عثمان نجیب
احمد مسعود، جوان جهان لرزان
لطفاً خواب را برای خود حرام نموده اما دشمن داخل آستین تان را شناسایی کنید.
حملات پهباد های پاکستان هرگز پیروز میدان نبودند. شما از پنجشیر هستید و من هم اراضی شناس حرفهیی جنگ هستم. پنجشیر را خودی ها فروختند. ورنه شادروان صوفی دهشکه یک تنه در مقابل همه قوای ما میجنگید.
من به این عقیده ام که از اولویت های بیشتر شناسایی و تصفیهی ستون پنجم مقاومت است که در لباس دوست بدتر از دشمن عمل می کنند. گپ گذشته ام را تکرا می کنم تا امرالله را فعال کنید با همه گذشتهی اسف بار او. اعلام موجودیت دولت موازی کار آمد نیست. در آن صورت شما به نوعی طالبان را به رسمیت می شناسید. حتا در یک شهرستان غیر قابل نفوذ تشکیلات جدید دولت سابق را اعلام کرده می توانید و برنده می باشید.
من دیگر به ۹۰ فیصد نخبهی پشتون باور ندارم حتا اگر قرآن را هفتاد گونه حفظ کرده باشند.
کشور عملاً به دست پاکستان به حمایت جهان به دست طالبان حامی منافع پاکستان و همه جهان تروریست پرور سقوط گرده و شیرازه ها همه شکستند و جبههی مقاومت آمادهی تغییر سیاست و برنامه ریزی جنگی می شود. جنگ با گونهی فرسایشی و پارتیزانی، گروهی و بزن و برگرد پیش می رود. لذا انتظار معجزه از مدافعان و مقاومت گران نه باشیم. طالب سقوط کرد و بیست سال ترور و کشتار آفرید، هر جا آدم بود شهید ساخت، جبهه که نه می خواهد مانند طالبان یک باند تبهکار باشد و قتل عام کند. متأسفانه ما بسیار شهدا و زخمی ها، اسرای زیادی تقدیم وطن خواهیم کرد.
شوخی نداریم. انشاءالله با طلوع آفتاب صبر و حو صله بر می گردیم، شایدزنده نمانیم اما مقاومت ادامه دارد. دلگیر و نومید نباشید، شهر های ما فردا یا روز های دور خود شان را در آغوش گرمی آفتاب زنده گی خواهند دید. خودمان را به برنامه های دشوار گذر آماده کنیم که در شهر ها بمانیم و هم صدای گلوی رسای مقاومت و هم لشکر پیروزی بر جهل و جعل در جاده جادهی کشور شویم…پنهان و عیان، اما مدبرانه و با برنامه. تا به چنگ گروه وحشت نیافتیم. به دید من همان گونه که همه امور زندهگی به گذار در عصر مدرنیته پهلو خوابانده، روش جنگ های جبههیی و منظم و جنگ های پارتیزانی هم تغییر کرده است. لذا به نظر من امرالله صالح هر چند در نیمه جانی قرار دارد و رانده شدهی ملت است، اما در نیمه جانی هم مجال چانه زنی بین المللی را دارد. بهتر است تحت فرماندهی احمد مسعود، کابینهی اضطراری تشکیل دهد حتا یک شهرستان پنجشیر را به عنوان مرکز ریاست جمهوری اعلام کند…رهبری مقاومت به یاد داشته باشد که زمانه برای گرفتن ها عیار است نه برای دادن ها و سیاست برای اعلامیه های خودی است نه انتظاری . حتا امروز این دولت را تحت رهبری فرمانده احمد مسعود ایجاد کند و دولت مستقل و نه موازی اعلام کند. اعلام دولت موازی کار ساز نیست. دولت مستقل باید داشت. اگر امرالله صالح حاضر شود و از کرسی کنار برود و اعلام کند که دولت را به شورایی تحت رهبری احمدمسعود سپرده، قوت قوی شکل گیری چانه زنی با جهان را به دست میگیرد تا جهان از رأی زنی به خاطر شناخت طالب در دو راهه قرارگیرد. مخصوصاً که هنوز تمام نمایندهگی های خارجی دولت سابق تحت مدیریت طالب نیستند و کرسی سازمان ملل تا زمان نامعلومی در اختیار امرالله صالح است. دلیل نه می شود که جهان نمایندهی دولت سابق را در اجلاس ملل متحد بپذیرد اما از مراوده با معاون اول یا شورای مقاومتی جانشین خود داری کند.
