میرعبدالواحد سادات
شكست اخلاقى بزرگترين امپراطورى جهان
لاطايلات تازه رييس جمهور امريكا
ياوه میگويم عقلم زايل است!
اقاى بايدن بر تاكيد بر اين موضوع كه:
" به خاطر خروج از افغانستان که مورد انتقاد
قرار گرفته است، عذرخواهی نخواهدکرد. ”
در واقع بجرم خود اعتراف مينمايد.
مسؤليت حقوقى و اخلاقى امريكا در قبال
تراژيدى افغانستان از كفر ابليس معروفتر است و اراهه دلايل در زمينه خرما
بردن به بغداد میباشد.
بعد از بزرگترين افتضاح و شرمسارى دولت و
عظيم ترين خيانت به افغانستان ، اين هذيان گوى بينظير تاريخ باز هم بر زخم
خونين مردم مظلوم نمك مى پاشد و بابى ازرمى تكرار مينمايد كه
" اگرفکرمیکنید
کسی می تواند افغانستان را تحت
یک دولت واحد متحد کند، دست خود را بلندکنید؟ ، اینکشور «مستعد وحدت»
بجواب اين دشمن
سرافگنده تاريخ
خطاب دو سال قبل خود
را تكرار و با دوستان عزيز شريك مينمايم .
مخاطب من اقاى
جوبايدن است
:
( نقد تفكر قيم مابانه و استعمارى )
مطبوعات بين المللى از اخرين ارشادات اين اقا
در مورد افغانستان چنين نقل كرده اند :
- "!من کاملاً مخالف مفکورۀ ملت سازی در
افغانستان بودم. تنها کاریکه
بایست انجام بدهیم
رسیدگی به تروریزم در آن منطقه است.
- ". در جریان
سفرهایش به افغانستان دريافته است هیچ
امکان متحد ساختن
اینکشور (افغانستان) وجود ندارد، هیچ
امکان
این وجود نداردکه افغانستان به کشوریکپارچه
مبدل شود "
اظهارات
قبلى
اقاى
جوبايدن در مورد افغانستان و
برخوردباافغانان ، گوياى اين حقيقت است كه :
از اولين سفر بحيث سناتور و در سفر هاى بعدى
منحيث معاون رئيس جمهور در اظهار نظر او سفاهت و سخافت فراوان ديده شده است
كه داستان هاى
انراميتوانيم در كتابهاىخاطرات
اقايان ، داكتر خليل زاد و داكترسپنتا
مطالعه نماييم . چنانچه او با ذكر اين مطلب به اقاى
كرزى كه :
" پاكستان
چهل بار مهمتربراى ما است ، باعصبانيت ميز
نان شب را ترك مينمايد و بارى حرفهاى زشت و خلاف حرف ديپلوماتيك به اقاى
قانونى ، سفير خليل زاد ، چنانچه در
كتاب خود مينويسد ، مجبور ميگردد .
بخاطر " ترميم "
اقدام نماي .
از انجاهيكه
ياوه
گويى جز عادت اين اقا است ، در رابطه
لاطايلات اخير او كه بر طبق كود مدنى افغانستان "
تصرف فضولى"
پنداشته
ميشود ، بر مبناى حكمت نهفته در اندرزبزرگان
ما ، خاموشى به او ، بهترين جواب است
:
پس جواب او سكوت است و سكون
هست با ابله سخن گفتن جنون
اما بنابر سخن وخشورانه حضرت سعدى كه
:
بوقت ضرورت ان به كه در سخن كوشى
بانهايت ايجاز توجه مخاطب خود به اين موارد
معطوف ميدارم :
-: بياد داشته باشيد كه
ملت سازى در هركشورپروسه
داخلى ان ملت است . انديشه
ساختن دولت و ملت در ساير كشور در
اساس از فكر استعمارى و ديدحقارت
انگيز به كشور ها و مردمانى"
جهان سومى"
ناشى
ميگردد .
البته عامل بيرونى در تمام كشور ها و منجمله
افغانستان ميتواند در پروسه ملت و دولت سازى نقش موثر ايفا نمايد
.
از جانب ديگر شما و دولت متبوع شما را كى
دعوت نموده كه بياييد و براى ما " ملت
" بسازيد ؟
تعاريف متعدد و متفاوت از "
ملت "
وجود دارد و اين نظر اقاى
جوبايدن
متكى بر كدام "
تيورى"
است ، مجهول ميباشد .
اجماع نظر دانشمندان بر سرزمين مشترك ( وطن
مشترك ) ، تاريخ مشترك ، خاطراتتاريخى مشترك ، دين مشترك و فرهنگ مشترك در
بيان افاده ملت وجود دارد كه بر مبناى ان وطن مشترك ما دردرازناى تاريخ و
قرنها و حتى هزار ها سال قبل از كشف امريكا بنامهاى اريانا ، خراسان و
افغانستان كنونى مهد و معرف تمدنهاىبزرگ بوده است
.
