسترده است که تاکنون صدها کتاب واثرتحقیقی ارزشمند از سوی پژوهشگران و دانشمندان ورزیده ی کشورهای مختلف جهان  درینمورد نگاشته شده و هنوزهم موضوع موردعلاقه ی پژوهشگران غربی دردانشگاهها و موسسات علمی ــ تحقیقی این کشورها میباشد .

     ترجمه های اشعار وآثارمولانا درکشورهای امریکا ، انگلستان ، آلمان ، ایتالیا ، فرانسه ، چک ، پولند ، سویدن وبرخی کشورهای دیگر اروپایی ، مدت زیادی از پرفروش ترین و پرخواننده ترین آثار و ترجمه های شعر درین کشورها بوده است .

      تعجب آور است بدانیم که طی سالهای اخیر دوسال پی درپی ، پرفروش ترین کتاب شعردرایالات متحده ی امریکا ، ترجمه ی اشعارمولانای رومی ( بلخی ) بود که توسط آقای کولمن بارکس انجام شده و از آن تا کنون صدها هزار نسخه بفروش رفته است .

      آنگونه که معلوم است ، امریکاییان ازآغازقرن بیست ویکم بیشتربه اهمیت مولانا و آثار گرانبارش پی برده و به پژوهش و تحقیق درباره او پرداخته اند .   

      طوریکه شواهد نشان میدهد ، مولانای بزرگ بلخ ، درست هشتصد سال پس از مرگش آنقدر مورد توجه منتقدان ادبی ، فیلسوفان ، هنرمندان و اندیشمندان جهان قرار گرفته است که حتا سالی را ملل متحد بنام سال مولانا مسما کرده و نشان علمی ای را بنام مولانا بوجود آورده است که همه ساله به شخصیتهای برجسته ی عرصه فرهنگ و خردورزی اهدا میگردد .

      ادب دوستان و منتقدان بزرگ ادبی جهان ، مولانای بزرگ را به دلیل اشعار ناب و افکارواندیشه های بلند عرفانی و فلسفی اش ، بعنوان شاعر و اندیشمند بزرگی شناخته و دیوان غزلیات و مثنوی معنوی او را از زمره ی شاهکارهای بزرگ بشری معرفی مینمایند .

       مردمان جهان و منتقدان ادبی کشورهای مختلف جهان ، مولانا را بیشتربخاطر افکارواندیشه های بلند انساندوستانه اش ارج میگذارند . همه متفقاً به این باوراند که او شاعر و اندیشمند فرا ملیتی ، فرا قاره ای ، فراتاریخی و حتا فراد ینی است . همه میدانند که از نظرمولانا عشق ، انساندوستی ، همدگر پذیری و فرارفتن از ظواهرِدین به عمق آن ، مایه ی رستگاری انسان و اجتماع انسانیست.

     امروزهمه ی جهانیان به این مهم پی برده اند که مولانا شاعربزرگ عشق و سراینده ی بی بدیل لذت واقعی ازهستی است .

      هرکه را جامه زعشقی چاک شد ــ او زحرص و عیب ، کلی پاک شد

      شادباش ای عشقِ خوش سودای ما ــ ای طبیب جمله علتهای ما

      ای دوای نخوت و ناموس ما ــ ای تو افلاطون و جالینوس ما

      

 

 

  


بالا
 
بازگشت