در بخش اطلاع رسانی:
رها کنیم بازی های کودکانه را که هشتک های بی ثمر این را بگیر و آن را بگیر راه انداختن کاری از پیش نه می برد. اول این ما شرایط ساختاری راهاندازی هشتک ها را نه می دانیم دو دیگر این که بخش عظیم ملت هنوز آمادهی همگرایی با صفحات مجازی نیستند و قواعد بازی در آن ها را بلدیت ندارند. سوم دیگر این که هر کس دلش خواست یک هشتک راه می اندازد در نتیجه تقسیم های زیاد پیوستن به میان می آید. چهارم این که راه اندازی چنان هشتک ها از سوی شخص بسیار پرطرفدار و شناخته شده و یا هم از سوی سازمان ها و نهاد های کارکشتهی سیاسی مدنی راه اندازی می شوند و حتا در بدترین حالت هم اگر یک شخص هم آن کار را راه اندازی کند هیچ گاه از دل خود نه می گوید که فیسبوک چنان گفت و توئیتر چنان گفت. جهان افغانستان نیست که قانون قبیله بر زور دشنه های خونین آمریکا و انگلیس بالای ملت تطبیق شود. جهان مثل افغانستان سیاست مدار های معامله گر ندارد که منافع شخصی و گروهی خود را بر منافع ملی مقدم شمارد. جهان نفر های شامل جدول زیر تعقیب و تحریم بین المللی ندارند. اما در افغانستان تروریست های تحت پیگرد به هدایت پاکستان به حمایت آمریکا و همه جهان و خیانت نخبه های پشتون مثل غنی کرزی عبدالله و خائنان فراوانی از اقوام دیگر بالای مان حاکم و وزیر شده اند. من و شما ها هنوزم در خیال های طفلانه به سر می بریم…مردم را به چرند های مان مصروف نه سازیم تا نام دار بمانیم. گاهی چنان حد تعین می کنیم که گویی همه کارهی جهان ماستیم. در حالی که برخی از بهتر نما های ما هم در مقاطع مختلف نشان دادیم که کی ها بودیم. حتا دیدیم که آقای نو جوان خون گرم سابق گردانندهی تلویزیون طلوع در روز ثبت نام برای کاندیدا توری انتخابات شورای ملی درست مثل سرباند یک باند تبهکار نمایش خود نمایی شرمگینی در رو ز ثبت نام کاندیداتوری خود به جا گذاشت. گردانندهگی جرأت گفتاریست نه علم رفتاری و نه کارزار داخل شدن به سیاست. در حالی که اگر جدا از گردانندهگی وظیفهی نوشتن یک تحلیل را برایش بدهید درست مثل کریم خرم راه دروازه را در روز روشن گم میکند.
محاسبه با سیاست آن هم سیاست جنگی برخورد عاقلانه میخواهد. در چنان شرایط تحلیل ها، تبصره رهنمود ها، توصیه ها همه و همه بر کار کرد جبههی نظامی مقاومت اثر گذار است. مثلاً وقتی صد پیام بی فایده برای خیالات واهی تحریم این و آن یا این کشور و آن کشور. بیست پیام مؤثر همبستهگی و روحیه دهنده پُست کنیم بهتر است. شبکه های اجتماعی را به مدفن جسد کنیم. اشرف طالب و تنبل ترین دانش آموز دانشگاه کابل که حالا با بی تربیهگی فامیلی، شخصی و سیاسی در مسند رهبری دانشگاه کابل قرار دارد. او یک ژورنالیست و خبر رسان را برابر با صد نفر می داند و به زعم خودش فتوا میدهد که اگر طالبی یک ژورنالیست به قتل نرساند، جناب در ایمان آن نفر شک دارد. طالب با آن جهالت پسا بیست سال اهمیت خبررسانی و اطلاع رسانی را دانست و حالا فتوای نا مسلمانی خود را صادر می کند تا خبرنگاران و اطلاع رسانان را به شهادت برسانند.