هرگاه ملت را به مفهوم مدرن و وستفالى ان در
نظر بگيريم ، در افغانستان قريب به صد سال قبل و با انفاذ اولين قانون
اساسى و ايجاد دولت ملى اغاز يافته است و متاسفانه دولت متبوع شماازين
پروسه مترقى استقبال نكرده است ، نه تنها به نداى دولت مدرن و ملى امانى
بخاطر برسميت
شناختن و كمك ، كه توسط ازادي
خواه
بزرگ محمد ولى خان دروازى به جانب امريكا
رسانيده شد ، پاسخ مثبت داده نشد كه در مراجعات بعدى زمانيكه شاه سابق
افغانستان قانون اساسى ( دهه مشروطيت ) را كه مفاد و مندرجات اعلاميه جهانى
حقوق بشر و ميثاقهاى
جهانى در ان بازتاب
گسترده و دقيق داشت ، با مقامات
امريكايى مطرح مينمايد
بابرخورد سرد انان مواجه ميگردد ( سفر شاه
سابق در دهه شصت در زمان زمامدارى جان اف كنيدى ، كه تفصيل ان در كتاب
خاطرات سيد قاسم رشتيا ذكر گرديده است . )
در بيشتر از هجده سال اخير و گذاشتن خشت كج
در بن ، به عوض دولت مقتدر ملى قانون محور ، شركت سهامى جهادى - طالبى مسلط
و كليپتوكراسى حاكم گرديده است كه افزون بر عامل منفى و ناكام عوامل داخلى
، تقصير جانب امريكا و منجمله شخص اقاى
جوبايدن در هشت ساليكه سمت معاون رئيس جمهور
را عهده داربود ، در دفاع از اقليت منفور تيكه داران "
جهاد "
و " قوم "
فروشان كليپتوكرات ، از كفر ابليس معروفتر
است و همين حكومت دو سره " وحدت ملى
" و عامل افتراق ملى نسخه منحط وزير
خارجه تيم شان ميباشد .
در يك تريبون عادلانه بين المللى از نام مردم
به عزا نشسته افغانستان ميتوان از اقاى
جوبايدن
سوال
نمود :
عامل اساسى تخريب و انفجار يك جامعه جنگ اين
برگه خونين و
سياه تاريخ بشر ميباشد ، چگونه و بر اساس كدام وجدان انسانى
ميتوانيد از نقش دولت متبوع تان در
اغاز اين جنگ و مدتها قبل از ورود قواى
نظامى اتحاد شورى انكار نماييد ؟
تراژيدى
خونبار افغانستان معلول و محصول مداخله و
تجاوز خارجى است و درين بيشتر از چهاردهه و از اغاز و تاكنون ايالات متحده
امريكا يكى از عوامل ان ميباشد .
درين بيشتر از هجده سال از اثر سياستهاى
كجدار ومريز امريكا ، جنگ اعلام ناشده پاكستان ( كشور دلخواه شما ) تداوم
يافته و ريشه تروريسم را در انكشور ( هاروردتروريستان جهان ) ابيارى وبه
قيمت تباهى و بخاك و خون كشيدن مردم مظلوم ما ، شاخ برى در افغانستان
انجام و دوام دارد .
افغانستان نه تنها قربانى و نطع جنگ سرد است
، بل يكى از بزرگترين
قرباني
ان
كشمكشهاى
جيوپولوتيك
جهانى و دور جديد "
بازيهاىبزرگ"
ميباشد .
اكنون كه بر اساس منافع ملى امريكا و مصالح
جيوپولوتيك
انكشور ، سازشها و كرنشها بخاطر تدام سيطره در قلب اسيا انجام ميابد ،
سخنان توهين أميز و انهم بخاطر اهداف پوپوليستى و انتخاباتى ، فقط از
شكست اخلاقى
اقايان
حكايه
مينمايد كه :
مسوليت
اخلاقى
كشورشان در قبال تراژيدى
خونبار ما اظهر من الشمس است
!!!
": تفرقه
بينداز و حكومت كن " و تيورىهاى طراز
استعمارى كه
كشور هاى"
جهان سومى"
را فاقد استعداد گذاربشاهراه ترقى قلمداد
كردن ، ديگر مردود ميباشند .
البته انچه به ادرس اقاى
جوبايدن
گفته شد ، به هيچوجه به مفهوم خاك
انداختن به نقش منفى خود ما در تخريب
كشور ما ، دولت و وحدت ملى افغانستان نميباشد ، بايد در يك اسيب شناسى
دقيق ، صادقانه به ناكامى خود اعتراف و با توسل به عقلانيت
سياسى و بدور از شعاردادن و تكيه به
شعور ، راه نجات را تشخيص و بخاطر ان تلاش نماييم .
پاشنه اشيل افغانستان فقدان دولت ملى مقتدر
قانون محور و عدالت
گسترميباشد ، دستيابى به اين مأمول فقط در
برابرى و برادرى واقعى تحقق حقوق شهروندى و باچنگ زدن بوحدت واقعى ملى
اقوام با هم برادر و برابر افغانستان ميسر خواهد بود
.
با حرمت