افشای حضور متجاوزان و طالبان و ایادی خیبر پښتونخواه و پاکستان مهم تر از هر امری است. برخی های مان تاریخ بخوانیم، هویت شناسی کنیم، ضرورت شناسی کنیم، اولویت بندی کنیم و قضایا را از دید علمی ببینیم. به موقع تبلیغ ضد تبلیغ کنیم. ارزیابی چرایی نشر جعلیات و اکاذیب طالبانی را در چنین برهه ها داشته باشیم تا چهرهی اصلی آنان افشا گردد. جنگ امروز طالب تبلیغ اسلام گرایی دارد ولی در اصل این جنگ جنگ هویتی و تباری است. به صورت قطع هداف پاکستان و آمریکا و انگلیس و روس اینجا دفاع از اسلام نیست. کجا دیدیم که کافری برای اسلام بجنگد؟ باز ما که کشوری با قدامت صدها سال پیش تر اسلم داریم و هستیم. نیازی نیست کسی ما را دوباره مسلمان بسازد و مسلمان تر از مسلمان افغانستان حتا در عربستان پسا پیامبر و پسا خلفای راشده مسلمانی وجود ندارد، پس یاد بگیریم باز بگوییم. مثلاً سازندهی یک ویدیو کلیپ یکی از جواسیس و گماشته های سپاه پاسدارن و سازمان امنیتی استخباراتی ایران است. و آن آقا پیشینهی بسیار شنیعی در ساختار چنان کلیپ ها و بدنام کننده داشته و در دام اندازی ها دارد. او تصویر یکی از خارجی ها را در کنار احمد مسعود فرمانده جهان لرزان مقاومت را گرفته و هر چی سازمان جهنمی استخباراتی ایران برایش وظیفه داده در بدنام سازی مسعود استفاده کرده است. و شمار بی خبر از تاریخ و سیاست و دور از مطالعه اآن کلیپ را مسرانه همرسانی و بازرسانی میکنند. از ۹۰ در صد تحصیل کردهی پشتون گله نداریم اگر چپی بوده یا راستی، حالا برضد تاجیک و ازبیک و هزاره و همه اقوام قرار دارد و غیر از پشتون چیزی را نه می بیند. بیشترین و تقریباً تمام ساده دلان رهبری حزب تودهی ایران با آن همه دانایی و فراست و کیاست شکار چنان دروغ های رژیم آخوندی شدند. رژیم با کلیپ ها جعلی اعلام عفو عمومی خمینی که در سال ۱۳۵۷ به ایران برگشت، فریبی راه انداخت و دام تزویر پهن کرد و بسیار کسانی را در دام گیر آورد که سبب شهادت همهی شان شد… خمینی در ابتدا خوش و بش ساختهگی به نام عفو با آنان کرد و به مجرد اطمینان کامل از دخول مجدد ایشان، زمین و فضای تهران را به روی آن ها بست و همه را به جوخه های مرگ فرستاد. رئیسی، رئیس جمهور برحال آخوندی یکی از قاتلین زنجیرهی و گروهی شهادت ها در ایران است و اکنون ریاست جمهوری ایران را دارد. به یاد داشته ادارهی جهان به دست تروریست هاست و شما هایی که دانسته و نه دانسته بر یک نوشته یا تبصره یا کلیپ لایک میزنید و باز رسانی میکنید، شریک نا آگاه جنایات استید. تکان بخورید به لحاظ خدا تحصیل کرده هاستید همین تعداد، یاد بگیرید. در فروعات مصروف نه شوید، از تجارب تان برای خدمت به وطن استفاده کنید، یا بروید با طالبان همکار شوید تا شاید هر یکی تان یکی آنان را انسان بسازید و نظریات نیک بدهید شان. یا با تحریر مقالات، ترتیب کلیپ ها پیشگام مبارزات آزادی خواهی شوید… برخی از شما ها چرا همیشه تفاله خور دهان دیگران استید…انسان هاستید خود را نه شرمانید. وطن از نادانی رهبران نادانی که در بیست سال داشتیم تباه شد و حالا برخی نسل دوم نادان هم همین عده در فضای مجازی ملت را تباه می کنند. به خدا طالب صدبار بهتر از دوست نادان است. او در نادانی خود مستقیم دشمنی خود را اعلام می کند و تو در نادانی خود آب در آسیاب او میریزانی. بیماری لعنتی و کسالت کار بیشتر و دکتران شفاخانه اجازه نه میدهند که سلسلهی درس های آگاهی دهنده از ترفند های استخباراتی را آغاز کنم… کمی بهتر شوم و حیات باقی باشد انشاءالله چنان خواهم کرد. بدرود.
ملی (!) گرایان از حمله برپنجشیر خوشحالی کردند
یک فهیم دشتی هزار یوسف هیواد دوست..
آخرین شب ِ بودن من در فیسبوک. دوستانی که بخواهند ما را دریابند…تقریباً در همه تارنما های وزین برون مرزی حضور داریم.
شاید. فیسبوک از بایگانی های خود نشراتی را بازرسانی کند اما از فردا پُست جدید ندارم و فعال نیستم.
می توانیم رزمندهی مسلح در جبهه باشیم اما می توانیم بهترین مبارز قلمی باشیم. روز های دشوار وطن میگذرند و سیاه رویی به کسانی می ماند که به غم ما شاد می شوند. یکی از عوامل مهم منتهی به چنین تصمیم من که از فردا عملی می شود، پیدا شدن برخی افراد بی هویت و بی احساس اند که آتش را در وجود من و هر کس دیگر فروزان می کند. مثال ما یک همکاری داشتیم مربوط جناح خلقی حزب به نام یوسف هیواد دوست. این آقا که انصافاً در گذشته آدم بسیار با محبت و صمیمیت بود فکری هم نه میکردم که روزی به یکی از متعصب ترین و متحجر ترین حزبی تبدیل می شود به دلیل زبانگرایی پشتونیزم نخبهیی.
در اولین روز حملهی برادرانش به پنجشیر به جای اظهار تأسف از وحشت آفرینی پشتون خیبر پښتونخواه که هرگز نخبهی پشتون افغانستان را به پشیزی هم نه خریدند با همسر گرامی شان کلاه های مربوط گویا جنبش منظور پشتون را به سر ها گذاشته و از ایشان تمجید نمودند. من در دیدگاهی برای شان گفتم که اگر عکس ینگه همراه تان نه می بود میدانستم در مورد دیورند تان چی برای تان بنویسم. در جوابم نوشتند…ولا نجیب صاحب او یک موضوع تاریخی بود…گویا جبر کرد. آقای هیواددوست فکر کردند که خود شان آدم اند و ما کاه خوردیم و تاریخ نه می دانیم. پشتون پاکستان بار ها اینان را توهین و تخویف کرده و مزید بر آن هم بیرق افغانستان را بار ها آتش زدند و هم لگد مال اش کردند و هم به این آقایان صریح و سریع اذعان نمودند که ما شما ها را نوکران دروازه های خود نمیگیریم…اما اینان برای آن که گویا مونږ اکثریت یو…را از دست ندهند به پای خیبر پښتونخواه خم می شوند… روزی که فهیم دشتی همکار رسانهیی ما شهید شد آقای هیواد دوست عکس فیلمی از خود نشر کردن که گویا امروز روز دوستی است.
من برای شان نوشتم … تا کمی از وطن هم. بنویسید، خبر دارید که فهیم دشتی شهید شده… هم. مسلک ما و شما. برایم نوشتند …ولا مه فهیم دشتی ره نمی شناسم… آنجا گفتم …مولانا چنین آدم ها را دیده بوده که انسان را آرزو کرده… بحث صد جنایت و پشتون بازی واحد نظری را مستند انتقاد کردم…برایم. نوشتند…شما در رادیوتلویزیون خدمتی …بودین…
پس نوشتم من آنجا بیست و چند سال اجرای وظیفه کردم و آخرین وظیفه ام هم تصدی ریاست نشرات نظامی بود…یعنی من به پیشنهاد جناب محترم غلام حسن حضرتی رئیس عمومی رادیوتلویزیون ملی و موافقت جناب محترم استاد رهین و موافقت مارشال فقید که آن زمان وزیر دفاع هم بودند و منظوری کرزی با حفظ حقوق و امتیازات نظامی در تشکیل وزارت اطلاعات
مقرر شدم. شادمانم که خارج از مقام های وزارت اطلاعات و فرهنگ و ریاست عمومی رادیوتلویزیون ملی نمایندهگی بسیار قاطع و بابانگ رساکردم. عضویت چندین کمیسیون دولتی را برا امر های مهم کشوری از جمله تشکیل و احیای اردوی ملی را داشتم که کرزی و غنی بابای آقای هیواد دوست و برادرا ن خیبر پښتونخواه آقای هیواددوست با اشارهی انگلیس و آ مریکا در کمتر از ۲۴ ساعت پارچه پارچه اش کرد. شما یک مقالهی بی طرفانه و وطن دوستانهی پشتونیستی برا ی تقبیح صریح اعمال غنی کرزی و پاکستان و خیبر پشتونخواه برادران آقای هیواد دوست پسا حادثه را آشکار کنید…هیواد دوست مثالی از هزاران مثال تحجر نخبهی پشتون است به تازهگی شادروان سعید مجددی همکار سابقهی ما فوت کرد…آقای هیواددوست چی کردند…. از همین جا خدمت آقای هیواددوست مینویسم که افغانستان کشور مشترک و مساوی همه است. این جغرافیا را تنها مربوط نخبه های پشتون دانستن خیال است و محال است و جنون واقعی. ماغزهیی را که رحمان بابا. در خیال خراب کرده، میلیون ها جوان و انسان افغانستانی است که به صورت حقیقی ماغزه هایی را باد میکنند که خیال عبدالرحمانانی، امان الله خانی، طرزی خانی، عمران خانی، غنیخانی و کرزی خانی به سر داشته باشند. به یاد هم داشته باشید که رادیوتلویزیون ملی هم ملکیت عامه است و قبالهی آن را کسی به شما نداده و صلاحیت دادن را هم ندارد…